در مجلس ارتجاع طرح استیضاح وزیر کار احمدینژاد با امضای 18عضو مجلس بهجریان افتاده است. این استیضاح در واقع ادامه دعوا بر سر برکناری یا ابقای سعید مرتضوی، قاضی جنایتکار معروف در منصب رئیس سازمان تأمین اجتماعی است. او را احمدینژاد به این سمت گمارده و باند مقابل میخواهد وی را برکنار کند. بعد از کشمکشهای دامنهدار بین دو طرف، که سوابقش یک پرونده قطور یک ساله را شامل میشود؛ سرانجام احمدینژاد برای دور زدن مجلس و قوه قضاییه و بهقول باند لاریجانی «دهنکجی به قانون»، به این تاکتیک متوسل شد که معاون اولش رحیمی را بهطور صوری، بهعنوان ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب کند و به این ترتیب دست مجلس را از این سازمان کوتاه کرد، چرا که احضار یا استیضاح معاون رئیسجمهور توسط مجلس، در قانون رژیم تعریف نشده. رحیمی هم بلافاصله خود مرتضوی را بهعنوان سرپرست سازمان تأمین منصوب کرد. به قول رسانههای حکومتی مرتضوی بهطور مسخرهای، جانشین خودش شده است.
پاتک لاریجانی و باند او هم استیضاح شیخ الاسلامی وزیر کار دولت احمدینژاد است، با این مضمون که تو حق نداشتی مسئولیت خود را به معاون رئیسجمهور واگذار کنی!
از طرف دیگر، محمد دهقان عضو هیأترئیسه مجلس رژیم درباره این استیضاح گفته است «نمایندگان مجلس تمایلی نداشتند در پایان عمر دولت، وزیری را استیضاح کنند اما اینگونه دهن کجی به قانون نباید بدون هزینه باقی بماند. اصرار به ماندن مرتضوی عجیب است». اما با همین استدلال میتوان گفت که اصرار مجلس بر برکناری مرتضوی هم عجیب است. اما واقعیت این است که این کشمکش ناشی از ماهیت باندی رژیم است و علت بالا گرفتن آن در این شرایط هم مشخص است. این کشمکشها در واقع بخشی از آتش تهیة باندهای رژیم در جنگ انتخابات است که از همین حالا یعنی 5ماه مانده به نمایش انتخابات آغاز شده و در رأس رژیم جریان دارد. ولیفقیه ”طلسم شکسته“ در سه هفته اخیر دو بار بههمین خاطر به صحنه آمده است. یک بار علیه احمدینژاد و رفسنجانی تیغ کشید و گفت «هی نگویید انتخابات آزاد، انتخابات آزاد…» و بار دوم در همین هفته گذشته از در نرمش و کاستن از تنش درآمد و گفت: «من نمیخوام کسی رو متهم کنم» و شعار وحدت داد. البته این دور از رویارویی میان باندها از چند ماه پیش آغاز شده است. بهطور مشخصی وقتی که لاریجانی در مجلس ارتجاع به خواست خامنهای طرح اصلاح قانون انتخابات را در دستور قرار داد تا فرش را از زیر پای احمدینژاد بکشد، اما در عمل این جنگ، به یک جنگ فرسایشی و بیپایان تبدیل شده است؛ چون احمدینژاد تهدید کرد که حرفهایش را خواهد زد و ولیفقیه طلسمشکسته هم مجبور شد حرفش را و موضعش را تعدیل کند و این خودش را در ایجاد یک هیأتی به نام هیأت اجرایی یا هیأت مرکزی انتخابات نشان داد این قانون در واقع تعدیل شده قانون اصلاح انتخابات است که توسط شورای نگهبان تصویب شد. و تصویب آن البته یک ضربهیی به احمدینژاد است، اما نه ضربه چندان کاری، زیرا حاوی یک عقبنشینی بیش از 50درصدی نسبت به طرحی است که لاریجانی ابتدا در دستور قرار داده بود. این جنگ و گریزها و آتشباریهای پراکنده در واقع همان آتش تهیة باندها در جنگ انتخابات است.
در حالی که جنگ فرسایشی و تک و پاتک باندهای ولیفقیه و احمدینژاد همچنان ادامه دارد و دو طرف با عباراتی نظیر «دهن کجی به قانون» همدیگر را زیر ضرب میبرند، شاهد هستیم که در داخل باند ولیفقیه هم تشتت زیادی حکمفرماست، کشمکش در بهاصطلاح ائتلاف تشکیل شده از بالاترین مهرههای باند خامنهای شامل حداد عادل، ولایتی و قالیباف کاملاً آشکار شده است. ظاهراً قرار بوده که این ائتلاف یک کاندیدای واحد معرفی کنند. اما بهنوشته روزنامه حکومتی قانون، ولایتی از کنارهگیری حداد عادل به نفع خودش خبر داده، که این امر، حداد را ناراحت کرده و او بهشدت حرف ولایتی را تکذیب کرده؛ از طرف دیگر از قول حداد عادل نقل شده که «آقای قالیباف در حد و اندازه یک معاون اول خوب هستند» که این حرف، به قالیباف خیلی بر خورده و او در پاسخ حداد گفته است: ”باید دید کسی که این حرف را زده، خودش اساساً در حد و اندازه ریاستجمهوری هست یا نه“.
حال در فرجام این کشمکش، با توجه به بحران فزایندهٴ درونی رژیم که جنگ نه فقط میان باندهای متخاصم، بلکه در درون باندها هم جریان دارد،
باید منتظر ادامه و تشدید این جنگ که شکل فرسایشی هم بهخود گرفته باشیم، اما مهم این است که ببنیم کی و کجا این جنگ از یک روال معمول، به جراحی نهایی و به جرقه اساسی منجر خواهد شد؟
خامنهای اول خیز برداشته بود تا در مرحله تعیین کاندیدا، این موضوع رو فیصله بدهد و احمدینژاد را حذف و جراحی کند، اما بهنظر میآید که فعلاً ترجیح داده در این مرحله دست نگهدارد و به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، جراحی و خونریزیهای آن را به مرحله بعد موکول کند، اما هر چقدر هم بخواهد این سرنوشت را به عقب بیندازد به هر صورت در خردادماه هنگام اعلام نتایج نمایش انتخابات جرقه انفجار در درون رژیم زده خواهد شد.
پاتک لاریجانی و باند او هم استیضاح شیخ الاسلامی وزیر کار دولت احمدینژاد است، با این مضمون که تو حق نداشتی مسئولیت خود را به معاون رئیسجمهور واگذار کنی!
از طرف دیگر، محمد دهقان عضو هیأترئیسه مجلس رژیم درباره این استیضاح گفته است «نمایندگان مجلس تمایلی نداشتند در پایان عمر دولت، وزیری را استیضاح کنند اما اینگونه دهن کجی به قانون نباید بدون هزینه باقی بماند. اصرار به ماندن مرتضوی عجیب است». اما با همین استدلال میتوان گفت که اصرار مجلس بر برکناری مرتضوی هم عجیب است. اما واقعیت این است که این کشمکش ناشی از ماهیت باندی رژیم است و علت بالا گرفتن آن در این شرایط هم مشخص است. این کشمکشها در واقع بخشی از آتش تهیة باندهای رژیم در جنگ انتخابات است که از همین حالا یعنی 5ماه مانده به نمایش انتخابات آغاز شده و در رأس رژیم جریان دارد. ولیفقیه ”طلسم شکسته“ در سه هفته اخیر دو بار بههمین خاطر به صحنه آمده است. یک بار علیه احمدینژاد و رفسنجانی تیغ کشید و گفت «هی نگویید انتخابات آزاد، انتخابات آزاد…» و بار دوم در همین هفته گذشته از در نرمش و کاستن از تنش درآمد و گفت: «من نمیخوام کسی رو متهم کنم» و شعار وحدت داد. البته این دور از رویارویی میان باندها از چند ماه پیش آغاز شده است. بهطور مشخصی وقتی که لاریجانی در مجلس ارتجاع به خواست خامنهای طرح اصلاح قانون انتخابات را در دستور قرار داد تا فرش را از زیر پای احمدینژاد بکشد، اما در عمل این جنگ، به یک جنگ فرسایشی و بیپایان تبدیل شده است؛ چون احمدینژاد تهدید کرد که حرفهایش را خواهد زد و ولیفقیه طلسمشکسته هم مجبور شد حرفش را و موضعش را تعدیل کند و این خودش را در ایجاد یک هیأتی به نام هیأت اجرایی یا هیأت مرکزی انتخابات نشان داد این قانون در واقع تعدیل شده قانون اصلاح انتخابات است که توسط شورای نگهبان تصویب شد. و تصویب آن البته یک ضربهیی به احمدینژاد است، اما نه ضربه چندان کاری، زیرا حاوی یک عقبنشینی بیش از 50درصدی نسبت به طرحی است که لاریجانی ابتدا در دستور قرار داده بود. این جنگ و گریزها و آتشباریهای پراکنده در واقع همان آتش تهیة باندها در جنگ انتخابات است.
در حالی که جنگ فرسایشی و تک و پاتک باندهای ولیفقیه و احمدینژاد همچنان ادامه دارد و دو طرف با عباراتی نظیر «دهن کجی به قانون» همدیگر را زیر ضرب میبرند، شاهد هستیم که در داخل باند ولیفقیه هم تشتت زیادی حکمفرماست، کشمکش در بهاصطلاح ائتلاف تشکیل شده از بالاترین مهرههای باند خامنهای شامل حداد عادل، ولایتی و قالیباف کاملاً آشکار شده است. ظاهراً قرار بوده که این ائتلاف یک کاندیدای واحد معرفی کنند. اما بهنوشته روزنامه حکومتی قانون، ولایتی از کنارهگیری حداد عادل به نفع خودش خبر داده، که این امر، حداد را ناراحت کرده و او بهشدت حرف ولایتی را تکذیب کرده؛ از طرف دیگر از قول حداد عادل نقل شده که «آقای قالیباف در حد و اندازه یک معاون اول خوب هستند» که این حرف، به قالیباف خیلی بر خورده و او در پاسخ حداد گفته است: ”باید دید کسی که این حرف را زده، خودش اساساً در حد و اندازه ریاستجمهوری هست یا نه“.
حال در فرجام این کشمکش، با توجه به بحران فزایندهٴ درونی رژیم که جنگ نه فقط میان باندهای متخاصم، بلکه در درون باندها هم جریان دارد،
باید منتظر ادامه و تشدید این جنگ که شکل فرسایشی هم بهخود گرفته باشیم، اما مهم این است که ببنیم کی و کجا این جنگ از یک روال معمول، به جراحی نهایی و به جرقه اساسی منجر خواهد شد؟
خامنهای اول خیز برداشته بود تا در مرحله تعیین کاندیدا، این موضوع رو فیصله بدهد و احمدینژاد را حذف و جراحی کند، اما بهنظر میآید که فعلاً ترجیح داده در این مرحله دست نگهدارد و به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، جراحی و خونریزیهای آن را به مرحله بعد موکول کند، اما هر چقدر هم بخواهد این سرنوشت را به عقب بیندازد به هر صورت در خردادماه هنگام اعلام نتایج نمایش انتخابات جرقه انفجار در درون رژیم زده خواهد شد.