728 x 90

كنوانسيون ايرانيان,

سخنرانی جان بولتون در کنوانسیون جوامع ایرانیان برای دموکراسی

-

جان بولتون
جان بولتون
کنوانسیون جوامع ایرانیان برای دموکراسی نمایندگان بیش از 300 انجمن و تشکل ایرانی در اروپا، ایالات متحدهٴ آمریکا، کانادا و استرالیا با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ـ 19بهمن1392

جان بولتون، سفیر آمریکا در ملل‌متحد 2005- 2006:
با تشکر، با تشکر فراوان، باعث خوشوقتی من است که امروز این‌جا هستم، به‌طور خاص بعد از شنیدن نمایندگان سازمانهای ایرانی از انگلستان، فرانسه و آمریکا. این به واقع برای رهبران غربی به‌طور خاص انگیزاننده و مهم است که عمق حمایتی را که اپوزیسیون ایرانی در سراسر جهان از آن برخوردار است درک کنند. این به‌طور خاص موجب خوشنودی من است که امروز، تحت شعار تغییر رژیم در ایران، در میان شما باشم چرا که مطلقاً اشتباه نکنید، مدت زیادی است که من معتقدم سیاست آمریکا نباید مذاکره با رژیم ایران باشد، بلکه باید سرنگونی این رژیم در ایران باشد.
لازم نیست کسی به شما بگوید که این رژیم سرکوبگر است و حکومتی وفادار به مردم ایران نیست، بلکه به خود و حفظ قدرت خود وفادار است. انتخابات ریاست‌جمهوری 14ژوئن در سال گذشته ممکن است بسیاری را در غرب فریب داده باشد، اما واقعاً کسی را در ایران فریب نداد و هیچ‌گونه تغییری در اهداف پایه‌یی را منعکس نمی‌کند. نگاه کنید این رژیم با این تمدن پرافتخار و دیرینه چه کار کرده است. بهترین دوست و نزدیک‌ترین متحد رژیم ایران در جهان امروز کره شمالی است، و این به‌دلیل کار مشترک آنها پیرامون موشکهای بالستیک به‌عنوان وسیلهٴ پرتاب تسلیحات هسته‌یی و به احتمال زیاد همکاری این دو کشور در برنامه تسلیحات هسته‌یی، است. نزدیکی این رژیم و کره شمالی گویای ماهیت بد این رژیم است. واضح است که تنها مسأله سرکوب مردم ایران روی میز نیست، بلکه نقش رژیم در 35سال گذشته به‌عنوان بانکدار مرکزی تروریسم بین‌المللی و تأمین‌کننده اصلی تسلیحات و آموزش به رژیمهای تروریستی در سراسر خاورمیانه، حزب‌الله در لبنان، رژیم اسد قاتل در سوریه، حماس در نوار غزه، دولت مالکی در عراق، و حتی طالبان در افغانستان که زمانی دشمن قسم خورده این رژیم بود. این حمایت از تروریسم بیانگر دامنه دخالتی است که این رژیم تلاش کرده است در ایران، عراق، سوریه و لبنان ایجاد کند. تهدیدی نه تنها در خاورمیانه بلکه در سراسر جهان. اگر این رژیم به تسلیحات هسته‌یی دست یابد تأثیرات تهدیدات تروریستی آن در سراسر جهان جدی خواهد بود. وقتی آمریکا از جانب القاعده در 11سپتامبر مورد حمله قرار گرفت، ما در حمله متقابل علیه القاعده و طالبان درنگ نکردیم. درنگ نکردیم. اما تصور کنید اگر افغانستان در 11سپتامبر دارای تسلیحات هسته‌یی بود چه می‌شد؟ واکنش آمریکا در آن زمان چه می‌بود؟ واکنش کشورهای متمدن چه خواهد بود اگر رژیم تهران به تسلیحات هسته‌یی دست یابد و به همین روال از فعالیتهای تروریستی حمایت کند؟ شاید واقعاً این رژیم از معافیت برخوردار شود و این می‌تواند یکی از پارامترهای اصلی در پیشبرد رژیم ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته‌یی باشد.
به این دلیل من فکر می‌کنم بسیار مهم است که سیاست خانم رجوی برای اپوزیسیون و سازمان مجاهدین خلق ایران از آغاز در ماده 10 خود تأکید کرده است که «ما خواهان آن هستیم که ایران فردا عاری از تسلیحات هسته‌یی و تسلیحات کشتار جمعی باشد». این یک مسأله حیاتی برای درک این موضوع در غرب است، چرا که تلاش برای کسب تسلیحات هسته‌یی که این رژیم طی بیش از 30سال گذشته به‌دنبال آن بوده، قرار است ضامن حفظ حیات این رژیم باشد. واقعیت این است ایرانی با تسلیحات هسته‌یی الزاماً ایرانی امن‌تر نخواهد بود. چرا که تقریباً به قطع و یقین اگر این رژیم به سلاح هسته‌یی دست یابد، عربستان تسلیحات هسته‌یی خواهد گرفت، مصر تسلیحات هسته‌یی خواهد گرفت، ترکیه تسلیحات هسته‌یی خواهد گرفت و شاید بقیه هم همینطور. بنابراین خاورمیانه، که هم‌اکنون فلج است، خواهد دید که با نیم دوجین کشور دارای تسلیحات هسته‌یی مواجه است. این به‌دلیل تهدید تکثیر تسلیحات هسته‌یی ادامه‌دار برای ایران یا هر کس دیگر مناسب نیست. به این دلیل است که در این لحظه ما در خطرناکترین دورانهای اخیر در چند سال گذشته از این مبارزه هستیم، و این به‌دلیل توافقی است که در نوامبر میان پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان با رژیم ایران صورت گرفت. توافق ژنو ممکن است دقیقاً مشابه استانداردهای مونیخ در 1938 نباشد، اما خیلی به آن نزدیک است. این یک اقدام فاحش مماشات است. به اعتقاد من این قابل درک است که هر چقدر این توافق بد باشد، ولی منعکس‌کننده قدرت از طرف رژیم ایران نیست. بلکه منعکس‌کننده اهمیتی است که رژیم در خرید وقت برای تکمیل برنامه تسلیحات هسته‌یی خود قبل از این‌که اپوزیسیون بتواند آن را سرنگون کند، دیده است. هر چند تمامی شرایط این قرارداد در مورد برنامه تسلیحات هسته‌یی بد است، بدترین جنبه آن کمکهای سیاسی و اقتصادی است که در اختیار این رژیم قرار می‌دهد. ما باید در مورد تهدیدهایی که برنامه هسته‌یی این رژیم ایجاد می‌کند واقع بین باشیم. واقع‌بین بودن به این معنی نیست که باید بپذیریم این برنامه موفق شود و به رژیم ایران تسلیحات هسته‌یی بدهیم، بلکه دقیقاً عکس این معنی را دارد. غرب، همان‌طور که دیگران امروز گفتند، توسط حسن روحانی فریب خورد. تقریباً 10سال پیش که روحانی مذاکره‌ کننده ارشد این رژیم بود من او را نگاه می‌کردم و همان خط 10سال پیش خود علیه مذاکره ‌کنندگان اتحادیه اروپا را طی کرد تا به توافق ژنو برسد و زمان بخرد و برنامه تسلیحات هسته‌یی خود را پیش ببرد. موانع مشخصی را کنار بگذارد و مشروعیت سیاسی بخرد. او بار دیگر این کار را کرده است. این توافق نوامبر از ژنو چیزی جز یک پیروزی مهم برای این رژیم نیست. امتیازاتی که در عرصه هسته‌یی داده‌اند بسیار سطحی و به‌سادگی قابل بازگشت هستند. هیچ مجازات جدی علیه این رژیم صورت نگرفته و در واقع بدترین قسمت این توافق از نظر هسته‌یی این است که برنامه غنی‌سازی رژیم ایران را به‌رسمیت می‌شناسد. رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آمریکا هر دو گفته‌اند که ایران حق داشتن یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌یی را دارد. اما ایران زمانی شایسته برنامه صلح‌آمیز هسته‌یی است که این رژیم در به زباله‌دان تاریخ افتاده باشد، نه قبل از آن.
اما بدترین جنبه این توافق پیشرفت اقتصادی است که به آن دست یافتند. آنها شتاب روانی تحریمات اقتصادی را شکستند، که علاوه‌بر 35سال سوء مدیریت اقتصادی توسط این رژیم، باعث اغتشاش اقتصادی جدی در این کشور شده بود. آنها نه تنها برخی دارایی اقتصادی را از انسداد درآورده‌اند، بلکه تعیین کرده‌اند کدام توافقات قابل‌قبول هستند و کدام توافقات برای خود سودمند هستند. آنها تا همین الآن زمان و مشروعیت برای خود خریده‌اند. بارونس اشتون، مذاکره‌کننده اصلی اتحادیه اروپا گفته است نمی‌توانند ظرف شش ماهی که در توافق نوامبر قید شده به یک توافق حول یک راه‌حل جامع برسند، که به این معنی است این چارچوب زمانی کش داده خواهد شد و طی این مدت رژیم ایران از شکاف اقتصادی که ایجاد شده سوء‌استفاده کامل را خواهد کرد.
بنابراین به جای مذاکره با این رژیم چه کار باید بکنیم؟ چه کار باید بکنیم تا آن را سرنگون کنیم؟ به نظر من چندین موضوع ممکن وجود دارد. اولین مسأله، به‌طور خاص برای آمریکا، این است که از سر راه اپوزیسیون مشروع ایرانی کنار برود. این باید مسئولیت واشینگتن باشد تا مسأله پناهندگان در کمپ لیبرتی را حل و فصل کند. اگر کشورهای دیگر آنها را نمی‌پذیرند آمریکا باید تک‌تک آنها را به‌عنوان پناهنده سیاسی قبول کند. باید بگویم ضعف ما در این رابطه ملموس است. رژیم مالکی در عراق اکنون با بیشترین تهدیدات مواجه است. این زمانی است که واشینگتن باید اعمال فشار کند و مسأله پناهندگان در کمپ لیبرتی را حل کند، و اصرار کند قبل از این‌که ما هر گونه تسلیحات، اطلاعات یا آموزش نظامی در اختیار آنها قرار دهیم مالکی باید به‌طور بنیادین روابط خود با رژیم ایران را قطع کند.
دومین اقدام بسیار مهمی که آمریکا می‌تواند بکند تأمین منابع و اطلاعات به اپوزیسیون مشروع ایران می‌باشد. منظور منابع نظامی نیست، بلکه کمکهایی که در نمونه همبستگی در لهستان تأمین کردیم. یعنی به روشهایی انجام دهیم که خود اپوزیسیون را در معرض خطر قرار نمی‌دهد، و رهبری آنها را دنبال کرده تا آنها بتوانند در ایران تأثیر‌گذارتر باشند.
بگذارید صریح صحبت کنیم. این رژیم ضعیف است و از حمایت مردمی برخوردار نیست و در 35سال اخیر اقتصاد کشور را ویران کرده است. نارضایتی اقتصادی شدیدی در ایران وجود دارد. جوانان ایران، یعنی تقریباً دو سوم جمعیت که زیر سن 30سال هستند، می‌دانند می‌توانند زندگی متفاوتی داشته باشند. می‌توانند آن را ببینند، آنها می‌توانند با دوستان خود صحبت کنند و این مسأله از کسی پنهان نیست. این لحظه تغییر رژیم است و این سیاستی ما که هر چه زودتر باید دنبال کنیم. با تشکر فراوان.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1c9ef3da-69da-4de4-b9ee-8eee6d4452ed"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات