عبدالرضا زاهدی کلشتری:
از دیو و دد و دام چه باک است مرا
از سیلی و دشنام چه باک است مرا
چون خصم شود دو روز دیگر معدوم
از جوخه اعدام چه باک است مرا؟
آنان که از حدیث وفایند بیخبر
گو تا به داستان مجاهد نظر کنند
آن عاشقان گنج حقیقت که بیهراس
تا ژرفنای ساحل دریا گذر کنند
از دار و تازیانه و رگبار بگذرند
تا کاخ ظلم شحنه، زیر و زبر کنند
(عید 1363 زندان گوهر دشت)
***
از دیو و دد و دام چه باک است مرا
از سیلی و دشنام چه باک است مرا
چون خصم شود دو روز دیگر معدوم
از جوخه اعدام چه باک است مرا؟
آنان که از حدیث وفایند بیخبر
گو تا به داستان مجاهد نظر کنند
آن عاشقان گنج حقیقت که بیهراس
تا ژرفنای ساحل دریا گذر کنند
از دار و تازیانه و رگبار بگذرند
تا کاخ ظلم شحنه، زیر و زبر کنند
(عید 1363 زندان گوهر دشت)
***
نسترن باقری:
غمگین مباش خلق من
من امروز به جای باروت
خشم تو را در پوکه فشنگم خواهم ریخت
و فردا تو بر لوله سلاح من خواهی شکفت
ما در سپیده
آسمانرا
غرق خورشید خواهیم کرد
فرش زرین آفتاب را
بر بام خانه بگستران
باران بهار خواهد بارید
وتو غمهایت را با آن خواهی شست
لبخندبزن.