728 x 90

اختلافات سیاسی در ایران,

بحران اوکراین و شبیه سازیهای ابلهانه آخوندی

-

اوکراین
اوکراین
نگرش رژیم آخوندی به قیام مردم اوکراین و بحران فعلی این کشور، این حکایت را تداعی می‌کند که «تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان». تفاوت مواضع رژیم آخوندی در قبال بحران اوکراین، با این ضرب‌المثل در این است که در جریان شکستن تغار، بالاخره ته مانده ماستی باقی می‌ماند تا کاسه لیسی نظیر رژیم آخوندی بتواند انگشتی به آن بزند و از آن متنعم شود، اما در مورد بحران اوکراین موضوع به کلی متفاوت است.
تا کنون کمتر کشوری بوده که به‌طور جد بحران اوکراین و تضاد روسیه با غرب بر سر این بحران را ساده‌سازانه با دوران جنگ سرد بین اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای غربی خصوصاً آمریکا مقایسه کرده باشد.
تنها رژیم ولایت‌فقیه است که از فرط درماندگی و به مصداق «الغریق یتشبث بالحشیش» با جار و جنجالهای رسانه‌ای، سعی دارد که از بحران اوکراین جنگ سردی بسازد و در عالم خیال و توهم در این میان چاره‌یی برای بحرانهای خود جستجو کند.
باند ولی‌فقیه در رسانه‌هایش خصوصاً کیهان شریعتمداری، بحران اوکراین را فرصتی می‌داند که رژیم از تضاد روسیه با غرب و به‌خصوص آمریکا استفاده کند، و دم منافع رژیم را به مصالح و منافع روسیه گره بزند، تا شاید در درجه اول قدرت چانه‌زنی رژیم در مذاکرات با کشورهای 1+5 بالا برود، و در گام بعدی موقعیت رژیم در ژئوپلتیک منطقه‌یی و جهانی ارتقا یابد.
رسانه‌های باند رفسنجانی ـ روحانی نیز با همین شبیه سازی ساده‌سازانه است که به جای گره زدن منافع رژیم به منافع کرملین، راه دیگری را پیشنهاد می‌کند.
باند رفسنجانی ـ روحانی به این گمان است که جهان شاهد ”جابه جایی صحنه ژئوپلیتیک جهان از خاورمیانه به اوکراین“ ، است.
روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی می‌پرسد ”سوال اصلی که این روزها ذهن تحلیگران سیاسی را به خود مشغول کرده است که آیا رقابتهای ژئوپلیتیکی قدرتهای فرامنطقه‌یی در تغییر صحنه بازی از کمربند شکننده خاورمیانه به حیات‌خلوت روسیه، درازمدت است یا کوتاه مدت، یا به تعبیر دیگر تاکتیک است یا استراتژی. آیا غرب درصدد است تا با حل و فصل دائمی مناقشات هسته‌یی با ایران، جنگ پنهان خود با دشمنان دیرینه و جدیدش را وارد یک تخاصم آشکار با مولفه‌های نو کند؟“
نویسنده روزنامه وابسته به باند رفسنجانی پس از تعمیم سؤال خود و باند مربوطه به ذهن تمامی تحلیگران، به فکر بهره‌برداری نظام از این تحولات می‌افتد که چگونه نظام می‌تواند با استفاده از این تحولات ژئوپلیتکی، خود را از تنگنای مرگبار انزوای سیاسی و اقتصادی خارج کند و ضمن تقویت ”ژئوپلیتیک ما (رژیم)“ ، ”بار دیگر تاریخ تکرارشود“ (منظور ازتکرار تاریخ جنگ سرد است) و رژیم آخوندی از ”وقوع دوباره بازی بزرگ“ (جنگ سرد) سود ببرد.
نویسنده سپس ذلت و خواری رژیم و باند رفسنجانی- روحانی را که کفش و نعلین درآورده جلو قدرتهای بزرگ در مذاکرات هسته‌یی زانو زده‌اند تا شاید با عقب‌نشینی از دست آوردهای هسته‌یی نظام! بتوانند نظر آنان را جهت شل کردن اندکی از تحریمها جلب کنند، با رندی تمام ”توافق بزرگ قرن“ نامگذاری کرده که در صورت وقوع این ”توافق بزرگ“ ، رژیم آخوندی نقش تاریخ سازی را به عهده خواهد گرفت: ”در صورتی که ما در آستانه‌ی توافق بزرگ قرن بین ایران و غرب باشیم مطمئناً کشور ما در تغییر صحنه‌ی بازی، نقشی تاریخ ساز خواهد داشت و از جنگ سرد جدید رونمایی خواهد کرد؛ تا ضمن حذف بهانه‌ایران هراسی برای توجیه حضور بازیگران فرامنطقه‌یی در منطقه و اعلام آمادگی برای تأمین گاز اروپا به‌عنوان پاشنه آشیل این قاره در بحران اوکراین، نشان دهد که رویکرد جدید دستگاه دیپلماسی، ما را از قدرتی منفعل به بازیگری مؤثر و در خور ظرفیتهای ژئوپلیتیکی‌مان تبدیل کرده است“.
ملاحظه می‌شود که باند رفسنجانی- روحانی نیز در عالم وهم و گمان چه کیسه‌ها برای نظام دوخته تا اولاً از تغار شکسته ماست اوکراین!، کیسه نظام را پروپیمان کند و در مذاکرات فرصت «کاسه لیسی» نصیب نظام شود و ثانیا ”از قدرتی منفعل به بازیگری مؤثر و درخور ظرفیتهای ژئوپلیتیکی تبدیل شود“ !
اگر در منطق آخوندی و کارگزاران و کارشناسان وابسته به آن شرم و حیایی وجود داشته باشدکه البته وجود ندارد، شاید این‌که نویسنده ادعا نکرده که در آن دنیای مفروض جنگ سرد و دو قطبی، نظام آخوندی هم به‌عنوان قطب سومی ظهور خواهد کرد از فرط شرم مفرط! است و نویسنده با «فروتنی»! از این موضوع گذشته است، اما از مضامین جملاتش کاملاً مشخص است که کیسه قطب سومی را در این جنگ سرد وهمی برای نظام آخوندی و احتمالاً به زعامت روحانی- رفسنجانی دوخته است.
این هم حرف آخر نویسنده باند رفسنجانی- روحانی که در صورتی در زمینه هسته‌یی توافقی بین رژیم و کشورهای 5+1 صورت نگیرد، در این صورت غرب به چه وامصیبتای بزرگی دچار می‌شود: «درست است که ما از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردار نیستیم، اما طرف مقابل نیز به‌اندازه ما نیازمند توافق نهایی است. مهم‌ترین دلیلش آلترناتیو مصیبت بار عدم توافق برای طرفین است، که به این منجر خواهد شد که غرب امتیازات زیادی را به منظومه قدرت مقابل خود به‌ویژه روسیه تقدیم کند و از منافع رویکرد ما در تعریف جدید کدهای ژئوپلیتیکی مان، محروم بماند».
خواب وخیالهای پنبه دانی هردو باند نظام در مورد بحران اوکراین، این ضرب‌المثل را تداعی می‌کند: ”شتر در خواب بیند پنبه‌دانه و“. ...
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b6026daf-e716-4df5-9304-bc1bc226e05f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات