سیاست دولت روحانی و تیم مذاکره کننده، در حال حاضر این است که هیچ اطلاعاتی درباره عقبنشینیهای ذلتبار رژیم در مذاکرات هستهیی وین، منتشر نشود؛ حتی اعضای مجلس ارتجاع را هم با این ترفند که لازم نیست اطلاعات غیرضروری به کسی داده شود، در بیخبری نگهداشتهاند، اما حداقل اطلاعاتی که جستهوگریخته و بیشتر توسط منابع طرف مقابل به بیرون درز میکند، کافی است که طاقت نیروهای رژیم را، از این ذلت و خاکساری، تاق کند و فریادشان را به آسمان برساند. به این ترتیب هر چه میگذرد و خساراتی که بهخاطر سودای نافرجام اتمی دامنگیر کشور شده، روشنتر میشود؛ این سؤال بهتدریج قوت میگیرد که این پروژه هستهیی، جز مصیبت و نکبت چه نفعی برای ما داشت؟ ماه گذشته قوه قضاییه رژیم یکی از ایادی رژیم به نام زیباکلام را به یک سال و نیم حبس محکوم کرد، گناه اصلی او آن بود که در یک نامه سرگشاده خطاب به پاسدار شریعتمداری نوشته بود: «پروژه هستهیی چه سود و حاصلی برای پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی کشور در بر داشت؟».
به این ترتیب روشن میشود که رژیم چقدر از باز شدن سر این کلاف وحشت دارد و به گمان خودش میخواهد آن را در نطفه خفه کند؛ اما روشن است که با این تمهیدات نمیتوان جلو این سؤالات را گرفت. پس از آن یکی دیگر از مهرههای رژیم به نام موسویان که خودش در کنار روحانی در مذاکرات اتمی با تروئیکا حضور داشته و به کلیت و جزییات پروژه هستهیی اشراف دارد، طی مصاحبهیی با روزنامه حکومتی شرق (15تیر) گفت: «یک مؤسسه مطالعاتی آمریکایی هزینهٴ (پروژه هستهیی) را حدود 400میلیارد دلار برآورد کرده بود. به هرحال هزینههای مستقیم و غیرمستقیم آن، صدهامیلیارد دلار برآورد میشود».
البته این برآورد مربوط به هزینههای مستقیم پروژه هستهیی میشود، اگر خساراتی را که این پروژه شوم بهطور غیرمستقیم، مثلاً بهخاطر تحریمها و دور زدن آنها به اقتصاد کشور تحمیل کرده، محاسبه شود، هزینهها سر به جهنم میزند؛ کما اینکه پیش از این محمد جهرمی، وزیر کار دولت محمود احمدینژاد در روزنامه حکومتی شرق (28اردیبهشت 93) رقم باور نکردنی و بهتآور سالانه 160میلیارد دلار را اعلام کرد و گفت: «پرونده هستهیی همه ساله بیش از ۱۶۰میلیارددلار به کشور «ضرر» زده و مذاکرات مربوط به ژنو باید ۱۸سال پیش انجام میشد».
البته مهرهها و مقامات رژیم از این بابت که این هزینهها چه به روز مردم ایران آورده، چطور 80درصد را به زیر خط فقر رانده، چه خانهها و خانمانها را متلاشی کرده، غمی ندارند؛ هراس و نگرانی آنها از این است که پروژهیی که قرار بود تضمین بقای رژیم باشد، اکنون به بلای جان آن تبدیل شده است. موسویان در ادامه سخنانی که اشاره کردیم، در همین رابطه میگوید: «از انصاف هم نگذریم که کار تقابل با جهان غرب در مسأله هستهیی به جایی رسیده بود که ضعف طرف ایرانی میتوانست هویت و استقلال ما را به چالش بکشد. کاش وارد چنین پروسهیی نمیشدیم».
آری، «کاش وارد آن نمیشدیم!» این زبان حال ولیفقیه زهرخورده و همهٴ اعوان و انصار جنایتکار اوست که مقاومت ایران به آنها اجازه نداد که سودای شوم خود را محقق کنند و به خطرناکترین و مرگبار سلاحی که بشر تا کنون شناخته دست پیدا کنند. یک بار آخوند پورمحمدی جلاد معروف قتلعام 67 و وزیر کنونی دادگستری دولت روحانی، گفت قدرتهای بزرگ بمب اتمی دارند، اما ارادهٴ استفاده از آن را ندارند، اما اگر ما به آن دست پیدا کنیم، ارادهٴ استفادهاش را هم داریم.
بنابراین اگرچه ملت ایران بهای گزافی برای این سودای شوم آخوندهای پلید پرداخت، اما تصور اینکه اگر این خطرناکترین دژخیمان به خطرناکترین سلاح نیز دست مییافتند، چه میشد و دنیا به چه صورتی در میآمد، مو بر تن هر انسانی راست میکند. همین جا بایستی درود فرستاد به ارادهٴ سترگ مقاومت ایران و رهبری آن؛ که آنچه را که این فاشیسم دینی و استبداد ضدبشری میخواست بهعنوان برگ قدرتش از آن سود بجوید، به نقطهٴ ضعفش تبدیل کرد و آنچه را که از آن جرعهٴ حیات میطلبید به کامش زهر هلاهل گرداند و آنچه را که میخواست از آن بهعنوان عامل تحکیم سلطهاش بر مردم ایران و اهرم باجخواهی از جامعه بینالمللی و بسط ولایت سفیانیاش در منطقه، استفاده کند، به طناب دارش تبدیل کرد و سایهٴ هیولای یک جنگ اتمی را از سر بشریت معاصر دور کرد. بیگمان تاریخ و نسلهای آینده این حقی را که مقاومت ایران بر گردن جهانیان دارند، قدر خواهند شناخت.
به این ترتیب روشن میشود که رژیم چقدر از باز شدن سر این کلاف وحشت دارد و به گمان خودش میخواهد آن را در نطفه خفه کند؛ اما روشن است که با این تمهیدات نمیتوان جلو این سؤالات را گرفت. پس از آن یکی دیگر از مهرههای رژیم به نام موسویان که خودش در کنار روحانی در مذاکرات اتمی با تروئیکا حضور داشته و به کلیت و جزییات پروژه هستهیی اشراف دارد، طی مصاحبهیی با روزنامه حکومتی شرق (15تیر) گفت: «یک مؤسسه مطالعاتی آمریکایی هزینهٴ (پروژه هستهیی) را حدود 400میلیارد دلار برآورد کرده بود. به هرحال هزینههای مستقیم و غیرمستقیم آن، صدهامیلیارد دلار برآورد میشود».
البته این برآورد مربوط به هزینههای مستقیم پروژه هستهیی میشود، اگر خساراتی را که این پروژه شوم بهطور غیرمستقیم، مثلاً بهخاطر تحریمها و دور زدن آنها به اقتصاد کشور تحمیل کرده، محاسبه شود، هزینهها سر به جهنم میزند؛ کما اینکه پیش از این محمد جهرمی، وزیر کار دولت محمود احمدینژاد در روزنامه حکومتی شرق (28اردیبهشت 93) رقم باور نکردنی و بهتآور سالانه 160میلیارد دلار را اعلام کرد و گفت: «پرونده هستهیی همه ساله بیش از ۱۶۰میلیارددلار به کشور «ضرر» زده و مذاکرات مربوط به ژنو باید ۱۸سال پیش انجام میشد».
البته مهرهها و مقامات رژیم از این بابت که این هزینهها چه به روز مردم ایران آورده، چطور 80درصد را به زیر خط فقر رانده، چه خانهها و خانمانها را متلاشی کرده، غمی ندارند؛ هراس و نگرانی آنها از این است که پروژهیی که قرار بود تضمین بقای رژیم باشد، اکنون به بلای جان آن تبدیل شده است. موسویان در ادامه سخنانی که اشاره کردیم، در همین رابطه میگوید: «از انصاف هم نگذریم که کار تقابل با جهان غرب در مسأله هستهیی به جایی رسیده بود که ضعف طرف ایرانی میتوانست هویت و استقلال ما را به چالش بکشد. کاش وارد چنین پروسهیی نمیشدیم».
آری، «کاش وارد آن نمیشدیم!» این زبان حال ولیفقیه زهرخورده و همهٴ اعوان و انصار جنایتکار اوست که مقاومت ایران به آنها اجازه نداد که سودای شوم خود را محقق کنند و به خطرناکترین و مرگبار سلاحی که بشر تا کنون شناخته دست پیدا کنند. یک بار آخوند پورمحمدی جلاد معروف قتلعام 67 و وزیر کنونی دادگستری دولت روحانی، گفت قدرتهای بزرگ بمب اتمی دارند، اما ارادهٴ استفاده از آن را ندارند، اما اگر ما به آن دست پیدا کنیم، ارادهٴ استفادهاش را هم داریم.
بنابراین اگرچه ملت ایران بهای گزافی برای این سودای شوم آخوندهای پلید پرداخت، اما تصور اینکه اگر این خطرناکترین دژخیمان به خطرناکترین سلاح نیز دست مییافتند، چه میشد و دنیا به چه صورتی در میآمد، مو بر تن هر انسانی راست میکند. همین جا بایستی درود فرستاد به ارادهٴ سترگ مقاومت ایران و رهبری آن؛ که آنچه را که این فاشیسم دینی و استبداد ضدبشری میخواست بهعنوان برگ قدرتش از آن سود بجوید، به نقطهٴ ضعفش تبدیل کرد و آنچه را که از آن جرعهٴ حیات میطلبید به کامش زهر هلاهل گرداند و آنچه را که میخواست از آن بهعنوان عامل تحکیم سلطهاش بر مردم ایران و اهرم باجخواهی از جامعه بینالمللی و بسط ولایت سفیانیاش در منطقه، استفاده کند، به طناب دارش تبدیل کرد و سایهٴ هیولای یک جنگ اتمی را از سر بشریت معاصر دور کرد. بیگمان تاریخ و نسلهای آینده این حقی را که مقاومت ایران بر گردن جهانیان دارند، قدر خواهند شناخت.