دوباره جنجال حجاب و بدحجابی بالا گرفته است، از ولیفقیه ارتجاع، تا رئیس قوه قضاییه و سایر سردمداران رژیم، تا امام جمعههای ریز و درشت خامنهای در تهران و سراسر کشور، تا رادیو تلویزیون و روزنامهها، همه دربارهٴ آن صحبت میکنند، از وضع موجود ناله و فریاد میکنند و بهخصوص برای زنان و دختران خط و نشان میکشند.
روز 18تیر، آخوند آملی لاریجانی سردژخیم دستگاه قضاییه رژیم در جلسه مسئولان بالای این دستگاه با اشاره به اینکه حجاب و عفاف از مصادیق هنجارهای قانونی و شرعی در کشور است، بر برخورد دستگاه قضایی و نیروی انتظامی با هنجارشکنان تأکید کرد و گفت: «ما معتقدیم که باید با برخی هنجارشکنیها مقابله بشود… قوه قضاییه مسئول است و بنده اینجا اکیداً از همه مدیران دستگاه قضایی میخواهم که بهشدت در این جهت عمل کنند، یعنی به قانون عمل کنند و به وظیفه شرعی عمل کنند و هم از نیروی انتظامی که قبلاً موکداً گفته شده موظفند بهعنوان ضابط دستگاه قضایی با هنجار شکنی مقابله کنند» (تلویزیون رژیم 18/تیر/93).
بعد نوبت به آخوند جنتی امام جمعهٴ خامنهای در تهران رسید که در نماز جمعهٴ 20تیر جیغ و فریاد سر دهد که چرا وضع حجاب این طور است؟ چرا ارگانهای مسئول هر کدام از به عهده گرفتن مسئولیت در این مورد شانه خالی میکنند؟ البته آخوند جنتی یک راهحل مشعشع هم برای حل این معضل ارائه داد؛ اینکه ادارات دولتی و مؤسسات مختلف و دانشگاهها، حجاب را به کارمندان و شاغلان زن و دانشجویان تحمیل کنند؛ گویا که تا کنون نکردهاند، یا میتوانستهاند و نکردهاند! جنتی که گویا خودش هم به این راهحل امیدی نداشت، گفت عقلای قوم بنشینند، چارهجویی کنند و یک ستاد مقتدر تشکیل بدهند.
همزمان با اظهارات جنتی و در همان روز جمعه (روز تعطیل!)، ستاد نیروهای مسلح رژیم، با صدور بیانیهیی، «برای نقشآفرینی» در این قضیه اعلام آمادگی کرد و معلوم شد که اشارهٴ آخوند جنتی به تشکیل «یک ستاد مقتدر» بیحکمت نبوده است. در این بیانیه آمده است: «مجموعه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بهویژه بخشهای فرهنگی، اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی با تأکید بر اینکه هنجارشکنیهای فرهنگی از بسترهای تهدید و تضعیف امنیت ملی کشور بهشمار میرود، صیانت از ارزشهای فرهنگی و دینی و برخورد با هنجارشکنان و مصادیق نقض هنجارهای قانونی و شرعی که در سخنان اخیر رئیس محترم قوه قضاییه مطرح شده است را وظیفه خود دانسته و ظرفیتهای موجود خود را برای کمک در این راستا بهکار خواهند گرفت».
به موازات این تبلیغات گوشخراش، صحبت از این است که علاوه بر گشتهای معمول، مثل گشت بهاصطلاح ارشاد، گشتیهای جدیدی هم توسط اوباش آدمکش موسوم به انصار حزبالله راهاندازی شوند و همچنین صحبت از سختتر کردن مقررات مربوط به حجاب در ارگانهای حکومتی است.
و بالاخره خود ولیفقیه روز 24تیر به میدان آمد و خطاب به روحانی و دولت او هشدار داد: «خطاهای فرهنگی قابل جبران نیست!».
پیش از پاسخ به این سؤال که چرا دوباره تب حجاب و بدحجابی، یا آنچه که در فرهنگ دجالگرانهٴ آخوندی «فرهنگ» نامیده میشود، بالا گرفته؟ و درد رژیم چیست؟ پیش از پاسخ به این سؤال، جا دارد همین جا خاطرنشان کنیم که اظهارات جنتی، بیانیه ستاد مشترک نیروهای مسلح رژیم، خط و نشان کشیدنهای سردژخیم قوه قضاییه و سایر دژخیمان ریز و درشت رژیم برای بهاصطلاح هنجار شکنان و بدحجابان و مصاحبهها و گزارشهایی که تقریباً هر شب توسط شبکههای مختلف تلویزیونی رژیم پخش میشود، یک مضمون واحد دارد و آن هم اعتراف به این واقعیت است که همهٴ طرحها و برنامهها، تمام تلاشها و بگیر و ببندهای 22نهاد و ارگان رسمی که در رابطه با سرکوب زنان تحت عنوان حجاب و بدحجابی مأموریت دارند، برای تحمیل حجاب اجباری شکست خورده است. این یک شکست ایدئولوژیک برای رژیم آخوندی است چرا که بهرغم تمام تبلیغات و اجبارات و همهٴ بگیر و ببندها، طی تمام 35سال گذشته، نه تنها نتوانسته حجاب اجباری را بهعنوان مظهر و نمادی از ایدئولوژی منحط و زنستیزانه و سرکوبگرانهٴ خمینی و آخوندهای پسمانده از او، به زنان ایران و به جامعه ایران تحمیل کند، بلکه امروز با مقاومت و مخالفت شدیدی مواجه است که به اعتراف سردمداران رژیم، ماهیتی سیاسی و امنیتی پیدا کرده است. امروز هر کدام از مهرهها و آخوندهای رژیم که دهان باز میکنند و از وضعیت اجتماعی و فرهنگی شکوه و شکایت میکنند، در واقع به این شکست و ورشکستگی ایدئولوژیک اعتراف میکنند.
اما سؤال اساسی که ابتدای این برنامه مطرح شد این بود که رژیم چرا دوباره این المشنگه حجاب و بدحجابی را بهراه انداخته؟ و زیر کاسه این جنجال و هیاهو، چه نیمکاسهیی را میخواهد مخفی کند. جواب را در شرایط خوفناک و به گفته ولیفقیه در «پیچ خطرناک تاریخی» که رژیم در این مقطع، در آن گرفتار شده، یعنی در زهرخوران اتمی بایستی جستجو کرد. این هیاهوی گوشخراش بهطور تصادفی با مذاکرات وین6 که رژیم تلاش میکند به هر قیمت در آن به توافقی با 5+1 دست پیدا کند، همزمان نشده است. رژیم دجال آخوندی زیر این هایهوی و دود و دم سرکوبگرانه میخواهد ذلت و تسلیم خودش و خوردن زهر اتمی را، هم از چشم دلواپسان و بسیجیهای گیج و سیلیخوردهاش و هم از چشم مردم ایران پنهان کند؛ بسیجیها و دلواپسان را با این هیاهو سر کار بگذارد و مردم ایران را هم بهگمان خودش مرعوب کند. اینکه در این هجوم هم زنان و دختران، اولین آماج قرار گرفتهاند، بیعلت نیست، چرا که زنان در صفوف مقدم مردم به جان آمدهٴ ایران هستند؛ چرا که عقبماندهترین اقشار بهلحاظ فرهنگی که رژیم اساساً به آنها متکی است، بیشترین دینامیسم خود را، از زنستیزی میگیرند و چرا که مسألهٴ حجاب خاکریز اول در سرکوب عمومی است. بنابراین فضایی که رژیم تحت عنوان مبارزه با بدحجابی به راه انداخته، در واقع توجیه، محمل و مقدمه سرکوب عمومی است. اما این ترفند هم به یمن پایداری و آگاهی مردم ایران محکوم به شکست است و دختران و زنان آزادهٴ میهن پیشاپیش سایر اقشار، یک بار دیگر پوزه رژیم را به خاک ذلت میمالند.
روز 18تیر، آخوند آملی لاریجانی سردژخیم دستگاه قضاییه رژیم در جلسه مسئولان بالای این دستگاه با اشاره به اینکه حجاب و عفاف از مصادیق هنجارهای قانونی و شرعی در کشور است، بر برخورد دستگاه قضایی و نیروی انتظامی با هنجارشکنان تأکید کرد و گفت: «ما معتقدیم که باید با برخی هنجارشکنیها مقابله بشود… قوه قضاییه مسئول است و بنده اینجا اکیداً از همه مدیران دستگاه قضایی میخواهم که بهشدت در این جهت عمل کنند، یعنی به قانون عمل کنند و به وظیفه شرعی عمل کنند و هم از نیروی انتظامی که قبلاً موکداً گفته شده موظفند بهعنوان ضابط دستگاه قضایی با هنجار شکنی مقابله کنند» (تلویزیون رژیم 18/تیر/93).
بعد نوبت به آخوند جنتی امام جمعهٴ خامنهای در تهران رسید که در نماز جمعهٴ 20تیر جیغ و فریاد سر دهد که چرا وضع حجاب این طور است؟ چرا ارگانهای مسئول هر کدام از به عهده گرفتن مسئولیت در این مورد شانه خالی میکنند؟ البته آخوند جنتی یک راهحل مشعشع هم برای حل این معضل ارائه داد؛ اینکه ادارات دولتی و مؤسسات مختلف و دانشگاهها، حجاب را به کارمندان و شاغلان زن و دانشجویان تحمیل کنند؛ گویا که تا کنون نکردهاند، یا میتوانستهاند و نکردهاند! جنتی که گویا خودش هم به این راهحل امیدی نداشت، گفت عقلای قوم بنشینند، چارهجویی کنند و یک ستاد مقتدر تشکیل بدهند.
همزمان با اظهارات جنتی و در همان روز جمعه (روز تعطیل!)، ستاد نیروهای مسلح رژیم، با صدور بیانیهیی، «برای نقشآفرینی» در این قضیه اعلام آمادگی کرد و معلوم شد که اشارهٴ آخوند جنتی به تشکیل «یک ستاد مقتدر» بیحکمت نبوده است. در این بیانیه آمده است: «مجموعه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بهویژه بخشهای فرهنگی، اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی با تأکید بر اینکه هنجارشکنیهای فرهنگی از بسترهای تهدید و تضعیف امنیت ملی کشور بهشمار میرود، صیانت از ارزشهای فرهنگی و دینی و برخورد با هنجارشکنان و مصادیق نقض هنجارهای قانونی و شرعی که در سخنان اخیر رئیس محترم قوه قضاییه مطرح شده است را وظیفه خود دانسته و ظرفیتهای موجود خود را برای کمک در این راستا بهکار خواهند گرفت».
به موازات این تبلیغات گوشخراش، صحبت از این است که علاوه بر گشتهای معمول، مثل گشت بهاصطلاح ارشاد، گشتیهای جدیدی هم توسط اوباش آدمکش موسوم به انصار حزبالله راهاندازی شوند و همچنین صحبت از سختتر کردن مقررات مربوط به حجاب در ارگانهای حکومتی است.
و بالاخره خود ولیفقیه روز 24تیر به میدان آمد و خطاب به روحانی و دولت او هشدار داد: «خطاهای فرهنگی قابل جبران نیست!».
پیش از پاسخ به این سؤال که چرا دوباره تب حجاب و بدحجابی، یا آنچه که در فرهنگ دجالگرانهٴ آخوندی «فرهنگ» نامیده میشود، بالا گرفته؟ و درد رژیم چیست؟ پیش از پاسخ به این سؤال، جا دارد همین جا خاطرنشان کنیم که اظهارات جنتی، بیانیه ستاد مشترک نیروهای مسلح رژیم، خط و نشان کشیدنهای سردژخیم قوه قضاییه و سایر دژخیمان ریز و درشت رژیم برای بهاصطلاح هنجار شکنان و بدحجابان و مصاحبهها و گزارشهایی که تقریباً هر شب توسط شبکههای مختلف تلویزیونی رژیم پخش میشود، یک مضمون واحد دارد و آن هم اعتراف به این واقعیت است که همهٴ طرحها و برنامهها، تمام تلاشها و بگیر و ببندهای 22نهاد و ارگان رسمی که در رابطه با سرکوب زنان تحت عنوان حجاب و بدحجابی مأموریت دارند، برای تحمیل حجاب اجباری شکست خورده است. این یک شکست ایدئولوژیک برای رژیم آخوندی است چرا که بهرغم تمام تبلیغات و اجبارات و همهٴ بگیر و ببندها، طی تمام 35سال گذشته، نه تنها نتوانسته حجاب اجباری را بهعنوان مظهر و نمادی از ایدئولوژی منحط و زنستیزانه و سرکوبگرانهٴ خمینی و آخوندهای پسمانده از او، به زنان ایران و به جامعه ایران تحمیل کند، بلکه امروز با مقاومت و مخالفت شدیدی مواجه است که به اعتراف سردمداران رژیم، ماهیتی سیاسی و امنیتی پیدا کرده است. امروز هر کدام از مهرهها و آخوندهای رژیم که دهان باز میکنند و از وضعیت اجتماعی و فرهنگی شکوه و شکایت میکنند، در واقع به این شکست و ورشکستگی ایدئولوژیک اعتراف میکنند.
اما سؤال اساسی که ابتدای این برنامه مطرح شد این بود که رژیم چرا دوباره این المشنگه حجاب و بدحجابی را بهراه انداخته؟ و زیر کاسه این جنجال و هیاهو، چه نیمکاسهیی را میخواهد مخفی کند. جواب را در شرایط خوفناک و به گفته ولیفقیه در «پیچ خطرناک تاریخی» که رژیم در این مقطع، در آن گرفتار شده، یعنی در زهرخوران اتمی بایستی جستجو کرد. این هیاهوی گوشخراش بهطور تصادفی با مذاکرات وین6 که رژیم تلاش میکند به هر قیمت در آن به توافقی با 5+1 دست پیدا کند، همزمان نشده است. رژیم دجال آخوندی زیر این هایهوی و دود و دم سرکوبگرانه میخواهد ذلت و تسلیم خودش و خوردن زهر اتمی را، هم از چشم دلواپسان و بسیجیهای گیج و سیلیخوردهاش و هم از چشم مردم ایران پنهان کند؛ بسیجیها و دلواپسان را با این هیاهو سر کار بگذارد و مردم ایران را هم بهگمان خودش مرعوب کند. اینکه در این هجوم هم زنان و دختران، اولین آماج قرار گرفتهاند، بیعلت نیست، چرا که زنان در صفوف مقدم مردم به جان آمدهٴ ایران هستند؛ چرا که عقبماندهترین اقشار بهلحاظ فرهنگی که رژیم اساساً به آنها متکی است، بیشترین دینامیسم خود را، از زنستیزی میگیرند و چرا که مسألهٴ حجاب خاکریز اول در سرکوب عمومی است. بنابراین فضایی که رژیم تحت عنوان مبارزه با بدحجابی به راه انداخته، در واقع توجیه، محمل و مقدمه سرکوب عمومی است. اما این ترفند هم به یمن پایداری و آگاهی مردم ایران محکوم به شکست است و دختران و زنان آزادهٴ میهن پیشاپیش سایر اقشار، یک بار دیگر پوزه رژیم را به خاک ذلت میمالند.