وزیر اطلاعات دولت روحانی اعلام کرد که: «راهبرد وزارت اطلاعات، فراهم کردن امنیت برای فضای دانشگاهی است».
محمود علوی - وزير اطلاعات
این حرف که روزنامه جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران روز 25مهر، از زبان وزیر اطلاعات رژیم آخوندی نقل کرده، در اولین برخورد آن قدرتوضیح واضحات است که اصلاً نباید توجهی را جلب کند؛
چون اگر کسی انتظار رفتار و رویکردی جز این از رژیم در قبال دانشگاه داشته باشد، معلوم میشود که به قول معروف اصلاً «توی باغ» نیست!
اما حرفهای وزیر اطلاعات وقتی در کنار سخنرانی چند روز پیش حسن روحانی در مراسم بازگشایی دانشگاه قرار بگیرد، قابل تأمل میشود. روحانی در آن سخنرانی، حرفهای متفاوتی زده و از جمله گفته بود:
اما حرفهای وزیر اطلاعات وقتی در کنار سخنرانی چند روز پیش حسن روحانی در مراسم بازگشایی دانشگاه قرار بگیرد، قابل تأمل میشود. روحانی در آن سخنرانی، حرفهای متفاوتی زده و از جمله گفته بود:
«ما با انتقاد، با مباحثه ما میتوانیم به صواب و رأی درست و واقعی دستیابیم. مگر دانشگاهی میتواند به مراتب والای علمی خود دست یابد، اما استاد کلاس در بیان عقاید خود آزاد نباشد؟
ما در دنیایی زندگی میکنیم که دروازهها بهصورت سابق، دیوارها بهصورت سابق مرزبندیها بهصورت سابق وجود ندارد».
در مورد اینکه این دوگانگی را چگونه باید تعبیر و تفسیر کرد، چند تابلو میتواند وجود داشته باشد:
حرفهای آخوند روحانی صرفاً شیادبازی و فریب بوده، چرا که این رژیم که نمیتواند یک ذره آزادی و انتقاد و این چیزها را بپذیرد!
حرف که در این رژیم ارزشی ندارد، اینها هر حرفی میزنند، روی هیچ حرفشان نباید حساب باز کرد.
حرف وزیر اطلاعات با حرف روحانی متفاوت است و نشانهٴ شکاف میان این دو میباشد.
هر 3تابلو بالا که میتوان در همین عداد باز هم بر آنها افزود، در جای خود درست است و حتی همهٴ آنها در کنار هم و با هم نیز میتواند به نسبتی درست باشد. اما… اما واقعیت میتواند قدری پیچیدهتر از آنچه در وهلهٴ اول به نظر میآید باشد.
درست است که روحانی از درون این رژیم درآمده و داستان این رژیم با آزادی، داستان جن و بسمالله است و روحانی هم مثل خاتمی قادر نیست یک قطره آزادی و حقوقبشر به این رژیم تزریق کند؛ اما واقعیتی که نباید فراموش کرد این است که با آمدن روحانی که شاخص خط خوردن جام زهر است، چیزی در این رژیم تغییر کرده و همه پدیدهها دستخوش تغییر شده. آنچنان تغییری که رفسنجانی هم صدا و سیمای رژیم را جعبة سانسور مینامد!
از مهمترین پایههای این تغییر، وضعیت انفجاری است که در آن، خط سرکوب بهخصوص در دانشگاهها در بنبست است. بنابراین اگرچه ژست آزادی از سوی آخوند روحانی شیادانه است، اما در عینحال ناشی از این واقعیت است که خط امنیتی کردن دانشگاه دیگر به ضد خودش عمل میکند. این واقعیت را روحانی در همان سخنرانی، در این جمله خلاصه کرد: «شما بدانید اگر جو را امنیتی کردید نفاق را توسعه دادهاید».
قابلتوجه است که روحانی نمیگوید اگر جو امنیتی شود، مجاهدین در دانشگاه نفوذ میکنند، بلکه میگوید مجاهدین توسعه و گسترش پیدا میکنند. بنابراین اگر روحانی از مخالفت با جو امنیتی حرف میزند، از بخش عمدهاش که ژست و فریب است که بگذریم، الباقیاش هم نه از «حب» او به آزادی و دموکراسی، بلکه ناشی از بغضش نسبت به مجاهدین است.
اکنون از این منظر اگر به سایر حرفهای روحانی و همچنین حرفهای وزیر اطلاعاتش توجه کنیم، واقعیتهای بیشتری را درمییابیم. روحانی سعی میکند، این آزادی و آزادی بیان را عمدتاً در کادر آزادی علمی (که همین هم تا کنون در دانشگاهها نبوده) معنی کند: «مگر دانشگاهی میتواند به مراتب والای علمی خود دست یابد، اما استاد کلاس، در بیان عقاید خود آزاد نباشد». اما بهمثابه داستان همان یک قطره آزادی، رژیم تاب تحمل همین یک قطره از آزادی را هم ندارد.
اکنون به حرفهای وزیر اطلاعات روحانی، آخوند علوی برگردیم. او پس از تأکید بر استراتژیک بودن ایجاد فضای امنیتی برای دانشگاهها، میگوید: «امنیت باید بهگونهیی باشد که دانشجویان و استادان بتوانند در یک فضای آکنده از امنیت و آرامش خاطر به حرکت علمی خود بپردازند و نقد سازنده نسبت به همه مسائل دانشگاهی، مسائل جامعه و مدیریت کشور داشته باشند». منظور وی بهروشنی، ایجاد یک فضای کنترل شده در دانشگاه است که دانشجویان دستآموز بتوانند مطالبات و اعتراضات دانشجویی را در وهلهٴ اول به سوی مسائل صنفی و دانشگاهی و دست آخر به سوی «مسائل (بیخطر) جامعه و مدیریت (اجرایی) کشور» سمت بدهند. این میتواند همان «سوپاپ اطمینان» باشد که چندی پیش (تیر 92) یکی از عوامل رژیم در دانشگاه در یک میزگرد تلویزیونی مطرح کرد و در ضرورت وجود انجمنهای اسلامی گفت که اینها با رابطهای که با قدرت حاکم دارند، میتوانند بهعنوان سوپاپ اطمینان عمل کرده و فضای دانشگاه را تحت کنترل نگهدارند.
اما این صرفاً یک توهم است که رژیم در شرایط کنونی بتواند از طریق تشکلهای حکومتی و دستآموز اعتراضهای دانشجویی را به کانال صنفی منحرف کند، بدون آن که نیازی به وارد کردن پاسدار و لباسشخصی داشته باشند. واقعیت این است که فضای دانشگاه به تبع فضای جامعه، چنان جوشان و فشار اسمزی ناشی از آن چنان بالا و نافذ است که کافی است کمترین منفذی در جایی ایجاد شود، خشم و اعتراض از همان منفذ فوران میکند و طومار همهٴ ترفندها و توطئههای رژیم را در هممینوردد.