این روزها عنوانهایی مثل «غولهای نفتی در راه تهران» یا «غولهای نفتی به سوی ایران» و حتی «غولهای نفتی در تهران» جزء ثابت دود و دمهای روزنامههای باند رفسنجانی – روحانی شده است.
آخرین «ورژن» این دود و دم را در روزنامههای شنبه 28 دیماه میتوان دید. روزنامه حکومتی ابتکار از باند رفسنجانی – روحانی در مطلبی با عنوان «پیششرط غولهای نفتی برای ایران. دعوتنامه جدید زنگنه برای انگلیسی ها» از جمله نوشت: «همزمان با بلوکه کردن درآمدهای نفتی و گازی ایران توسط شل و برتیش پترولیوم بهعنوان دو شرکت بزرگ نفت و گاز انگلیس، بیژن زنگنه وزیر نفت برای بازگشت این دو غول نفتی اروپا دعوت نامه ارسال کرده است». این روزنامه، سوته دلان نظام را چندان در حیرت نمیگذارد که چرا باید منت دو شرکت «انگلیسی» و «بدهکار» را کشید و بلافاصله میافزاید: «وزیر نفت در حاشیه اجلاس ماه گذشته اوپک در وین برای برخی از شرکتهای بزرگ نفت و گاز اروپا و آمریکا همچون استان اویل هیدروی نروژ، انی ایتالیا، توتال فرانسه، اکسون موبیل و کونوکو فیلیپس آمریکا، او.ام.وی اتریش و ویتول سوئیس مذاکره و یا بهصورت غیرمستقیم پیشنهاد جدید همکاری ارائه کرد».
چه شده که زنگنه، و بزرگترهایش که به او راه نشان دادهاند، «نره غول ها» ی قرارگاه ضد خاتم سپاه که مدعی خودکفایی در صنایع بالادستی و پایین دستی و زیر دستی! نفت و گاز و پتروشیمی بودند، را رها کرده و بهدنبال «غول» های از ما بهتران رفته؟
اگر در رژیم تقسیم سهمی در کار باشد که خود روحانی قبل از رفتنش به نیویورک برای راه بازکنی جام زهر، به پاسداران نظام یادآوری کرد که «سهم» شان در پروژههای کلان ملی محفوظ است. از صنعت نفت «کلان» تر چه چیز است؟ و چه شده که وزیر نفتش ناگهان پرده برانداخته و سراز پا نشناخته به اجلاس اوپک وین شتافته و به هر کس رسیده دخیل بسته و کمک طلبیده؟ و عجیبتر آنکه جیک برادران «کلان» کار در نیامده؟
شاید پاسخ را بتوان در میان هول و هراسهای همین باند رفسنجانی – روحانی پیدا کرد. هول و هراسشان هم از باند ولیفقیه است که برخلاف رفسنجانی که در حد پادمانهای آژانس چیز بیشتری نمیخواهد و از خیر «هستهیی شدن بیشتر» نظام گذشته است، اینها هنوز در رویای «حق مسلم» و «اقتدار استراتژیک نظام» خواب فنآوری میبینند.
روزنامه جمهوری اسلامی با مواضع نزدیک به رفسنجانی، در هراس از «دسته گل به آب دادن» باند ولیفقیه، توافق ژنو را بهصورت یک «فرصت» ارزیابی کرده که تمامی «فعالان اقتصادی کشور، فعالان بخش خصوصی و همه طرفهای تجاری ایرانی و خارجی، دولتی و غیردولتی» را «با ارتباطات مویرگی» فراخوانده است که این فرصت را دریابند. چطور دریابند؟ جمهوری اسلامی مینویسد: «باید نگاهی صحیح به توافقنامه ژنو و فرصت فراهم شده به واسطه این توافق داشته باشند. واقعیت این است که مهلت شش ماهه ایجاد شده، بهترین و مهمترین فرصت برای بازتعریف، شناساندن فرصت سرمایهگذاری و حضور فعالان و سرمایهگذاران خارجی در ایران است و فعالان و تجار بخش خصوصی مناسبترین افراد برای این معرفی هستند. فعالان اقتصادی کشورمان باید با استفاده از ارتباطات مویرگی خود با فعالان اقتصادی غیردولتی دیگر کشورها و با بهرهگیری از حسن اعتماد موجود میان طرفهای تجاری ایرانی و خارجی، این واقعیت را برای سرمایهگذاران خارجی تشریح کنند که فرصت و بسترهای بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری در ایران وجود دارد».
سرمقالهنویس جمهوری اسلامی اگر نان گندم نخورده در دست باند رفسنجانی و کارگزارانش طی این سه دهه زیاد دیده است. بنابراین میداند که سرمایهگذاران برای شناخت «بسترهای مناسب» اصلاً نیازی ندارند که با ارتباطات مویرگی، نظام را به شیوه «تزریق تورگی» امدادرسانی اورژانس کنند و به نوایی برسند. آنها منافعشان را و زمان آن را خوب میشناسند. والا «استکبار» نمیشدند، میماند اینکه ببینیم هول و هراس باند رفسنجانی و سرمقالهنویس جمهوری از چیست؟ البته او هم ابایی ندارد رک و بیپرده از «جر زنی» خودی و برگشتن ورق تحریمها میترسد و مینویسد: «درصورتیکه این پیام و فرصتهای بکر و مناسب اقتصادی ایران به درستی طی این 6ماه از طریق فعالان اقتصادی کشورمان به طرفهای خارجی منتقل شود، تردیدی نخواهد بود که حتی در صورت بروز مشکل بر سر ادامه توافقات هستهیی پس از شش ماه، فشار فعالان اقتصادی خارجی بر دولت هایشان این امکان را از دولتهای غربی سلب میکند که دور تازهیی از تحریمها را علیه کشورمان آغاز کنند». (جمهوری اسلامی سرمقاله 24 دی ماه)
تا این جا میشود امیدوار شد که به پاسخ سؤال «چرا زنگنه دنبال غولهای خارجی است» نزدیک شدهایم. چون شیشهٴ عمر نظام در تداوم تحریمها دست آنها است. اگر این غولها کمک کنند و طناب تحریمها کمی از گلوی نظام شل بشود، میشود باز به رویاهای خوش «فن آوری اقتدارگرایانه» برگشت. از همین رو در این شش ماه ارتباطات «مویرگی» و لابد «تو رگی» با غولها برای باند رفسنجانی روحانی تعیینکننده است.
آخرین «ورژن» این دود و دم را در روزنامههای شنبه 28 دیماه میتوان دید. روزنامه حکومتی ابتکار از باند رفسنجانی – روحانی در مطلبی با عنوان «پیششرط غولهای نفتی برای ایران. دعوتنامه جدید زنگنه برای انگلیسی ها» از جمله نوشت: «همزمان با بلوکه کردن درآمدهای نفتی و گازی ایران توسط شل و برتیش پترولیوم بهعنوان دو شرکت بزرگ نفت و گاز انگلیس، بیژن زنگنه وزیر نفت برای بازگشت این دو غول نفتی اروپا دعوت نامه ارسال کرده است». این روزنامه، سوته دلان نظام را چندان در حیرت نمیگذارد که چرا باید منت دو شرکت «انگلیسی» و «بدهکار» را کشید و بلافاصله میافزاید: «وزیر نفت در حاشیه اجلاس ماه گذشته اوپک در وین برای برخی از شرکتهای بزرگ نفت و گاز اروپا و آمریکا همچون استان اویل هیدروی نروژ، انی ایتالیا، توتال فرانسه، اکسون موبیل و کونوکو فیلیپس آمریکا، او.ام.وی اتریش و ویتول سوئیس مذاکره و یا بهصورت غیرمستقیم پیشنهاد جدید همکاری ارائه کرد».
چه شده که زنگنه، و بزرگترهایش که به او راه نشان دادهاند، «نره غول ها» ی قرارگاه ضد خاتم سپاه که مدعی خودکفایی در صنایع بالادستی و پایین دستی و زیر دستی! نفت و گاز و پتروشیمی بودند، را رها کرده و بهدنبال «غول» های از ما بهتران رفته؟
اگر در رژیم تقسیم سهمی در کار باشد که خود روحانی قبل از رفتنش به نیویورک برای راه بازکنی جام زهر، به پاسداران نظام یادآوری کرد که «سهم» شان در پروژههای کلان ملی محفوظ است. از صنعت نفت «کلان» تر چه چیز است؟ و چه شده که وزیر نفتش ناگهان پرده برانداخته و سراز پا نشناخته به اجلاس اوپک وین شتافته و به هر کس رسیده دخیل بسته و کمک طلبیده؟ و عجیبتر آنکه جیک برادران «کلان» کار در نیامده؟
شاید پاسخ را بتوان در میان هول و هراسهای همین باند رفسنجانی – روحانی پیدا کرد. هول و هراسشان هم از باند ولیفقیه است که برخلاف رفسنجانی که در حد پادمانهای آژانس چیز بیشتری نمیخواهد و از خیر «هستهیی شدن بیشتر» نظام گذشته است، اینها هنوز در رویای «حق مسلم» و «اقتدار استراتژیک نظام» خواب فنآوری میبینند.
روزنامه جمهوری اسلامی با مواضع نزدیک به رفسنجانی، در هراس از «دسته گل به آب دادن» باند ولیفقیه، توافق ژنو را بهصورت یک «فرصت» ارزیابی کرده که تمامی «فعالان اقتصادی کشور، فعالان بخش خصوصی و همه طرفهای تجاری ایرانی و خارجی، دولتی و غیردولتی» را «با ارتباطات مویرگی» فراخوانده است که این فرصت را دریابند. چطور دریابند؟ جمهوری اسلامی مینویسد: «باید نگاهی صحیح به توافقنامه ژنو و فرصت فراهم شده به واسطه این توافق داشته باشند. واقعیت این است که مهلت شش ماهه ایجاد شده، بهترین و مهمترین فرصت برای بازتعریف، شناساندن فرصت سرمایهگذاری و حضور فعالان و سرمایهگذاران خارجی در ایران است و فعالان و تجار بخش خصوصی مناسبترین افراد برای این معرفی هستند. فعالان اقتصادی کشورمان باید با استفاده از ارتباطات مویرگی خود با فعالان اقتصادی غیردولتی دیگر کشورها و با بهرهگیری از حسن اعتماد موجود میان طرفهای تجاری ایرانی و خارجی، این واقعیت را برای سرمایهگذاران خارجی تشریح کنند که فرصت و بسترهای بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری در ایران وجود دارد».
سرمقالهنویس جمهوری اسلامی اگر نان گندم نخورده در دست باند رفسنجانی و کارگزارانش طی این سه دهه زیاد دیده است. بنابراین میداند که سرمایهگذاران برای شناخت «بسترهای مناسب» اصلاً نیازی ندارند که با ارتباطات مویرگی، نظام را به شیوه «تزریق تورگی» امدادرسانی اورژانس کنند و به نوایی برسند. آنها منافعشان را و زمان آن را خوب میشناسند. والا «استکبار» نمیشدند، میماند اینکه ببینیم هول و هراس باند رفسنجانی و سرمقالهنویس جمهوری از چیست؟ البته او هم ابایی ندارد رک و بیپرده از «جر زنی» خودی و برگشتن ورق تحریمها میترسد و مینویسد: «درصورتیکه این پیام و فرصتهای بکر و مناسب اقتصادی ایران به درستی طی این 6ماه از طریق فعالان اقتصادی کشورمان به طرفهای خارجی منتقل شود، تردیدی نخواهد بود که حتی در صورت بروز مشکل بر سر ادامه توافقات هستهیی پس از شش ماه، فشار فعالان اقتصادی خارجی بر دولت هایشان این امکان را از دولتهای غربی سلب میکند که دور تازهیی از تحریمها را علیه کشورمان آغاز کنند». (جمهوری اسلامی سرمقاله 24 دی ماه)
تا این جا میشود امیدوار شد که به پاسخ سؤال «چرا زنگنه دنبال غولهای خارجی است» نزدیک شدهایم. چون شیشهٴ عمر نظام در تداوم تحریمها دست آنها است. اگر این غولها کمک کنند و طناب تحریمها کمی از گلوی نظام شل بشود، میشود باز به رویاهای خوش «فن آوری اقتدارگرایانه» برگشت. از همین رو در این شش ماه ارتباطات «مویرگی» و لابد «تو رگی» با غولها برای باند رفسنجانی روحانی تعیینکننده است.