موضوع ثبتنام حدود 73 میلیون نفر برای دریافت یارانه نقدی در حالیکه بهنوشته روزنامههای رژیم پیشبینی میشد که حداکثر40 میلیون ثبتنام کنند، تمامیت رژیم ولایتفقیه را در شوک فرو برده است. چنانچه با بیانهای مختلف این مسأله را بیان میکنند.
روزنامه مردمسالاری در 8اردیبهشت در سرمقاله خود تحت عنوان ”پیامی روشنتر از آفتاب“ مینویسد: ”انصراف فقط دومیلیون و چهارصد هزار نفر یا اندکی کم و بیش از این شمار، با همه بمبارانهای تبلیغی و توجیه و درخواست با زبان صمیمی، پیام قابل تأمل و در عینحال بدعاقبتی است که هیچ نیازی به رفتارشناسی و تحقیقات جامعه شناختی هم ندارد و حقیقتی روشنتر از آفتاب است. حقیقت پنهانی است که در قالب واقعیت آماری ابلاغ میشود“.
روزنامه رسالت 8اردیبهشت ـ حداد عادل: آمار مربوط به انصراف دریافت یارانهها آماری است که باید در ذهن ما سؤالهای جدی ایجاد کند. من شخصاً از این نتیجه تعجب کردم و جای تفکر دارد
جمهوری اسلامی 8اردیبهشت ـ سرمقاله: ”در ماجرای تبلیغات برای منصرف کردن مردم از دریافت یارانه، حتی پای مراجع عظام تقلید و علمای مورد قبول آحاد مردم نیز به صحنه کشانده شد... .. ، اما در این مورد خاص موضعگیری آن بزرگواران نیز مؤثر واقع نشد و نتوانست بر تعداد انصراف دهندگان طبق انتظار دولت بیافزاید“.
رسالت 8اردیبهشت: در مقالهیی تحت عنوان ”صدایی که مردم میشنوند“ : ”در هر حال نمیتوانیم از اهمیت مقوله «اعتماد» چشمپوشی نماییم.
برای مجموعه نظام در وهله نخست و سپس برای قوا، دستگاهها و نهادهای مختلف، «اعتماد» سرمایه گرانبهایی است که مدام باید مراقب آن بود... موضوع انصراف افراد برخوردار... فرصت مغتنمی بود برای سنجش این اعتماد که متأسفانه بر خلاف پیشبینی دولت، نتایج آن خوشایند نبود“.
سؤال این است که علت این همه بهم ریختگی در سرتاپای نظام و هشدار دادنها چیست؟ بالاخره در 38ماه گذشته دولت پاسدار احمدینژاد همین یارانه نقدی را با هر دوز و کلکی به همه پرداخت. آیا این همه نگرانی به جهت خزانه خالی است یا نگرانی در جای دیگری است. آیا این همه تأکید روی بحث اعتماد، به مقوله اقتصادی صرف برمیگردد یا دست رد زدن مردم برای رژیم ولایتفقیه پیام دیگری هم دارد. ؟ توجه به بعضی مطالب روزنامههای رژیم و هشداریهایی که هر چند در لفافه دادهاند میتواند روشنگر موضوع باشد.
روزنامه مردمسالاری 8اردیبهشت در سرمقاله خود میآورد: ”مردم به آینده مبهم بدبین و نسبت به تصمیمات دولت، بیاعتمادند و این بدان معناست که دست کم، در این شرایط اقتصادی که لحظه به لحظه، طبقه متوسط به خط فقر نزدیک میشود... دولتمردان باید بدانند که زمان و مکان، تحمل «شعب ابوطالب» را ندارد... . اقبال سرد مردم نسبت به دولت، پیام بیدار باشی به روحانی است... اگر... . «امید و نشاط» حاکم بر جامعه، ... . از بین برود، غیر از فرار سرمایههای انسانی که متأسفانه سالانه به 150هزار نفر رسیده است، منافع ملی و مصالح کشور نیز، سخت به خطر خواهد افتاد و شرایط غیرقابل مهار و غیرقابل مدیریت، پیش خواهد آمد که خواسته هیچ گروه و جناح و اهل تعقلی نیست“.
سرمقاله جمهوری اسلامی 8اردیبهشت: ”باید برگرداندن سرمایه عظیم اجتماعی را مورد توجه قرار داد و این کار جز از طریق جلب اعتماد مردم و از بین بردن“ احساس نگرانکننده فقر ”در میان آنان امکانپذیر نخواهد بود“.
روزنامه اعتماد 9اردیبهشت: ”شاید بتوان این اتفاق را بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی دهه اخیر در کشور تلقی کرد... برخی نیز ثبتنام بیش از 95 درصدی را به نوعی یک رفراندوم تلقی کرده که نتیجه آن یک نوع رأی اعتماد به دولت و کارگزاران نظام است... گویی این رأی یک شکافی عمیق میان دولت و ملت را نمایش میدهد“.
به این عبارات و ترمهای استفاده شده در مطالب بالا توجه کنید: ”بدبینی مردم به آینده مبهم“ ، ”زمان و مکان ظرفیت تحمل شعب ابی طالب را ندارد“ ، ”هشدار به دولت روحانی“ ، ”به خطر افتادن منافع ملی و مصالح کشور“ ، ”شرایط غیرقابل مهار و غیرقابل مدیریت“ ، ”احساس نگرانکننده فقر توسط مردم“ ، ”رای عدم اعتماد به دولت و کارگزاران نظام“ ، ”شکافی عمیق میان دولت و ملت“ و... .
بیان این مواضع بیشک بیانگر این است که بحران لاعلاج اقتصادی عمیقاً بعد سیاسی پیدا کرده و دستاندرکاران رژیم پیام این بیاعتمادی به کل نظام را گرفتهاند.
پیام این است که تحمل مردم در آستانه سرریز کردن است و اوضاع به سمتی غیرقابل مهار و غیرقابل مدیریت پیش میرود. اعتراض و قیام مردم به جان آمده از این همه فشار، اصلیترین نگرانی است که همه به زبانی و به شکلی هشدار دادهاند. بهنظر میرسد که رژیم و مقاماتش بهخوبی بوی الرحمان رژیمشان را حس کردهاند.
این همان وحشتی است که رژیم با تمام وجودش آن را حس میکند و سعی میکند بهنحوی آن را خاموش کند ولی واقعیت جامعه بحرانزده و آخوند زده ایران چنین است که جوشش بالقوه مردم ستمدیده، روزی که نه چندان دور است سرباز خواهد کرد و رژیم و دستاندرکارانش را با همه نگرانیها به زبالهدان تاریخ خواهد سپرد.
روزنامه مردمسالاری در 8اردیبهشت در سرمقاله خود تحت عنوان ”پیامی روشنتر از آفتاب“ مینویسد: ”انصراف فقط دومیلیون و چهارصد هزار نفر یا اندکی کم و بیش از این شمار، با همه بمبارانهای تبلیغی و توجیه و درخواست با زبان صمیمی، پیام قابل تأمل و در عینحال بدعاقبتی است که هیچ نیازی به رفتارشناسی و تحقیقات جامعه شناختی هم ندارد و حقیقتی روشنتر از آفتاب است. حقیقت پنهانی است که در قالب واقعیت آماری ابلاغ میشود“.
روزنامه رسالت 8اردیبهشت ـ حداد عادل: آمار مربوط به انصراف دریافت یارانهها آماری است که باید در ذهن ما سؤالهای جدی ایجاد کند. من شخصاً از این نتیجه تعجب کردم و جای تفکر دارد
جمهوری اسلامی 8اردیبهشت ـ سرمقاله: ”در ماجرای تبلیغات برای منصرف کردن مردم از دریافت یارانه، حتی پای مراجع عظام تقلید و علمای مورد قبول آحاد مردم نیز به صحنه کشانده شد... .. ، اما در این مورد خاص موضعگیری آن بزرگواران نیز مؤثر واقع نشد و نتوانست بر تعداد انصراف دهندگان طبق انتظار دولت بیافزاید“.
رسالت 8اردیبهشت: در مقالهیی تحت عنوان ”صدایی که مردم میشنوند“ : ”در هر حال نمیتوانیم از اهمیت مقوله «اعتماد» چشمپوشی نماییم.
برای مجموعه نظام در وهله نخست و سپس برای قوا، دستگاهها و نهادهای مختلف، «اعتماد» سرمایه گرانبهایی است که مدام باید مراقب آن بود... موضوع انصراف افراد برخوردار... فرصت مغتنمی بود برای سنجش این اعتماد که متأسفانه بر خلاف پیشبینی دولت، نتایج آن خوشایند نبود“.
سؤال این است که علت این همه بهم ریختگی در سرتاپای نظام و هشدار دادنها چیست؟ بالاخره در 38ماه گذشته دولت پاسدار احمدینژاد همین یارانه نقدی را با هر دوز و کلکی به همه پرداخت. آیا این همه نگرانی به جهت خزانه خالی است یا نگرانی در جای دیگری است. آیا این همه تأکید روی بحث اعتماد، به مقوله اقتصادی صرف برمیگردد یا دست رد زدن مردم برای رژیم ولایتفقیه پیام دیگری هم دارد. ؟ توجه به بعضی مطالب روزنامههای رژیم و هشداریهایی که هر چند در لفافه دادهاند میتواند روشنگر موضوع باشد.
روزنامه مردمسالاری 8اردیبهشت در سرمقاله خود میآورد: ”مردم به آینده مبهم بدبین و نسبت به تصمیمات دولت، بیاعتمادند و این بدان معناست که دست کم، در این شرایط اقتصادی که لحظه به لحظه، طبقه متوسط به خط فقر نزدیک میشود... دولتمردان باید بدانند که زمان و مکان، تحمل «شعب ابوطالب» را ندارد... . اقبال سرد مردم نسبت به دولت، پیام بیدار باشی به روحانی است... اگر... . «امید و نشاط» حاکم بر جامعه، ... . از بین برود، غیر از فرار سرمایههای انسانی که متأسفانه سالانه به 150هزار نفر رسیده است، منافع ملی و مصالح کشور نیز، سخت به خطر خواهد افتاد و شرایط غیرقابل مهار و غیرقابل مدیریت، پیش خواهد آمد که خواسته هیچ گروه و جناح و اهل تعقلی نیست“.
سرمقاله جمهوری اسلامی 8اردیبهشت: ”باید برگرداندن سرمایه عظیم اجتماعی را مورد توجه قرار داد و این کار جز از طریق جلب اعتماد مردم و از بین بردن“ احساس نگرانکننده فقر ”در میان آنان امکانپذیر نخواهد بود“.
روزنامه اعتماد 9اردیبهشت: ”شاید بتوان این اتفاق را بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی دهه اخیر در کشور تلقی کرد... برخی نیز ثبتنام بیش از 95 درصدی را به نوعی یک رفراندوم تلقی کرده که نتیجه آن یک نوع رأی اعتماد به دولت و کارگزاران نظام است... گویی این رأی یک شکافی عمیق میان دولت و ملت را نمایش میدهد“.
به این عبارات و ترمهای استفاده شده در مطالب بالا توجه کنید: ”بدبینی مردم به آینده مبهم“ ، ”زمان و مکان ظرفیت تحمل شعب ابی طالب را ندارد“ ، ”هشدار به دولت روحانی“ ، ”به خطر افتادن منافع ملی و مصالح کشور“ ، ”شرایط غیرقابل مهار و غیرقابل مدیریت“ ، ”احساس نگرانکننده فقر توسط مردم“ ، ”رای عدم اعتماد به دولت و کارگزاران نظام“ ، ”شکافی عمیق میان دولت و ملت“ و... .
بیان این مواضع بیشک بیانگر این است که بحران لاعلاج اقتصادی عمیقاً بعد سیاسی پیدا کرده و دستاندرکاران رژیم پیام این بیاعتمادی به کل نظام را گرفتهاند.
پیام این است که تحمل مردم در آستانه سرریز کردن است و اوضاع به سمتی غیرقابل مهار و غیرقابل مدیریت پیش میرود. اعتراض و قیام مردم به جان آمده از این همه فشار، اصلیترین نگرانی است که همه به زبانی و به شکلی هشدار دادهاند. بهنظر میرسد که رژیم و مقاماتش بهخوبی بوی الرحمان رژیمشان را حس کردهاند.
این همان وحشتی است که رژیم با تمام وجودش آن را حس میکند و سعی میکند بهنحوی آن را خاموش کند ولی واقعیت جامعه بحرانزده و آخوند زده ایران چنین است که جوشش بالقوه مردم ستمدیده، روزی که نه چندان دور است سرباز خواهد کرد و رژیم و دستاندرکارانش را با همه نگرانیها به زبالهدان تاریخ خواهد سپرد.