انصراف حدود دو میلیون و چهارصد هزار نفر از ثبتنام برای گرفتن یارانه، بهرغم همه بمبارانهای تبلیغاتی و التماس و درخواستهای دولت آخوند حسن روحانی، دو پیام برای نظام آخوندی و دولت روحانی دارد.
پیام اول اینکه مردم هیچ اعتمادی به نظام ضدمردمی و دولت آن ندارند و اکثر رسانههای رژیم به این واقعیت اعتراف کردهاند که یکی از دلایل عدم انصراف از یارانهها بیاعتمادی مردم است.
جواب منفی مردم به دولت آخوند روحانی، در حالی است که اضافه بر جاروجنجالهای تبلیغاتی از رادیو تلویزیون حکومتی، مطبوعات و... ، دولت روحانی برای منصرف کردن مردم از دریافت یارانه، پای مراجع حکومتی در قم و آخوندهای دانه درشت را به صحنه کشاند تا شاید بتواند از این طریق بخش زیادی از مردم را از ثبتنام منصرف کنند.
مراجع حکومتی و آخوندهای دانه درشت نیز الحق که برای دولت روحانی سنگتمام گذاشتند و با موضعگیریهای پیدرپی و حتی با بکاربردن اهرم فتوا خواستند مردم را منصرف کنند تا شاید آبی برای دولت درگل مانده روحانی گرم شود.
متقابلاً مردم به توصیه مراجع وقعی ننهادند و توصیههای آنان مؤثر واقع نشد و نتوانست در تصمیم مردم برای ثبتنام تاثیری بگذارد.
اکثر رسانهها و مطبوعات دو باند رژیم (باند خامنهای و باند رفسنجانی- روحانی) انصراف ندادن مردم را به بدبینی آنها به دولتهای ضدمردمی نظام ولایتفقیه از جمله دولت آخوند روحانی تعبیر میکنند.
روزنامه حکومتی مردمسالاری ضمن اشاره به وضعیت بد معیشتی و فقر مردم، وحشت خود را از جواب منفی تودههای فقیر به دولت روحانی چنین ابراز میدارد: ”مردم به آیندهٴ مبهم بدبین و نسبت به تصمیمات دولت، بیاعتمادند و این، بدان معناست که دست کم، در این شرایط اقتصادی که لحظه به لحظه، طبقه متوسط به خط فقر نزدیک میشود، بدیهی است که مردم خواهان اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها نباشند. دولتمردان باید بدانند که زمان و مکان، تحمل «شعب ابوطالب» را ندارد. مسلم است که هر واقعه تاریخی، اقتضای زمان خود را دارد و همه وقت و همه جا، قابلتوجه نیست و تحت هیچ شرایطی نباید معیشت مردم مورد مخاطره قرار گیرد و وضع، بدتر از این شود که هست. اقبال سرد مردم نسبت به دولت، پیام بیدار باشی به روحانی است“
مطبوعات و رسانههای رژیم در زمینه پاسخ منفی مردم به دولت روحانی، روی یک واقعیت مهم و درست انگشت میگذارند که عموم مردم ایران از این نظام جهنمی و سیاستهای ضدمردمی دولت روحانی متنفر و بیزارند.
پیام دوم پاسخ منفی مردم به انصراف از یارانه که بهاندازه پیام اول حائز اهمیت است، وضعیت انفجاری جامعه ناشی از گسترش غیرقابلتصور ابعاد فقر عمومی است.
هماکنون بیش از 80 درصد از مردم ایران زیر خط زندگی میکنند و بهدلیل این فقر مفرط، اکنون مبلغ ناچیز 45000 تومان یارانه به بخشی اصلی از درآمد آنان تبدیل شده است.
چرا «بخش اصلی» ؟ پاسخ را یکی از عوامل رژیم به صراحت میدهد.
فرزین یکی از کارشناسان رژیم است، که از عوامل باند احمدینژاد میباشد. او به طرز غیرمعمولی در روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در مورد وابستگی بودجه خانوارها بهمبلغ ناچیز 45000 تومان یارانه نقدی مطلب نوشته و تأکید میکند: ”مردم به آن (یارانه) بهعنوان یک درآمد اتفاقی نگاه نمیکنند و در گروه درآمد دائمی آنها قرار گرفته و بنابراین مصارف خویش را بر اساس آن برنامهریزی میکنند. فقیر و غنی هر کدام بخشی از هزینههای خویش را به این درآمد اختصاص دادهاند و بدیهی است حذف آن موجب عدم تعادل در بودجه آنها میشود. این عدم تعادل میتواند برای 80 درصد بودجه (در خانوارهای فقیر) یا حداقل 2 درصد بودجه در خانوارهای غنی باشد“.
یعنی فقر عمومی آنچنان دردناک است که مبلغ ناچیز یارانه 45000 تومانی 80 درصد! بودجه خانوارهای فقیر را تشکیل میدهد. بنا بر گفته بعضی از کارشناسان اقتصادی رژیم تنها هشت درصد از خانوارهای کشور پردرآمد تلقی میشوند (یعنی کمتر از یک دهک) و تنها پنج درصد از خانوارهای کشور دارای سطح درآمدی بیش از 34 میلیون ریال در ماه میباشند.
بعضی از مطبوعات حکومتی اعتراف میکنند که دستمزد و حقوق کارگران نه تنها کفاف زندگی آنها را در طول ماه نمیکند، بلکه کارگران با دستمزدهای کنونی فقط میتوانند نان بخور و نمیری آن هم حداکثر برای 10روز اول ماه تأمین کنند.
روزنامه حکومتی رسالت در زمینه تاثیر منفی طرح ضدمردمی هدفمندی یارانهها در زندگی کارگران مینویسد: ”افزایش جدید قیمت حاملهای انرژی در فاز دوم هدفمندی یارانهها، تاثیر مستقیمی بر معیشت کارگران خواهد داشت تا جایی که کارشناسان معتقدند قدرت خرید حداقل مزد608900 تومانی امسال حداکثرتا 10روزاول ماه خواهد بود“.
وضعیت فاجعهبار حقوق و معیشت کارگران در حالی است که دستمزد آنها کمی بیش از 600هزار تومان است و معلوم نیست چگونه کارگران میتوانند امورات زندگیشان را در 20روز باقیمانده از ماه بگذرانند و در نظام آخوندی و دولت ضدمردمی نیز کسی به این سؤال پاسخ نمیدهد.
بهرغم وضعیت تأسفبار معیشت مردم و به زیر خط فقر کشیده شدن بیش از 80 درصد آنها، بهرغم التماس و درخواستهای دولت ضدمردمی برای انصراف دادن مردم از دریافت یارانه و بند کردن این دولت ضدمردمی بهمبلغ ناچیزی که قراراست بهعنوان یارانه به مردم بدهد، اما به قول یک روزنامه حکومتی از طرف این دولت رفتارهایی میشود که در نظر مردم یا مصداق رها کردن دانه درشتها و رفتن سراغ منابع دست چندم است.
پیام اول اینکه مردم هیچ اعتمادی به نظام ضدمردمی و دولت آن ندارند و اکثر رسانههای رژیم به این واقعیت اعتراف کردهاند که یکی از دلایل عدم انصراف از یارانهها بیاعتمادی مردم است.
جواب منفی مردم به دولت آخوند روحانی، در حالی است که اضافه بر جاروجنجالهای تبلیغاتی از رادیو تلویزیون حکومتی، مطبوعات و... ، دولت روحانی برای منصرف کردن مردم از دریافت یارانه، پای مراجع حکومتی در قم و آخوندهای دانه درشت را به صحنه کشاند تا شاید بتواند از این طریق بخش زیادی از مردم را از ثبتنام منصرف کنند.
مراجع حکومتی و آخوندهای دانه درشت نیز الحق که برای دولت روحانی سنگتمام گذاشتند و با موضعگیریهای پیدرپی و حتی با بکاربردن اهرم فتوا خواستند مردم را منصرف کنند تا شاید آبی برای دولت درگل مانده روحانی گرم شود.
متقابلاً مردم به توصیه مراجع وقعی ننهادند و توصیههای آنان مؤثر واقع نشد و نتوانست در تصمیم مردم برای ثبتنام تاثیری بگذارد.
اکثر رسانهها و مطبوعات دو باند رژیم (باند خامنهای و باند رفسنجانی- روحانی) انصراف ندادن مردم را به بدبینی آنها به دولتهای ضدمردمی نظام ولایتفقیه از جمله دولت آخوند روحانی تعبیر میکنند.
روزنامه حکومتی مردمسالاری ضمن اشاره به وضعیت بد معیشتی و فقر مردم، وحشت خود را از جواب منفی تودههای فقیر به دولت روحانی چنین ابراز میدارد: ”مردم به آیندهٴ مبهم بدبین و نسبت به تصمیمات دولت، بیاعتمادند و این، بدان معناست که دست کم، در این شرایط اقتصادی که لحظه به لحظه، طبقه متوسط به خط فقر نزدیک میشود، بدیهی است که مردم خواهان اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها نباشند. دولتمردان باید بدانند که زمان و مکان، تحمل «شعب ابوطالب» را ندارد. مسلم است که هر واقعه تاریخی، اقتضای زمان خود را دارد و همه وقت و همه جا، قابلتوجه نیست و تحت هیچ شرایطی نباید معیشت مردم مورد مخاطره قرار گیرد و وضع، بدتر از این شود که هست. اقبال سرد مردم نسبت به دولت، پیام بیدار باشی به روحانی است“
مطبوعات و رسانههای رژیم در زمینه پاسخ منفی مردم به دولت روحانی، روی یک واقعیت مهم و درست انگشت میگذارند که عموم مردم ایران از این نظام جهنمی و سیاستهای ضدمردمی دولت روحانی متنفر و بیزارند.
پیام دوم پاسخ منفی مردم به انصراف از یارانه که بهاندازه پیام اول حائز اهمیت است، وضعیت انفجاری جامعه ناشی از گسترش غیرقابلتصور ابعاد فقر عمومی است.
هماکنون بیش از 80 درصد از مردم ایران زیر خط زندگی میکنند و بهدلیل این فقر مفرط، اکنون مبلغ ناچیز 45000 تومان یارانه به بخشی اصلی از درآمد آنان تبدیل شده است.
چرا «بخش اصلی» ؟ پاسخ را یکی از عوامل رژیم به صراحت میدهد.
فرزین یکی از کارشناسان رژیم است، که از عوامل باند احمدینژاد میباشد. او به طرز غیرمعمولی در روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در مورد وابستگی بودجه خانوارها بهمبلغ ناچیز 45000 تومان یارانه نقدی مطلب نوشته و تأکید میکند: ”مردم به آن (یارانه) بهعنوان یک درآمد اتفاقی نگاه نمیکنند و در گروه درآمد دائمی آنها قرار گرفته و بنابراین مصارف خویش را بر اساس آن برنامهریزی میکنند. فقیر و غنی هر کدام بخشی از هزینههای خویش را به این درآمد اختصاص دادهاند و بدیهی است حذف آن موجب عدم تعادل در بودجه آنها میشود. این عدم تعادل میتواند برای 80 درصد بودجه (در خانوارهای فقیر) یا حداقل 2 درصد بودجه در خانوارهای غنی باشد“.
یعنی فقر عمومی آنچنان دردناک است که مبلغ ناچیز یارانه 45000 تومانی 80 درصد! بودجه خانوارهای فقیر را تشکیل میدهد. بنا بر گفته بعضی از کارشناسان اقتصادی رژیم تنها هشت درصد از خانوارهای کشور پردرآمد تلقی میشوند (یعنی کمتر از یک دهک) و تنها پنج درصد از خانوارهای کشور دارای سطح درآمدی بیش از 34 میلیون ریال در ماه میباشند.
بعضی از مطبوعات حکومتی اعتراف میکنند که دستمزد و حقوق کارگران نه تنها کفاف زندگی آنها را در طول ماه نمیکند، بلکه کارگران با دستمزدهای کنونی فقط میتوانند نان بخور و نمیری آن هم حداکثر برای 10روز اول ماه تأمین کنند.
روزنامه حکومتی رسالت در زمینه تاثیر منفی طرح ضدمردمی هدفمندی یارانهها در زندگی کارگران مینویسد: ”افزایش جدید قیمت حاملهای انرژی در فاز دوم هدفمندی یارانهها، تاثیر مستقیمی بر معیشت کارگران خواهد داشت تا جایی که کارشناسان معتقدند قدرت خرید حداقل مزد608900 تومانی امسال حداکثرتا 10روزاول ماه خواهد بود“.
وضعیت فاجعهبار حقوق و معیشت کارگران در حالی است که دستمزد آنها کمی بیش از 600هزار تومان است و معلوم نیست چگونه کارگران میتوانند امورات زندگیشان را در 20روز باقیمانده از ماه بگذرانند و در نظام آخوندی و دولت ضدمردمی نیز کسی به این سؤال پاسخ نمیدهد.
بهرغم وضعیت تأسفبار معیشت مردم و به زیر خط فقر کشیده شدن بیش از 80 درصد آنها، بهرغم التماس و درخواستهای دولت ضدمردمی برای انصراف دادن مردم از دریافت یارانه و بند کردن این دولت ضدمردمی بهمبلغ ناچیزی که قراراست بهعنوان یارانه به مردم بدهد، اما به قول یک روزنامه حکومتی از طرف این دولت رفتارهایی میشود که در نظر مردم یا مصداق رها کردن دانه درشتها و رفتن سراغ منابع دست چندم است.