من اکبر پریزانی هستم از اتحادیه انجمنها برای دموکراسی و آزادی بیان. من امروز خدمت شما هستم که گوشههای از جنایات رژیم ضدبشری خمینی را بهعنوان یک زندانی سابق سیاسی که به مدت بیش از 5سال و دو ماه را در زندانهای مختلف این رژیم سپری کرده، گوشههایی از آن را برای شما بیان کنم. من در طی این سالیان شاهد نقض فاحش حقوقبشر بهطور سیستماتیک در چندین زندان در تهران و کرج بودم. من در طی این دوران، در دوران اولیه دستگیریم یعنی در اسفند 59 به مدت 2ماه و در آغاز سال 60 آزاد و دوباره شروع به فعالیت سیاسی خودم کردم. و بعد از تظاهرات سی خرداد 60 در حالی که در این تظاهرات مجروح شده بودم و بعد به زندگی مخفی وادار شدم. زندگی مخفی ادامه داشت تا اسفند سال 60 ادامه داشت. لازم به یادآوری است پیش از آن برادر بزرگتر من عباس پریزانی از سال 59 در زندان و تحت شکنجه بود. سپس همسر خواهر من جلیل معافی، در شهریور سال 1360 در حالی که من مخفی زندگی میکردم به زندان افتاد و راهی اوین شد. در تاریخ 4اسفند60 در بحبوحه اعدامها منزل مسکونی ما مورد تهاجم مسلحانه پاسداران خونریز خمینی قرار گرفت، و در طی این حمله مجاهد شهید قاسم حمادی دستگیر و همراه با خواهرم شهین پریزانی و 3 فرزند او، بنفشه 9ساله، بهنام 11ساله، بهزاد 12ساله، به همراه مادر خودم. فاطمه خواجه تبریزی60ساله، دستگیر و روانه زندان شدند. این نمونه بارزی است از جنایت و شقاوت این رژیم که میتواند فقط و فقط از این رژیم ضدبشری ساطع شود. یعنی 3 نسل همزمان در زندان که واقعاً منحصربهفرد است. من در هیچکجا سراغ ندارم. بله من بهعنوان یک زندانی که طی این سالها در زندان بودم، شاهد نقض سیستماتیک حقوقبشر بودم، من شاهد روزانه دهها اعدام بدون محاکمه در زندانها بودم. واقعیت این است، مماشاتگران بدون توجه به تاریخچه خونبار این مقاومت که از همان فردای به قدرت رسیدن خمینی آنچه که بر مردم ایران گذشت همانگونه که اشرف رجوی گفت، جهان نفهمید که بر ما چه گذشت. ما را به یاد جملهای از برادر مجاهد، بزرگ معلم آزادی مسعود رجوی میاندازد که هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست. به نام 52 قهرمان شهید اشرف اگر که لازم است، بیشتر از این مجاهدین و هواداران آنها بهای آزادی را خواهند پرداخت. درود میفرستم به خواهران و برادرانم در زندان لیبرتی، که هر چه موتور محرکه آنهاست، که این ما را در اینور اقیانوس در اینور دنیا. اگر انگیزهای هنوز برای مبارزه و هنوز همان حرف سرنگونی را، همانگونه که بزرگ معلم آزادی گفت: سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی، این را محقق خواهیم کرد. صحبت از اعتدال و مدراسیون میشود با آخوند روحانی، بدون اینکه پیشینه این جنایتکار را طی سالیان در شورای امنیت ملی رژیم در نظر بگیرند. از نشانههای مدراسیون آخوند روحانی. در طی 6ماه بیش از 600 اعدام اعلام شده، این آمار، آماری است که از درون خود ورق پارههای رژیم استخراج شده. من میخواستم شما را توجه بدهم، با در نظر گرفتن سانسوری که بهطور سیستماتیک در طی این 30سال- 35سال اعمال شده، بر خبرنگاران. تعداد زندانیان خبرنگار، تعداد بعضی از وبلاگ نویسانی که تحت شکنجه قرار گرفتند. خود گواه این مطلب است. ستار بهشتی را نام بردم. یکی دیگر از نشانههای مدراسیون به نوع آخوند روحانی، انتخاب مصطفی پورمحمدی، این جانی جنایتکار، کسی که در هیأت مرگ در سال 1367 و با فتوای خمینی جلاد اقدام به قتلعام زندانیان سیاسی کردند، و در طی بیش 8 الی 9 هفته، موفق شدند بیش از 30هزار تن از زندانیان سیاسی این برادران و این شیرزنان و کوه مردان را به خاک و خون بکشند در سراسر ایران، صحبت از مدراسیون با اینها میزنند. اگر مدراسیون شاخصهایش اینهاست البته این فقط شاخص آخوندی است و بس. بیش از این وقت شما را نخواهم گرفت، مجدداً درود میفرستم به این قهرمانان خواهران و برادرانم در زندان لیبرتی. و آرزو میکنم که ایکاش پرزیدنت اوباما، قدری به خود بیاید و آن قولهایی که داده، چرا که این افراد، تماماً ، تماماً تحت کنوانسیون 4 ژنو، افراد حفاظتشده محسوب میشوند. خانم رجوی، دوستان با تشکر از شما و با درود به تکتک قهرمانان در کمپ لیبرتی آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.
سرنگونی سرنگونی، سرنگونی.
سرنگونی سرنگونی، سرنگونی.