روزهای 17 و 18اسفند، روزهای شورانگیزی در مقاومت زنان درویش در برابر وحشیگری گاردهای ضدشورش و سربازان بدنام اطلاعات آخوندی بود. وقتی روز 17اسفند طبق قرار قبلی دراویش برای تجمع به جلو دادستانی تهران روانهٴ منطقه بازار تهران شدند، صدها تن از زنان شجاع نیز در میان آنان بودند. هنگامی که جمعیت با ممانعت نیروهای سرکوبگر مواجه شدند، زنان با فریادهای ”یاعلی یاعلی“ و ”لافتی الا علی، لاسیف الا ذوالفقار“ در برابر نیروهای سرکوبگر ایستادگی کردند. نیروهای سرکوبگر دهها تن از آنان را دستگیر کردند. اما رژیم آخوندی در وحشت از بازتاب گسترده اجتماعی این دستگیریها، مجبور شد شبانه همه آنان را آزاد کند. روز بعد مجدداً زنان درویش در برابر دادگستری رژیم در منطقه بازار تهران جمع شدند. خانم صدیقه خلیلی همسر حمیدرضا مرادی از دراویشی که هماکنون در حال اعتصابغذا در زندان است طی مصاحبهای که در سایت مجذوبان نور منتشر شده گفت: روز یکشنبه 18اسفند ساعت ۱۱صبح دوباره جلو دادگستری جمع شدیم، همه جا پر از پلیس و لباسشخصی بود. لباس شخصیها تا اطراف بازار تهران بودند. دور تا دور ما را با ماشینهای آتش نشانی، آمبولانس و ونهای پلیس گرفتند تا از نگاه مردم عادی و کسانیکه به بازار تهران میآمدند دور باشیم. ما ساکت فقط جلو دادگستری تجمع کرده بودیم. مأموران از ما فیلم و عکس میگرفتند. نیم ساعت بعد چند نفر از مردهای درویش فریاد زدند که آنها میخواهند دادستان تهران را ببینند و خواستههایشان را مطرح کنند که یکباره مأموران پلیس، لباس شخصیها و گارد ویژه به ما حمله کردند. آن روز مأموران پلیس زن نیز بودند. خانمها را روی زمین میکشیدند، موهایشان را میکشیدند و روسری هایشان از سرشان میافتاد. با پوتین هایشان به ما لگد میزدند و فحاشی میکردند. بهسر و گردن مردها باتون میزدند. دهانشان را میگرفتند و فشار میدادند. با دست گلویشان را فشار میدادند. من همه این صحنهها ر ا دیدم. مأموران با اشاره به ما به سمت مردم عادی داد میزدند که ما یک مشت کیف قاپ و دزد هستیم و میخواهیم از شلوغی بازار استفاده کنیم. آنقدر هرج و مرج شد که فکر کنم مردم عادی هم کتک خوردند و دستگیر شدند».
خانم خلیلی دستگیری خودش را اینطور توضیح میدهد:
«من جلو در ون نشسته بودم و داد میزدم که سوار ون نمیشوم تا دخترم را به من بدهند. یکی از مأموران با پوتینش به من لگد میزد و در ون را به روی پایم فشار میداد تا مجبور شوم سوار ون شوم. آنقدر همانطور نشسته کتک خوردم تا دخترم را آوردند و بعد با هم سوار ون شدیم».
خانم صدیقه خلیلی گفت: «مأموران مثلاً مسلمان بودند و محرم و نامحرم برایشان مهم بود اما مأموران مرد هم زنان را کتک میزدند و به آنها فحاشی میکردند. دخترم را که میخواست جلو دستگیری عمویش را بگیرد با باتون بهسر و دست و پایش کوبیدند و موهایش را کشیدند و روسریش از سرش افتاد. همه را زدند. مادر درویش زندانی رضا انتصاری را که زنی ۶۰ ساله است را روی زمین میکشیدند و کتک میزدند. ... اینجاست که معنی کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را با تموم وجودم میفهمم. ضرب و شتم زن و بچههای مردم به چه قیمتی؟ کجاست اسلام ناب محمدی؟ کجای اسلام گفته زن و بچهٴ بیدفاع رو باید زد؟».
خانم خلیلی با اظهار اینکه مأموران آنها را پس از ضرب و شتم بازداشت و به ساختمان وزرا منتقل کردند، گفت: «اول ما را بردند ساختمان وزرا که نمیدانم به چه علت آنجا ما را قبول نکردند و بعد به زندان اوین برده شدیم. آن روز هوا خیلی سرد بود، اما همه مردها را در حیاط نگهداشتند و زنها را به نمازخانه زندان اوین بردند. در بین ما چند بچه هم بود. یک نوزاد سه ماهه و چند بچه ۲ تا ۳ ساله. ساعتها در نمازخانه بودیم بدون اینکه به بچهها آب و غذا داده شود و آنها گریه میکردند». اما همین ایستادگی در برابر دژخیمان زندان و بیرون زندان بود که سرانجام در وحشت از گسترش اعتراضات مجبور شدند دستگیر شدگان را آزاد کنند. خانم خلیلی در این مورد گفت: «در دادسرای اوین مشخصات همه ما گرفته شد. برایمان پرونده درست شد و بعد ما ۳۰ زن را ساعت ۲صبح دوشنبه آزاد کردند.
دور جدید اعتراضات گسترده دراویش ایران از عدم رسیدگی پزشکی به 3تن از دراویش زندانی (مصطفی دانشجو، حمیدرضا مرادی و افشین کرم پور) و انتقال دو درویش زندانی (رضا انتصاری و فرشید یداللهی) از زندان اوین به زندان گوهردشت آغاز شد.
مقاومت زنان درویش در برابر نیروهای سرکوبگر رژیم در شرایط کنونی حائز اهمیت بسیاری است. از جمله:
تجمع شمار زیادی از زنان در یک حرکت اعتراضی علیه دستگاه اختناق و سرکوب رژیم.
خانم خلیلی دستگیری خودش را اینطور توضیح میدهد:
«من جلو در ون نشسته بودم و داد میزدم که سوار ون نمیشوم تا دخترم را به من بدهند. یکی از مأموران با پوتینش به من لگد میزد و در ون را به روی پایم فشار میداد تا مجبور شوم سوار ون شوم. آنقدر همانطور نشسته کتک خوردم تا دخترم را آوردند و بعد با هم سوار ون شدیم».
خانم صدیقه خلیلی گفت: «مأموران مثلاً مسلمان بودند و محرم و نامحرم برایشان مهم بود اما مأموران مرد هم زنان را کتک میزدند و به آنها فحاشی میکردند. دخترم را که میخواست جلو دستگیری عمویش را بگیرد با باتون بهسر و دست و پایش کوبیدند و موهایش را کشیدند و روسریش از سرش افتاد. همه را زدند. مادر درویش زندانی رضا انتصاری را که زنی ۶۰ ساله است را روی زمین میکشیدند و کتک میزدند. ... اینجاست که معنی کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را با تموم وجودم میفهمم. ضرب و شتم زن و بچههای مردم به چه قیمتی؟ کجاست اسلام ناب محمدی؟ کجای اسلام گفته زن و بچهٴ بیدفاع رو باید زد؟».
خانم خلیلی با اظهار اینکه مأموران آنها را پس از ضرب و شتم بازداشت و به ساختمان وزرا منتقل کردند، گفت: «اول ما را بردند ساختمان وزرا که نمیدانم به چه علت آنجا ما را قبول نکردند و بعد به زندان اوین برده شدیم. آن روز هوا خیلی سرد بود، اما همه مردها را در حیاط نگهداشتند و زنها را به نمازخانه زندان اوین بردند. در بین ما چند بچه هم بود. یک نوزاد سه ماهه و چند بچه ۲ تا ۳ ساله. ساعتها در نمازخانه بودیم بدون اینکه به بچهها آب و غذا داده شود و آنها گریه میکردند». اما همین ایستادگی در برابر دژخیمان زندان و بیرون زندان بود که سرانجام در وحشت از گسترش اعتراضات مجبور شدند دستگیر شدگان را آزاد کنند. خانم خلیلی در این مورد گفت: «در دادسرای اوین مشخصات همه ما گرفته شد. برایمان پرونده درست شد و بعد ما ۳۰ زن را ساعت ۲صبح دوشنبه آزاد کردند.
دور جدید اعتراضات گسترده دراویش ایران از عدم رسیدگی پزشکی به 3تن از دراویش زندانی (مصطفی دانشجو، حمیدرضا مرادی و افشین کرم پور) و انتقال دو درویش زندانی (رضا انتصاری و فرشید یداللهی) از زندان اوین به زندان گوهردشت آغاز شد.
مقاومت زنان درویش در برابر نیروهای سرکوبگر رژیم در شرایط کنونی حائز اهمیت بسیاری است. از جمله:
تجمع شمار زیادی از زنان در یک حرکت اعتراضی علیه دستگاه اختناق و سرکوب رژیم.
ایستادگی در برابر نیروهای سرکوبگر و کوتاه نیامدن در برابر وحشیگریهای آنان.
پافشاری بر خواستههایشان برای آزادی زندانیان سیاسی.
پافشاری بر خواستههایشان برای آزادی زندانیان سیاسی.
مقاومت و مبارزهجویی زنان میهنمان که موارد آن را طی روزها و هفتههای اخیر در اعتراضات و قیامهای مختلف از جمله قیام هموطنان بختیاری، اعتراضات زنجیرهیی خوزستان و هرمزگان و اراک و… شاهد بودیم، بیانگر پتانسیل عظیم مبارزاتی آنان است.