تأخیر در پخش گفتگوی روحانی از تلویزیون رژیم در تاریخ 17بهمن و پخش آن باتأخیریک ساعته باعث جدال جدیدی در نظام ولایت و مشخصاً جدال بین آخوند روحانی و ضرغامی رئیس صدا و سیمای رژیم شده است که مرحله جدیدی از جنگ گرگها درنظام ولایت است.
آخوند حسن روحانی از اقدام تلویزیون رژیم در تأخیر در پخش گفتگویش گلایه کرده و گفته است که نمیخواهد وارد جزییات تعلل صدا و سیما در پخش برنامه تلویزیون اش شود.
رفسنجانی هم قبلاً در اعتراض به سانسور تلویزیون رژیم در پخش حرفهای خود و عناصر باندش اعتراض کرده بود و تلویزیون رژیم را جعبه سانسور نامیده بود که حرفها را سانسور میکند و حرفها را یک طرفه و گزینشی پخش میکند.
در پاسخ به اعتراض آخوند روحانی و باندش به صدا و سیمای رژیم؛ ضرغامی رئیس صدا و سیمای آخوندی نیز به آخوند رئیسی رئیس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای آخوندی نوشت: ”با توجه به اهمیت تأخیری که در شروع مصاحبه زندهٴ تلویزیونی رئیسجمهور محترم پیش آمد؛ خواهشمند است در مورد انتخاب مجری توسط رؤسای محترم قوا، و امتناع از پذیرش وظیفه قانونی و حرفهیی رسانهٴ ملی اظهارنظر کنید“.
ضرغامی کار روحانی مبنی بر انتخاب مجریان مورد نظر خود در این گفتگوی تلویزیونی را نادیده گرفتن وظیفه قانونی این بهاصطلاح رسانه میداند و در این نامه روحانی را متهم میکند که وظیفه قانونی بهاصطلاح رسانه ملی نادیده گرفته و کار او بر اساس ضوابط حاکم بر تلویزیون رژیم قانونی بوده است.
جدال آخوند روحانی با ضرغامی رئیس رادیو تلویزیون باعث کشیده شدن این موضوع به رسانههای حکومتی از هر دو باند رژیم شده است.
کیهان شریعتمداری در مطلبی تحت عنوان گزارش که مجری نمیخواهد، از کار ضرغامی دفاع کرد و از تلویزیون رژیم دفاع کرد و اصرار روحانی برای شرکت مجریان مورد نظرش در این گفتگو، باعث تأخیر در پخش گفتگو دانست.
ارگان ولیفقیه مصاحبه روحانی را گزینشی و نمایشی میداند و مینویسد: ”معلوم نیست اگر بنای دولت بر برگزاری برنامه، بدون پرسش جدی مصاحبه کنندگان بود، چه نیازی به مصاحبه بهاصطلاح زنده بود و آقای رئیسجمهور و تیم رسانهیی و مشاوران وی میتوانستند همین برنامه نمایشی فاقد چالش و سؤال جدی را ساعتها یا روزها قبل از پخش، رأساً تهیه کنند“
کیهان ولیفقیه حرف اصلی خود و باند ولیفقیه را در مورد مصاحبه روحانی از قول برخی رسانهها و تحلیلگران بیان میکند و مینویسد: ”برخی رسانهها و تحلیلگران نیز این پرسش را مطرح کردهاند که اگر این برنامه فرمایشی و تشریفاتی برگزار نمیشد با برگزاری آن چه تفاوتی داشت و عملاً کدام حرف مهم و جدید به مردم گفته شد یا اینکه اساساً منظور از این مصاحبه یک سویه چه بود و کدام نکته تازه و بدیع ضمن آن گفته شد“.
در پاسخ بهعملکرد رئیس صدا و سیمای رژیم و حملات باند رقیب به روحانی روزنامه حکومتی ابتکار، یکی از روزنامههای حامی باند رفسنجانی از میدان ندادن این رسانه سانسور و دروغ رژیم به باند رفسنجانی- روحانی و حتی اجازه ندادن به خاتمی در دوران ریاستش شکوه و شکایت میکند و کار صدا و سیما و رئیس آن را خلاف قانون اساسی رژیم میداند و مینویسد: ”اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با قید واژه «باید» و تأسیس صلاحیت تکلیفی، سازمان صدا و سیما را ملزم به «تأمین آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور» کرده است. شاید همین کار ویژه است که گاهی این سازمان را در ادبیات آکادمیک حقوقی کشور تا مقام «قوه چهارم نظام» بر میکشد. معالاسف رویکرد صدا و سیما نسبت به برخی از دولتها و رؤسای جمهور، از جمله نوع و میزان تعامل آن با دولت اعتدال و رئیس آن، چندان در چارچوب الزامات قانون اساسی و انتظارات اساسنامه و قانون خط مشی و اصول برنامههای این سازمان نمیگنجد. علی القاعده اگر این سازمان تن به بازیهای جناحی - سیاسی ندهد، مقام و منزلتی فراخور حال در میان خاص و عام خواهد داشت. اگر چنین شود، به حتم برخی از کنشگران سیاسی به خود اجازه نمیدهند که در خلأ و ملأ و به طعن و طنز صدا و سیما را با وصف «میلی» بنوازند.
وقتی این سازمان به رئیس دولت اصلاحات (که سالها دلش طلب جام جم میکرد)، فقط یک بار مجال سخن میدهد، امّا به رئیس دولت مهروزان! بارها امکان دلبری و حتی دستچین کردن سؤالات مصاحبهها را داده است، آیا منتقدان نباید در ملّی بودنش شک کنند؟! تأخیر یک و نیم ساعته اخیر رئیس دولت اعتدال و انتظار میلیونها بیننده پیشکش! چگونه میتوان با این رویکرد مدیریتی اعتماد عمومی را جلب کرد و از مرجعیت شبکههای بدیل خارجی کاست؟!“
سؤال این است که آبشخور جدال باند رفسنجانی- روحانی با باند ولایت بر سر رادیو تلویزیون رژیم چیست و هدف آنها از ورود به چنین کشمکشی با باند ولایت چیست؟
جواب این است که بهدنبال قبضه کردن تمامی ارگانهای دولتی توسط باند رفسنجانی- روحانی این باند خیز قبضه کردن صدا و سیمای رژیم را برداشتهاند و یا حداقل اینکه در این ارگان رژیم سهم به دست بیاورند و این موضوع را به خوبی میتوان از سخنان رفسنجانی که به آن اشاره شد فهمید. رفسنجانی وقتی میگوید صدا و سیمای رژیم حرفها را گزینشی و یک طرفه پخش میکند از این شکایت دارد که چرا حرفهای او و باندش لااقل به همان اندازه حرفهای باند ولایت از این رسانه ضدملی پخش نمیشود. آنجا نیز که رفسنجانی به کرات از سانسور در رسانههای رژیم شکوه و شکایت میکند حرفش این است که سهم اساسی از دم و دستگاه تبلیغاتی رژیم به دست بیاورد. باند ولایت نیز که سهم اندکی از ارگانهای دولتی را در حکومت آخوند روحانی نصیبش شده نمیخواهد بهراحتی زیر بار تقسیم قدرت در اهرم تبلیغاتی رژیم شود و تمامی دعوا بر سر این موضوع است.
آخوند حسن روحانی از اقدام تلویزیون رژیم در تأخیر در پخش گفتگویش گلایه کرده و گفته است که نمیخواهد وارد جزییات تعلل صدا و سیما در پخش برنامه تلویزیون اش شود.
رفسنجانی هم قبلاً در اعتراض به سانسور تلویزیون رژیم در پخش حرفهای خود و عناصر باندش اعتراض کرده بود و تلویزیون رژیم را جعبه سانسور نامیده بود که حرفها را سانسور میکند و حرفها را یک طرفه و گزینشی پخش میکند.
در پاسخ به اعتراض آخوند روحانی و باندش به صدا و سیمای رژیم؛ ضرغامی رئیس صدا و سیمای آخوندی نیز به آخوند رئیسی رئیس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای آخوندی نوشت: ”با توجه به اهمیت تأخیری که در شروع مصاحبه زندهٴ تلویزیونی رئیسجمهور محترم پیش آمد؛ خواهشمند است در مورد انتخاب مجری توسط رؤسای محترم قوا، و امتناع از پذیرش وظیفه قانونی و حرفهیی رسانهٴ ملی اظهارنظر کنید“.
ضرغامی کار روحانی مبنی بر انتخاب مجریان مورد نظر خود در این گفتگوی تلویزیونی را نادیده گرفتن وظیفه قانونی این بهاصطلاح رسانه میداند و در این نامه روحانی را متهم میکند که وظیفه قانونی بهاصطلاح رسانه ملی نادیده گرفته و کار او بر اساس ضوابط حاکم بر تلویزیون رژیم قانونی بوده است.
جدال آخوند روحانی با ضرغامی رئیس رادیو تلویزیون باعث کشیده شدن این موضوع به رسانههای حکومتی از هر دو باند رژیم شده است.
کیهان شریعتمداری در مطلبی تحت عنوان گزارش که مجری نمیخواهد، از کار ضرغامی دفاع کرد و از تلویزیون رژیم دفاع کرد و اصرار روحانی برای شرکت مجریان مورد نظرش در این گفتگو، باعث تأخیر در پخش گفتگو دانست.
ارگان ولیفقیه مصاحبه روحانی را گزینشی و نمایشی میداند و مینویسد: ”معلوم نیست اگر بنای دولت بر برگزاری برنامه، بدون پرسش جدی مصاحبه کنندگان بود، چه نیازی به مصاحبه بهاصطلاح زنده بود و آقای رئیسجمهور و تیم رسانهیی و مشاوران وی میتوانستند همین برنامه نمایشی فاقد چالش و سؤال جدی را ساعتها یا روزها قبل از پخش، رأساً تهیه کنند“
کیهان ولیفقیه حرف اصلی خود و باند ولیفقیه را در مورد مصاحبه روحانی از قول برخی رسانهها و تحلیلگران بیان میکند و مینویسد: ”برخی رسانهها و تحلیلگران نیز این پرسش را مطرح کردهاند که اگر این برنامه فرمایشی و تشریفاتی برگزار نمیشد با برگزاری آن چه تفاوتی داشت و عملاً کدام حرف مهم و جدید به مردم گفته شد یا اینکه اساساً منظور از این مصاحبه یک سویه چه بود و کدام نکته تازه و بدیع ضمن آن گفته شد“.
در پاسخ بهعملکرد رئیس صدا و سیمای رژیم و حملات باند رقیب به روحانی روزنامه حکومتی ابتکار، یکی از روزنامههای حامی باند رفسنجانی از میدان ندادن این رسانه سانسور و دروغ رژیم به باند رفسنجانی- روحانی و حتی اجازه ندادن به خاتمی در دوران ریاستش شکوه و شکایت میکند و کار صدا و سیما و رئیس آن را خلاف قانون اساسی رژیم میداند و مینویسد: ”اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با قید واژه «باید» و تأسیس صلاحیت تکلیفی، سازمان صدا و سیما را ملزم به «تأمین آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور» کرده است. شاید همین کار ویژه است که گاهی این سازمان را در ادبیات آکادمیک حقوقی کشور تا مقام «قوه چهارم نظام» بر میکشد. معالاسف رویکرد صدا و سیما نسبت به برخی از دولتها و رؤسای جمهور، از جمله نوع و میزان تعامل آن با دولت اعتدال و رئیس آن، چندان در چارچوب الزامات قانون اساسی و انتظارات اساسنامه و قانون خط مشی و اصول برنامههای این سازمان نمیگنجد. علی القاعده اگر این سازمان تن به بازیهای جناحی - سیاسی ندهد، مقام و منزلتی فراخور حال در میان خاص و عام خواهد داشت. اگر چنین شود، به حتم برخی از کنشگران سیاسی به خود اجازه نمیدهند که در خلأ و ملأ و به طعن و طنز صدا و سیما را با وصف «میلی» بنوازند.
وقتی این سازمان به رئیس دولت اصلاحات (که سالها دلش طلب جام جم میکرد)، فقط یک بار مجال سخن میدهد، امّا به رئیس دولت مهروزان! بارها امکان دلبری و حتی دستچین کردن سؤالات مصاحبهها را داده است، آیا منتقدان نباید در ملّی بودنش شک کنند؟! تأخیر یک و نیم ساعته اخیر رئیس دولت اعتدال و انتظار میلیونها بیننده پیشکش! چگونه میتوان با این رویکرد مدیریتی اعتماد عمومی را جلب کرد و از مرجعیت شبکههای بدیل خارجی کاست؟!“
سؤال این است که آبشخور جدال باند رفسنجانی- روحانی با باند ولایت بر سر رادیو تلویزیون رژیم چیست و هدف آنها از ورود به چنین کشمکشی با باند ولایت چیست؟
جواب این است که بهدنبال قبضه کردن تمامی ارگانهای دولتی توسط باند رفسنجانی- روحانی این باند خیز قبضه کردن صدا و سیمای رژیم را برداشتهاند و یا حداقل اینکه در این ارگان رژیم سهم به دست بیاورند و این موضوع را به خوبی میتوان از سخنان رفسنجانی که به آن اشاره شد فهمید. رفسنجانی وقتی میگوید صدا و سیمای رژیم حرفها را گزینشی و یک طرفه پخش میکند از این شکایت دارد که چرا حرفهای او و باندش لااقل به همان اندازه حرفهای باند ولایت از این رسانه ضدملی پخش نمیشود. آنجا نیز که رفسنجانی به کرات از سانسور در رسانههای رژیم شکوه و شکایت میکند حرفش این است که سهم اساسی از دم و دستگاه تبلیغاتی رژیم به دست بیاورد. باند ولایت نیز که سهم اندکی از ارگانهای دولتی را در حکومت آخوند روحانی نصیبش شده نمیخواهد بهراحتی زیر بار تقسیم قدرت در اهرم تبلیغاتی رژیم شود و تمامی دعوا بر سر این موضوع است.