سخنرانان کنفرانس:
• پاتریک کندی (فرزند ادوارد کندی ـ برادرزاده جان.اف.کندی)، نماینده کنگره آمریکا بهمدت 16سال (۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱)
• ارتشبد پیتر پیس رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۷ / نایبرئیس ستاد مشترک ارتش ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۵
• ارتشبد هیو شلتون رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱ / دارای نشان افتخار و مدال طلای خدمات برجسته از کنگره آمریکا
• هوارد دین کاندیدای ریاستجمهوری / رئیس حزب دموکرات آمریکا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
• مایکل موکیزی وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹ / ریاست دادگاه (بهمدت 6سال) / قاضی فدرال (بهمدت 18سال)
• گزینه ماریانه شوآن کاندید ریاستجمهوری آلمان ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹
• گونتر فرهوگن نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰) / کمیسر اروپا در امور صنایع ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰ / وزیر مشاور خارجه در دولت آلمان ۱۹۹۸ ـ ۱۹۹۹/ نماینده مجلس فدرال آلمان ۱۹۸۳ ـ ۱۹۹۹
• لوئیس فری رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱ / قاضی و معاون دادستان
• سفیرمیچل ریس مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵/ نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا ۲۰۰۷
• لئو داوتسنبرگ نماینده پارلمان فدرال آلمان ۱۹۸۰ ـ ۲۰۱۱ / عضو کمیسیون دارایی پارلمان ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۱
• اتو برنهارد عضو هیأترئیسه بنیاد کنراد آدنائر و رئیس بنیاد هرمان الرز/ عضو هیأترئیسه فراکسیون دمکراتمسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹ / معاون وزیر فرهنگ ۱۹۷۹ ـ ۱۹۸۴ / نماینده پارلمان فدرال آلمان بهمدت 24سال
• کریستف دگنهارت رئیس دانشکده علوم حقوق دولتی در دانشگاه لایپزیک
• سیداحمد غزالی نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
اتو برنهارد
عضو هیأترئیسه فراکسیون دمکراتمسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹:
سلام ایران ـ سلام اشرف
بهنام کمیته آلمانی همبستگی برای ایرانی آزاد، حضور شما در کنفرانس بینالمللی برلین را خوشآمد میگویم و بهطور خاص به خانم رئیسجمهور رجوی، خوشآمد میگویم… بهطورخاص من از اینجا بهتمام کسانیکه در ایران ازطریق تلویزیون ما را میبینند و بهساکنان شجاع اشرف که با صبر و پایداری بیهمتای خود برای آزادی در ایران مبارزه میکنند، سلام میکنم.
کمیتههمبستگی برای ایرانآزاد در سال۲۰۰۵، بهطور ابتکاری توسط اعضای مجلسآلمان از همه فراکسیونها، اعضای پارلمانهای ایالتی و نمایندگانی از سازمانهای حقوقبشری، اجتماعی، شخصیتهای اجتماعی و کلیسا بنیانگذاری شد. من شخصاً اینکار را از همان ابتدا حمایت کردم و برای ایرانیآزاد فعالیت کردم. مقاومت بینالمللی علیه رژیم ضدبشری بهطور روزافزون افزایش مییابد. ما با برنامه امروزمان، میخواهیم وضعیت غیرانسانی در ایران را مورد انتقاد قرار بدهیم و از جامعه بینالملل بخواهیم، که هرچه در توان دارد، برای تغییر در ایران کمک کند. مردم در ایران بسیار شجاعانه به خیابانها میروند و خیلی روشن میخواهند، که این دیکتاتوری بهپایان برسد.
در آن کشور، حقوق انسانها پایمال میشود. زمان آن فرارسیده است که قبلاز هرچیز اتحادیه اروپا و آمریکا، مقاومت مشروع مردم ایران را بهرسمیت بشناسند. تبلور مقاومت ایران در اشرف است و بههمینخاطر ضروری است که از حمایت انسانی برخوردار شود و تضمین داشته باشد…
• پاتریک کندی (فرزند ادوارد کندی ـ برادرزاده جان.اف.کندی)، نماینده کنگره آمریکا بهمدت 16سال (۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱)
• ارتشبد پیتر پیس رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۷ / نایبرئیس ستاد مشترک ارتش ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۵
• ارتشبد هیو شلتون رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱ / دارای نشان افتخار و مدال طلای خدمات برجسته از کنگره آمریکا
• هوارد دین کاندیدای ریاستجمهوری / رئیس حزب دموکرات آمریکا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
• مایکل موکیزی وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹ / ریاست دادگاه (بهمدت 6سال) / قاضی فدرال (بهمدت 18سال)
• گزینه ماریانه شوآن کاندید ریاستجمهوری آلمان ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹
• گونتر فرهوگن نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰) / کمیسر اروپا در امور صنایع ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰ / وزیر مشاور خارجه در دولت آلمان ۱۹۹۸ ـ ۱۹۹۹/ نماینده مجلس فدرال آلمان ۱۹۸۳ ـ ۱۹۹۹
• لوئیس فری رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱ / قاضی و معاون دادستان
• سفیرمیچل ریس مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵/ نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا ۲۰۰۷
• لئو داوتسنبرگ نماینده پارلمان فدرال آلمان ۱۹۸۰ ـ ۲۰۱۱ / عضو کمیسیون دارایی پارلمان ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۱
• اتو برنهارد عضو هیأترئیسه بنیاد کنراد آدنائر و رئیس بنیاد هرمان الرز/ عضو هیأترئیسه فراکسیون دمکراتمسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹ / معاون وزیر فرهنگ ۱۹۷۹ ـ ۱۹۸۴ / نماینده پارلمان فدرال آلمان بهمدت 24سال
• کریستف دگنهارت رئیس دانشکده علوم حقوق دولتی در دانشگاه لایپزیک
• سیداحمد غزالی نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
اتو برنهارد
عضو هیأترئیسه فراکسیون دمکراتمسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹:
سلام ایران ـ سلام اشرف
بهنام کمیته آلمانی همبستگی برای ایرانی آزاد، حضور شما در کنفرانس بینالمللی برلین را خوشآمد میگویم و بهطور خاص به خانم رئیسجمهور رجوی، خوشآمد میگویم… بهطورخاص من از اینجا بهتمام کسانیکه در ایران ازطریق تلویزیون ما را میبینند و بهساکنان شجاع اشرف که با صبر و پایداری بیهمتای خود برای آزادی در ایران مبارزه میکنند، سلام میکنم.
کمیتههمبستگی برای ایرانآزاد در سال۲۰۰۵، بهطور ابتکاری توسط اعضای مجلسآلمان از همه فراکسیونها، اعضای پارلمانهای ایالتی و نمایندگانی از سازمانهای حقوقبشری، اجتماعی، شخصیتهای اجتماعی و کلیسا بنیانگذاری شد. من شخصاً اینکار را از همان ابتدا حمایت کردم و برای ایرانیآزاد فعالیت کردم. مقاومت بینالمللی علیه رژیم ضدبشری بهطور روزافزون افزایش مییابد. ما با برنامه امروزمان، میخواهیم وضعیت غیرانسانی در ایران را مورد انتقاد قرار بدهیم و از جامعه بینالملل بخواهیم، که هرچه در توان دارد، برای تغییر در ایران کمک کند. مردم در ایران بسیار شجاعانه به خیابانها میروند و خیلی روشن میخواهند، که این دیکتاتوری بهپایان برسد.
در آن کشور، حقوق انسانها پایمال میشود. زمان آن فرارسیده است که قبلاز هرچیز اتحادیه اروپا و آمریکا، مقاومت مشروع مردم ایران را بهرسمیت بشناسند. تبلور مقاومت ایران در اشرف است و بههمینخاطر ضروری است که از حمایت انسانی برخوردار شود و تضمین داشته باشد…

قبلازشروع سخنرانی خانم رئیسجمهور، همکار من که سالها در کنار من در مجلس بود و کسیکه تماممدت کار ما را حمایت کرده است، لئو داوتسن برگ، به خانم رئیسجمهور، یک فراخوان را تقدیم میکند. یک فراخوان که در آن ما خواستار حمایت انساندوستانه برای ساکنان اشرف شدهایم. آقای داوتسن برگ الآن از شما میخواهم که این فراخوان را به خانم رئیسجمهور تقدیم کنید.

اتو برنهارد
خانم رجوی از جانب شورای ملی مقاومت ایران، بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شدهاند. ایشان رهبری مقاومت مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی و صدای رهبریکننده علیه بنیادگرایی اسلامی و خواهان تساوی مطلق و عدالت اجتماعی است و بارها از جانب پارلمانهای متعدد دعوت شده است.
او صدای آزادیخواهی مردم ایران است. خانم رئیسجمهور بفرمایید.
سخنرانی مریم رجوی
آقای رئیس، حضار محترم!
سلام بر همه شما.
در کوران قیامهای ایران و قیامهای کشورهای منطقه، تشکیل این کنفرانس، ابتکار ارزندهیی است. از مبتکران آن سپاسگزارم.
از بیانیههای نمایندگان مجلس فدرال آلمان در حمایت از قیام مردم ایران و اشرف تقدیر میکنم.
دوستان عزیز!
در حالیکه توفان قیامها، دیکتاتوریها را در سراسر منطقه بهلرزه درآورده، از 25بهمن تا 25اسفند در مدت فقط یکماه، مردم ایران در پنج رشته قیام بزرگ در تهران و سایر شهرهای ایران علیه رژیم ولایتفقیه بهپاخاستهاند. قیامهای یکماه اخیر سه پیام اساسی دربر دارد:
ـ اولین پیام، آشکارشدن دوباره نارضایتی غیرقابل مهاری است که در دل جامعه ایران انباشته شده است.
ـ دومین نتیجهگیری، شکست خامنهای است؛ هم در ممانعت از استمرار قیامها، هم در مهار بحران موجود در رأس حکومت. با حذف رفسنجانی در روزهای اخیر، خامنهای بهخطرناکترین جراحی اجتنابناپذیر درونی رویآورد.
سومین پیام، خواست عمیق جامعه ایران بهتغییر رژیم ولایتفقیه است.
بههمیندلیل، شعار مرگ بر خامنهای، شعار اصلی قیامها شده است. قیام ایران با این شعار تأکید میکند که هدف، اصلاح سیاستهای رژیم نیست، هدف، حذف تمامیت رژیم ولایتفقیه است.
این اوضاع را چگونه باید تفسیر کرد؟ تفسیر آن در یک جمله، این است: تغییر دموکراتیک در ایران اجتنابناپذیر شده است و این بهدست مردم و مقاومت ایران عملی است.
بنابراین، باید آیندهایران را مدنظر قرار دهیم.
باید بهاین سؤال پاسخ بدهیم که برای آینده چه میخواهیم و درباره آن، چه فکر میکنیم؟
دوستان عزیز!
بهنظر ما پاسخ مسأله ایران و راهحل معضلات آن، دموکراسی است. دموکراسی یا حاکمیت مردم برای ما، یک اصل آرمانی است.
در شروع حاکمیت خمینی، ما تلاش کردیم روندی را بسازیم که متضمن انتخابات واقعی باشد. در نخستین انتخابات، بیشاز 140کاندیدا معرفی کردیم، اما خمینی با تقلب و دجالیت، انتخابات را هم سرقت کرد. در اولین انتخابات ریاستجمهوری، مانع شرکت کاندیدای اپوزیسیون شد و از آن تاریخ، هیچ انتخابات آزادی در ایران صورت نگرفته است.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی، در اینباره گفته است: «دعوای اصلی مردم ایران با رژیم خمینی از روز اول، بر سر این بوده و هست که یا حاکمیت ملت و رأی مردم یا ولایتفقیه و حاکمیت آخوندی. این روح و عصاره مبارزه ما و ملت ما در 30سال گذشته است».
از نظر من هیچ چیزی تعیینکنندهتر از انتخاب آزادانه مردم نیست، وگرنه چه دست معجزهگری قادر است مصائب هولناک اقتصادی و اجتماعی امروز ایران را برطرف کند؟
ما پاسخ را در مشارکت و مسئولیتپذیری یکایک مردم ایران میدانیم که شرط آن، انتخاب آزادانه فردفرد مردم است. بگذارید هرکس در آنچه به سرنوشت سیاسی و اجتماعیاش مربوط است، شریک و مداخلهگر باشد. حاکمیت از آنمردم ایران است.
تا آنجا هم که به مقاومت ایران برمیگردد، تکرار میکنم که هدف ما، کسب قدرت بههرقیمت نیست. هدف ما، برقراری آزادی و دموکراسی بههرقیمت است. اگر دموکراسی در ایران برقرار شود و لازمهاش این باشد که ما هیچ چیزی بهدست نیاوریم، از آن استقبال میکنیم. ما افتخار میکنیم که فدای انتخاب آزادانه مردم ایران باشیم. این، بزرگترین رسالت ماست.
برای ایران فردا ما بر جمیع آزادیهای فردی، سیاسی و اجتماعی تأکید داریم.
آزادی بیان، آزادی پوشش، ازدواج، طلاق و تشکیل احزاب، سندیکاها، رسانهها و تظاهرات.
بگذارید مردم از جبر و تحمیل آزاد باشند.
بگذارید انتخاب آزاد انسانها محترم شمرده شود.
ـ آنها یک جمهوری کثرتگرا میخواهند.
ـ آنها میخواهند همه مقامها را با رأی خودشان انتخاب کند.
ـ این بربریت که مردم را بهخاطر شرکت در تظاهرات بهقتل میرسانند، باید برای همیشه پایان یابد.
نه خدا و نه مردم ایران، این حق را به کسی ندادهاند که مادامالعمر بر سرنوشت یک کشور حاکم باشد. این حق مردم است که حکومتی را که نمیخواهند تغییر دهند.
موضوع اساسی دیگر، حقوقبشر است. حقوقبشر سنگسارشدهایران باید احیا گردد.
بله این حق مردم ایران است که از تاریکی و خفقان، رهایی یابند.
بساط حلقآویز و شکنجه، سنگسار و دستوپابریدن باید برچیده شود و بیانیه جهانی حقوقبشر باید محترم شمرده شود.
ما از لغو حکم اعدام در ایران آزاد شده فردا دفاع میکنیم. این است پاسخ ما بهشقاوت و سنگدلی آخوندها. ایران میتواند و باید کشور حقوقبشر شود.
لازمه دموکراسی همچنین، جدایی دین و دولت است.
در ایران فردا اصل آزادی مذاهب، محترم شمرده میشود.
در قوانین کشور هیچ دین و عقیدهیی بر دین یا عقیده دیگر، امتیازی نخواهد داشت.
و سرانجام اینکه اجبار در دین نفی شده و بر انتخاب آزادانه مردم تأکید میشود، همچنانکه قرآن میگوید: لااکراه فیالدین.
اما در مورد مسأله زنان، ما قویاً معتقدیم که برابری و مشارکت زنان در رهبری، لازمه دموکراسی، تضمین دموکراسی و شرط ارتقای مناسبات دموکراتیک است.
زنان ایران البته خود باید آزادکننده خویشتن باشند، اما ضروری است که امکان آزادی انتخاب برای زنان فراهم شود. ازاینرو تمام تبعیضها و ممنوعیتها و آپارتاید جنسی باید برچیده شود و قتل و خشونت علیه زنان، یا قوانین زنستیزانه، همچون قانون حجاب اجباری، جایی نخواهند داشت.
رهایی، رشد و توسعه جامعه، ممکن است. تأمین برابری زنان و شکست بنیادگرایی نیز ممکن است، اما بهدست همین زنان.
در مورد جوانان، ایران فردا محل شکوفایی نیروی خلاق آنان خواهد بود. تبعیض و تحقیر و نادیدهانگاشتن جوانان، دیگر جایی نخواهد داشت.
برخورداری برابر از تحصیلات عالی و برخورداری از فرصتهای برابر شغلی، باید برای نسل قیام و آزادی فراهم شود.
در مورد اقتصاد ایران باید تأکید کنم که توسعه اقتصادی، مؤکداً در گرو آزادی و انتخاب آزادانه مردم است.
رهایی جامعه از فقر و بیکاری و محرومیت، با آزادی و دموکراسی میسر است. حفاظت از مردم در برابر فجایع طبیعی، در قدم اول، مستلزم دموکراسی است.
بگذارید مردم، آزاد باشند، بگذارید همگان از فرصتهای برابر بهرهمند شوند.
بله، راه شکوفایی اقتصادی ایران، باز هم، صاحباختیارشدن فردفرد مردم ایران است.
برای ایران آزاد فردا، ما همچنین بر رفع ستم مضاعف از همه تنوعات ملی وطنمان، در چارچوب یکپارچگی تجزیهناپذیر ایران، تأکید میکنیم.
در ایران فردا، حق عادلانه خودمختاری مردم کردستان ایران بهرسمیت شناخته میشود.
و سرانجام اینکه ایران آزاد فردا، یک کشور غیراتمی و در صلح باهمه کشورهای جهان خواهد بود.
در روزهای اخیر، زلزله و سونامی و انفجار نیروگاههای اتمی، فجایع تأثرانگیزی در ژاپن ایجاد کرده است. از جانب مردم و مقاومت ایران، با ملت ژاپن اظهار همدردی میکنم. اما این فجایع اثبات کرد که برنامه اتمی مخفی و غیرقانونی رژیم ایران، هزاربار بیشتر برضد جان و زندگی تمام جامعه ایران است. بههمیندلیل، ما ایران اتمی نمیخواهیم.
بر اساس برنامه شورای ملی مقاومت ایران، پساز سرنگونی این رژیم، یک دولت موقت، حداکثر بهمدت شش ماه زمام امور را در دست خواهد گرفت. وظیفه اصلی این دولت، برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان باهمه تضمینها و نظارتهای ضروری است. وظیفه مجلس مؤسسان، تدوین قانون اساسی جدید و اداره امور کشور در دوران انتقالی است.
بله ما جامعهیی میخواهیم که آجربهآجر روابط درونی آن، از انتخاب آزادانه آحاد مردم ساخته شده باشد. برای خلق این ارزش و برای بهپیروزی رساندن آن، تابهحال 120هزارتن از بهترین فرزندان ایران جان خود را فدا کردهاند. درود بر همه آنها.
دوستان عزیز!
اکنون اهمیت و صحت راهحل سوم، یعنی تغییر دموکراتیک، بیشاز هرزمان دیگر آشکار شده است.
اما این تغییر چگونه عملی میشود؟
اهرم آن، مقاومت مردم ایران است. مقاومتی که از پشتوانه اراده مردم برای بهزیرکشیدن ولایتفقیه برخوردار است. یک مقاومت سازمانیافته با ریشههای عمیق در دل جامعه ایران که شایستگی خود را بهعنوان جایگزین رژیم نشان داده است.
هواداران این مقاومت از جمله خانوادههای 120هزار شهید، بهعنوان یک لایه ناآرام مصمم و سازمانپذیر در هر یک از قیامهای دو سال اخیر فعالانه نقش داشتهاند.
پایگاه اجتماعی این مقاومت، سبب دسترسی آن به نهانترین اسرار رژیم از جمله پروژههای اتمی و تروریستی آن شدهاند.
آخوندها همهروزه، دشمنی هیستریک خود را نسبت به مجاهدین ابراز میکنند، زیرا خود را در برابر یک قشر وسیع اجتماعی میبیند و نه صرفاً یک سازمان سیاسی مخالف.
تبلور این مقاومت را در اشرف میتوان دید.
اشرف، سمبل مقاومت و پایداری و الهامبخش مبارزه جوانان ایران برای کسب آزادی است.
در چنین شرایطی ما رویکرد غرب را سرزنش میکنیم که علیه تغییر در ایران عمل میکند.
میدانیم که در سالهای گذشته سه دولت پیدرپی در آمریکا و همچنین اتحادیه اروپا، با لیستگذاری مجاهدین و اصرار بر حفظ آن، عملاً به بقاء رژیم، کمک جدی کردهاند.
در دو سال اخیر هم متأسفانه آمریکا بهاین سیاست مخرب ادامه داده است. چگونه؟
اولاً: در بحبوحه قیامهای سال گذشته، آمریکا با مذاکره مستقیم با فرستادگان احمدینژاد در ژنو، بهسود رژیم و بهزیان قیامکنندگان عمل کرد.
ثانیاً: برچسب تروریسم علیه مجاهدین را حفظ کرد.
و ثالثاً: حفاظت اشرف را به یک دولت دستنشانده ولایتفقیه تحویل داد، آنهم با نقض تعهدات کتبی خود و با نقض قوانین بینالمللی.
خامنهای برای مهار قیامها به سرکوب اشرف نیاز داشت و در چنین شرایط حساسی، حفاظت آنجا بهدست عوامل عراقیاش افتاد.
راستی چه هدیهیی برای ملاها از این بهتر؟
حالا به نتیجهیین سیاست توجه کنید:
ـ حمله ژوییه۲۰۰۹ به اشرف با قتل 11تن از ساکنان آن.
ـ حملات پیدرپی در ماههای اخیر که از ماه اکتبر تاکنون 221مجروح، شامل 94تن از زنان اشرف تابهحال بر جای گذاشته است و همچنین یک محاصره ظالمانه.
برای توجیه همین خطای بزرگ، برخی میگویند، اشرف یک امر داخلی دولت عراق است. میگویند نباید حق حاکمیت عراق را نقض کرد. درحالیکه فرمان سرکوب اشرف از بیت خامنهای آمده و مجریانش نیز اجیرشدگان او هستند.
ما میپرسیم آیا لغو محاصره اشرف، دخالت در امور داخلی عراق است؟
آیا رعایت حاکمیت عراق این است که بیماران بهخاطر یک محاصره پزشکی ضدانسانی همچنان زجرکش شوند؟
همین حالا در اشرف محاصرهشده، بیماری شماری از ساکنان بهوخامت گراییده است.
بیمارانی مانند کاظم نعمتاللهی، سوده تقوایی، خلیل شافعپور، اکبر شفقت، مصطفی گنجهای و الهام فردیپور.
ما میگوییم برای لغو محاصره پزشکی، اقدام سریع باید انجام گیرد.
آیا احترام به حاکمیت عراق این است که بگذاریم اکیپهای وزارت اطلاعات رژیم با 240بلندگو، به شکنجه روانی مجاهدان اشرف بهطور مستمر ادامه دهند؟
جواب این سؤالها این است که: خیر! اگر عمیق نگاه کنیم، این برچیدن سرکوبگری ملاها در اشرف است که سبب احترام به حاکمیت دولت و ملت عراق میشود.
همین چندروز پیش، پارلمان اروپا طی قطعنامهیی اعلام کرد حق حاکمیت و قوانین داخلی، نمیتوانند بهعنوان سپری برای دولتها عمل کنند و مانع از تحقیق درباره پرونده حقوقبشر آنها گردد.
ما ایالاتمتحده را بهایفای مسئولیت خود در ازسرگیری حفاظت اشرف، و مللمتحد را به استقرار دائمی هیأتی برای نظارت بر اشرف فرا میخوانیم و این وظیفه اتحادیه اروپاست که از این خواست حمایت کند. این عینیترین شاخص رابطه آمریکا با مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آن است.
این موضوع، درباره برچسب بیاعتبار وزارتخارجه علیه مجاهدین نیز صدق میکند.
رأی دادگاه استیناف واشنگتن در ژوئیه ۲۰۱۰، مهمترین فرصت را برای لغو این نامگذاری فراهم کرد. مگر امروز دولتمردان دو دهه گذشته اذعان نمیکنند که این برچسب، میراث شوم سیاست اشتباه گذشته است؟ پس چرا همچنان ادامه دارد؟ چرا تعامل با خامنهای و احمدینژاد، باید بهبهای بستن راه تغییر در ایران انجام شود؟
حالا این تحولات منطقه است که میگوید، شما دارید زمان را به سرعت از دست میدهید و ما به همه دولتهای غرب میگوییم، هرچه سریعتر بهاین سیاست شکستخورده خاتمه دهید. این بهنفع اروپا، آمریکا و تمام منطقه و بهنفع مردم ایران است.
کمااینکه دیگر نباید شریان حیاتی رژیم، یعنی درآمد ناشی از معاملات نفت و گاز را تأمین کنید.
و دیگر نباید به مراودات مخرب سرویسهای اطلاعاتی خود با وزارت اطلاعات رژیم آخوندی ادامه دهید.
خوب است به آلمان اشاره کنم. متأسفانه در این یکسال، دولت آلمان، حتی از همراهی با تحریمهای بینالمللی علیه ملایان سر باز زده است. در سال ۲۰۱۰ کمپانیهای آلمانی، بیشاز 3هزار نوع کالا به شرکتهایی فروختهاند که عمدتاً تحت سلطه سپاه پاسداران است.
ما البته آلمان را به انسانهای والاقدری چون کائوک میشناسیم که در قرن گذشته بهیاری رهبر جنبش آزادیخواهی مردم ایران، میرزاکوچکخان شتافت و جان خود را فدا کرد.
ما آلمان را به نمایندگان پارلمانش و بهمدافعان حقوقبشر در این کشور میشناسیم، که بارها از مقاومت ایران حمایت کردهاند.
دوران جدیدی با انقلابهای شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز شده است. این فرصتی است تا دولتهای غرب در سمت صحیح تاریخ قرار بگیرند.
اقدام شورای امنیت مللمتحد در تصویب قطعنامه پروازممنوع در لیبی و مجازشناختن تدابیر ضروری برای حفاظت از شهروندان در این کشور گام شایستهیی است و دیدیم که پیشاپیش خامنهای در مخالفت با آن، چه داد و فریادهایی به راه انداخت.
ابتکار جامعه جهانی برای حفاظت از شهروندان لیبی، اخطاری بهرژیم ولایتفقیه نیز محسوب میشود که هر روز در خیابانها و زندانها اعتراضهای مردم بیدفاع را به خاک و خون میکشد و هرروز محاصره اشرف را سختتر میکند. ازاینرو مردم و مقاومت ایران، از این تصمیم استقبال میکنند. تجربه قذافی نشان داد که دیکتاتورها فقط زبان قاطعیت را میفهمند و فقط باید با این زبان با آنها سخن گفت.
و برایناساس از همه دولتها و مجامع بینالمللی میخواهم که:
1 ـ با توقف خرید نفت از آخوندها، مشارکت در تأمین هزینه سرکوب مردم ایران را متوقف کنند.
2 ـ ترتیبات ضروری برای صدور حکم جلب بینالمللی خامنهای بهجرم جنایت علیه بشریت را فراهم سازند.
3 ـ. برچسب تروریسم از نام مجاهدین را حذف کرده و مقاومت مردم ایران را بهرسمیت بشناسند.
4ـ برای برچیدن بلندگوها از اطراف اشرف و پایاندادن به شکنجه روانی ساکنان اشرف، خاتمه محاصره ظالمانه آنها بهخصوص محدودیتهای جنایتکارانه پزشکی و برعهدهگرفتن حفاظت آن از سوی آمریکا و سازمان مللمتحد، اقدامات ضروری اتخاذ نمایید.
دوستان عزیز! حضار گرامی!
در آخرین ساعت فردا، نوروز خجسته، حلول میکند و بهار طبیعت آغاز میشود.
پیشاپیش سال نو جدید ایرانی را بهمردم ایران، بهاشرفیها و بهخصوص به همه زندانیان در زندانهای سراسر ایران تبریک میگویم.
با همین قطعیت که بهار میرسد، بهار حقیقی ایران هم فراخواهد رسید.
بهار حقوقبشر
بهار انتخاب آزادانه مردم ایران
بهار عدالت و فرصتهای برابر
بهار بردباری و همبستگی
و بهار دموکراسی.
سلام بر بهاران آزادی ایران.
او صدای آزادیخواهی مردم ایران است. خانم رئیسجمهور بفرمایید.
سخنرانی مریم رجوی
آقای رئیس، حضار محترم!
سلام بر همه شما.
در کوران قیامهای ایران و قیامهای کشورهای منطقه، تشکیل این کنفرانس، ابتکار ارزندهیی است. از مبتکران آن سپاسگزارم.
از بیانیههای نمایندگان مجلس فدرال آلمان در حمایت از قیام مردم ایران و اشرف تقدیر میکنم.
دوستان عزیز!
در حالیکه توفان قیامها، دیکتاتوریها را در سراسر منطقه بهلرزه درآورده، از 25بهمن تا 25اسفند در مدت فقط یکماه، مردم ایران در پنج رشته قیام بزرگ در تهران و سایر شهرهای ایران علیه رژیم ولایتفقیه بهپاخاستهاند. قیامهای یکماه اخیر سه پیام اساسی دربر دارد:
ـ اولین پیام، آشکارشدن دوباره نارضایتی غیرقابل مهاری است که در دل جامعه ایران انباشته شده است.
ـ دومین نتیجهگیری، شکست خامنهای است؛ هم در ممانعت از استمرار قیامها، هم در مهار بحران موجود در رأس حکومت. با حذف رفسنجانی در روزهای اخیر، خامنهای بهخطرناکترین جراحی اجتنابناپذیر درونی رویآورد.
سومین پیام، خواست عمیق جامعه ایران بهتغییر رژیم ولایتفقیه است.
بههمیندلیل، شعار مرگ بر خامنهای، شعار اصلی قیامها شده است. قیام ایران با این شعار تأکید میکند که هدف، اصلاح سیاستهای رژیم نیست، هدف، حذف تمامیت رژیم ولایتفقیه است.
این اوضاع را چگونه باید تفسیر کرد؟ تفسیر آن در یک جمله، این است: تغییر دموکراتیک در ایران اجتنابناپذیر شده است و این بهدست مردم و مقاومت ایران عملی است.
بنابراین، باید آیندهایران را مدنظر قرار دهیم.
باید بهاین سؤال پاسخ بدهیم که برای آینده چه میخواهیم و درباره آن، چه فکر میکنیم؟
دوستان عزیز!
بهنظر ما پاسخ مسأله ایران و راهحل معضلات آن، دموکراسی است. دموکراسی یا حاکمیت مردم برای ما، یک اصل آرمانی است.
در شروع حاکمیت خمینی، ما تلاش کردیم روندی را بسازیم که متضمن انتخابات واقعی باشد. در نخستین انتخابات، بیشاز 140کاندیدا معرفی کردیم، اما خمینی با تقلب و دجالیت، انتخابات را هم سرقت کرد. در اولین انتخابات ریاستجمهوری، مانع شرکت کاندیدای اپوزیسیون شد و از آن تاریخ، هیچ انتخابات آزادی در ایران صورت نگرفته است.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی، در اینباره گفته است: «دعوای اصلی مردم ایران با رژیم خمینی از روز اول، بر سر این بوده و هست که یا حاکمیت ملت و رأی مردم یا ولایتفقیه و حاکمیت آخوندی. این روح و عصاره مبارزه ما و ملت ما در 30سال گذشته است».
از نظر من هیچ چیزی تعیینکنندهتر از انتخاب آزادانه مردم نیست، وگرنه چه دست معجزهگری قادر است مصائب هولناک اقتصادی و اجتماعی امروز ایران را برطرف کند؟
ما پاسخ را در مشارکت و مسئولیتپذیری یکایک مردم ایران میدانیم که شرط آن، انتخاب آزادانه فردفرد مردم است. بگذارید هرکس در آنچه به سرنوشت سیاسی و اجتماعیاش مربوط است، شریک و مداخلهگر باشد. حاکمیت از آنمردم ایران است.
تا آنجا هم که به مقاومت ایران برمیگردد، تکرار میکنم که هدف ما، کسب قدرت بههرقیمت نیست. هدف ما، برقراری آزادی و دموکراسی بههرقیمت است. اگر دموکراسی در ایران برقرار شود و لازمهاش این باشد که ما هیچ چیزی بهدست نیاوریم، از آن استقبال میکنیم. ما افتخار میکنیم که فدای انتخاب آزادانه مردم ایران باشیم. این، بزرگترین رسالت ماست.
برای ایران فردا ما بر جمیع آزادیهای فردی، سیاسی و اجتماعی تأکید داریم.
آزادی بیان، آزادی پوشش، ازدواج، طلاق و تشکیل احزاب، سندیکاها، رسانهها و تظاهرات.
بگذارید مردم از جبر و تحمیل آزاد باشند.
بگذارید انتخاب آزاد انسانها محترم شمرده شود.
ـ آنها یک جمهوری کثرتگرا میخواهند.
ـ آنها میخواهند همه مقامها را با رأی خودشان انتخاب کند.
ـ این بربریت که مردم را بهخاطر شرکت در تظاهرات بهقتل میرسانند، باید برای همیشه پایان یابد.
نه خدا و نه مردم ایران، این حق را به کسی ندادهاند که مادامالعمر بر سرنوشت یک کشور حاکم باشد. این حق مردم است که حکومتی را که نمیخواهند تغییر دهند.
موضوع اساسی دیگر، حقوقبشر است. حقوقبشر سنگسارشدهایران باید احیا گردد.
بله این حق مردم ایران است که از تاریکی و خفقان، رهایی یابند.
بساط حلقآویز و شکنجه، سنگسار و دستوپابریدن باید برچیده شود و بیانیه جهانی حقوقبشر باید محترم شمرده شود.
ما از لغو حکم اعدام در ایران آزاد شده فردا دفاع میکنیم. این است پاسخ ما بهشقاوت و سنگدلی آخوندها. ایران میتواند و باید کشور حقوقبشر شود.
لازمه دموکراسی همچنین، جدایی دین و دولت است.
در ایران فردا اصل آزادی مذاهب، محترم شمرده میشود.
در قوانین کشور هیچ دین و عقیدهیی بر دین یا عقیده دیگر، امتیازی نخواهد داشت.
و سرانجام اینکه اجبار در دین نفی شده و بر انتخاب آزادانه مردم تأکید میشود، همچنانکه قرآن میگوید: لااکراه فیالدین.
اما در مورد مسأله زنان، ما قویاً معتقدیم که برابری و مشارکت زنان در رهبری، لازمه دموکراسی، تضمین دموکراسی و شرط ارتقای مناسبات دموکراتیک است.
زنان ایران البته خود باید آزادکننده خویشتن باشند، اما ضروری است که امکان آزادی انتخاب برای زنان فراهم شود. ازاینرو تمام تبعیضها و ممنوعیتها و آپارتاید جنسی باید برچیده شود و قتل و خشونت علیه زنان، یا قوانین زنستیزانه، همچون قانون حجاب اجباری، جایی نخواهند داشت.
رهایی، رشد و توسعه جامعه، ممکن است. تأمین برابری زنان و شکست بنیادگرایی نیز ممکن است، اما بهدست همین زنان.
در مورد جوانان، ایران فردا محل شکوفایی نیروی خلاق آنان خواهد بود. تبعیض و تحقیر و نادیدهانگاشتن جوانان، دیگر جایی نخواهد داشت.
برخورداری برابر از تحصیلات عالی و برخورداری از فرصتهای برابر شغلی، باید برای نسل قیام و آزادی فراهم شود.
در مورد اقتصاد ایران باید تأکید کنم که توسعه اقتصادی، مؤکداً در گرو آزادی و انتخاب آزادانه مردم است.
رهایی جامعه از فقر و بیکاری و محرومیت، با آزادی و دموکراسی میسر است. حفاظت از مردم در برابر فجایع طبیعی، در قدم اول، مستلزم دموکراسی است.
بگذارید مردم، آزاد باشند، بگذارید همگان از فرصتهای برابر بهرهمند شوند.
بله، راه شکوفایی اقتصادی ایران، باز هم، صاحباختیارشدن فردفرد مردم ایران است.
برای ایران آزاد فردا، ما همچنین بر رفع ستم مضاعف از همه تنوعات ملی وطنمان، در چارچوب یکپارچگی تجزیهناپذیر ایران، تأکید میکنیم.
در ایران فردا، حق عادلانه خودمختاری مردم کردستان ایران بهرسمیت شناخته میشود.
و سرانجام اینکه ایران آزاد فردا، یک کشور غیراتمی و در صلح باهمه کشورهای جهان خواهد بود.
در روزهای اخیر، زلزله و سونامی و انفجار نیروگاههای اتمی، فجایع تأثرانگیزی در ژاپن ایجاد کرده است. از جانب مردم و مقاومت ایران، با ملت ژاپن اظهار همدردی میکنم. اما این فجایع اثبات کرد که برنامه اتمی مخفی و غیرقانونی رژیم ایران، هزاربار بیشتر برضد جان و زندگی تمام جامعه ایران است. بههمیندلیل، ما ایران اتمی نمیخواهیم.
بر اساس برنامه شورای ملی مقاومت ایران، پساز سرنگونی این رژیم، یک دولت موقت، حداکثر بهمدت شش ماه زمام امور را در دست خواهد گرفت. وظیفه اصلی این دولت، برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان باهمه تضمینها و نظارتهای ضروری است. وظیفه مجلس مؤسسان، تدوین قانون اساسی جدید و اداره امور کشور در دوران انتقالی است.
بله ما جامعهیی میخواهیم که آجربهآجر روابط درونی آن، از انتخاب آزادانه آحاد مردم ساخته شده باشد. برای خلق این ارزش و برای بهپیروزی رساندن آن، تابهحال 120هزارتن از بهترین فرزندان ایران جان خود را فدا کردهاند. درود بر همه آنها.
دوستان عزیز!
اکنون اهمیت و صحت راهحل سوم، یعنی تغییر دموکراتیک، بیشاز هرزمان دیگر آشکار شده است.
اما این تغییر چگونه عملی میشود؟
اهرم آن، مقاومت مردم ایران است. مقاومتی که از پشتوانه اراده مردم برای بهزیرکشیدن ولایتفقیه برخوردار است. یک مقاومت سازمانیافته با ریشههای عمیق در دل جامعه ایران که شایستگی خود را بهعنوان جایگزین رژیم نشان داده است.
هواداران این مقاومت از جمله خانوادههای 120هزار شهید، بهعنوان یک لایه ناآرام مصمم و سازمانپذیر در هر یک از قیامهای دو سال اخیر فعالانه نقش داشتهاند.
پایگاه اجتماعی این مقاومت، سبب دسترسی آن به نهانترین اسرار رژیم از جمله پروژههای اتمی و تروریستی آن شدهاند.
آخوندها همهروزه، دشمنی هیستریک خود را نسبت به مجاهدین ابراز میکنند، زیرا خود را در برابر یک قشر وسیع اجتماعی میبیند و نه صرفاً یک سازمان سیاسی مخالف.
تبلور این مقاومت را در اشرف میتوان دید.
اشرف، سمبل مقاومت و پایداری و الهامبخش مبارزه جوانان ایران برای کسب آزادی است.
در چنین شرایطی ما رویکرد غرب را سرزنش میکنیم که علیه تغییر در ایران عمل میکند.
میدانیم که در سالهای گذشته سه دولت پیدرپی در آمریکا و همچنین اتحادیه اروپا، با لیستگذاری مجاهدین و اصرار بر حفظ آن، عملاً به بقاء رژیم، کمک جدی کردهاند.
در دو سال اخیر هم متأسفانه آمریکا بهاین سیاست مخرب ادامه داده است. چگونه؟
اولاً: در بحبوحه قیامهای سال گذشته، آمریکا با مذاکره مستقیم با فرستادگان احمدینژاد در ژنو، بهسود رژیم و بهزیان قیامکنندگان عمل کرد.
ثانیاً: برچسب تروریسم علیه مجاهدین را حفظ کرد.
و ثالثاً: حفاظت اشرف را به یک دولت دستنشانده ولایتفقیه تحویل داد، آنهم با نقض تعهدات کتبی خود و با نقض قوانین بینالمللی.
خامنهای برای مهار قیامها به سرکوب اشرف نیاز داشت و در چنین شرایط حساسی، حفاظت آنجا بهدست عوامل عراقیاش افتاد.
راستی چه هدیهیی برای ملاها از این بهتر؟
حالا به نتیجهیین سیاست توجه کنید:
ـ حمله ژوییه۲۰۰۹ به اشرف با قتل 11تن از ساکنان آن.
ـ حملات پیدرپی در ماههای اخیر که از ماه اکتبر تاکنون 221مجروح، شامل 94تن از زنان اشرف تابهحال بر جای گذاشته است و همچنین یک محاصره ظالمانه.
برای توجیه همین خطای بزرگ، برخی میگویند، اشرف یک امر داخلی دولت عراق است. میگویند نباید حق حاکمیت عراق را نقض کرد. درحالیکه فرمان سرکوب اشرف از بیت خامنهای آمده و مجریانش نیز اجیرشدگان او هستند.
ما میپرسیم آیا لغو محاصره اشرف، دخالت در امور داخلی عراق است؟
آیا رعایت حاکمیت عراق این است که بیماران بهخاطر یک محاصره پزشکی ضدانسانی همچنان زجرکش شوند؟
همین حالا در اشرف محاصرهشده، بیماری شماری از ساکنان بهوخامت گراییده است.
بیمارانی مانند کاظم نعمتاللهی، سوده تقوایی، خلیل شافعپور، اکبر شفقت، مصطفی گنجهای و الهام فردیپور.
ما میگوییم برای لغو محاصره پزشکی، اقدام سریع باید انجام گیرد.
آیا احترام به حاکمیت عراق این است که بگذاریم اکیپهای وزارت اطلاعات رژیم با 240بلندگو، به شکنجه روانی مجاهدان اشرف بهطور مستمر ادامه دهند؟
جواب این سؤالها این است که: خیر! اگر عمیق نگاه کنیم، این برچیدن سرکوبگری ملاها در اشرف است که سبب احترام به حاکمیت دولت و ملت عراق میشود.
همین چندروز پیش، پارلمان اروپا طی قطعنامهیی اعلام کرد حق حاکمیت و قوانین داخلی، نمیتوانند بهعنوان سپری برای دولتها عمل کنند و مانع از تحقیق درباره پرونده حقوقبشر آنها گردد.
ما ایالاتمتحده را بهایفای مسئولیت خود در ازسرگیری حفاظت اشرف، و مللمتحد را به استقرار دائمی هیأتی برای نظارت بر اشرف فرا میخوانیم و این وظیفه اتحادیه اروپاست که از این خواست حمایت کند. این عینیترین شاخص رابطه آمریکا با مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آن است.
این موضوع، درباره برچسب بیاعتبار وزارتخارجه علیه مجاهدین نیز صدق میکند.
رأی دادگاه استیناف واشنگتن در ژوئیه ۲۰۱۰، مهمترین فرصت را برای لغو این نامگذاری فراهم کرد. مگر امروز دولتمردان دو دهه گذشته اذعان نمیکنند که این برچسب، میراث شوم سیاست اشتباه گذشته است؟ پس چرا همچنان ادامه دارد؟ چرا تعامل با خامنهای و احمدینژاد، باید بهبهای بستن راه تغییر در ایران انجام شود؟
حالا این تحولات منطقه است که میگوید، شما دارید زمان را به سرعت از دست میدهید و ما به همه دولتهای غرب میگوییم، هرچه سریعتر بهاین سیاست شکستخورده خاتمه دهید. این بهنفع اروپا، آمریکا و تمام منطقه و بهنفع مردم ایران است.
کمااینکه دیگر نباید شریان حیاتی رژیم، یعنی درآمد ناشی از معاملات نفت و گاز را تأمین کنید.
و دیگر نباید به مراودات مخرب سرویسهای اطلاعاتی خود با وزارت اطلاعات رژیم آخوندی ادامه دهید.
خوب است به آلمان اشاره کنم. متأسفانه در این یکسال، دولت آلمان، حتی از همراهی با تحریمهای بینالمللی علیه ملایان سر باز زده است. در سال ۲۰۱۰ کمپانیهای آلمانی، بیشاز 3هزار نوع کالا به شرکتهایی فروختهاند که عمدتاً تحت سلطه سپاه پاسداران است.
ما البته آلمان را به انسانهای والاقدری چون کائوک میشناسیم که در قرن گذشته بهیاری رهبر جنبش آزادیخواهی مردم ایران، میرزاکوچکخان شتافت و جان خود را فدا کرد.
ما آلمان را به نمایندگان پارلمانش و بهمدافعان حقوقبشر در این کشور میشناسیم، که بارها از مقاومت ایران حمایت کردهاند.
دوران جدیدی با انقلابهای شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز شده است. این فرصتی است تا دولتهای غرب در سمت صحیح تاریخ قرار بگیرند.
اقدام شورای امنیت مللمتحد در تصویب قطعنامه پروازممنوع در لیبی و مجازشناختن تدابیر ضروری برای حفاظت از شهروندان در این کشور گام شایستهیی است و دیدیم که پیشاپیش خامنهای در مخالفت با آن، چه داد و فریادهایی به راه انداخت.
ابتکار جامعه جهانی برای حفاظت از شهروندان لیبی، اخطاری بهرژیم ولایتفقیه نیز محسوب میشود که هر روز در خیابانها و زندانها اعتراضهای مردم بیدفاع را به خاک و خون میکشد و هرروز محاصره اشرف را سختتر میکند. ازاینرو مردم و مقاومت ایران، از این تصمیم استقبال میکنند. تجربه قذافی نشان داد که دیکتاتورها فقط زبان قاطعیت را میفهمند و فقط باید با این زبان با آنها سخن گفت.
و برایناساس از همه دولتها و مجامع بینالمللی میخواهم که:
1 ـ با توقف خرید نفت از آخوندها، مشارکت در تأمین هزینه سرکوب مردم ایران را متوقف کنند.
2 ـ ترتیبات ضروری برای صدور حکم جلب بینالمللی خامنهای بهجرم جنایت علیه بشریت را فراهم سازند.
3 ـ. برچسب تروریسم از نام مجاهدین را حذف کرده و مقاومت مردم ایران را بهرسمیت بشناسند.
4ـ برای برچیدن بلندگوها از اطراف اشرف و پایاندادن به شکنجه روانی ساکنان اشرف، خاتمه محاصره ظالمانه آنها بهخصوص محدودیتهای جنایتکارانه پزشکی و برعهدهگرفتن حفاظت آن از سوی آمریکا و سازمان مللمتحد، اقدامات ضروری اتخاذ نمایید.
دوستان عزیز! حضار گرامی!
در آخرین ساعت فردا، نوروز خجسته، حلول میکند و بهار طبیعت آغاز میشود.
پیشاپیش سال نو جدید ایرانی را بهمردم ایران، بهاشرفیها و بهخصوص به همه زندانیان در زندانهای سراسر ایران تبریک میگویم.
با همین قطعیت که بهار میرسد، بهار حقیقی ایران هم فراخواهد رسید.
بهار حقوقبشر
بهار انتخاب آزادانه مردم ایران
بهار عدالت و فرصتهای برابر
بهار بردباری و همبستگی
و بهار دموکراسی.
سلام بر بهاران آزادی ایران.

هوارد دین، رئیس حزب دموکرات آمریکا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
خانم رئیسجمهور، من قبلاً بعد از رئیسجمهورها صحبت کردهام، این همیشه امر دشواری بوده است و امروز بهطور خاص امر بسیار دشواری است. رئیسجمهور درباره باورشان که تأکید روی حقوقبشر، بهخصوص حقوقبشر برای زنان و پیروان همه ادیان است، صحبت کردند. سخنان خانم رجوی نه صحبت یک تروریست، بلکه سخنان یک رئیسجمهور است و سازمان ایشان نباید در لیست باشد. ما باید ایشان را بهعنوان رئیسجمهور ایران بهرسمیت بشناسیم. خانم رجوی درباره روند جدیدی که در خاورمیانه جریان دارد صحبت کرد و ما میدانیم که این امواج تغییر، ایران را هم درمینوردد. تنها مسأله این است که ملاها دستگاه سرکوب شدیدتری دارند و این دستگاه، هنوز فرسوده نشده است. این وظیفه ماست که آنرا فرسوده کنیم و از کار بیندازیم. در اینجا میخواهم صحبتی در مورد این رژیم بکنم، این رژیم، خود را پشت دینی محترم پنهان نموده و بهآن آسیب میزند. این رژیم بیشاز هر رژیمی در تاریخ، بهنام اسلام به اسلام ضربه زده است. اینها اصلاً مسلمانان درستی نیستند. من مقداری اطلاعات از قرآن دارم، اینها ادعا دارند که از جانب خدا صحبت میکنند، اما تنها خداست که تصمیم میگیرد چهکسی بهجای او صحبت میکند، نه ملاهای حاکم بر ایران و نه خامنهای. ما اسلام را بهعنوان دین بردباری میشناسیم، دینیکه برای دیگران احترام قائل است. ملاها و پاسداران هیچ احترامی برای دیگران قائل نیستند. بنابراین دولتی باید بر سر کار باشد که بهصورت دموکراتیک انتخاب شده و به حقوقبشر احترام بگذارد. این نزدیکترین چیزی است که در ایران مورد نیاز است.
اما چند امر دیگر نیز ضروری است. اولین چیزی که ضروری است، این است که مطمئن شویم ۳۴۰۰شهروند در اشرف از حفاظت برخوردار هستند. نخستوزیر آقای مالکی اگر بهخاطر ارتش آمریکا نبود، بههیچوجه نخستوزیر نمیشد. من با جنگ با عراق مخالف بودم و دقیقاً از چیزی میترسیدم که اتفاق افتاد و آن این بود که منجر بهتقویت حضور احمدینژاد و خامنهای در منطقه گردد. اما دیروز نخستوزیر مالکی با اضافهکردن بلندگوها که توسط آنها ساکنان اشرف را بهصورت روانی شکنجه میکند، عملاً بهصورت آمریکا تف کرد. ما این را به ۳۴۰۰شهروند اشرف مدیون هستیم که وقتی در پایان امسال نیروهایمان را بیرون کشیدیم، آنها از امنیت لازم برخوردار باشند.
آقای مالکی باید بهاین امر توجه داشته باشد که ما او را آنجاگذاشتیم و از او انتظار داریم، که به حقوقبشر دیگران که شامل ایرانیان در کمپ اشرف نیز میشود احترام بگذارد.
برایاینکه همین مسأله انجام بپذیرد، ما باید سازمان مجاهدین را از لیست خارج کنیم. سازمان مجاهدین سازمانی است که در دهه گذشته برای حقوقبشر و علیه خشونت مبارزه کرده است.
این سخنرانی فوقالعادهیی که خانم رجوی ایراد کردند پایههای دولت آیندهایران خواهد بود و ما هم همین امید را داریم.
ایالاتمتحدهاینجا وظیفه خاصی دارد، چون ما تا آخر امسال از عراق خواهیم رفت. اگر اتفاقی برای ساکنان کمپ اشرف بیفتد، مسئولیتش بهعهده ما خواهد بود. ما باید برای کمک بهآنها برخیزیم و اولین کاری که باید برای حفاظت آنها انجام دهیم، خارجکردن سازمان مجاهدین خلق از لیست است. آنها یک سازمان تروریستی نیستند. اروپاییها بهاین نتیجه رسیدهاند که آنها تروریست نیستند و ما باید آنها را از لیست خارج کنیم. این نهتنها فقط برای مردم ایران و ساکنان اشرف مهم است، این امر برای مردم ایالاتمتحده آمریکا هم مهم است…
ما اشتباه میکنیم، درست همانند بسیاری دیگر. ولی ما دستگاهمان را روی اخلاقیات و پرنسیپهای والا پایهریزی کردهایم که به حقوقبشر دیگران احترام میگذارد، حتی اگر باهم در توافق نباشیم.
ما انتظار نداریم فردا که خانم رجوی رئیسجمهور ایران شد و یا اینکه رژیم تغییر کرد، ما باهمه چیزهایی که در دولت جدید ایران اتفاق خواهد افتاد موافق باشیم، ولی میخواهیم با احترام دوطرفه بتوانیم باهم صحبت کنیم.
اگر ما بهخاطر لیبی میایستیم، باید بتوانیم برای ایران نیز بایستیم و از مردم آن حمایت کنیم. این به دولتهایی که ما آنها را دوست داریم یا دوست نداریم محدود نمیشود. ما یک بیانیه در قانون اساسیمان داریم. بیانیه استقلالمان میگوید ایالاتمتحده باید بهخاطر حقوقبشر و برای کمک بهآنان که تحت سرکوب هستند، بهپا خیزد.
ما سه کار باید انجام بدهیم:
1 ـ باید از وزارتخارجه بخواهیم تا همان کاری را که دولتهای دیگر در مورد سازمان مجاهدین انجام دادهاند، انجام دهد و آنهم خارجکردن سازمان مجاهدین از لیست است. باید آنان را بهعنوان یک نیروی اپوزیسیون دموکراتیک بهرسمیت شناخت.
2 ـ ما نباید به دولت عراق و مقامات مسئول آن اجازه بدهیم دیگران، از جمله ۳۴۰۰تن از ساکنان اشرف، را مورد سرکوب قرار دهند. ما باید برای حفاظت ساکنان کمپ اشرف بهعنوان یک مسئولیت ایالاتمتحده، مسئولیت کامل بپذیریم.
3 ـ ما باید دولت موقت دموکراتیک را بهرسمیت بشناسیم. ما دولتی را در ایران در حال حاضر بهرسمیت نمیشناسیم. بهدلایل درستی پیشنهاد میکنم، ما دولتی را در ایران بهرسمیت بشناسیم که شما همین الآن صدای رئیسجمهور آنرا شنیدید.
من متوجه شدهام که وقتی زنان، موقعیت رهبری جدی بهدست میگیرند، دموکراسی و صلح بهواقعیت میپیوندد. جالب است که اخیراً در قرقیزستان شاهد یک کودتایی بودیم که توسط یک زن خارقالعاده رهبری شده است. وی کنار خواهد رفت و اجازه خواهد داد، تا دولت مسیرش را طی کند. در کشور ما هیچ رهبری بالاتر از جرج واشنگتن نیست که بهطور داوطلبانه، وسعت قدرت خودش را بهخاطر کشورش محدود ساخت. ما بسیار خوشوقتیم که ایران در انتطار یک چنین رهبری است و شما او را انتخاب کردهاید و من بهشما تبریک میگویم.
پس اجازه بدهید با این نتیجهگیری بهپایان ببرم. چندروز پیش در یک جلسه در واشنگتن شرکت داشتیم و براد شرمن، عضو کنگره آمریکا که از پیشتازان حمایت از مردم ایران در کنگره آمریکا میباشد گفت: هیچ موردی تابهحال نبوده که سفیر جانبولتون و فرماندار هاوارد دین بتوانند بر سر آن توافق داشته باشند. علت اینکه بسیاری از جمهوریخواهان و دموکراتها برای این آرمان برخاستهاند این است که ما عاشق کشور خود هستیم و معتقدیم، حقوقبشر برای سراسر جهان، آرمان ارزشمندی است که باید برای آن برخیزیم و مبارزه کنیم.
ما معتقدیم که در درازمدت نمیتوانیم آرام بگیریم تا زمانیکه همه دیکتاتوریهای سرکوبگر و رژیمهای خونریز از بین بروند. در طی شش هفته گذشته پیشرفتهای قابلتوجهی در خاورمیانه رخ داده است. راه زیادی در پیش داریم و شما بهتر از هر کس اینرا درک میکنید، زیرا هر یک از شما فداکاریهایی کردهاید. خیلیها در اشرف خانواده دارند، خیلیها اعضای خانواده خود را بهدست این رژیم قاتل از دست دادهاند. شما مفهوم فداکاری را درک میکنید. هیچ کنفرانسی تغییر نهایی را ایجاد نخواهد کرد. هر روز که برمیخیزیم و برای تغییر و حقوقبشر تلاش میکنیم، این تغییر بهوجود خواهد آمد. این تلاش را ما سالبهسال ادامه خواهیم داد و ما اینکار را هر روز ادامه خواهیم داد، نسلی پساز نسل دیگر اگر ضروری باشد.
ما پیروز خواهیم شد زیرا موضوعی که مطرح است نهفقط آمریکا یا ایران، بلکه آینده نوع انسان است که مطرح است و ما همه باهم در اینراه باهم هستیم. متشکرم.

اتوبرنهارد
سخنران بعدی ما کسی است که حضورش در اینجا ، یک حضور تاریخی را بهما یادآور میشود. حضور دولتمرد بزرگ آمریکا پرزیدنت جان اف کندی که 48سال پیش به برلین آمد. امروز ما به پاتریک کندی خوشآمد میگوییم. او نماینده کنگره آمریکا از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ بوده است.
پاتریک کندی نماینده کنگره آمریکا ۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱
فرماندار هاوارد دین صحبتش را با این شروع کرد که چقدر صحبتکردن بعد از یک رئیسجمهور مشکل بوده است. خوب خانم رئیسجمهور رجوی، من میفهمم او چه احساسی داشت، چرا که در هر فرصتیکه پیش میآید تا من صحبت کنم، با نمایش فیلمی از عموی رئیسجمهورم من را معرفی میکنند. آنچه من میگویم این است که: مریم رجوی! از رهبری شما در این دوران متشکریم. عموی من 50سال پیش به برلین آمد تا بگوید «من یک برلینی هستم». امروز من دوباره به یک برلین آزاد و متحد برای شورای ملی مقاومت ایران بازگشتهام و این جملات مهم را با یک تغییر کوچک تکرار کنم: من ایرانی هستم ـ من اشرفی هستم.
… مبارزه برای حقوقبشر که عموی من در آن زمان در برلین در مورد آن صحبت کرد، مبارزهیی است که امروز در ایران، در خاورمیانه و در هر گوشه جهان که مردم برای آزادبودن مبارزه میکنند ادامه دارد. وقتی عموی من درباره حقوقبشر در کشورش در سالهای۱۹۶۰ صحبت میکرد، درباره اصل رفتار با مردم بههمان صورتی که میخواهیم با ما رفتار شود صحبت کرد… در پاسخ به فراخوان رئیسجمهور منتخب مریم رجوی، آنجا که گفت ما باید مجازاتها را علیه رژیم ایران اعمال کنیم، من فکر میکنم که باید اینکار را بکنیم و پاسخ من این است: «آری»! وقتی او گفت باید یک دادگاه جنایت علیه بشریت برای آنهایی که مسئول زندان اوین هستند ـ شکنجهگاه معروف رژیم ایران که مرگ و شکنجه بسیاری که برای دیدن یک ایراننو مبارزه کردهاند را بهخود دیدهاست ـ تشکیل دهیم، من در پاسخ میگویم: «آری»! آری به دادگاه جنایت علیه بشریت که شما خواستار آن شدید. وقتی شما به یک شکاف واقعی در کار ما اشاره کردید که چگونه است با تروریسم و احمدینژاد مبارزه میکنیم، اما درعینحال مجاهدین را که احمدینژاد را افشا میکنند، یک گروه تروریستی مینامیم؟! من میگویم: «آری»! بگذارید نامگذاری مجاهدین در این لیست را، که تنها درخدمت رژیم حاکم است، برداریم. و نهایتاً وقتی شما میگویید «آری» به یکروز جدید در ایران! منهم میگویم «آری»! بگذارید نوروزی برای ایران، برای حقوقبشر و برای دموکراسی داشته باشیم و بهزبان شما خانم رئیسجمهور: «میتوان و باید»! بله، ما میتوانیم! بسیار متشکرم.

پیتر پیس، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۷
این برای من افتخار ویژهیی است که در میان شما باشم. آنچه برایم دشوار بود این بود که چه میتوانم به هزاران میهنپرست ایرانی که امروز در این سالن گردهم آمدهاند بگویم و همچنین به میلیونها ایرانی که برای تماشای این گردهمایی از تلویزیون در کشور خود با خطر روبهرو خواهند بود.
مردم ایران همان چیزی را میخواهند که دیگر ملتهای جهان خواستار آن هستند و حق همه آنهاست. یعنی زندگی آزاد، حق آزادی عقیده و مذهب و آزادی انتخاب برای آینده فرزندانشان، که بتوانند در صلح و آبادانی زندگی کنند. لذا درحالیکه ما امروز گردهم آمدهایم و درحالیکه مردم در ایران چشم بهحمایت ما دارند، خوب است چند دقیقه به راهحلهایی که در پیش داریم بیندیشیم.
البته بهعنوان یک نظامی میتوان صحبت راهحل نظامی را مطرح کرد، اما این راهحل بدی است. آیا امکانپذیر است؟ بله امکانپذیر است. آیا تهدید، واقعی است؟ بله وجود دارد. قطعاً آمریکا و همه متحدان، توانمندی نظامی برای برخورد با رژیم ایران را دارند. البته مشکلی که با این راهحل وجود دارد، این است که زیرساختهای کشور را نابود کرده و جان افراد بیگناه را میگیرد.
راهحل دیگر، مذاکره است. میدانیم که تمامیت برنامه تسلیحات هستهیی رژیم ایران در زمان مذاکرات ساخته شده است. منظور این نیست که مذاکرهکردن، مسیر خردمندانهیی نباشد، منظور این است که وقتی شما پشت میز مذاکره میروید، باید کسی آنطرف میز باشد که با او مذاکره کنید، با چشماندازی درباره آنچه که امکان تحقق آن وجود دارد و اراده لازم برای آن بهچشم میخورد. اما یک تفاوت مشخص بین مذاکرهیی که به توافق راه میبرد با مذاکرهیی که به استمالت راه میبرد، وجود دارد. اکنون با توجه به تاریخچه مذاکرات با رژیم ایران، دلایل زیادی وجود دارد که نشان دهد مذاکرات بیشتر، به انعطافناپذیری بیشتر از طرف رژیم ایران منجر خواهد شد.
این، ما را به موضوعی رهنمون میشود که بهخاطرش در اینجا گرد آمدهایم و هموطنان شما در ایران امشب بهآن گوش میکنند و آن قیام مردم است که امکانپذیر است و طی ماههای اخیر قطعاً در تهران بارز شده و خود را نشان داده است. در ماههای فوریه و مارس، قیامهای عمومی در آفریقای شمالی رخ داده است، تحولات در مصر و تونس رخ داد و اکنون در لیبی جریان دارد. وقتی شما به مردمی مینگرید که درجستجوی آزادی خود هستند، در ما برای ایران امیدهای زیادی را ایجاد میکند، جاییکه میلیونها انسان درجستجوی آزادی بوده و دیر یا زود قطعاً نوبت آنها خواهد شد.
حال این سؤال مطرح است که چهکسی رهبری را بهدست خواهد گرفت؟ این شما خواهید بود که رهبری را بهعهده خواهید داشت. من بهسخنان رئیسجمهور منتخب گوش دادم و مفاد برنامه 10مادهیی را خواندهام، باید بگویم که انگیزاننده است.
من تلاش بسیاری کردهام تا موضوع مجاهدین خلق را بفهمم. از تمام آنچه که میدانم، از آنچه که خواندهام و آنچه توانستهام بفهمم، مرا بر این باور رسانده است که مجاهدین خلق نباید بهعنوان یک سازمان تروریستی نامیده شوند.
قطعاً این امر که رژیم فعلی در ایران در مورد مجاهدین خلق برخورد هیستریک دارد، وسیعاً بهنفع مجاهدین خلق عمل میکند. اگر این رژیم اینقدر با مجاهدین خلق ضدیت میورزد، حتماً بهاین مفهوم است که مجاهدین خلق نماد همان ارزشهایی هستند که رئیسجمهور منتخب، نماد آن است.
مردم ایران، آزادی میخواهند. شما در این مکان از این آزادی حمایت میکنید. این حق ساکنان اشرف است که حفاظت شوند. ما در آمریکا هنگامیکه آنها بهطور داوطلبانه سلاحهای خود را تحویل دادند، بهآنها تعهد دادیم که امنیت خواهند داشت. حال من نمیفهمم که 240بلندگو چه رابطهیی با این حفاظت دارد؟ هیچ منطقی برای آن وجود ندارد. ساکنان کمپ باید مورد حفاظت قرار بگیرند.
مردم ایران، شایسته برخورداری از یک زندگی آزاد هستند. ما باید هر آنچه که در توان داریم برای کمک بهآنها بهکار بگیریم. در مورد چگونگی اقدام دراینرابطه، بهطور مثال خوب است بهآنچه در لیبی اتفاق افتاد بنگریم. اینکه ما امروز اینجا گردهم آمدهایم خیلی خوب است. در رابطه با لیبی، اتحادیه عرب و شورای امنیت مللمتحد خواستار اقدام شدهاند.
درحالیکه ما بهجلو حرکت میکنیم، بهسمت آزادی، بهسمت آزادی اجتنابناپذیر برای مردم ایران؛ و درحالیکه بهاین میاندیشیم که از نقطهیی که در آن قرار داریم در آیندهیی نزدیک به مقصد برسیم، ضروری است کسانی باشند که صدایشان به ایران برسد، ضروری است میهنپرستان در خارج از کشور صدایشان برسد. همه باید در منطقه گردآیند و برای آزادی ایران کمک کنند. دراینصورت خواهد بود که ما میتوانیم روز گردهماییمان در تهران را بهجلو بیندازیم.

ارتشبد هیو شلتون، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱
خانم پرزیدنت رجوی، بسیار خوشحالم که امروز در کنار شما در اینجا هستم و از شما بهخاطر سخنان الهامبخشتان سپاسگزارم. همچنین بسیار خوشحالم که در کنار تعدادی از شهروندانی هستم که به آینده سرزمین خود و امنیت و سلامت هممیهنانشان توجه و علاقه دارند و از وجود ظرفیت تغییر برانگیخته شدهاند.
تغییر هر رژیم یا دولتی بزرگترین چالش است. این تغییرات بهیادآورنده سخنان جنگجوی بزرگ چین باستان «سون تسی» است که میگفت: «اگر شما هم خودتان و هم دشمنتان را بشناسید، هیچ واهمهیی از نتیجه هزار جنگ هم بهدل راه نخواهید داد. اگر خودتان را بشناسیدولی دشمن را نشناسید، بهموازات هر پیروزی با یک شکست مواجه خواهید شد. ولی اگر نهخودتان و نهدشمن را بشناسید، آنوقت نادان هستید و همه حرکات شما با شکست توأم خواهد شد».
خانمها و آقایان! فکر میکنم ما میدانیم دشمن کیست. دشمن، مجاهدین نیست، دشمن، رژیم حاکم بر ایران است.
من میدانم که بهیمن رویدادهای اخیری که در مصر و هماکنون در لیبی و چند کشور دیگر بهجریان افتاده، هیجان فوقالعادهیی در رابطه با موضوع تغییر وجود دارد. این هیجان بهخصوص در کشورهایی دیده میشود که مخالفان سیاسی در آنها به زندان افتاده یا کشته میشوند و شیوهها و روشهای دموکراتیک در آنجاوجود ندارد. افراد شکنجه یا زندان میشوند و این قبیل اقدامات به امری رایج تبدیل شده است. بهعبارت دیگر کشورهایی که ملتهای آنها تحت ستم قرار گرفتهاند.
ما هنوز بهطور قطع نمیدانیم وقایع در لیبی بهکجا منتهی خواهد شد. بسیار رقتانگیز است وقتی به لیبی میرسد، جامعه بینالمللی بدون اینکه اصلاً در مورد جنبش مقاومت لیبی اطلاعات مکفی داشته باشد از آن حمایت میکند، اما وقتی بهسازمان مجاهدین خلق ایران میرسد که برنامه سیاسی مبتنی بر جدایی دین از دولت دارد که خانم رئیسجمهور الآن آنرا برشمرد، از آن حمایت نمیکند. بهنظر من این یک طنز تلخ تاریخی است.
از دید من، مردم ایران نمیتوانند چیزی بدتر از این رژیم داشته باشند. همانطور که میدانید، رژیم ایران یک رژیم بسیار سرکوبگر مبتنی بر استبداد مذهبی و شیوه حکومت مطلقگرا با ایدئولوژی افراطی و سلطهگراست. رژیم فعلی ایران بزرگترین صادرکننده تروریسم درجهان است. این رژیم بهدنبال کسب قابلیت هستهیی است. در هر نبردی که ایالاتمتحده طی ربع قرن اخیر در آن دخالت داشته است و هر کجا که ما رفتهایم، به گروههای تروریستی برخوردهایم که از جانب رژیم حمایت میشدهاند. این گروهها برای آزادی آنجانیامدهاند، بلکه تلاش میکنند تا خواست خود را بهزور بر منطقه اعمال کنند.
اما با حفظ نام سازمان مجاهدین در لیست آمریکا، ما میزان حمایت از سازمانیافتهترین نیروی مقاومت در داخل ایران را بهنفع رژیمی در منطقه تضعیف کردهایم که حامی تروریسم است، ضددنیای غرب و ضددموکراسی است. سازمان مجاهدین بهطور بالقوه میتواند جنبش مقاومتی با توانمندی مالی خودش را هدایت کند که وابسته به جامعه جهانی نیست. سازمان مجاهدین تنها گروه سازمانیافته است که دارای برنامه مبتنی بر جدایی دین از دولت میباشد و خواهان دولتی مبتنی بر جدایی دین از دولت در ایران است. بهعقیده من ما باید از ایدهآلها و اهدافی که خانم رئیسجمهور برشمردند استقبال کنیم و باید همین امروز اینکار را انجام دهیم.
حال بهموضوع کمپ اشرف میپردازم. خطاب بهسخنرانان این جلسه میگویم، ما حفاظتی را که اصول بینالمللی تضمین میکنند به ساکنان کمپ اشرف بدهکاریم. آمریکا تعهد حفاظت بهآنان را داد و ما حالا شاهد آن هستیم که دولت عراق تعداد بلندگوهایی را که الفاظ رکیک علیه زنان پخش میکنند، به 240بلندگو افزایش داده است. امیدوارم نخستوزیر عراق توجه داشته باشد که ما میدانیم او اجازه اینکار را داده است، نباید اجازه داد این اقدامات ادامه پیدا کنند، ما شرایط بهتر از این را به ساکنان اشرف بدهکاریم.
اصلاح رژیم فعلی ایران کافی نیست، این رژیم فقط باید تغییر کند و جایگزین شود. اینکار باید بهدست جنبش مقاومتی صورت گیرد که توسط مجاهدین رهبری میشود. جنبشی که برنامه آن شامل حقوقبشر و دموکراسی میباشد. ما در آمریکا باید به متحدان اروپایی خود و دوستان خوبمان در انگلستان ملحق شویم و همین امروز نام مجاهدین را از لیست حذف کنیم.
بهنظر من حس ملیگرایی در ایران بسیار قویتر و متمرکزتر از کشورهای دیگر منطقه است. مردم ایران خواهان شرکت در دولت خود هستند. سرکوب و تبعیض علیه زنان توسط این رژیم، رقتانگیز است. زنان ایران خواهان برابری، احترام و حق شراکت در کلیه زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میباشند. آنها خواهان زندگی خلاق و سازنده و توأم با کرامت هستند که متأسفانه رژیم اینگونه زندگی را از آنان دریغ کرده است. استبداد مذهبی حاکم، زنان را از حیث قابلیتهای ذهنی و فیزیکی در مقامی پایینتر از مردان میشمارد و ناقض حقوق و پایمالکننده مطالبات زنان است. خوشبختانه زنان و جوانان ایرانی همواره شجاعت فیزیکی و اخلاقی زیادی را از خود بروز داده و نشان دادهاند که حاضرند ریسکهای بزرگی را درجستجوی آزادی متحمل شوند، از جمله ریسک زندان یا حتی مرگ.
حذف نام سازمانمجاهدین از لیست و فراهمکردن زمینهیی برای آنان جهت ادامه فشار بهرژیم حاکم بر ایران، مضافاً بر قدرت و شجاعت مردم آزادیخواه ایران، مخصوصاً زنان و جوانان، بهترین راهحل را ارائه میدهد تا ایران از دولتی برخوردار شود که نسبت به مطالبات مردم خود پاسخگو باشد و به همه شهروندان فرصت میدهد تا به حقوقبشر بنیادین که دنیای آزاد از آنها برخوردار است، دست یابند.
بهنظر من، ما در آمریکا وزیر امور خارجه عالی یعنی خانم هیلاری کلینتون را داریم، اما به زیردستان او که توصیهها را پیش روی او میگذارند میگویم، که باید نام مجاهدین را از لیست تروریستی حذف کنند. سؤال من این است که منتظر چهچیزی هستید؟ این توصیه را روی میز وزیر بگذارید.
من میدانم که همه ما در اینجا برای پیروزی دموکراسی در سراسر خاورمیانه دعا میکنیم، بهصورتیکه صلح و ثبات حفظ شود. امید ما این است که سازمان مجاهدین از لیست آمریکا حذف شود، تا بتواند کارزار تغییر در ایران را بهنفع مردم ایران و جامعه بینالمللی پیش ببرد.

مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹
بسیاری از ما از جمله خود من، بارها فرصت داشتهایم تا استدلال خود را ارائه دهیم، که واقعاً هیچگونه مبنایی در چارچوب قانونی یا حقیقی برای ادامه نامگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست وزارت امور خارجه آمریکا وجود ندارد. دلایل بسیاری برای لغو نامگذاری مجاهدین وجود دارد، که در میان آنها میتوان بهافشای برنامه هستهیی رژیم توسط مجاهدین اشاره کرد. اما وقایعی که در دنیا رخ میدهند، گاه حتی از بهترین استدلالات حقوقی و سیاسی پیشی میگیرند. وقایع خاورمیانه و شمال آفریقا از این دسته هستند. حکومتهای مطلقه در تونس و مصر سرنگون شدهاند و حتی رژیم بیرحم و سرکوبگر قذافی در لیبی نیز بهلرزه درآمده است… او مخالفان خود را «تروریست» توصیف میکند، دقیقاً همان عبارتی که رژیم ایران در مورد سازمان مجاهدین بهکار میبرد. رژیم ایران، شما و همه ما را نیز بهعنوان «تروریست» معرفی میکند… رژیم ایران بیرحمتر از قذافی است و سرکوبگری آن طی سه دهه گذشته، بهطور سیستماتیک ادامه پیدا کرده است. علاوهبراین، این رژیم، حیلهگر هم هست، چون اهمیت اشرف را بهخوبی درک میکند. درحقیقت، دیروز بعد از تصویب قطعنامه سازمان مللمتحد، این رژیم بر تعداد بلندگوها در اطراف اشرف افزود و این رقم اکنون به 240بلندگو رسیده است، که بهطور شبانهروزی ساکنان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند. سبعیت این رژیم علیه مردم ایران، وحشتناک است. بیشاز 120هزارتن اعدام شدهاند و دههاهزارتن تحت شکنجه قرار گرفتهاند، اما دنیا از جزئیات آن آگاه نشد، چرا که رژیم اجازه نمیدهد اخبار بهخارج از ایران درز کند. دو سال پیش، مردم ایران به خیابانهای تهران و سایر شهرها ریختند تا علیه انتخابات قلابی ریاستجمهوری رژیم اعتراض کنند… اما رژیم با سبعیت آنها را سرکوب کرد، صدهاتن بهقتل رسیدند و هزارانتن دستگیر شدند. اخیراً ، بعد از وقایع تونس و مصر، مردم ایران بار دیگر بهخیابانها آمدند و خواست خود برای تغییر رژیم را ابراز کردند. آنها نهفقط خواستار سرنگونی احمدینژاد، بلکه خواستار سرنگونی خامنهای شدند. سازمان مللمتحد در هیچیک از این موارد دخالت نکرد. قویترین بیانیهییکه رئیسجمهور ایالاتمتحده در آن زمان ارائه داد، حاوی این نکته بود که جهان بهنظاره نشسته است و البته که جهان در طول تاریخ بارها حتی هنگامیکه انسانها بهقتلگاه رانده شدهاند، درحالیکه دست روی دست گذاشته بوده بهنظاره نشسته است… وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون، در آنهنگام از هزاران تظاهرکننده معترض در پایتخت ایران اعلام حمایت کرد و گفت: دولت اوباما از مطالبات مردمی که در خیابانها هستند پشتیبانی میکند… زمان آن فرارسیده که ما هم بهتناقض خود در قبال سازمان مجاهدین پایان دهیم و این در حیطه اختیارات خانم وزیر کلینتون است، که این نتیجه را محقق کند. دادگاه استیناف ایالاتمتحده در ناحیه کلمبیا، به او دستور داده که نامگذاری مجاهدین را مورد بازبینی قرار دهد. تاریخچه این نامگذاری مشخص میکند که این تصمیم از ابتدا در تلاشی گمراهانه برای گشودن باب گفتگو با ملایان اتخاذ شد و به یک شکست تمامعیار منجر شد. همچنین سازمان مجاهدین را تا حدودی بهایندلیل در لیست نگاهداشتند، که بیم آن میرفت رژیم ایران بمبهای کنارجادهیی و دیگر ابزار و وسایل مرگبار را در اختیار کسانی که در عراق درجنگ با نیروهای آمریکایی بودند و آنها را میکشتند، قرار بدهد. هرچندکه بهرغم نگهداشتن سازمان مجاهدین خلق در لیست، رژیم به اینکار همچنان ادامه داد. وقت آن رسیده که این تاریخچه تأسفبرانگیز خاتمه یابد و این بهخصوص در دوران فعلی، حائز اهمیت است. منظور، اقدام مشخص و ملموسی است که دولت آمریکا میتواند بدون نیاز بهحمایت سایرین در شورای امنیت اتخاذ کند.
رژیم ایران ازطریق عواملش در ایالاتمتحده و خارج از آن، بهسازمان مجاهدین خلق حمله کرده و آنرا تروریست مینآمد و حتی کسانی را که در سمپوزیومهایی مانند این شرکت میکنند، مورد غضب قرار داده است. حتی خبرگزاری فارس تا آنجا پیش رفته که کسانی را که در دفاع از لغو نامگذاری سازمان مجاهدین خلق صحبت کردهاند، مورد حمله قرار داده است. این البته مایه افتخار است که نام من در گزارش خبرگزاری فارس آمده، زیرا حمله بهمن، بهمنزله نوعی نشان افتخار است. اما بهطور خاص من هنگامی احساس افتخار خواهم کرد که وزیر امور خارجه، آنچه را که لازم است انجام دهد و نامگذاری سازمان مجاهدین خلق را لغو کند. این نهتنها با مصالح سیاسی، بلکه با آرمانهای ایالاتمتحده نیز منطبق خواهد بود. این امر، دست سازمان مجاهدین را باز خواهد گذاشت تا در آمریکا بتواند فعالیت مالی داشته و به خریداری و کرایه تأسیسات ماهوارهیی و پخش برنامه بهسوی ایران بپردازد. تأثیر مهم دیگرش این است که بهانه موجود در دست دولت فعلی عراق برای امتناع از حفاظت ساکنان اشرف را خنثی میکند. ساکنان اشرف، هدف آزار و اذیت و خشونتی هستند که از جانب عوامل رژیم ایران و با تأیید ضمنی و گاه با ترغیب فعالانه دولت مالکی در عراق اعمال میشود. لغو نامگذاری مجاهدین در کنار قطعنامه لیبی، یک زمینه قوی جهت تضمین حفاظت بینالمللی برای اشرف ایجاد خواهد کرد. برنامه سیاسی مجاهدین برای بهوجودآوردن یک ایران دارای دولت غیرمذهبی و مبتنی بر جدایی دین از دولت و برمبنای اصول دموکراتیک است… آمریکا نباید سازمانی را در لیست تروریستی بگنجاند که در حمایت از این اصول ایستادگی میکند. این نامگذاری باید همین حالا خاتمه یابد.
از شما خیلی متشکرم.

گونتر فرهوگن، نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰)
ما نمیتوانیم از مالیاتدهندگان اروپایی انتظار داشته باشیم میلیون میلیون یورو برای بازسازی کشوری سرمایهگذاری کنند که در آن حقوقبشر در اشرف هر روز پایمال میشود، این را نمیتوان از ما انتظار داشت.
ساکنان کمپ اشرف باید تحت حفاظت قرار بگیرند.
پشتیبانی از مردم ایران یک واقعیت عینی است. منظور من وضعیت شرمآوری است که علیه کمپ اشرف وجود دارد. این موضوعی است که بسیاری از اروپاییها از آن بیخبر هستند. آنها تصاویر وحشتآور آنجاو روشهای شکنجه و حملات و تهدیدهای جسمی و روانی علیه افرادی که در آنجا مستقر هستند را ندیدهاند، من از 72کشور جامعه اروپا در بروکسل میخواهم تا به رژیم عراق هشدار بدهند که این وضعیت، قابلقبول نیست.
خانم رئیسجمهور، آقای رئیس، خانمها و آقایان محترم، دوستان عزیز، من تمایل دارم برای شما داستانی را از سال۱۹۶۷ تعریف کنم، این داستان با شروع فعالیتهای سیاسی من و همچنین با وضعیت حقوق سیاسی مردم ایران در ارتباط است.
در بهار سال۱۹۶۷ فردی بهنام محمدرضا پهلوی به آلمان آمد، و هرجا که رفت تظاهرات علیه او صورت گرفت. در آن زمان جوانان علیه او تظاهرات میکردند. منهم در آن زمان علیه او تظاهرات کردم. این اولین و آخرین باری بود که من با پلیس درگیر شدم و باتون خوردم، ولی این، آنقدرها هم بد نبود. بدتر آن بود که در ژوئن۱۹۶۷ اینجا در برلین، در یک تظاهرات که علیه شاه بود، یک جوان دانشجو توسط شلیک گلوله پلیس کشته شد. این شلیک در آلمان باعث ایجاد تظاهرات بزرگی شد، که نسل جوانان، آنرا راهاندازی کردند و این تظاهرات، باعث تغییر سیاست در آلمان شد. متأسفانه تظاهرات ما در آن زمان باعث تغییر سیستم در ایران نشد، این تظاهرات بهمردم ایران کمک نکرد. ما امیدوار بودیم که این امر، زمان تولد یک ایران باثبات و دموکراتیک باشد، ولی آن روند با ظهور ایرانی تحت نام اسلام بهپایان رسید. حکومتی که در آن، زنان بهگونهیی غیرقابلتصور تحت سرکوب هستند. حکومتی که نیروهای اپوزیسیون در آن بهقتل میرسند. حکومتی که در آن آزادی مطبوعات وجود ندارد و آزادی عقاید وجود ندارد. حکومتی که در آن، بردباری مذهبی بهرسمیت شناخته نمیشود. حکومتی که سالهاست برخلاف جامعه بینالمللی رفتار میکند و از برنامه اتمی و استفادههای نظامی از آن، دست برنمیدارد… این حکومتی است که در آن فقر، فقر معنوی، فقر دینی، فقر اخلاقی و فقر اجتماعی وجود دارد، یعنی حکومتی با تمام مشخصههای یک دیکتاتوری.
ولی دوستان عزیز! این حکومت، معرف کشور ایران نیست، این حاکمیتی شایسته شهروندان ایرانی نیست. آنها بهچیزی بهتر ایمان دارند، آنها بهاین باور دارند که میتوانند با این میزان آگاهی و توانمندی و این میزان تجربه، کشوری داشته باشند که در وضعیتی بهتر باشد. من جداً ایمان دارم که مردم ایران نمیخواهند کشورشان بهوسیله مرتجعان مذهبی تحت اختناق قراربگیرد. آنها میخواهند کشورشان، کشور آزادی و حقوقبشر و دوستی و همبستگی با سایر ملتها باشد، نهاینکه بهآنها دستور داده شود که چطور زندگی کنند و چطور عبادت کنند، آنها میخواهند بهطور واقعی زندگی کنند.
ما اینجا در آلمان تجربههای خاص خودمان را داریم و میدانیم زندگی تحت حاکمیت یک دیکتاتور چیست. آلمانشرقیها، تجربه آلمان شرقی را دارند و ما آلمانیها میدانیم که برای نیل به آزادی باید شهامت داشت، تا بتوان از شرایط سخت و بسته بیرون آمد.
ولی ما میدانیم که در غرب تاکنون بارها اشتباه کردهایم، درست در همانجاهایی که باید درکنار مقاومت میایستادیم، علیه دیکتاتورها نبودیم، چندبار هم بهطور ناقص وارد شدیم یا بیطرفانه نگاه کردهایم.
کسانیکه برای آزادی و دموکراسی مبارزه میکنند، بههمبستگی همهجانبهما نیاز دارند.
حاکمان تهران، حق صحبتکردن از جانب مردم ایران را ندارند. کسانی که در مقابل این رژیم، مقاومت میکنند، تنها کسانی هستند که میتوانند از جانب مردم صحبت کنند و اینجا خانم رئیسجمهور رجوی، آنچه را که در مورد اتهام تروریسم گفته میشود، شما درحالحاضر در بهترین اجتماع هستید و من خوب بهیاد میآورم آنچه را که نلسون ماندلا در کنگره ملی آفریقا گفت. آنها دهها سال با برچسب تروریسم سر کردند و این را از من قبولکنید که این بهترین تعریف از شماست، وقتیکه شما را با نلسون ماندلا مقایسه میکنند.
پشتیبانی از مردم ایران یک واقعیت عینی است. منظور من وضعیت شرمآوری است که علیه کمپ اشرف وجود دارد. این موضوعی است که بسیاری از اروپاییها از آن بیخبر هستند. آنها تصاویر وحشتآور آنجارا نمیشناسند، آنها روشهای شکنجه و حملات و تهدیدهای جسمی و روانی علیه افرادی که در آنجا مستقر هستند را ندیدهاند، این موضوعات در واقع، میبایست موضوع روز سیاست اروپا باشد و من از 27کشور جامعه اروپا در بروکسل میخواهم تا به رژیم عراق هشدار بدهند که این وضعیت قابلقبول نیست.
ما نمیتوانیم از مالیاتدهندگان اروپایی انتظار داشته باشیم، میلیون میلیون یورو برای بازسازی کشوری سرمایهگذاری کنند که در آن حقوقبشر در اشرف هر روز پایمال میشود، این را نمیتوان از ما انتظار داشت. ساکنان کمپ اشرف باید تحت حفاظت قرار بگیرند.
خانمها، آقایان، در روزهای اخیر، بهما ثابت شد که سرنوشت یک کشور دیگر چگونه بهما ربط پیدا میکند. همه، تلاشهای نو میدانه ژاپن برای بیاثر ساختن فاجعه اتمی را زیر نظر دارند. آنچه که بر سر ژاپن آمده است، ماحصل یک فاجعه طبیعی است، اما سلاح کشتارجمعی اتمی مانند دیگر سلاحهای کشتارجمعی با طبیعت رابطهیی ندارد، بلکه بهدست انسانها بهوجود آمده است. این دلیلی است که جامعه بینالمللی با نگرانی زیاد، رژیم ایران امروز را زیر نظر دارد، چرا که امکان دستیابی رژیم ایران به سلاح اتمی در وضعیت کنونی دنیا، کابوسی است که به یک فاجعه منجر خواهد شد.
خانمها و آقایان! بهترین شانس برای ازبینبردن این خطر، این است که یک تغییر دموکراتیک در ایران بهوجود آید. بهایندلیل، دموکراسی و حرکت مردم در ایران برای ما بسیار مهم است. همچنین این دموکراسی، بزرگترین امید ما برای صلح و امنیت در این قسمت از دنیا میباشد. چنین تغییری امکانپذیر است و واقعیت انسانی را نمایندگی میکند.
ما اعضای جامعه اروپا باید یک انتخاب روشن و مشخص داشته باشیم و آنهم، این است که خود را در طرفی قرار بدهیم که حق است و بدون تردید در آنطرف بایستیم.

لوئیس فری، رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱
وینستون چرچیل زمانی گفته بود که میتوان روی آمریکاییها حساب کرد که در نهایت، کار درست را بهموقع انجام دهند، البته پساز آن که همه امکانات و فرصتهای دیگر را آزموده باشند!… سازمان مجاهدین خلق باید به فوریت از لیست خارج شود. قهرمانان کمپ اشرف باید از سوی سازمان مللمتحد و ایالاتمتحده آمریکا همچنانکه بهآنها تعهد داده شده، حفاظت شوند. اینکار باید بشود. و با توجه به نداهای برخاسته در ایران و فداکاریهای میهندوستان و رزمندگان آزادی در ایران، که بسیاری از آنان امشب در این سالن با ما هستند، آنها باید از سوی ایالاتمتحده آمریکا مورد حفاظت و حمایت قرار بگیرند…
حال، نقلقول میکنم از یک رئیسجمهور بزرگ دیگر که در همین شهر (برلین) که سمبل آزادی است، با قامت راست ایستاد و گفت: «آقای گورباچف، این دیوار را خراب کنید» و ما امشب میگوییم: «خانم وزیر، با تمام احترامات فائقه برای شما که بسیار مورد علاقه و احترام ما هستید، سازمان مجاهدین خلق را از لیست خارج کنید».
… وقتی برای اولین بار از من خواسته شد وضعیت را با توجه بهموقعیت سازمان مجاهدین خلق بررسی کنم و صدایم را از سوی نهفقط پرزیدنت رجوی، بلکه تمام دیگر قهرمانانی که در این زمینه فعال بودهاند بلند کنم، کاری را کردم که طی سالها آموزشدیدن یاد گرفته بودم: رفتم و باهمکاران سابقم صحبت کردم و یک سؤال ساده از آنها پرسیدم: «آیا دلیلی میبینید که من نباید به طرفداری از سازمان مجاهدین خلق حرف بزنم؟» و هیچ دلیلی در این راستا از کسی نشنیدم.
شما قطعاً شاهد حضور این جمع باورنکردنی از رهبران و قهرمانان مورد احترام و خدمتگزاران مشهور در آمریکا که برخی از آنان از بهترین دوستان من هستند نمیبودید، اگر کوچکترین فشنگ جادویی سری و طبقهبندیشدهیی وجود میداشت که بهلحاظ حقوقی یا عملی، نگاهداشتن این سازمان رزمنده آزادی را در لیست، توجیه میکرد… هیچکس برای نگاهداشتن این سازمان در لیست سازمانهای تروریستی خارجی اصرار ندارد، جز وزارتخارجه ما و رژیم جمهوری اسلامی ایران…
ما همه میدانیم اخبار و اطلاعات طبقهبندیشده چیست. بیشتر ما که این بالا نشستهایم، جواز دسترسی به اقلام امنیتی فوقسری داشتهایم. دادگاه واشنگتن، این پرونده را خیلی دقیق بررسی کرد. بهنظر نمیرسد کوچکترین مدرک معتبر و مؤثری از یک منبع موثق و مطمئن وجود داشته باشد، که نگاهداشتن این سازمان در لیست مورد بحث را توجیه کند. بهاینترتیب، ما بسیار به وزیر امورخارجهمان افتخار میکنیم و البته خیلی خوشحال شدیم که ایشان چندروز پیش مقداری از وقت خود را به دیدار با جنبش مقاومت لیبی اختصاص داد. ما علاقمندیم که ایشان این سازمان را از لیست بیرون آورده، با خانم رجوی در ایالاتمتحده آمریکا دیدار کند و هنگامیکه شما خانم رجوی به آمریکا بیایید، من افتخار خواهم داشت شما را در بازدید از اداره تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) همراهی کنم.
حالا اجازه بدهید درباره پروسه نامگذاری در لیست صحبت کنم. قبلاز هرچیز، پروسه نامگذاری دارای نواقص بسیار و غیرکارآمد است و باید توسط کنگره ایالاتمتحده کاملاً مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد و یکدست و منسجم نیست. اتفاقی که در سال۱۹۹۷ افتاد، این بود که ایالاتمتحده بهدلایلی بهاین نتیجه رسید که میارزد شاخه زیتونی بهسوی رژیم جمهوری اسلامی ایران ارائه کند، تا ببیند شاید بهجای خشونتها و آشوبی که این رژیم در سراسر جهان پراکنده بود، از مقر تفنگداران دریایی آمریکا در لبنان تا مرکز فرهنگی یهودیان در آرژانتین، بتوان با گفتگو به نتیجهیی رسید. لذا با درخواست این رژیم مبنیبر قراردادن سازمان مجاهدین خلق در لیست سازمانهای تروریستی خارجی موافقت کرد. این بسیار جالب است، چون وقتی بهسراغ اف. بی.آی آمدند، بهدلیل مسئولیتهایی که میدانید ما در این امور داریم، از این نامگذاری کاملاً شگفتزده شدیم. وقتی من فاکتها را بررسی کردم، تصادفی نبود که هرگز کسی را مأمور نظارت یا مراقبت این سازمان بهدلایل مرتبط با تروریسم خارجی نکرده بودم، یعنی این تنها سازمانی در این لیست بود که هرگز مسئول هیچچیز شناخته نشده بود، جز مبارزه برای آزادی و حکومت قانون، که هماکنون در بیانات خانم رئیسجمهور شنیدید. پس آمریکا در سال۱۹۹۷ وارد معامله بدی با رژیم ایران شد. بعدها رژیم ایران به فتح باب دیگری دست زد و گفت، اگر شما این سازمان را در لیست نگاه دارید، ما صدمات وارده به سربازانتان در عراق ازطریق وسایل انفجاری که اکثراً ساخت رژیم ایران است و از آنجا به عراق حمل میشود و هنوز هم وارد میشود را محدود نگاه خواهیم داشت. باز آمریکا پذیرفت و یکبار دیگر ما از بابت این توافقنامه متحمل ضرر و زیان شدهایم. این رژیمی است که با آن نمیتوان مذاکره کرد، نمیتوان بهآن اعتماد کرد و رژیمی است که مستمراً در تلاش نابودی آزادی و مدافعان آزادی است.
در سال۱۹۹۹، برجهای «خبر» در عربستانسعودی مورد حمله قرارگرفت.19سرباز آمریکایی کشته و 122تن دیگر مجروحشدند و دهها شهروند سعودی نیز درعملیاتی که از سوی سپاهپاسداران، تأمین مالی، سرپرستی و سازماندهی شده بود، بهقتل رسیدند. هنگامیکه ما سرانجام در عربستانسعودی به کسانی که عامل آن انفجار بودند دست یافتیم، آنها گفتند در دره بقاع از سوی سپاه پاسداران آموزش دیدهاند و گفتند، ما از سفارت رژیم ایران در دمشق، پاسپورتهایمان را دریافت کرده و نفری 250هزار دلار نقد از ژنرال شریفی گرفتیم، تا عملیات را اجرا کنیم. اما در آنهنگام در واشنگتن، کسی علاقهیی بهاینگونه فاکتها نداشت. دولت آمریکا حاضر نبود بشنود که سپاه پاسداران رژیم ایران، 19آمریکایی را بهقتل رسانده و عده زیاد دیگری را هم کشته است. بههمیندلیل، وزیر خارجه وقت گفت، چرا از کشتیگیران ایرانی که به آمریکا میآیند انگشتنگاری میکنید و عکس میگیرید؟ من گفتم خانم وزیر بهایندلیل که اگر خوب نگاه کنید، در یکی از این تیمهای کشتی، یکی از اعضا را میبینید که یک کمی بدقواره است و به ورزشکار نمیماند، خوب این یک مأمور وزارت اطلاعات است که به آمریکا میآید، تا شبکه جاسوسیش را سروسامان دهد. بهاینترتیب ما اشتباهات خیلی بدی کردیم و خیلی هم درجبران آنها تأخیر داریم. دادگاه استیناف، همانطورکه قاضی موکیزی اشاره کرد، دو عامل از سه عاملی را که موجب نامگذاری یک سازمان بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی میگردد، بررسی کرده است: اول اینکه خارجی باشد، دوم اینکه دست به فعالیتهای تروریستی زده باشد و سوم اینکه بر امنیت ملی ایالاتمتحدهآمریکا تأثیرگذار باشد.
دادگاه گفته است تعیین عامل سوم با ما نیست، تصمیمی است سیاسی که به قوه مجریه مربوط است. اما در مورد دو عامل دیگر، خیلی دقیق فاکتها را بررسی کرده و دو تن از قضات نظر عمدتاً یکسانی داده و گفتند، وزیر امور خارجه حقوق اساسی این سازمان را با محرومساختن آن از پروسه عادلانه رسیدگی نقض کرده است. دادگاه به بیان خیلی روشن گفت، منابعی که شما معتبر شناخته و بهآنها اتکا کردهاید بنا به تعریف خود شما، منابعی معتبر و موثق بهنظر نمیرسند. آنها رأی خود را برای وزیر فرستاده از او خواستهاند بازبینی کند و نتیجه را به دادگاه اطلاع دهد. خوشبختانه این پروسه در شرف انجام است. تصور نمیکنم پروسه پیچیدهیی باشد. بهنظر من، ما 14سال در این موضوع بهخصوص عقب هستیم. فاکتهایی وجود دارد اعم از محرمانه یا غیرمحرمانه که این نظر را تأیید میکند. کسی باید بالاخره در اینباره صحبت کند و کسی باید به همه ما مراجعه کند و بگوید که داریم در این حمایتی که اینجا بهعمل میآوریم، اشتباه میکنیم، اما من فکر نمیکنم ما اشتباه کنیم. پس مایلم با ابراز مراتب تحسین و تقدیرم از همه شما صحبتم را بهپایان ببرم. بهنظر من، شهامت و فداکاریهای شما، رهبریتان و شور و شوقتان، کمنظیر است. بهنظر من، زنانی که این جنبش را رهبری میکنند برای همه، منبع الهام هستند، نهتنها در این جمع یا برای همرزمانشان در ایران، بلکه برای تمام رزمندگان آزادی در سراسر جهان.
تصمیم شورای امنیت مللمتحد در فرستادن پیامی به دیکتاتورهای تهران که بهنحوی باورنکردنی قوی است، بر این دو نکته استوار است:
ـ «زمان»، اساس و جوهر امور است و شما دیگر «زمان» ندارید.
ـ در قدرتهای دموکراتیک غرب که به قطعنامه رأی مثبت دادند اراده قاطعی وجود دارد.
تمام قدرتهای غربی به قطعنامه رأی مثبت ندادند، اما پیامی قوی و ترسآور بهدیکتاتورهای تهران فرستاده شد، که درست بههمیندلیل، پیامی است انگیزاننده و بالابرنده روحیه برای رزمندگان آزادی، و دانشجویان جوانی که دارند کشته میشوند و کشته خواهند شد، تا تاریخ در این نقطه، خود را تصحیح کند.
66سال پیش در چنین ماهی و در همین شهر، یکی از جنایتکارترین رژیمها در تاریخ تمدن بشر در هفتهها و ماههای آخر حیات خود بود و نفسهای آخر را میکشید، مستأصل بود و دیگر توانی برایش نمانده بود، زیرا جهان، درسی مهم آموخته است که هرجا آزادی ظهور کند، هرجا که لازم باشد رشد کند و هرجا که سرکوب شود، باز هم قدرتی گریزناپذیر است. بهنظر من، برای رژیم تهران احتمالاً همانقدر وقت باقیمانده که 66سال پیش برای رایش سوم باقی مانده بود.

سفیر میچل ریس، مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
بهعنوان مدیر سابق برنامهریزی سیاسی وزارتخارجه، برایم دردناک است که بگویم سیاست آمریکا در قبال ایران برای بیشتر از سه دهه گذشته، با شکست همراه بوده تا با موفقیت. رژیم ایران رفتارش را عوض نکرده و سیاستهایش را معتدل نکرده … و حتی برخورد افراطیتری در پیش گرفتهاست.
چند هفته پیش، من یک سفر به خاورمیانه داشتم و با رهبرانارشد و مقاماتنظامی ملاقات کردم. در صدر برنامه هر ملاقاتی، رژیم ایران قرار داشت: تهدید این رژیم برای ثبات منطقه، حمایتش از تروریسم و افراطیگری اسلامی، و آنچه که باید برای متوقفکردن برنامه سلاحهای اتمی انجام داد. ما میدانیم رژیم ایران محدودیتهای شورایامنیت مللمتحد در مورد برنامه اتمی را نادیده میگیرد… ، برنامه سلاحهای اتمی را باز نگهداشته و هر روز خودش را به تولید سلاح هستهیی نزدیکتر میکند.
در طولسالیان، ایالاتمتحده برخوردهای گوناگونی را در رابطه با حکام تهران آزمایش کرده ، از مجازاتها تا مهار، از مذاکرات مخفی تا دستدرازکردن علنی بهسمت رژیم ایران، هیچکدام از این سیاستها کار نکرده است. بهیاد بیاوریم که اولین ارتباط آمریکا با جمهوریاسلامی ایران بر سر بحران گروگانها بود، که دیپلوماتهای آمریکایی بهطور غیرقانونی برای 444روز دستگیر و زندانی شدند. هر رئیسجمهور آمریکا از زمان کارتر سعی کرده است، تا روابط با تهران را بهبود بخشد، اما همه، شکست خوردند. چرا ایالاتمتحدهاینقدر در تشخیص اینکه جمهوریاسلامی ایران نهقصد و نهظرفیت تغییر رفتار را دارد، کند است؟ طبیعتاً عوامل زیادی در شکلدادن سیاست آمریکا در طولسالیان نقش داشتهاست.
اولینعامل، عدم درک رژیم ایران از روز اول است… چیزی که به همه محدودیتها در فهم اضافه میشود، ماهیت پیچیده رژیم ایران است. عناوین غربی، نظیر مدره یا اصلاحطلب، یک معنی بسیار متفاوتی در چارچوب سیاسی ایران دارد. حتی یک نفر داخلی نظیر رفسنجانی میتواند یکروز صبح بیدارشود و خودش را بیرونی بیابد، که قطعاً یک علامت دیگر عدم امنیت رژیم است. ازیکطرف، رژیم با داشتن انتخابات، مجلس و رئیسجمهور، مثل یک دولت متعارف، و از طرف دیگر مثل یک حکومت مذهبی وحشی با نیروهای امنیتی سرکوبگر و یک رهبر ارشد، خود را نشان میدهد…
عامل دوم اینکه رژیم ایران همیشه درپیشاپیش محاسبات استراتژیک آمریکا نبوده است. در طول سهدهه گذشته، دولتهای آمریکا از هر دو حزب سیاسی، مشغول سایر چالشهای سیاست خارجی بودهاند. در طول سالهای۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، رژیم ایران بهعنوان یک مزاحم و نه تهدید استراتژیک منافع حیاتی امنیتملی آمریکا دیده میشد و اینکه میتواند با یک تعهد نظامی نسبتاً کم، مهار و برحذر داشتهشود. این قضاوت بهصورت قابلتوجهی بعد از 11سپتامبر تغییر کرد، وقتی جاهطلبیهای اتمی رژیم ایران مورد توجه بیشتر قرار گرفت و وقتی آمریکا بیشتر نگران حمایت رژیم ایران از تروریسم شد.
اخیراً دولت اوباما با ایده جدید و برخورد جدیدی با رژیم ایران بر سر کار آمده است. پرزیدنت اوباما معتقد بود که میتواند جاییکه سایرین شکست خوردهاند پیروز شود و روابط با ملاها در تهران را از نو برقرار کند… بهطورخاص، پرزیدنت اوباما فکر میکرد، میتواند درباره پایاندادن بهبرنامه سلاحهای هستهیی رژیم ایران مذاکره کند. این بهمعنی امتیازدادن به روابط خوب با رژیم در مقابل حمایت از خواستههای دموکراتیک مردم ایران بود. بهعبارت دیگر، دولت اوباما نسبت بهحمایت از اپوزیسیون ایران، از ترس اینکه ممکن است رژیم را تحریک کند و مذاکرات هستهیی را غرق کند اکراه داشت. رژیم ایران این طرز تفکر را تشویق میکرد و بهدیپلوماتها هشدارمیداد در امور داخلی ایران دخالت نکنند، والا... ! بهعنوان کسیکه بیشتر شغلم را صرف مذاکره با عوامل بد از ایرلندشمالی تا کرهشمالی کرده است، میتوانم بهشما اطمینان بدهم که قدرتدادن به اپوزیسیون ایران، اهرم مذاکره ما را تقویت میکند، نهاینکه آنرا تضعیف کند.
… آمریکا حالا چکار باید بکند؟ هر سیاست آمریکا، باید با دادن حمایت بیشتر به صداهای شجاعانه اپوزیسیون در داخل ایران که خواستار آزادی و دموکراسی هستند شروع شود. دولت اوباما و همه ما، باید از حوادث چند هفته و چندماه گذشته در تمام خاورمیانه دلگرم شویم. ما مردمی را که شأن انسانیشان از آنها دریغ شده بود دیدیم. آنها در تونس و مصر و سایر جاها قیام کردند، تا دولتی که بهتر آنها را نمایندگی کند… داشته باشند. این ارزشها، ارزشهای تونسی یا مصری یا حتی عربی نیستند، اینها ارزشهای جهانشمول هستند و اکثریت عظیم مردم ایران، دارای همین ارزشها هستند.
یک واقعیت ناراحتکنندهاین است که هیچکس در دولت آمریکا یا در تمام جهان عرب، پیشبینی آنچه را که در سراسر منطقه دیدیم نکرد و اگرچه ممکن است بهنظر بیاید که رژیم تهران با نیروهای امنیتی سرکوبگرش اوضاع را در کنترل داشته باشند، اما نمیتوانیم مطمئن باشیم و آنها هم نمیتوانند. حوادث اخیر در خاورمیانه نشان دادند که ما چقدر درپیشبینی قیامهای خاص ضعیف بودهایم و این بهمعنی آن است که روزی شاهد پایان رژیم در تهران ـ شاید نزدیکتر از آنچه ما میفهمیم باشد. ولی همانطور که قبلاً گفتم، کافی نیست که امیدوار باشیم اینروز خواهد رسید. ما باید برای تسریع و تحقق آن کار کنیم.
بنابراین، آمریکا چهکارهایی میتواند بکند:
اول: دولت اوباما باید بهتنگترکردن حلقه تحریم اقتصادی به دور رژیم ادامه دهد و سایر دولتها بهخصوص در اروپا را ترغیب کند که همینکار را بکنند…
دوم: آمریکا باید انتقادش به مقامات رژیم ایران را از مردم ایران جدا کند. منظورم این است که بیانیههای رسمیمان را طوری تنظیم کنیم که ملیگرایی ایرانی را ملتهب نکند و بهاحمدینژاد اجازه ندهد که از آن بیانیهها بهنفع موقعیت خودش بهرهبرداری کند. تلاش برای افشای فساد در بالاترین سطوح رژیم ایران، نقطه آغاز خوبی است.
سوم: دولت اوباما باید بهطور کامل از اپوزیسیون ایران حمایت کند و دلیلی ندارد که پرزیدنت اوباما دیگر در مورد حمایت از اپوزیسیون ایران خجالت بکشد. نهایتاً آمریکا باید مجاهدین را بلادرنگ از لیست خارج کند، زمان زیادی برای از دستدادن نیست. همه ما میدانیم که ساکنان کمپ اشرف بهطور روزانه با سروصدای بلندگوها مورد تهدید و آزار قرار میگیرند. تنها در چندروز گذشته ما شنیدیم و فهمیدیم که تعداد بلندگوهایی که علیه این افراد بهکار برده شده افزایش یافته است. این شرایط، وقتی آمریکا نیروهایش را کاهش میدهد و آماده میشود در آخر سال، عراق را ترک کند بدتر میشود. زمان کمک به ساکنان اشرف که مورد ظلم واقع شدهاند، همین الآن است. زمان از لیست خارجکردن مجاهدین همین حالاست.

سیداحمد غزالی، نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
خواهر گرامی، خانم رئیسجمهور مریم رجوی، بار دیگر باید بگویم که حضور در کنار شما افتخاریست برای من، زیرا که شما تبلور مقاومت ایران هستید و البته شما از مقاومت الجزایر دور نیستید.
منهمچنین درود میفرستم بهدوستانمان که از ایالاتمتحده آمریکا به اینجا آمدهاند و همچنین دوستانی که امروز میزبان ما در اینجا، آلمان، هستند. این اولین بار نیست که من شاهد حضور نمایندگان برجسته این ملت بزرگ هستم، کسانیکه همواره مورد توجه من بودهاند. آنچه که برای من تسکیندهنده است، این است که تعداد آنها هرسال بیشتر میشود. شمار مقامات سابق یا مقامات فعلی در غرب که از مقاومت ایران حمایت میکنند، اکنون بههزاران رسیده است.
در اینجا میخواهم یک پرانتز باز کنم و بگویم که امروز یعنی 19مارس۲۰۱۱، مصادف است با یکروز تاریخی در کشور من در الجزایر که روز پایان جنگ آزادیبخش ملی در الجزایر بود. جنگی که در 19مارس بهپایان رسید، پایان جنگ 7سالهیی بود که جان یکمیلیون الجزایری از 8میلیون جمعیت الجزایر را گرفته بود.
پاتریک کندی! باید بگویم که از دیدن شما در اینجا بسیار تحتتأثیر قرار گرفتم، زیرا وقتی سخنرانی عموی شما را در سینما دیدم، چون در آنموقع تلویزیون رایج نبود، دانشجو بودم، این تصویر بهیادماندنی و این سخن جان کندی که گفت «من یک برلینی هستم»، در تاریخ ثبت شد. درسی که از آن گرفتم و منظوری که از این حرف در تاریخ گفته شد، احترام من را بهملت آمریکا برمیانگیزد، چرا که دموکراسی و آزادی، دستاوردی نیست که خاتمه یابد، بلکه آرمانی است که هر روز و همهجا باید بهدفاع از آن برخاست.
اگر از آزادی فقط در کشور خودمان دفاع کنیم و نه درجاهای دیگر، همواره در معرض خطر خواهد بود، بلکه باید بهطور دائم، هم در کشور خودمان و هم در خارج از آن، بهدفاع از این ارزشها برخاست. امروز این حقیقت بیشاز هرزمان دیگر صادق است و بهاینخاطر بود که او گفت من یک برلینی هستم و بهایندلیل است که من میگویم «من یک ایرانی هستم». زیرا خانم رجوی، شما دارید با یک رژیم دیکتاتوری مبارزه میکنید و هیچ ملتی نیست که از ملت آلمان، مبارزه شما را بهتر درک کند. ملتی که مفهوم دیکتاتوری را میفهمد و نیز میفهمد که دفاع از دموکراسی باید مستمر باشد.
قبلاز رویکارآمدن دیکتاتوری و نازیسم، در این کشور جمهوری دموکراتیک وجود داشت که پیشرفتهترین در آن زمان بود، اما بهدلیل سهلانگاری جامعه جهانی، ما با آن مسائل نازیسم مواجه شدیم. لذا این ملت نمیتواند نهرنجها و نهتهدیدها را فراموش کند، یعنی تهدید فقدان دموکراسی درجهان را.
در ایران امروز، دیکتاتوری حاکم است که متأسفانه مشابهتهایی با دیکتاتوری که ملت آلمان با آن روبهرو بود دارد. اما آنچه ما را بهطورخاص بهخشم میآورد، این است که ما با یک دیکتاتوری مواجه هستیم که از مذهب سوءاستفاده میکند. من در اینجا با دوستم هاوارد دین وقتی صحبت از اسلام میکند موافقم. اسلام بههیچوجه با ارزشهای جهانشمول تضاد ندارد. مخالفتی که من با این رژیم دارم این است که دقیقاً ضداسلام عمل میکند؛ کاملاً برخلاف آنچه که در قرآن آمده است. در قرآن آمده است که قتل یک انسان بهمعنی قتل تمام بشریت است و نجات یک انسان، معادل نجات کل بشریت است. اسلام این است یا آنچه که در ایران جریان دارد؟ جاییکه 120هزار مخالف را اعدام کردهاند و ۳۰۰۰۰زندانی را در عرض 3ماه قتلعام کردند. آیا اسلام این است؟
همین الآن کسانی در ایران بهاعدام محکوم شدهاند که جرمشان فقط شرکت در تظاهرات علیه نظام بوده است، یا اینکه عضوی از خانواده آنها در اشرف بوده و یا سفری به اشرف داشتهاند و از عضوی از خانوادهشان یک پدر، یک فرزند، یک عمو در اشرف بازدید کردهاند.
موضوع اشرف قبلاز هرچیز، شما دوستان آمریکایی را مخاطب قرار میدهد، زیرا این ارتش آمریکا بود که جلوتر از دولت خود به تحقیق درباره اشرف پرداخت. بعد از انجام یک تحقیق 16ماهه بهوسیله سرویسها و ارگانهای مختلف از جمله اف.بی.آی و اطلاعات مرکزی آمریکا در سال۲۰۰۴که بعد از سقوط دولت صدامحسین انجام شد، ارتش آمریکا اولین کسی بود که اعلام کرد سازمان مجاهدین، یک سازمان تروریستی نیست.
شما دوستان آمریکایی با شدتی بیشتر نسبت به من درباره اشتباهات انجام شده صحبت کردید، از زمان شاه تا امروز. بهاینخاطر است که دلگرم میشوم ازاینکه میبینم آمریکاییها بیشازپیش متوجه مشکل میشوند. این اشتباهات ناشی از یک اشتباه پایهیی است. دولت کلینتون تصور کرد میتوان از درون رژیم دیکتاتوری ایران بهدستاورد پایداری رسید. اشتباه پایهیی همینجاست. برای کمک بهصلح و ثبات پایدار درجهان، نمیتوان بهچنین مذاکراتی دل بست.
خانم رجوی قبلاز من نیز گفت و همواره میگوید که «راهحل را درجنگ نیز نباید جستجو کرد، بلکه باید راهحل سوم را در پیش گرفت». راهحل را باید در نابودی این رژیم جستجو کرد، زیرا مشکل در ماهیت رژیم است. از این رژیم مادامی که بر سرپاست چیزی بهدست نمیآید. اما چهکسی میتواند از پس این رژیم بربیاید؟ جواب این است: مردم ایران!
در پایان میخواهم بهاشرف بپردازم. این آمریکا بود که سلاح اشرف را گرفت و برای امنیت اشرف تعهد داد، لذا یک مسئولیت قانونی، اخلاقی و سیاسی وجود دارد، مسئولیت برای کشوری که ادعای رهبری جهان را دارد. باید گفت که رژیم ایران از جمله بهایندلیل فشار را روی اشرف بالا میبرد که میخواهد آمریکا را بهچالش بطلبد.
در پایان نتیجهگیری میکنم، با بیان اینکه اشرف سه درس برای ما بههمراه دارد:
اول اینکه اشرف تبلور مقاومت ایران است و بهایندلیل است که تحت فشار و تهدید قرار دارد.
اشرف و موضوع حذف مجاهدین از لیست، آزمایشی برای جامعه بینالمللی و آزمایشی برای اعتبار آمریکاست. این وضعیت باید خاتمه یابد.
هر تلاشی برای تضعیف این سازمان، بهضرر همان هدفی است که سرنگونی رژیم را دنبال میکند. لذا من بهدوستان آمریکایی میگویم، مجاهدین را آزاد بگذارید و اجازه بدهید جنبشهای مردمی ایرانی بتوانند بهاین رژیم خاتمه دهند. این تنها راهحل، بهویژه برای مسأله اتمی این رژیم است.

کریستف دگنهارت، رئیس دانشکده علوم حقوق دولتی در دانشگاه لایپزیک
اجازه بدهید بهبرخی نکات حقوقی در مورد موقعیت کنونی مجاهدین خلق و اول از همه تحولی اشاره کنم که سال گذشته بهعنوان وکیل شورای ملی مقاومت ایران افتخار کمک در آنرا داشتم.
ما از روند قضایی در ایالاتمتحده علیه نامگذاری مجاهدین در لیست وزارتخارجه آمریکا مطلع هستیم. بنابراینحدس میزنم برخی از جنبههای حقوقی در مورد شرایط کنونی در اروپا و بهخصوص درجمهوری فدرال آلمان مورد علاقه باشد.
سازمان فدرال حفاظت از قانون اساسی ما تا دو سال پیش مجاهدین را بهعنوان یک سازمان افراطی خارجی میشناخت. در یک نظریه حقوقی، نایبرئیس سابق دادگاه قانون اساسی یا دادگاه عالی جمهوری فدرال آلمان، استاد حقوق آقای وینفرید هاسمر گفت که این نامگذاری توجیهپذیر نیست.
او در نظریه خود نوشت که سازمان مجاهدین کاملاً با ارزشها و اصول قوانین دموکراتیک موافق است. او همچنین نشان داد که این نامگذاری، حقوق بنیادین سازمان مجاهدین خلق ایران، نظیر آزادی اجتماعات و آزادی بیان را نقض میکند. در هماهنگی با پروفسور هاسمر و از طرف شورای ملی مقاومت ایران، من یک روند قضایی را علیه مؤسسات فدرال برای از لیست خارجکردن تهیه کردم، ولی دیگر نیازی نبود اینکار را دنبال کنیم، چون از 21ژوئن۲۰۱۰ وزیر کشور آلمان، آقای دومسیر، گزارش سالانهاش برای ۲۰۰۹ را ارائه کرد. در این گزارش، سازمان فدرال حفاظت از قانون اساسی، مجاهدین را از لیست خارج کرده است. این میتواند بهعنوان یک موفقیت مهم، بعد از خارجشدن از لیست در انگلستان در مه ۲۰۰۸ و اتحادیه اروپا در ژانویه ۲۰۰۹، بعد از چندین حکم دادگاه اروپا تلقی شود.
نیاز بهگفتن نیست که تصمیم آلمان شدیداً مورد حمله رژیم ایران در رسانههای ایران قرار گرفت، که حدس میزنم کموبیش یکسان است.
همچنین سازمانهای ذیربط در مناطق مختلف آلمان، سازمان را از لیست خارج کردهاند و درنتیجه تاآنجاییکه به آلمان برمیگردد، سازمان مجاهدین کاملاً از لیست خارج شده است.
بگذارید این انتظار را بهخصوص از ایالاتمتحده بیان کنم که بهخاطر کمپ اشرف، بهخاطر مردم ایران و بهنشانه امید برای آزادی درجهان، آنها هم به اروپا بپیوندند. متشکرم.

گزینه ماریانه شوآن، کاندید ریاستجمهوری آلمان ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹
خانم رئیسجمهور، خانمها و آقایان،
ازاینکه مرا دعوت کردید، بسیار شرمندهام، چون نمیدانم آیا در زندگیام چنین جرأتی را به کسانی که برای آزادی ایران مبارزه کردهاند، اثبات کردهام؟
اینکه آزادی تقسیمنشدنی است و اینکه دموکراسی تقسیمنشدنی است برای خیلیها مسلم است و نیاز به تکرار ندارد. در طول این بعدازظهر صحبت از دو تجربه شد که من بهعنوان یک شهروند برلین که در غرب برلین بهدنیا آمدم خیلی خوب آنها را بهیاد دارم.
یکی از این دو، جمله «من برلینی هستم» بود. من در آنروز صدای جان اف کندی را شنیدم. تجربه دیگر این جمله بود که: «آقای گورباچف! این دیوارها را خراب کنید» و من این را هم شنیدم. از ما سؤال کردند که چطور میتوانیم این دیوارها را خراب کنیم؟ خیلیها گفتند این یک توهم است، بهخصوص در آلمان.
اگر من هیچوقت این را نگفتم، بهاینخاطر نبود که دانش خیلی زیادی داشتم، بلکه بهخاطر این بود که نمیتوانستم تصور کنم انسانها بتوانند برای همیشه در اسارت زندگی کنند. من این را نمیتوانستم تصور کنم و الآن نیز نمیتوانم تصور کنم. ما شاهد وقایع شمال آفریقا هستیم. همینطور در ایران شاهد این هستیم که انسانها میخواهند در آزادی زندگی کنند. ما چطور میتوانیم از اینها حمایت کنیم؟
ازطریق افشاکردن و انتقاد شدید از کسانی که بهرغم تحریمهای تصویبشده با آنها [رژیم ایران] معامله میکنند. یک سلاح مؤثر دیگر که بدون اعمال زور است، حقیقت است. حقیقت، سلاح خیلی مؤثری است. دیکتاتورها سعی میکنند انسانهایی را که برآنها حکومت میکنند، ازطریق دروغگویی تضعیف کنند. این یک تجربه تاریخی است. ما باید از اینجا هم کاری انجام بدهیم که همواره حقیقت را درباره جامعه ایرانی و درباره دموکراتهای ایرانی بهاطلاع برسانیم، تا کسانیکه بر سر قدرت هستند، ببینند که نمیتوانند این صدا را خاموش کنند. تا دموکراتها بهخصوص در ایران ازطریق این همبستگی احساس قدرت کنند.
حقیقت، یعنی مطلع نگهداشتن عموم مردم در مورد وضعیت وخامتبار علیه کمپ اشرف. ما باید همهکارها را انجام بدهیم تا شکنجههای واقعاً شیطانی با بلندگوها، پایان یابد. در این مورد باید برای روشنکردن افکار عمومی در کشورهای غربی فعالیت کنیم. برداشت من از این گردهمایی که خیلیها در آن حاضر شدند این است که این موضوع را در افکار عمومی، زنده نگه دارم. من بهشما تبریک میگویم که توانستید اینکار را بهثمر برسانید. من میخواهم در آینده نیز هر آنچه را که در توانم باشد، در کمک بهشما انجام بدهم.

اتو برنهارد
خانمها، آقایان،
ما در پایان یک کنفرانس بزرگ برای حقوقبشر در ایران هستیم.
من از همه شما از طرف ایرانیانی که در این برنامه شرکت کردند، بهخصوص از طرف کسانیکه نمیتوانند اینجا باشند ولی صدای ما را میشنوند، تشکر میکنم.
خانم رئیسجمهور، شما برنامههایتان برای آینده کشورتان را خیلی روشن و واضح بیان کردید و حمایت زیادی هم بهدست آوردید. ما همه بهشما تعهد میدهیم با تمام توانمان برای رسیدن بهاین اهداف از شما حمایت کنیم.
من این کنفرانس را با جملهیی که شروع کردم بهپایان میبرم.
سلام ایران ـ سلام اشرف.