عصر بهخیر
درود بر خانم رجوی
بهزودی هشت مارس، روز جهانی زن را خواهیم داشت. و به شما تبریک میگویم. بهدلیل کمبود وقت ترجیح میدهم که به فارسی صحبت کنم... .
درود بر خانم رجوی.
درود به همهٴ شما، روز جهانی زن را به تمام تلاشگران و پیکارگران آزادی و برابری جنسیتی تبریک میگویم و به تمامی زنانی که سرفرازانه به دیکتاتوری و تبعیض نه میگویند درود میفرستم. با توجه به وقت کمی که دارم و همچنین صحبتهای خانم مریم رجوی که در مورد زنان در ایران کردند و صحبتی کامل و جامع بود به همین دلیل من فقط در رابطه با مسأله زنان بهطور خلاصه فقط به یک نکته اشاره میکنم. پیوستگی حقوق زنان با حقوقبشر، پیکار زنان برای برابری جنسیتی راه طولانی را پیموده است. با توجه به رشد اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی این مبارزه با دستاوردهای یکسانی روبهرو نبوده است. موقعیت حقوقی و اجتماعی زنان از کشورهای اسکاندیناوی تا کشورهایی مانند سومالی از غرب تا شرق تفاوت خیلی زیاد دارد، این نشان میدهد که چه نابرابری بزرگی در مورد موقعیت زنان در جهان وجود دارد. به نظر من در هر نقطهای از جهان که ذرهیی نابرابری و بیعدالتی وجود داشته باشد مطمئن باشید که زنان در صف اول کسانی هستند که این نابرابری بر آنها تحمیل میشود. حقوق زنان در قرن فعلی پدیدهیی سیاسی است و نمیتوان این امر را فقط یک امر فرهنگی دانست. اگر به حقوق زنان از این زاویه ما نگاه بکنیم راه کارهای مؤثر میتوان برای رفع خشونت و نابرابری جنسیتی پیدا کرد. حقوق زنان و حقوقبشر دو مقوله به هم پیوسته هستند به این معنا که مدافعان حقوقبشر نمیتوانند چشم خود را بر نابرابری جنسیتی و خشونت بر زنان ببندند، همچنین مدافعان حقوق برابری جنسیتی نمیتوانند چشم خود را بر حقوقبشر ببندند این دو پدیده آنچنان به هم پیوسته هستند که یکی جدا از دیگری معنا پیدا نمیکند و نمیتواند عملی بشود. این یک دروغ بزرگ است که میتوان به حقوقبشر بدون برابری جنسیتی دست یافت. به کشورهای مختلف نگاه کنید ببینید که به میزانی که حقوقبشر رعایت و قانونمند شده است حقوق زنان هم قانونمند شده اگر چه در عمل همه قوانین رعایت نمیشود اما قانون از نهادینه شدن نابرابری میتواند جلوگیری کند. هر دوی این حقوق جهانشمول هستند. در شرایطی که جهان مانند یک دهکده شده و با وجود انقلاب ارتباطات و اطلاعات و وجود شبکههای اجتماعی و ابزارهای اجتماعی جهانی عدم تعادل و نابرابری شرایط و موقعیتهای اجتماعی و حقوقی در بین زنان نه یک پدیده معمول بلکه به یکی از چالشهای اجتماعی در سطح جهان تبدیل شده است. من بهطور مشخص از وضعیت زنان در ایران صحبت میکنم زنان در ایران زیر سرکوب دیکتاتوری مذهبی هستند. آرزوی حکومت ایران گسترش قدرت ارتجاعی خود به منطقه و همه جهان است. اتحاد جماهیر کشورهای اسلامی و بسط دادن قوانین ارتجاعی شرق در کشورهای دیگر و قربانی کردن زنان از جمله هدفهای جمهوری اسلامی حاکم بر ایران است. از سوی دیگر مردم ایران زیر سرکوب هستند و حقوق آنان پایمال میشود به همین دلیل پیکار زنان برای برابری جنسیتی به پیکار علیه دیکتاتوری و علیه نقض حقوقبشر پیوند زده میشود. البته تأکید میکنم که این به معنا نیست که مبارزه برای برابری جنسیتی تعطیل بشود و تبدیل به مبارزه علیه نقض حقوقبشر بشود، بلکه زنان باید تشکلهای خود را داشته باشند اما این باید برای ما روشن باشد تا زمانی که دیکتاتوری مذهبی حاکم است، تا زمانی که قانون شریعت حاکم است هر باند و هر جناحی بر سر کار آید مسأله زنان حل نخواهد شد. حقوق زنان و حقوقبشر تنها در تحولاتی میتواند بهبود پیدا کند و چشماندازهای مثبت داشته باشد که از دل روابطی دموکراتیک و توسعه یافته به وجود آید. همانطور که از حکومتداری احمدینژاد چیزی نصیب زنان نشد مطمئن باشید که از زیر عبا و عمامه حسن روحانی هم هیچ نصیب زنان در ایران نخواهد شد. حسن روحانی در تمامی سرکوبهای طی بیش از سه دهه بر زنان ایرانی شریک بوده و در بالاترین مقام نقش داشته است. جدالهای باندهای درون رژیم ناشی از تشدید ستیز بین مردم و حکومت است. زنان ایران مانند همه زنان در سراسر دنیا دوست دارند آزاد باشند. آزاد لباس بپوشند، آزاد شغل انتخاب کنند و از حقوقی برابر با مردان برخوردار باشند. اگرچه برابری جنسیتی و آزادی تنها در گرو عدالت اجتماعی میتواند بهطور کامل تحقق یابد اما آزادی، دموکراسی و جدایی دین از دولت تحقق این امر مهم را هموار میکند. ما چگونه میتوانیم در مقابل به بردگی کشیدن زنان توسط نظام مرد سالارانه در نقاط مختلف جهان سکوت کنیم؟ ما چگونه میتوانیم در مقابل بنیادگرایی مذهبی که تا همین اروپا در کنار ما لانه کرده است سکوت کنیم؟ سکوت ما قدرت آنان را افزایش داده و میدان رشد را برای این مرتجعان فراهم میکند. درد زنان درد مشترک ماست و ما صدای زنان کارگر، زنان در بند در زندانهای رژیم ایران و زنان در بند در زندان لیبرتی و همه زنانی هستیم که سرکوب میشوند. تنها، تنها اتحاد ما در برابر درد مشترک است که میتواند شرایط را به سود رفع تبعیض که جزیی از حقوقبشر است تغییر دهد. تشکر از برگزارکنندگان.
درود بر خانم رجوی
بهزودی هشت مارس، روز جهانی زن را خواهیم داشت. و به شما تبریک میگویم. بهدلیل کمبود وقت ترجیح میدهم که به فارسی صحبت کنم... .
درود بر خانم رجوی.
درود به همهٴ شما، روز جهانی زن را به تمام تلاشگران و پیکارگران آزادی و برابری جنسیتی تبریک میگویم و به تمامی زنانی که سرفرازانه به دیکتاتوری و تبعیض نه میگویند درود میفرستم. با توجه به وقت کمی که دارم و همچنین صحبتهای خانم مریم رجوی که در مورد زنان در ایران کردند و صحبتی کامل و جامع بود به همین دلیل من فقط در رابطه با مسأله زنان بهطور خلاصه فقط به یک نکته اشاره میکنم. پیوستگی حقوق زنان با حقوقبشر، پیکار زنان برای برابری جنسیتی راه طولانی را پیموده است. با توجه به رشد اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی این مبارزه با دستاوردهای یکسانی روبهرو نبوده است. موقعیت حقوقی و اجتماعی زنان از کشورهای اسکاندیناوی تا کشورهایی مانند سومالی از غرب تا شرق تفاوت خیلی زیاد دارد، این نشان میدهد که چه نابرابری بزرگی در مورد موقعیت زنان در جهان وجود دارد. به نظر من در هر نقطهای از جهان که ذرهیی نابرابری و بیعدالتی وجود داشته باشد مطمئن باشید که زنان در صف اول کسانی هستند که این نابرابری بر آنها تحمیل میشود. حقوق زنان در قرن فعلی پدیدهیی سیاسی است و نمیتوان این امر را فقط یک امر فرهنگی دانست. اگر به حقوق زنان از این زاویه ما نگاه بکنیم راه کارهای مؤثر میتوان برای رفع خشونت و نابرابری جنسیتی پیدا کرد. حقوق زنان و حقوقبشر دو مقوله به هم پیوسته هستند به این معنا که مدافعان حقوقبشر نمیتوانند چشم خود را بر نابرابری جنسیتی و خشونت بر زنان ببندند، همچنین مدافعان حقوق برابری جنسیتی نمیتوانند چشم خود را بر حقوقبشر ببندند این دو پدیده آنچنان به هم پیوسته هستند که یکی جدا از دیگری معنا پیدا نمیکند و نمیتواند عملی بشود. این یک دروغ بزرگ است که میتوان به حقوقبشر بدون برابری جنسیتی دست یافت. به کشورهای مختلف نگاه کنید ببینید که به میزانی که حقوقبشر رعایت و قانونمند شده است حقوق زنان هم قانونمند شده اگر چه در عمل همه قوانین رعایت نمیشود اما قانون از نهادینه شدن نابرابری میتواند جلوگیری کند. هر دوی این حقوق جهانشمول هستند. در شرایطی که جهان مانند یک دهکده شده و با وجود انقلاب ارتباطات و اطلاعات و وجود شبکههای اجتماعی و ابزارهای اجتماعی جهانی عدم تعادل و نابرابری شرایط و موقعیتهای اجتماعی و حقوقی در بین زنان نه یک پدیده معمول بلکه به یکی از چالشهای اجتماعی در سطح جهان تبدیل شده است. من بهطور مشخص از وضعیت زنان در ایران صحبت میکنم زنان در ایران زیر سرکوب دیکتاتوری مذهبی هستند. آرزوی حکومت ایران گسترش قدرت ارتجاعی خود به منطقه و همه جهان است. اتحاد جماهیر کشورهای اسلامی و بسط دادن قوانین ارتجاعی شرق در کشورهای دیگر و قربانی کردن زنان از جمله هدفهای جمهوری اسلامی حاکم بر ایران است. از سوی دیگر مردم ایران زیر سرکوب هستند و حقوق آنان پایمال میشود به همین دلیل پیکار زنان برای برابری جنسیتی به پیکار علیه دیکتاتوری و علیه نقض حقوقبشر پیوند زده میشود. البته تأکید میکنم که این به معنا نیست که مبارزه برای برابری جنسیتی تعطیل بشود و تبدیل به مبارزه علیه نقض حقوقبشر بشود، بلکه زنان باید تشکلهای خود را داشته باشند اما این باید برای ما روشن باشد تا زمانی که دیکتاتوری مذهبی حاکم است، تا زمانی که قانون شریعت حاکم است هر باند و هر جناحی بر سر کار آید مسأله زنان حل نخواهد شد. حقوق زنان و حقوقبشر تنها در تحولاتی میتواند بهبود پیدا کند و چشماندازهای مثبت داشته باشد که از دل روابطی دموکراتیک و توسعه یافته به وجود آید. همانطور که از حکومتداری احمدینژاد چیزی نصیب زنان نشد مطمئن باشید که از زیر عبا و عمامه حسن روحانی هم هیچ نصیب زنان در ایران نخواهد شد. حسن روحانی در تمامی سرکوبهای طی بیش از سه دهه بر زنان ایرانی شریک بوده و در بالاترین مقام نقش داشته است. جدالهای باندهای درون رژیم ناشی از تشدید ستیز بین مردم و حکومت است. زنان ایران مانند همه زنان در سراسر دنیا دوست دارند آزاد باشند. آزاد لباس بپوشند، آزاد شغل انتخاب کنند و از حقوقی برابر با مردان برخوردار باشند. اگرچه برابری جنسیتی و آزادی تنها در گرو عدالت اجتماعی میتواند بهطور کامل تحقق یابد اما آزادی، دموکراسی و جدایی دین از دولت تحقق این امر مهم را هموار میکند. ما چگونه میتوانیم در مقابل به بردگی کشیدن زنان توسط نظام مرد سالارانه در نقاط مختلف جهان سکوت کنیم؟ ما چگونه میتوانیم در مقابل بنیادگرایی مذهبی که تا همین اروپا در کنار ما لانه کرده است سکوت کنیم؟ سکوت ما قدرت آنان را افزایش داده و میدان رشد را برای این مرتجعان فراهم میکند. درد زنان درد مشترک ماست و ما صدای زنان کارگر، زنان در بند در زندانهای رژیم ایران و زنان در بند در زندان لیبرتی و همه زنانی هستیم که سرکوب میشوند. تنها، تنها اتحاد ما در برابر درد مشترک است که میتواند شرایط را به سود رفع تبعیض که جزیی از حقوقبشر است تغییر دهد. تشکر از برگزارکنندگان.