هرچه به روز مذاکرات 5+1 با رژیم نزدیکتر میشویم، لحن باندهای درگیر جنگ قدرت، در مورد این مذاکرات صریحتر میشود و صف آرایی آنها در مقابل هم آشکارتر.
جالب این جاست که هر دو باند در حالیکه یکدیگر را مورد حمله قرار میدهند و هر کدام موضع دیگری را نسبت به مذاکرات اتمی در پیش رو رد میکند، اما هر دو اصل مذاکرات را تأیید میکنند و ضروری میدانند. یک باند، رقیب را متهم میکند که با اندیشهٴ «تسلیمطلبی» مذاکرات را خراب خواهد کرد، باند رقیب طرف مقابل را به «افراطیگری» و تلاش برای بهشکست کشاندن مذاکرات متهم میکند. با این همه هر دو بر ضرورت اصل مذاکرات و بهنتیجه رسیدن آن تأکید میکنند.
روزنامه جوان، ارگان بسیج پاسداران بهنمایندگی از باند خامنهای در شمارهٴ امروزش (شنبه) نوشته است: «با تأکید بر اینکه به تلاش و تحرک دیپلوماتیک اهمیت میدهیم، نیروهای خط مقدم دیپلوماسی کشور را به شناخت بیشتر ماهیت نظام سلطه متذکر میشویم».
روزنامه حکومتی جمهوری که نظرات رفسنجانی را منتشر میکند، «دور جدید مذاکرات هستهیی» را «امیدواریهای تازه» میداند و هشدار میدهد که «برخی گروههای افراطی» قصد «تخریب فضای گفتگوها» را دارند. به تیم مذاکرهکننده هم یادآوری میکند که تحت تأثیر این فضا قرار نگیرد و «از طرح پیشنهادهای غیرواقعبینانه و حساسیتزا پرهیز کند».
همین رویکرد در سایر روزنامهها و رسانههای باندی نیز دیده میشود.
حالا سؤال این است که اگر این باندهای متخاصم هر دو بر ضرورت مذاکرات تأکید میکنند و هر کدام به زبان خاص و از موضع منافع خود خواستار مذاکره هستند، پس این دعوا و درگیری ناشی از چیست و اختلاف کجاست؟
با دقت در اظهارات سردمداران و مقالات و سرمقالههای روزنامههای باندی بهروشنی میشود دید که نظر مشترک آنها ناشی از شرایط خفگی کل نظام است که گردنش در حلقه طناب بحرانها بهویژه تحریمها هر روز دارد بیشتر فشرده میشود. بنابراین همهٴ باندهای رژیم خواستار ادامه تنفس و بهتأخیر افتادن لحظهٴ خفگی هستند. اما اختلاف در چیست؟ اختلاف در نیت آنها و نقشهٴ مسیرشان برای آینده است. خامنهای در این خیال است که پس از گشایش در تحریمها با سرعت بیشتر به سمت دستیابی به بمب پیش خواهد رفت و از جنگافروزی منطقهیی هم برای وارد کردن فشار به جامعه بینالمللی حداکثر استفاده را خواهد نمود. رفسنجانی در این فکر است که رابطه با غرب بهویژه آمریکا را بازسازی و ادامه حیات رژیم را از این طریق امکانپذیر کند. این البته با سرکشیدن جامهای زهر متعدد توسط خامنهای امکانپذیر است، امری که ولیفقیه ارتجاع هرگز نمیخواهد به آن تن دهد و تاج و تخت خود را بهسادگی به رفسنجانی تقدیم کند. در نتیجه تشدید بیش از پیش جنگ قدرت و شتاب گرفتن روند فروپاشی نظام ولایتفقیه در چشمانداز قرار دارد و بهروشنی میشود آن را دید.
جالب این جاست که هر دو باند در حالیکه یکدیگر را مورد حمله قرار میدهند و هر کدام موضع دیگری را نسبت به مذاکرات اتمی در پیش رو رد میکند، اما هر دو اصل مذاکرات را تأیید میکنند و ضروری میدانند. یک باند، رقیب را متهم میکند که با اندیشهٴ «تسلیمطلبی» مذاکرات را خراب خواهد کرد، باند رقیب طرف مقابل را به «افراطیگری» و تلاش برای بهشکست کشاندن مذاکرات متهم میکند. با این همه هر دو بر ضرورت اصل مذاکرات و بهنتیجه رسیدن آن تأکید میکنند.
روزنامه جوان، ارگان بسیج پاسداران بهنمایندگی از باند خامنهای در شمارهٴ امروزش (شنبه) نوشته است: «با تأکید بر اینکه به تلاش و تحرک دیپلوماتیک اهمیت میدهیم، نیروهای خط مقدم دیپلوماسی کشور را به شناخت بیشتر ماهیت نظام سلطه متذکر میشویم».
روزنامه حکومتی جمهوری که نظرات رفسنجانی را منتشر میکند، «دور جدید مذاکرات هستهیی» را «امیدواریهای تازه» میداند و هشدار میدهد که «برخی گروههای افراطی» قصد «تخریب فضای گفتگوها» را دارند. به تیم مذاکرهکننده هم یادآوری میکند که تحت تأثیر این فضا قرار نگیرد و «از طرح پیشنهادهای غیرواقعبینانه و حساسیتزا پرهیز کند».
همین رویکرد در سایر روزنامهها و رسانههای باندی نیز دیده میشود.
حالا سؤال این است که اگر این باندهای متخاصم هر دو بر ضرورت مذاکرات تأکید میکنند و هر کدام به زبان خاص و از موضع منافع خود خواستار مذاکره هستند، پس این دعوا و درگیری ناشی از چیست و اختلاف کجاست؟
با دقت در اظهارات سردمداران و مقالات و سرمقالههای روزنامههای باندی بهروشنی میشود دید که نظر مشترک آنها ناشی از شرایط خفگی کل نظام است که گردنش در حلقه طناب بحرانها بهویژه تحریمها هر روز دارد بیشتر فشرده میشود. بنابراین همهٴ باندهای رژیم خواستار ادامه تنفس و بهتأخیر افتادن لحظهٴ خفگی هستند. اما اختلاف در چیست؟ اختلاف در نیت آنها و نقشهٴ مسیرشان برای آینده است. خامنهای در این خیال است که پس از گشایش در تحریمها با سرعت بیشتر به سمت دستیابی به بمب پیش خواهد رفت و از جنگافروزی منطقهیی هم برای وارد کردن فشار به جامعه بینالمللی حداکثر استفاده را خواهد نمود. رفسنجانی در این فکر است که رابطه با غرب بهویژه آمریکا را بازسازی و ادامه حیات رژیم را از این طریق امکانپذیر کند. این البته با سرکشیدن جامهای زهر متعدد توسط خامنهای امکانپذیر است، امری که ولیفقیه ارتجاع هرگز نمیخواهد به آن تن دهد و تاج و تخت خود را بهسادگی به رفسنجانی تقدیم کند. در نتیجه تشدید بیش از پیش جنگ قدرت و شتاب گرفتن روند فروپاشی نظام ولایتفقیه در چشمانداز قرار دارد و بهروشنی میشود آن را دید.