پرویز ثابتی سردژخیم پابهگور ساواک شاه که سال گذشته در جریان قیام توسط ساواکیها و شاهپرستان با عکسهایش در کنار عکسهای شاه و بچه شاه بهعنوان یکی از سرمایههای دیکتاتوری سلطنتی علم شده بود، بار دیگر در کمال وقاحت و در منتهای ترس و فرومایگی هر گونه دست داشتن خود در شکنجه و اعدام را در تلویزیون ساواکیها انکار کرد.
وی گفت: ... البته من رو از قبل بهخاطر دوره منصور و چند سال هویدا میشناختند ارتباطی که من با نخستوزیران داشتم میشناختند وزرا مسئولان ولی مردم کوچه و بازار نمیشناختن من رو که من کی هستم و چی هستم و اینها، این مقداری باعث حسادت بعضیها شده بود برای منهم خب یک مسأله خطر امنیتی هم خب ایجاد کرده بود بهرحال دیگه شناخته شده بودم بهعنوان یک کسی که در امنیت هست هنوز هم تمام این گروههای سوکال چریکی و اینها مخالفت بیشترشون با من این مربوط به مصاحبههایی است که من بعدها راجع به چریکهای فدایی خلق، مجاهدین خلق کردم. که اونها روی اون مصاحبههای من بیشتر چیز هستن تا اینکه اگر من توی کار نمیدونم تحقیقات و زندان و اینها که نبودم که من بههیچوجه من همیشه کار ستادی میکردم. تنها کار عملیاتی که من کردم همان عملیات بختیار بوده. که اونهم مسأله داخله نبوده خارج بوده.
***
توجه شما را در همین خصوص به قسمت کوتاهی از بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت در مرداد ۱۴۰۲ درباره ائتلاف سازیهای استعماری و ارتجاعی در جریان قیام ۱۴۰۱ و همچنین گواهیهای شماری از زندانیان سیاسی زمان شاه درباره سرشکنجهگر دژخیم پرویز ثابتی که اکنون منکر همه جنایتهایش در ساواک سلطنتی شده است، جلب میکنیم.
بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت ایران
قسمتی از ماده ۶۰ -۳۱ مرداد ۱۴۰۲
صحنهگردانان ائتلافسازیها، وقاحت پاسداری ـ ساواکی را به جایی رساندند که در رسانههای استعماری یا در نمایشها و تظاهراتشان پرویز ثابتی، مقام امنیتی ساواک، سرکرده شکنجه و اعدام در زمان شاه را که در کشتار صدها تن از چریکهای فدایی و مجاهدین و از جمله کشتار ۹ زندانی فدایی و مجاهد در تپههای اوین در فروردین ۱۳۵۴ نقش کارگردانی داشت، پردهبرداری کردند. کسی که باید بهخاطر جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرد. این باندها در تجمعاتشان، عکس این سردژخیم را در کنار عکسهای رضاخان و پسر و نوهاش به خیابان آورده و زیر آن نوشتند: کابوس تروریستها!
این باند ارتجاعی ـ استعماری دار و دستههای چماقدار و قمهکش به راه انداختند تا بهزور این عکسها را به اجتماعات مخالفان رژیم در خارج ببرند. آنها هموطنانمان را در لندن، پاریس، بروکسل، واشنگتن و دیگر شهرها مضروب و مصدوم کردند و چندین پرونده قضایی علیه آنها تشکیل شد. آنها آشکارا با شعار «مرگ بر سه مفسد/ ملا، چپی، مجاهد» انتقامگیری از پیشتازان رهایی مردم را برای آینده خیالی خود در دستور کار قرار دادند. البته این تشبثات به شکست انجامید و نشان داد که موتور محرک آنها بازجویان و شکنجهگران و شعبان بیمخهای امروزی هستند. کلمهٔ «ملا» را هم فقط برای خالی نبودن عریضه در کنار چپی و مجاهد قرار دادند تا همدستی بارز با ملایان ارتجاعی، که کودتای استعماری ۲۸ مرداد نمونهٔ بارز آن است، پردهپوشی شود.
گواهی ۱۳۱ تن زندانیان سیاسی مجاهد در شکنجهگاههای شاه درباره سردژخیم ساواک پرویز ثابتی
جنایتکاران بهجای قرار گرفتن در برابر عدالت و کیفر اکنون در معیت بچه شاه طلبکاری هم میکنند
ما زندانیان سیاسی دیکتاتوری شاه خائن؛
با یادآوری تجارب شخصی و مشاهداتمان از شکنجههای وحشیانه انقلابیون توسط ساواک از جمله قهرمانانی که زیر شکنجه بهشهادت رسیدند، با در نظر داشتن اعدامهای جنایتکارانه مجاهدین و چریکهای فدایی و دیگر مبارزان، و با یادآوری کشتار فجیع زندانیان سیاسی در تپههای اوین در آخر فروردین ۱۳۵۴به بهانهٔ فرار در حالیکه دستبند و چشمبند داشتند،...
گواهی شمار دیگری از زندانیان سیاسی در شکنجهگاههای شاه درباره سردژخیم ساواک پرویز ثابتی
جنایتکاران بهجای قرار گرفتن در برابر عدالت و کیفر اکنون در معیت بچه شاه طلبکاری هم میکنند
(اطلاعیه شماره ۲)