پسر شاه مخلوع قادر نیست از مردم ایران به‌خاطر جنایت‌های پدر و پدربزرگش عذرخواهی کند-مطلبی از سایت لوانت لندن

سایت لوانت، مستقر در لندن در مقاله‌ای به قلم دکتر محمد الموسوی به تاریخ یکشنبه اول مرداد با بررسی چگونگی در دست گرفتن قدرت توسط رضا شاه و ادعای پسر شاه مبنی بر بازگشت به قدرت می‌نویسد: «اگر پسر شاه مخلوع قادر نیست از مردم ایران به‌خاطر جنایت‌های پدر و پدربزرگش عذرخواهی کند، چگونه جرأت می‌کند، تقاضای کند که قدرت را به او بازگردانند؟».
نویسنده مقاله در آغاز با بررسی اجمالی از چگونگی قدرت گرفتن خاندان پهلوی در ایران می‌نویسد: «زمانی رضا پهلوی به‌عنوان یک سرباز از یک قشر ساده اجتماعی در صفوف ارتش قاجار خدمت می‌کرد تا این‌که ابهت یونیفرم نظامی‌اش او را مسحور خود کرد و از نیروهای استعماری کودتا تمنا کرد تا او را پادشاه ایران کنند و به او گفتند پادشاه ایران باش و تا آنجا که به ما بر‌می‌گردد چیزی تغییر نخواهد کرد و این‌گونه او شاه بی‌اراده‌ٔ ایران پهناور و پرجمعیت شد و زمانی که بار دیگر امر بر او مشتبه شد که «تصمیم‌گیرنده» است و «صاحب نظر»، بر (استعمارگران) خوش نیآمد و او را که سرباز خودشان بود از کار برکنار کردند و به آن‌سوی دنیا تبعیدش نمودند و پسرش را به‌جای او به سلطنت نشاندند».
دکتر الموسوی در ادامه مقاله خود با اشاره به دوران حکومت دکتر مصدق رهبر فقید و ملی ایران اضافه می‌کند: «زمانی که رهبر جاودان دکتر محمد مصدق که خود طمع قدرت نداشت، خواست که سیادت و اراده سلب شده از ایران را به آن بازگرداند، همه شیاطین و نیروهای اهریمنی جمع شده و بر علیه او توطئه کردند و حکومت او را سرنگون کردند و کسی را بر حکومت نشاندند که به مردمش جور و ستم روا می‌داشت و با همسایگانش بدرفتاری می‌نمود و به این راضی و خوشنود بود که در برابر غرب پست و بی‌اختیار باشد... . اما با انقلاب مردمی که با خون فرزندانشان زمین ایران را آبیاری کردند تا از شر این باند سیاه در تاریخ ایران رها شوند. شاه با خانواده‌اش از ایران خارج شد و دو چیز را با خود برد اول جواهراتی بود که از پدر و اجدادش به ارث برده بود و اموال ساده و حقوق ماهانه مختصری که فقط چندین میلیارد دلار می‌شد و دومین چیز که شامل مهمترین دارائی‌های مفقوده‌ای بود که پسرش و خانواده او آن را به ارث بردند و آن عبارت بود از ایران به‌عنوان ملک طلق آنها که مردم ایران آن را از آنها ربوده بودند!»
نویسنده مقاله در پایان با اشاره به اقدامات پسر شاه مخلوع برای بازگشت و ادعای حکومت می‌گوید: «اگر پسر شاه مخلوع قادر نیست از مردم ایران به‌خاطر جنایت‌های پدر و پدربزرگش عذرخواهی کند، چگونه جرأت می‌کند، تقاضا کند که قدرت را به او بازگردانند؟ و آیا او صاحب ملک مردم و سرزمین ایران است که چنین درخواست گستاخانه‌یی دارد؟... . آیا بهتر نیست پسر شاه و دستیاران و خفاش‌هایش برای کنترل زبانهای زننده خود در شبکه‌های اجتماعی کمی حیا و اخلاق قرض بگیرند؟»