چشم انداز تغییر در ایران در سال 2013
پارلمان انگلستان
29نوامبر 2012 (9آذر 91)
لرد تونی کلارک
همانطور که سایرین در سخنرانی خود بیان کردند، ما طاهر بومدرا را بهخاطر موضعش تحسین میکنیم، استقلال او در اندیشه و صداقتش وی را در این موضع قرار داده است، جایی که ما میتوانیم به او بگوییم، با احترامات عالی، متشکریم. لطفاً سخنانتان با ما را شروع کنید.
طاهر بومدرا - مشاور ویژه یونامی درباره اشرف تا مه 2012
من میخواهم تجربهای که در عراق با اشرفیها و دولت عراق و همچنین دیپلوماتهای ایرانی داشتم را با شما در میان بگذارم. من سه سال و نیم درگیر موضوع کمپ اشر ف بودم و میخواهم مختصراً به وضعیت کنونی در جایی که آنها نامش را کمپ لیبرتی گذاشتهاند بپردازم. در واقع همه داستان از اینجا شروع شد که اشرفیها شکایت میکردند که ما یک مخاطب و طرف حساب نداریم، ما در اینجا زندانی شدهایم و در آن زمان کمپ اشرف به دولت عراق تحویل داده شده بود. آنها عملاً قبل از انتقال در اشرف زندانی شده بودند و میگفتند ما در اینجا محبوس شدهایم و یک طرف حساب معتبر میخواهیم که با او صحبت کنیم. در نتیجهاین طرف حساب میبایست طبعاً سازمان مللمتحد باشد.
به همین خاطر ما ملاقاتی داشتیم، من خودم شخصاً با آنها نشستم و در مورد اینکه راهحل این وضعیت چیست؟ صحبت کردیم و ما فکر کردیم که برای هر دو طرف، دولت عراق از یک طرف و نماینده اشرفیها از طرف دیگر، بهتر است.
تا قبل از آمدن نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد، کوبلر ما بهطور واقع به فکر یک راهحل بودیم که حرمت و شرافت، امنیت و سلامتی اشرفیها را برآورده کند و ما به یک یادداشت تفاهم اعتماد کردیم، یک یادداشت تفاهم واقعی که حفاظت را تأمین کند. در این هنگام سفیر کوبلر از راه رسید. من به او مشورت داده و همچنین مشاور او بودم. من به او گفتم منشور سازمان مللمتحد در جمله اولش میگوید «ما مردم جهان» و این منشور برای حفاظت از مردم است و نه دولتها. بله، این دولتها بودند که این منشور را تصویب کردند ولی این برای حفاظت از مردم بود. بعداً همان پیشنویس اولیه که ما تهیه کردیم که از آنها حفاظت کند تبدیل به ابزاری شد برای آزار و اذیت. و ما گفتیم که اشرف محلی با سابقه 25ساله از ساکنان در آنجا میباشد، چرا باید آنها را از این محل بیرون کنیم؟ چرا ما باید آنها را جابهجا کنیم؟ در حالی که ما میتوانستیم همین کار را از اشرف انجام بدهیم و یک راه خروج مستقیماً از اشرف پیدا کنیم. حالا، مشخص است که هدف نهایی این نبوده است. هدف واقعی از یادداشت تفاهم فشار گذاشتن روی اشرفیها بود تا از مجاهدین فاصله بگیرند. این چیزی بود که هنگام نوشتن یادداشت تفاهم ما دور میز نشسته و در مورد آن صحبت کردیم که بهترین راه برای جدا کردن این افراد که بهاصطلاح بر خلاف میل خود در اشرف به دام افتاده بودند و حالا سازمان مللمتحد اینجا است تا این افراد را آزاد کند و از مجاهدین خارج سازد و آنها را به ایران برگرداند. هدف از امضای این یادداشت تفاهم دقیقاً همین بود.
و شما میبینید که یادداشت تفاهم توسط کوبلر از جانب سازمان مللمتحد امضا شد چرا؟
به این خاطر که در سازمان مللمتحد برخی سازمانها هستند و قرار بود که این یادداشت بین یونامی، کمیساریای عالی پناهندگی سازمان مللمتحد و دولت عراق امضا شود. کمیساریا گفت نه، ما نمیخواهیم بخشی از این معامله باشیم. به هیمن خاطر کوبلر از جانب کلیت سازمان مللمتحد امضا کرد و آن را تبدیل به ابزاری کرد جهت جابهجایی ولی ما بهصورت تکنیکی در مورد این موضوع دور میز نشسته صحبت کردیم که این یک جابهجایی نیست بلکه این اخراج اجباری است و قوانینی مشخصی بر اخراج اجباری حاکم است و بر اساس مبانی بنیادی سازمان مللمتحد وقتی شما فردی را از خانه و محل اقامتش اخراج میکنید شما یک محل آلترناتیو با همان استاندارد یا بهتر در اختیارش قرار میدهید.
و ما تصمیم به این گرفتیم که این یک جابهجایی است. ما از امنیت و شرف این افراد حفاظت میکنیم و ما به آنها کمپ لیبرتی را میدهیم.
من اولین کسی بودم که از کمپ لیبرتی دیدار کردم و من شوکه شدم. من شوکه شدم از اینکه ما در صحنه بودیم، در حالی که ارتش عراق داشت کمپ لیبرتی را غارت میکرد. و ما آنها را میدیدم. زیرساختهای کل این محل برای اسکان دادن 3400نفر مناسب نبود. چه رسد به اینکه استانداردهای بد آن را بخواهیم بگوییم. این وضعیت اصلاً قابلقبول نبود. و این شرایط بر اشرفیها تحمیل شد. نکتهیی که در یادداشت تفاهم قید شده بود این بود که این یک جابهجایی داوطلبانه است و همچنین نقش کوبلر بهعنوان یک تسهیل کننده بود.
حالا ما اینجا یک تسهیل کنندهیی داریم که خودش را برای تسهیل کردن تحمیل میکند. تا جایی که شما خود را برای تسهیل کردن تحمیل میکند بهعنوان تسهیل کننده محسوب نمیشوید و آنگاه حرکت دادن آنها به این کمپ هیچکس قبول نکرد که برود. خوب الآن اصل بر چیست؟
اصل پذیرفته این است که عراق را ترک کنند نه ترک اشرف، پس سازمان مللمتحد به آنها تحمیل کرد که به کمپی بروند که من در صحبتهای قبلیم گفتم که ما اسناد را دستکاری کردیم. و حتی عکسها را دستکاری کردیم که به جهان و اشرفیها نشان دهیم. که این محل استانداردهای قابلقبول را برآورده میکند و من دیگر این موضوع را ادامه نمیدهم. ولی فقط میخواهم نکتهیی را مطرح کنم که قبلاً مطرح نشده بود و آن هم مسأله اموال است. شما توجه دارید که یادداشت تفاهم به موضوع اموال اشارهیی نمیکند و کاملاً سکوت کرده است و این قرار بود که اصلاً به این صورت باشد و ما در این مورد صحبت کرده بودیم. من این موضوع را مطرح کردم که بر سر اموال چه خواهد آمد. اموال منقول و غیرمنقول. ما این را مطرح کردیم و این کوبلر بود که گفت به هیچوجه نه. ما قرار نیست در این مورد صحبت کنیم. اینها مسائل تکنیکی هستند. ما بعداً به این جزییات خواهیم پرداخت. من به او گفتم ما درگیر یک اخراج اجباری هستیم. و شما نمیتوانید این افراد را از اموالشان ممنوع کنید. او گفت ما در مورد این موضوع بعداً صحبت میکنیم. همزمان، همتاهای عراقی ما در کمیته اشرف میگفتند که اموال را فراموش کنید. این اموال مربوط به مردم عراق است و ما از این کوتاه نمیآییم.
پس کوبلر میداند که عراقیها بر سر اموال کوتاه نخواهند آمد. ادعای آنها که این اموال مربوط به مردم عراق است در یادداشت تفاهم وارد نشد و برای همه روشن است که چه کسی به این موضوع پرداخته و کوبلر جامعه بینالمللی را به بیراهه برده است و همچنین اشرفیها را به بیراهه برد و این نه تنها در رابطه با کمپ لیبرتی برای اسکان این افراد مناسب نبود بلکه همچنین در زمینه موضوع بسیار مهم اموال صدق میکند.
حالا من میخواهم همچنین بگویم که چرا سازمان مللمتحد گمراه شده است. ما وزرات خارجه آمریکا را گمراه کردیم، ما وزارتخارجه بریتانیا را گمراه کردیم، صرفاً به این خاطر که شما باید حتماً در عراق، در بغداد باشید تا این وضعیت را بتوانید تصور کنید. در حالی که همه در مرکز تجمع منطقه سبز هستند و دسترسی به هیچ چیز ندارند و محلهای بسیار محدود و کوچکی هستند که افراد میتوانند با هم معاشرت داشته باشند. و شما گزارشاتی را میبینید که تا خود وزرات خارجه آمریکا و وزرات خارجه انگلیس و همچنین سایر وزارت خارجهها راه پیدا میکند. زیرا این نوع بحثهایی که روزمره صحبت میشد عمدتاً مبنای آن چیزی بود که در گزارش «مؤسسه رند» طرح شده بود.
من مفروض میگیرم که هم، گزارش «رند» را خواندهاید و همچنین گزارش «دیدبان حقوقبشر» در 2005. اینها اسنادی است که یونامی مبنا قرار داده و اگر شما بخواهید در مورد اشرف و مجاهدین بخوانید اینها اسناد عمده هستند و آدمها و افراد میآیند و میروند، دیپلوماتها میرسند و میخواهند بدانند که چه خبر است و ما به آنها گزارش مؤسسه رند را میدهیم و میگوییم بیایید این هم گزارش رند. این دقیقاً چیزی است که اتفاق میافتد.
پس واضح است که وقتی دیپلوماتهای جدید میرسند آنها با گزارش رند بهعنوان کتاب مقدس برخورد میکنند. و این گزارش برای همه آنها همه چیز است. این گزارش از پایتختها ارسال میشود. چه استرالیا باشد، آمریکا باشد یا کانادا یا هر کشوری در اروپا.
بر مبنای آن گزارشهاست که یونامی هیچوقت به خود زحمت نداده است که آنها را مورد تدقیق قرار دهد.
من در واقع رهبری تیم یونامی را در اشرف بهعهده داشتم. من هر هفته آنجا بودم. ما اطلاعات را دستکاری میکردیم و همیشه اساساً این گزارشها را با گزارشهای رند و دیدبان حقوقبشر مورد تأیید قرار میدادیم. ما آنها را در صحنه و در گزارشات خود تأیید میکردیم. متأسفانه تا زمانیکه سفیر کوبلر آنجا باشد این وضعیت ادامه داشته و تصحیح نمیشود. من میتوانم به شما بهطور قطع بگویم که در این محل هیچ راهحلی برای مسأله اموال وجود نخواهد داشت و هر چه بیشتر پیچیده خواهد شد. و عیناً مثل مسأله تحقیقات در مورد کشتار افراد در اشرف در جولای 2009 و آوریل 2011 خواهد بود.
سازمان مللمتحد خواستار تحقیقات حول این دو کشتار شد ولی عراقیها گفتند تحقیقات را فراموش کنید!
و به همین خاطر هیچوقت تحقیقاتی صورت نگرفت و این مصونیت کاملی است که کوبلر آن را تأیید میکند. اکنون من میترسم و بهطور واقعی بیم آن را دارم که ما داریم به سمت سرنوشت مشابهی پیش میرویم. تا جایی که به مسأله اموال برمیگردد، روزی فراخواهد رسید که آنها خواهند گفت این را فراموش کنید. و بگذارید پیش برویم.
از همه شما تشکر میکنم.
لرد تونی کلارک:
طاهر بومدرا، شما امروز شاهد واکنش حاضری در اینجا بودهاید، آنها به شما بالاترین احترام را قائل هستند. ما شما را تحسین میکنیم و برایتان آرزوی موفقیت میکنیم.
برایان بینلی - عضو مجلس عوام انگلستان
و بسیار خوشایند است که با همکارانی از کمیته برای آزادی ایران جمع شویم تا در مورد مسأله بسیار مهمی که میشود گفت در بالاترین نقطه دستور کار سیاست بینالمللی برای سالها خواهد بود بحث کنیم من طبعاً دارم در مورد رژیم ایران و تهدیدی که تئوکراسی قرونوسطایی حاکم که جای بسیار کمی در دنیای مدرن ایجاد کرده صحبت میکنم. و فقط بهعنوان یک نکته کناری بگویم که واقعیت پرونده حقوقبشر این رژیم خیلی ساده غیرقابلقبول است و همچنین بهخاطر اینکه این رژیم دارد تلاش میکند که به سلاح اتمی دست یابد و این دو واقعیت تنها برای اینکه این موضوع را به یک هدف برای همه ما تبدیل کند کافی است چون سلاح اتمی یک موقعیت جهانی بهوجود میآورد که زندگی تمام شهروندان در دنیای امروز و شهروندان در سالهای آینده را تحتتاثیر قرار میدهد. و من میخواهم این را کاملاً روشن کنم که وقتی ما بهعنوان پارلمانتر در پارلمان انگلستان به این ميتینگها میآییم نه فقط بهخاطر این میآییم که باور داریم این هدف مهم است، آزادی و دموکراسی برای مردم ایران مهم است، بلکه ما بهخاطر نسلهای آینده میآییم و ما در این موضوع با هم هستیم. اگر شما موافق باشید که رژیم ایران مشوق تروریسم و خشونت است نتیجتا این کنفرانس بسیار به موقع است و به ما اجازه میدهد که چشمانداز تغییر در ایران را مورد گفتگو قرار دهیم. تغییری که بسیاری از داخل ایران سالهاست بهدنبالش هستند. و بسیاری در خارج از مرزهای آن کشور محصور شده نیز آن را آرزو میکنند. غرب برای بیش از یک دهه در واقع بیش از دو دهه تلاش کرد که با رژیم ایران حول موضوع اتمی و برنامه غنیسازیش از طریق سیاست مذاکره تعامل کند.
فرض مبنایی در میان رهبران غربی و مشاوران سیاسیشان همیشه این بوده که رژیم ایران میتواند تشویق به تغییر بشود، اینکه ما میتوانیم با آنها صحبت کنیم انگار که ما داریم با کشیشهای کلیسا در روستای کوچک در منطقه روستایی انگلستان و با صرف چای و نان و خیار صحبت میکنیم و البته آنها منطقی خواهند بود و به ما گوش خواهند داد شک نداشته باشید که آنها (رژیم ایران) هیچ قصدی برای گوش کردن به مذاکره بعد از مذاکره ندارد. تنها هدف آنها این است که به رژیم شیطانی خودشان ادامه بدهند. و در هر قدمی در این مسیر تنها دستاورد این است که آنها تلاش میکنند تداوم این رژیم را تقویت کنند اینها کشیشان مهربان یک ده در منطقه روستایی نیستند. اینها تئوکراتهای قرونوسطایی تبهکار حامی تروریسم هستند. که تنها آرزویشان کنترل نه تنها اعمال، بلکه افکار مردمشان است. و ما که به آزادی باور داریم، به دموکراسی باور داریم و باور داریم که صدای هر مرد و زنی شایسته محترم شمرده شدن است باید حول این هدفمان جمع شویم بهخاطر اینکه من تکرار میکنم این هدف آنهاست. بگذارید بهخاطر بسپاریم وقتی که من میگویم این راه کار که ما فکر میکنیم میتوانیم افکار ملاها در ایران را تغییر بدهیم مستمراً ثابت شده راه کاری بیراهه است تنها هدف این رژیم ایجاد بیثباتی است دقیقاً به این دلیل است که یک بیثباتی در خاورمیانه ایجاد و درست کرده است در منطقهای که اکنون بیثباتتر از 35سال گذشته بوده است بیثباتی ایجاد میکند و به تهدید علیه همه ما در این جهان میافزاید. یکی از بدترین نتایج این دوران، این دوران دیالوگ تصمیم آمریکا و بهدنبالش بریتانیا و اتحادیه اروپا بهعنوان یک هدیه به رژیم ایران زدن برچسب به اپوزیسیون اصلی رژیم یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران بهعنوان یک سازمان تروریستی ممنوعه بود. یک ممنوعیت که برای وسوسه کردن ملاها بود تا فکر کنند که ما موقعیت آنها را درک میکنیم و ما چیزی در قبالش بهدست میآوریم، ما شکست خوردیم، غرب به واکنش مثبت تری از سوی رژیم ایران امید بسته بود انتظاری که هنوز 15سال پس از اینکه آنها این نظر را داشتند که ما باید این سازمان را که از طرف همه ما میجنگید ممنوع کنیم انجام نشده است و در حقیقت آنها از این برچسب ناحق استفاده کردند تا چنگالشان را بر قدرت در آن کشور محکمتر کنند و با هر گونه انتقادی مخالفت میکردند با این بهانه که قربانیانی که رژیم شیطانیشان را بر آنها اعمال میکردند حامیان یک سازمان تروریستی بودند آن نتیجه کار ما بود! به این دلیل که ما مجاهدین خلق را بسیار محدود کردیم (آنها را مورد اذیت و آزار قرار دادیم) آنها را بهعنوان سازمانی که فعالیتش در جهان غرب غیرقابل قبول است لیستگذاری کردیم آن تقصیر ما بود، ما این برچسب را به آنها زدیم، فکر میکردیم میتوانیم چیزی در مقابل بگیریم و من تکرار میکنم ما هیچ چیز نگرفتیم. آنها همچنین از همان ابتدا استدلال استفاده کردند تا اعضای این سازمان را در کمپ اشرف سرکوب کنند کسانیکه توسط دولت دستنشانده رژیم ایران در عراق و نخست وزیرش مالکی بهشدت رنج و ستم کشیدند بیرحمانه به آنها حمله کردند، آنها را کشتند، حداقل حقوق بنیادیشان را بهطور سیستماتیک نقض کردند خوشبختانه مقاومت ایران با یک کارزار بینظیر حقوقی و سیاسی به رهبری خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران که لغو ممنوعیت سازمان مجاهدین خلق ایران در بریتانیا، اتحادیه اروپا و سرانجام، اخیراً در واشینگتن را هدایت کرد فشار را به نفع خود و مردم ایران چرخاند بسیاری افراد در اینجا به مدت زیاد و به سختی برای آن جنگیدند و من بسیار افتخار کردم در حقیقت یکی از پرافتخارترین کارهایی بود که فکر میکنم تابهحال انجام دادهام که یکی از 35 مدافعی باشم که جنگیدند و آن پرونده را از ابتدا تا به آخر در دادگاه نهایی استیناف در کشورمان به پیروزی رساندند.
حتی وقتی قاضی دادگاه گفت که تصمیم ممنوعیت سازمان مجاهدین خلق غیراخلاقی بود استفاده از یک واژه حقوقی باور نکردنی، حتی پس از اینکه دولتمان علیه آن حکم فرجام خواست به شرم و رسوایی کامل آنها! و ما بر سر این موضوع جنگیدیم و به شکر خدا پیروز شدیم ولی این پیروزی ما بود همه در آن پیروزی شرکت داشتیم آن کارزار موفق بود زیرا یک هدف بهحق را دنبال کرد، آن کارزار سیاست غلطی را به چالش کشید اما مهمترین دلیل آن پایداری ساکنان اشرف بود که سمبل امیدی برای کل جهان شد تا ببینند آنها بهنحوی مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند علیه منافع تمامی افراد آزادیخواه در هر کجای جهان بود و ما باید بسیار به اینکه با این افراد شجاع همبستگی داشته باشیم افتخار کنیم. چون اگر غیر از این بود من شخصاً سالها قبل کنار میایستادم ولی آنها این شجاعت و این پایداری و استقامت را داشتند که بایستند و بگویند که اینجا (اشرف) خانه ماست، زیرا این جایی است که ما ساختیم و این جایی است که آزادی ما مطرح است و من از همینجا منتهای احترام و تبریکاتم را به آن ساکنان شجاع اشرف که بسیاری از آنها اکنون در لیبرتی هستند نثار میکنم. واقعیت امر این است که به نظر من رژیم ایران این را احساس میکند که جهان در حال تغییر است و به این دلیل است که این رژیم اکنون سرکوب در داخل کشور را افزایش داده است و بهنحو دراماتیکی تعداد اعدامها در ایران را شتاب داده است این ترس همچنین رژیم ایران را مجبور کرده است که از طریق دست نشاندگانش در عراق دست به هر کاری بزنند که از یک راهحل صلحآمیز برای بحران اشرف و لیبرتی جلوگیری کند. امروز ما مفتخر هستیم که آقای (طاهر) بومدرا نزد ماست او مردی با شجاعت بسیار میباشد که زندگی خوب خودش را فدا کرد زیرا چیزی را که او شاهد بود که در سازمانی که وی در آن کار میکند و قرار بود ترتیب انتقال عادلانه ساکنان اشرف به لیبرتی را بهعمل بیاورد و تضمین بکند که حقوق آنها بعد از ورود به این کمپ بهدرستی مراعات میشود ولی آن سازمان (یونامی) این کار را انجام نداد. او کسی بود که در مقابل این امر ایستاد و یک سمبل دیگر شد مردی که زندگی خوب خود را فدا کرد و تمام آینده خود را به خطر انداخت که بگوید این کار درست نیست و من بار دیگر تکرار میکنم که افتخار میکنم که با یک چنین مردی آشنا و همکاری داشته باشم.
او یک سمبل نمونه برای هر عضوی از مجلسین عوام و اعیان میباشد و این باعث سعادت ماست که شما را در اینجا در کنار خودمان ببینیم. مشکلات اخیر در رابطه با ساکنان اشرف که اجازه پیدا کنند اموال خود را بفروشند تا استقرار خود در خارج از عراق در یک کشور ثالث را تأمین کنند باعث شرم همه ماست. در تمامی این پروسه شرکت داشتیم و متأسفانه آقای کوبلر بهنحوی عمل میکند که از یک میانجی بیطرف انتظار نمیرود. در واقع عملکردهای کوبلر راه را برای دولت عراق برای غارت اموال و داراییهای ساکنان و دزدیدن اموالی که میلیونها دلار ارزش دارد هموار میکند ساکنان را تحت نظارت مستقیم سازمان مللمتحد بدزدد. و من به سازمان مللمتحد میگویم شرم بر شما باد. ما ملل آزاد جهان یک سازمان پلیس بینالمللی درست نکردیم که در حمایت از مستبدان عمل کند و اجازه دهد آن مستبدان سلامتی مردمی که ضعیفتر هستند را در مخاطره قرار داده و برباید این نقش سازمان مللمتحد نیست. و آقای کوبلر باید از این کنفرانس و از این کرسی دموکراسی پیام خودش را بگیرد که اعمال وی نام سازمان مللمتحد را خدشهدار کرده است. و در اذهان مردم امید به سازمان مللی که سالها قبل تشکیل شد را کاهش داده است. در عین حال من تکرار میکنم که شرایط و اوضاع بهنفع مقاومت ایران و نهایتاً مردم ایران در حال تغییر است رژیم حاکم بر ایران با چندین بحران حاد در جبهههای مختلف مواجه است از جمله برنامه اتمی خود و تضعیف نزدیکترین متحد استراتژیکش در منطقه، رژیم بشار در سوریه برای آن مشکلات جدی ایجاد کرده است این به آن معناست که چشمانداز تغییر در ایران در سال 2013 روشنتر میباشد و من فکر میکنم دولتهای غربی لازم است این شرایط را درک کرده و تضمین کنند که ما میتوانیم بهطور مثبت به اوضاع متغیر و شتابان در خطرناکترین منطقه در جهان واکنش نشان دهیم. این کاملاً روشن است که سیاست چماق و حلوا شکست خورده و شدیدترین تحریمها علیه رژیم هر چند مؤثر بوده ولی کافی نیست تا برنامه هستهای رژیم ایران را متوقف کند و منجر به تغییر رژیم و رفتار آن در این رابطه بشود اخیراً ما پی بردیم که رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آقای آمانو گفت تحریمها رژیم ایران را از ادامه تلاشش برای تسلیحات هستهای منصرف نکرده است و گفتگوها در مورد گزینه نظامی برای خنثی کردن تهدیدات رژیم ایران تهدید هستهای رو به افزایش است.
بگذارید این را بهروشنی اعلام کنم که من کاملاً و تمامعیار از موضع خانم مریم رجوی حمایت میکنم من از خانم مریم رجوی حمایت میکنم، من از راهحل سوم ایشان حمایت میکنم، من معتقدم که این تنها راهحل میباشد که از مردم ایران حمایت بهعمل بیاوریم که خودشان زنجیرها را از دست و پایشان باز کنند ولی در این کار حمایت از سازمانهایی نظیر سازمان مجاهدین خلق ایران و بهخصوص از شورای ملی مقاومت ایران ضروری است که بتوانند به این مهم دست یابند این نقش ما میباشد، این کاری است که ما میتوانیم برای خانم مریم رجوی و این جنبش انجام بدهیم و ما میتوانیم تضمین کنیم که دولت ما ضرورت این را درک کند که یک سازمان بواقع صلحجو که معتقد به این راهحل سوم است و همچنین معتقد به تغییر در داخل ایران است و به یک ایران آزاد و دموکراتیک و سکولار اعتقاد دارد را بهرسمیت بشناسد و من امیدوارم که ما بتوانیم در تهران پیروزی را جشن بگیریم و این آرزوی بزرگ من است حالا اجازه بدهید که با تکرار این نکته که در همان ابتدا بیان کردم سخنانم را به پایان ببرم که این مبارزه و جنگ فقط مربوط به مردم ایران نمیشود، این مبارزه صرفاً برای شورای ملی مقاومت ایران نیست، این مبارزه ما است و برای جهانی صلحآمیزتر است، این مبارزهای است که ما در آن شرکت داریم و من دعا میکنم و با تمام وجود میخواهم که این حقیقت خاص را بهرسمیت بشناسید که برای یک ایران آزاد، دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دين و دولت مبارزه میکنیم زیرا این عمل روی آزادی ما تاثیر میگذارد و من معتقدم که این بزرگترین رزمی است که ارزش آن را در تمام این جهان دارد. آزادی و بهطور خاص آزادی اندیشه که هر انسانی مایل است داشته باشد
پارلمان انگلستان
29نوامبر 2012 (9آذر 91)
لرد تونی کلارک
همانطور که سایرین در سخنرانی خود بیان کردند، ما طاهر بومدرا را بهخاطر موضعش تحسین میکنیم، استقلال او در اندیشه و صداقتش وی را در این موضع قرار داده است، جایی که ما میتوانیم به او بگوییم، با احترامات عالی، متشکریم. لطفاً سخنانتان با ما را شروع کنید.
طاهر بومدرا - مشاور ویژه یونامی درباره اشرف تا مه 2012
من میخواهم تجربهای که در عراق با اشرفیها و دولت عراق و همچنین دیپلوماتهای ایرانی داشتم را با شما در میان بگذارم. من سه سال و نیم درگیر موضوع کمپ اشر ف بودم و میخواهم مختصراً به وضعیت کنونی در جایی که آنها نامش را کمپ لیبرتی گذاشتهاند بپردازم. در واقع همه داستان از اینجا شروع شد که اشرفیها شکایت میکردند که ما یک مخاطب و طرف حساب نداریم، ما در اینجا زندانی شدهایم و در آن زمان کمپ اشرف به دولت عراق تحویل داده شده بود. آنها عملاً قبل از انتقال در اشرف زندانی شده بودند و میگفتند ما در اینجا محبوس شدهایم و یک طرف حساب معتبر میخواهیم که با او صحبت کنیم. در نتیجهاین طرف حساب میبایست طبعاً سازمان مللمتحد باشد.
به همین خاطر ما ملاقاتی داشتیم، من خودم شخصاً با آنها نشستم و در مورد اینکه راهحل این وضعیت چیست؟ صحبت کردیم و ما فکر کردیم که برای هر دو طرف، دولت عراق از یک طرف و نماینده اشرفیها از طرف دیگر، بهتر است.
تا قبل از آمدن نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد، کوبلر ما بهطور واقع به فکر یک راهحل بودیم که حرمت و شرافت، امنیت و سلامتی اشرفیها را برآورده کند و ما به یک یادداشت تفاهم اعتماد کردیم، یک یادداشت تفاهم واقعی که حفاظت را تأمین کند. در این هنگام سفیر کوبلر از راه رسید. من به او مشورت داده و همچنین مشاور او بودم. من به او گفتم منشور سازمان مللمتحد در جمله اولش میگوید «ما مردم جهان» و این منشور برای حفاظت از مردم است و نه دولتها. بله، این دولتها بودند که این منشور را تصویب کردند ولی این برای حفاظت از مردم بود. بعداً همان پیشنویس اولیه که ما تهیه کردیم که از آنها حفاظت کند تبدیل به ابزاری شد برای آزار و اذیت. و ما گفتیم که اشرف محلی با سابقه 25ساله از ساکنان در آنجا میباشد، چرا باید آنها را از این محل بیرون کنیم؟ چرا ما باید آنها را جابهجا کنیم؟ در حالی که ما میتوانستیم همین کار را از اشرف انجام بدهیم و یک راه خروج مستقیماً از اشرف پیدا کنیم. حالا، مشخص است که هدف نهایی این نبوده است. هدف واقعی از یادداشت تفاهم فشار گذاشتن روی اشرفیها بود تا از مجاهدین فاصله بگیرند. این چیزی بود که هنگام نوشتن یادداشت تفاهم ما دور میز نشسته و در مورد آن صحبت کردیم که بهترین راه برای جدا کردن این افراد که بهاصطلاح بر خلاف میل خود در اشرف به دام افتاده بودند و حالا سازمان مللمتحد اینجا است تا این افراد را آزاد کند و از مجاهدین خارج سازد و آنها را به ایران برگرداند. هدف از امضای این یادداشت تفاهم دقیقاً همین بود.
و شما میبینید که یادداشت تفاهم توسط کوبلر از جانب سازمان مللمتحد امضا شد چرا؟
به این خاطر که در سازمان مللمتحد برخی سازمانها هستند و قرار بود که این یادداشت بین یونامی، کمیساریای عالی پناهندگی سازمان مللمتحد و دولت عراق امضا شود. کمیساریا گفت نه، ما نمیخواهیم بخشی از این معامله باشیم. به هیمن خاطر کوبلر از جانب کلیت سازمان مللمتحد امضا کرد و آن را تبدیل به ابزاری کرد جهت جابهجایی ولی ما بهصورت تکنیکی در مورد این موضوع دور میز نشسته صحبت کردیم که این یک جابهجایی نیست بلکه این اخراج اجباری است و قوانینی مشخصی بر اخراج اجباری حاکم است و بر اساس مبانی بنیادی سازمان مللمتحد وقتی شما فردی را از خانه و محل اقامتش اخراج میکنید شما یک محل آلترناتیو با همان استاندارد یا بهتر در اختیارش قرار میدهید.
و ما تصمیم به این گرفتیم که این یک جابهجایی است. ما از امنیت و شرف این افراد حفاظت میکنیم و ما به آنها کمپ لیبرتی را میدهیم.
من اولین کسی بودم که از کمپ لیبرتی دیدار کردم و من شوکه شدم. من شوکه شدم از اینکه ما در صحنه بودیم، در حالی که ارتش عراق داشت کمپ لیبرتی را غارت میکرد. و ما آنها را میدیدم. زیرساختهای کل این محل برای اسکان دادن 3400نفر مناسب نبود. چه رسد به اینکه استانداردهای بد آن را بخواهیم بگوییم. این وضعیت اصلاً قابلقبول نبود. و این شرایط بر اشرفیها تحمیل شد. نکتهیی که در یادداشت تفاهم قید شده بود این بود که این یک جابهجایی داوطلبانه است و همچنین نقش کوبلر بهعنوان یک تسهیل کننده بود.
حالا ما اینجا یک تسهیل کنندهیی داریم که خودش را برای تسهیل کردن تحمیل میکند. تا جایی که شما خود را برای تسهیل کردن تحمیل میکند بهعنوان تسهیل کننده محسوب نمیشوید و آنگاه حرکت دادن آنها به این کمپ هیچکس قبول نکرد که برود. خوب الآن اصل بر چیست؟
اصل پذیرفته این است که عراق را ترک کنند نه ترک اشرف، پس سازمان مللمتحد به آنها تحمیل کرد که به کمپی بروند که من در صحبتهای قبلیم گفتم که ما اسناد را دستکاری کردیم. و حتی عکسها را دستکاری کردیم که به جهان و اشرفیها نشان دهیم. که این محل استانداردهای قابلقبول را برآورده میکند و من دیگر این موضوع را ادامه نمیدهم. ولی فقط میخواهم نکتهیی را مطرح کنم که قبلاً مطرح نشده بود و آن هم مسأله اموال است. شما توجه دارید که یادداشت تفاهم به موضوع اموال اشارهیی نمیکند و کاملاً سکوت کرده است و این قرار بود که اصلاً به این صورت باشد و ما در این مورد صحبت کرده بودیم. من این موضوع را مطرح کردم که بر سر اموال چه خواهد آمد. اموال منقول و غیرمنقول. ما این را مطرح کردیم و این کوبلر بود که گفت به هیچوجه نه. ما قرار نیست در این مورد صحبت کنیم. اینها مسائل تکنیکی هستند. ما بعداً به این جزییات خواهیم پرداخت. من به او گفتم ما درگیر یک اخراج اجباری هستیم. و شما نمیتوانید این افراد را از اموالشان ممنوع کنید. او گفت ما در مورد این موضوع بعداً صحبت میکنیم. همزمان، همتاهای عراقی ما در کمیته اشرف میگفتند که اموال را فراموش کنید. این اموال مربوط به مردم عراق است و ما از این کوتاه نمیآییم.
پس کوبلر میداند که عراقیها بر سر اموال کوتاه نخواهند آمد. ادعای آنها که این اموال مربوط به مردم عراق است در یادداشت تفاهم وارد نشد و برای همه روشن است که چه کسی به این موضوع پرداخته و کوبلر جامعه بینالمللی را به بیراهه برده است و همچنین اشرفیها را به بیراهه برد و این نه تنها در رابطه با کمپ لیبرتی برای اسکان این افراد مناسب نبود بلکه همچنین در زمینه موضوع بسیار مهم اموال صدق میکند.
حالا من میخواهم همچنین بگویم که چرا سازمان مللمتحد گمراه شده است. ما وزرات خارجه آمریکا را گمراه کردیم، ما وزارتخارجه بریتانیا را گمراه کردیم، صرفاً به این خاطر که شما باید حتماً در عراق، در بغداد باشید تا این وضعیت را بتوانید تصور کنید. در حالی که همه در مرکز تجمع منطقه سبز هستند و دسترسی به هیچ چیز ندارند و محلهای بسیار محدود و کوچکی هستند که افراد میتوانند با هم معاشرت داشته باشند. و شما گزارشاتی را میبینید که تا خود وزرات خارجه آمریکا و وزرات خارجه انگلیس و همچنین سایر وزارت خارجهها راه پیدا میکند. زیرا این نوع بحثهایی که روزمره صحبت میشد عمدتاً مبنای آن چیزی بود که در گزارش «مؤسسه رند» طرح شده بود.
من مفروض میگیرم که هم، گزارش «رند» را خواندهاید و همچنین گزارش «دیدبان حقوقبشر» در 2005. اینها اسنادی است که یونامی مبنا قرار داده و اگر شما بخواهید در مورد اشرف و مجاهدین بخوانید اینها اسناد عمده هستند و آدمها و افراد میآیند و میروند، دیپلوماتها میرسند و میخواهند بدانند که چه خبر است و ما به آنها گزارش مؤسسه رند را میدهیم و میگوییم بیایید این هم گزارش رند. این دقیقاً چیزی است که اتفاق میافتد.
پس واضح است که وقتی دیپلوماتهای جدید میرسند آنها با گزارش رند بهعنوان کتاب مقدس برخورد میکنند. و این گزارش برای همه آنها همه چیز است. این گزارش از پایتختها ارسال میشود. چه استرالیا باشد، آمریکا باشد یا کانادا یا هر کشوری در اروپا.
بر مبنای آن گزارشهاست که یونامی هیچوقت به خود زحمت نداده است که آنها را مورد تدقیق قرار دهد.
من در واقع رهبری تیم یونامی را در اشرف بهعهده داشتم. من هر هفته آنجا بودم. ما اطلاعات را دستکاری میکردیم و همیشه اساساً این گزارشها را با گزارشهای رند و دیدبان حقوقبشر مورد تأیید قرار میدادیم. ما آنها را در صحنه و در گزارشات خود تأیید میکردیم. متأسفانه تا زمانیکه سفیر کوبلر آنجا باشد این وضعیت ادامه داشته و تصحیح نمیشود. من میتوانم به شما بهطور قطع بگویم که در این محل هیچ راهحلی برای مسأله اموال وجود نخواهد داشت و هر چه بیشتر پیچیده خواهد شد. و عیناً مثل مسأله تحقیقات در مورد کشتار افراد در اشرف در جولای 2009 و آوریل 2011 خواهد بود.
سازمان مللمتحد خواستار تحقیقات حول این دو کشتار شد ولی عراقیها گفتند تحقیقات را فراموش کنید!
و به همین خاطر هیچوقت تحقیقاتی صورت نگرفت و این مصونیت کاملی است که کوبلر آن را تأیید میکند. اکنون من میترسم و بهطور واقعی بیم آن را دارم که ما داریم به سمت سرنوشت مشابهی پیش میرویم. تا جایی که به مسأله اموال برمیگردد، روزی فراخواهد رسید که آنها خواهند گفت این را فراموش کنید. و بگذارید پیش برویم.
از همه شما تشکر میکنم.
لرد تونی کلارک:
طاهر بومدرا، شما امروز شاهد واکنش حاضری در اینجا بودهاید، آنها به شما بالاترین احترام را قائل هستند. ما شما را تحسین میکنیم و برایتان آرزوی موفقیت میکنیم.
برایان بینلی - عضو مجلس عوام انگلستان
و بسیار خوشایند است که با همکارانی از کمیته برای آزادی ایران جمع شویم تا در مورد مسأله بسیار مهمی که میشود گفت در بالاترین نقطه دستور کار سیاست بینالمللی برای سالها خواهد بود بحث کنیم من طبعاً دارم در مورد رژیم ایران و تهدیدی که تئوکراسی قرونوسطایی حاکم که جای بسیار کمی در دنیای مدرن ایجاد کرده صحبت میکنم. و فقط بهعنوان یک نکته کناری بگویم که واقعیت پرونده حقوقبشر این رژیم خیلی ساده غیرقابلقبول است و همچنین بهخاطر اینکه این رژیم دارد تلاش میکند که به سلاح اتمی دست یابد و این دو واقعیت تنها برای اینکه این موضوع را به یک هدف برای همه ما تبدیل کند کافی است چون سلاح اتمی یک موقعیت جهانی بهوجود میآورد که زندگی تمام شهروندان در دنیای امروز و شهروندان در سالهای آینده را تحتتاثیر قرار میدهد. و من میخواهم این را کاملاً روشن کنم که وقتی ما بهعنوان پارلمانتر در پارلمان انگلستان به این ميتینگها میآییم نه فقط بهخاطر این میآییم که باور داریم این هدف مهم است، آزادی و دموکراسی برای مردم ایران مهم است، بلکه ما بهخاطر نسلهای آینده میآییم و ما در این موضوع با هم هستیم. اگر شما موافق باشید که رژیم ایران مشوق تروریسم و خشونت است نتیجتا این کنفرانس بسیار به موقع است و به ما اجازه میدهد که چشمانداز تغییر در ایران را مورد گفتگو قرار دهیم. تغییری که بسیاری از داخل ایران سالهاست بهدنبالش هستند. و بسیاری در خارج از مرزهای آن کشور محصور شده نیز آن را آرزو میکنند. غرب برای بیش از یک دهه در واقع بیش از دو دهه تلاش کرد که با رژیم ایران حول موضوع اتمی و برنامه غنیسازیش از طریق سیاست مذاکره تعامل کند.
فرض مبنایی در میان رهبران غربی و مشاوران سیاسیشان همیشه این بوده که رژیم ایران میتواند تشویق به تغییر بشود، اینکه ما میتوانیم با آنها صحبت کنیم انگار که ما داریم با کشیشهای کلیسا در روستای کوچک در منطقه روستایی انگلستان و با صرف چای و نان و خیار صحبت میکنیم و البته آنها منطقی خواهند بود و به ما گوش خواهند داد شک نداشته باشید که آنها (رژیم ایران) هیچ قصدی برای گوش کردن به مذاکره بعد از مذاکره ندارد. تنها هدف آنها این است که به رژیم شیطانی خودشان ادامه بدهند. و در هر قدمی در این مسیر تنها دستاورد این است که آنها تلاش میکنند تداوم این رژیم را تقویت کنند اینها کشیشان مهربان یک ده در منطقه روستایی نیستند. اینها تئوکراتهای قرونوسطایی تبهکار حامی تروریسم هستند. که تنها آرزویشان کنترل نه تنها اعمال، بلکه افکار مردمشان است. و ما که به آزادی باور داریم، به دموکراسی باور داریم و باور داریم که صدای هر مرد و زنی شایسته محترم شمرده شدن است باید حول این هدفمان جمع شویم بهخاطر اینکه من تکرار میکنم این هدف آنهاست. بگذارید بهخاطر بسپاریم وقتی که من میگویم این راه کار که ما فکر میکنیم میتوانیم افکار ملاها در ایران را تغییر بدهیم مستمراً ثابت شده راه کاری بیراهه است تنها هدف این رژیم ایجاد بیثباتی است دقیقاً به این دلیل است که یک بیثباتی در خاورمیانه ایجاد و درست کرده است در منطقهای که اکنون بیثباتتر از 35سال گذشته بوده است بیثباتی ایجاد میکند و به تهدید علیه همه ما در این جهان میافزاید. یکی از بدترین نتایج این دوران، این دوران دیالوگ تصمیم آمریکا و بهدنبالش بریتانیا و اتحادیه اروپا بهعنوان یک هدیه به رژیم ایران زدن برچسب به اپوزیسیون اصلی رژیم یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران بهعنوان یک سازمان تروریستی ممنوعه بود. یک ممنوعیت که برای وسوسه کردن ملاها بود تا فکر کنند که ما موقعیت آنها را درک میکنیم و ما چیزی در قبالش بهدست میآوریم، ما شکست خوردیم، غرب به واکنش مثبت تری از سوی رژیم ایران امید بسته بود انتظاری که هنوز 15سال پس از اینکه آنها این نظر را داشتند که ما باید این سازمان را که از طرف همه ما میجنگید ممنوع کنیم انجام نشده است و در حقیقت آنها از این برچسب ناحق استفاده کردند تا چنگالشان را بر قدرت در آن کشور محکمتر کنند و با هر گونه انتقادی مخالفت میکردند با این بهانه که قربانیانی که رژیم شیطانیشان را بر آنها اعمال میکردند حامیان یک سازمان تروریستی بودند آن نتیجه کار ما بود! به این دلیل که ما مجاهدین خلق را بسیار محدود کردیم (آنها را مورد اذیت و آزار قرار دادیم) آنها را بهعنوان سازمانی که فعالیتش در جهان غرب غیرقابل قبول است لیستگذاری کردیم آن تقصیر ما بود، ما این برچسب را به آنها زدیم، فکر میکردیم میتوانیم چیزی در مقابل بگیریم و من تکرار میکنم ما هیچ چیز نگرفتیم. آنها همچنین از همان ابتدا استدلال استفاده کردند تا اعضای این سازمان را در کمپ اشرف سرکوب کنند کسانیکه توسط دولت دستنشانده رژیم ایران در عراق و نخست وزیرش مالکی بهشدت رنج و ستم کشیدند بیرحمانه به آنها حمله کردند، آنها را کشتند، حداقل حقوق بنیادیشان را بهطور سیستماتیک نقض کردند خوشبختانه مقاومت ایران با یک کارزار بینظیر حقوقی و سیاسی به رهبری خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران که لغو ممنوعیت سازمان مجاهدین خلق ایران در بریتانیا، اتحادیه اروپا و سرانجام، اخیراً در واشینگتن را هدایت کرد فشار را به نفع خود و مردم ایران چرخاند بسیاری افراد در اینجا به مدت زیاد و به سختی برای آن جنگیدند و من بسیار افتخار کردم در حقیقت یکی از پرافتخارترین کارهایی بود که فکر میکنم تابهحال انجام دادهام که یکی از 35 مدافعی باشم که جنگیدند و آن پرونده را از ابتدا تا به آخر در دادگاه نهایی استیناف در کشورمان به پیروزی رساندند.
حتی وقتی قاضی دادگاه گفت که تصمیم ممنوعیت سازمان مجاهدین خلق غیراخلاقی بود استفاده از یک واژه حقوقی باور نکردنی، حتی پس از اینکه دولتمان علیه آن حکم فرجام خواست به شرم و رسوایی کامل آنها! و ما بر سر این موضوع جنگیدیم و به شکر خدا پیروز شدیم ولی این پیروزی ما بود همه در آن پیروزی شرکت داشتیم آن کارزار موفق بود زیرا یک هدف بهحق را دنبال کرد، آن کارزار سیاست غلطی را به چالش کشید اما مهمترین دلیل آن پایداری ساکنان اشرف بود که سمبل امیدی برای کل جهان شد تا ببینند آنها بهنحوی مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند علیه منافع تمامی افراد آزادیخواه در هر کجای جهان بود و ما باید بسیار به اینکه با این افراد شجاع همبستگی داشته باشیم افتخار کنیم. چون اگر غیر از این بود من شخصاً سالها قبل کنار میایستادم ولی آنها این شجاعت و این پایداری و استقامت را داشتند که بایستند و بگویند که اینجا (اشرف) خانه ماست، زیرا این جایی است که ما ساختیم و این جایی است که آزادی ما مطرح است و من از همینجا منتهای احترام و تبریکاتم را به آن ساکنان شجاع اشرف که بسیاری از آنها اکنون در لیبرتی هستند نثار میکنم. واقعیت امر این است که به نظر من رژیم ایران این را احساس میکند که جهان در حال تغییر است و به این دلیل است که این رژیم اکنون سرکوب در داخل کشور را افزایش داده است و بهنحو دراماتیکی تعداد اعدامها در ایران را شتاب داده است این ترس همچنین رژیم ایران را مجبور کرده است که از طریق دست نشاندگانش در عراق دست به هر کاری بزنند که از یک راهحل صلحآمیز برای بحران اشرف و لیبرتی جلوگیری کند. امروز ما مفتخر هستیم که آقای (طاهر) بومدرا نزد ماست او مردی با شجاعت بسیار میباشد که زندگی خوب خودش را فدا کرد زیرا چیزی را که او شاهد بود که در سازمانی که وی در آن کار میکند و قرار بود ترتیب انتقال عادلانه ساکنان اشرف به لیبرتی را بهعمل بیاورد و تضمین بکند که حقوق آنها بعد از ورود به این کمپ بهدرستی مراعات میشود ولی آن سازمان (یونامی) این کار را انجام نداد. او کسی بود که در مقابل این امر ایستاد و یک سمبل دیگر شد مردی که زندگی خوب خود را فدا کرد و تمام آینده خود را به خطر انداخت که بگوید این کار درست نیست و من بار دیگر تکرار میکنم که افتخار میکنم که با یک چنین مردی آشنا و همکاری داشته باشم.
او یک سمبل نمونه برای هر عضوی از مجلسین عوام و اعیان میباشد و این باعث سعادت ماست که شما را در اینجا در کنار خودمان ببینیم. مشکلات اخیر در رابطه با ساکنان اشرف که اجازه پیدا کنند اموال خود را بفروشند تا استقرار خود در خارج از عراق در یک کشور ثالث را تأمین کنند باعث شرم همه ماست. در تمامی این پروسه شرکت داشتیم و متأسفانه آقای کوبلر بهنحوی عمل میکند که از یک میانجی بیطرف انتظار نمیرود. در واقع عملکردهای کوبلر راه را برای دولت عراق برای غارت اموال و داراییهای ساکنان و دزدیدن اموالی که میلیونها دلار ارزش دارد هموار میکند ساکنان را تحت نظارت مستقیم سازمان مللمتحد بدزدد. و من به سازمان مللمتحد میگویم شرم بر شما باد. ما ملل آزاد جهان یک سازمان پلیس بینالمللی درست نکردیم که در حمایت از مستبدان عمل کند و اجازه دهد آن مستبدان سلامتی مردمی که ضعیفتر هستند را در مخاطره قرار داده و برباید این نقش سازمان مللمتحد نیست. و آقای کوبلر باید از این کنفرانس و از این کرسی دموکراسی پیام خودش را بگیرد که اعمال وی نام سازمان مللمتحد را خدشهدار کرده است. و در اذهان مردم امید به سازمان مللی که سالها قبل تشکیل شد را کاهش داده است. در عین حال من تکرار میکنم که شرایط و اوضاع بهنفع مقاومت ایران و نهایتاً مردم ایران در حال تغییر است رژیم حاکم بر ایران با چندین بحران حاد در جبهههای مختلف مواجه است از جمله برنامه اتمی خود و تضعیف نزدیکترین متحد استراتژیکش در منطقه، رژیم بشار در سوریه برای آن مشکلات جدی ایجاد کرده است این به آن معناست که چشمانداز تغییر در ایران در سال 2013 روشنتر میباشد و من فکر میکنم دولتهای غربی لازم است این شرایط را درک کرده و تضمین کنند که ما میتوانیم بهطور مثبت به اوضاع متغیر و شتابان در خطرناکترین منطقه در جهان واکنش نشان دهیم. این کاملاً روشن است که سیاست چماق و حلوا شکست خورده و شدیدترین تحریمها علیه رژیم هر چند مؤثر بوده ولی کافی نیست تا برنامه هستهای رژیم ایران را متوقف کند و منجر به تغییر رژیم و رفتار آن در این رابطه بشود اخیراً ما پی بردیم که رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آقای آمانو گفت تحریمها رژیم ایران را از ادامه تلاشش برای تسلیحات هستهای منصرف نکرده است و گفتگوها در مورد گزینه نظامی برای خنثی کردن تهدیدات رژیم ایران تهدید هستهای رو به افزایش است.
بگذارید این را بهروشنی اعلام کنم که من کاملاً و تمامعیار از موضع خانم مریم رجوی حمایت میکنم من از خانم مریم رجوی حمایت میکنم، من از راهحل سوم ایشان حمایت میکنم، من معتقدم که این تنها راهحل میباشد که از مردم ایران حمایت بهعمل بیاوریم که خودشان زنجیرها را از دست و پایشان باز کنند ولی در این کار حمایت از سازمانهایی نظیر سازمان مجاهدین خلق ایران و بهخصوص از شورای ملی مقاومت ایران ضروری است که بتوانند به این مهم دست یابند این نقش ما میباشد، این کاری است که ما میتوانیم برای خانم مریم رجوی و این جنبش انجام بدهیم و ما میتوانیم تضمین کنیم که دولت ما ضرورت این را درک کند که یک سازمان بواقع صلحجو که معتقد به این راهحل سوم است و همچنین معتقد به تغییر در داخل ایران است و به یک ایران آزاد و دموکراتیک و سکولار اعتقاد دارد را بهرسمیت بشناسد و من امیدوارم که ما بتوانیم در تهران پیروزی را جشن بگیریم و این آرزوی بزرگ من است حالا اجازه بدهید که با تکرار این نکته که در همان ابتدا بیان کردم سخنانم را به پایان ببرم که این مبارزه و جنگ فقط مربوط به مردم ایران نمیشود، این مبارزه صرفاً برای شورای ملی مقاومت ایران نیست، این مبارزه ما است و برای جهانی صلحآمیزتر است، این مبارزهای است که ما در آن شرکت داریم و من دعا میکنم و با تمام وجود میخواهم که این حقیقت خاص را بهرسمیت بشناسید که برای یک ایران آزاد، دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دين و دولت مبارزه میکنیم زیرا این عمل روی آزادی ما تاثیر میگذارد و من معتقدم که این بزرگترین رزمی است که ارزش آن را در تمام این جهان دارد. آزادی و بهطور خاص آزادی اندیشه که هر انسانی مایل است داشته باشد