به نام خدا،
به نام ایران،
به نام آزادی،
به نام مقاومت و ارتش آزادی،
و به نام شهیدان و زندانیان سیاسی، زندانیان آرمان و ایستادگی.
درود بر همهٴ شما که از پنج قارهٴ جهان در این جا حاضرید و سلام بر شما شخصیتها، سخنگویان و نمایندگان 69 کشور جهان که برای همبستگی با مردم و مقاومت ایران به این جا آمدهاید.
همچنین، یاد مرد بزرگ عدالت و حقوقبشر، آقای موریس بوسکاور، شهردار فقید تاورنی را گرامی میداریم.
سلام بر مجاهدین، از اشرف و سردار خیابانی تا صدیقه و ندا و غلامرضا خسروی، مشعلهای راهنما و قهرمانان راهگشای نبرد 33ساله با ارتجاع مذهبی.
سلام بر ملتهای بهپاخاسته سوریه و عراق و کارزار آنها برای آزادی و دموکراسی و علیه تروریسم و بنیادگرایی.
هم میهنان!
ما در لحظهٴ حساسی از تاریخ ایران و خاورمیانه هستیم؛ نقطه عطفی که از مهمترین واقعیت دوران کنونی تأثیر پذیرفته است. این واقعیت، فاز پایانی رژیم ولایتفقیه است.
انفجار خشم مردم عراق، اشغالگری ولایتفقیه بر این کشور را به لرزه انداخته و سرمایهگذاری یازده ساله آخوندها در عراق، برباد رفته است؛ آخوندهایی که میخواستند از سرکشیدن جام زهر اتمی طفره بروند، حالا زهر شکست در عراق، تمامی رژیمشان را فراگرفته است.
از روز اول، عراق بهدلیل موقعیت ژئوپلیتیک ویژهاش، مهمترین طعمه ولایتفقیه برای صدور ارتجاع و تروریسم بود. جنگ هشت ساله خمینی با شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، اشغال عراق و عتبات مقدسه را مد نظر داشت. در آن زمان، ارتش آزادیبخش ملی، با بیش از 100 رشته نبرد، و سرانجام، آزادسازی شهر مهران و آمادگی برای حرکت به سوی تهران، جام زهر آتشبس را به کام خمینی ریخت.
جنگ خانمانسوز، متوقف شد؛ اما پانزده سال بعد، پس از حمله آمریکا به عراق، ولایتفقیه به آرزوی دیرینهٴ خود رسید. نیروی تروریستی قدس، با مزدبگیرانی که هشت سال پیش، اسامی 32هزار نفر از آنها را منتشر کردیم، بر مقدرات مردم عراق، مسلط شدند.
راستی همین امروز، قاسم سلیمانی سرکرده نیروی قدس و 200تن دیگر از سران سپاه جهل و جنایت در بغداد چه میکنند؟ از یک دهه پیش، میلیونها نفر از مردم عراق، در بیانیههای امضا شده تأکید کردند که آنها ابتدا با ”جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده“ از طرف رژیم مواجه شدند و سپس با اشغال آشکار و حتی انفجار حرم مقدس در شهر سامرا.
در همان زمان، 5 میلیون و 200هزار نفر از مردم عراق، خواستار خلعید از رژیم ایران در کشورشان شدند.
در دی ماه 84 احمدینژاد گفت: «خداوند ثمرهٴ اشغال دو کشور همسایه (عراق و افغانستان) را در دامن ایران قرار داد».
و در شهریور 86، علی لاریجانی اعلام کرد همهٴ کسانی که در عراق حاکمیت دارند، «حرفشنوی از ما دارند» و «از دوستان ما هستند…».
این سند درخواست سلاح از نیروی تروریستی قدس، از سوی حزب حاکم در عراق در اردیبهشت سال 83 است. است.
شخصیتهای آمریکایی، اروپایی و عرب حاضر در این جا، در سالهای اخیر، بارها گفتهاند که عراق در سینی طلایی به ملایان حاکم بر ایران تقدیم شده است؛ کشوری با یک حکومت دستنشانده و تحتامر ولیفقیه، با آزادیخواهان و روشنفکران سرکوب شده، با جامعه مسیحی منفجر شده، با قلع و قمع اهل تسنن، با بمب و ترور و انفجارهای روزانه و با 26 بار حمله به اشرف و لیبرتی و محاصره مرگبار، با شهیدان و مجروحان بسیار و با گروگانگیری و بازداشت دستجمعی.
ژنرال اودیرنو در مرداد 86 گفت: 73 درصد تلفات نیروهای آمریکایی بهخاطر حملات شبهنظامیان مزدور رژیم ایران است.
آری، اشتباه تاریخی دولت آمریکا این بود که رژیم ولایتفقیه را در عراق، بخشی از راهحل به حساب آورد و به حاکمیت مشترک با آن تن داد. متقابلاً رزمندگان آزادی ایران، که در جنگ در عراق، طرف متخاصم نبودند، به شدیدترین صورت، بمباران شدند. و سلاحهایشان ما به ازای حفاظت خیانت شده، ابتدا گردآوری و بعداً مصادره شد.
در این سالها، و مخصوصاً از بهمن سال 89، مردم عراق، صدها بار با شعار اخراج رژیم ایران، تظاهرات کردند. تحصنها و تظاهرات مسالمتآمیز، بیش از یک سال در 6 استان عراق، ادامه یافت. مخالفت با سلطه رژیم ایران، به رویارویی اصلی در عراق تبدیل شد.
قیام در موصل و سایر شهرها در عراق، قبل از همه بیتالعنکبوت خامنهای را غافلگیر کرد و سپاه پاسداران را لرزاند. رژیم، بیهوده سعی کرد با برچسب تروریسم و خلاصه کردن خیزشهای میلیونی در نیروهای افراطی، با قیام مردم عراق مقابله کند. در حالیکه رهبران عشایر و مردم عراق، در هفتههای اخیر بارها هر گونه افراطیگری و تروریسم و حمله و تعرض به غیرنظامیان را قویاً محکوم کردهاند.
آنها تأکید کردهاند که خودشان با تروریسم و القاعده در عراق، در جنگ بودهاند و باز هم برای آن آمادهاند. و به این بهانه نمیتوان تروریسم حکومت مالکی و رژیم ایران را که مسبب این وضعیت است، دور زد و نادیده گرفت.
امروز فارغ از هر تحلیل و نظری در مورد تحولات عراق، یک اجماع گسترده در عراق و در منطقه و در سطح بینالمللی وجود دارد. همه میگویند وضعیت کنونی در این کشور، ناشی از انحصارطلبی و سرکوبگری مالکی است. بنابراین، راهحل یکی بیش نیست و آن هم، کنار گذاشتن مالکی است. راهحل، خلعید از رژیم ایران است و تشکیل یک دولت دموکراتیک و فراگیر.
در همین جا تأکید میکنم که مذاکره با فاشیسم دینی و کمک خواستن از آن برای حل مسألهٴ عراق و مهار بحران، نتیجهیی جز فرو بردن مردم عراق در باتلاق کشتار و جنگ داخلی ندارد.
من یازده سال پیش گفتم که خطر سلطه رژیم آخوندها بر عراق، صد بار بیشتر از خطر اتمی است. و این اثبات شد. حالا زهر از دست دادن عراق برای آخوندها، صد بار کشندهتر از زهر اتمی است.
در این سالها مقاومت ایران، درست مثل روشنگری در موضوع اتمی، در خط مقدم روشنگری درباره دخالتها و جنایتهای رژیم آخوندها در عراق نیز بوده است. مقاومت ایران با پرداخت سنگینترین بها در برابر دیو بنیادگرایی ایستاد و گفت: دشمن اصلی مردم ایران و تمام منطقه، رژیم ولایتفقیه است و باید سرنگون شود.
و درود بر قهرمانان این ایستادگی بهویژه 52 فاتح حماسه اشرف، و در رأس آنها، زنان والامقام زهره و گیتی، میترا و ژیلا و مریم و فاطمه که این گردهمایی با نام آنها پرافتخار شده است.
بگذارید در همین جا بر مسئولیت آمریکا و دبیرکل مللمتحد در قبال امنیت و حفاظت و سلامت مجاهدان زندانی در لیبرتی، تأکید کنم. ما بارها از آمریکا خواستهایم ولو بهطور موقت، مجاهدان لیبرتی را با هزینهٴ خود ما به آمریکا یا یک کشور اروپایی منتقل کند. این کار، عملی بوده و هست؛ همچنانکه آمریکا آن را در گذشته در کردستان عراق و در بالکان، انجام داده است.
تردیدی نیست که هیچ حملهیی به لیبرتی بدون دخالت و هماهنگی دولت عراق، امکانپذیر نیست. پس دولت آمریکا حداقل باید حکومت عراق را از هر گونه حمله و تعرض و محدودیت علیه مجاهدان لیبرتی، باز دارد. و آن را وادار کند که هفت گروگان اشرفی را آزاد کند. باید امنیت لیبرتی را تضمین کند و باید به محاصره ضدانسانی پایان دهد و حقوق پناهندگی مجاهدان لیبرتی تا نفر آخر باید تأمین شود. همچنین سازمان ملل باید بهویژه در شرایط کنونی عراق، یک واحد کلاه آبی در لیبرتی مستقر کند.
هموطنان، دوستان عزیز!
مرحله پایانی رژیم ولایتفقیه، خود را در پنج نشانهٴ بزرگ ظاهر میکند:
آمادگی اجتماعی برای قیام و آزادی، شکاف فزاینده در رأس رژیم، عقبنشینی آخوندها از برنامه بمبسازی، فرو رفتن رژیم در دو جنگ کثیف در عراق و سوریه و مهمتر از همه، آمادگی مقاومتی که میتواند تحولات را به سوی سرنگونی دیکتاتوری دینی، و آزادی مردم و میهنش پیش ببرد.
سال گذشته در نمایش انتخابات، خامنهای در تحمیل کاندیدای مطلوبش، شکست خورد. او در وحشت از قیام مردم، به کاندیدای باند رقیب، تن داد. روی پنهان سکة وحشت اما، ترس از مقاومتی بود که 9ماه قبل از آن، لیست و راهبند تروریستی را که به رژیم اطمینان خاطر میداد، از سر راه برداشته بود.
بعد از روی کارآمدن آخوند روحانی که با شعار اعتدال به میدان آمده بود، پشتیبانان آنها فریاد کشیدند که راه برونرفت رژیم از بحران بزرگش پیدا شد. ما گفتیم به عکس، رژیم ولایتفقیه به مراتب ضعیفتر از قبل شده است. با این حال، بفرمایید این گوی و این میدان. ببینیم با آزادی و حقوقبشر، با برنامه تولید بمب هستهیی و با سیاست تجاوزکارانه در عراق و سوریه، چه میکنید.
حالا نگاه کنید که آخوند روحانی، مسیر هشت ساله خاتمی را فقط در هشت ماه طی کرده است:
-نه برای مردم ایران، رفاه اقتصادی و حقوقبشر آورده و نه برای رژیم، ثبات و استحکام. در عوض، سرکوب و اعدام به طرز بیسابقهیی افزایش یافته است.
-معادل بیش از نیمی از بودجه عمومی در دولت روحانی، صرف سرکوب و جنگافروزی میشود. زیرا این رژیم از خطر اعتراض و خیزش مردم میهراسد.
-امروز، 67 درصد واحدهای صنعتی تعطیل شده، ارزش پول رسمی، 80 درصد سقوط کرده، سیستم بانکی، ورشکست شده، نظام کشاورزی ویران شده، نیمی از شهرهای کشور دچار کم آبی است، محیط زیست به فاجعه کشیده شده است. و چنان فقری جامعه را فراگرفته که بیشتر مردم، به یارانهٴ نقدی که در روز فقط 42سنت است، نیازمند شدهاند.
آخوندهای حاکم، همه چیز را صرف سرکوب و جنگافروزی و تروریسم کردهاند و این، علت اصلی تورم و فقر و گرسنگی مردم ایران است.
این روزها آخوند روحانی بیهوده میکوشد ساختار رژیم ضدتاریخی ولایتفقیه را با صدقه و سبد کالا حفظ کند! بحران اقتصادی کشور، راهحلی جز سرنگونی رژیم ولایتفقیه ندارد.
هم میهنان!
همهٴ شما میدانید که رژیم ولایتفقیه، پروژه اتمی را ضامن بقایش میدانست و میداند. پروژهیی که از سه دهه پیش، توسط مقاومت ایران فاش شده است. زیرا ما بارها اعلام کردهایم که خواهان یک ایران غیراتمی بوده و هستیم.
ما پیوسته خواهان عقبنشینی و زهر خوردن ملایان در این پروژه ضدایرانی بودهایم. برنامهیی که بهنوشته اکونومیست، بیش از 300میلیارد دلار خرج برداشته. یکی از وزرای احمدینژاد اخیراً فاش کرد که این پروژه، سالانه بیش از 160میلیارد دلار به ایران ضرر میزند.
راستی بدون افشاگریها و کارزار جهانی مقاومت، و بدون فشار و تحریم، آیا این رژیم تا همین اندازه هم واپس مینشست؟ روشن است که خیر. زیرا آخوندها، زبانی جز زبان قدرت و قاطعیت نمیفهمند و حالا که در تلi اتمی افتادهاند، اگر فریبکاری و زمان خریدن ادامه پیدا کند، وضعیت بدتر میشود.
حال آن که اگر نیش اتمی افعی کشیده شود، تعادل درونی رژیم بههم میخورد و راه قیامهای کمین کرده، باز میشود. یعنی در هر حال این رژیم، راه پس و پیش ندارد.
حتی اگر همین امروز، به فرض محال، تمام تحریمها لغو شوند، باز هم نخواهید توانست اقتصاد در حال فروپاشی و این رژیم در حال احتضار را نجات دهید.
در این جا از جانب مقاومت و مردم ایران به آقایان 5+1 هشدار میدهم که مبادا در وین و در ژنو، بر سر حقوقبشر مردم ایران، معامله کنید و به آنها امتیاز بدهید.
رژیم آخوندها را وادار کنید تمامی برنامه بمبسازی اتمی و غنیسازی و آب سنگین را برچینند. آنها را وادار کنید تمامی قطعنامههای شورای امنیت و شورای حکام را اجرا کنند. این رژیم باید به پروتکل الحاقی و بازرسیهای بینالمللی از تمام مراکز مشکوک، اعم از اتمی و نظامی، بدون قید و شرط تن بدهد.
هموطنان!
مهلکهٴ دیگر خامنهای، فرو رفتن در جنگ با مردم سوریه است؛ جنگی با 200هزار کشته، جنگی با یازده میلیون آواره و جنگی که خامنهای با خون و پول ایرانی در آن شریک شد، تا از سقوط دیکتاتور سوریه جلوگیری کند.
ولایت فقیه، به گفته خودش، از عراق و سوریه و لبنان، بهعنوان «عمق استراتژیکی» خود استفاده میکند. معنی آن این است که سوریه و عراق، دیوارهای حفاظتی این رژیم محسوب میشوند و اگر این جبههها فرو بریزد، آخوندها باید در تهران از خود دفاع کنند. و در آن جا به سرعت فرو میریزند.
ما بار دیگر جامعه جهانی را به حمایت از انقلاب و ارتش آزاد سوریه و ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه، فرا میخوانیم. درود بر مردم سوریه و شهیدان و قهرمانان پیشتاز آنها.
حالا از تهران تا بغداد و دمشق، از بنبست اتمی تا بحران حقوقبشر و فروپاشی اقتصادی، مقولات و روندهای مهلک و زهرآگین، علیه رژیم ولایتفقیه، فعال شده و بر یکدیگر پیشی میگیرند.
حالا اگر کسی در رسیدن فاشیسم دینی به فینال و سراشیب سرنگونی شک دارد، خوب است 5سال پیش و قیامهای سال 88 را در همین ایام به یاد بیاورد که رژیم به دروازهٴ سرنگونی رسید، اما به ما و مردم ما خیانت شد.
بله ما میگوییم حکومت آخوندها به پایان کار خود رسیده است. ایران ما، تیول مرتجعان ضدایرانی و رژیم ولایتفقیه نیست! ایران ما، دور باطل خاتمی و احمدینژاد و روحانی نیست! رژیم رکورددار جهانی اعدام و بانکدار مرکزی تروریسم، باید سرنگون شود!
این حکم تاریخ است! این حکم صد و بیست هزار شهید راه آزادی است! و این فریاد اجتماع امروز ماست که: فاشیسم دینی باید سرنگون شود!
هموطنان!
حقیقت این است که موتور محرک و نیروی اصلی سمت دهندهٴ اوضاع، کشاکش میان رژیم و آمریکا در پرونده اتمی یا جدال میان دو جناح حاکم رژیم نیست.
نبرد اصلی، میان مردم و مقاومت ایران با رژیم ولایتفقیه بوده، هست و خواهد بود؛ مقاومتی که در دل زندانهای سیاسی، کانونهای شورش و اعتراض برپا میکند، در عراق و سراسر خاورمیانه، نیروهای دموکراتیک و ضدارتجاعی را به مقابله با بنیادگرایی و رژیم ولایتفقیه فرا میخواند.
مقاومتی که آنتیتز تروریسم و صدور بنیادگرایی است.
مقاومتی که مجاهدان پاکبازش، 12سال است که در خط مقدم، در سختترین شرایط، پایداری تاریخی بینظیری را ارائه کردهاند؛ با کارزارهای سترگ، از جمله اعتصابغذای جانکاه 108روزه که در کشورهای مختلف جهان، تکثیر و شعلهور شد؛ با طولانیترین تحصنها که بیش از 3سال است در ژنو ادامه دارد؛ با سلسلهیی بیپایان از تظاهرات روزانه در 4 گوشهٴ جهان، و با یاران اشرفنشان و جوامع ایرانیان.
اینها به گویاترین صورت، توانایی و ظرفیت مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها را برای تغییر رژیم، نشان میدهد. به قول مسعود، مقاومتی که «صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و یک ایران غیراتمی را در این منطقه از جهان، پیشنهاد میکند».
آری، مقاومتی که از کورهٴ گدازان انواع آزمایشها طی 33سال، با سربلندی عبور کرده، قطعاً میتواند به مقصد آزادی و حاکمیت مردم، دست یابد. بله، میتوان و باید.
هموطنان!
رژیم آخوندی در داخل و خارج ایران، به توطئهها و اقدامات گسترده علیه مجاهدین و مقاومت ایران دست میزند. از جمله با هزاران نوشته، صدها کتاب، دهها فیلم و سریال تلویزیونی و صدها نمایشگاه علیه مجاهدین. راستی اینها برای چیست؟ بهخاطر این است که از محبوبیت و اثرگذاری همین مقاومت، میترسند. با این همه، آخوندها مدعیند که این مقاومت در داخل ایران، پایگاهی ندارد! پاسخ ما این است: آزادی و امنیت اعضا و هواداران این مقاومت را تأمین کنید تا یک راهپیمایی در خیابانهای تهران برگزار کنند، آن وقت میبینید که چگونه سراپای رژیمتان را در مینوردند.
آخوندها میگویند: به درازا کشیدن عمر 35ساله رژیمشان، نشانهٴ قدرت آنهاست. پاسخ ما این است: اعدام و شکنجه را متوقف کنید. تا همه ببینند که این رژیم پوسیده حتی 35روز دوام نخواهد آورد.
بله، نقشه مسیر ما این است که اگر برای رسیدن به آزادی، باید از هفت خوان سرکوب و زندان و شکنجه و تیرباران گذشت،
اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خوان اتهام و شیطانسازی و خنجر و خیانت عبور کرد،
اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خوان هفتاد ابتلا و آزمایش گذشت،
آری، آری، ما در نبرد آزادی، برای صدها هفت خوان دیگر حاضر و آمادهایم!
هموطنان، حضار محترم!
امروز از شکستهای فاشیسم دینی و دستاوردهای مقاومت ایران صحبت کردیم. اما بزرگترین شکست رژیم در سال92، ناکامی در ضربهزدن به رهبر مقاومت بود. سال گذشته در همین جا، به دسیسه خامنهای و تجسسهای کوبلر علیه مسعود اشاره کردم.
به موازات آن، بسیج شیطانسازی و جاده صاف کردن برای حمله و جنایت بزرگ در اشرف، بالا گرفت.
سرکردگان رژیم گفتند که برای آنها حمله 10شهریور به اشرف، از عملیات مقابله با فروغ جاویدان، مهمتر بوده است. یک خائن را هم با نیروهای مالکی همراه کرده بودند تا آنها را هر چه سریعتر به مقر فرماندهی در اشرف راهنمایی کند. اما در دستیابی به هدف اصلی خود، شکست خوردند. البته سران رژیم بعد از حمله به اشرف، حقد و کین خود را نسبت به رهبر مقاومت افزایش دادند.
آخر آنچه مسعود بنیاد گذاشته، از شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش و مقابله با صدور تروریسم و بنیادگرایی تا انگشت گذاشتن بر پاشنه آشیل ژئوپولیتیکی این رژیم، همه جا سد راه رژیم ولایتفقیه است.
بله آن چه او بنیاد گذاشته، راه و رسم تسلیمناپذیری است، آیین فدا و صداقت است و درس وفای به عهد است. بهخاطر این آرمان و این نسل است که آخوندها از ترس سرنگونی، به خود میپیچند. زیرا نسل مسعود را به چشم میبینند که اراده کرده است به هر قیمت، آزادی مردم ایران را محقق کند.
هممیهنان عزیز!
از اجتماع بزرگمان امروز، به زندانیان سیاسی و خانوادههای شجاع آنها درود میفرستیم؛ آنها که با مقاومت خود، رژیم ضدانسانی را با یک جام زهر دیگر در قلمرو حقوقبشر، روبهرو کردهاند.
حمله وحشیانهٴ رژیم به بند 350 زندان اوین، همان کانون شورشی اشرف350، وسیلهیی برای ارعاب زندانیان سیاسی و جامعه ایران بود.
درود بر غلامرضا خسروی که خود را با سرخترین و ممنوعترین نام، یعنی مجاهدین، معرفی نمود و در منتهای بیباکی به قلب ارتجاع شلیک کرد و این چنین آرمانش را جاودانه کرد. غلامرضا /گفت: «من هوادار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران بوده و هستم»...
مردم ایران از قهرمانی او به خود بالیدند و جوانان از جسارت او درس آزادگی و پیکار گرفتند. زندانیان دلیر از غلامرضا تا دیگر زندانیان مجاهد و مبارز، زندانیان کرد و عرب و بلوچ و اهل سنت که این روزها در معرض اعدام و شهادت هستند، به خوبی اثبات کردند که مقاومتشان با دستهای بسته و در کنج زندانها عین نبرد و کارزار سرنگونی است. مبارزهیی که در آن، جلاد هر دم در مقابل عزم زندانی، به زانو در میآید. و تاریخ گواهی میدهد که تا چنین مبارزهیی هست، دیکتاتورها هرگز در امان نخواهند بود.
سلام بر شهیدان
و سلام بر ایستادگان.
دوستان عزیز!
فرارسیدن ماه مبارک رمضان را به همهٴ مسلمانان، بهویژه به مردم ایران، سوریه، عراق، فلسطین و افغانستان و مجاهدان زندانی در لیبرتی، تهنیت میگویم. باشد که فطر آزادی ملت ایران و ملتهای خاورمیانه، هرچه زودتر فرا برسد.
با درود به شهیدان قیام مردم ایران، عموم هموطنانم را به مقاومت و قیام علیه رژیم ولایتفقیه، فرا میخوانم.
فراخوان برای رهایی ایران اسیر، و ساختن یک میهن آزاد؛ یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد، لغو حکم اعدام و یک ایران غیراتمی...
آری
میهنی میسازیم
که در آن قانونی
برتر از خواسته مردم نیست
میهنی میسازیم
که در آن چوبهٴ دار،
نیست جز خاطرهیی تلخ و فراموش شده
هیبت جراثقال
میدهد باز
ز سازندگی شهر پیام
میهنی میسازیم
که در آن لغو شده
حکم شوم اعدام... ..
مشق هر روزهٴ فرداها با خط درشت
در همه کوچه و برزن اینست:
نه به شلاق و شکنجه
نه به جراحی گلخند و تبسم
نه به سرکوبی مردم
نه به ویرانگری هستهیی و بمب اتم
قلب این خاک فقط کانون
انفجار شادی است
حق مفروض و مسلم تنها
همه جا آزادی است
میهنی میسازیم
«که در آن وسعت خورشید بهاندازه چشمان سحرخیزان است»
نام این میهن آزاد شده
ایران است
نام این میهن آزاد شده
ایران است.
به نام ایران،
به نام آزادی،
به نام مقاومت و ارتش آزادی،
و به نام شهیدان و زندانیان سیاسی، زندانیان آرمان و ایستادگی.
درود بر همهٴ شما که از پنج قارهٴ جهان در این جا حاضرید و سلام بر شما شخصیتها، سخنگویان و نمایندگان 69 کشور جهان که برای همبستگی با مردم و مقاومت ایران به این جا آمدهاید.
همچنین، یاد مرد بزرگ عدالت و حقوقبشر، آقای موریس بوسکاور، شهردار فقید تاورنی را گرامی میداریم.
سلام بر مجاهدین، از اشرف و سردار خیابانی تا صدیقه و ندا و غلامرضا خسروی، مشعلهای راهنما و قهرمانان راهگشای نبرد 33ساله با ارتجاع مذهبی.
سلام بر ملتهای بهپاخاسته سوریه و عراق و کارزار آنها برای آزادی و دموکراسی و علیه تروریسم و بنیادگرایی.
هم میهنان!
ما در لحظهٴ حساسی از تاریخ ایران و خاورمیانه هستیم؛ نقطه عطفی که از مهمترین واقعیت دوران کنونی تأثیر پذیرفته است. این واقعیت، فاز پایانی رژیم ولایتفقیه است.
انفجار خشم مردم عراق، اشغالگری ولایتفقیه بر این کشور را به لرزه انداخته و سرمایهگذاری یازده ساله آخوندها در عراق، برباد رفته است؛ آخوندهایی که میخواستند از سرکشیدن جام زهر اتمی طفره بروند، حالا زهر شکست در عراق، تمامی رژیمشان را فراگرفته است.
از روز اول، عراق بهدلیل موقعیت ژئوپلیتیک ویژهاش، مهمترین طعمه ولایتفقیه برای صدور ارتجاع و تروریسم بود. جنگ هشت ساله خمینی با شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، اشغال عراق و عتبات مقدسه را مد نظر داشت. در آن زمان، ارتش آزادیبخش ملی، با بیش از 100 رشته نبرد، و سرانجام، آزادسازی شهر مهران و آمادگی برای حرکت به سوی تهران، جام زهر آتشبس را به کام خمینی ریخت.
جنگ خانمانسوز، متوقف شد؛ اما پانزده سال بعد، پس از حمله آمریکا به عراق، ولایتفقیه به آرزوی دیرینهٴ خود رسید. نیروی تروریستی قدس، با مزدبگیرانی که هشت سال پیش، اسامی 32هزار نفر از آنها را منتشر کردیم، بر مقدرات مردم عراق، مسلط شدند.
راستی همین امروز، قاسم سلیمانی سرکرده نیروی قدس و 200تن دیگر از سران سپاه جهل و جنایت در بغداد چه میکنند؟ از یک دهه پیش، میلیونها نفر از مردم عراق، در بیانیههای امضا شده تأکید کردند که آنها ابتدا با ”جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده“ از طرف رژیم مواجه شدند و سپس با اشغال آشکار و حتی انفجار حرم مقدس در شهر سامرا.
در همان زمان، 5 میلیون و 200هزار نفر از مردم عراق، خواستار خلعید از رژیم ایران در کشورشان شدند.
در دی ماه 84 احمدینژاد گفت: «خداوند ثمرهٴ اشغال دو کشور همسایه (عراق و افغانستان) را در دامن ایران قرار داد».
و در شهریور 86، علی لاریجانی اعلام کرد همهٴ کسانی که در عراق حاکمیت دارند، «حرفشنوی از ما دارند» و «از دوستان ما هستند…».
این سند درخواست سلاح از نیروی تروریستی قدس، از سوی حزب حاکم در عراق در اردیبهشت سال 83 است. است.
شخصیتهای آمریکایی، اروپایی و عرب حاضر در این جا، در سالهای اخیر، بارها گفتهاند که عراق در سینی طلایی به ملایان حاکم بر ایران تقدیم شده است؛ کشوری با یک حکومت دستنشانده و تحتامر ولیفقیه، با آزادیخواهان و روشنفکران سرکوب شده، با جامعه مسیحی منفجر شده، با قلع و قمع اهل تسنن، با بمب و ترور و انفجارهای روزانه و با 26 بار حمله به اشرف و لیبرتی و محاصره مرگبار، با شهیدان و مجروحان بسیار و با گروگانگیری و بازداشت دستجمعی.
ژنرال اودیرنو در مرداد 86 گفت: 73 درصد تلفات نیروهای آمریکایی بهخاطر حملات شبهنظامیان مزدور رژیم ایران است.
آری، اشتباه تاریخی دولت آمریکا این بود که رژیم ولایتفقیه را در عراق، بخشی از راهحل به حساب آورد و به حاکمیت مشترک با آن تن داد. متقابلاً رزمندگان آزادی ایران، که در جنگ در عراق، طرف متخاصم نبودند، به شدیدترین صورت، بمباران شدند. و سلاحهایشان ما به ازای حفاظت خیانت شده، ابتدا گردآوری و بعداً مصادره شد.
در این سالها، و مخصوصاً از بهمن سال 89، مردم عراق، صدها بار با شعار اخراج رژیم ایران، تظاهرات کردند. تحصنها و تظاهرات مسالمتآمیز، بیش از یک سال در 6 استان عراق، ادامه یافت. مخالفت با سلطه رژیم ایران، به رویارویی اصلی در عراق تبدیل شد.
قیام در موصل و سایر شهرها در عراق، قبل از همه بیتالعنکبوت خامنهای را غافلگیر کرد و سپاه پاسداران را لرزاند. رژیم، بیهوده سعی کرد با برچسب تروریسم و خلاصه کردن خیزشهای میلیونی در نیروهای افراطی، با قیام مردم عراق مقابله کند. در حالیکه رهبران عشایر و مردم عراق، در هفتههای اخیر بارها هر گونه افراطیگری و تروریسم و حمله و تعرض به غیرنظامیان را قویاً محکوم کردهاند.
آنها تأکید کردهاند که خودشان با تروریسم و القاعده در عراق، در جنگ بودهاند و باز هم برای آن آمادهاند. و به این بهانه نمیتوان تروریسم حکومت مالکی و رژیم ایران را که مسبب این وضعیت است، دور زد و نادیده گرفت.
امروز فارغ از هر تحلیل و نظری در مورد تحولات عراق، یک اجماع گسترده در عراق و در منطقه و در سطح بینالمللی وجود دارد. همه میگویند وضعیت کنونی در این کشور، ناشی از انحصارطلبی و سرکوبگری مالکی است. بنابراین، راهحل یکی بیش نیست و آن هم، کنار گذاشتن مالکی است. راهحل، خلعید از رژیم ایران است و تشکیل یک دولت دموکراتیک و فراگیر.
در همین جا تأکید میکنم که مذاکره با فاشیسم دینی و کمک خواستن از آن برای حل مسألهٴ عراق و مهار بحران، نتیجهیی جز فرو بردن مردم عراق در باتلاق کشتار و جنگ داخلی ندارد.
من یازده سال پیش گفتم که خطر سلطه رژیم آخوندها بر عراق، صد بار بیشتر از خطر اتمی است. و این اثبات شد. حالا زهر از دست دادن عراق برای آخوندها، صد بار کشندهتر از زهر اتمی است.
در این سالها مقاومت ایران، درست مثل روشنگری در موضوع اتمی، در خط مقدم روشنگری درباره دخالتها و جنایتهای رژیم آخوندها در عراق نیز بوده است. مقاومت ایران با پرداخت سنگینترین بها در برابر دیو بنیادگرایی ایستاد و گفت: دشمن اصلی مردم ایران و تمام منطقه، رژیم ولایتفقیه است و باید سرنگون شود.
و درود بر قهرمانان این ایستادگی بهویژه 52 فاتح حماسه اشرف، و در رأس آنها، زنان والامقام زهره و گیتی، میترا و ژیلا و مریم و فاطمه که این گردهمایی با نام آنها پرافتخار شده است.
بگذارید در همین جا بر مسئولیت آمریکا و دبیرکل مللمتحد در قبال امنیت و حفاظت و سلامت مجاهدان زندانی در لیبرتی، تأکید کنم. ما بارها از آمریکا خواستهایم ولو بهطور موقت، مجاهدان لیبرتی را با هزینهٴ خود ما به آمریکا یا یک کشور اروپایی منتقل کند. این کار، عملی بوده و هست؛ همچنانکه آمریکا آن را در گذشته در کردستان عراق و در بالکان، انجام داده است.
تردیدی نیست که هیچ حملهیی به لیبرتی بدون دخالت و هماهنگی دولت عراق، امکانپذیر نیست. پس دولت آمریکا حداقل باید حکومت عراق را از هر گونه حمله و تعرض و محدودیت علیه مجاهدان لیبرتی، باز دارد. و آن را وادار کند که هفت گروگان اشرفی را آزاد کند. باید امنیت لیبرتی را تضمین کند و باید به محاصره ضدانسانی پایان دهد و حقوق پناهندگی مجاهدان لیبرتی تا نفر آخر باید تأمین شود. همچنین سازمان ملل باید بهویژه در شرایط کنونی عراق، یک واحد کلاه آبی در لیبرتی مستقر کند.
هموطنان، دوستان عزیز!
مرحله پایانی رژیم ولایتفقیه، خود را در پنج نشانهٴ بزرگ ظاهر میکند:
آمادگی اجتماعی برای قیام و آزادی، شکاف فزاینده در رأس رژیم، عقبنشینی آخوندها از برنامه بمبسازی، فرو رفتن رژیم در دو جنگ کثیف در عراق و سوریه و مهمتر از همه، آمادگی مقاومتی که میتواند تحولات را به سوی سرنگونی دیکتاتوری دینی، و آزادی مردم و میهنش پیش ببرد.
سال گذشته در نمایش انتخابات، خامنهای در تحمیل کاندیدای مطلوبش، شکست خورد. او در وحشت از قیام مردم، به کاندیدای باند رقیب، تن داد. روی پنهان سکة وحشت اما، ترس از مقاومتی بود که 9ماه قبل از آن، لیست و راهبند تروریستی را که به رژیم اطمینان خاطر میداد، از سر راه برداشته بود.
بعد از روی کارآمدن آخوند روحانی که با شعار اعتدال به میدان آمده بود، پشتیبانان آنها فریاد کشیدند که راه برونرفت رژیم از بحران بزرگش پیدا شد. ما گفتیم به عکس، رژیم ولایتفقیه به مراتب ضعیفتر از قبل شده است. با این حال، بفرمایید این گوی و این میدان. ببینیم با آزادی و حقوقبشر، با برنامه تولید بمب هستهیی و با سیاست تجاوزکارانه در عراق و سوریه، چه میکنید.
حالا نگاه کنید که آخوند روحانی، مسیر هشت ساله خاتمی را فقط در هشت ماه طی کرده است:
-نه برای مردم ایران، رفاه اقتصادی و حقوقبشر آورده و نه برای رژیم، ثبات و استحکام. در عوض، سرکوب و اعدام به طرز بیسابقهیی افزایش یافته است.
-معادل بیش از نیمی از بودجه عمومی در دولت روحانی، صرف سرکوب و جنگافروزی میشود. زیرا این رژیم از خطر اعتراض و خیزش مردم میهراسد.
-امروز، 67 درصد واحدهای صنعتی تعطیل شده، ارزش پول رسمی، 80 درصد سقوط کرده، سیستم بانکی، ورشکست شده، نظام کشاورزی ویران شده، نیمی از شهرهای کشور دچار کم آبی است، محیط زیست به فاجعه کشیده شده است. و چنان فقری جامعه را فراگرفته که بیشتر مردم، به یارانهٴ نقدی که در روز فقط 42سنت است، نیازمند شدهاند.
آخوندهای حاکم، همه چیز را صرف سرکوب و جنگافروزی و تروریسم کردهاند و این، علت اصلی تورم و فقر و گرسنگی مردم ایران است.
این روزها آخوند روحانی بیهوده میکوشد ساختار رژیم ضدتاریخی ولایتفقیه را با صدقه و سبد کالا حفظ کند! بحران اقتصادی کشور، راهحلی جز سرنگونی رژیم ولایتفقیه ندارد.
هم میهنان!
همهٴ شما میدانید که رژیم ولایتفقیه، پروژه اتمی را ضامن بقایش میدانست و میداند. پروژهیی که از سه دهه پیش، توسط مقاومت ایران فاش شده است. زیرا ما بارها اعلام کردهایم که خواهان یک ایران غیراتمی بوده و هستیم.
ما پیوسته خواهان عقبنشینی و زهر خوردن ملایان در این پروژه ضدایرانی بودهایم. برنامهیی که بهنوشته اکونومیست، بیش از 300میلیارد دلار خرج برداشته. یکی از وزرای احمدینژاد اخیراً فاش کرد که این پروژه، سالانه بیش از 160میلیارد دلار به ایران ضرر میزند.
راستی بدون افشاگریها و کارزار جهانی مقاومت، و بدون فشار و تحریم، آیا این رژیم تا همین اندازه هم واپس مینشست؟ روشن است که خیر. زیرا آخوندها، زبانی جز زبان قدرت و قاطعیت نمیفهمند و حالا که در تلi اتمی افتادهاند، اگر فریبکاری و زمان خریدن ادامه پیدا کند، وضعیت بدتر میشود.
حال آن که اگر نیش اتمی افعی کشیده شود، تعادل درونی رژیم بههم میخورد و راه قیامهای کمین کرده، باز میشود. یعنی در هر حال این رژیم، راه پس و پیش ندارد.
حتی اگر همین امروز، به فرض محال، تمام تحریمها لغو شوند، باز هم نخواهید توانست اقتصاد در حال فروپاشی و این رژیم در حال احتضار را نجات دهید.
در این جا از جانب مقاومت و مردم ایران به آقایان 5+1 هشدار میدهم که مبادا در وین و در ژنو، بر سر حقوقبشر مردم ایران، معامله کنید و به آنها امتیاز بدهید.
رژیم آخوندها را وادار کنید تمامی برنامه بمبسازی اتمی و غنیسازی و آب سنگین را برچینند. آنها را وادار کنید تمامی قطعنامههای شورای امنیت و شورای حکام را اجرا کنند. این رژیم باید به پروتکل الحاقی و بازرسیهای بینالمللی از تمام مراکز مشکوک، اعم از اتمی و نظامی، بدون قید و شرط تن بدهد.
هموطنان!
مهلکهٴ دیگر خامنهای، فرو رفتن در جنگ با مردم سوریه است؛ جنگی با 200هزار کشته، جنگی با یازده میلیون آواره و جنگی که خامنهای با خون و پول ایرانی در آن شریک شد، تا از سقوط دیکتاتور سوریه جلوگیری کند.
ولایت فقیه، به گفته خودش، از عراق و سوریه و لبنان، بهعنوان «عمق استراتژیکی» خود استفاده میکند. معنی آن این است که سوریه و عراق، دیوارهای حفاظتی این رژیم محسوب میشوند و اگر این جبههها فرو بریزد، آخوندها باید در تهران از خود دفاع کنند. و در آن جا به سرعت فرو میریزند.
ما بار دیگر جامعه جهانی را به حمایت از انقلاب و ارتش آزاد سوریه و ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه، فرا میخوانیم. درود بر مردم سوریه و شهیدان و قهرمانان پیشتاز آنها.
حالا از تهران تا بغداد و دمشق، از بنبست اتمی تا بحران حقوقبشر و فروپاشی اقتصادی، مقولات و روندهای مهلک و زهرآگین، علیه رژیم ولایتفقیه، فعال شده و بر یکدیگر پیشی میگیرند.
حالا اگر کسی در رسیدن فاشیسم دینی به فینال و سراشیب سرنگونی شک دارد، خوب است 5سال پیش و قیامهای سال 88 را در همین ایام به یاد بیاورد که رژیم به دروازهٴ سرنگونی رسید، اما به ما و مردم ما خیانت شد.
بله ما میگوییم حکومت آخوندها به پایان کار خود رسیده است. ایران ما، تیول مرتجعان ضدایرانی و رژیم ولایتفقیه نیست! ایران ما، دور باطل خاتمی و احمدینژاد و روحانی نیست! رژیم رکورددار جهانی اعدام و بانکدار مرکزی تروریسم، باید سرنگون شود!
این حکم تاریخ است! این حکم صد و بیست هزار شهید راه آزادی است! و این فریاد اجتماع امروز ماست که: فاشیسم دینی باید سرنگون شود!
هموطنان!
حقیقت این است که موتور محرک و نیروی اصلی سمت دهندهٴ اوضاع، کشاکش میان رژیم و آمریکا در پرونده اتمی یا جدال میان دو جناح حاکم رژیم نیست.
نبرد اصلی، میان مردم و مقاومت ایران با رژیم ولایتفقیه بوده، هست و خواهد بود؛ مقاومتی که در دل زندانهای سیاسی، کانونهای شورش و اعتراض برپا میکند، در عراق و سراسر خاورمیانه، نیروهای دموکراتیک و ضدارتجاعی را به مقابله با بنیادگرایی و رژیم ولایتفقیه فرا میخواند.
مقاومتی که آنتیتز تروریسم و صدور بنیادگرایی است.
مقاومتی که مجاهدان پاکبازش، 12سال است که در خط مقدم، در سختترین شرایط، پایداری تاریخی بینظیری را ارائه کردهاند؛ با کارزارهای سترگ، از جمله اعتصابغذای جانکاه 108روزه که در کشورهای مختلف جهان، تکثیر و شعلهور شد؛ با طولانیترین تحصنها که بیش از 3سال است در ژنو ادامه دارد؛ با سلسلهیی بیپایان از تظاهرات روزانه در 4 گوشهٴ جهان، و با یاران اشرفنشان و جوامع ایرانیان.
اینها به گویاترین صورت، توانایی و ظرفیت مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها را برای تغییر رژیم، نشان میدهد. به قول مسعود، مقاومتی که «صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و یک ایران غیراتمی را در این منطقه از جهان، پیشنهاد میکند».
آری، مقاومتی که از کورهٴ گدازان انواع آزمایشها طی 33سال، با سربلندی عبور کرده، قطعاً میتواند به مقصد آزادی و حاکمیت مردم، دست یابد. بله، میتوان و باید.
هموطنان!
رژیم آخوندی در داخل و خارج ایران، به توطئهها و اقدامات گسترده علیه مجاهدین و مقاومت ایران دست میزند. از جمله با هزاران نوشته، صدها کتاب، دهها فیلم و سریال تلویزیونی و صدها نمایشگاه علیه مجاهدین. راستی اینها برای چیست؟ بهخاطر این است که از محبوبیت و اثرگذاری همین مقاومت، میترسند. با این همه، آخوندها مدعیند که این مقاومت در داخل ایران، پایگاهی ندارد! پاسخ ما این است: آزادی و امنیت اعضا و هواداران این مقاومت را تأمین کنید تا یک راهپیمایی در خیابانهای تهران برگزار کنند، آن وقت میبینید که چگونه سراپای رژیمتان را در مینوردند.
آخوندها میگویند: به درازا کشیدن عمر 35ساله رژیمشان، نشانهٴ قدرت آنهاست. پاسخ ما این است: اعدام و شکنجه را متوقف کنید. تا همه ببینند که این رژیم پوسیده حتی 35روز دوام نخواهد آورد.
بله، نقشه مسیر ما این است که اگر برای رسیدن به آزادی، باید از هفت خوان سرکوب و زندان و شکنجه و تیرباران گذشت،
اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خوان اتهام و شیطانسازی و خنجر و خیانت عبور کرد،
اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خوان هفتاد ابتلا و آزمایش گذشت،
آری، آری، ما در نبرد آزادی، برای صدها هفت خوان دیگر حاضر و آمادهایم!
هموطنان، حضار محترم!
امروز از شکستهای فاشیسم دینی و دستاوردهای مقاومت ایران صحبت کردیم. اما بزرگترین شکست رژیم در سال92، ناکامی در ضربهزدن به رهبر مقاومت بود. سال گذشته در همین جا، به دسیسه خامنهای و تجسسهای کوبلر علیه مسعود اشاره کردم.
به موازات آن، بسیج شیطانسازی و جاده صاف کردن برای حمله و جنایت بزرگ در اشرف، بالا گرفت.
سرکردگان رژیم گفتند که برای آنها حمله 10شهریور به اشرف، از عملیات مقابله با فروغ جاویدان، مهمتر بوده است. یک خائن را هم با نیروهای مالکی همراه کرده بودند تا آنها را هر چه سریعتر به مقر فرماندهی در اشرف راهنمایی کند. اما در دستیابی به هدف اصلی خود، شکست خوردند. البته سران رژیم بعد از حمله به اشرف، حقد و کین خود را نسبت به رهبر مقاومت افزایش دادند.
آخر آنچه مسعود بنیاد گذاشته، از شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش و مقابله با صدور تروریسم و بنیادگرایی تا انگشت گذاشتن بر پاشنه آشیل ژئوپولیتیکی این رژیم، همه جا سد راه رژیم ولایتفقیه است.
بله آن چه او بنیاد گذاشته، راه و رسم تسلیمناپذیری است، آیین فدا و صداقت است و درس وفای به عهد است. بهخاطر این آرمان و این نسل است که آخوندها از ترس سرنگونی، به خود میپیچند. زیرا نسل مسعود را به چشم میبینند که اراده کرده است به هر قیمت، آزادی مردم ایران را محقق کند.
هممیهنان عزیز!
از اجتماع بزرگمان امروز، به زندانیان سیاسی و خانوادههای شجاع آنها درود میفرستیم؛ آنها که با مقاومت خود، رژیم ضدانسانی را با یک جام زهر دیگر در قلمرو حقوقبشر، روبهرو کردهاند.
حمله وحشیانهٴ رژیم به بند 350 زندان اوین، همان کانون شورشی اشرف350، وسیلهیی برای ارعاب زندانیان سیاسی و جامعه ایران بود.
درود بر غلامرضا خسروی که خود را با سرخترین و ممنوعترین نام، یعنی مجاهدین، معرفی نمود و در منتهای بیباکی به قلب ارتجاع شلیک کرد و این چنین آرمانش را جاودانه کرد. غلامرضا /گفت: «من هوادار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران بوده و هستم»...
مردم ایران از قهرمانی او به خود بالیدند و جوانان از جسارت او درس آزادگی و پیکار گرفتند. زندانیان دلیر از غلامرضا تا دیگر زندانیان مجاهد و مبارز، زندانیان کرد و عرب و بلوچ و اهل سنت که این روزها در معرض اعدام و شهادت هستند، به خوبی اثبات کردند که مقاومتشان با دستهای بسته و در کنج زندانها عین نبرد و کارزار سرنگونی است. مبارزهیی که در آن، جلاد هر دم در مقابل عزم زندانی، به زانو در میآید. و تاریخ گواهی میدهد که تا چنین مبارزهیی هست، دیکتاتورها هرگز در امان نخواهند بود.
سلام بر شهیدان
و سلام بر ایستادگان.
دوستان عزیز!
فرارسیدن ماه مبارک رمضان را به همهٴ مسلمانان، بهویژه به مردم ایران، سوریه، عراق، فلسطین و افغانستان و مجاهدان زندانی در لیبرتی، تهنیت میگویم. باشد که فطر آزادی ملت ایران و ملتهای خاورمیانه، هرچه زودتر فرا برسد.
با درود به شهیدان قیام مردم ایران، عموم هموطنانم را به مقاومت و قیام علیه رژیم ولایتفقیه، فرا میخوانم.
فراخوان برای رهایی ایران اسیر، و ساختن یک میهن آزاد؛ یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد، لغو حکم اعدام و یک ایران غیراتمی...
آری
میهنی میسازیم
که در آن قانونی
برتر از خواسته مردم نیست
میهنی میسازیم
که در آن چوبهٴ دار،
نیست جز خاطرهیی تلخ و فراموش شده
هیبت جراثقال
میدهد باز
ز سازندگی شهر پیام
میهنی میسازیم
که در آن لغو شده
حکم شوم اعدام... ..
مشق هر روزهٴ فرداها با خط درشت
در همه کوچه و برزن اینست:
نه به شلاق و شکنجه
نه به جراحی گلخند و تبسم
نه به سرکوبی مردم
نه به ویرانگری هستهیی و بمب اتم
قلب این خاک فقط کانون
انفجار شادی است
حق مفروض و مسلم تنها
همه جا آزادی است
میهنی میسازیم
«که در آن وسعت خورشید بهاندازه چشمان سحرخیزان است»
نام این میهن آزاد شده
ایران است
نام این میهن آزاد شده
ایران است.