وقتی نفسهای شیطان به شمارش میافتد، مار و مورهای نظام در وحشت به صحنه میآیند و پاسدار از دور خارجی که مأموریت دارد نقش بچهترسان را برای جوانان شورشی ایفا کند، از احکام محارب میگوید: «بعد میگه با بد وضعی قطعه بشود، بریده بشود، دست راستشان با پای چپشان، خیلی حرف استها، یک دست راست بریده بشود چهار انگشت و پای چپ هم انگشتانش بریده بشود، اینطوری رها بشه در اجتماع».(ابوالفضل بهرامپور ۸آذر ۹۸)
شدت قساوت به حدی بود که یک روزنامهٔ حکومتی در وحشت از واکنش مردم سراسیمه نوشت: «روزگار عجیبی است! در شبکه سراسری سیما صریحاً آیه «محاربه»... به جریان اخیر بنزینی! تفسیر و تطبیق میشود و حکم به زجرکشکردن و بریدن دست و پای میدهند! آیا داعش، با آیات قرآن غیر از این کردند»!؟(روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی ۷آذر ۹۸)
هر دو سو وحشت است. البته اگر میتوانستند، دست و پای ۸۰میلیون را قطع میکردند تا مانع خشم و عواطف و احساسات مردم شوند.
ابوالفضل بهرامپور: «خدا این آقای رئیسی را برای ما نگه دارد، من این را خوش ندارم یعنی درست نمیدانم ما بگیم یک عده جوان هستند احساساتی شدند، پس مرخص بشوند، نه...».
بیچاره پاسدار فرتوت نمیداند وقتی شمشیر قیام تیز میشود چنگالهای جلاد از کار میافتد و این چاپلوس ولایت به جای اینکه از خود بپرسند چرا چنگالهای درنده رئیسی کند شده به او توصیه میکند به جای نصیحت زجرکش کند.