رژیم ضدبشری، درست در شرایطی که به چهرهٴ بزک کردهٴ حسن روحانی برای شکلکهای حقوقبشری بسیار نیاز دارد، در هراس از خشم هموطنان به جان آمده بلوچ، تمام دجالگریهای حقوقبشری و ادعای «تغییر» و «اعتدال» را در کوتاهترین زمان کنار گذاشت و در یک عمل وحشیانهٴ ضدبشری، 16 زندانی سیاسی را که سالها در اسارت بودند اعدام کرد و از زبان دادستان دژخیمش در زاهدان، اعلام کرد «از پیش گفته بودیم».
در همان روز، در غرب کشور نیز حبیبالله گلپری پور، از پژاک و رضا اسماعیلی را در سلماس بدار انتقام آویخت و سپس به فاصلهیی کوتاه، دو هموطن دیگر بلوچ را در زندانهای خرمآباد و همدان اعدام کرد.
به این ترتیب رژیم، از خیر شکلک حقوقبشر و در رفتن از محکومیتهای جهانی بهخاطر نقض مستمر حقوقبشر گذشت و محکومیت جهانی دیگری را به جان خرید تا شاید خطر فوریتری را دور کند. خطر ریزش نیرو از ترس انفجار خشم مردم و خطر فروپاشی و سقوط نظام.
اعدام و سرکوب دو چوب زیر بغل نظام ولایتفقیه هستند. تا با آنها بتواند جامعه را مرعوب کند.
اما، از آنجا که دوران، دوران سرنگونی رژیم است، از قضا سرکنگبین صفرا فزود.
اعدامها، زندانیان و خانوادههای آنها را نه تنها مرعوب نکرد، بلکه بر افروختهتر کرد.
بار دیگر پیام شهید قهرمان علی صارمی، از زبان حبیبالله شنیده شد، که در دم اعدام مرگ را به سخره گرفت و به همزنجیرانش گفت «مدتها منتظر این لحظه بودم».
در همان روز، در غرب کشور نیز حبیبالله گلپری پور، از پژاک و رضا اسماعیلی را در سلماس بدار انتقام آویخت و سپس به فاصلهیی کوتاه، دو هموطن دیگر بلوچ را در زندانهای خرمآباد و همدان اعدام کرد.
به این ترتیب رژیم، از خیر شکلک حقوقبشر و در رفتن از محکومیتهای جهانی بهخاطر نقض مستمر حقوقبشر گذشت و محکومیت جهانی دیگری را به جان خرید تا شاید خطر فوریتری را دور کند. خطر ریزش نیرو از ترس انفجار خشم مردم و خطر فروپاشی و سقوط نظام.
اعدام و سرکوب دو چوب زیر بغل نظام ولایتفقیه هستند. تا با آنها بتواند جامعه را مرعوب کند.
اما، از آنجا که دوران، دوران سرنگونی رژیم است، از قضا سرکنگبین صفرا فزود.
اعدامها، زندانیان و خانوادههای آنها را نه تنها مرعوب نکرد، بلکه بر افروختهتر کرد.
بار دیگر پیام شهید قهرمان علی صارمی، از زبان حبیبالله شنیده شد، که در دم اعدام مرگ را به سخره گرفت و به همزنجیرانش گفت «مدتها منتظر این لحظه بودم».
بنا به گزارشهای رسیده یکی از کارکنان زندان که در صحنه اعدام حبیبالله گلپریپور حضور داشته به یکی از دوستانش گفته است که او هنگام رفتن به پای چوبه اعدام این ترانهی کردی را با خود زمزمه میکرد:
«رفیق سنگین بارم، رفیق انقلابیم، آوازخوان ملت تحت ستم، اندامی از کردستانم (من صدای کردستانم)
شک نکنید من سخنان شما رو میشنوم (صدای شما را میشنوم، سخنان شما را با گوش جان میپذیرم)
هیچگاه خود را نمیفروشم و تا ابد یار ملت ستمدیده هستم»
در آن سوی میهن نیز خانوادههای زندانیان سیاسی اعدام شده در زاهدان، مرعوب نشدند، و در یک حرکت نمادین با نماز جمعی در گورستان شهر به بزرگداشت شهدایشان برخاستند.
در زندانهای قرونوسطایی رژیم هم صدای در هم شکستن زنجیرهای دژخیم، به گوش رسید.
از اعتصابغذا و اعتراض جمعی زندانیان گوهر دشت، تا شتافتن خانوادههای آنان به پشت درهای زندان در همگامی با اعتراض آنان. زندانیان سیاسی سالن12 بند 4 گوهر دشت، در اعتراض به پخش امواج پارازیت در داخل زندان، دست به اعتصابغذا زدند. رژیم آخوندی با پخش پارازیت که سرطانزاست، میخواهد زندان را به محل قتل تدریجی و زجرکش کردن زندانیان سیاسی تبدیل کند، اما آنها با خروش خود، امواج توطئه را بر سر رژیم خراب میکنند.
زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور، که اغلب در شرایط تبعید بهسر میبرند، با موج اعتراضاتشان، مهر باطل بر سیاستهای سرکوبگرانه رژیم زدند و صدای اعتراضات خود را از دور دستترین سیاه چالهای رژیم به گوش جهان رساندند.
محمدامین عبداللهی و فخرالدین فرجی زندانیان سیاسی کرد محبوس در زندان طبس و شماری از زندانیان سیاسی در زندانهای کرمانشاه، سنندج و ارومیه اعتصابغذا کردند. در اوین نیز، شماری از زندانیان سیاسی بند 350، در اعتراض به جلوگیری از درمان زندانیان سیاسی بیمار، توسط دژخیمان خامنهای، دست به اعتصابغذا زدهاند. عبدالفتاح سلطانی، امیرخسرو دلیرثانی، محمد حسن پورسیفی، سعید مدنی، اسماعیل برزگر و مهدی خدایی از زندانیان سیاسی اعتصابی هستند.
خون شهدای زندانی، الهامبخش راه یارانشان شده است. زندانی سیاسی رضا شهابی در سالگرد شهادت ستار بهشتی نوشت: ”سالگرد شهادت این کارگر شهید راه آزادی، آزادیخواهی و عدالت را به مادر عزیز داغدیده و خانواده درد و رنج کشیده وی و همچنین تمام آزادی خواهان ایران و جهان بهویژه طبقه کارگر تسلیت عرض مینمایم.
یکسال پیش در زندان شعار میدادیم: «خون ستار میجوشد, زندانی میخروشد»
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی نیز با صدور بیانیهیی در محکومیت اعدام 16زندانی سیاسی در زاهدان نوشت:“ این توحش عریان، همراه با اظهارات تکان دهندهٴ بیدادستان زاهدان، آشکارتر از آفتاب نیمروز، دالّ بر وجود سازمانیافته و روشمند تروریسم دولتی در رژیم ولایت منحط فقیه خونخوار است، که نه تنها مزدورانش به انواع فسق و فجور آلودهاند بلکه رهبران این حکومت جبّار، برای بقای غاصبانهٴ خود از ارتکاب هر گونه رذالت چون فاجعه کهریزک و هر گونه جنایتی چون کشتار اسیران بلوچ إبا ندارند.
این کشتار وحشیانه را به خانواده بشری، به ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی، به هم میهنان بلوچ بهویژه خانوادههای این عزیزان از دست رفته صمیمانه تسلیت میگویم». زندان مرکزی بندرعباس ارژنگ داوودی
به سخره گرفتن دژخیم و ابزار اعدامش، جدیترین پیامی است که از حرکت زندانیان سیاسی و خانوادههایشان ساطع شده و به جامعه میرسد. این پیام، برای ولیفقیه ارتجاع و حسن روحانی نیز، جز ناقوس مرگ ظالمان چیزی نیست. وقتی زندان و اعدام، شکنجه و تبعید اثر نداشته باشد، باید یقین کرد که توفان سرنگونی در راه است.