آخوند حسن روحانی در دیدار با مزدوران انتظامی رژیم بهرغم شعر و شعارهای پوشالی در مورد ”اعتدال و امید“ ، وجه بارز طینت سرکوبگرانه یک آخوند نظام را به نمایش گذاشت و به شیوه ”اعتدالگرایانه“ خود از اعدام و قطع دست در نظام ولایتفقیه دفاع کرد.
آخوند شیاد، جنایات نظام ولیفقیه را به حساب ”اسلام“ و ”قانون“ گذاشت که در اسلام گفته شده ”یک دزد باید مجازات شود“.
منظور شیخ شیاد از ”اسلامی“ که مجازات ضدانسانی قطع دست در نظام ولایتفقیه را به آن نسبت میدهد، همان شریعت آخوندی است که طبق آن مجازاتهای ضدانسانی از قبیل قطع دست و در آوردن چشم از حدقه توسط آخوندهای ضدبشر توجیه میشود.
روحانی قطع دست سارق را توجیه ضد شرعی میکند، اما نمیگوید کسی که ناگزیر به سرقت شده است، از قربانیان فقر حاکم توسط نظام آخوندی است که از سرناچاری به این عمل مبادرت کرده است.
روحانی نمیگوید که فقر و سرقت محصول همین نظام است و اگر قراراست دست کسی در ایران بهخاطر سرقت قطع شود، دست غارتگران و چپاولگران نظام ولایتفقیه از هر دو باند رژیم از ثروتهای مردم ایران است.
آخوند روحانی در ادامه سخنان ننگینش، مجازات اعدام را ”قانون خدا“ مینامد که در برخورد با مجرم باید جاری شود، اما مأموران رژیم را پرهیز میدهد که نباید به فردی که قرار است اعدام شود ناسزا بگویند: ”حتی اگر طرف اعدامی باشد و بر اساس قانون پای چوبهدار رفته باشد، ما حق نداریم در بردن او به پای چوبهدار فحش دهیم و توهین دهیم“.
سخنان شیخ ”اعتدال“ و فریب، طابق النعل باالنعل حرفهای ولیفقیه و ایادی سرکوبگر رژیم از قبیل ائمه جمعه رژیم است که اعدام، قطع دست و سنگسار و... را واجب میدانند و با این توجیه ضد شرعی آن را اجرا میکنند، با این تفاوت که روحانی زیر ماسک فریبکارانه ”اعتدال“ و... این جنایات ضدانسانی را توجیه و مشروع میکند.
طبعاً غیر از آنچه که به آن اشاره شد، نباید از آخوند حسن روحانی انتظار داشت. زیرا این شخص تربیت شده مکتب ضدبشری خمینی است و مراد و پیشوایش خمینی امام شقاوتپیشهگان است.
روحانی کسی است که سالها در سمت رئیس شورای امنیت ملی رژیم همواره شریک جرم و جنایات این رژیم در بالاترین سطح بوده و از کیان نظام منحوس آخوندی دفاع کرده و اصل ولایت مطلقه فقیه یکی از اصول اعتقادی او است.
در جریان سرکوب قیام دانشجویان در سال 78، بهدرخواست همین فرد و آخوند محمد خاتمی شیاد بود که نیروی انتظامی رژیم کوی دانشگاه را به خاک و خون کشید و همین فرد در تصمیمگیری شورای امنیت ملی رژیم مبنی بر سرکوب قیام دانشجویی سال78 شرکت داشت. بنابراین انتظاری جز شقاوت از رئیسجمهور رژیم نباید داشت.
آخوندها و کارگزاران نظام ولایتفقیه در هرجایی اختلاف منافع و تضاد داشته باشند، در سرکوب مردم و بهکاربردن قهر عریان در رابطه با مردم اختلاف بنیانی ندارند و اگر اختلافی هم در این زمینه داشته باشند، اختلاف در بهکار بردن شیوه قهر و سرکوب است. بنابراین از فردی مانند آخوند روحانی که به قانون اساسی ولایتفقیه سوگند خورده است، انتظاری جز این حد از شقاوت نباید داشت. در جنایت علیه مردم ایران آخوند خمینی صفت از هر باند، بهمثابه سگ زرد است که برادر شغال است خواه از نوع بهاصطلاح ”اعتدالگرا“ و خواه از نوع ولایی و ”اصولگرا“.
آخوند شیاد، جنایات نظام ولیفقیه را به حساب ”اسلام“ و ”قانون“ گذاشت که در اسلام گفته شده ”یک دزد باید مجازات شود“.
منظور شیخ شیاد از ”اسلامی“ که مجازات ضدانسانی قطع دست در نظام ولایتفقیه را به آن نسبت میدهد، همان شریعت آخوندی است که طبق آن مجازاتهای ضدانسانی از قبیل قطع دست و در آوردن چشم از حدقه توسط آخوندهای ضدبشر توجیه میشود.
روحانی قطع دست سارق را توجیه ضد شرعی میکند، اما نمیگوید کسی که ناگزیر به سرقت شده است، از قربانیان فقر حاکم توسط نظام آخوندی است که از سرناچاری به این عمل مبادرت کرده است.
روحانی نمیگوید که فقر و سرقت محصول همین نظام است و اگر قراراست دست کسی در ایران بهخاطر سرقت قطع شود، دست غارتگران و چپاولگران نظام ولایتفقیه از هر دو باند رژیم از ثروتهای مردم ایران است.
آخوند روحانی در ادامه سخنان ننگینش، مجازات اعدام را ”قانون خدا“ مینامد که در برخورد با مجرم باید جاری شود، اما مأموران رژیم را پرهیز میدهد که نباید به فردی که قرار است اعدام شود ناسزا بگویند: ”حتی اگر طرف اعدامی باشد و بر اساس قانون پای چوبهدار رفته باشد، ما حق نداریم در بردن او به پای چوبهدار فحش دهیم و توهین دهیم“.
سخنان شیخ ”اعتدال“ و فریب، طابق النعل باالنعل حرفهای ولیفقیه و ایادی سرکوبگر رژیم از قبیل ائمه جمعه رژیم است که اعدام، قطع دست و سنگسار و... را واجب میدانند و با این توجیه ضد شرعی آن را اجرا میکنند، با این تفاوت که روحانی زیر ماسک فریبکارانه ”اعتدال“ و... این جنایات ضدانسانی را توجیه و مشروع میکند.
طبعاً غیر از آنچه که به آن اشاره شد، نباید از آخوند حسن روحانی انتظار داشت. زیرا این شخص تربیت شده مکتب ضدبشری خمینی است و مراد و پیشوایش خمینی امام شقاوتپیشهگان است.
روحانی کسی است که سالها در سمت رئیس شورای امنیت ملی رژیم همواره شریک جرم و جنایات این رژیم در بالاترین سطح بوده و از کیان نظام منحوس آخوندی دفاع کرده و اصل ولایت مطلقه فقیه یکی از اصول اعتقادی او است.
در جریان سرکوب قیام دانشجویان در سال 78، بهدرخواست همین فرد و آخوند محمد خاتمی شیاد بود که نیروی انتظامی رژیم کوی دانشگاه را به خاک و خون کشید و همین فرد در تصمیمگیری شورای امنیت ملی رژیم مبنی بر سرکوب قیام دانشجویی سال78 شرکت داشت. بنابراین انتظاری جز شقاوت از رئیسجمهور رژیم نباید داشت.
آخوندها و کارگزاران نظام ولایتفقیه در هرجایی اختلاف منافع و تضاد داشته باشند، در سرکوب مردم و بهکاربردن قهر عریان در رابطه با مردم اختلاف بنیانی ندارند و اگر اختلافی هم در این زمینه داشته باشند، اختلاف در بهکار بردن شیوه قهر و سرکوب است. بنابراین از فردی مانند آخوند روحانی که به قانون اساسی ولایتفقیه سوگند خورده است، انتظاری جز این حد از شقاوت نباید داشت. در جنایت علیه مردم ایران آخوند خمینی صفت از هر باند، بهمثابه سگ زرد است که برادر شغال است خواه از نوع بهاصطلاح ”اعتدالگرا“ و خواه از نوع ولایی و ”اصولگرا“.