قهرمان مجاهد خلق حمدالله رحمانی یکی از شدیدترین مجروحان 6 و 7مرداد ۱۳۸۸ در اشرف پس از سه سال درد و رنج و محاصره در اشرف، سر انجام در سوم تیرماه، مصادف با میلاد پیامبر جاودان آزادی سیدالشهدا علیهالسلام، در اثنای عمل باز قلب، بهشهادت رسید.
شهید حمدالله رحمانی: پیام برادر رو هم که شنیدم واقعاً دیگه به اوج رسیدم، به قله، واقعاً دیگه خیلی صفا کردم چون برادر همه چیز رو اینجا گفته و همه خط و خطوط رو مشخص کرده.
او دوازدهمین شهید جنایت علیه بشریت در اشرف در حمله 6 و 7مرداد است
قهرمان مجاهد خلق حمدالله رحمانی فرزند دلیر مردم اهر در آذربایجان در شمار معدود مجروحانی بود که پس از حمله جنایتکارانه 6 و 7مرداد، بهخاطر شدت جراحتها و اصابت گلولههای متعدد در شکم و دست چپ و بهخاطر شکستگی دندانها و سقف دهان و سکته قلبی به بیمارستان نیروهای آمریکایی در بلد منتقل شد و توسط پزشکان آمریکایی چندین بار مورد جراحی قرار گرفت و پزشکان قسمتهایی از روده کوچک او را برداشتند.
شهید حمدالله رحمانی: پیام برادر رو هم که شنیدم واقعاً دیگه به اوج رسیدم، به قله، واقعاً دیگه خیلی صفا کردم چون برادر همه چیز رو اینجا گفته و همه خط و خطوط رو مشخص کرده.
او دوازدهمین شهید جنایت علیه بشریت در اشرف در حمله 6 و 7مرداد است
قهرمان مجاهد خلق حمدالله رحمانی فرزند دلیر مردم اهر در آذربایجان در شمار معدود مجروحانی بود که پس از حمله جنایتکارانه 6 و 7مرداد، بهخاطر شدت جراحتها و اصابت گلولههای متعدد در شکم و دست چپ و بهخاطر شکستگی دندانها و سقف دهان و سکته قلبی به بیمارستان نیروهای آمریکایی در بلد منتقل شد و توسط پزشکان آمریکایی چندین بار مورد جراحی قرار گرفت و پزشکان قسمتهایی از روده کوچک او را برداشتند.
قهرمان غیور مردم آذربایجان متولد ۱۳۳۶ بود و سی و سه سال پیش در سال ۱۳۵۸ بهطور حرفهای به مجاهدین پیوست. او بیش از 5سال را در زندانها و شکنجهگاههای رژیم خمینی بهسر برد.
حمدالله رحمانی از سرداران و فرماندهان گردانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران بود و طبق تحقیقات کمیته نقض عضو پس از حملات 6 و 7مرداد به مجاهدان اشرف که 505 مجروح بر جای گذاشت، با ضایعات جسمی شدید مواجه شد
نتایج تحقیقات کمیته نقض عضو-لیست شماره 1 از 505 مجروح در 6 و 7مرداد ۱۳۸۸
-شماره 7
نام: حمد الله
نام خانوادگی: رحمانی
درصد ضایعات: 65 درصد
درجهبندی ضایعات جسمی: شدید
نوع ضایعه: اصابت گلوله به شکم - عمل جراحی شکم - شکستگی استخوان زند اسفل در دست چپ - شکستگی دو دندان - زخم سقف دهان- سکته قلبی
رهبر مقاومت با بزرگداشت شهادت قهرمان دلیر مردم اهر، با درود به این فرمانده رشید گردانهای ارتش آزادی، حمدالله را از فرزندان و مجاهدان برومند ستارخان و حنیفنژاد توصیف کرد که مخصوصاً در سه سال گذشته بهرغم همه ضایعات جسمانی و اصابت رگبار گلولهها پرچم ایستادگی و مقاومت را به اعلی درجه برافراشت و بر تارک رادمردان خطه آذربایجان در این زمان قرار گرفت.
نوشتهای از مجاهد شهید حمدالله رحمانی: «من مجاهد خلقم، مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم، بر عهد و پیمان با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگند خود پایدار و استوارم
-هر چقدر فکر میکنم، احساس بدهکاری و نیاز مطلق به رهبری و سازمان که به من مجاهد انسان بودن را ارزانی داشته، میکنم و به این همه خوشبختی و رهایی از قید و بندها میبالم و از مبارزه و زندگیم لذت میبرم و متعهد میشوم تا آخرین نفس و آخرین قطره خون بیا بیا باشم و با تمامیتوان در این مسیر و برای احقاق در باز کنیدش بکوشم».
«هزار بار هم چراغ را خاموش کنی، عزمم برای مبارزه با این رژیم جنایتکار و ضدبشر هزار برابر میشود و ایمانم به حقانیت رهبری بیشتر و بیشتر میشود. هیهات مناالذله، هیهات مناالذله، هیهات مناالذله»
«از همرزمان و از سازمان و یاران اشرفنشان و مردم ایران که شاهد سوگند مجاهدی من بودهاند میخواهم که روی من حساب کنند و بدانند که این رژیم جنایتکارترین و سفاکترین رژیم تاریخ ایران است. رژیمی که ذرهیی از انسانیت بویی نبرده است.
… من از اینکه با همچو رژیمی میجنگم افتخار میکنم و مطمئن هستم و ایمان دارم که تقاص این همه جنایت را پس خواهیم گرفت.
مجاهد صدیق بتول رجایی
هفته گذشته مجاهدان اشرف در لیبرتی با فقدان بزرگ دیگری مواجه شدند که در گذشت مجاهد کبیر بتول رجایی (اکرم ابزری) بود. فقدانهایی که در ارتباط مستقیم با محاصره ضدانسانی 4ساله از سوی حکومت عراق و عدم دسترسی به درمانهای به موقع و مؤثر پزشکی است.
خواهر مجاهد بتول رجایی متولد سال ۱۳۳۲ در آمل، از اعضای ارشد شورای رهبری، معاونت پرسنلی، و مسئول تشکیلات در سازمان مجاهدین خلق ایران، پس از 35سال مبارزه انقلابی در برابر دو دیکتاتوری شاه و شیخ، بدرود حیات گفت و به جاودانهفروغ های راه آزادی مردم ایران پیوست. او که فعالیت سیاسی خود را از دوران دانشجویی در مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی آغاز کرده بود در سال 56 به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست.
خواهر مجاهد بتول رجایی، مهندس کشاورزی و فوقلیسانس رشته خاکشناسی از دانشکده کشاورزی کرج بود و در 24سالگی به مجاهدین پیوست.
در سال ۱۳۵۷ در جنبش ملی مجاهدین در آمل، بهطور حرفهای در بخشهای معلمین و دانشآموزی، به مجاهدت برخاست و در همین زمان مردم آمل او را به عضویت شورای شهر خود انتخاب کردند.
بتول رجایی در شهرهای آمل، ساری، بابل و بابلسر مسئولیت بخشهای معلمین، کارمندان، دانش آموزی، محلات و بازار را برعهده داشت.
این شیرزن قهرمان مجاهد، پس از 30خرداد ۱۳۶۰ به مبارزه انقلابی خود بهطور مخفی ادامه داد، در اسفند 62 به تشکیلات مجاهدین و نیروهای آزادیبخش در منطقه مرزی ایران و عراق و بعد از آن در تشکیلات مجاهدین در شهرهای کویته و کراچی و اسلامآباد پاکستان و متعاقباً به امور اداری ارتش آزادیبخش منتقل گردید.
خواهر مجاهد بتول رجایی، در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان مسئولیتهای گوناگونی برعهده داشت.
وی در سال ۱۳۶۹به عضویت هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران و در سال ۱۳۷۲ به عضویت شورای رهبری مجاهدین برگزیده شد. او در سال ۱۳۷۴ معاون ارشد ستاد ارتش آزادیبخش، و در سال۱۳۷۶ مسئولیت تشکیلات مجاهدین را برعهده گرفت.
این مجاهد والا و صدیق که در 18اسفند ماه گذشته در شمار دومین گروه مجاهدان اشرف به لیبرتی رفته بود، دقیقاً بعد از 3ماه در اثر وخامت شرایط و تشدید بیماری در روز 18خرداد در بیمارستان بستری شد و متعاقباً بر اثر التهاب ریوی و ایست تنفسی جان باخت.
این مجاهد کبیر و صدیق، که در سختترین شرایط عهد خود با خدا و خلق وفا کرد، برای همه مجاهدان اشرف نمونه و الگویی از استواری و پاکبازی و صدق و فدای ستایشانگیز انقلابی و یکتاپرستانه بود. سختکوشی بیکران او که از خطه مازندران در شهر آمل برخاسته و از زادگان آرمانی مریم رهایی بود، زبانزد همه اشرفیان است. او در سالهای پایداری اشرف، مظهر صلابت و شکافندگی و الهامبخش ایستادگی و استقامت بود و روحیه انقلابی و استقامت را در همه جا شعلهور میکرد.
وی در سال ۱۳۷۱ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد.
قطعهای از گفتگوی رهبر مقاومت با مجاهدان اشرف در 29خرداد:
سلام بر شهیدان و مجاهدان صدیق، از اشرف و موسی تا جاودانه فروغها و فدیه بزرگی که شما در آستانه 30خرداد در همین ماه، در زندان لیبرتی دادید. منظورم درگذشت خواهر مجاهد بتول رجایی، از اعضای ارشد شورای رهبری مجاهدین، از سرداران بهنام اشرف در یک دهه پایداری، از ایستادگان نمونه اشرفی است. در حرفها و گزارشهاتون خوندم اغلب که با رسایی و گویایی خیلی بیشتر از پیامی که من دادم، گفته بودید که چه نمونه و اسطوره و الگوی به یاد ماندنی بود، بدون شک خودش صد بار و شاید صدها بار ترجیح میداد که در جبهه نبرد رودررو بهشهادت برسد، اما خدا را بنگرید که با آزمایشی بالاتر، او رو رستگار کرد.
با استواری و ایستادگی و سرسختی در برابر بیماری، که اصلا ًو ابدا ًبه روی خودش نمیآورد، تا اینکه سرانجام در اثر انسداد ریه و ایست تنفسی، جان به جان آفرین سپرد.
بله مجاهدین این هستند! زنان و مردانی که اراده کردهاند غل و زنجیرها رو درهم بشکنند و در برابر همه اجبارات، سرسخت و استوار و گردنفراز باقی بمانند و هر چقدر که شرایط هم سختتر بشه، اونها بیشتر و بالاتر برافروزند. به یاد کهکشان شهیدان، از روز 30خرداد تا همین امروز بهپا میخیزیم قیام میکنیم و یک دقیقه کف مستمر میزنیم.
(کف زدن جمعیت)
-رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی در پیام تسلیت خود به رهبر مقاومت و به مجاهدان لیبرتی و اشرف، به تمامی اعضا و حامیان مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاوت و خانواده بزرگ مقاومت ایران، گفت:
انا لله و انا الیه راجعون،
خواهر دلبند و والا مقامم، «شیر آهن کوه زن» دلاور، سمبل رهایی و سرشاری، مظهر مهربانی و صلابت انقلابی، پس از 35سال نبرد رهاییبخش در منتهای سرفرازی و در ستیغ قله جنگ صد برابر و نزدیک به ده سال پایداری در اشرف و لیبرتی جان باخت و به سوی رفیق اعلا پرکشید.
مجاهد صدیق بتول رجایی در زمره مسئولان ذیصلاح و در شمار نخستین اعضای شورای رهبری مجاهدین بود که در سختترین دورانها، شکافنده و جبر شکن، و البته صبور و سرشار و بینام و نشان، بهراستی لنگری و تکیه گاهی برای تشکیلات مجاهدین بود.
گردی سر افراز، از شیرزنان خطه شمال ایران، با همان لهجه شیرین، اما صریح و چهرهای آمیخته از جدیت و مهربان که خطوط رنجهای زنان آن دیار را بر چهرهاش هم چون بار رنجهایشان، تا به آخر بر شانه داشت.
او از تبار زنانی بود که با پذیرش مسئولیت انقلابی دشواریهای طاقتفرسای مبارزه را با روحیهیی پولادین مقهور خود میکنند و راه آزادی و برابری و رهایی زن ایرانی را باز میگشایند. زنان والایی، که مظاهر عجز و ضعف را مغلوب جنگاوری و رزم بیامان خود میکنند و مبشر رهایی از ستم سیاه آخوند و تمامی قید و بندهای اسارت بار و بازدارنده هستند.
پایداری اشرفیان که جهانی را مسحور خود کرده است، بر ایمانها و ارادهها و صدق و فدای چنین سردارانی بنا شده است.
درود بر او و مرتبت والای عقیدتی و آرمانی اش.
یا أیّتها النّفس المطمئنّه، ارجعی إلی ر بّک راضیهً مّرضیّهً
خواهر مجاهدم بتول رجایی، در 18اسفند ماه گذشته، بهرغم بیماری، همراه با خواهران و برادران مجاهدش در دومین گروه به لیبرتی منتقل شد و تا آخرین روزها در شرایط سخت و کمبود امکانات با مجاهدتی شگفتانگیز تا آخرین نفس در «کارزار آزادی» رودرروی سیاهترین دیکتاتوری تاریخ، و اعوان و انصارش، ایستاد و سرانجام به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد و در تمامی ارزشهایی که خود سمبلش بود و در وجود تکتک یارانش تکثیر شد. چند نسل پیدرپی در مجاهدین، دست پرورده و آموزش یافته بهوسیله او هستند که از این بابت گنجینه عظیمی از ارزشهای مجاهدی را از خود برجا گذاشت. راستی که فقدان چنین کوه استواری در تشکیلات مجاهدین چقدر دردناک است. اما مطمئنم که همه خواهران و برادران مجاهدم با عزمی صدچندان و با تعهد به راه و آرمان خواهر قهرمانم بتول پرچم او را برافراشتهتر میسازند.
درگذشت شیرزن مجاهد خلق بتول رجایی را به مسعود، به مجاهدان لیبرتی و اشرف، به تمامی اعضا و حامیان مجاهدین، به شورای ملی مقاومت ایران و خانواده بزرگ مقاومت و بهخصوص به مردم آمل و خانوادهاش تسلیت میگویم.
در پیشگاه پروردگار یکتا، برایش رحمت و علو درجات، و برای همرزمان و همسنگرانش، صبر و استقامت آرزو میکنم.