فقر، ستم مضاعف، به حاشیه رانده شدن از صحنه اجتماع به کنج خانه و انواع دیگر سرکوب و محرومیتهای اجتماعی بلاهایی است که از طرف نظام آخوندی بر زنان میهنمان وارد میشود.
اضافه بر این بلایا گسترش پدیدهای به نام زنان سرپرست خانوار در این حاکمیت قرونوسطایی، مصائب زنان را مضاعف میکند و به تبع آن مجموعهیی از پدیدههای شوم اجتماعی را در کمین آنها قرار میدهد.
زنان سرپرست خانوار اضافه بر تحمل مصائبی که به آنها اشاره شد، میبایست بار تأمین معیشت خانواده را هم بهدوش بکشند و معضلات خاص ناشی از نان آوری خانه را تحمل کنند. برای تأمین معیشت زندگی، زن جوانی به مدت 11سال است که مجبور است با درآمد ناچیزی مخارج خانواده را تأمین کند و دیگری 15سال بار سنگین تأمین هزینه زندگی خانواده بر دوش او سنگینی میکند.
هیچ کس آمار دقیق زنان سرپرست خانوار در ایران را نمیداند. دو سال قبل در تاریخ 27تیر 90روزنامه حکومتی تهران امروز نوشت: «آمارها نشان میدهد در حالی که هماکنون بیش از ۲ میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد، سالانه نیز ۶۰ هزار زن سرپرست خانوار دیگر به این تعداد اضافه میشود»
البته باید گفت با افزایش آمار طلاقها، مرگ در تصادفات، فقر و خودکشی و انواع آسیبهای اجتماعی که رژیم آخوندی بر مردم وارد کرده، آمار زنان سرپرست خانوار نیز با شتاب بیشتری افزایش یافته است. زنانی که عمدتاً از سواد و معلومات کافی هم برخوردار نیستند، و مجبورند با کمترین دستمزد که گاه به 100هزار تومان در ماه هم نمیرسد، به کار نظافت خانهها بپردازند.
هر چند که از رژیم آخوندی انتظار حل کردن چنین مسائلي بسیار خام خیالانه است، اما این رژیم مدعی است که رسیدگیهایی به برخی از زنان سرپرست خانوار میکند، مبلغی که هر ماه به یک مادر و دو کودک داده میشود، حدود 60هزار تومان است.
روزنامه حکومتی همشهری26تیر 93 از رشد 198درصدی زنان سرپرست خانوار از سال 75تا 90 خبر داد که در حال حاضر 82 درصد از زنان سرپرست خانوار بیکار هستند.
روزنامه اعتماد نیز از قول معاونت زنان ریاستجمهوری رژیم نوشت سن زنان سرپرست خانواده به 14سال رسید.
بنا به گفته همین کارگزار رژیم در سال92، 31هزار ازدواج دختران زیر15سال به ثبت رسیده است، اما به گفته او آمار غیررسمی از این عدد بالاتر است.
به گزارش همین روزنامه و بهنقل از مشاور امور بانوان کمیته امداد رژیم، آمار زنان سرپرست خانوار در سال 90 دو میلیون و 500نفر بوده است. اگر چه کارگزاران رژیم در حال حاضر آمار دقیقی در این زمینه ارائه نمیدهند قطعاً پس از گذشت دو سال آمار بسیار بیشتر است.
همین کارگزار رژیم با اشاره به ابعاد مسائل زنان سرپرست خانوار در مناطق محروم میگوید: «95هزار خانوار زن سرپرست، در مناطق محروم فاقد سرویس بهداشتی و 9هزار خانوار فاقد مسکن مقاوم هستند (یعنی در مسکنهایی زندگی میکنند که سقف ندارند) “.
معاون آخوند حسن روحانی در امور زنان از پدیدهای به نام زنانه شدن فقر سخن به میان میآورد و به گفته او این پدیده بهویژه در میان زنان سرپرست خانوار بسیار شایع است.
کارگزاران رژیم کم شدن سن زنان سرپرست خانوار را بزرگترین معضل این قشر میدانند که یکی از دلایل آن فقر خانوادهها و ازدواج زیرسن قانونی است.
یکی دیگر از کارگزاران زن رژیم با اشاره به کم شدن سن زنان سرپرست خانوار به شیوع اعتیاد در میان این زنان اشاره میکند.
موارد فوق بخشی از مسائلي است که کارگزاران رژیم در مورد زنان سرپرست خانواده به آنها اعتراف میکنند و بخشی از مصیبتهایی است که این قشر از زنان محروم میهنمان با آن دست به گریبان هستند.
طبعاً رنج و مرارتهای زنان سرپرست خانوار مانند هر مشکل در نظام ولایتفقیه، ریشه در فساد سیاسی و اقتصادی نظام حاکم دارد و رنجهاي این قشر از زنان یکی از شاخصهای کارنامه سراسر ننگ و فضیحت رژیم آخوندی است.
اضافه بر این بلایا گسترش پدیدهای به نام زنان سرپرست خانوار در این حاکمیت قرونوسطایی، مصائب زنان را مضاعف میکند و به تبع آن مجموعهیی از پدیدههای شوم اجتماعی را در کمین آنها قرار میدهد.
زنان سرپرست خانوار اضافه بر تحمل مصائبی که به آنها اشاره شد، میبایست بار تأمین معیشت خانواده را هم بهدوش بکشند و معضلات خاص ناشی از نان آوری خانه را تحمل کنند. برای تأمین معیشت زندگی، زن جوانی به مدت 11سال است که مجبور است با درآمد ناچیزی مخارج خانواده را تأمین کند و دیگری 15سال بار سنگین تأمین هزینه زندگی خانواده بر دوش او سنگینی میکند.
هیچ کس آمار دقیق زنان سرپرست خانوار در ایران را نمیداند. دو سال قبل در تاریخ 27تیر 90روزنامه حکومتی تهران امروز نوشت: «آمارها نشان میدهد در حالی که هماکنون بیش از ۲ میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد، سالانه نیز ۶۰ هزار زن سرپرست خانوار دیگر به این تعداد اضافه میشود»
البته باید گفت با افزایش آمار طلاقها، مرگ در تصادفات، فقر و خودکشی و انواع آسیبهای اجتماعی که رژیم آخوندی بر مردم وارد کرده، آمار زنان سرپرست خانوار نیز با شتاب بیشتری افزایش یافته است. زنانی که عمدتاً از سواد و معلومات کافی هم برخوردار نیستند، و مجبورند با کمترین دستمزد که گاه به 100هزار تومان در ماه هم نمیرسد، به کار نظافت خانهها بپردازند.
هر چند که از رژیم آخوندی انتظار حل کردن چنین مسائلي بسیار خام خیالانه است، اما این رژیم مدعی است که رسیدگیهایی به برخی از زنان سرپرست خانوار میکند، مبلغی که هر ماه به یک مادر و دو کودک داده میشود، حدود 60هزار تومان است.
روزنامه حکومتی همشهری26تیر 93 از رشد 198درصدی زنان سرپرست خانوار از سال 75تا 90 خبر داد که در حال حاضر 82 درصد از زنان سرپرست خانوار بیکار هستند.
روزنامه اعتماد نیز از قول معاونت زنان ریاستجمهوری رژیم نوشت سن زنان سرپرست خانواده به 14سال رسید.
بنا به گفته همین کارگزار رژیم در سال92، 31هزار ازدواج دختران زیر15سال به ثبت رسیده است، اما به گفته او آمار غیررسمی از این عدد بالاتر است.
به گزارش همین روزنامه و بهنقل از مشاور امور بانوان کمیته امداد رژیم، آمار زنان سرپرست خانوار در سال 90 دو میلیون و 500نفر بوده است. اگر چه کارگزاران رژیم در حال حاضر آمار دقیقی در این زمینه ارائه نمیدهند قطعاً پس از گذشت دو سال آمار بسیار بیشتر است.
همین کارگزار رژیم با اشاره به ابعاد مسائل زنان سرپرست خانوار در مناطق محروم میگوید: «95هزار خانوار زن سرپرست، در مناطق محروم فاقد سرویس بهداشتی و 9هزار خانوار فاقد مسکن مقاوم هستند (یعنی در مسکنهایی زندگی میکنند که سقف ندارند) “.
معاون آخوند حسن روحانی در امور زنان از پدیدهای به نام زنانه شدن فقر سخن به میان میآورد و به گفته او این پدیده بهویژه در میان زنان سرپرست خانوار بسیار شایع است.
کارگزاران رژیم کم شدن سن زنان سرپرست خانوار را بزرگترین معضل این قشر میدانند که یکی از دلایل آن فقر خانوادهها و ازدواج زیرسن قانونی است.
یکی دیگر از کارگزاران زن رژیم با اشاره به کم شدن سن زنان سرپرست خانوار به شیوع اعتیاد در میان این زنان اشاره میکند.
موارد فوق بخشی از مسائلي است که کارگزاران رژیم در مورد زنان سرپرست خانواده به آنها اعتراف میکنند و بخشی از مصیبتهایی است که این قشر از زنان محروم میهنمان با آن دست به گریبان هستند.
طبعاً رنج و مرارتهای زنان سرپرست خانوار مانند هر مشکل در نظام ولایتفقیه، ریشه در فساد سیاسی و اقتصادی نظام حاکم دارد و رنجهاي این قشر از زنان یکی از شاخصهای کارنامه سراسر ننگ و فضیحت رژیم آخوندی است.