حمیدرضا اکبری منفرد، برادر زندانی سیاسی رضا اکبری منفرد طی گفتگویی، علت تهاجم رژیم به زندانیان دست و پا بسته، از جمله برادرش را ضعف رژیم و وحشتش از بیاثر بودن اعدام و سرکوب در جامعه دانست. وی گفت:
رضا همراه با تعدادی از همبندیهایش مورد یورش وحشیانهٴ دژخیمان زندان قرار گرفت. آنها را به بند انفرادی منتقل کردند و اساساً اطلاعی از آنها ندارم.
برادر من در دی ماه91 به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به 5سال و نیم زندان محکوم شد.
واقعیت این است که این کار رژیم ناشی از ضعف و درماندگیش است که به زندانیان دست و پا بسته هجوم آورده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده، که منجر به شکستن دست و پا و دندههای برخی از زندانیها شده. خیلی واضح است که رژیم آخوندی زیر بار محکومیتهای بینالمللی، از جمله پارلمان اروپا قرار گرفته و از طرف دیگر هم بهخاطر اعتراضات و فشارهای مردم و جوانان مجبور شده از پروژه ضدایرانی هستهیی، ذلیلانه عقبنشینی بکند. حالا از مردم و قیام سراسری وحشت کرده است و راهی جز سرکوب عریان ندارد. افزایش اعدامها و سرکوب توسط آخوند روحانی مدره نما دیگر فایدهیی ندارد و دردی از این رژیم دوا نمیکند. به همین دلیل هست که اعتراضات مردم از تمام اقشار جامعه زیاد شده و باز هم زیادتر میشود و دامنهاش روز به روز گسترش پیدا میکند. در نتیجه رژیم مجبور است این فشارها را روی زندانیان تخلیه کند.
اگر چه من از برادرم خبری ندارم، ولی این ایستادگی و این مقاومت زندانیان از جمله برادر خودم، باعث افتخار و سربلندی من و همه مردم آزادهٴ ایران است که چنین قهرمانانی را در مقابل رژیم سفاک آخوندی داریم و این رژیم را به زانو در آوردهاند. این ایستادگی و این دلاوری زندانیان مقاوم و قهرمان این پیام را به مردم و جوانان میدهد که در هیچ شرایطی رژیم ضدایرانی آخوندها، نمیتواند عزم جزم اونها را درهم بشکند یا به بند بکشد.
الآن که من دارم با شما صحبت میکنم در همه جا از جمله دانشگاهها دارند از این ایستادگی و پایداری زندانیان حمایت میکنند. به نظر من سرکوبها و جنایتها بیپاسخ نمیماند و شعلهٴ اعتراضها و قیام را در جامعه بین مردم و جوانان فروزانتر میکند و میرود که بساط آخوندهای کثیف و رذل را از ایران برکند. به امید آن روز.
رضا همراه با تعدادی از همبندیهایش مورد یورش وحشیانهٴ دژخیمان زندان قرار گرفت. آنها را به بند انفرادی منتقل کردند و اساساً اطلاعی از آنها ندارم.
برادر من در دی ماه91 به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به 5سال و نیم زندان محکوم شد.
واقعیت این است که این کار رژیم ناشی از ضعف و درماندگیش است که به زندانیان دست و پا بسته هجوم آورده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده، که منجر به شکستن دست و پا و دندههای برخی از زندانیها شده. خیلی واضح است که رژیم آخوندی زیر بار محکومیتهای بینالمللی، از جمله پارلمان اروپا قرار گرفته و از طرف دیگر هم بهخاطر اعتراضات و فشارهای مردم و جوانان مجبور شده از پروژه ضدایرانی هستهیی، ذلیلانه عقبنشینی بکند. حالا از مردم و قیام سراسری وحشت کرده است و راهی جز سرکوب عریان ندارد. افزایش اعدامها و سرکوب توسط آخوند روحانی مدره نما دیگر فایدهیی ندارد و دردی از این رژیم دوا نمیکند. به همین دلیل هست که اعتراضات مردم از تمام اقشار جامعه زیاد شده و باز هم زیادتر میشود و دامنهاش روز به روز گسترش پیدا میکند. در نتیجه رژیم مجبور است این فشارها را روی زندانیان تخلیه کند.
اگر چه من از برادرم خبری ندارم، ولی این ایستادگی و این مقاومت زندانیان از جمله برادر خودم، باعث افتخار و سربلندی من و همه مردم آزادهٴ ایران است که چنین قهرمانانی را در مقابل رژیم سفاک آخوندی داریم و این رژیم را به زانو در آوردهاند. این ایستادگی و این دلاوری زندانیان مقاوم و قهرمان این پیام را به مردم و جوانان میدهد که در هیچ شرایطی رژیم ضدایرانی آخوندها، نمیتواند عزم جزم اونها را درهم بشکند یا به بند بکشد.
الآن که من دارم با شما صحبت میکنم در همه جا از جمله دانشگاهها دارند از این ایستادگی و پایداری زندانیان حمایت میکنند. به نظر من سرکوبها و جنایتها بیپاسخ نمیماند و شعلهٴ اعتراضها و قیام را در جامعه بین مردم و جوانان فروزانتر میکند و میرود که بساط آخوندهای کثیف و رذل را از ایران برکند. به امید آن روز.