من از اعتصابیهای زندان لیبرتی هستم. میخواهم کمی گذشته خودم را باز گو کنم و این که چی شد به سازمان مجاهدین پیوستم؟ و چی شد وارد اعتصابغذا شدم؟
من نادر افکاری 37ساله هستم. در ایران در کار برق و الکترونیک بودم. ولی بهدلیل سرکوب و اختناقی که میدیدم همیشه دنبال این بودم که از آن جهنم آخوندی فرار کنم در سال 73 به سربازی رفتم. در سربازی، سهمیهٴ ارکان سازمان زندانها شدم و کارم نگهبانی در برجهای زندانها بود. در این دو سال چشمم به خیلی از جنایتهای رژیم باز شد و دیدم که این رژیم پست و خونریز، در زندانها چه بلاهایی بر سر زندانیان بیگناه و بیدفاع میآورد. بارها و بارها شاهد اعدام زندانیان بیدفاع بودم. مشاهدهٴ این واقعیتها خشم و نفرتم از این رژیم را بسا بسا بیشتر میکرد و همیشه به این فکر میکردم که چطور میشود انتقام این اعدامها و خونهای به ناحق را که بر زمین میریزد بگیرم.
در سال 78 از طریق رادیو صدای مجاهد با سازمان مجاهدین اشنا شدم و احساس کردم که گمشده سالیانم را پیدا کردم و به ان خواسته درونیام که انتقام همان اعدامها بود رسیدم. در سال79 به سازمان مجاهدین ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوستم. ارتشی با هزاران تانک و سلاح و زرهی. هر روزی که میگذشت انگیزهام در سرنگونی این رژیم بیشتر میشد تا اینکه به سال82 رسیدیم جنگ بین آمریکا و عراق، در این جنگ آمریکا سلاحهای ما را گرفت و مابهازای ان طبق قوانین بینالمللی و کنوانسیون چهارم ژنو استاتوی ما را بهعنوان افراد حفاظتشده بهرسمیت شناخت و به تکتکمان کارت افراد حفاظتشده داد در تاریخ 21جولای 2004 ارتش آمریکا توسط ژنرال جفری میلر ژنرال ارشد ارتش آمریکا به تکتک ما تعهد مکتوب حفاظت و امنیت داده شد و در سال2005 مجدداً ژنرال ویلیام براندنبورک از طرف ارتش آمریکا باز تأیید حفاظت و امنیت را به ما داد با امضای ژنرال زیر تعهد نامه. همه اسناد آنها موجود است.
اما نقض عهد بعدی آمریکا در سال 2008 بود. آمریکا از خروج نیروهایش حفاظت اشرف را به نیروهای عراقی سپرد از آن روز به بعد حملههای دولت مزدور عراقی به ما شروع شد اولین حمله در تاریخ 28 و 29ژوئیه 2009 بود نتیجه این حمله 13 شهید و 36 گروگان و بیش از 1000 مجروح و مصدوم بود دولت آمریکا مجدداً به ما گفت که حفاظت شما بعد از این حل است و شما نگران نباشید ولی باز در تاریخ 8آوریل 2011 دومین حمله دولت عراق به اشرف 36شهید و بیش صدها نفر مجروح شدند و من هم یکی از مجروحان آن حمله هستم که صورتم مورد اصابت ترکش قرار گرفت در اینجا هم باز آمریکا به ما تعهد امنیت و حفاظت داد و گفته شد که بهمنظور تأمین امنیتمان از اشرف به لیبرتی بروید. در آنجا امنیت و حفاظت شما تأمین است ولی در لیبرتی هم که 80 بار کوچکتر از اشرف است مورد تهاجم موشکی قرار گرفتیم. اولین حمله در تاریخ 21بهمن 91 بود. در ساعت 5 صبح با اصابت 40 موشک به لیبرتی 8تن شهید و بیش از صد تن مجروح شدند. که این بار، نه تنها آمریکا بلکه نماینده ویژه سازمان ملل با اسم مارتین کوبلر هم به ما گفتند که امنیت و حفاظت شما بعد از این حل است و شما نگران نباشید به ما گفته شد که ما از دولت عراق تضمینهای مکتوب حفاظت وامنیت شما را گرفتیم ولی باز در تاریخ 25خرداد 92 لیبرتی مجدداً مورد تهاجم موشکی قرار گرفت و این بار دو شهید و دهها مجروح دادیم؛ باز به ما گفته شد ما از دولت عراق تضمینهای مکتوب حفاظت وامنیت شما را گرفتهایم! میبینید که چقدر به ما خیانت شده! چقدر نسبت به ما نقض عهد شده! چقدر به ما دروغ گفتند و چقدر در همدستی با رژیم و دولت مزدور عراق با ما بازی کردند! البته بهای همه اینها را مجاهد خلق با جان و خون و جسم مجروحش میداد.
نتیجه همهٴ آن قولها و وعدهها، آخرین حمله دولت عراق در اول سپتامبر 2013 به اشرف بود، طبق یک توافق چهار جانبه بین آمریکا، سازمان ملل، دولت عراق و ساکنان اشرف قرار شد تا تعیینتکلیف نهایی اموال اشرف این 100نفر در اشرف باقی بمانند ولی باز دیدیم که حتی به این قرار هم که به ابتکار خود آمریکا بود خیانت شد.
وقتی خبر شهادت 52تن و گروگانگیری 7تن از خواهران و برادرانم را شنیدم به خودم گفتم دیگر کافیست دیگر اجازه نخواهم داد باز به ما خیانت بشود چرا که از سال 2009 تا امروز ما 112شهید بابت نقض عهدهای آمریکا و سازمان ملل دادهایم و 15شهید نیز بهخاطر محاصره و محدودیتهای پزشکی که دولت عراق بر ما تحمیل میکرد دادهایم.
ساعت 12ظهر اول سپتامبر بود که با خودم عهد بستم و قسم خوردم که در این اعتصاب غذا، با هر قیمتی که داشته باشد میمانم ولو اگر به قیمت جانم تمام شود. مرگ تدریجی را برای خودم میخرم تا به خواستههای برحق و مشروعمان را که همان آزادی 7گروگان و حفاظت وامنیت ساکنان لیبرتی است، محقق کنیم. چون این همه نقض عهد و نقض تعهد و دروغ و خیانت، دیگر کافیست. آیا این حق من نیست که با اعتصابغذای خودم صدایم را به گوش وجدانهای بیدار جهان برسانم؟ آیا حق من نیست که با ذره ذره ذوب شدن خودم، خواستهام را مطرح کنم تا جلو ریخته شدن خونهای بیشتری را بگیرم؟
من نادر افکاری 37ساله هستم. در ایران در کار برق و الکترونیک بودم. ولی بهدلیل سرکوب و اختناقی که میدیدم همیشه دنبال این بودم که از آن جهنم آخوندی فرار کنم در سال 73 به سربازی رفتم. در سربازی، سهمیهٴ ارکان سازمان زندانها شدم و کارم نگهبانی در برجهای زندانها بود. در این دو سال چشمم به خیلی از جنایتهای رژیم باز شد و دیدم که این رژیم پست و خونریز، در زندانها چه بلاهایی بر سر زندانیان بیگناه و بیدفاع میآورد. بارها و بارها شاهد اعدام زندانیان بیدفاع بودم. مشاهدهٴ این واقعیتها خشم و نفرتم از این رژیم را بسا بسا بیشتر میکرد و همیشه به این فکر میکردم که چطور میشود انتقام این اعدامها و خونهای به ناحق را که بر زمین میریزد بگیرم.
در سال 78 از طریق رادیو صدای مجاهد با سازمان مجاهدین اشنا شدم و احساس کردم که گمشده سالیانم را پیدا کردم و به ان خواسته درونیام که انتقام همان اعدامها بود رسیدم. در سال79 به سازمان مجاهدین ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوستم. ارتشی با هزاران تانک و سلاح و زرهی. هر روزی که میگذشت انگیزهام در سرنگونی این رژیم بیشتر میشد تا اینکه به سال82 رسیدیم جنگ بین آمریکا و عراق، در این جنگ آمریکا سلاحهای ما را گرفت و مابهازای ان طبق قوانین بینالمللی و کنوانسیون چهارم ژنو استاتوی ما را بهعنوان افراد حفاظتشده بهرسمیت شناخت و به تکتکمان کارت افراد حفاظتشده داد در تاریخ 21جولای 2004 ارتش آمریکا توسط ژنرال جفری میلر ژنرال ارشد ارتش آمریکا به تکتک ما تعهد مکتوب حفاظت و امنیت داده شد و در سال2005 مجدداً ژنرال ویلیام براندنبورک از طرف ارتش آمریکا باز تأیید حفاظت و امنیت را به ما داد با امضای ژنرال زیر تعهد نامه. همه اسناد آنها موجود است.
اما نقض عهد بعدی آمریکا در سال 2008 بود. آمریکا از خروج نیروهایش حفاظت اشرف را به نیروهای عراقی سپرد از آن روز به بعد حملههای دولت مزدور عراقی به ما شروع شد اولین حمله در تاریخ 28 و 29ژوئیه 2009 بود نتیجه این حمله 13 شهید و 36 گروگان و بیش از 1000 مجروح و مصدوم بود دولت آمریکا مجدداً به ما گفت که حفاظت شما بعد از این حل است و شما نگران نباشید ولی باز در تاریخ 8آوریل 2011 دومین حمله دولت عراق به اشرف 36شهید و بیش صدها نفر مجروح شدند و من هم یکی از مجروحان آن حمله هستم که صورتم مورد اصابت ترکش قرار گرفت در اینجا هم باز آمریکا به ما تعهد امنیت و حفاظت داد و گفته شد که بهمنظور تأمین امنیتمان از اشرف به لیبرتی بروید. در آنجا امنیت و حفاظت شما تأمین است ولی در لیبرتی هم که 80 بار کوچکتر از اشرف است مورد تهاجم موشکی قرار گرفتیم. اولین حمله در تاریخ 21بهمن 91 بود. در ساعت 5 صبح با اصابت 40 موشک به لیبرتی 8تن شهید و بیش از صد تن مجروح شدند. که این بار، نه تنها آمریکا بلکه نماینده ویژه سازمان ملل با اسم مارتین کوبلر هم به ما گفتند که امنیت و حفاظت شما بعد از این حل است و شما نگران نباشید به ما گفته شد که ما از دولت عراق تضمینهای مکتوب حفاظت وامنیت شما را گرفتیم ولی باز در تاریخ 25خرداد 92 لیبرتی مجدداً مورد تهاجم موشکی قرار گرفت و این بار دو شهید و دهها مجروح دادیم؛ باز به ما گفته شد ما از دولت عراق تضمینهای مکتوب حفاظت وامنیت شما را گرفتهایم! میبینید که چقدر به ما خیانت شده! چقدر نسبت به ما نقض عهد شده! چقدر به ما دروغ گفتند و چقدر در همدستی با رژیم و دولت مزدور عراق با ما بازی کردند! البته بهای همه اینها را مجاهد خلق با جان و خون و جسم مجروحش میداد.
نتیجه همهٴ آن قولها و وعدهها، آخرین حمله دولت عراق در اول سپتامبر 2013 به اشرف بود، طبق یک توافق چهار جانبه بین آمریکا، سازمان ملل، دولت عراق و ساکنان اشرف قرار شد تا تعیینتکلیف نهایی اموال اشرف این 100نفر در اشرف باقی بمانند ولی باز دیدیم که حتی به این قرار هم که به ابتکار خود آمریکا بود خیانت شد.
وقتی خبر شهادت 52تن و گروگانگیری 7تن از خواهران و برادرانم را شنیدم به خودم گفتم دیگر کافیست دیگر اجازه نخواهم داد باز به ما خیانت بشود چرا که از سال 2009 تا امروز ما 112شهید بابت نقض عهدهای آمریکا و سازمان ملل دادهایم و 15شهید نیز بهخاطر محاصره و محدودیتهای پزشکی که دولت عراق بر ما تحمیل میکرد دادهایم.
ساعت 12ظهر اول سپتامبر بود که با خودم عهد بستم و قسم خوردم که در این اعتصاب غذا، با هر قیمتی که داشته باشد میمانم ولو اگر به قیمت جانم تمام شود. مرگ تدریجی را برای خودم میخرم تا به خواستههای برحق و مشروعمان را که همان آزادی 7گروگان و حفاظت وامنیت ساکنان لیبرتی است، محقق کنیم. چون این همه نقض عهد و نقض تعهد و دروغ و خیانت، دیگر کافیست. آیا این حق من نیست که با اعتصابغذای خودم صدایم را به گوش وجدانهای بیدار جهان برسانم؟ آیا حق من نیست که با ذره ذره ذوب شدن خودم، خواستهام را مطرح کنم تا جلو ریخته شدن خونهای بیشتری را بگیرم؟