وقتی کسی در مسیری با راهنما و شاخص حرکت میکند، با هر مشکلی هم که برخورد کند بالاخره راهحل دارد چون مسیر روشن و سمت وسو مشخص است.
این منطق طبعاً برای سیستمها و نظامها، بهخصوص نظامهای حکومتی نیز بیش از هر عرصه دیگری مطرح و واقعی است. اگر نظام و سیستمی روی بردار درستی است و راهش به جلو روشن و باز است طبعاً با مشکلات و مسایل میتواند بهروشنی برخورد کند و خلاصه بنبستی وجود ندارد.
در یک نگاه به سخنان ولیفقیه ارتجاع و اما و اگرهایی که او در مورد مسایل مطروحه در روز اول سال جدید در مشهد بهکار برده است بهروشنی میتوان دید که حرفی و موضعی را نگرفته است که بلافاصله با بیان یک ”اما“ سردرگمی رژیمش را آشکار نکرده باشد. به بیان صریحتر وقتی نظام و سیتسمی در بحران و بنبست است مجبوراست که با بیانی دوگانه و متناقض بهزعم خود راه برونرفت را باز بگذارد اما نمیخواهد اذعان کند که این راه برونرفت نیست بلکه مرض لاعلاج رژیمی است بحرانزده و تا اعماق در بنبست.
ذیلا فرازهایی از ترهات ولیفقیه طلسمشکسته که اثبات گر این مدعی است را میآوریم:
در رابطه با اقتصاد مقاومتی میگوید: ”این اقتصاد درونزاست... .. اما در عینحال درونگرا نیست. یعنی این اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور. نه درونزاست اما برونگراست. با اقتصادهای جهانی تعامل دارد“
بالاخره این اقتصاد بهچی متکی است درون یا تعامل با اقتصاد جهانی!
خامنهای درجای دیگر میگوید: ”اما دولتی نیست به این معنا نیست که دولت مسئولیتی در قبال آن ندارد. دولت مسئولیت برنامهریزی و زمینهسازی و ظرفیت سازی و هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی دست مردم است اما دولت بهعنوان مسئول عمومی نظارت و هدایت و کمک میکند“.
بالاخره دولتی هست یا نیست، دولتی که هم زمینهسازی هم ظرفیت سازی و هم هدایت وهم.. میکند بالاخره مردم چه کاره اند؟ بالاخره اصل کدام است!
اما افاضه بعدی خامنهای ”اقتصاد را برمحور علم قرار میدهد اما معنایش این نیست که اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند“..
از آنجا که بنای اقتصادی آخوندی روی گردش غیرتولیدی و غارت و چپاول ثروت مردم سوار است تا بحث اقتصاد علمی و دانشمندان را میکند، فراموش نمیکند که بگوید اما نقش آفرینان دیگری هستند که... بالاخره اقتصاد علمی آری یا نه؟ اما و اگر برای چیست؟!
در جای دیگری میگوید که این اقتصاد: ”فقط به رشد ملی و تولید ناخالص ملی اکتفا نمیکند. شاخص عدالت اقتصادی و و اجتماعی است... . اما معنایش این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا بیاعتنایی نشود“
بالاخره شاخص چیست؟ اگر شد ملی و تولید ناخالص ملی، شاخص گردش درست در یک اقتصاد کلان نیست، پس شاخص چیست؟ و بالاخره اصل حرف کدام است؟ چطور میشود که هم علم بشر در زمینه اقتصاد هم شاخص باشد و هم نباشد؟!
در مورد دلیل طرح اقتصاد مقاومتی میگوید ”این اقتصاد مقاومتی، بهترین راهحل مشکلات اقتصادی کشور است اما معنایش این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است که مقداریش مربوط به تحریم و مقداری مربوط به غلط بودن برخی برنامههاست. خیر این مربوط به همیشه است. چه در شرایط تحریم و چه غیرتحریم این اقتصاد بارور خواهد بود“
خوب اگر این طور بود این همه هیاهو در مورد اقتصاد مقاومتی در این شرایط برای چیست؟ مگر ولیفقیه درهم شکسته این شتر گاو پلنگ را در برابر دیو تحریمات بیان نکرد و بالاخره این وضعیت اقتصادی ناشی از تحریم هست یا نیست؟ نمیشود که هم باشد و هم نباشد. او البته که مجبور است با این فرهنگ دجالیت صحبت کند!
و در مورد مصرف تولیدات این طور میگوید: ”شما وقتی یک جنس داخلی را به جای خارجی مصرف میکنید کار و اشتغال ایجاد کردید و هم کارگر ایرانی را وادار کردید که ابتکار خود را به میدان بیاورد. ... . نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است،“
بالاخره جنس خارجی آری یا نه؟ از آنجا که خود وی میداند که چرخ تولید داخلی به گل نشسته است بهرغم شعار تو خالی خرید تولید داخلی بلافاصله میگوید که جنس خارجی حرام نیست. !
واقعیت این است که در یک نگاه نه چندان عمیق به سخنان خامنهای بهخوبی میتوان در پس این اما و اگر ها، بحران عمیق رژیمش را دید. بحرانی که بهدلیل ورشکستگی سیاسی و اقتصادی رژیمش مجبور است صور ت خود ش را این طور سرخ نگه دارد.
این منطق طبعاً برای سیستمها و نظامها، بهخصوص نظامهای حکومتی نیز بیش از هر عرصه دیگری مطرح و واقعی است. اگر نظام و سیستمی روی بردار درستی است و راهش به جلو روشن و باز است طبعاً با مشکلات و مسایل میتواند بهروشنی برخورد کند و خلاصه بنبستی وجود ندارد.
در یک نگاه به سخنان ولیفقیه ارتجاع و اما و اگرهایی که او در مورد مسایل مطروحه در روز اول سال جدید در مشهد بهکار برده است بهروشنی میتوان دید که حرفی و موضعی را نگرفته است که بلافاصله با بیان یک ”اما“ سردرگمی رژیمش را آشکار نکرده باشد. به بیان صریحتر وقتی نظام و سیتسمی در بحران و بنبست است مجبوراست که با بیانی دوگانه و متناقض بهزعم خود راه برونرفت را باز بگذارد اما نمیخواهد اذعان کند که این راه برونرفت نیست بلکه مرض لاعلاج رژیمی است بحرانزده و تا اعماق در بنبست.
ذیلا فرازهایی از ترهات ولیفقیه طلسمشکسته که اثبات گر این مدعی است را میآوریم:
در رابطه با اقتصاد مقاومتی میگوید: ”این اقتصاد درونزاست... .. اما در عینحال درونگرا نیست. یعنی این اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور. نه درونزاست اما برونگراست. با اقتصادهای جهانی تعامل دارد“
بالاخره این اقتصاد بهچی متکی است درون یا تعامل با اقتصاد جهانی!
خامنهای درجای دیگر میگوید: ”اما دولتی نیست به این معنا نیست که دولت مسئولیتی در قبال آن ندارد. دولت مسئولیت برنامهریزی و زمینهسازی و ظرفیت سازی و هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی دست مردم است اما دولت بهعنوان مسئول عمومی نظارت و هدایت و کمک میکند“.
بالاخره دولتی هست یا نیست، دولتی که هم زمینهسازی هم ظرفیت سازی و هم هدایت وهم.. میکند بالاخره مردم چه کاره اند؟ بالاخره اصل کدام است!
اما افاضه بعدی خامنهای ”اقتصاد را برمحور علم قرار میدهد اما معنایش این نیست که اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند“..
از آنجا که بنای اقتصادی آخوندی روی گردش غیرتولیدی و غارت و چپاول ثروت مردم سوار است تا بحث اقتصاد علمی و دانشمندان را میکند، فراموش نمیکند که بگوید اما نقش آفرینان دیگری هستند که... بالاخره اقتصاد علمی آری یا نه؟ اما و اگر برای چیست؟!
در جای دیگری میگوید که این اقتصاد: ”فقط به رشد ملی و تولید ناخالص ملی اکتفا نمیکند. شاخص عدالت اقتصادی و و اجتماعی است... . اما معنایش این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا بیاعتنایی نشود“
بالاخره شاخص چیست؟ اگر شد ملی و تولید ناخالص ملی، شاخص گردش درست در یک اقتصاد کلان نیست، پس شاخص چیست؟ و بالاخره اصل حرف کدام است؟ چطور میشود که هم علم بشر در زمینه اقتصاد هم شاخص باشد و هم نباشد؟!
در مورد دلیل طرح اقتصاد مقاومتی میگوید ”این اقتصاد مقاومتی، بهترین راهحل مشکلات اقتصادی کشور است اما معنایش این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است که مقداریش مربوط به تحریم و مقداری مربوط به غلط بودن برخی برنامههاست. خیر این مربوط به همیشه است. چه در شرایط تحریم و چه غیرتحریم این اقتصاد بارور خواهد بود“
خوب اگر این طور بود این همه هیاهو در مورد اقتصاد مقاومتی در این شرایط برای چیست؟ مگر ولیفقیه درهم شکسته این شتر گاو پلنگ را در برابر دیو تحریمات بیان نکرد و بالاخره این وضعیت اقتصادی ناشی از تحریم هست یا نیست؟ نمیشود که هم باشد و هم نباشد. او البته که مجبور است با این فرهنگ دجالیت صحبت کند!
و در مورد مصرف تولیدات این طور میگوید: ”شما وقتی یک جنس داخلی را به جای خارجی مصرف میکنید کار و اشتغال ایجاد کردید و هم کارگر ایرانی را وادار کردید که ابتکار خود را به میدان بیاورد. ... . نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است،“
بالاخره جنس خارجی آری یا نه؟ از آنجا که خود وی میداند که چرخ تولید داخلی به گل نشسته است بهرغم شعار تو خالی خرید تولید داخلی بلافاصله میگوید که جنس خارجی حرام نیست. !
واقعیت این است که در یک نگاه نه چندان عمیق به سخنان خامنهای بهخوبی میتوان در پس این اما و اگر ها، بحران عمیق رژیمش را دید. بحرانی که بهدلیل ورشکستگی سیاسی و اقتصادی رژیمش مجبور است صور ت خود ش را این طور سرخ نگه دارد.