در سومین روز از مهلت 10روزه تا مذاکرات اتمی ژنو3، تنشها و نگرانیهای پشت پردهٴ رژیم را میشود از آنچه در رسانهها میگذرد فهمید. تنش و کشمکش و ترس در دو مرکز جریان دارد. یکی در مجمع تشخیص مصلحت بهعنوان محل استقرار رفسنجانی و دیگری در بیت ولایت.
در جلسات پشت پردهٴ باند رفسنجانی ـ روحانی صحبت از این است که چگونه بهخامنهای حالی کنیم که باید چشمت را ببندی و جام را سربکشی، مهلت دارد از دست میرود، چگونه میتوانی ادامه وضعیت خطیر اقتصادی اجتماعی را که به سرعت بهسمت انفجار پیش میرود تحمل کنی، راهی جز کاهش تحریمها وجود ندارد و آن هم از طریق توافق با قدرتهای 5+1 بهدست میآید.
فضای کلی این اضطراب به روزنامههای باند رفسنجانی درز کرده و میتوان گوشههایی از آن را دید. مثلاً روزنامه حکومتی اعتماد نوشته «مشکل تحریمها و نگرانی از کنشهای هستهیی»، «به نقطه جوش رسیده» و بر اساس «اجماع شکل گرفته» در درون رژیم، همه قبول دارند که که این مشکل باید هرچه سریعتر حل شود. این روزنامه به باند رقیب هشدار داده که برای حل این معضل باید «خواست هر یک از کشورها» ی طرف مذاکره را در نظر گرفت و باید «با حفظ مواضع اصولی به پیشرفت گام به گام راضی» بود. معنی روشنتر این هشدار که خطاب به خامنهای است، پذیرش طرحهای مرحلهیی طرفهای مذاکره و تندادن به جام زهر است.
مرکز دیگر تنش و اضطراب در بیت ولایت است. در آنجا مضمون بحث و کشمکش این است: حال که قدرتها بر ما سخت گرفتهاند و خواستار گرفتن امتیاز بیشتر در مقابل دادن امتیاز کمتر هستند، آیا میتوانیم زیر میز مذاکره بزنیم و به «اقتدار داخلی» دل خوش کنیم؟ و اگر مجبور شویم همین امتیاز کمتر را بپذیریم تا حلقه طناب تحریمها شلتر شود، جواب ریزشیها و وحوش سپاه و بسیج را که چپاولهای کلان خود را در خطر میبینند، چگونه باید بدهیم و آنها را چگونه باید ساکت کنیم؟ مضمون کلی این کشمکش هم در روزنامههای باند خامنهای مثل ارگان بسیج پاسداران و ارگان مؤتلفه (رسالت) به چشم میخورد. مثلاً ارگان مؤتلفه در حالیکه از یک طرف نوشته است: «این تصور که رفاه ایران در گرو هضم شدن در نظم اقتصاد جهانی و برقراری رابطه با آمریکاست، یک تصور باطل است»، اما چند جمله در یک نتیجهگیری معکوس تأکید کرده «پشت پا زدن» به مذاکرات و «کسانی که این مأموریت را دارند، اصلاً به صلاح منافع ملی نیست».
یا جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران موقعیت در بنبست نظام را اینطور خلاصه کرده «این سؤال برای تمام اذهان پیگیر در مسألهٴ هستهیی به وجود میآید که همه این اعتمادسازیها که بدون مابهازا و صرفاً از سوی ایران بهعمل میآید کدام نتیجه را تولید میکند». ارگان بسیج در ادامه با نگرانی مینویسد: «اگر در مورد تعطیل و تعلیق، مذاکره نشده، حتماً در مورد لغو تحریمها هم، اصلاً سخنی به میان نیامده» است.
نتیجه اینکه خامنهای و نظام ولایت در میان دیوارهای حفرهناپذیر دو سوی بنبست و حلقه بستهٴ بحرانها همچنان گرفتار است و به هر طرف نگاه میکند بنبست و آیندهٴ شوم نظام را میبیند.
در جلسات پشت پردهٴ باند رفسنجانی ـ روحانی صحبت از این است که چگونه بهخامنهای حالی کنیم که باید چشمت را ببندی و جام را سربکشی، مهلت دارد از دست میرود، چگونه میتوانی ادامه وضعیت خطیر اقتصادی اجتماعی را که به سرعت بهسمت انفجار پیش میرود تحمل کنی، راهی جز کاهش تحریمها وجود ندارد و آن هم از طریق توافق با قدرتهای 5+1 بهدست میآید.
فضای کلی این اضطراب به روزنامههای باند رفسنجانی درز کرده و میتوان گوشههایی از آن را دید. مثلاً روزنامه حکومتی اعتماد نوشته «مشکل تحریمها و نگرانی از کنشهای هستهیی»، «به نقطه جوش رسیده» و بر اساس «اجماع شکل گرفته» در درون رژیم، همه قبول دارند که که این مشکل باید هرچه سریعتر حل شود. این روزنامه به باند رقیب هشدار داده که برای حل این معضل باید «خواست هر یک از کشورها» ی طرف مذاکره را در نظر گرفت و باید «با حفظ مواضع اصولی به پیشرفت گام به گام راضی» بود. معنی روشنتر این هشدار که خطاب به خامنهای است، پذیرش طرحهای مرحلهیی طرفهای مذاکره و تندادن به جام زهر است.
مرکز دیگر تنش و اضطراب در بیت ولایت است. در آنجا مضمون بحث و کشمکش این است: حال که قدرتها بر ما سخت گرفتهاند و خواستار گرفتن امتیاز بیشتر در مقابل دادن امتیاز کمتر هستند، آیا میتوانیم زیر میز مذاکره بزنیم و به «اقتدار داخلی» دل خوش کنیم؟ و اگر مجبور شویم همین امتیاز کمتر را بپذیریم تا حلقه طناب تحریمها شلتر شود، جواب ریزشیها و وحوش سپاه و بسیج را که چپاولهای کلان خود را در خطر میبینند، چگونه باید بدهیم و آنها را چگونه باید ساکت کنیم؟ مضمون کلی این کشمکش هم در روزنامههای باند خامنهای مثل ارگان بسیج پاسداران و ارگان مؤتلفه (رسالت) به چشم میخورد. مثلاً ارگان مؤتلفه در حالیکه از یک طرف نوشته است: «این تصور که رفاه ایران در گرو هضم شدن در نظم اقتصاد جهانی و برقراری رابطه با آمریکاست، یک تصور باطل است»، اما چند جمله در یک نتیجهگیری معکوس تأکید کرده «پشت پا زدن» به مذاکرات و «کسانی که این مأموریت را دارند، اصلاً به صلاح منافع ملی نیست».
یا جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران موقعیت در بنبست نظام را اینطور خلاصه کرده «این سؤال برای تمام اذهان پیگیر در مسألهٴ هستهیی به وجود میآید که همه این اعتمادسازیها که بدون مابهازا و صرفاً از سوی ایران بهعمل میآید کدام نتیجه را تولید میکند». ارگان بسیج در ادامه با نگرانی مینویسد: «اگر در مورد تعطیل و تعلیق، مذاکره نشده، حتماً در مورد لغو تحریمها هم، اصلاً سخنی به میان نیامده» است.
نتیجه اینکه خامنهای و نظام ولایت در میان دیوارهای حفرهناپذیر دو سوی بنبست و حلقه بستهٴ بحرانها همچنان گرفتار است و به هر طرف نگاه میکند بنبست و آیندهٴ شوم نظام را میبیند.