اعتراف یکی از مشاوران سابق خامنهای: در جریان قتلعام سال 1367 سی و سه هزار زندانی سیاسی اعدام شدند.
محمد نوریزاد یک هنرمند و نویسنده مستند ساز و کارگردان وابسته به رژیم بوده که تا قیام سال 1388 با تمام قوا به نفع خامنهای فعالیت میکرده و ضمن نوشتن مقالات در کیهان شریعتمداری، حدود 20فیلم و سریال تلویزیونی برای رژیم ساخته و کارگردانی کرده است. اما بعد از سرکوب قیام، علم مخالفت با خامنهای را، البته باز هم در چارچوب نظام، بلند کرده است. وی نامههای متعدد به خامنهای نوشته و در آنها به سرکوب و زندان و شکنجه و قلع و قمع مردم اعتراض کرده است. در یکی از نوشتههای خود تا آنجا پیش رفته که در نامه به خامنهای نوشته است:
«جامعه در آستانه یک انفجار بزرگ است و آرامش آن فقط ناشی از ضرب و زور اسلحه»
او بهخاطر نوشتن نامههایش دستگیر و زندانی شده است. در زندان نیز بهنوشته خودش «دادستان تهران به او پیشنهاد داده است درخواست عفوی را خطاب به آیتالله خامنهای، بنویسد، ولی او این درخواست را رد کرده است».
محمد نوریزاد که در واقع یکی از مشاوران سابق فرهنگی و سیاسی خامنهای بوده و ارتباطات گسترده با مقامات بالای رژیم و بهطور خاص با بیت خامنهای داشته است روز 24فروردین امسال در مقالهیی با عنوان «آنهایند که ضرر میکنند» در سایت خود پس از اشاره به بیستمین سالگرد قتلعام رواندا اینطور نوشت:
«در کشور ما نیز از یک چنین کشتارهایی میشود سراغ گرفت. کشتارهایی که به ضرب سکوتی متعمدانه و خط قرمزهای حکومتی، هرگز به آمارهای رسمی داخلی و جهانی راه نیافتهاند. حاکمیت در ایران ما نیز یک اقلیت حتمی است که بر اکثریتی اسیر حکم میراند… در اینجا نیز دو سه ماهه، 33هزار دختر و پسر و زن و مرد زندانی را زدند و کشتند و جنازههایشان را با کمپرسی به خاوران و بیابانهای بینشان بردند و یکجا دفنشان کردند و دست بر دست ساییدند که: ما نیز با مخالفان خود آن کردیم که علی با خوارج نهروان کرد».
قتلعام بیش از 30هزار تن از زندانیان سیاسی پس از زهر خوردن خمینی در تابستان 1367 و پایان جنگ ایران و عراق حقیقتی بود که مقاومت ایران بر اساس مدارک خدشهناپذیر و دلایل متقن اعلام و اثبات کرده بود. اعلام این واقعیت مبتنی بود بر پایه جمعآوری هزاران گزارش و سند و بررسی دقیق جزییترین آمار و ارقام زندانیان قبل و بعد از قتلعام و تعداد زندانیان آزاد شده؛ و به این ترتیب بود که مقاومت ایران، آنهم پس از گذشت مدت زیادی از این کشتار بزرگ، تعداد قتلعامشدگان در سال 1367 را 30هزار تن اعلام کرده بود.
همه میدانند با توجه به اینکه این جنایت عظیم در اختفای مطلق صورت گرفت مراجع بینالمللی نیز این امکان را پیدا نکردند که به ابعاد واقعی این جنایت پی ببرند بهخصوص که در بسیاری از زندانها حتی یک نفر زنده نماند که راوی فاجعه باشد.
اما با گذشت زمان بسیاری از صاحبنظران بیطرف و شاهدان و شخصیتهای سیاسی بهتدریج به این حقیقت رسیدند و بر درستی آن شهادت دادند و حال افرادی هم که از درون رژیم آمدهاند بر ابعاد این جنایت گواهی میدهند. قبل از نوریزاد هم، رضا ملک یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات، که بهخاطر علنی کردن بخشی از زوایای قتلهای زنجیرهیی، سالها در زندان اوین بهسر میبرد، در سال 2008 یک کلیپ تصویری را خطاب به دبیرکل سازمان ملل بانکیمون مخفیانه بهخارج فرستاد. او در این کلیپ بخشهایی از جنایات رژیم ولایتفقیه، بهخصوص در زندانها را، بازگو کرده بود و در رابطه با قتلعام زندانیان سیاسی در سال 1367 نیز چنین گفته بود:
« جنایت این رژیم به حدی است که در طی چند شب در سال 67 بیش از 33700 (سی و سه هزار و هفتصد نفر) زندانیان دارای حکم، که 5سال، 2سال و یکسال حکم داشتند، اعدام و در گورهای دستجمعی توسط کانتینرها و بولدزرها به خاک سپرده شدند. و در مقابل این رژیم سفاک و ملایان فریبکار و جنایتپیشه بسیار مظلومانه به خاک سپرده شدند. این است ثمرهٴ حکومت ولایت مطلقه فقیه. همه چیز انسان را به کام مرگ و آتش کشیده است. مال، ناموس، جان، همه را ولایتفقیه خودش را صاحب اختیار میداند و…».
اکنون محمد نوریزاد نیز تقریباً همان ارقام را مورد تأیید قرار میدهد.
نکته قابلتوجه این است که محمد نوریزاد کسی است که به قول خودش در بخش فرهنگی دفاع مقدس برای رژیم کار میکرده و در وفاداری و وابستگی و پیوستگی او به هسته سخت حاکمیت، یعنی بیت خامنهای، تردیدی وجود نداشته است. او در زمان ریاستجمهوری خاتمی فعالیتهای زیادی علیه جناح خاتمی داشته و به دفاع از خامنهای و جناح ولایتفقیه پرداخته بود.
… طی این سالیان بسیاری از دستاندرکاران صاحب منفعت با هدف کاستن از ابعاد قربانیان مجاهدین، تلاش کردند ابعاد جنایت خمینی و خامنهای و رفسنجانی و همه آخوندهای حاکم و پاسداران جنایتکار را در آن قتلعام بزرگ، کم کنند و بسیار کمتر از واقعیت جلوه دهند. آنها تلاش کردهاند که به زشتترین شیوه دستان خونین جنایتکاران را بشویند.
… اکنون با تأیید بیش از پیش ابعاد جنایت بزرگ سال 1367 بایستی کلیه نیروها و شخصیتهای مردمی تلاش خود را بر روی کشاندن عاملان این جنایات، که کسی جز کلیه سران رژیم جنایت حاکم بر ایران نیستند، به دادگاههای جنایی بینالمللی متمرکز کنند.
محمد نوریزاد یک هنرمند و نویسنده مستند ساز و کارگردان وابسته به رژیم بوده که تا قیام سال 1388 با تمام قوا به نفع خامنهای فعالیت میکرده و ضمن نوشتن مقالات در کیهان شریعتمداری، حدود 20فیلم و سریال تلویزیونی برای رژیم ساخته و کارگردانی کرده است. اما بعد از سرکوب قیام، علم مخالفت با خامنهای را، البته باز هم در چارچوب نظام، بلند کرده است. وی نامههای متعدد به خامنهای نوشته و در آنها به سرکوب و زندان و شکنجه و قلع و قمع مردم اعتراض کرده است. در یکی از نوشتههای خود تا آنجا پیش رفته که در نامه به خامنهای نوشته است:
«جامعه در آستانه یک انفجار بزرگ است و آرامش آن فقط ناشی از ضرب و زور اسلحه»
او بهخاطر نوشتن نامههایش دستگیر و زندانی شده است. در زندان نیز بهنوشته خودش «دادستان تهران به او پیشنهاد داده است درخواست عفوی را خطاب به آیتالله خامنهای، بنویسد، ولی او این درخواست را رد کرده است».
محمد نوریزاد که در واقع یکی از مشاوران سابق فرهنگی و سیاسی خامنهای بوده و ارتباطات گسترده با مقامات بالای رژیم و بهطور خاص با بیت خامنهای داشته است روز 24فروردین امسال در مقالهیی با عنوان «آنهایند که ضرر میکنند» در سایت خود پس از اشاره به بیستمین سالگرد قتلعام رواندا اینطور نوشت:
«در کشور ما نیز از یک چنین کشتارهایی میشود سراغ گرفت. کشتارهایی که به ضرب سکوتی متعمدانه و خط قرمزهای حکومتی، هرگز به آمارهای رسمی داخلی و جهانی راه نیافتهاند. حاکمیت در ایران ما نیز یک اقلیت حتمی است که بر اکثریتی اسیر حکم میراند… در اینجا نیز دو سه ماهه، 33هزار دختر و پسر و زن و مرد زندانی را زدند و کشتند و جنازههایشان را با کمپرسی به خاوران و بیابانهای بینشان بردند و یکجا دفنشان کردند و دست بر دست ساییدند که: ما نیز با مخالفان خود آن کردیم که علی با خوارج نهروان کرد».
قتلعام بیش از 30هزار تن از زندانیان سیاسی پس از زهر خوردن خمینی در تابستان 1367 و پایان جنگ ایران و عراق حقیقتی بود که مقاومت ایران بر اساس مدارک خدشهناپذیر و دلایل متقن اعلام و اثبات کرده بود. اعلام این واقعیت مبتنی بود بر پایه جمعآوری هزاران گزارش و سند و بررسی دقیق جزییترین آمار و ارقام زندانیان قبل و بعد از قتلعام و تعداد زندانیان آزاد شده؛ و به این ترتیب بود که مقاومت ایران، آنهم پس از گذشت مدت زیادی از این کشتار بزرگ، تعداد قتلعامشدگان در سال 1367 را 30هزار تن اعلام کرده بود.
همه میدانند با توجه به اینکه این جنایت عظیم در اختفای مطلق صورت گرفت مراجع بینالمللی نیز این امکان را پیدا نکردند که به ابعاد واقعی این جنایت پی ببرند بهخصوص که در بسیاری از زندانها حتی یک نفر زنده نماند که راوی فاجعه باشد.
اما با گذشت زمان بسیاری از صاحبنظران بیطرف و شاهدان و شخصیتهای سیاسی بهتدریج به این حقیقت رسیدند و بر درستی آن شهادت دادند و حال افرادی هم که از درون رژیم آمدهاند بر ابعاد این جنایت گواهی میدهند. قبل از نوریزاد هم، رضا ملک یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات، که بهخاطر علنی کردن بخشی از زوایای قتلهای زنجیرهیی، سالها در زندان اوین بهسر میبرد، در سال 2008 یک کلیپ تصویری را خطاب به دبیرکل سازمان ملل بانکیمون مخفیانه بهخارج فرستاد. او در این کلیپ بخشهایی از جنایات رژیم ولایتفقیه، بهخصوص در زندانها را، بازگو کرده بود و در رابطه با قتلعام زندانیان سیاسی در سال 1367 نیز چنین گفته بود:
« جنایت این رژیم به حدی است که در طی چند شب در سال 67 بیش از 33700 (سی و سه هزار و هفتصد نفر) زندانیان دارای حکم، که 5سال، 2سال و یکسال حکم داشتند، اعدام و در گورهای دستجمعی توسط کانتینرها و بولدزرها به خاک سپرده شدند. و در مقابل این رژیم سفاک و ملایان فریبکار و جنایتپیشه بسیار مظلومانه به خاک سپرده شدند. این است ثمرهٴ حکومت ولایت مطلقه فقیه. همه چیز انسان را به کام مرگ و آتش کشیده است. مال، ناموس، جان، همه را ولایتفقیه خودش را صاحب اختیار میداند و…».
اکنون محمد نوریزاد نیز تقریباً همان ارقام را مورد تأیید قرار میدهد.
نکته قابلتوجه این است که محمد نوریزاد کسی است که به قول خودش در بخش فرهنگی دفاع مقدس برای رژیم کار میکرده و در وفاداری و وابستگی و پیوستگی او به هسته سخت حاکمیت، یعنی بیت خامنهای، تردیدی وجود نداشته است. او در زمان ریاستجمهوری خاتمی فعالیتهای زیادی علیه جناح خاتمی داشته و به دفاع از خامنهای و جناح ولایتفقیه پرداخته بود.
… طی این سالیان بسیاری از دستاندرکاران صاحب منفعت با هدف کاستن از ابعاد قربانیان مجاهدین، تلاش کردند ابعاد جنایت خمینی و خامنهای و رفسنجانی و همه آخوندهای حاکم و پاسداران جنایتکار را در آن قتلعام بزرگ، کم کنند و بسیار کمتر از واقعیت جلوه دهند. آنها تلاش کردهاند که به زشتترین شیوه دستان خونین جنایتکاران را بشویند.
… اکنون با تأیید بیش از پیش ابعاد جنایت بزرگ سال 1367 بایستی کلیه نیروها و شخصیتهای مردمی تلاش خود را بر روی کشاندن عاملان این جنایات، که کسی جز کلیه سران رژیم جنایت حاکم بر ایران نیستند، به دادگاههای جنایی بینالمللی متمرکز کنند.