حسين قائمي:
چکیده:
رفسنجانی در خطی که میخواهد پیش ببرد و یکی از وجوه آن، خصوصیسازی و راه باز کردن برای سرمایهگذاری خارجی، اکنون نقش سپاه پاسداران را که همه اقتصاد کشور را در چنگش گرفته، مانع خط خود میبیند و درصدد از میان برداشتن آن برآمده است.
اوجگیری جنگ قدرت در رأس نظام، با وارد شدن سپاه پاسداران، از این جا به بعد واقعاً تماشایی خواهد بود.
رفسنجانی در ادامه تهاجمات خود به باند ولیفقیه، یک گام دیگر پیش گذاشت و این بار سپاه پاسداران و چپاولگری افسارگسیختة آن را مورد حمله قرار داد. رفسنجانی در ادامه سلسله مصاحبه زنجیرهیی خود با سایت خبری انتخاب و در چهارمین قسمت آن که روز پنجشنبه 3بهمن منتشر شد، با اشاره به چنگ انداختن سپاه بر همه شئون اقتصادی کشور گفت: «رویة مالکیتی سپاه را قبول ندارم».
از آنجا که همه میدانند که باز کردن دست سپاه در امور اقتصادی، توسط خود رفسنجانی و در زمان ریاستجمهوری او صورت گرفته، او در توجیه آن گفت: «بله، من بعد از جنگ در دولت خودم این کار را کردم… من هنوز آن موقع جانشین فرمانده کل قوا بودم و همان موقع از نیروهای نظامی و انتظامی و همه خواستم که از امکانات مهندسی فراوانی که در اختیار دارند… مثل جهاد که عمده ماشینهای کشور در اختیار اینها بود. خواستم در طرحها وارد شوند که خیلی هم مؤثربود…».
رفسنجانی در ادامه اظهارات خود تصریح کرد: «سبک فعلی را قبول ندارم که اینها تبدیل به رقیبی آن گونه در مالکیت شوند. آنها که مالک نمیشدند».
به این ترتیب رفسنجانی در خطی که میخواهد پیش ببرد و یکی از وجوه آن، خصوصیسازی و راه باز کردن برای سرمایهگذاری خارجی، اکنون نقش سپاه پاسداران را که همه اقتصاد کشور را در چنگش گرفته، مانع خط خود میبیند و درصدد از میان برداشتن آن برآمده است.
البته در اینکه رفسنجانی بتواند این رؤیای اکبرشاهی را محقق کند، دست غارتگران سپاه را از منابع ثروت کوتاه سازد، بعد آن را به بخش خصوصی (معلوم نیست کدام بخش خصوصی؟) بسپارد و محیط امنی برای سرمایهگذاران خارجی به وجود بیاورد و گاری در همشکستهٴ اقتصاد را از باتلاق کنونی بیرون بکشد و آن را به حرکت دربیاورد، جای اما و اگر و حرف و حدیث بسیار است. اما نقداً این خیزی که رفسنجانی برداشته، یک اعلان جنگ به سپاه پاسداران مهمترین اهرم سیاسی و نهاد اقتصادی دیکتاتوری ولایتفقیه است و جنگ قدرت درون رژیم را یک گام کیفی اوج و شدت میبخشد. بدیهی است که سرکردگان میلیاردر سپاه پاسداران که به یمن یکهتازی بیرقیب در همه میادین اقتصادی طی این سالها و به یمن اسکلههای متعدد اختصاصی و در اختیار داشتن مبادی ورود کالا به کشور، بزرگترین کارتل اقتصادی را شکل دادهاند و بهطور غیرقابل تصوری فربه شدهاند، هرگز به آسانی این میدان را خالی نمیکنند.
بهعنوان نمونه، کافی است به دو نمونه اشاره کنیم:
نمونة اول، به یاد داریم که روحانی در آغاز کار دولت خود، برای آرام کردن سرکردگان سپاه که از بعضی ژستها و حرفهای او از جمله دربارهٴ خصوصیسازی، احساس نگرانی میکردند، ملاقات کرد و آنها را مطمئن ساخت که پروژههای بزرگ همچنان سهم سپاه خواهد بود.
نمونة دوم، ترور «صفدر رحمت آبادی» معاون وزارت صنعت، معدن و تجارت در 19آبان ماه گذشته است که در روز روشن و در وسط تهران صورت گرفت و او در حال تردد با خودرو خود در خیابان گلبرگ، توسط «فردی ناشناس» مورد اصابت دو گلوله یکی بهسر و یکی به قلب قرار گرفت و در دم کشته شد. این «ناشناس» حرفهیی، طبق معمول اینگونه قتلها، همچنان ناشناس باقی ماند و کل ماجرا هم در بوتهٴ سکوت و فراموشی افتاد و دیگر خبری دربارهٴ آن منتشر نشد؛ اما بعداً کاشف بهعمل آمد که مقتول جرأت کرده و در مورد انحصارات عظیم سپاه پاسداران که هیچ نظارتی بر آن اعمال نمیشود، اما و اگر کرده بود.
البته روشن است رفسنجانی که خودش این هیولا را شکل داده، مثل آن معاون وزیر بختبرگشته، خام نیست که بیگدار به آب بزند. کما اینکه قبل از انتشار این مصاحبه، او با «جمعی از فرماندهان دفاع مقدس» ملاقات کرد و از آنها خواست که «به دولت جدید کمک کنند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ فارس ـ اول بهمن 92). میتوان فهمید که این «فرماندهان دفاع مقدس» از سرکردگان سپاه هستند که در چپاولگریهای جاری سرشان بیکلاه مانده است. و از فحوای کلام رفسنجانی برمیآید که او به قولهای مساعدی برای دادن سهمشان داده است.
علاوه بر این از این گرگ باران دیده، انتظار آن است که پروندههای لازم را برای روزی مثل امروز که حریف را سر جایش بنشاند، جمعآوری کرده باشد. کما اینکه در همین مصاحبه هم اشارات سربستهیی به «شرایط فراتر از قانون» شده بود.
با این همه روشن است که این تهاجم، از سوی سرکردگان سپاه و باند ولیفقیه بیپاسخ نخواهد ماند، بهخصوص که سپاه پاسداران پایه اصلی قدرت ولیفقیه هم هست؛ طرف مقابل با تمام قوا برای حفظ ثروتهای خارج از تصور و همچنین برای حفظ قدرت سیاسی ناشی از آن، خواهد جنگید. اوجگیری جنگ قدرت در رأس نظام، با وارد شدن سپاه پاسداران، از این جا به بعد واقعاً تماشایی خواهد بود.
چکیده:
رفسنجانی در خطی که میخواهد پیش ببرد و یکی از وجوه آن، خصوصیسازی و راه باز کردن برای سرمایهگذاری خارجی، اکنون نقش سپاه پاسداران را که همه اقتصاد کشور را در چنگش گرفته، مانع خط خود میبیند و درصدد از میان برداشتن آن برآمده است.
اوجگیری جنگ قدرت در رأس نظام، با وارد شدن سپاه پاسداران، از این جا به بعد واقعاً تماشایی خواهد بود.
رفسنجانی در ادامه تهاجمات خود به باند ولیفقیه، یک گام دیگر پیش گذاشت و این بار سپاه پاسداران و چپاولگری افسارگسیختة آن را مورد حمله قرار داد. رفسنجانی در ادامه سلسله مصاحبه زنجیرهیی خود با سایت خبری انتخاب و در چهارمین قسمت آن که روز پنجشنبه 3بهمن منتشر شد، با اشاره به چنگ انداختن سپاه بر همه شئون اقتصادی کشور گفت: «رویة مالکیتی سپاه را قبول ندارم».
از آنجا که همه میدانند که باز کردن دست سپاه در امور اقتصادی، توسط خود رفسنجانی و در زمان ریاستجمهوری او صورت گرفته، او در توجیه آن گفت: «بله، من بعد از جنگ در دولت خودم این کار را کردم… من هنوز آن موقع جانشین فرمانده کل قوا بودم و همان موقع از نیروهای نظامی و انتظامی و همه خواستم که از امکانات مهندسی فراوانی که در اختیار دارند… مثل جهاد که عمده ماشینهای کشور در اختیار اینها بود. خواستم در طرحها وارد شوند که خیلی هم مؤثربود…».
رفسنجانی در ادامه اظهارات خود تصریح کرد: «سبک فعلی را قبول ندارم که اینها تبدیل به رقیبی آن گونه در مالکیت شوند. آنها که مالک نمیشدند».
به این ترتیب رفسنجانی در خطی که میخواهد پیش ببرد و یکی از وجوه آن، خصوصیسازی و راه باز کردن برای سرمایهگذاری خارجی، اکنون نقش سپاه پاسداران را که همه اقتصاد کشور را در چنگش گرفته، مانع خط خود میبیند و درصدد از میان برداشتن آن برآمده است.
البته در اینکه رفسنجانی بتواند این رؤیای اکبرشاهی را محقق کند، دست غارتگران سپاه را از منابع ثروت کوتاه سازد، بعد آن را به بخش خصوصی (معلوم نیست کدام بخش خصوصی؟) بسپارد و محیط امنی برای سرمایهگذاران خارجی به وجود بیاورد و گاری در همشکستهٴ اقتصاد را از باتلاق کنونی بیرون بکشد و آن را به حرکت دربیاورد، جای اما و اگر و حرف و حدیث بسیار است. اما نقداً این خیزی که رفسنجانی برداشته، یک اعلان جنگ به سپاه پاسداران مهمترین اهرم سیاسی و نهاد اقتصادی دیکتاتوری ولایتفقیه است و جنگ قدرت درون رژیم را یک گام کیفی اوج و شدت میبخشد. بدیهی است که سرکردگان میلیاردر سپاه پاسداران که به یمن یکهتازی بیرقیب در همه میادین اقتصادی طی این سالها و به یمن اسکلههای متعدد اختصاصی و در اختیار داشتن مبادی ورود کالا به کشور، بزرگترین کارتل اقتصادی را شکل دادهاند و بهطور غیرقابل تصوری فربه شدهاند، هرگز به آسانی این میدان را خالی نمیکنند.
بهعنوان نمونه، کافی است به دو نمونه اشاره کنیم:
نمونة اول، به یاد داریم که روحانی در آغاز کار دولت خود، برای آرام کردن سرکردگان سپاه که از بعضی ژستها و حرفهای او از جمله دربارهٴ خصوصیسازی، احساس نگرانی میکردند، ملاقات کرد و آنها را مطمئن ساخت که پروژههای بزرگ همچنان سهم سپاه خواهد بود.
نمونة دوم، ترور «صفدر رحمت آبادی» معاون وزارت صنعت، معدن و تجارت در 19آبان ماه گذشته است که در روز روشن و در وسط تهران صورت گرفت و او در حال تردد با خودرو خود در خیابان گلبرگ، توسط «فردی ناشناس» مورد اصابت دو گلوله یکی بهسر و یکی به قلب قرار گرفت و در دم کشته شد. این «ناشناس» حرفهیی، طبق معمول اینگونه قتلها، همچنان ناشناس باقی ماند و کل ماجرا هم در بوتهٴ سکوت و فراموشی افتاد و دیگر خبری دربارهٴ آن منتشر نشد؛ اما بعداً کاشف بهعمل آمد که مقتول جرأت کرده و در مورد انحصارات عظیم سپاه پاسداران که هیچ نظارتی بر آن اعمال نمیشود، اما و اگر کرده بود.
البته روشن است رفسنجانی که خودش این هیولا را شکل داده، مثل آن معاون وزیر بختبرگشته، خام نیست که بیگدار به آب بزند. کما اینکه قبل از انتشار این مصاحبه، او با «جمعی از فرماندهان دفاع مقدس» ملاقات کرد و از آنها خواست که «به دولت جدید کمک کنند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ فارس ـ اول بهمن 92). میتوان فهمید که این «فرماندهان دفاع مقدس» از سرکردگان سپاه هستند که در چپاولگریهای جاری سرشان بیکلاه مانده است. و از فحوای کلام رفسنجانی برمیآید که او به قولهای مساعدی برای دادن سهمشان داده است.
علاوه بر این از این گرگ باران دیده، انتظار آن است که پروندههای لازم را برای روزی مثل امروز که حریف را سر جایش بنشاند، جمعآوری کرده باشد. کما اینکه در همین مصاحبه هم اشارات سربستهیی به «شرایط فراتر از قانون» شده بود.
با این همه روشن است که این تهاجم، از سوی سرکردگان سپاه و باند ولیفقیه بیپاسخ نخواهد ماند، بهخصوص که سپاه پاسداران پایه اصلی قدرت ولیفقیه هم هست؛ طرف مقابل با تمام قوا برای حفظ ثروتهای خارج از تصور و همچنین برای حفظ قدرت سیاسی ناشی از آن، خواهد جنگید. اوجگیری جنگ قدرت در رأس نظام، با وارد شدن سپاه پاسداران، از این جا به بعد واقعاً تماشایی خواهد بود.