یه خانواده رو در نظر بگیرید که توی یه خونه بزرگ و زیبا زندگی میکنن. خونهای که میراث گرانبهای پیشینیان اونهاس. فکر میکنم میشه واکنشهای اعضای این خانواده رو نسبت به آسیبها و خرابیهایی که متوجه اون خونه زیبا میشه، حدس زد. حالا زبان فارسی هم برای ما حکم همون میراث گرانبها رو داره که همه مون در رابطه با حفاظت اون مسئولیم. صحبت از فرهنگی چند هزار ساله س که ایرانی بودن ما رو معنا میکنه. زنده یاد احمد شاملو در یکی از سخنرانیهاش در جمع ایرانیان مقیم آمریکا به نگرانیهای خودش در رابطه با هویت ملی و زبان مادری نسل دوم مهاجران ایرانی پرداخته بود قسمت کوتاهی از این سخنرانی به یاد موندنی روبخونین:
احمد شاملو: «علت اینکه این تکه از این سفرنامه رو برای شما خوندم. بهخاطر موضوعی است که من واقعاً گفتنش زبونم رو میسوزونه و پنهان کردنش مغز استخونم رو منظورم موضوع بسیار دردناک اضمحلال هویت ملی ماس. فرهنگ ایرانی و زبان مادری نسل دوم مهاجران. یعنی فرزندان شما. که فکر کردم چون فرصت بهتری پا نخواهد داد، . امشب محضر شما رو ضمنا برای مطرح کردن این موضوع هم غنیمت بشمرم. در کشورهای اروپایی مطالعهای ندارم اما فقط یک نگاه گذرا به وضع زبان فارسی ایرانیهای مهاجر آمریکا برای پی بردن به عمق فاجعه کافیست. وجه غمانگیز این مشکل موقعی آشکارتر میشه که توجه کنیم زبان فارسی حتی در جریان ایلغارهای گوناگون و درازمدت اعراب و مغولها و ترکها و ترکمنها هرگز خم به ابرو نیاورده. و اقوام غیرفارس زبان محدوده جغرافیایی ایران، مازندری، گیلک، آذربایجانی، لر، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن حتی کوچیدگان و کوچانیدگان ارمنی و آسوری حتی آنهایی که بهصورت مستقیم زیر فشار حکوت مرکزی از سرودن و نوشتن به زبان بومی خود ممنوع بودهاند هم توانستهاند با چنگ و دندان دستکم زبان شفاهی خودشون رو حفظ کنن. اما امروز متأسفانه باید بپذیریم و در کمال خجلت و سرشکستگی اعتراف کنیم که نسل دوم مهاجران دهه حاضر حتی زبان مادریشان را نمیدانند. و اگر اقدام عاجلی صورت نگیرد با این سرعتی که بحران هویت گریبانگیر این نسل بیشناسنامه شده. ایران باید میلیونها تن از این فرزندان خود را به کلی از دست رفته تلقی کند. همین جا بگویم که در این فاجعه نسل دوم هیچ گناهی ندارد. گناهکار نسل اول است. امیدوارم تلخی حرفم رو به رک و راستیش ببخشید. گناهکار اصلی پدرها و مادرها هستند که قبل از بچهها باید فکری بهحال هویتشون بکنن. اونها حتی تو محیط خونه هم به قول آقای اسماعیل فصیح فارگلیسی اختلاط میکنن. یک زبان حرامزادهای که صرف و نحوش فارسی است، لغاتش انگلیسی. صبح خانم به آقا نهیب میزنه که: «بابا! هاری آپ. داره لیت میشه، جابتو لوز میکنن. امروزدیگه چه اکسیوزی میاری؟!» و آقا خمیازهکشان میگه: «لیو میالون. خیلی دیپرسم. انگار پلات پرشهام آپ شده». واقعاً که حال آدم رو به هم میزنه. من نمیدونم بدون فرهنگ و زبان و هویت ملی اصلاً چه جوری میشه زندگی کرد؟ چه جوری میشه سر خود رو بالا گرفت؟ چه جوری میشه تو چشم همسایه نگاه کرد و گفت: «من هم وجود دارم». میشه یکهو این یه دونه دندون لق پوسیده رو هم کند انداخت دور و به کلی انگلیسی حرف زد. حالا چرا باید فارسی رو با انگلیسی اینجوری ملقمه بکنن. فارسی و انگلیسی با هم بلغور بکنن؟ چرا هم انگلیسی رو خراب میکنن و هم فارسی رو. مگر به همین سادگی میشه یک هویت عمیق چند هزار ساله رو درعرض چند سال تا پاپاسی آخر باخت؟ میشه به همین مفتی یک فرهنگ چند هزار ساله رو که اون همه نام درخشان پشتش خوابیده یک شبه ریخت تو زنبیل آشغال گذاشت پشت در که سپور برداره ببره؟».
احمد شاملو: «علت اینکه این تکه از این سفرنامه رو برای شما خوندم. بهخاطر موضوعی است که من واقعاً گفتنش زبونم رو میسوزونه و پنهان کردنش مغز استخونم رو منظورم موضوع بسیار دردناک اضمحلال هویت ملی ماس. فرهنگ ایرانی و زبان مادری نسل دوم مهاجران. یعنی فرزندان شما. که فکر کردم چون فرصت بهتری پا نخواهد داد، . امشب محضر شما رو ضمنا برای مطرح کردن این موضوع هم غنیمت بشمرم. در کشورهای اروپایی مطالعهای ندارم اما فقط یک نگاه گذرا به وضع زبان فارسی ایرانیهای مهاجر آمریکا برای پی بردن به عمق فاجعه کافیست. وجه غمانگیز این مشکل موقعی آشکارتر میشه که توجه کنیم زبان فارسی حتی در جریان ایلغارهای گوناگون و درازمدت اعراب و مغولها و ترکها و ترکمنها هرگز خم به ابرو نیاورده. و اقوام غیرفارس زبان محدوده جغرافیایی ایران، مازندری، گیلک، آذربایجانی، لر، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن حتی کوچیدگان و کوچانیدگان ارمنی و آسوری حتی آنهایی که بهصورت مستقیم زیر فشار حکوت مرکزی از سرودن و نوشتن به زبان بومی خود ممنوع بودهاند هم توانستهاند با چنگ و دندان دستکم زبان شفاهی خودشون رو حفظ کنن. اما امروز متأسفانه باید بپذیریم و در کمال خجلت و سرشکستگی اعتراف کنیم که نسل دوم مهاجران دهه حاضر حتی زبان مادریشان را نمیدانند. و اگر اقدام عاجلی صورت نگیرد با این سرعتی که بحران هویت گریبانگیر این نسل بیشناسنامه شده. ایران باید میلیونها تن از این فرزندان خود را به کلی از دست رفته تلقی کند. همین جا بگویم که در این فاجعه نسل دوم هیچ گناهی ندارد. گناهکار نسل اول است. امیدوارم تلخی حرفم رو به رک و راستیش ببخشید. گناهکار اصلی پدرها و مادرها هستند که قبل از بچهها باید فکری بهحال هویتشون بکنن. اونها حتی تو محیط خونه هم به قول آقای اسماعیل فصیح فارگلیسی اختلاط میکنن. یک زبان حرامزادهای که صرف و نحوش فارسی است، لغاتش انگلیسی. صبح خانم به آقا نهیب میزنه که: «بابا! هاری آپ. داره لیت میشه، جابتو لوز میکنن. امروزدیگه چه اکسیوزی میاری؟!» و آقا خمیازهکشان میگه: «لیو میالون. خیلی دیپرسم. انگار پلات پرشهام آپ شده». واقعاً که حال آدم رو به هم میزنه. من نمیدونم بدون فرهنگ و زبان و هویت ملی اصلاً چه جوری میشه زندگی کرد؟ چه جوری میشه سر خود رو بالا گرفت؟ چه جوری میشه تو چشم همسایه نگاه کرد و گفت: «من هم وجود دارم». میشه یکهو این یه دونه دندون لق پوسیده رو هم کند انداخت دور و به کلی انگلیسی حرف زد. حالا چرا باید فارسی رو با انگلیسی اینجوری ملقمه بکنن. فارسی و انگلیسی با هم بلغور بکنن؟ چرا هم انگلیسی رو خراب میکنن و هم فارسی رو. مگر به همین سادگی میشه یک هویت عمیق چند هزار ساله رو درعرض چند سال تا پاپاسی آخر باخت؟ میشه به همین مفتی یک فرهنگ چند هزار ساله رو که اون همه نام درخشان پشتش خوابیده یک شبه ریخت تو زنبیل آشغال گذاشت پشت در که سپور برداره ببره؟».