مونتسکیو میگوید: اگر قدرت به تمامی در اختیار یک نفر قرار گیرد، او صاحب همه چیز خواهد شد مگر عدالت.
به بیانی وسیعتر، این تملک بیانتهای قدرت، راز و اساس طغیان علیه قاموس جهان است بهطوریکه همه مواهب، فرصتها و امکانات مادی و طبیعی را از دسترس همگان خارج میکند و به بند انحصار یک تن یا یک گروه میکشد: و یمنعون الماعون.
بر این مبنا، یک رژیم توتالیتر هیچ حد یقف و مرزی از قانون، منطق و ارزشهای انسانی را بهرسمیت نمی شناسد و با قبض آزادی و دفن عدالت، جامعه را در لجنزار فساد خویش فرو میبلعد و طرح قتلعام استعدادها و ارزشهای والای انسانی را پی میافکند. انسان و طبیعت را از مدار تکاملی خویش خارج میسازد و بذر جهل و تفرقه را در همه جا میپراکند.
۴۰سال پیش و در بحبوحه تاراج و یغمای انقلاب، زمانی که توطئه و زمینهچینیها برای حقنه ”ولایت فقیه” بر سرنوشت مردم ایران داشت بالا میگرفت. پدر طالقانی خروشید و گفت: ”استبداد مذهبی، بالاترین استبداد است”، چندان دیری نپایید که روند وقایع انتخابات ریاستجمهوری دیماه ۵۸بهعنوان اولین کارزار انتخاباتی در رژیم ولایت فقیه، نگرانی و بیمناکی نهفته در پس آن کلمات را بهخوبی تاویل کرد. صلاحیت کاندیداتوری مسعود رجوی با حکم حکومتی ولیفقیه و بیاعتبار کردن قانون انتخابات رد شد. در سال ۵۹، انتخابات مجلس شورای ملی با حذف و پاکسازی عده بسیاری که رای ورود به مجلس را هم کسب کرده بودند به پایان رسید. این روندی بود که حتی پس از حذف تمامی ”ناملتزمان به ولایت فقیه” از صحنه سیاسی در ۳۰خرداد ۶۰، تا به امروز در هر انتخاباتی پیوسته تداوم داشته است.
شناخت هر پدیدهای، همواره با تامل در ماهیت آن آغاز میشود. چرا که مسیر تکامل محتوا و شکل هر پدیده در تحلیل نهایی، با شناسایی ویژگیهای ماهیتاش رقم میخورد. همچنانکه، رژیم حاکم بر ایران بر طبق ماهیت آن، یعنی عنصر ولایت فقیه شناخته و تعریف میشود.
بدینسان، میزان در این رژیم نه رای ملت بلکه به واقع، منویات ولیفقیه است و اگر برای جبران عدم مشروعیت خویش از کیسه دین و آیین مردم به حساب خود خرج میکند در جایی هم شعبده بازی انتخابات را بر روی صحنه میآورد تا اعتبار و شان مردم را هزینه طول عمر و بقای سلطنت و دوام غارت خویش سازد. از اینرو این رژیم با همه رنگ و لعابهای اصلاحطلب و اصولگرا و سبز و بنفشاش نه تنها جامعه ایران را نمایندگی نمی کند بلکه بنا بر ماهیت ”ولایی”اش پاسخ به منافع و مطالبات واقعی هیچ قشر و طبقهای از جامعه را نمیتواند و نمیخواهد بدهد.
میزان اما، همان حق حاکمیت ملی است. میزان، عنصر انتخاب نسل عصیانگر امروز است که با شعار ”مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر” و ”مرگ بر اصل ولایت فقیه” در دو قیام خونین دیماه ۹۶و آبان ۹۸شهرهای میهن را در زیر پای این رژیم بهلرزه در آورد. اگر ارزش هر انتخاب، به بها و قیمتی است که بابت آن انسان میپردازد، کانونهای شورشی پیشقراولان چنین پرداخت و فدیهٔ عظیم در صحنه سیاسی ایران امروزند. انتخابی که در پس آن، خون دهها شهید قیام دیماه ۹۶و بیش از ۱۵۰۰شهید قیام آبانماه در جوش و خروش است. آری، رای نسل ما و انتخاب جوانان شورشگر ما سرنگونی رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی، دموکراسی و حاکمیت ملی است.
زندانی سیاسی مجید اسدی
زندان گوهردشت بهمن ۹۸