تلویزیون رژیم آخوندی روزهای ۳۱مرداد و اول شهریور در برنامهای تحت عنوان «سوره» با پخش فیلمهایی از سخنان سردار خیابانی در دانشگاه تهران که سال۵۸ در باره قیام عاشورا ایراد شده بود و خانم مریم رجوی در مرقد امام حسین در سال۶۹ تلاش کرد که با اسلام پرجاذبه مجاهدین مقابله کند.
متن سخنان سردار شهید خلق موسی خیابانی که روز ۳۱مرداد پخش شد:
موسی خیابانی: (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَیٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)، کسی که عمل صالح کند؛ عمل صالح چیه؟ یعنی همان کار اصلی؛ همان مبارزه در جبهه اصلی؛ همان یورش بردن به مانع اصلی. کسی که اینکار را بکند و بدین کار مؤمن باشد (فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ) ما او را از حیات طیبه برخودار میکنیم . حیات از نظر امام این بود . امام حیات انسان را نه در مرحله محدود و موقت زندگی دنیایی بلکه آنرا چیزی فراتر و چیزی ابدی میدید که دست یافتن به آن جز با عبور از دروازه شهادت ممکن نبود (وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ) بنابراین در دیدگاه امام زندگی با آنچه که آن نصیحت گران میپنداشتند فرق کیفی داشت. در دیدگاه امام حیات طیبه انسان در رهایی از نظم یزیدی و از هر چه پلیدی است در آن حاصل و خلاصه میشد. اما آنها حداکثر عناصر صادقی بودند که با عبادت زاهد مآبانهای خود را راضی کرده بودند که گوشهای بنشینند و به عبادت خدا مشغول شوند و حالا یزید هر غلطی که میخواهد بکند. اگر این عبادته، اینهم یکی از آن مظاهر انحطاطی است که جامعه وقتی دچارش میشود بروز میکند. در دیدگاه حسین هم انسان اصلاً برای عبادت خلق شده (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) ولی حسین از عبادت تلقی دیگری دارد؛ عبادت خطش از کربلا میگذرد نه در کنج عزلت. عبادت خطش از مبارزه و جهاد اجتماعی میگذرد نه در گوشه خلوت. )... ... .
متن سخنان خانم مریم رجوی که روز ۱شهریور پخش شد:
مریم رجوی بر سر مزار امام حسین - کربلا: زیارت حضرت زینب (ع) - فروردین ۱۳۶۹): (یا حسین آنچه که از نام تو برای پیروانت تداعی کننده هست و نام تو با آن عجین هست فدا پاکبازی و پاکباختگیات هست. فدا یعنی همان چیزی که سرلوحه مکتب مجاهدین هست و از ابتدا با تمسک به اون که از مکتب تو آموختند راهشان را باز کردند و به اینجا رسیدند، فدا یعنی فدای تمامعیار آمدهاند با همه چیز با خاندان و عزیزان و خانمان در راه آرمان و بالاترین آرمانشان، یا حسین رهبر مجاهدین از ابتدا با چنگ زدن به تو و مکتب تو که همانا پیامآور رهایی و پاک باختگی در راه آرمانشان بوده مجاهدین را به اینجا رسانده و آنچه را به ما آموخته فدا و پاکبازی با همه چیز در راه آرمانمان بوده، اما ظاهراً هر روز که میگذرد من و مجاهدین بیشتر متوجه میشویم که کم گرفتیم از آنچه را که رهبر ما از تو گرفته و تا به اینجا راهش را باز کرده، مگر تو نبودی که در راه آرمانت با علی اکبرت، علی اصغرت، قاسم ات، همه خاندانت به صحرای کربلا رفتی تا آخرین نفر را ندادی آرام نگرفتی و حتی میگویند که در موقع خداحافظی با یک نفر که بیشترین عشق و علائق و عواطفت به اون بود یعنی زینب کبری، خواهر قهرمان و گرامیت خداحافظی نکردی چرا که نمیخواستی در لحظه میعاد حتی لحظه ناراحتی داشته باشی تو اینگونه رفتی، رهبر ما هم همینجوری دنبال تو آمد ولی تا آنجا که به ما مجاهدین برمی گردد از تو میخواهیم که بهحق این روز بهحق این ساعت و بهحق این سال به ما هم این رستگاری و این افتخار و این سعادت را نصیب کنی که با همه چیزمان جزو پیروان اون باشیم، آره با همه چیزمان با تمام قلبمان یعنی با تمام ایمانمان و با تمام عواطفمان و با همه آن چیزهایی که برایمان از اون عزیزتری وجود ندارد، این فقط ما را شایسته پیروی و رهروی اون میکند کما اینکه خود او هم به این طریق شایستهترین و صدیقترین پیرو تو در این دوران است. یا حسین ما را در این راه هدایت کن، کمک کن و از تو میخواهیم که در این مسیر تا آخر من و مجاهدین را کمکمان کنی تا بتوانیم به کمک رهبرمان یعنی مسعود، کشتی طوفان زده ایران را به ساحل نجات و پیروزی برسانیم...) ... .