خمینی گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در تهران را « انقلاب دوم» نامید و توانست با دجالگری و سوءاستفاده از آن، مجموعهیی از مسائل روز رژیمش را حل کند.
اکنون طیفی از ورثه سیاسی او « انقلاب دوم» خمینی را به صراحت نقد و نفی میکنند، ادامه سیاست در راستای ادامه « انقلاب دوم» خمینی را به ضرر نظام، و آن را تاریخ مصرف دررفته میدانند.
باند رفسنجانی ـ روحانی قبل از انتخابات سال92 به صراحت میگفت مشکلات گریبانگیر اقتصاد درهم شکسته رژیم آخوندی ناشی از سیاست خارجی غلط باند ولیفقیه و خصوصاً دولت احمدینژاد است، و در صورت باز شدن باب مراودات با کشورهای غربی و خصوصاً آمریکا، میتوانند بر مشکلات اقتصادی وت حریمها فائق شوند.
ماجرای ویزا ندادن به ابوطالبی توسط دولت آمریکا، سوژهای شد برای اینکه عناصری از باند رفسنجانی ـ روحانی میدان پیداکنند و نه تنها اندرباب مراوده با آمریکا قلم فرسایی کنند، بلکه ماجرای دجالگرانه گروگانگیری را نیز زیر علامت سؤال ببرند و توصیه کنند که نظام و یا لااقل دولت آخوند روحانی نسبت به آن ابراز ندامت و عذرتقصیر بخواهد.
در همین راستا است که طیفی از ایادی باند رفسنجانی ـ روحانی به بیانهای مختلف و به صراحت و یا اشاره، از گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در سال 1358 عذر تقصیر میخواهند.
مهرهای این باند با عباراتی نظیر ”آینده دو کشور همچنان گروگان گذشته آنهاست“، ”همدردی با خانواده افرادی است که به هر دلیل دچار آسیب روحی و روانی شدهاند (خانواده گروگانهای آمریکایی) “ و... از سیاست خمینی و ”دانشجویان خط امام“تلویحا و یا تصریحا عذر تقصیرمی خواهند و ابرازندامت میکنند.
مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی از این بابت گروگانگیری دجالگرانه خمینی را زیر سؤال میبرند که هر گونه باب تعامل جماعت ”اصلاح طلب“ رژیم با آمریکا بسته بوده و حتی در جایی که لازم بوده رژیم با آمریکا تعاملی داشته باشد (جنگ افغانستان، جنگ عراق و..) تحتتاثیر جریان گروگانگیری ازباب اکل میت بوده که دو طرف از سر ناچاری تن به این مذاکرات دادهاند.
به نطر میرسد دست و پازدن مهرههای خط امامی دیروز و اصطلاح طلبان بزک شده امروزی، که میخواهند گویا نگاهی تأمل برانگیزتر به تلخکامی دیرینه (گروگانگیری و...) بین رژیم آخوندی و دولت آمریکا بیندازند و مناسبات رسوب شده متشنج گذشته را لایروبی سیاسی کنند و باب جدیدی در مراودات دولت آخوند روحانی با آمریکا بگشایند، تماماً به فرموده است.
یکی از عناصر باند رفسنجانی ـ روحانی در مقالهیی در روزنامه مردمسالاری 27فروردین 92ماجرای گروگانگیری را زندان خودساختهای میداند که هنوز رژیم آخوندی اسیر آن است و در این رابطه مینویسد: ”خردمندان جهان غلبه بر انتقامجویی برای تأمین آیندهای درخشانتر را تحسین میکنند. اما اسیران زندانهای خودساخته را فقط سرزنش میکنند“.
اصغر زاده سردسته گروگانگیرها در گفتگویی که در آن بارها تأکید میکند تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارمندان آن کار اشتباهی بوده و باید بابت آن از غرب عذرخواهی کرد، ضمن پیشنهاد عذرخواهی از خانوادههای گروگانهای آمریکایی میگوید: ”به هر حال روابط ایران و آمریکا نمیتواند تا ابد گروگان گذشته باشد… تأکید میکنم که روابط ایران و آمریکا نمیتواند تا ابد در بنبست باقی بماند و باید گرهگشایی شود. مسائلی در روابط دو کشور وجود دارد که اگر گرهگشایی نشود بهصورت مزمن سایه بر حوادث بعدی خواهد انداخت. ابوطالبی استعفا دهد تا این غائله خاتمه یابد».
مهره دیگری از باند رفسنجانی- روحانی با تبری جستن از گروگانگیری به دولت آخوند روحانی پیشنهاد میکند بدون کمترین ”خجالتی“ و بیپرده با آمریکا وارد مذاکره شود.
اگر چه تا دیروز گروگانگیری زمان خمینی ولو به ظاهر هم شده برای مهرهها و کارگزاران رژیم نوعی ”تابو“ به حساب میآمد که نمیشد از آن عبور کرد و آن را به تاریخ سپرد، امروز که کشتی نظام به گل نشسته، برای طیفی از مهرهها و کارگزاران رژیم ”تابو“کردن گروگانگیری نه تنها دیگر به صرفه نیست، بلکه عبور از آن و ”تابو“شکنی ارزش شده است، تاجایی که آن کارگزار باند رفسنجانی- روحانی به دولت روحانی میگوید ”شرم “ و تعارفات را کنار بگذارد و از این ”تابو“ عبور کند.
اکنون طیفی از ورثه سیاسی او « انقلاب دوم» خمینی را به صراحت نقد و نفی میکنند، ادامه سیاست در راستای ادامه « انقلاب دوم» خمینی را به ضرر نظام، و آن را تاریخ مصرف دررفته میدانند.
باند رفسنجانی ـ روحانی قبل از انتخابات سال92 به صراحت میگفت مشکلات گریبانگیر اقتصاد درهم شکسته رژیم آخوندی ناشی از سیاست خارجی غلط باند ولیفقیه و خصوصاً دولت احمدینژاد است، و در صورت باز شدن باب مراودات با کشورهای غربی و خصوصاً آمریکا، میتوانند بر مشکلات اقتصادی وت حریمها فائق شوند.
ماجرای ویزا ندادن به ابوطالبی توسط دولت آمریکا، سوژهای شد برای اینکه عناصری از باند رفسنجانی ـ روحانی میدان پیداکنند و نه تنها اندرباب مراوده با آمریکا قلم فرسایی کنند، بلکه ماجرای دجالگرانه گروگانگیری را نیز زیر علامت سؤال ببرند و توصیه کنند که نظام و یا لااقل دولت آخوند روحانی نسبت به آن ابراز ندامت و عذرتقصیر بخواهد.
در همین راستا است که طیفی از ایادی باند رفسنجانی ـ روحانی به بیانهای مختلف و به صراحت و یا اشاره، از گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در سال 1358 عذر تقصیر میخواهند.
مهرهای این باند با عباراتی نظیر ”آینده دو کشور همچنان گروگان گذشته آنهاست“، ”همدردی با خانواده افرادی است که به هر دلیل دچار آسیب روحی و روانی شدهاند (خانواده گروگانهای آمریکایی) “ و... از سیاست خمینی و ”دانشجویان خط امام“تلویحا و یا تصریحا عذر تقصیرمی خواهند و ابرازندامت میکنند.
مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی از این بابت گروگانگیری دجالگرانه خمینی را زیر سؤال میبرند که هر گونه باب تعامل جماعت ”اصلاح طلب“ رژیم با آمریکا بسته بوده و حتی در جایی که لازم بوده رژیم با آمریکا تعاملی داشته باشد (جنگ افغانستان، جنگ عراق و..) تحتتاثیر جریان گروگانگیری ازباب اکل میت بوده که دو طرف از سر ناچاری تن به این مذاکرات دادهاند.
به نطر میرسد دست و پازدن مهرههای خط امامی دیروز و اصطلاح طلبان بزک شده امروزی، که میخواهند گویا نگاهی تأمل برانگیزتر به تلخکامی دیرینه (گروگانگیری و...) بین رژیم آخوندی و دولت آمریکا بیندازند و مناسبات رسوب شده متشنج گذشته را لایروبی سیاسی کنند و باب جدیدی در مراودات دولت آخوند روحانی با آمریکا بگشایند، تماماً به فرموده است.
یکی از عناصر باند رفسنجانی ـ روحانی در مقالهیی در روزنامه مردمسالاری 27فروردین 92ماجرای گروگانگیری را زندان خودساختهای میداند که هنوز رژیم آخوندی اسیر آن است و در این رابطه مینویسد: ”خردمندان جهان غلبه بر انتقامجویی برای تأمین آیندهای درخشانتر را تحسین میکنند. اما اسیران زندانهای خودساخته را فقط سرزنش میکنند“.
اصغر زاده سردسته گروگانگیرها در گفتگویی که در آن بارها تأکید میکند تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارمندان آن کار اشتباهی بوده و باید بابت آن از غرب عذرخواهی کرد، ضمن پیشنهاد عذرخواهی از خانوادههای گروگانهای آمریکایی میگوید: ”به هر حال روابط ایران و آمریکا نمیتواند تا ابد گروگان گذشته باشد… تأکید میکنم که روابط ایران و آمریکا نمیتواند تا ابد در بنبست باقی بماند و باید گرهگشایی شود. مسائلی در روابط دو کشور وجود دارد که اگر گرهگشایی نشود بهصورت مزمن سایه بر حوادث بعدی خواهد انداخت. ابوطالبی استعفا دهد تا این غائله خاتمه یابد».
مهره دیگری از باند رفسنجانی- روحانی با تبری جستن از گروگانگیری به دولت آخوند روحانی پیشنهاد میکند بدون کمترین ”خجالتی“ و بیپرده با آمریکا وارد مذاکره شود.
اگر چه تا دیروز گروگانگیری زمان خمینی ولو به ظاهر هم شده برای مهرهها و کارگزاران رژیم نوعی ”تابو“ به حساب میآمد که نمیشد از آن عبور کرد و آن را به تاریخ سپرد، امروز که کشتی نظام به گل نشسته، برای طیفی از مهرهها و کارگزاران رژیم ”تابو“کردن گروگانگیری نه تنها دیگر به صرفه نیست، بلکه عبور از آن و ”تابو“شکنی ارزش شده است، تاجایی که آن کارگزار باند رفسنجانی- روحانی به دولت روحانی میگوید ”شرم “ و تعارفات را کنار بگذارد و از این ”تابو“ عبور کند.