728 x 90

حمله به اشرف,

خاطره‌یی از شهید قهرمان و عزیزم حسین مدنی

-

--
--
از م. خ
حسین برادری بسیار دوست داشتنی بود. همیشه از او انرژی و انگیزه می‌گرفتم. از چهره و رفتار و گفتارش آتش به سمت دشمن و عشق به سمت خلق و همرزمانش ساطع می‌شد.
من او را از دیر باز یعنی سال 58 (بعد از انقلاب ضدسلطنتی) در انجمن آمریکا می‌شناختم و از همان موقع صلابت و جنگاوری او را احساس می‌کردم. اما آنچه بسیار برایم چشم‌گیر و انگیزاننده بود.
در سال82 و شروع اشغال عراق توسط آمریکا، تعادل قوای موجود خیلی واضح و عیان و با فاصله بسیار زیاد علیه ما بود. آمریکای ابر قدرت ما را احاطه کرده بود و ما هیچ چیز که در دنیای امروز بتوان بر آن نام تعادل‌قوا گذاشت نداشتیم. یک روز در یک ملاقات که من هم حضور داشتم، صحنه‌ایی دیدم که هیچ‌گاه از خاطرم نمی‌رود. سرهنگ آمریکایی که در موضع بالا در تعادل‌قوا بود یک مارک تروریسم به ما زد که خیلی هم تیز نبود. در این ملاقات حسین درسی و آموزشی به آن افسر داد که مرا دگرگون کرد. او بدون این‌که ذره‌یی اسیر تعادل‌قوا شده باشد، از موضع یک مجاهد سرفراز، با افتخار در مورد جنگ ما علیه رژیم خمینی توضیح داد، به بی‌پایگی برچسب تروریستی با استدلهای قوی پاسخ داد و سپس وارفتگی و خیانتهای آمریکا را در یاری رساندن به این دشمن بشریت برشمرد از جمله بمباران قرارگاههایمان و شهادت بیش از 50 مجاهد را جلوی رویش گذاشت. من نگران شدم که میزی به هم بخورد و روابطی خراب شود. ولی جسارت و جنگاوری حسین مرا میخکوب کرد. سرهنگ آمریکایی هیچ چیزی برای گفتن نداشت. سالها بعد، آن سرهنگ آمریکایی جزء حامیان مقاومت ما شد و هم‌اکنون نیز تلاش خود را برای کمک به اشرف می‌کند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1506e386-47f3-4905-af8f-783905fc8d15"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات