از م. شوق
چی شد که نظام قصد نرمش دارد؟
شلوار آقا نیاز به یک کش دارد؟
چی شد که روانه کرده روحانی را؟
در جیبش بمب، جای کشمش دارد!
افتاده به قر دادن و پیش دنیا
دستمال گرفته قصد خواهش دارد!
شاید که هوا پس است و عظما ترسان،
بو برده که خلق قصد خیزش دارد؟
تب کرده وچاییده و لرزان گشته
بینیّ نظام آبریزش دارد؟
با اهل مماشات بگو دریابند!
قولنج حاجی نیاز به مالش دارد
پیزور به پالون نظام بگذارید!
فردو و اراک را چو پیشکش دارد
کرچک بدهید! ثقل سنگین کرده
تحریم بسی فشار و پیچش دارد!
ریزش به سپاه و به بسیجش افتاد
دستگاه نظام حکم آبکش دارد
از شدت تحریم نماندش آهی؟
در داخل بیت هم که چالش دارد
از جنگ و جدال گرگ هایش هر روز
صدجور سمینار و همایش دارد
یک جای نظام نمانده سالم، دکتر!
از سر تا پا سوزش و خارش دارد
لیکن صفت تمام این بدبختیش
در فرهنگش عنوان «نرمش» دارد
داد از آن قر که قهرمانانه بود
در سطح جهان ز خنده ترکش دارد
در زیر بنای بیت آب افتاده
خاک وطن است قصد رانش دارد!