از: طارق
هوا اینجا بسی پر سرب و دلتنگ است
دل آیینهها اینجا همه سنگ است
درای خاطر آشوب کتاب قصه میگوید:
«پس از این ناکجاآباد جایی هست
سرایی هست
نگاه مردمان، آنجا به رنگ شبدر خیس است، بیرنگ است».
بیا بر بارهٴ باور همه بار سفر بندیم،
سمند آرزو را زین نهیم،
این مرز برداریم
قدم در راه بگذاریم
بیا ای یار، بیا ای یار، بیا ای یار!
***
«زندگی زیباست»،
زندگی دریاست
زندگی در ما؛ برای ماست
زندگی، آنجاست؛
آنجا که عکس آسمان افتاده بر شنگرف دریا، در افق پیداست
بیا بر مخمل شب، جقههای نقرهیی دوزیم
بیا مشتی ستاره در گذار زندگی پاشیم
بیا در خلوت هم یار هم باشیم
بیا با هم بدزدیم از سرای ماه، الماسی خیال انگیز
بیا ای یار!
هوا اینجا بسی پر سرب و دلتنگ است
دل آیینهها اینجا همه سنگ است
درای خاطر آشوب کتاب قصه میگوید:
«پس از این ناکجاآباد جایی هست
سرایی هست
نگاه مردمان، آنجا به رنگ شبدر خیس است، بیرنگ است».
بیا بر بارهٴ باور همه بار سفر بندیم،
سمند آرزو را زین نهیم،
این مرز برداریم
قدم در راه بگذاریم
بیا ای یار، بیا ای یار، بیا ای یار!
***
«زندگی زیباست»،
زندگی دریاست
زندگی در ما؛ برای ماست
زندگی، آنجاست؛
آنجا که عکس آسمان افتاده بر شنگرف دریا، در افق پیداست
بیا بر مخمل شب، جقههای نقرهیی دوزیم
بیا مشتی ستاره در گذار زندگی پاشیم
بیا در خلوت هم یار هم باشیم
بیا با هم بدزدیم از سرای ماه، الماسی خیال انگیز
بیا ای یار!