728 x 90

اختلافات سیاسی در ایران,

تکه تکه شدن رهنمودهای امام، شقه شقه شدن نظام!

-

خامنه ای و خمینی دجال
خامنه ای و خمینی دجال
روزهای سالمرگ خمینی دجال علی القاعده می‌بایست تاحدودی باعث وحدت باندهای درونی رژیم می‌شد و سران و مهرههای رژیم می‌بایست اندر وصف و مدح دجال جماران سخن سرایی می‌کردند و تضادهای داخلی نظام لااقل می‌بایست تحت الشعاع سالمرگ دجال قرار می‌گرفت، اما نه تنها این چنین نشد، بلکه در روزهای سالمرگ خمینی اتفاقاً بیش از گذشته جنگ و جدالهای درونی رژیم شعله‌ور شد.
سران و مهره‌های نظام از هر باند برای کوبیدن باند رقیب به تکه‌ای از حرفها و به‌اصطلاح رهنمودهای خمینی دجال می‌چسبند و بدین ترتیب با تکه‌یی از حرفهای او نظام را هرچه بیشتر شقه می‌کنند.
در راستای تکه‌تکه شدن حرفهای خمینی و شقه شقه شدن نظام و افسار گسیخته شدن جنگ باندها است که خامنه‌ای به صحنه می‌آید.
تضادها آن‌چنان حاد است که خامنه‌ای در سخنرانی‌اش سر قبر خمینی، نتوانست به‌سادگی از کنار آن بگذرد و به آن اشاره نکند.
ولی‌فقیه رژیم در این سخنرانی به صراحت و ناگزیر به تضاد لاعلاج درونی نظام و جنگ باندها به‌عنوان یکی ازچالشهای اصلی نظام اعتراف کرد و گفت: ”چالشهای درونی ما اینها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور؛ اختلافات فرعی و اختلافات سطحی، ما را سرگرم بکند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض به‌وجود بیاورد، ما را از مسائل اصلی و از خطوط اصلی غافل بکند؛ این یکی از مصادیق آن چالش اصلی است که عرض شد. از دست دادن انسجام ملّت از چالشهای ما است. دچار شدن به تنبلی و بی‌روحیّگی، دچار شدن به کم‌کاری، دچار شدن به یأس و ناامیدی“
آخوند مصباح یزدی یکی از سرباندهای حوزه قم و از سرباندهای درونی نظام و حکومت در جمع ”عاشقان زائران خمینی“ ! به جای این‌که اندر وصف و مدح ”امام “ این زائران مشتاق سخن بگوید و آنان را با حهل و جنایت امام دجالشان آشنا سازد و آنان را به فیض کسب رذایل امام تکه‌تکه شده برساند، دلش را نسبت به باند رفسنجانی - روحانی و شخص آخوند حسن روحانی خالی می‌کند، آنچه را که در مکتب و پای درس خمینی یاد گرفته نثار او می‌کند و با نامیدن او به‌عنوان ”برخی عمامه به سرها“، اصل و نسب حوزی و خمینی‌گونه روحانی را به او یاد آورد می‌شود و نگران است که نکند آخوند روحانی دین را از انگلستان یاد گرفته است!: ”حتی برخی از افراد عمامه به‌سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی می‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آنها را متهم به توهم می‌کنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفته‌ای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟“ برخی مسئولان به‌گونه‌یی رفتار می‌کنند که زمینه عملی شدن این هشدار امام (ره) را فراهم کنند. جدایی دین از سیاست و بیان این مطلب که دین وظیفه روحانیت است، متأسفانه امروز از سوی برخی مسئولان عمامه به‌سر مطرح می‌شود. “
اشاره آخوند مصباح یزدی به سخنان روحانی است که در طعنه به باند خامنه‌ای و آخوندهای دانه درشت نظام، آنها را بیکار و دچار توهمات دانسته و گفته بود: ”عده‌یی مدام غصه دین و آخرت مردم را می‌خورند در حالی که نه می‌دانند، دین چیست و نه آخرت، اما همیشه غصه آخرت را می‌خورند. دین را نباید به دست دولت داد، چون دین در دست کارشناسان، علما، صاحبنظران و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کند و دولت باید حمایت کند. “
آخوند سعیدی نماینده خامنه‌ای در سپاه نیز مراسم سالمرگ دجال را به مراسم تصفیه حساب سپاه با باند رفسنجانی- روحانی تبدیل کرده و این باند و مشخصاً شخص رفسنجانی را تهدید کرده است که صرف همراهی او با خمینی دجال، برای او مصونیت نمی‌آورد: ”اگر کسی در برابر ولی‌فقیه بایستد فاسق است“. !.
حمله آخوند سعیدی بی‌سابقه‌ترین حمله یک مهره باند خامنه‌ای به شخص رفسنجانی است که او را در ردیف ایستادگان در برابر ولی‌فقیه و فاسقان قرارداده است.
آخوند سعیدی حساب به‌اصطلاح ”مردم“ را از برخی خواص (رفسنجانی) جدا می‌کند و با ربط دادن خواص نظام خمینی با خواص زمان حضرت موسی، باند رفسنجانی - روحانی و مشخصاً شخص رفسنجانی را به گوساله پرستان سامری تشبیه می‌کند که در آن زمان: ”برخی از خواص فتنه کرده و مردم نیز در جریان فتنه قرار گرفتند و به دور گوساله گشتند“
نماینده خامنه‌ای در سپاه تعارف را کنار می‌گذارد و با اشاره به‌ خاطره‌گویی رفسنجانی از خمینی، نقل‌قول او مبنی بر این‌که خمینی شعار مرگ بر آمریکا را لازم ندانسته است، خط او در مورد آویختن به دامن آمریکا را مورد حمله قرارمی‌دهد و می‌گوید: ”آقایی که می‌گوید لابه‌لای کلمات امام بگردیم ببینیم امام مرگ بر آمریکا را لازم می‌داند یا خیر، توجه نمی‌کند که شرایط آن زمان با الآن تفاوت کرده است“.
به‌طور معمول و تا جایی که به قول معروف کارد به استخوان ولی‌فقیه نرسد و دعواهای درونی رژیم به مرحله حساس و خطرناک نرسد، خامنه‌ای سعی می‌کند در موضع‌گیریهایش مصلحت را در نظر بگیرد و با زدن یکی به میخ ویکی به نعل، تعادل درونی رژیم را حفظ کند، اما زمانی که جنگ باندها به مرحله حساس و خطرناکی می‌رسد، دیگر سیاست خامنه‌ای مبنی بر حفظ تعادل درونی نظام کارآیی ندارد و شخصاً ناگزیرمی شود به صحنه بیاید و با هشدار به باندهای درونی رژیم مرحله خطیر و حساس در جنگ باندی را به آنها یادآوری کند و آنها را شیرفهم کند.
بی‌دلیل نیست که خامنه‌ای در سخنانش از دعواهای درونی رژیم به‌عنوان چالش و یکی از مصادیق چالش اصلی یاد می‌کند که نهایتاً انسجام ”ملت“ ! (بخوانید انسجام نظام شرحه شرحه ولایت‌فقیه) از دست می‌رود و ”تنبلی، بی‌روحیگی، دچارشدن به کم کاری، یاس ونا امیدی“ نیروهای شقه شقه شده نظام را فرامی‌گیرد.
ورود بی‌سابقه خامنه‌ای به تضادهای درونی رژیم در مراسم سالمرگ دجال، نشانگر وضعیت خطیری است که رژیم با آن مواجه است، به‌خصوص در زمانی که رژیم زهرخورده است و علی القاعده می‌بایست در مذاکرات زهرخوران اتمی، باندهای درونی رژیم پشت تیم مذاکره‌کننده را بگیرند.
شدت وحدت تضادهای باندهای نظام ولایت تا حدی که خامنه‌ای را ناگزیرکرده به صحنه بیاید، بیانگر این واقعیت است که در مرحله بحران زهرخوران اتمی و سرنگونی، می‌رود که نظام اوضاع از دست ولی‌فقیه نیز خارج شود و تتمه انسجام نیروهای وارفته نظام هم از دست برود.
در یک کلام ترس از سرنگونی نظام است که خامنه‌ای را ناگزیرکرده در سالگرد مرگ خمینی به صحنه بیاید و با توسل به روح پلید او اگر بتواند به باندهای درونی رژیم دهنه بزند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6545ca40-f1b6-4308-8e98-d0f4cdaaefb1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات