چکیده: آیا اتفاقی است که از زمان روی کارآمدن روحانی، شمار اعدامها و بهخصوص اعدام در ملأعام بهطور وحشتناکی افزایش یافته است؟
آیا اتفاقی است که بهلحاظ آماری قبل از روحانی، بهطور متوسط در هر 12ساعت یک اعدام صورت میگرفت و بعد از روحانی این رقم به هر 7ساعت یک اعدام رسیده است؟
آیا اتفاقی است که وزیر دادگستری دولت روحانی، آخوند پورمحمدی، جلاد قتلعام 30هزار زندانی سیاسی سال 67 است؟
ماشین کشتار و اعدام، با شتابی روزافزون در کار است. روزی نیست که خبرهای اعدام را در رسانهها نشنویم و نخوانیم. موج جدید اعدامها، ویژگیهای قابل توجهی دارد: نخست اینکه اغلب در ملأعام صورت میگیرد، تا به اذعان خود رژیم، حداکثر هدف ایجاد رعب را برآورده کند. در راستای همین هدف، این اعدامها اغلب بهصورت جمعی است، اعدامها سراسر کشور و شهرهای کوچک را هم در برمیگیرد، تا رعب را در تمام گوشه و کنار کشور و اقصی نقاط کشور بگستراند؛ در این میان مناطق ملتهب کشور و اقلیتهای قومی مانند هموطنان بلوچ در بلوچستان یا هموطنان عرب در خوزستان، یا هموطنان کرد، سهم ویژهیی از اعدامها دارند.
یک نمونه شاخص، اعدام جمعی 16تن از زندانیان بلوچ در زندان زاهدان در 4آبان گذشته بود که به تلافی عملیات نظامی یکی از گروههای مسلح بلوچ و هلاکت 14تن از نیروهای رژیم صورت گرفت.
این اعدامها در بستری از وحدت نظر کامل هر دو باند اصلی حاکم بهصورت میگیرد. با اینکه باند رفسنجانی ـ روحانی تقریباً در تمام مسائل با باند ولیفقیه درگیر است و با هم جنگ و دعوا دارند، اما در مورد اعدامها موضع کاملاً واحدی دارند و در حالی که هم رفسنجانی، هم روحانی و هم برخی اعضای دولت، بهرغم ژستهای متفاوت، بهرغم روضهٴ مردمسالاری و آزادی (البته آزادی با قیدها و پسوندهایی مانند علمی، آکادمیک، تجارت و… ) که میخوانند، بهرغم دم زدن از سانسور و خفقان و افراطیگری؛ اما هیچکدام دربارهٴ اعدامها، درباره موج جنونآمیز اعدامهای کنونی و دربارهٴ احکام دست و پا بریدن و مجازاتهای وحشیانه لب نجنباندهاند.
البته هر انتظاری جز این از «کسی که به مدت 16سال دبیر بالاترین ارگان امنیتی رژیم، یعنی شورای عالی امنیت و نمایندهٴ خامنهای در آن بوده، در خوشبینانهترین صورت، ناشی از سادهلوحی است. هم رفسنجانی و هم روحانی بر این عقیدهاند که شرط آن که سیاست سوپاپ اطمینان، به انفجار نینجامد، تداوم اعدامها و افزایش آنهاست.
آیا اتفاقی است که از زمان روی کارآمدن روحانی، شمار اعدامها و بهخصوص اعدام در ملأعام بهطور وحشتناکی افزایش یافته است.
آیا اتفاقی است که بهلحاظ آماری قبل از روحانی، بهطور متوسط در هر 12ساعت یک اعدام صورت میگرفت و بعد از روحانی این رقم به هر 7ساعت یک اعدام رسیده است؟
آیا اتفاقی است که وزیر دادگستری دولت روحانی، جلاد شناخته شده آخوند پورمحمدی است؟ جنایتکاری که در جریان قتلعام 30هزار زندانی سیاسی در سال 67، در مقام معاون وزارت اطلاعات، عنصر اصلی هیأت مرگ خمینی بود.
آیا اتفاقی است که در روز 15بهمن، معاون اول روحانی، اسحاق جهانگیری به بلوچستان و به چابهار سفر کرد و آنجا قول «توجه ویژه» به این استان و بهخصوص به چابهار محروم داد و این «توجه ویژه» در کمتر از 48ساعت، بهصورت اعدام 15نفر در این شهر کوچک نمایان شد که بنا به اعلام خود رژیم دستکم 4تن از آنها، زندانیان امنیتی (سیاسی) بودند.
بنا به گزارش نهادهای بینالمللی مدافع حقوقبشر تنها در سال گذشته میلادی 624نفر در ایران اعدام شدهاند. البته این، تعداد اعدامهای رسماً اعلام شده است. رژیم همیشه کسانی را هم مخفیانه اعدام میکند یا در زندانها سر به نیست میکند، که شمار آنها در این آمارها نمیآید.
البته گاهی که مقامهای دولت روحانی مانند ظریف وقتی در مصاحبههای خارجی در رابطه با اعدامها مورد سؤال قرار میگیرند، از استقلال قوة قضاییه دم میزنند و لابیهای رژیم هم با همین قبیل اراجیف سعی میکنند، حساب روحانی را از اعدامها جدا کنند. اما واقعیت این است که سرکوب و اعدام، شیشهٴ عمر رژیم است و رژیم آخوندی با تمام باندها و دستجاتش، وارد شدن کمترین خشی بر آن را هم تحمل نمیکنند. اما واقعیت این است که تأثیر و عملکرد این معجون رعب آور، با استفادهٴ مفرط از آن روز به روز کم و کمتر میشود و حتی ممکن است خود تبدیل به همان جرقهای شود که از آن حریق عظیم برمیخیزد. روحیه و اقدام اعجابانگیز آن جوان محکوم به اعدام در پای طناب دار درساوجبلاغ کرج و خشم و برانگیختگی مردم حاضر در صحنه، نمودی از همین واقعیت است.
آیا اتفاقی است که بهلحاظ آماری قبل از روحانی، بهطور متوسط در هر 12ساعت یک اعدام صورت میگرفت و بعد از روحانی این رقم به هر 7ساعت یک اعدام رسیده است؟
آیا اتفاقی است که وزیر دادگستری دولت روحانی، آخوند پورمحمدی، جلاد قتلعام 30هزار زندانی سیاسی سال 67 است؟
ماشین کشتار و اعدام، با شتابی روزافزون در کار است. روزی نیست که خبرهای اعدام را در رسانهها نشنویم و نخوانیم. موج جدید اعدامها، ویژگیهای قابل توجهی دارد: نخست اینکه اغلب در ملأعام صورت میگیرد، تا به اذعان خود رژیم، حداکثر هدف ایجاد رعب را برآورده کند. در راستای همین هدف، این اعدامها اغلب بهصورت جمعی است، اعدامها سراسر کشور و شهرهای کوچک را هم در برمیگیرد، تا رعب را در تمام گوشه و کنار کشور و اقصی نقاط کشور بگستراند؛ در این میان مناطق ملتهب کشور و اقلیتهای قومی مانند هموطنان بلوچ در بلوچستان یا هموطنان عرب در خوزستان، یا هموطنان کرد، سهم ویژهیی از اعدامها دارند.
یک نمونه شاخص، اعدام جمعی 16تن از زندانیان بلوچ در زندان زاهدان در 4آبان گذشته بود که به تلافی عملیات نظامی یکی از گروههای مسلح بلوچ و هلاکت 14تن از نیروهای رژیم صورت گرفت.
این اعدامها در بستری از وحدت نظر کامل هر دو باند اصلی حاکم بهصورت میگیرد. با اینکه باند رفسنجانی ـ روحانی تقریباً در تمام مسائل با باند ولیفقیه درگیر است و با هم جنگ و دعوا دارند، اما در مورد اعدامها موضع کاملاً واحدی دارند و در حالی که هم رفسنجانی، هم روحانی و هم برخی اعضای دولت، بهرغم ژستهای متفاوت، بهرغم روضهٴ مردمسالاری و آزادی (البته آزادی با قیدها و پسوندهایی مانند علمی، آکادمیک، تجارت و… ) که میخوانند، بهرغم دم زدن از سانسور و خفقان و افراطیگری؛ اما هیچکدام دربارهٴ اعدامها، درباره موج جنونآمیز اعدامهای کنونی و دربارهٴ احکام دست و پا بریدن و مجازاتهای وحشیانه لب نجنباندهاند.
البته هر انتظاری جز این از «کسی که به مدت 16سال دبیر بالاترین ارگان امنیتی رژیم، یعنی شورای عالی امنیت و نمایندهٴ خامنهای در آن بوده، در خوشبینانهترین صورت، ناشی از سادهلوحی است. هم رفسنجانی و هم روحانی بر این عقیدهاند که شرط آن که سیاست سوپاپ اطمینان، به انفجار نینجامد، تداوم اعدامها و افزایش آنهاست.
آیا اتفاقی است که از زمان روی کارآمدن روحانی، شمار اعدامها و بهخصوص اعدام در ملأعام بهطور وحشتناکی افزایش یافته است.
آیا اتفاقی است که بهلحاظ آماری قبل از روحانی، بهطور متوسط در هر 12ساعت یک اعدام صورت میگرفت و بعد از روحانی این رقم به هر 7ساعت یک اعدام رسیده است؟
آیا اتفاقی است که وزیر دادگستری دولت روحانی، جلاد شناخته شده آخوند پورمحمدی است؟ جنایتکاری که در جریان قتلعام 30هزار زندانی سیاسی در سال 67، در مقام معاون وزارت اطلاعات، عنصر اصلی هیأت مرگ خمینی بود.
آیا اتفاقی است که در روز 15بهمن، معاون اول روحانی، اسحاق جهانگیری به بلوچستان و به چابهار سفر کرد و آنجا قول «توجه ویژه» به این استان و بهخصوص به چابهار محروم داد و این «توجه ویژه» در کمتر از 48ساعت، بهصورت اعدام 15نفر در این شهر کوچک نمایان شد که بنا به اعلام خود رژیم دستکم 4تن از آنها، زندانیان امنیتی (سیاسی) بودند.
بنا به گزارش نهادهای بینالمللی مدافع حقوقبشر تنها در سال گذشته میلادی 624نفر در ایران اعدام شدهاند. البته این، تعداد اعدامهای رسماً اعلام شده است. رژیم همیشه کسانی را هم مخفیانه اعدام میکند یا در زندانها سر به نیست میکند، که شمار آنها در این آمارها نمیآید.
البته گاهی که مقامهای دولت روحانی مانند ظریف وقتی در مصاحبههای خارجی در رابطه با اعدامها مورد سؤال قرار میگیرند، از استقلال قوة قضاییه دم میزنند و لابیهای رژیم هم با همین قبیل اراجیف سعی میکنند، حساب روحانی را از اعدامها جدا کنند. اما واقعیت این است که سرکوب و اعدام، شیشهٴ عمر رژیم است و رژیم آخوندی با تمام باندها و دستجاتش، وارد شدن کمترین خشی بر آن را هم تحمل نمیکنند. اما واقعیت این است که تأثیر و عملکرد این معجون رعب آور، با استفادهٴ مفرط از آن روز به روز کم و کمتر میشود و حتی ممکن است خود تبدیل به همان جرقهای شود که از آن حریق عظیم برمیخیزد. روحیه و اقدام اعجابانگیز آن جوان محکوم به اعدام در پای طناب دار درساوجبلاغ کرج و خشم و برانگیختگی مردم حاضر در صحنه، نمودی از همین واقعیت است.