وقتی دائرهالمعارف موسیقی ایران را برای موضوعی میکاویدم، در همان اولین صفحه نگاهم به نام «آژنگ» افتاد. نامی که در ذهن من از خیلی پیشترها، بهطور حسی با چیزهایی مثل، فروتنی، متانت، جدیت، پشتکار، مترادف شده و علاقه مرا به خود برانگیخته بود. البته سن و سال من هرگز اقتضا نکرده است که شانس دیدن و یا ملاقات وی را داشته باشم، اما همواره یک ارادت قلبی نسبت به وی در خود احساس کردهام. نمیدانم، شاید منشأ اولیهٴ این حس و علاقه، همین نام زیبا و آهنگین «آژنگ» باشد!
ابراهیم آژنگ یکی از اولین کسانی است که موسیقی علمی را به مردم ایران معرفی کرد و آن را در میان علاقمندان به موسیقی اشاعه داد و در این راه، الحق، زحمات زیادی متقبل شد.
آژنگ در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه در قسمت موسیقی «مدرسه نظام» که به سرپرستی «مسیو کبویر» اتریشی اداره میشد، به تحصیل مشغول شد. بهمدت یکسال از معلومات «مسیو لومر» معروف استفاده کرد و به یمن جدیت و پشتکار و استعداد خود، بهزودی توانست به کلیه آلات موسیقی نظامی آن زمان آشنا شود. او رشتههای مختلف علم موسیقی، از جمله تئوری، سلفژ، ارکستراسیون و هارمونی را که تا مدتها بعد، برای بسیاری ناآشنا و غریب مینمود، فراگرفت و به سرعت به یک مربی لایق و کارآمد تبدیل شد. معلمی دلسوز و خدمتکاری بیچشمداشت که پاداش زحمات خود را تنها از غلیانهای درونی خویش در عشق به مردم و سرزمینش دریافت میکرد.
یکبار، هنگامیکه مظفرالدین شاه در بازگشت از سفر اروپا، چند ویولن برای دستهٴ ارکستر به ایران آورد، کسی با نواختن این ساز آشنایی نداشت. در نتیجه «مسیو دیوال»، معلم فرانسوی را برای آموزش این ساز استخدام کردند. آژنگ بار دیگر فرصت را در یادگیری مغتنم شمرد و با هوش سرشاری که داشت توانست ظرف دو سال مهارت کافی در نواختن این ساز بهدست آورد؛ آنقدر که در محافل هنری آن روز به «ابراهیم ویولنی» مشهور شد.
یکی از خدمات ارزندهٴ آژنگ به نسل آن روزگار و طبعاً امروز، دایر کردن کلاس برای آموزش موسیقی علمی بود. این شاید در عداد اولین کلاسهای موسیقی علمی در ایران باشد. باید در نظر داشت که سخن آوردن از موسیقی علمی در آن زمان که موسیقی ایران تنها در نهانخانه دل اساتید قدیمی یافت میشد و اصالت داشت، به دل و جرأت و پشتکاری شگرف نیاز داشت. آژنگ، آرام و بیآلایش، اما اهل این کار بود.
او به ملاقات شادروان میرزا حسینقلی، استاد چیرهدست تار و گنجینه بزرگ دستگاهها و ردیفهای موسیقی ایرانی، رفت و به وی پیشنهاد کرد دوره کاملی از موسیقی ایرانی را از روی ساز وی به نت بیاورد. میرزا حسینقلی نپذیرفت و آن را کاری مشکل و یا ناممکن میدانست. اما آژنگ پس از پافشاری زیاد، سرانجام موفق شد تمامی دستگاههای موسیقی ایرانی را از روی پنجه استاد تعلیم گرفته و ردیفهای آن استاد بزرگ را با استادی و مهارت تمام نت کند. همچنین همراه با این کار عظیم، توانست برای تمام دستگاهها پیشدرآمد، رنگ و تصنیفهای زیبایی بسازد.
از جمله کارهای آژنگ، میتوان از اپرتی بهنام «اپرت دکتر ریاضیدان» نام برد که چند بار به معرض نمایش درآمد و مورد استقبال هنردوستان آن روزگار قرار گرفت.
او که همواره کار بینام و نشان را بر جنجال و شهرت و مال و منال ترجیح میداد، در اواخر عمر بهخاطر میدانداری بسیاری تازه بهدوران رسیدهها و نبود دولت و مدیریتی لایق، کنج عزلت و کتاب و مطالعه را برگزید، به این امید که شاگردانش بتوانند بهتر از گذشتگان، هنر موسیقی را در مداری بالاتر گسترش دهند.
نمیدانم، شاید بسیاری از دوستان جوان، اولین بار در این یادداشت با نام خوشآهنگ «آژنگ» آشنا میشوند. گسستگی ما از افتخارات هنری گذشتهمان البته از جمله دستاوردهای ناگوار فاشیسم مذهبی و رژیم سیهسرشت ولایتفقیه است. چیزی که میبایست و میباید با تلاش و کوشش، شاید بهتر که بگوییم «مبارزه» ی، متقابل هنرمندان آگاه، خنثی و جبران میشد و بشود. حفرهٴ سیاهی که در ابعاد زیادی هنوز برای جوانان ما، به نیکی، پر و روشن نیست.
ناگفته نگذارم که علاقه روزافزون جوانان ما به موسیقی و ظهور و وجود استعدادهای آفرین انگیز در این زمنیه، خود مبارزهای آشکار و نهان با ضدارزشهای فرهنگی نظام حاکم بوده است. اما در عینحال شایسته است که به گذشته و تاریخ موسیقی خود نیز واقف باشند و بدانند امانتی را که امروز در دستان آنهاست، چه کسانی و چگونه با رنج و مشقتی عجین با عشق، از آب و گل بیرون کشیدند و آراستند. یاد آژنگ را به شادی گرامی میداریم.
شادی وقتی که «حزن و آه» نباشد
شادی روزی که «شیخ و شاه» نباشد.
ابراهیم آژنگ یکی از اولین کسانی است که موسیقی علمی را به مردم ایران معرفی کرد و آن را در میان علاقمندان به موسیقی اشاعه داد و در این راه، الحق، زحمات زیادی متقبل شد.
آژنگ در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه در قسمت موسیقی «مدرسه نظام» که به سرپرستی «مسیو کبویر» اتریشی اداره میشد، به تحصیل مشغول شد. بهمدت یکسال از معلومات «مسیو لومر» معروف استفاده کرد و به یمن جدیت و پشتکار و استعداد خود، بهزودی توانست به کلیه آلات موسیقی نظامی آن زمان آشنا شود. او رشتههای مختلف علم موسیقی، از جمله تئوری، سلفژ، ارکستراسیون و هارمونی را که تا مدتها بعد، برای بسیاری ناآشنا و غریب مینمود، فراگرفت و به سرعت به یک مربی لایق و کارآمد تبدیل شد. معلمی دلسوز و خدمتکاری بیچشمداشت که پاداش زحمات خود را تنها از غلیانهای درونی خویش در عشق به مردم و سرزمینش دریافت میکرد.
یکبار، هنگامیکه مظفرالدین شاه در بازگشت از سفر اروپا، چند ویولن برای دستهٴ ارکستر به ایران آورد، کسی با نواختن این ساز آشنایی نداشت. در نتیجه «مسیو دیوال»، معلم فرانسوی را برای آموزش این ساز استخدام کردند. آژنگ بار دیگر فرصت را در یادگیری مغتنم شمرد و با هوش سرشاری که داشت توانست ظرف دو سال مهارت کافی در نواختن این ساز بهدست آورد؛ آنقدر که در محافل هنری آن روز به «ابراهیم ویولنی» مشهور شد.
یکی از خدمات ارزندهٴ آژنگ به نسل آن روزگار و طبعاً امروز، دایر کردن کلاس برای آموزش موسیقی علمی بود. این شاید در عداد اولین کلاسهای موسیقی علمی در ایران باشد. باید در نظر داشت که سخن آوردن از موسیقی علمی در آن زمان که موسیقی ایران تنها در نهانخانه دل اساتید قدیمی یافت میشد و اصالت داشت، به دل و جرأت و پشتکاری شگرف نیاز داشت. آژنگ، آرام و بیآلایش، اما اهل این کار بود.
او به ملاقات شادروان میرزا حسینقلی، استاد چیرهدست تار و گنجینه بزرگ دستگاهها و ردیفهای موسیقی ایرانی، رفت و به وی پیشنهاد کرد دوره کاملی از موسیقی ایرانی را از روی ساز وی به نت بیاورد. میرزا حسینقلی نپذیرفت و آن را کاری مشکل و یا ناممکن میدانست. اما آژنگ پس از پافشاری زیاد، سرانجام موفق شد تمامی دستگاههای موسیقی ایرانی را از روی پنجه استاد تعلیم گرفته و ردیفهای آن استاد بزرگ را با استادی و مهارت تمام نت کند. همچنین همراه با این کار عظیم، توانست برای تمام دستگاهها پیشدرآمد، رنگ و تصنیفهای زیبایی بسازد.
از جمله کارهای آژنگ، میتوان از اپرتی بهنام «اپرت دکتر ریاضیدان» نام برد که چند بار به معرض نمایش درآمد و مورد استقبال هنردوستان آن روزگار قرار گرفت.
او که همواره کار بینام و نشان را بر جنجال و شهرت و مال و منال ترجیح میداد، در اواخر عمر بهخاطر میدانداری بسیاری تازه بهدوران رسیدهها و نبود دولت و مدیریتی لایق، کنج عزلت و کتاب و مطالعه را برگزید، به این امید که شاگردانش بتوانند بهتر از گذشتگان، هنر موسیقی را در مداری بالاتر گسترش دهند.
نمیدانم، شاید بسیاری از دوستان جوان، اولین بار در این یادداشت با نام خوشآهنگ «آژنگ» آشنا میشوند. گسستگی ما از افتخارات هنری گذشتهمان البته از جمله دستاوردهای ناگوار فاشیسم مذهبی و رژیم سیهسرشت ولایتفقیه است. چیزی که میبایست و میباید با تلاش و کوشش، شاید بهتر که بگوییم «مبارزه» ی، متقابل هنرمندان آگاه، خنثی و جبران میشد و بشود. حفرهٴ سیاهی که در ابعاد زیادی هنوز برای جوانان ما، به نیکی، پر و روشن نیست.
ناگفته نگذارم که علاقه روزافزون جوانان ما به موسیقی و ظهور و وجود استعدادهای آفرین انگیز در این زمنیه، خود مبارزهای آشکار و نهان با ضدارزشهای فرهنگی نظام حاکم بوده است. اما در عینحال شایسته است که به گذشته و تاریخ موسیقی خود نیز واقف باشند و بدانند امانتی را که امروز در دستان آنهاست، چه کسانی و چگونه با رنج و مشقتی عجین با عشق، از آب و گل بیرون کشیدند و آراستند. یاد آژنگ را به شادی گرامی میداریم.
شادی وقتی که «حزن و آه» نباشد
شادی روزی که «شیخ و شاه» نباشد.