728 x 90

خروج از ليست تروريستي,

کنفرانس در واشینگتن - سالگرد ۱۹فروردین محکومیت جنایت علیه بشریت - بزرگداشت شهیدان فروغ اشرف

-

اد رندل - پروفسور درشویتز - مایکل موکیزی
اد رندل - پروفسور درشویتز - مایکل موکیزی
مسئولیت ایالات متحده آمریکا گزینه‌های سیاست در قبال رژیم ایران 6آوریل ۲۰۱۲ (18فروردین ۱۳۹۱)

فرماندار ادوارد رندل
فرماندار پنسیلوانیا ۲۰۰۲-۲۰۱۱
رئیس حزب دموکرات ۱۹۹۹- ۲۰۰۱
قاضی مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ - ۲۰۰۹
سفیر استوارت هالیدی
سفیر آمریکا در ملل‌متحد ۲۰۰۳ - ۲۰۰۵
دستیار ویژه رئیس‌جمهور ۲۰۰۰ - ۲۰۰۱
سفیر جان بولتون
سفیر آمریکا در ملل‌متحد ۲۰۰۵ - ۲۰۰۶
معاون وزیرخارجه آمریکا ۲۰۰۱-۲۰۰۵
قاضی یوجین سالیوان
قاضی فدرال
قاضی ارشد دادگاه استیناف قوای مسلح آمریکا ۲۰۰۲
وکیل و افسر ارشد اخلاق نیروی هوایی آمریکا ۱۹۸۲ - ۱۹۸۶
ژنرال جیمز تری کانوی
فرمانده نیروی تفنگداران دریایی آمریکا ۲۰۰۶- ۲۰۱۰
پروفسور آلن درشویتز
معروفترین وکیل جهان در پرونده‌های جنایی
سفیر مارک گینزبرگ
سفیر آمریکا در مراکش ۱۹۹۴ - ۱۹۹۸
مشاور رئیس‌جمهور آمریکا ۱۹۷۸ - ۱۹۸۱
سفیر میچل ریس
مدیر سیاست‌گذاری وزارت‌خارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵

سفیر میچل ریس
خانمها و آقایان، میهمانان محترم از شما به‌خاطر حضورتان در این‌جا و از تمام کسانی‌که در سراسر جهان این تصاویر را تماشا می‌کنند؛ و حامی آزادی و دموکراسی هستند، تشکر می‌کنم. من مفتخرم که در این‌جا با شما و در کنار این شخصیتهای گرانقدر آمریکایی صحبت می‌کنم.
در مقابل شما اکنون شماری از برجسته‌ترین مقامات آمریکا حضور دارند، که شامل افسران ارشد نظامی و تعدادی از محترم‌ترین دیپلوماتها می‌شوند. جمعی از رهبران واقعی و برجسته آمریکا.
ما امروز در شرایطی در این‌جا گردهم آمده‌ایم که برخی در مطبوعات به مخدوش کردن تلاشهای ما در راستای حفاظت از مردان و زنان کمپ اشرف و کمپ لیبرتی کمر بسته‌اند و مقامات مجهول‌الهویه وزارت‌خارجه تلاش می‌کنند انگیزه‌ها و ارزشهای ما را زیر سؤال ببرند.
ما امروز در شرایطی گردهم آمده‌ایم که برخی در دولت آمریکا سعی می‌کنند ما را از ابراز حمایت از آنچه می‌دانیم که در راستای حقیقت و عدالت است مرعوب سازند.
حضور امروز صبح ما در این‌جا به‌معنای توبیخ و محکومیت کسانی است که در برابر این آرمان ایستاده‌اند.

ما مرعوب و مایوس و ساکت نخواهیم شد.
و مهمتر از همه ما در زمانی در این‌جا حضور داریم که نگرانیهای جدی نسبت به وضعیت در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی وجود دارد.
وزارت‌خارجه هم‌چنان از لغو نامگذاری سازمان مجاهدین طفره می‌رود حتی بعد از تقریباً دو سال کامل که از جانب دادگاه ناحیه کلمبیا مکلف شده بود این موضوع را تعیین تکلیف کند.
آنها مدعی شده‌اند که دلیل چنین تاخیری این است که وزیر خارجه زیادی مشغله دارد و دائم در حال سفر است. و این‌که او کاملاً بر روی وقایع سراسر جهان که شتابان در حال تغییر هستند متمرکز شده است.
من شخصاً در وزارت‌خارجه کار کرده‌ام و بار سنگینی که بر روی دوش وزیر است را درک می‌کنم. با این‌که ما خودمان می‌دانیم که دلایل لغو نامگذاری چشمگیر و مبرهن هستند، اما هیچ‌کس توقع ندارد که وزیر خارجه خودش شخصاً تمام پرونده مربوط به سازمان مجاهدین را زیر و رو کند. او همکارانی دارد که به او کمک کنند.
وزارت‌خارجه بیش از 55هزار کارمند دارد. وزیر کارمندان بسیار ذیصلاحی در دفتر شخصی خود دارد. یک بخش حقوقی کاملاً در خدمت او است و دفتر امور خاور نزدیک نیز یکی از بزرگترین دفاتر در کل مقر مربوطه است.
بعبارت دیگر، هیچ توجیهی برای تأخیر او و درنگ در تعیین وضعیت سازمان مجاهدین خلق وجود ندارد.
واضح است که وزیر کلینتون و وزارت‌خارجه به کمک ما نیاز دارند. آنها به ما نیازمندند که توضیح دهیم چرا نام سازمان مجاهدین خلق به آن لیست تعلق ندارد.
همان‌طور که می‌دانید، این نخستین بار نیست که ما سعی در شرح این موضوع کرده‌ایم. بسیاری از ما این کار را مکرراً در طول چند سال گذشته انجام داده‌ایم. به‌نظر می‌رسد که وزارت‌خارجه کارکنانی دارد که قدرت یادگیری آنها نازل است.
اما خبر خوب این است که ما برخی از ماهرترین آموزگاران را اکنون در این‌جا نزد خودمان داریم و همه ما به تلاشمان برای آموزش و شرح این موضوع که چرا وزارت‌خارجه باید فوراً نام سازمان مجاهدین را از لیست حذف کند ادامه خواهیم داد.

میچل ریس:
سخنران اول ما عالیجناب مایکل موکیزی است. قاضی موکیزی در هشتم نوامبر ۲۰۰۷ از جانب مجلس سنای آمریکا به‌عنوان هشتاد و یکمین وزیر دادگستری آمریکا منصوب شد و تا ژانویه ۲۰۰۹ در این مقام بود.
قاضی موکیزی در سال ۱۹۸۸ توسط پرزیدنت ریگان به‌عنوان قاضی دادگاه ناحیه جنوبی نیویورک معرفی شد و تا سال ۲۰۰۶ در این مقام بود و شش سال آخر آن را به‌عنوان رئیس قضات گذراند.
قاضی موکیزی در محاکمه قضایی سال ۱۹۹۶ مربوط به دو تروریست ارشد یعنی عمر عبدالرحمان و السعید نصیر شرکت داشت. در این محاکمات هر دو این افراد به‌خاطر نقش آنها در بمب‌گذاری مرکز تجاری جهانی در سال ۱۹۹۳ به حبس ابد محکوم شدند.
لطفاً به من در خوشآمد گویی قاضی موکیزی ملحق شوید.

قاضی مایکل موکیزی:
متشکرم سفیر ریس. از سازماندهندگان این جلسه تشکر می‌کنم. و از شما خانمها و آقایان برای حضورتان در این‌جا قدردانی می‌کنم.
از پرزیدنت فرانکلین روزولت در زمان ریاست جمهوری‌اش دعوت شده بود که برای سازمان «دختران انقلاب آمریکا» در این‌جا در واشینگتن سخنرانی کند. این سازمان نظرگاههای ضدمهاجرین داشت. آنها به هرکس که ریشه در این کشور نداشت، به‌طور متکبرانه نگاه می‌کردند. پرزیدنت روزولت نتوانست در آن جلسه حضور پیدا کند، اما بنا‌ به آنچه وظیفه خود می‌دانست تلگرامی را ارسال نمود.
این پیام و تلگرام با عبارت «هموطنان مهاجر من» آغاز شد. با تأسی از این پیام، شاید بهتر باشد من هم شما را به‌عنوان «هموطنان مجرم احتمالی و حامیان تروریسم» مورد خطاب قرار دهم.
به‌نظر می‌رسد که ما در نوبتهای زیادی گردهم آمده‌ایم تا در رابطه با مبارزه بغرنج مجاهدین خلق و بالاخص ساکنان اشرف صحبت کنیم و تابحال این وضعیت لاعلاج، ثابت مانده است. تنها جغرافیای آن دستخوش تغییر شده است.
این وضعیت در اشرف لاعلاج بود و حالا نه تنها در اشرف بلکه در کمپ لیبرتی نیز وضعیت بر همین منوال پیش می‌رود. همان‌طور که می‌دانید قرار نبود شرایط این‌چنین شود.
در سال ۲۰۰۳، وقتی نیروهای ائتلاف عراق را اشغال کردند و با ساکنان اشرف مواجه شدند، این ساکنان داوطلبانه ابزار دفاع از خود را تحویل دادند. ما به ازاء آن، یک ژنرال آمریکایی به‌نمایندگی از نیروهای ائتلاف در سال ۲۰۰۴ کتباً قول داد که با ساکنان به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو رفتار خواهد شد. آنها حتی کارتهایی را دریافت کردند که حاوی شماره تلفن پلیس ارتش بود که توسط یک ژنرال آمریکایی دیگر فرماندهی می‌شد.
همان‌طور که شما می‌دانید و به دفعات شنیده‌اید، آنها ابتدا طی دولت کلینتون لیست‌گذاری شدند زمانیکه دولت تصور می‌کرد این اقدام، راه را برای تعامل با رژیم ایران هموار خواهد کرد. ما ثمرات این تعامل را دیده‌ایم!
نام آنها همچنین در دولتی که من در آن خدمت کردم، در لیست باقی ماند چرا که باور بر این بود که لغو نامگذاری اقدامی تحریک‌آمیز به‌نظر خواهد رسید. رژیم ایران احتمالاً عکس‌العمل نشان خواهد داد و مثلاً بمبهای کنار جاده‌ای به عراق خواهد فرستاد، کاری که البته رژیم به هر صورت این کار را انجام داد.
دفتر تحقیقات فدرال آمریکا (اف.بی.آی) به کمپ اشرف رفت تا تحقیقاتی را در رابطه با تک‌تک ساکنان انجام بدهند در هر مورد به این نتیجه رسیدند که هیچ‌کدام از آنها هیچ ارتباطی با تروریسم نداشتند.
بنابراین ما اکنون در چه نقطه‌ای قرار داریم؟ امروز در نقطه‌ای هستیم که به ساکنان اشرف تحت فشار دولت عراق گفته شده است که باید اشرف را ترک کنند و به یک پایگاه متروکه نظامی آمریکایی منتقل شوند، محلی که عراقیان آن را غارت کرده‌اند و به‌طوری‌که دیگر جای زندگی کردن نیست.
و ساکنان این کار را کرده‌اند. آنها موافقت کردند که منتقل بشوند. ساکنان اشرف نه تنها از جانب وزارت‌خارجه بلکه از طرف بسیاری از کسانی‌که شما را در این جلسات مورد خطاب قرار داده‌اند، بنا‌ به تقاضای مقامات وزارت خارجه، کسانی که شما را مخاطب قرار دادند، ترغیب کردند که ساکنان اشرف با این برنامه انتقالی همراه شوند.
قرار بر این بود که کمپ لیبرتی محلی امن برای ساکنان اشرف باشد و به دور از نیروهای عراقی که با نفربرهای هاموی آنها را به زیر گرفته بودند و با استفاده از سلاحهای خودکار به سوی آنها شلیک کرده بودند و ساکنانی را به قتل رسانده بودند که شما تصاویر آنها را در این‌جا دیدید. قرار بود که آنجا محلی باشد که پرسنل سازمان ملل مصاحبه‌هایی را انجام دهند که ساکنان بتوانند در کشورهای دیگر مستقر شوند.
اما همان‌طور که گفتم چنین محلی که یک پایگاه نظامی است جای زندگی نیست. قطعاتی که ژنراتورهای برقی با آنها کار می‌کنند از بین رفته‌اند. و حتی وقتی این ژنراتورها مورد استفاده قرار بگیرند سوخت آنها باید به قیمت میلیونها دلار با کامیون وارد شود.
سیستم فاضلاب خراب شده است و آب آشامیدنی وجود ندارد.
دلیل شرح این جزئیات چیست؟ به‌خاطر این‌که این وضعیت برای این است که افراد را بشکنند نه این‌که به آنها امید بدهند. و به‌طور فزاینده‌یی روشن شده است که نقشه دولت عراق از انتقال آنها به کمپ لیبرتی این نبوده که آنها بتوانند به زندگی خود ادامه دهند؛ بلکه این بوده که روحیه آنها را بشکند و آنها را به‌درخواست رژیم ایران نابود کند.
کمپ لیبرتی توسط همان نیروهای عراقی نگهبانی می‌شود که به ساکنان اشرف حمله برده و آنها را به قتل رسانده‌اند. واکنش آمریکا و سازمان ملل به این واقعیت سخت چه بوده است؟
واکنش آنها آشفته بوده و به تعبیرهایی برای مطلوب جلوه دادن شرایط، دست‌کم گرفتن آن متوسل شده‌اند و مواضعی متناقض اتخاذ کرده‌اند. آنها وقتی می‌خواهند در رابطه با خدمات اولیه حرف بزنند در جزئیات غرق می‌شوند، مثلاً از حرکت دادن یک دیوار، تغییر موضع یک ایستگاه پلیس که دولت عراق در پاسخ به اعتراضات انجام داده است. و در پاسخ به شرایط نامطلوب زندگی، می‌گویند خب، تنها برخی کم و کاستیها، و یک سری کمبودهایی وجود دارد!
بکارگیری چنین تعبیرهایی، به‌معنی لاپوشانی شرایط دردناک کمپ لیبرتی با پخش کردن برف و غبار بر روی آن است، یعنی استتار شرایط دردناکی که نظیر آن را در ویدئویی که چند لحظه پیش پخش شد، مشاهده کردید.
اما همه این برف و بورانی که از مجموعه استعدادهای وزارت‌خارجه و سازمان ملل نشأت می‌گیرد، نمی‌تواند آنچه را که در ویدئو دیدید، بپوشاند و نمی‌تواند آنچه را که در کمپ لیبرتی می‌گذرد، لاپوشانی کند. و افرادی که در این‌جا هستند اجازه نخواهند داد که عبارات، واقعیات را بپوشانند. چرا که برخلاف اضدادمان، ما با زبان بسیار ساده سخن می‌گوییم.
مانع در این‌جا، به‌وضوح نامگذاری سازمان مجاهدین خلق در لیست و زارت خارجه است. لحظاتی پیش شنیدید که سازمان مجاهدین خلق از منتظر ماندن خسته شد و در سرانجام به دادگاه رجوع کرد تا تقاضا کند که دادگاه به وزارت‌خارجه دستور بدهد تصمیم خود را بگیرد و نتیجه را به ما بگوید.
وزارت‌خارجه طفره رفت و به دادگاه متذکر شد که اصلاً نباید حول این پرونده تصمیمی بگیرد. وزارت‌خارجه به دادگاه گفت باید فوراً این پرونده را رها کنید.
اما دادگاه توجهی نکرد. دادگاه وزارت‌خارجه را مکلف کرد که تا 26مارس پاسخ خود را در اختیار آن بگذارد. 26مارس شد و جواب وزارت‌خارجه همان‌طور که شنیده‌اید بخشاً این بود که وزیر خیلی سرش شلوغ است، با نادیده گرفتن دهها هزار نفری که می‌توانند به او کمک کنند. و این موضوع هم به‌طور خاص برای من به‌عنوان یک قاضی حیرت‌آور است که جواب وزارت‌خارجه این بود که تصمیم‌گیری از اساس هیچ ربطی به دادگاه ندارد و موضوع مربوط به امور خارجه است.
خب دوستان، لیست سازمانهای تروریستی وزارت‌خارجه مربوط به پیشبرد روابط خارجی توسط وزارت‌خارجه یا رئیس‌جمهور نیست. آن اختیار نشأت گرفته از قانون است، اختیار تهیه این لیست، نشأت گرفته از قانون است؛ و قانون معیارهایی را مقرر کرده و این معیارها باید محترم شمرده شوند.
وزارت‌خارجه می‌تواند هرچقدر می‌خواهد در رابطه با امور خارجه کار کند، اما آنها نمی‌توانند کسانی را در آن لیست بگذارند و یا کسانی را در آن لیست نگه دارند، مگر این‌که آنها طبق معیارهای قانونی در لیست باشند. و به‌عنوان یک مشورت دوستانه می‌گویم که فکر می‌کنم کار خوبی نباشد که به دادگاه تذکر داده شود که این موضوع به شما هیچ ربطی ندارد. به‌نظر من آنها به‌زودی درخواهند یافت که تصمیم‌گیری در این موضوع در صلاحیت دادگاه است.

من خودم را یک خوشبین کور نمی‌بینم. اما هم‌چنان به این کشور معتقدم. حقیقت ظهور خواهد کرد و حق در نهایت پیروز خواهد شد. برخی موارد این امر نیاز به دخالت دادگاه دارد. اما در نهایت نتیجه همین خواهد بود. و فکر می‌کنم در این پرونده هم همین طور خواهد بود.
من اعتقاد دارم، این نامگذاری نفرت‌انگیز که در هیچ زمانی مناسب نبوده است و هیچ وقت نباید ادامه می‌یافت، لغو خواهد شد و این امر آغازی را برای ساکنان اشرف و لیبرتی رقم خواهد زد و برای این ساکنان راهگشا خواهد بود. و البته این آغازی برای رهایی مردم ایران هم خواهد بود.
اما تنها یک نقطه آغاز است و سرآغازی برای نتیجه‌یی که در نهایت موجب خواهد شد همگی ما در یک ایران آزاد، دموکراتیک، غیراتمی و برابر، دور هم جمع شویم. از شما بسیار متشکرم.


میچل ریس:
خیلی متشکرم قاضی
سخنران بعدی ما آلن درشویتز می‌باشد
پرفسور در شویتز، استاد حقوق در دانشگاه هاروارد است. وی از کالج بروکلین در دانشگاه حقوق یل فارغ‌التحصیل شد و در سن 25سالگی به عضویت هیأت علمی دانشگاه حقوق درآمد. بعد از همکاری با قاضی جرج بازلان و دادستان آرتور برتلر در ۱۹۸۳ جایزه اولین متمم داگلاس را به او اهدا کردند و به او حقوقدانی دلسوز، رهبری سخنور و مدافع پیگیر برای حقوق مدنی و حقوق‌بشر لقب دادند هنگام اهداء این جایزه، الی ویزل برنده جایزه نوبل گفت که اگر تعداد کمی مثل آلن درشویتز در سالهای ۱۹۳۰-۱۹۴۰ بودند، تاریخ قضاوت در اروپا می‌توانست طور دیگری باشد.
پرفسور درشویتز به شیواترین و پرقدرت‌ترین صورت به دفاع از حقوق‌بشر در تمام جهان ادامه می‌دهد.
لطفاً در استقبال از پرفسور در شویتز من را همراهی کنید.

پرفسور درشوویتز:
از شما متشکرم آقای سفیر و میهمانان محترم. مایه افتخار من است که امروز در این‌جا هستم، در کنار همکاران بسیار برجسته بر روی سن و همچنین میهمانان گرانقدر در میان حضار.
من امروز در پایتخت کشورمان هستم و در زیر سایه دیوان عالی و همچنین کاخ سفید تا در دفاع از قانون اساسی این کشور صحبت کنم. قانونی اساسی ما این حق را به‌رسمیت می‌شمارد که علیه دولت‌مان اعتراض کنیم تا به دعوی و شکایت ما رسیدگی کند و ما شاکی هستیم.
قانون اساسی این حق را برای ما تضمین می‌کند، که آزادی سخن داشته باشیم، حقی که دولت ما هم‌اکنون سعی در ازبین‌بردن آن دارد. ما حق آن را داریم که از مطبوعات بخواهیم از آزادیهای خود استفاده کنند، تا موضوع یک فاجعه انسانی را که ما می‌توانیم از وقوع آن جلوگیری کنیم به اطلاع عموم برسانند. و ما این حق را داریم که مثل امروز در این‌جا تجمع مسالمت‌آمیز برقرار کنیم، تا اطمینان حاصل کنیم که دولت ما به قول خود وفا خواهد کرد.
دولت ما همان‌طور که امروز شنیدید به نام همه ما قرار داد مقدسی را به‌نمایندگی از تمام شهروندان کشورمان، با ساکنان کمپ اشرف امضا کرد، کسانی‌که تمام تعهدات خود را بر اساس آن قرارداد انجام داده‌اند و هیچ‌کس این واقعیت را منکر نمی‌شود. اکنون زمان آن فرا رسیده که دولت ما نیز وظایف خود را بر اساس این قرارداد انجام دهد.
انجام وظایف قراردادی، آن‌قدر برای کسانی‌که قانون اساسی را مدون کردند، حائز اهمیت بود که حتی ایالات را نیز از «آسیب رسانی به وظایف قراردادی» منع کرده و «دولت را موظف می‌کند تمام وظایف و تعهدات قراردادی خود» را حتی قبل از تصویب قانون اساسی اجرا کند. نویسندگان قانون اساسی برای وظایف قراردادی دولت آمریکا تا این حد احترام قائل بودند.
الکساندر همیلتون اصرار داشت که ما نخواهیم توانست یک کشور بزرگ باشیم مگر این‌که مجهز به بالاترین معیارهای جهان در قبال انجام وظایف قراردادی باشیم.
مقرراتی که مورد اشاره همیلتون هستند و مدیسون در تدوین آنها کوشید در رابطه با قراردادهای مربوط به اموال و ثروت بودند. حال تصور کنید که قرادادهای مربوط به حیات و آزادی تا چه اندازه از تقدس بیشتری برخوردارند.
قانون اساسی ما وقتی حقوق مطروحه در آن مدرک بزرگ و پایدار را شرح می‌دهد، حیات و آزادی را مقدم بر ملک شمرده است.

چند ماه پیش من افتخار آن را داشتم که در کنگره ایالات متحده حول این مسائل صحبت کنم و به حضار در آنجا که نمایندگان کنگره هم در میان آنها بودند، خاطرنشان کردم که کنگره مطابق قانون اساسی اختیار دارد که هر قانونی را وضع کند که لازم و مناسب باشد تا اختیارات دولت و بخشهای دولتی را به اجرا بگذارد.
کنگره این اختیار را دارد که دولت ما را وادار کند تا به وعده خود وفا نماید و به تمامی وظایف قراردادی خود در قبال ساکنان کمپ اشرف عمل کند و کنگره باید بیش از آنچه اکنون انجام می‌دهد، اقدام کند. ما بسیار بسیار خوشنود هستیم که تعداد زیادی از نمایندگان کنگره از ساکنان کمپ اشرف دفاع کرده‌اند. حالا زمان آن رسیده که کنگره قانونی را برای امضای رئیس‌جمهور تصویب کند که کمک کند این بحران انسان‌دوستانه حل شود.
و طبق قانون اساسی، رئیس‌جمهور باید قوانین و وظایف ایالات متحده را به اجرا بگذارد. این وظایف شامل تعهدات قراردادی می‌شود که نه تنها به‌نمایندگی از قوه مجریه، بلکه کل دولت و تمام مردم ایالات متحده پذیرفته شده‌اند.
همان‌طور که قاضی موکیزی یادآوری نمود، قوه قضاییه ضامن نهایی این است که دولت به آیین دادرسی و سایر مقررات قانون اساسی و از جمله موادی که مربوط به وظایف قراردادی می‌شود احترام بگذارد.
همان‌طور که می‌دانید پرونده‌یی در دادگاههای این ناحیه وجود دارد که از دولت و به‌طور ویژه از وزیر خارجه، که ما از مشغله‌های زیاد او شنیده‌ایم، خواهان لغو نامگذاری سازمان مجاهدین خلق می‌شود، سازمانی که ساکنان اشرف به آن تعلق دارند.
من این افتخار بزرگ را دارم که از یک گروه از برجسته‌ترین آمریکاییهای تاریخ نمایندگی کنم که از من خواسته‌اند تا یک بریف دوستان دادگاه به ثبت برسانم که خواهان لغو لیست‌گذاری می‌شود.

من مفتخرم بگویم که موکلین من شاید بزرگترین گروه از شخصیتهای برجسته آمریکایی در تاریخ باشند که یک بریف دوستان دادگاه را امضا کرده‌اند. توماس جفرسون زمانی به تنهایی یک بریف را امضا کرده بود. اما این یک گروه بسیار بسیار برجسته است. که شامل وزیر سابق دادگستری ایالات متحده، رئیس سابق اف.بی.آی، وزیر سابق امنیت داخلی، شهردار سابق نیویورک، ژنرالهای متعدد، دریاسالاران، و سایرین می‌شود که نه تنها خدمات شایانی به کشور ما نموده‌اند بلکه در بسیاری موارد جان خود را در دفاع از این کشور در معرض خطر قرار داده‌اند.
آیا کسی هست که منکر شرافت و اعتبار آنها باشد؟ آیا کسی هست که حسن‌نیت آنها را منکر شود؟ اما با این حال برخی مدعی می‌شوند که شاید بتوانند حسن‌نیت آنها را زیر علامت سؤال ببرند.
من با ژنرال موکیزی موافقم که فکر نمی‌کنم دادگاه این تعاریف را بپذیرد و آنچه را که صحیح و در راستای عدالت است اعمال خواهد کرد.
این یک فاجعه است که ما وادار شده‌ایم که شرافت مقدس خود را در دفاع از این آرمان انسان‌دوستانه در معرض تهدید قرار دهیم، آرمانی که مربوط به حفظ جان انسانهای بیگناه و همچنین وظیفه دولت در قبال وفا به تعهدات خود می‌شود.
من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که روزی را ببینم که کشور خودم، کشوری که آن را دوست دارم و کشوری که اجداد من تصمیم گرفتند به آن مهاجرت کنند و فرزندان خود را در این‌جا تربیت کنند، من فکر نمی‌کردم که روزی را ببینم که کشور من شهروندان خود را که در دفاع از قانون، عدالت و تعهدات انسان‌دوستانه آمریکا برمی‌خیزند تهدید کند و امیدوارم این اتفاق نیافتد.
ما کشور خود را دوست داریم. ما هیچ انتخابی جز حمایت از این آرمان نداریم، چون به آزادی و قانونی اساسی خود عشق میورزیم. ما آزادی واقعی را دوست داریم نه «کمپ آزادی (لیبرتی) » را. و باور داریم که دولت ما باید به وعده‌های خود عمل کند.

من به‌عنوان یک متخصص قانون اساسی و وکیل مدافع با تجربه یقین دارم که ما در طرف درست این پرونده هستیم، حتی اگر برخی از دوستان عزیز من در طرف دیگر قرار گرفته‌اند.
اگر کسی بریف‌هایی که در این دادگاه به ثبت رسیده‌اند را مرور کند هیچ شکی در رابطه با نتیجه، نخواهد داشت. این بریف هایی که از طرف ما به دادگاه ارائه شده نسبت به بریفهای بسیار سؤال برانگیزی که طرف مقابل ما ارائه داده به‌طور وسیعی از نظر تکیه بر قانون اساسی، از نظر منطق، و از حیث عقل سلیم و اخلاق، عالی‌تر و ممتازتر است.
ما امید و توقع داریم که دادگاهها از دولت ما بخواهند که به آیین دادرسی احترام بگذارد و قانون را اعمال کند و اگر این‌طور شود ما می‌دانیم که نتیجه چه خواهد بود.
ما باید خواهان اقدام فوری در رابطه با پاسخ به این درخواست لغو نامگذاری باشیم چون به‌طور عام، تعلل در اجرای عدالت به‌معنای نقض عدالت است. اما در این شرایط خاص، تعلل در عدالت می‌تواند منجر به محرومیت از حیات و آزادی شود.
به‌محض لغو لیست‌گذاری مجاهدین، که ما امیدواریم خیلی زود انجام شود، ملتهای آزاد جهان که شامل رژیم ایران و متأسفانه دولت فعلی عراق نمی‌شود، چون عراق به‌طور فزاینده‌یی تحت سلطه رژیم ایران است، ملتهای آزاد جهان آمادگی بیشتری را برای استقبال از ساکنان اشرف به‌عنوان پناهنده خواهند داشت. اما ملت ما باید در این رابطه الگو باشد و ما باید اولین طرفی باشیم که این پناهندگان را قبول می‌کنیم.
در نهایت با این امید که به میهن اصلی خود بازگردند وقتی کشورشان به نوعی از دموکراسی دست یابد.
من با نمایندگانی از وزارت‌خارجه و مقامات ارشد قوه مجریه، که خواهان کمک ما برای انتقال ساکنان اشرف به مناطق امن خارج عراق شده‌اند، در تماس بوده‌ام. ما وظیفه خود را انجام داده‌ایم. و هم‌چنان هم به انجام وظایف خود ادامه خواهیم داد. حالا دولت و آمریکا باید به وظایف خود قیام کنند. باید همکاری مشترک صورت گیرد.
من هر بار که با وزارت‌خارجه یا قوه مجریه حرف می‌زنم به آنها می‌گویم ببینید فجایع انسانی وجود داشته که ما نمی‌توانستیم از وقوع آنها جلوگیری کنیم، مثل هولوکاست. شاید ما نتوانستیم از آنچه در رواندا و دارفور اتفاق افتاد جلوگیری کنیم. اما در این‌جا وضعیتی وجود دارد که کاملاً و صددرصد در حیطه کنترل ما است. ما می‌توانیم از وقوع فاجعه انسانی جلوگیری کنیم.
من به‌عنوان کسی که در دفاع از حقوق‌بشر طی 50سال کار کرده است به ندرت فرصت جلوگیری از فجایع را دارم. معمولاً فعالیتهای حقوق‌بشری حول حسابرسی از کسانی است که نقض حقوق‌بشر انجام داده‌اند.
در این‌جا ما فرصت نجات جان انسانها و پیشگیری را داریم. همان‌طور که قبلاً هم گفته‌ام سنن اسلامی، مسیحی و یهودی همه در این اصل مشترکند که نجات جان یک انسان برابر با نجات جان همه انسانها است چرا که یک انسان می‌تواند انسانهای دیگری را به دنیا آورد.

ما چطور می‌توانیم از کمک کردن دوری کنیم، حتی اگر این کار برای ما ریسکهایی بهمراه داشته باشد، ما نمی‌توانیم دست به کار نشویم.
دوست من الی ویزل متذکر شده است که همیشه تهدیدات دشمنان خود را بیشتر از وعده‌های دوستان خود جدی بگیرید.
ما می‌دانیم که تهدیدات رژیم ایران و دولت عراق واقعی است. وقت آن رسیده که آمریکا به وعده خود عمل کند. کشور ما با صدای بلند و رسا اعتراض می‌کند وقتی دولتهای دیگر سعی می‌کنند منتقدان سیاستهای دولتی را سانسور و یا مرعوب کنند. دولت ما باید همین اصل را در رابطه با خودش محترم بشمارد. ما باید به‌درخواست خود از دولت برای رسیدگی به شکایت ما و اعمال قانون و عدالت در راستای نجات جان انسانها ادامه دهیم.
دعای من و امید من این است که به‌زودی زود شما بتوانید رهایی ساکنان کمپ اشرف و کمپ لیبرتی را جشن بگیرید. ما باید پیام موسی در انجیل را تکرار کنیم که خدایا «مردم مرا آزاد کن»!

میچل ریس:
با تشکر، با تشکر پرفسور درشویتز. سخنران بعدی ما عالیجناب اد رندل هستند. فرماندار رندل به‌عنوان چهل و پنجمین فرماندار پنسیلوانیا که در سال ۲۰۰۲ انتخاب شد، خدمت کرده است. او همچنین به‌عنوان رئیس حزب دموکرات در انتخابات ۲۰۰۰ انجام وظیفه کرده است.

فرماندار اد رندل:
با تشکر، با تشکر، (کف زدن مستمر جمعیت) با تشکر از همه شما. با تشکر،
من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که گرفتن یک احضاریه از دولت، این‌قدر جالب باشد، (خنده حضار)
می‌دانید، ما این فیلم را قبل از شروع برنامه نگاه کردیم (فیلم حمله 8آوریل) ما قبلاً آن را دیده‌ایم. من آن را روی اینترنت دیده‌ام، ولی نه به‌وضوح نواری که این‌جا پخش شد.
ولی این من را به فکر در مورد تاریخ کوتاهی که من با همه شما داشته‌ام و با سازمان مجاهدین خلق ایران و با خانم رجوی، فرو برد و من را به‌شدت منزجر کرد از این‌که دولت ما این میزان از ثروت و پول و از آن مهمتر زندگی ۴۰۰۰ مرد و زن را در عراق سرمایه‌گذاری کرده است. دولتی که چنین کاری را بخواهد بکند. این واقعاً حیرت‌آور است.
من همیشه به این معتقد بودم و رهبری شما بارها و بارها از من شنیده است که ما کارمان را خوب انجام نداده‌ایم. در این زمینه که توپ را به برخی سمتها پرتاب کنیم، خوب کار کردیم، ولی ما در این زمینه که این را در برابر مردم آمریکا قرار بدهیم، خوب کار نکردیم. اگر مردم آمریکا این ویدئو را می‌دیدند، اگر در برنامه‌ای مثل 60دقیقه پخش می‌شد، خشم سراسر کشور ما را فرا می‌گرفت که ۴۰۰۰نفر از پسران و دختران ما برای برقراری دولتی که چنین کاری بکند، کشته شده‌اند. برای من مهم نیست که اینکار را با چه کسانی کردند.
کشتن مردم بیگناه با استفاده از خودروهای آمریکایی و سلاحهای آمریکایی. برخی از شما این حرف من را شنیده‌اید که سخت‌ترین کار برای من به‌عنوان فرماندار پنسیلوانیا وقتی که سر کار آمدم، هیچ‌وقت انتظار نداشتم با چنین کاری مواجه شوم؛ ولی سخت‌ترین کاری که باید می‌کردم این بود که با خانواده‌ها، همسران، پدران، مادران، پسران و دختران گارد ملی پنسیلوانیا که در عراق کشته شده بودند، تماس بگیرم، بیش از 45 مورد و تلاش برای تسلی آنها و پیدا کردن منطقی برای این‌که چرا دختر یا پسرشان کشته شده است و من همیشه می‌گفتم، به‌خصوص در ابتدا همیشه می‌گفتم، ببین ما تمام تلاشمان را داریم می‌کنیم تا آزادی را به یک کشور بسیار شگفتی آور برگردانیم. کشوری که فرهنگش همه چیز برای این جهان به ارمغان آورده است و این همه به اولین پیشرفت انسان از مرد تا زن کمک کرده است. قرار است این مردم وضع بهتری داشته باشند.
ما قرار است که به آنها یک دولت بدهیم. یک دولت دموکراتیک و قرار است که ما سرنوشت‌شان را در دستان خودشان قرار بدهیم و آنها قرار است که دوباره آزاد بشوند و به این دلیل پسر شما کشته شد. اگر من امروز فرماندار می‌بودم مطمئن نیستم که دوباره همین حرف را تکرار می‌کردم.
تو را به خدا، چطور ما گذاشتیم این اتفاق بیفتد؟ تو را به خدا چطور ما نیروهایمان را که در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ که در موقع حادثه همان اطراف بودند، بیرون کشیدیم. چطور ما نیروهایمان را بیرون کشیدیم و از این نیروها برای این‌که بگوییم متوقف کنید استفاده نکردیم. ما این‌جا برای آزادی سخت جنگیدیم و اجازه نمی‌دهیم که کشتاری رخ بدهد.
من خیلی دوست دارم بدانم که چه کسی فرمان داد نیروهای آمریکایی از آنجا خارج شوند.
من واقعاً درک نمی‌کنم. هیچ‌کدام از اینها را فهم نمی‌کنم.
می‌دانید، من همیشه فکر می‌کردم که خیلی باهوش هستم، نه به باهوشی پروفسور درشویتز یا ژنرال موکیزی ولی همیشه احساس می‌کردم که خیلی باهوش هستم. برای اولین بار در عمرم نمی‌فهمم که ما داریم چه کار می‌کنیم. نمی‌فهمم چرا ما این‌قدر از محترم شمردن تعهدمان میترسیم.
ژنرال موکیزی و پروفسور درشویتز به شما گفتند که ما تعهد دادیم، شاید یک تعهد قابل اجرا به تک‌تک ساکنان اشرف. ولی قطعاً به‌عنوان یک تعهد بیشتر یک تعهد طولانی‌مدت بود، وقتی که ایالات متحده از طرف یکی از ژنرال‌هایش می‌گوید که ما از شما حفاظت خواهیم کرد. این باید اراده کامل و اعتبار دولت ایالات متحده آمریکا را به همراه داشته باشد و ما هرگز آن را نباید نقض می‌کردیم، ما هرگز نباید نیروهایمان را بیرون می‌کشیدیم. ما هرگز و از ابتدا نباید موافقت می‌کردیم که نیروهایمان را خارج کنیم.
چه نیازی بود که اشرف ترک بشود. هیچ‌کس تاکنون برای من توضیح نداده است که چرا دولت عراق این قدر روی آن مصر است. تنها توضیحی که همواره به ما داده می‌شد این بود که، خوب، ممکن است که در اشرف فضای ارعاب حاکم باشد و پروسه مهاجرت سازمان ملل نمی‌تواند انجام بشود.
خوب برای این کار یک محل استقرار در فاصله نیم مایلی جاده درست کنید و اگر نگران فضای ارعاب هستید نفرات را با خودرو به آنجا ببرید. هیچ‌کدام از مشکلاتی که ما امروز داریم به‌وجود نمی‌آمد، اگر ما در اشرف مانده بودیم و پایمان را سفت کرده بودیم. ما هنوز اهرمهای فوق‌العاده‌ای در دولت عراق داریم. ما در استفاده از آنها از خود بی‌میلی نشان داده‌ایم. این‌جا جنگلی مملو از تناقضات است.
به این تناقضات فکر کنید. پرفسور درشویتز و قاضی موکیزی قبلاً روی برخی از آنها تأکید کردند.
قبل از هر چیز، تناقض درگیر کردن ما، همه ما به‌خاطر این‌که در گردهمایی‌هایی مثل این و گردهمایی‌هایی در اروپا صحبت کردیم و به‌خاطر آن دستمزد گرفته‌ایم، تحت تحقیق هستیم. از طرفی ما توسط وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا تحت تحقیق هستیم، از طرفی دیگر وزارت‌خارجه با ما به‌صورت منظم هر چند هفته یکبار، از طریق کنفرانس تلفنی، ملاقات می‌کند و از ما می‌خواهد که رهبری پاریس را برای انجام کاری، قانع کنیم. پس وزارت خزانه‌داری ما را به‌خاطر تماس با سازمان مجاهدین تحت تحقیق قرار می‌دهد، وزارت‌خارجه از ما می‌خواهد که با سازمان مجاهدین تماس برقرار کنیم. (کف زدن حضار)
آیا کسی می‌تواند این را برای من توضیح بدهد؟ (خنده حضار)

دوباره بگویم، من به‌اندازه کافی باهوش نیستم که بفهمم. (خنده حضار) تناقض دوم این وسط این است که دبیرکل سازمان ملل‌متحد از مردم از جمله مردم آمریکا می‌خواهد که به سازمان مجاهدین پول بدهند تا به پروسه جابه‌جایی کمک کنند.
یک لحظه ببینیم چه اتفاقی افتاد. اگر هر شهروند آمریکایی به فراخوان دبیرکل توجه کند، آیا آنها مورد تحقیق قرار خواهند گرفت. این شبیه به الیسون در سرزمین عجایب است در کلاهدوز دیوانه mad hatter.
پس از آن خانم وزیر کلینتون. کسی که احترام و تحسین عمیق من را دارد، او گفت که کاملاً از یادداشت تفاهم حمایت می‌کنیم، ایالات متحده کاملاً از یادداشت تفاهمی که بین سازمان ملل و دولت عراق در دسامبر امضاء شد، حمایت می‌کند.
خب، ما کاملاً از آن حمایت می‌کنیم ولی ما به دولت عراق اجازه دادیم که به‌طور سیستماتیک بند به بند این یادداشت را نقض کند و دولت ایالات متحده نظاره‌گر بود و هیچ کاری برای اجرای یادداشت که ما از آن حمایت کردیم، نکرد. چرا؟ آیا کسی می‌تواند به من جواب این چرا را بدهد؟ ما روی دولت مالکی تأثیر داریم، آنها به سلاح و تجهیزات ما نیاز دارند.

چرا می‌ترسیم که بایستیم و بگوییم نه، تو با این یادداشت تفاهم موافقت کردی. تو بر سر کارهایی که‌داری همین الآن نقض می‌کنی، توافق کردی. این‌که بگویند ساکنان اشرف نمی‌توانند وسایل فردی خود را با خود ببرند، خودروها، تمام چیزهایی که در یادداشت تفاهم بود. در ابتدا به ما چه قولی داده بودند، 80 هکتار و الآن به کمتر از 2 هکتار رسیدیم. دولت آمریکا کجا بوده است؟ ما کاملاً از یادداشت تفاهم حمایت می‌کنیم، ولی نه به‌طور واقعی.
تناقض بعدی که ما همیشه می‌شنویم: اگر شرایط لیبرتی به خوبی اشرف نیست ناراحت نشوید چون اشرف یک محل سکونت دائمی بود. لیبرتی قرار است که یک کمپ ترانزیت باشد، یک کمپ ترانزیت موقت. مردم به این‌جا می‌آیند و می‌روند و نمی‌توانید انتظار همان شرایط را داشته باشید. این یک کمپ پناهندگی نیست. این یک کمپ ترانزیت است.
خب، پروسه کمیساریای پناهندگی ملل‌متحد با سرعت یک مصاحبه کامل در روز پیش می‌رود. اگر اینرا حساب کنی هشت تا نه سال برای همه ۳۴۰۰ ساکن طول می‌کشد تا به کشورهای دیگر جابجا شود. هشت تا نه سال. آیا ایالات متحده این قدرت را ندارد که به کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل برود و بگوید، نه نه، روزی شش عدد. اگر ما شش مصاحبه در روز کنیم همه در عرض 18ماه رفته‌اند. شاید این بتواند به‌عنوان یک کمپ ترانزیت قابل بررسی باشد.
ولی اگر ما کاری در این زمینه نکنیم. بگذارید این کمپ پناهندگی را با استانداردهای یک کمپ پناهندگی بسازیم و بگذارید پناهندگان کمپ لیبرتی تحرک داشته باشند، مثل هر کمپ پناهندگی دیگری یا این یا هیچ چیز، مگر نه؟ (کف زدن حضار)
هیچ بهانه‌یی برای کندی سرعت وجود ندارد. اگر نیاز به پرسنل دارند، پرسنل بیشتر بیاورند. وقتی من فرماندار بودم، اگر کسی چنین چیزی به من گزارش می‌کرد و به این دلیل بود که پرسنل کافی وجود نداشت، من پرسنل مورد نیاز را پیدا می‌کردم.
سفیر بولتون سازمان ملل چند کارمند دارد؟

جان بولتون: دهها هزار

اد رندل: آیا فکر می‌کنید بتوانیم چند نفر را برای تسریع پروسه پیدا کنیم؟ قطعاً که می‌توانیم.
تنها چیزی که نیاز داریم این است که اراده انجام آن را داشته باشیم. در آمریکا ما از نیروهایمان آنطور که باید تقدیر می‌کنیم، مردان و زنان شجاعی که زندگی‌شان را در خطر می‌اندازند و برای ارزشهای ما می‌جنگند. ما به ژنرالهایمان احترام می‌گذاریم. آنها رهبران و قهرمانان بزرگی هستند، آنها کسانی هستند که در شرایط سخت از این کشور دفاع می‌کنند و الآن 7 ژنرال به‌خاطر ارتباطشان با سازمان مجاهدین تحت تحقیق هستند.
اگر مردم آمریکا از این مطلع می‌شدند، منظورم را می‌فهمید، من می‌دانم چرا من را اول انتخاب کردند. چون من فقط یک ستوان دوم بودم. اگر من یک ژنرال می‌بودم هیچ‌وقت من را اول انتخاب نمی‌کردند. شما می‌توانید تصور کنید اگر اولین احضاریه به ژنرال شلتون می‌رفت. ما در این کشور با شورش مواجه می‌شدیم. این چه اشکالی دارد؟ آیا ژنرالها قهرمان نیستند؟
آنها مجاز نیستند که حرفها یا آنچه در ذهنشان است را بیان کنند؟ ژنرالها کسانی هستند که از سیاستمداران بهتر می‌دانند و ژنرال موکیزی و پروفسور درشویتز. ژنرالها آنجا بودند. آنها ساکنان اشرف را می‌شناسند. آنها می‌دانند که در آنجا چه خبر است. آیا ما به آنها گوش می‌کنیم؟ ما در مورد موضوعات مهم دیگر به آنها گوش می‌دهیم، ما باید این‌جا هم به آنها گوش بدهیم. (کف زدن حضار)
و شما پروفسور درشویتز را هم دارید، او در تلفن‌اش آنچه که در مورد مقاله نیویورکر گفت را به من نشان داد. اگر این حقیقت دارد، من نه تنها خواستار کنار گذاشتن احضاریه می‌شوم، بلکه خواستار یک معذرت خواهی خواهم شد. اگر دولت آمریکا کاری را که ما را به انجام آن متهم می‌کند، خودش می‌کرده، من خواستار معذرت خواهی خواهم شد. (کف زدن حضار)
ولی در پایان بزرگترین تناقض از تناقضات ارزشها و آرمانهای آمریکا.
من از بچگی ایده‌آلیست بودم. از بچگی فکر می‌کردم که آمریکا جای بسیار ویژه‌یی است. این‌که ما در کنار چیزهایی می‌ایستیم که هیچ کشور دیگری در تاریخ جهان برای آن نایستاده است. من هنوز بر این اعتقادم که این آن چیزی است که آمریکا باید نمایندگی کند. من هنوز معتقدم که مردمی هستند در چین و بن غازی که به آمریکا به‌عنوان آخرین امید برای به‌دست آمدن آزادی و دموکراسی و آزادگی در این جهان، نگاه می‌کنند و من معتقدم که ما باید به این آرمانها برگردیم.

سازمان مجاهدین باید از لیست خارج شود ولی مهم‌تر از آن تک‌تک افراد ساکن در اشرف باید حفاظت بشوند. اگر این کشور چیزی را نمایندگی می‌کند ما باید آن تعهد را محقق کنیم. با تشکر.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/08dc12e5-bf38-4462-b913-92f59eacc099"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات