پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران
گردهمایی ۳۰۰ جامعه ایرانی از ۱۸کشور
با شرکت هموطنان در ۲۴کشور
مراسم آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران تحت عنوان «ایران، قیام، کانونهای شورشی کلید سرنگونی» روز شنبه ۱۵شهریور۹۹ برگزار شد.
مریم رجوی: حیات ۵۵ ساله مجاهدین با رنجهای مردم ایران و خواستشان برای آزادی و عدالت عجین است
هموطنان،
خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی،
هواداران و حامیان مجاهدین،
سازمان مجاهدین خلق ایران، شکوفه پایداری مردم ایران در برابر شاه و شیخ، و امید مجسم تاریخ فردا، پنجاه و ششمین سال حیات خود را آغاز میکند. بر همه شما فرخنده و مبارک!
شاه با ساواک جهنمی، و حمایت قدرتها و ابر قدرتها و رویای تمدن بزرگش سرانجام بر اثر قیام مردم ایران برافتاد.
شیخ هم با سپاه پاسدارانش، با وجود قتلعام و سرکوب ضدبشری و با رویای خلافت اسلامیاش به دست مردم و مقاومت ایران، به دست ارتش بزرگ آزادی، سرنگون میشود.
آنچه سرفراز و استوار ایستاده و خواهد ایستاد مقاومت آزادیستان مردم ایران و در کانون آن سازمان مجاهدین خلق ایران است.
بهبنیانگذاران کبیر محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان که ابتکار این راهگشایی تاریخی را برعهده داشتند، درود
و خوشا مسعود رجوی که این سازمان را زیر ضربات منهدمکننده دو دیکتاتوری احیا و شکوفا کرد و در مسیر مبارزه با ارتجاع آخوندی به اوج رساند. از انحراف و اپورتونیسم و شبیخونهای استعماری مصون نگهداشت و آن را در کانون و محور یک آلترناتیو دموکراتیک قرار داد.
همچنین این سازمان را به حد یک ارتش آزادیبخش که در چهارمین مؤسسان آن هستیم ارتقاء داد.
از حنیف بنیانگذار تا مسعود
وقتی که ما از حنیف تا مسعود رجوی از سازمان و ارتش و آلترناتیو صحبت میکنیم، این بازی با کلمات نیست. انشانویسی از راه دور نیست. قیمت واقعی را تکتک شما میدانید و سالها آزمودهاید و باید به نسل قیام منتقل کنید. آخر سازمان و ارتش و آلترناتیو، آلترناتیو واقعاً دموکراتیک و میهنی، همان مثلث کمبودهای پایهیی هستند که مردم در مبارزاتشان از مشروطه به این طرف، بهرغم همه جانفشانیها، از فقدان آنها، رنج بردهاند و قیمت بسیار سنگین دادهاند.
زیرا وقتی سازمان ذیصلاح و تشکیلات رهبریکننده وجود نداشته باشد، هیچ تغییر و تحول بنیادین و پایهیی در کار نخواهد بود. مردم مانند مشروطه قیام میکنند و مشروطه را به سلطنت مطلقه تحمیل میکنند اما تضمینی ندارد. هیچ مبارزه حرفهیی و تمام عیاری بدون سازمان حرفهیی متصور نیست. این از نخستین درسهای حنیف به مجاهدین در آن روزگار بود. در انقلاب ضدسلطنتی هم جای سازمان رهبریکننده خالی بود. سازمان مجاهدین را اپورتونیستهای چپنما متلاشی کرده بودند. شاه هم بنیانگذاران سازمان را اعدام کرده بود.
همین امروز هم میبینیم که رژیم به هزار زبان میگوید که صورت مسأله، تشکیلات مجاهدین است که باید آن را برای بقای رژیم از صحنه پاک و محو کرد و سرش را از بدن جدا کرد. مزدوران رژیم همه در همین خط، کار و مسافرکشی میکنند!
در مورد ارتش آزادیبخش هم اگر وجود نداشته باشد همان میشود که بر مصدق گذشت. در این صورت نهضت ملی بهرغم همه فداکاریها در برابر کودتای ارتجاعی و استعماری بیدفاع باقی میماند و شکست میخورد.
در مورد آلترناتیو دموکراتیک و مستقل هم، تجربه تاریخی ربودن و به یغما رفتن انقلاب ضدسلطنتی بسیار روشنگر است. مردم ایران ۴۲سال است دارند تاوان آنرا میدهند.
بقایای شاه، طلبکار جنایتهای رضاخان و پسرش هم هستند و میگویند مشکل در این است که چرا انقلاب کردید؟ و چرا قدر دیکتاتوری وابسته را ندانستید؟
ما میگوییم انقلاب، ضرورت پیشرفت و دیالکتیک تکامل است. مشکل در انقلاب نیست، و نبود. مشکل در آلترناتیو بود. مشکل در رهبری انقلاب بود و نه در انقلاب. این نخستین درسی بود که ما از انقلاب ضدسلطنتی گرفتیم و مسعود رجوی آن را بالغ و تئوریزه کرد و راهحل آن را هم در شورای ملی مقاومت بهعنوان تنها جایگزین دموکرات و مستقل به مردم ایران ارائه داد.
دوباره برمیگردم به درس روز اول از ۵۵سال پیش در زمان حنیف بنیانگذار یعنی درس سازمان و تشکیلات. اگر این سازمان میخواهد در جامعه انقلاب کند لاجرم باید خودش تئوری و ایدئولوژی انقلابی داشته باشد. باید مسئولیت و رنجهای انقلاب علیه شاه و شیخ را به دوش بکشد.
رزم بیامان با فدای بیکران تاریخچه ۵۵سال گذشته است با ۷ دریای خون و سلسلةی از هفتخانهای رستم با سختی و صعوبت و مشقت بسیار که همه با آن آشنا هستیم. بله به راستی عبور از هر یک از آنها، یعنی از هر ضربه و از هر توطئه البته که ظرفیت و توانمندی میخواهد و هوشیاری و بینش سیاسی و اجتماعی و تاریخی. اینجاست که نیازمند آرمان و ایدئولوژی میشویم والا این راه را هرگز نمیتوان طی کرد. همان که امام حسین گفت عقیده و جهاد. آخر مجاهد بدون عقیده و آرمان وجود ندارد. شاه و شیخ و همدستان و هم جبههها و دنبالههای آنها بههمین خاطر با ایدئولوژی و آرمان مجاهدین به طرزی دیوانهوار خصومت میورزند. شاه گفت شما خرابکار و مارکسیست اسلامی هستید. خمینی گفت شما منافق و التقاطی و بدتر از کافر هستید. در فرهنگ شاه و شیخ و هم مسلکان آنها ولو با صبغههای غلیظ چپنمایانه، از نوع سوسیال بورژوازی، شما حق ندارید ایدئولوژی و آرمان داشته باشید.
شما فقط حق دارید بین شیخ و شاه یا در مدارهای دور و نزدیک جاذبه آنها سیر و سیاحت کنید! مخصوصاً زن مجاهد حق ندارد پوششاش را خودش انتخاب کند. شیخ میگفت یا روسری یا تو سری، و سالها قبل از او رضاخان میگفت: بیروسری یا توسری!
هر دو منطق تا بن استخوان ارتجاعی و ضد آزادیست. از نظر ما زن باید خودش انتخاب کند.
همچنانکه مردم باید در انتخاب دین و آیین و عقیده و مرام و مسلک خود آزاد باشند.
در مصوبات شورای ملی مقاومت در مورد جدایی دین از دولت آمده که «هیچیک از شهروندان بهدلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا مذهب در امر انتخاب شدن، انتخاب کردن، استخدام، تحصیل، قضاوت و دیگر حقوق فردی و اجتماعی مزیت یا محرومیتی نخواهد داشت».
همچنانکه جمهور مردم ایران اعم از زن و مرد، خودشان باید با رأی آزاد و مساوی و مستقیم حاکمیت و نظام جمهوری جدید را انتخاب کنند.
زدودن غبار از رخ دین
از اینروست که حیات ۵۵ساله سازمان مجاهدین خلق و حیات ۴۰ساله شورای ملی مقاومت با رنجهای مردم ایران و با خواستههای آنان برای آزادی و عدالت و حاکمیت مردم عجین شده است. ..... (جزئیات بیشتر).
توئیت خانم مریم رجوی در آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران
کنفرانس #ایران- قیام، #کانونهای_شورشی کلید سرنگونی- آغاز پنجاه و ششمین سال تاسیس سازمان مجاهدین در #اشرف۳ در ارتباط زنده با مسولین و اعضای ۳۰۰انجمن و جوامع ایرانی در سراسر جهان #FreeIran۲۰۲۰https://t.co/vzsSFTJSX۲
— مریم رجوی (@Maryam_Rajavi_P) September ۵, ۲۰۲۰
سازمان #مجاهدین_خلق_ایران، شکوفه پایداری مردم #ایران در برابر شاه و شیخ و امید مجسم تاریخ فردا، پنجاه و ششمین سال حیات خود را آغاز میکند. حیات ۵۵ساله مجاهدین با خواست مردم ایران برای آزادی و عدالت عجین است #FreeIran۲۰۲۰ pic.twitter.com/C۳lTresVyQ
— مریم رجوی (@Maryam_Rajavi_P) September ۵, ۲۰۲۰
قیامهای #ایران از دی۹۶ تاکنون، به روشنی نشان میدهد که این قیامها صحنه اقبال اجتماعی خط و دیدگاه مجاهدین بهویژه در میان نسل جوان و شورشگر و در عینحال صحنه پیشروی مجاهدین و فعالیت فزاینده #کانونهای_شورشی است
— مریم رجوی (@Maryam_Rajavi_P) September ۵, ۲۰۲۰
مراسم با سخنرانی خواهر مجاهد بدری پورطباخ شروع شد. ایشان در سخنان خود گفت:
بدری پورطباخ
خواهران برادران اشرفنشانها یاران شورشگر هموطنان گرامی
پنجاه و ششمین سال حیات پرافتخار سازمان پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران سرمایه عظیم ایران را به شما تبریک می گویم.
عمیقترین ستایشها نثار بنیانگذاران کبیر سازمان که از بذری که کاشتند حالا شجرهای رویان و شکوفان شده است آنها راه و مسیری نو در تاریخ میهن ما گشودند که همچنان پر رهرو است.
مسیر مبارزه با دیکتاتوری و ارتجاع و زدودن استثمار و پی ریزی جامعه بیطبقه توحیدی. نامشون در تاریخ میهن ما همواره جاویدان خواهد ماند.
با سرافرازانهترین درودها به برادر مسعود و خواهر مریم آنها که در یکی از تاریکترین دوران میهنمان پرچم مبارزه برای آزادی را در اهتزاز نگهداشتند و در شرایط سرکوب مطلق و در سختترین و پیچیدهترین شرایط مقاومت ما را هدایت و رهبری کردند و در گرداب توطئهها و زدوبندها و در شرایطی که همه عوامل علیه یک جنبش و نیروی رزمنده انقلابی بود و در یک تعادل نابرابر سازمان ما را قویتر سرزندهتر و جنگندهتر از همیشه پویا و ماندگار کردند.
سازمان ما نشان داد که مشتی مرتجع جنایتکار و عناصر سازشکار ایران و ایرانی را نمایندگی نمیکند و به این ترتیب بود که در این مبارزه سهمگین و پرخطر مجاهدین از میراث ۱۲۰سال مبارزه مردم ایران از جنبش مشروطه تا جنبش جنگل تا مصدق کبیر و شهیدان سی تیر و انقلاب ضدسلطنتی حفاظت کردند.
[آنان که] با رزم بیامانشان رویای خلافت اسلامی را برای خمینی و جانشینانش به کابوس سرنگونی در ایران و منطقه تبدیل کردند و البته باید گفت با قیامها و کانونهای شورشی و ارتش آزادی آرزوی مردم ایران را محقق میکنیم.
اجازه بدهید در این روز مبارک از مسئولان اول سازمان مجاهدین قدردانی کنیم که بیشترین نقش را در به ثمر رساندن آرمان خواهر مریم به عهده داشتند. انقلاب خواهر مریم همان فصل نو و دگرگونی پرافتخاری است که برای رزم و مسئولیتپذیری و رهایی برای زنان و مردان مجاهد راه گشوده است.
همچنین مجدداً درود میفرستیم به خواهران و برادرانم که با پایداری با شکوه در اشرف ما و سازمانمان را غرق غرور و افتخار کردند. هزاران سلام و درود بر خواهران و برادرانی که در این رزم بهشهادت رسیدند.
خواهران و برادران
خواهر مریم عزیز
در جشن امروز برای میلاد بزرگ هموطنان و اشرفنشانها از کشورهای مختلف، انجمن و جوامع مختلف ایرانیان آزاده از آسیا و اروپا و آمریکا و کانادا و استرالیا با ما هستند. به همه شما درود میفرستیم و بسیار خوشحالیم که این دیدار از راه دور میسر شده، امروز نمایندگان ۳۰۰جامعه در سراسر جهان با ما هستند اما متأسفانه بهدلیل محدودیت زمان نمیتوانیم حرفهای همه آنها را بشنویم ولی خوشحالیم که صحبتهای برخی از آنها را میشنویم. البته میخواستم در یک جمله بگویم که از همه جوامع از اعضا و نمایندگان و تکتک اشرفنشانها و ایرانیان آزاده سپاسگزاری میکنیم. که به راستی در این سالیان نقش بیبدیلی در مبارزه با رژیم آخوندی و رساندن صدای اشرفنشانها و مردم ایران به جهان داشتند.
آنها امتداد واقعی سازمان مجاهدین در سراسر جهان هستند مبالغه نیست اگر بگوییم در جهان امروز چنین جمع یک پارچه و منسجم هم هدف و فعال مانند اشرفنشانها را نمیشود پیدا کرد. وفاداری و قیمت دادن آنها برای سازمانشان در ۴۰سال گذشته و بهویژه در دو دهه اخیر و در دوران محاصره اشرف و لیبرتی و در کارزار مبارزه با برچسب تروریستی از افتخارات بزرگ ما و خلق ماست. با درود به همه شما.
در انتها با تبریک مجدد به همه رهروان و عاشقان. عاشقان مسیر مجاهدت مسیر فدا و صداقت، و مسیر ایستادگی در اصول صحبت را کوتاه میکنم و از خواهرم زهرا مجاهدین مسئول اول مجاهدین و مربی و راهنمای همه ما میخواهم که صحبتشان را شروع کنند.
سخنرانی خواهر مجاهد زهرا مریخی، مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران در مراسم گرامیداشت آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران
سلام و تبریک به همه شما، بهخصوص اعضا و مسئولان گرامی انجمنها و مجامع ایرانیان در اروپا، کانادا، آمریکا و استرالیا.
با تشکر از حضور خواهر مریم و درود به یکایک شما که مظاهر شرف و آزادگی ایران و ایرانی در کشورهای مختلف جهان هستید.
بهرغم شیوع کرونا، ولی خوشبختانه ما همدیگر را ولو بهطور مجازی میبینیم؛ اما بخش دیگری از این گردهمایی را نمیبینیم.
آنها یاران شورشگر ما هستند. مخصوصاً شورشگران دربند و اسیر و مشخصاً اعضا و هواداران مجاهدین و دلیران کانونهایشورشی که در زندانهای خامنهای مقاومت میکنند.
خانوادههای حقیقی شهیدان و اسیران، آنهایی که به همان ارزشها وفادار هستند، بخش دیگری از این گردهماییاند.
بله، ما همه یک پیکر، یک روح و یک عزم؛ و همه برای آزادی ایران هستیم.
حضرت علی گفته است: «هر قفل، کلیدی و هر شب، چراغی دارد». چراغ شبترین شب تاریخ ایران، همین سازمان است که در چنین روزی در سال۴۴ فروزان شد.
سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را به همه شما تبریک میگویم.
امروز روزی است که برای مجاهد خلق و خلق محبوبش سرچشمه و سرآغاز رزم و رهاییست.
وقتی که شاه و شیخ هر دستاوردی، هر جنبشی، هر نیکی و زیبایی در جامعه و کشور ما را از بین میبرند، پس خلق یک جنبش، پیروزی همه مردم ایران است. این جاست که نه فقط ما، بلکه تاریخ مقاومت برای آزادی با خضوع تمام، نسبت به بنیانگذاران والای مجاهدین؛ حنیف و محسن و بدیعزادگان ادای احترام میکند.
آری، نامشان رمز آزادی در زمانه ماست که شورشگران و آزادیطلبان «بهترنم، آوازهای سرخشان را باز ترجیع وار زمزمه میکنند».
خواهران و برادران عزیز!
باز تأسیس و احیای مجاهدین پس از ضربه اپورتونیستهای چپنما در سال۵۴ توسط برادر مسعود سرفصل مهمی است. اما واقعیت این است که از سال۵۰ به این طرف، بارها زیر ضربات شاه و شیخ، سازمان مجاهدین تا مرز انهدام کامل پیش رفته، اما هر بار، مجاهدین از خاکستر خود دوباره
پرکشیدهاند و این باز تأسیسها و از نوبنیاد گذاشتنها، کار اخص برادر مسعود است.
این مهمترین دلیل خصومت و کینتوزی آخوندهای حاکم و همدستان عقیدتی و سیاسی آنها نسبت به برادر مسعود است. چرا که در زمانه ما مسعود رجوی برانگیزاننده مبارزه و پایداری برای آزادی است.
ناماش، کلاماش و پیاماش فراخوان دائمی به سرنگونی استبداد حاکم است. حاکمیت جمهور مردم و رأی مردم بهجای حاکمیت و ولایت شیخ و شاه است.
هممیهنان، خواهران و برادران!
سازمان ما از سال۱۳۶۴ تا امروز، ۳۵سال از حیات ۵۵ساله خود را با خواهر مریم در کوران یک تحول رهاییبخش ایدئولوژیکی بهسر برده که مجاهدین به آن انقلاب ایدئولوژیک درونی میگویند. جوهر این تحول را من در چند جمله خلاصه میکنم: انتخاب آزادانه و آگاهانه هر مجاهد خلق برای گذشتن از همه چیز در راستای سرنگونی رژیم و برای آنکه مردم ما همه چیز را بهدست بیاورند. لازمه این فدای بزرگ در هم کوبیدن فرهنگ جنسیتزدگی و فردیت فروبرنده بود. بر همین اساس، بیش از ۳۰سال است که زنان و مردان مجاهد انتخاب کردهاند که دنبال خانه و زندگی و همسر و فرزند و زندگی معمول نباشند.
چرا؟
برای سرنگونی و آزادی خلق و میهن. امری که در حاکمیت یک رژیم دجال و ضدبشر فدای تمامعیار و گذشتن از همه چیز را میطلبد. همه خواهران ما و همه برادران ما که امروز از مسئولان سازماناند، زادگان همین انقلاباند.
اگر بپرسید که پیام رهاییبخش مجاهدین بهنسل جوان ایران چیست، پاسخ این است: شورش علیه ایدئولوژی جنسیتزدگی و ایدئولوژی «اول من» که برابری و رهایی زن را تضمین میکند و یک رهبری ضداستثماری و یگانهساز را عرضه میکند. به این شورش، مجاهدین اصطلاحاً انقلاب درونی میگویند.
اما هدف، ماندگاری و پایداری و جنگاوری در برابر رژیمی است که در تمامیت خود قتلعام حرث و نسل و همه کلمات و ارزشهای برحق است. تا زنجیرهای بردگی و بندگی درهم بشکند.
ایدئولوژی خمینی و ولایت فقیه در یککلام بردهسازی است. به سؤالات هیأتهای مرگ خمینی از زندانیان در سال۶۷ که عفو بینالملل منتشر کرده، نگاه کنید:
آیا حاضر هستی مجاهدین و رهبری آن را محکوم کنی؟
آیا حاضری در مورد رفقای سابق خودت جاسوسی و با مأموران اطلاعات همکاری کنی؟ آیا حاضری عضو جوخههای اعدام بشوی؟
آیا حاضری یک مجاهد را دار بزنی؟
بیخود نبود که برادر مسعود در سال۶۴ گفت هر چه چاه باطل عمیقتر است ما باید ستیغ قله حق را بالا و بالاتر ببریم. با فدای حداکثر و جنگ صد برابر در غیر اینصورت از بین میرویم. مثل آنها که از بین رفتند. و پارهپاره یا مچاله و بازیچه دستهای پنهان و آشکار آخوندهای خونآشام شدند.
برادر مسعود در همان سال۶۰ در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی میگفت خمینی قبل از هر چیز ”یک آزمایش“ تاریخی بود که همه زنگارها و رسوبات اعماق جامعه را منعکس کرد.
حرف و کشف خواهر مریم، در انقلاب درونی مجاهدین این بود که زنستیزی و ایدئولوژی جنیست، هستهٔ مرکزی رسوبات اعماق جامعه و عمود خیمه ارتجاع ۱۴۰۰ساله در زیر پرده دین است. به نام اسلام؛ علیه اسلامی که خدیجه اولین گرونده آن، فاطمه بزرگبانوی آن و زینب کبیر پرچمدار آن است.
تبعیض و ستم و سرکوب علیه زنان، بنمایه این تفکر آخوندسالار است. مرام ننگینی است که در آن، هم فئودالیسم آخوندی و هم سرمایهداری غارتگر زیر قبای آن اشتراک نظر دارند. در افتادن با ایدئولوژی جنسیت و مردسالاری که عمری به درازای تاریخ استثمار جنسی دارد، ساده نیست. شجاعت بسیار میخواهد که بتوانید با آن دربیفتید.
باید مثل مجاهدین برای یک دوره تاریخی هژمونی زن ذیصلاح انقلابی مجاهد خلق را در سلسله مراتب تشکیلاتی خودتان بپذیرید.
ما بر آنیم که بدون این هژمونی، در سازمان پیشتاز، زن در جامعه بهمعنی واقعی کلمه به برابری نمیرسد. خواهر مریم در سازمان پیشتاز به واقع یک غیرممکن را با میتوان و باید ممکن و محقق کرد و ما حالا ۳۰سال آن را پشت سر گذاشتیم.
زیرساخت آن، البته رنج و رزم و خون دهها هزار خواهر شهید و زندانی است تا بهقول برادر مسعود این «وجود جدید تاریخی» از زن مسلمان و در جامعه مسلمان امکان تحقق پیدا کند.
این خواهر مریم بود که آن را از شامگاه امکان در صفوف مجاهدین به بامداد تحقق رساند. واضح است که با این همه رزم و رنج و خون و فدا کسی نمیتواند مانع میداندادن به زنان شود. اما وقتی بخواهید ایدئولوژی جنسیت و مرد سالار را از ریشه استثماری آن بزنید، مدافعان نظم کهن با زرادخانه دروغ و تهمت و افترا بلوا بپا میکنند.
آن وقت شما میشوید سکت و فرقه! با طلاقهای اجباری! بیعاطفه و خشن که بر خانه و خانواده خروج کرده و راه مبارزه، آن هم از نوع خشونتگرای آن را برگزیده است.
جوهر موضوع اما، نگهداشتن زن در قید استثمار جنسی و مالکیت مردانه است. پس بهتر است برگردید و راه مبارزه بیهزینه از راه دور را برگزینید و بهگفته شاه و شیخ عمرتان را در راه خلق و میهن و آزادی مردمتان تلف نکنید.
مویتان را در این راه سفید نکنید. مبارزه نکنید تا همیشه جوان و سرحال بمانید! مبارزه نکنید تا نمیرید!
به قول قرآن بگو اگر راست میگویید مرگ را از سر راه خود دور کنید…
اما بهرغم تمام اباطیل و دسیسهها، مجاهدین آن وجود تاریخی جدید را در کارزاری شگفت و خارقالعاده، با مریم رهایی محقق کردند. باشد تا نسلهای آینده در این مورد بیشتر بگویند.........(جزئیات بیشتر)
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - آلمان
ویدا نیک طالعان
با شادترین سلامها و تبریکات بهمناسبت سالگرد تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران به خانواده بزرگ مجاهدین در سراسر ایران و جهان علی الخصوص به برادر مسعود و خواهر مریم.
امروز در شرایطی این مناسبت فرخنده را جشن میگیریم که رژیم در مواجهه با کابوس قیام و در وحشت از گرایش روزافزون جوانان به مجاهدین در استیصال مطلق به وحشیگری هر چه بیشتر علیه دستگیر شدگان قیام آبان رو آورده. گزارش جدید عفو بینالملل که چند روز پیش منتشر شد خبر از اپیدمی شکنجه در ایران میدهد، شلاق، آزار جنسی، شوک الکتریکی و دیگر انواع شکنجه علیه بازداشت شدگان قیام آبان حتی کودکان ۱۰ساله. بهنقل از قربانیان شکنجه، صحنههایی را توصیف میکند که حتی خواندنش آزار دهنده است. تعدادی از دستگیر شدگان شکنجه شده هم زیر اعدام قرار دارند. نوید افکاری کشتیگیر جوان ایران یکی از آنهاست که برای نجات او در فضای مجازی و حقیقی بپا خاسته ایم. مصطفی صالحی کارگر قهرمان هم که ماه گذشته اعدام شد و قوه قضاییه رژیم خونخوار اخیراً خانهاش را مصادره کرد تا همسر و دو کودکش جایی برای زندگی نداشته باشند.
همین هفته پیش رژیم آخوندی حتی نوحهای که در بهبهان در روز عاشورا به یاد شهدای قیام آبان در این شهر یعنی فرزاد و محمود و مهرداد خوانده میشد را نتوانست تحمل کند و افراد را به این خاطر دستگیر کرد. بله هنوز که هنوز است از قیام و قیامآفرینان آبانماه در وحشتند.
این گزارشات قلب هر ایرانی را عمیقاً جریحهدار میکند و اینها تنها گوشهای از بلایایی است که هر روز آخوندها بر سر مردممان میاورند. بله به این دلیل است که مجاهدین میگویند باید از همه چیز خود گذشت و از هیچ فداکاری برای آزادی مردم دریغ نکرد. آخر در مقابل شقاوت بیحد و حصر آخوندی اگر میخواهیم مردممان را رها کنیم باید فداکاری و از خود گذشتگی را به اوج رساند. زمین زدن این شقاوتپیشهها مجاهدینی را میخواهد با حداکثر وفای به پیمان و فدای بیکران و اشرفنشانهایی را میخواهد که سر از پا نشناسند و در هر کوی و برزن و هر جای دنیا صدای خلق در زنجیر باشند.
پس منهم در سالگرد تأسیس سازمان ای برادر مسعود و خواهر مریم عزیزم، با شما عهد میبندم که تا آخر با شما خواهم بود و همانطور که طی ۴۰سال گذشته با پیروی از شما توانستیم خیلی از غیرممکن ها را ممکن کنیم در این صحنه هم از قیامآفرینان دلاور و اسیر میهنمان در برابر دیو صفتان محافظت کرده و هر فرصت و صحنهای را تبدیل به صحنه دارسی آنان خواهیم کرد.
حاضر حاضر حاضر
حسین یعقوبی
پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را به همه مجاهدین و هواداران آنها به مسئول اول سازمانمان خواهر زهرا و به رئیس جمهور عزیز مان خواهر مریم و به رهبر دلها و جانهایمان مسعود تبریک میگویم.
من در آلمان که زندگی میکنم هیچ دری به روی من بسته نبوده و راه ارتقا در شغل و زندگی شخصیام باز بوده است. اما همواره خودم را در اینجا غریب احساس میکنم. من با سازمان مجاهدین که دوسوم عمرم در هواداری از آن گذراندهام خودم را در وطنم احساس میکنم بدون سازمان مجاهدین من نمیتوانستم خویشتن خویش را باز یابم و چیزی جز مهرهای در زندگی بورژوازی نبودم این داستان من و میلیونها ایرانی و هزاران هزار ایرانی در تبعید است که سازمان مجاهدین برای ما نقطه تلاقی آزادیخواهی، میهنپرستی و اسلام انقلابی است.
طبیعی است که چنین سازمانی نه برای رژیم و نه مزدورانش و نه کسانی که در بقای این رژیم منفعت دارند قابلتحمل نیست، لذا از سرکوب و اعدام و شکنجه و ترور و شیطانسازی هرکاری که میتوانستند علیه این سازمان انجام دادند. از بهکارگیری هیچ ابزاری علیه آن فروگذار نکردند، از اعدام و شکنجه، از ترور و جاسوسی، از بهکارگرفتن خائن و مزدور و نفوذی و بریده مزدور و از اجیرکردن یک عده تحت عنوان خانواده.
یکی از این ابزارهای حقیر که در این سالها رژیم بیش از حد آنرا مصرف کرده مزدور نفوذی ایرج مصداقی است. وزارت اطلاعات خامخیالانه میخواست او را بهعنوان سخنگو و نماینده زندانیان و قتلعام شدگان بهجان مجاهدین و مقاومت بیاندازد، برای سفیدکاری او همه کاری کرد، با هزینه کردن دژخیم حمید نوری تلاش کرد او را که بهدلیل افشاگریهای مقاومت بهغایت بیاعتبار شده بود، بازسازی و سفیدسازی کند. اما تیرش به سنگ خورد.
در این میان اجازه بدهید از سیمای آزادی و مسئولان سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت بهخاطر افشاگریهایشان بهویژه در برنامههای ارتباط مستقیم در بهار گذشته صمیمانه تشکر کنم. نقش بسیار ارزنده و بیبدیلی در روشنگری عمومی درباره توطئههای رژیم از خود بهجای گذاشت و رژیم و مزدورانش را بهغایت عصبانی کرد. به برخی موارد دیگر هم اشاره میکنم:
اطلاعیه کمیسیون امنیت و انتشار عکس او در قسمت ایرانایر در فرودگاه استکهلم، تعادل این مزدور را به هم زد.
مقاومت با افشای کلیپ صوتی سردژخیم مقیسهای (ناصریان) و سردژخیم رازینی طرح رژیم برای سفیدسازی مصداقی را با استفاده از دستگیری حمید نوری به ضد خودش تبدیل کرد و بر سر مصداقی آوار کرد.
در جنگ قدرت درونی، رژیم یکی از سایتهای وابسته به اطلاعات سپاه را فاش کرد که مصداقی از حقوق بگیران دستگاه علوی وزیر اطلاعات است.
افشاگری شجاعانه و بسیار مؤثر آقای فریدون ژورک نشان داد که مصداقی حداقل از سال۱۳۶۱ کفتر جلد دستگاه لاجوردی و یک خائن نفوذی بوده است.
و اخیراً همین چند روز پیش باز هم در جنگ قدرت درونی رژیم، دو سند از اسناد سرسپردگی و مزدوری ایرج مصداقی فاش شد. یکی انزجارنامه کثیف او در سال۱۳۷۰ به هنگام آزادی از زندان. حالا معلوم میشود که او چرا در خاطراتش نوشته است من یادم نیست که در انزجارنامه چه نوشتهام. او همه جزییات را بیان کرده است.
سند دوم اما نوشته او مدتی بعد از آزادی است که هر چند ناقص منتشر شده اما بهخوبی نشان میدهد که رابطه این مزدور با دادسرای انقلاب و وزارت اطلاعات ارگانیک است.
در هر صورت خدا را شکر که همدستان این رژیم و مزدورانش را هر چه بیشتر رسوا و مفتضح میکند. من اینجا میخواهم روی وظیفه تشکیلات هواداران سازمان و تکتک ایرانیان آزاده و شریف در افشای اینگونه مزدوران تأکید کنم تا رژیم اجازه نیابد طرحهای کثیف خودش را علیه مقاومت پیش ببرد.
مرگ بر خامنهای
درود بر رجوی
مهرداد هرسینی
. . . . بهترین درودها و شادباشهای ملی و میهنیمان را بهمناسبت پنجاه و ششمین سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق، نخست به برادر مسعود، معمار و خالق این مقاومت بزرگ، به خواهر مریم گرامی، خواهران عزیز در شورای مرکزی و اعضاء سازمان، به خانوادههای شهدای قهرمان و اسرا و همچنین به مردم خوب میهنمان که همواره مجاهدین را در ید حمایتهای خودشان قرار دادهاند، ابراز کنم.
ما امسال در حالی به استقبال این روز خجسته میرویم که مجاهدین توانستهاند به یمن رهبری هوشیار برادر مسعود که بواقع در تاریخ نوین ما ایرانیان، رجلی بیهمتا، ممتاز، هوشیار میباشد، به یمن انقلاب درونی این سازمان با خواهر مریم و به یمن فداکاری، صداقت و مقاومت جانانهشان در مقابل ارتجاع مذهبی و به یمن حمایتهای بیدریغ مردم میهنمان، رژیم آخوندی را متحمل سنگینترین شکستهای استراتژیک بکنند، بهطوریکه الآن دشمن زبون ناچار شده تا پردهها را کنار بزند و به زبان اشهد خودش روزانه آدرس تنها بدیل حاکمیت را به مردم ایران و جهانیان بدهد
ما این واقعیت را الآن در جای جای ایران، در شهرهای سرکوب شده، در قیامهای مردمی، در سرود و خروش و اشعار مردم و با کانونهای شورشی به عینه میبینیم.
در پهنه بینالمللی هم مماشاتگران دستشان برای امدادرسانی به آخوندها بسته شده است.
این روزها سخن از اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه رژیم است. این خواستی است که مجاهدین و شورای ملی مقاومت از روز اول خواهان آن بودهاند. البته لابیهای رژیم تلاش خواهند کرد خودشان را دلسوز مردم جا بزنند که گویا تحریمها علیه مردم و علیه منافع ملی ایران است. اما این حنا دیگر رنگی ندارد، دفاع از منافع ملی در ایران امروز با سازمان مجاهدین گره خورده است. هیچکس مانند مقاومت مدافع منافع ملی ایران نبوده و نیست. مخالفت با جنگ ضدمیهنی و بهراه انداختن کارزار صلح، افشای پروژههای ضد ملی اتمی، فراخوانهای پیگیر برای تحریم عین منافع ملی ایران است. درهم شکستن ماشین جنگی و بساط اتمی رژیم، بیشترین کمک به منافع ملی ایران بود.
اگر کارزار صلح این مقاومت نبود، رژیم یک میلیون دیگر از جوانان میهن را به کشتن میداد. مگر منافع ملی چیزی غیر از این است.
مگر طرح صلح شورای ملی مقاومت نبود که قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را مبنای صلح قرار میداد و دولت وقت عراق هم آنرا بهعنوان مبنای قابلقبول برای مذاکرات صلح پذیرفت و مگر در این طرح بر تأدیه غرامت ایران از جنگ تأکید نشده بود، آخوندها نتوانستند چنین طرح صلحی را حتی از دولت دستنشاندهشان در عراق بگیرند.
ما از مدعیان میپرسیم آیا بلایی هست که رژیم بر سر مردم ایران نیآورده باشد که تحریمها بخواهد بیاورد؟ مگر نه اینکه خانههای مردم اهواز را بر سرشان خراب میکند، اما۳۰۰۰۰ واحد مسکونی برای نیروهای سرکوبگر اسد در سوریه میسازد؟ اعمال مجدد تحریمها و انحلال سپاه پاسداران خواسته برحق مردم ماست که میگویند سوریه را رها کن فکری بهحال ما کن. این منافع ملی مردم ایران است.
یقین میدانیم که ایران با مجاهدین و کانونهای شورشی آزاد و بر اهریمن آخوندی پیروز خواهد شد.
بقول معروف
بانگ خروس از سرای دوست برآمد.
خیز و صفا کن که مژدۀ سحر آمد.
رزم تو پیروز باد!
بزم تو پر نور باد
پایدار باشید
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - آمریکا
حمیرا حسامی
با سلام به خانم رجوی و به همه مجاهدین در هر کجا که هستند و با درود به مردم آزاده ایران.
امروز سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران است. همیشه فکر میکردم که سالگرد تأسیس سازمان یک مسئلهای داخلی مجاهدین است و به بقیه مربوط نمیشود اما کم کم در طول سالیانی که در کنار مجاهدین بودم به این نتیجه رسیدم که تشکیلات مجاهدین متعلق به همه مردم ایران هست اعم از عضو و یا غیرعضو.
تاریخچه سازمان را که میخوانی متوجه میشوی که حنیف و دیگر بنیانگذاران در طول سالیان متوالی با تحقیق و بررسی جنبشهای ماقبل و معاصر خودشان به این نتیجه رسیدند که به تمام معنی "مبارزه یک علم است". با شناخت و فهم از این موضوع پس میشود این علم را تدوین کرد و به دیگر مشتاقان هم آموخت. آنها نتیجه گرفتند. زندگی و مبارزه را نمیشود با هم پیوند داد، برای مبارزه نیاز به ایدئولوژی و تشکیلات هست و برای تشکیلات نیاز به کادرهای حرفهیی و از جان گذشته. اینها از روز اول وجه تمایز مجاهدین با دیگر جریانهای سیاسی بود، وجه تمایزی که هر روز پررنگتر میشود. در حالیکه ارتجاع و استعمار بر طبل انحلال طلبی و ضدیت با تشکیلات و ایدئولوژی میکوبند مجاهدین هر چه بیشتر بر ضرورت آن تأکید میکنند!
البته ناگفته نماند که حرفهیی بودن و تشکیلاتی بودن در صفوف هواداران مجاهدین هم تاثیرات شگرفی گذاشته است. در حالیکه اکثر ما برای امرار معاش شغلی داریم، اما حرفه اصلی ما هواداری از سازمان است کما اینکه به میزانی که کار تشکیلاتی را از مجاهدین فراگرفتهایم، توانستهایم پیشرفتهای بیشتری بکنیم.
بیجهت نیست که دشمن هم همین تشکیلات مجاهدین و هوادرانشان را هدف قرار داده است.
این از تاریخچه. برگردیم به زمان حال. الآن در کشور ما کرونا بیداد میکند آمار قربانیان از صد هزار هم گذشته. روحانی آه و ناله میکند که پول ندارد و نمیتواند شهرها را قرنطینه کند. در این میان آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت، راهحل سادهای جلوی پای رژیم میگذارد. او میگوید سپاه پاسداران را منحل کنید و هزینه آن را صرف مهار کرونا و حمایت از خانوادههای مبتلا کنید.
البته واضح است که این رژیم هیچگاه دست از سپاه برنمیدارد، اگر دست بردارد رژیم فرو میپاشد، سپاه پاسداران باید به دست مردم و ارتش آزادیبخش متلاشی و منحل شود و شرش از سر مردم ایران و تمامی خلقهای منطقه کم شود.
با درود به کانونهای شورشی و ارتش آزادی
متشکرم.
کاظم کازرونیان
با گرمترین سلامها و درودها،
پنجاه و پنجمین سالگرد تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین را به تکتک مجاهدین، به رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی، به رئیس جمهور برگزیده مقاومت، امید و نور چشممان خانم مریم رجوی و به همه یاران مقاومت و تمام هموطنانم تبریک میگویم.
سازمان مجاهدین بدون شک پر ارزشترین گنجینه ملی، میهنی و عقیدتی تاریخ کشور ماست. از برادرمان مسعود یاد گرفتهایم که برای اینکه هر پدیدهای را بشناسیم باید اول ضدش را بشناسیم. بنیانگذاران سازمان مجاهدین ۵۵سال پیش در شرایطی سازمان را تأسیس کردند که سرکوب و خفقان حکومت پلیسی زمان شاه از یکطرف و سیاستهای میهن برباده آن از طرف دیگه به اوج خود رسیده بود. متأسفانه بعد از انقلاب ضدسلطنتی خمینی و آخوندها با سوءاستفاده از فقدان یک رهبری ذیصلاح و دمکراتیک، رهبری انقلاب را ربودند و اکنون بیش از ۴دهه است که یکی از پلیدترین، فاسدترین، بیرحمترین، ضدملیترین و ضدبشریترین دیکتاتوریهای تاریخ معاصر بر میهن ما حاکم است.
برای اینکه بهتر تاثیر سازمان مجاهدین را در روند تاریخ معاصر ایران درک کنیم باید برای یک لحظه هم که شده سعی کنیم در ذهنمون تجسم کنیم که اگر در برابر اینهمه ظلم و تاریکی و شقاوت و جنایت و خیانت و وطنفروشی چه از نوع سلطنتی و چه ولایت فقیهی چنین مقاومت پایدار، مقاوم، متعهد و صادقی نبود، ایران و ایرانی در چه نقطهای میبودند. از هموطنانم میپرسم: اگر این مقاومت نبود چطور میتوانستیم بهعنوان یک ایرانی سرمان رو بالا نگهداریم؟ آیا غیرت ملی و افتخاری برایمان میماند؟ پدیده مجاهدین را با فرض بر اینکه اگه نبودند چگونه میشد درک کنیم؟ ارزشهایی را که در فرهنگ ما وارد کردند، ارزشهایی مانند از خود گذشتگی، فداکاری، کار بدون چشمداشت، صداقت، نفی خودپرستی، کار جمعی، خستگیناپذیری و گذشتن از همه چیز. این ارزشهاست که در کنار هوشیاری سیاسی و اعتقاد به تخصص و علم، رژیم آخوندی رو به سراشیب سقوط کشانده است.
رژیم آخوندی هم برای مقابله با این و طولانی کردن عمر کثیف خودش بهطور کلی یک تاکتیک دو وجهی رو پیش گرفته: سرکوب مطلق برای ایجاد خوف و وحشت از یکطرف و ناامید کردن جامعه از طرف دیگر.
اما ما شاهدیم که کانونهای قهرمان و شجاع شورشی با گذاشتن جانشان در کف دستهایشان در سراسر ایران، در هر کوی و برزن با تهاجم به سمبلها و مراکز این رژیم در تلاش برای شکستن جو رعب و وحشت و خفقان هستند که از واکنش رژیم میشه فهمید فعالیتهایشان چقدر تأثیرگذار بوده و مهمترین دلیلش هم پیوستن روزافزون نسل جوانان ایران به صفوف اونهاست.
اما مبارزه با تاکتیک رژیم در ناامید کردن جامعه هم بسیار اهمیت داره. آخوندها این خط را از طریق شیطانسازی علیه مجاهدین پیش میبرند تا به خیال خودشون اینرا جا بیندازند که در صورت براندازی جانشین و آلترناتیوی برای آنها وجود نداره پس همینه که هست! بهخاطر همین است که وزارت بدنام اطلاعات و دیگر بوقهای تبلیغاتی آخوندها بیش از ۱۰۰۰کتاب و فیلم و وبسایت علیه مجاهدین درست کردن. اینجاست که به همه هموطنانم، به همه دانشگاهیان، معلمین، دانشجویان، دانشآموزان، متخصصان و روشنفکران در ایران و در هر جای دنیا در نهایت خلوص و تواضع تأکید میکنم و اصرار میکنم که همانطور که کانونهای شورشی در خیابانهای ایران جو ترور و خفقان را میشکنند درهم شکستن کارزار شیطانسازی علیه مجاهدین و مقاومت وظیفه ملی و میهنی ماست.
اعتقاد دارم که این تعهد تاریخی روشنفکران و متخصصان است که سدی محکم باشند در مقابل هجوم وحشیانه عمله اکرههای رژیم در داخل و خارج از کشور که هدفشون ترور شخصیت و شیطانسازی علیه مقاومت اصیل و صادق و مردمی به رهبری مجاهدین است.
یکبار دیگر به مجاهدین که تکتکتان استادان آزادی و شرافت هستید سالگرد تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین رو تبریک میگویم.
احمد معینمنش
خواهر مریم عزیز؛
اشرفیان پایدار؛ اشرفنشانان همیشه در صحنه و هموطنان گرامی
با سلام و تبریک بهمناسبت آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
به همه شما درود میفرستم.
سی و اندی سال پیش فریاد هل من ناصر مسعود رجوی آتش بهجانم زد و خود را مرید و رهرو او یافتم.
مسعود طی این سالیان بجز درس صدق و فدا؛ گذشت و مایهگذاری بیشتر - چیزی به ما نیاموخته است.
یکبار او گفت: همه چیز در شما؛ در تکتک شما؛ در قلب و روح و ضمیر و دستهای توانا و گامهای استوار شما خلاصه میشود. حق و آزادی را به رایگان به هیچ ملتی هدیه نمیکنند. باید برای آن قیمت داد. او خود اولین و بالاترین نمونه پرداخت حداکثر است، او کسی است که حاضر نیست سر سوزنی از حقوق خلق و سازمانش کوتاه بیاید... حاضر نیست به هیچ شغالی باج بدهد. ۴۰سال است سرسوزنی از اصل نه شاه و نه شیخ کوتاه نیامده است.
بی جهت نیست که اینهمه با او دشمنی میکنند و شجره خبیثه شاه و شیخ بر سر او ریخته و درونمایه کثیف خود را نثار او میکنند. خمینی در سال ۶۰ خطاب به مجاهدین گفت من اگر یک در هزار احتمال میدادم که شما از راهتان برگردید طور دیگری رفتار میکردم. آری مسعود حاضر نبود یک سرسوزن از راه آزادی و استقلال ایران کوتاه بیاید. اینجاست که من فلسفه انقلاب درونی مجاهدین را میفهمم یا باید از اصولت کوتاه بیایی و بر سر منافع خلق و میهن سازش کنی و مورد قبول واقع شوی و یا باید حداکثر قیمت را از خودت، از زندگی فردیت، از زن و فرزند و خانوادهات و از حیثیت و آبرویت بدهی. مجاهدین راه دوم را برگزیدند و از همین رو ۴۰ سال است که دست تنها و یک تنه در مقابل رژیم ایستادهاند. مجاهدین قیمت گزافی از خودشان پرداختند اما در عوض یک درس بزرگ برای تاریخ بشریت بهجای گذاشتند.
بگذارید بگویم هر یک از ما هواداران انسانیت خودمان را در شعاع این فداکاری بزرگ مجاهدین بازیافتهایم. هر چند ما نتوانستهایم در کسوت مجاهدین در بیاییم اما، بدون انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، مدتها پیش از ما بهعنوان هواداران مجاهدین نیز اثری نمیماند. ما در حوزه جاذبه انقلاب مجاهدین، توانستهایم سرزنده و با نشاط و فعال و رزمنده باقی بمانیم.
اجازه بدهید من از طرف جامعه ایرانیان شمال کالیفرنیا؛ بر عهد و پیمان خودمان با سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش تأکید مجدد کنم و بگویم مسعود رهبر ماست پیروزی از آن ماست.
در اینجا به فرمانده کل ارتش آزادیبخش میگویم: حاضر حاضر حاضر.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - سوئد
بهروز پرتوی
در تاریخ هر ملتی از هیچ پدیده و اتفاق سیاسی نمیتوان اسم برد و یا تحلیل کرد بدون اینکه به شرایط تاریخی و اجتماعی بهوجود آمدن آن توجه داشت، سازمان مجاهدین خلق ایران محصول چندین دوره از مبارزات آزادیخواهانه کشور ماست از آنجمله: جنبش مشروطیت مبارزات جنگل و جنبش ملی شدن صنعت نفت.
یکی از فواید بازنگری تاریخ تجربهاندوزیست، کاری که بهنظر من از بدو تشکیل سازمان مجاهدین میتوان بهخوبی میتوان دید و مسیر آن را تعقیب کرد، به اولین و مشهورترین موضعگیری یکی از بنیانگذاران، محمد حنیفنژاد توجه کنید که میگوید: تضاد ما تضاد با خدا و بیخدا نیست بلکه تضاد استثمار شونده و استثمار کننده است . این گفته آنجا بیشتر اهمیت پیدا میکند که بدانیم دین و خدا و اعتقادات توده مردم همیشه در تاریخ مملکت ما نردبان قدرت عدهای مفت خور و دکانداران دین و دیانت یعنی آخوندهای مرتجع و ضدبشر بوده است .
نمونه بارز آن خمینی ضدبشر است که مبارزات ضدسلطنتی مردم ایران را به سرقت برد و فاشیسم خونریز دینی ولایت فقیه را به ملت و میهن اسیر تحمیل کرد که تاکنون باعث یکصد و بیست هزار شهید در تاریخ ما شده است.
اتفاق خجستهای که در پانزدهم شهریور سال ١٣٤٤ افتاد این بود که در آن جمعی از جوانان میهنپرست و آزادیخواه بهطور بسیار جدی یک روند نوینی از مبارزه، با دیدی متفاوت از بقیه و راهی مجزا از آنچه که تا آن تاریخ پیموده شده بود را در پیش گرفتند که حاصل آن اعلام موجودیت سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
بنیانگذاران مجاهدین؛ با ژرف اندیشی، سنگبنایی را گذاشتند که صحتوسقم خود را در کوران مبارزات بر علیه دو دیکتاتوری شاه و شیخ در طی ٥٦سال به اثبات رسانیده است
از اولین روزهای استقرار حکومت ضدبشری آخوندی این مقاومت با پافشاری و اصرار بر اصول عقیدتی و مبارزاتی و اتکا کامل به نیرو و توان مردمی در مقابل هیولای ارتجاع آخوندی ایستادند و حاضر به مماشات و سازش و زانو زدن در مقابل ارتجاع تازه به قدرت رسیده نشدند، چه آنجایی که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی ندادند و چه آنجایی که بر علیه قانون ارتجاعی و ضدبشری قصاص ایستادگی کردند و چه آنجا که زنان و دختران مجاهد با حجاب به خیابانها آمدند و بر علیه حجاب اجباری تظاهرات کردند و چوب و چماق و سنگ و زنجیر خوردند و مورد شدیدترین اهانتها و اذیت و آزارهای وحشیانه اوباش خمینی ضدبشر قرار گرفتند. و تا سی خرداد سال شصت که رژیم آخوندی تظاهرات مسالمتآمیز ۵۰۰هزار نفره را به خاک و خون کشید واز آن ببعد مجاهدین یک مبارزه فداکارانه را با تمام وجود برای سرنگونی یک نظام فاسد و جنایتکار در پیش گرفتند و یک دم ساکت ننشستند .
من عمیقا"معتقدم طی این چهل سال، هر ایرانی آزادیخواه که بخواهد تمامی تلاش خود را برای بر ضربه زدن به این دشمن ضدبشر متمرکز بکند در مهلتی کوتاه خود را هم جبهه و یا در صفوف تشکیلاتی و بهم فشرده مبارزان و آزادیخواهان متشکل در سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران میابد. این دقیقا" همان راهیست که شخصا" بهعنوان یک مارکسیست که سالها در صفوف مبارزه بودم تجربه کردهام.
همچنین بهعنوان یک کرد ایرانی باید بگویم که مفتخرم به مقاومتی پیوستم که درباره حقوق مردم محروم کردستان، پیشرفتهترین طرح را برای خودمختاری کردستان ایران ارائه کرده است .
یکی از ویژگیها ی حکومت ضدبشری آخوندی از اولین روزهای حیات ننگینش این بوده و هست که ارزشها را با ضدارزش تعویض کند و در این راستا بر علیه دشمن قسم خورده خود که مقاومت سرافراز ایران باشد از هیچ تلاشی دریغ نکرده از آنجمله شیطانسازی و تبلیغات زهرآگین و پرورش مزدور و نفوذی و چاپ هزاران کتاب و جزوه تا تهیه هزاران ساعت فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی به این کار مبادرت کرده است، ولی چون به هدفش نرسیده است حال به عناصر و افرادی دلخوش کرده که در قالب و ظاهر دگراندیش و این بار نه با ریش و پشم پاسداری و یقه آخوندی و یا چادر و مقنعه بسیجی بلکه در ظاهری کاملا" متفاوت اما با همان اهداف و ادبیات و چرندیات و تحت لوای حزب و جریانهای به ظاهر کمونیست و کارگری به میدان آمدهاند .
بگذارید روشن بگویم، چگونه میتوان در تئوری مدعی آزادیهای بیقید و شرط سیاسی بود و به کمتر از رهایی بشریت و کل جهان از یوغ ستم و استثمار رضایت نداد اما در عمل حتی برای پوشش دیگران آزادی قائل نشد؟ چگونه میتوان مدعی مبارزه با هارترین و وحشیترین حکومت تاریخ معاصر بود اما در عمل با نشر اراجیف و لاطائلات در جهت تضعیف سازمانیافتهترین و آشتی ناپذیرترین نیروی این مبارزه پرداخت؟ دفاع نماینده حزب دموکراتمسیحی آلمان از مبارزات مردم ایران به مینا احدی و حزبش چه لطمهایی وارد کرده اینچنین شتابان و هراسان با آن ادبیات سخیف حاضر شدند در کنار شکنجهگران و تئوریسینهای فاشیسم دینی حاکم بایستند؟ چه اتهامی هست که آخوندهای بیسر و پا علیه مجاهدین گفته باشند و احدی تکرار نکرده باشد، البته با یک سس تهوع آور ضد مذهبی که مشام هر مارکسیست واقعی را میآزارد! آیا این تصادفی است؟ آیا دعاوی ضد مذهبی پوشی برای انجام مأموریت نیست؟ امیدوارم چنین نباشد و او رویارویی با جبهه خلق و انقلاب را زیر پرچم دعاوی کمونیستی و کارگری کنار بگذارد. این خنجر به همه کمونیستهاست.
باشد تا با روند مبارزات کنونی و به کمک کانونهای شورشی قهرمان که به سرنگونی تام و تمام حکومت ضدبشری آخوندی خواهد انجامید تمامی دم و دنبالچههای این حکومت ضدبشری هر چه بیشتر از امروز و دیروز افشا و طرد و رسوا شوند .
زنــده باد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
زنـده باد شـــــــورای ملـــی مقـــاومت ایران
زنـده باد قهرمانان کانونهای شــــــورشی
مهندس حسین پیشکار
دوستان عزیز،
با گرمترین سلامها م درودها، از اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید متشکرم.
من مایلم به اختصار به سه موضوع بپردازم و در پایان اشارهیی به مسئولیت خودمان بکنم.
موضوع اول وضعیت کنونی میهن اسیرمان است. شرایط عینی برای انقلاب و سرنگونی رژیم بیش از هر زمان آماده است. رژیم در بحران و جامعه در یک وضعیت انفجاری قرار دارد. قیام ۹۶ و قیامهای آبان و دی ۹۸ چند واقعیت را تثبیت کرد.
شعارهای «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» و همچنین «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» به گویاترین شکل خواسته مردم ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم و استقرار یک جمهوری مبتنی بر آراء مردم را بنمایش گذاشت. از سوی دیگر این قیام مهر تاییدی بود بر صحت استراتژی مجاهدین و نقش کانونهای شورشی برای سرنگونی و نفی استراتژی بیهزینگی که از سوی برخی مدعیان مطرح میشود.
موضوع دوم نقش سازمان مجاهدین طی چهار دهه گذشته در مقابله با رژیم آخوندی و نقش بیبدیل و غیرقابل جایگزین این سازمان در سرنگونی رژیم است. مجاهدین با اتکا به تشکیلات پولادینشان که از یکسو مبتنی بر اوج دمکراتیسم یعنی انتخاب آزادانه اعضاء آن و از سوی دیگر مبتنی بر حداکثر فداست، طی ۴۰سال گذشته، از میان سهمگینترین طوفانها و سونامیها عبور کردند ولی از منافع مردم ایران و از اصولشان کوتاه نیامدند.
و اما موضوع سوم پایداری مجاهدین بر اصولشان و قیمتی است که برای آن میدهند که علت اعتماد مردم به این سازمان است. در اوج هیستری مذهبی بعد از سرنگونی رژیم شاه، مجاهدین گفتند موضوع محوری انقلاب آزادی است و قیمت آنرا به سنگینترین وجه دادند. کسانی که امروز به اسلام مجاهدین ایراد میگیرند و مجاهدین را با رژیم مقایسه میکنند و یا انتظار دارند که مجاهدین مبانی اعتقادیشان را تعدیل کنند، اگر قصد و غرضی هم نداشته و هدفشان خدمت به آخوندها نباشد، ناشی از عدم فهم جامعه ایران است.
بزرگترین نقطه قوت مجاهدین پایداریشان به باورهایشان و بهطور خاص به اسلام و آزادی است. در مقابل هیستری مذهبی خمینی ایستادند و در مقابل فضای کاذب ضد مذهبی که برخی تحت پوش آزادی عقیده تلاش میکنند به آن دامن بزنند نه تنها مرعوب این فضا نشده بلکه بیشتر بر آن پای فشردند.
آنچه به من، بهعنوان یک ایرانی این اطمینان را میدهد که میتوانم به مجاهدین اعتماد کنم همین پایداری در اصول است. چون میبینم بهرغم سالها حضور در غرب و بهرغم فشارهایی که میتوانست به یک رویکرد فرصتطلبانه منجر شود، مجاهدین محکم و استوار بر باورهایشان تأکید میکنند. همین به من و هر ایرانی دیگر فارغ از اعتقادات شخصی خودمان، اطمینان خاطر میدهد که مجاهدین وقتی صحبت از جدایی دین از دولت، برابری زنومرد، لغو قوانین شریعه ملایان و مخالفت با حجاب اجباری، بهرغم اعتقادشان به حجاب، میکنند، به آنها اعتماد کنم.
مجاهدین تنها امید مردم ایران برای خلاصی از دست آخوندها و استقرار یک نظام دموکراتیک هستند. بهمین دلیل وظیفه هر ایرانی حمایت فعال از مجاهدین است بهویژه در مقابله با کسانی که در تلاش برای شیطانسازی مجاهدین عملاً در کنار آخوندها قرار گرفتهاند.
فریدون انوشه - شاعر
بنام خدا و سلام
با درود به حنیف کبیر و یاران دلاورش، سالروز فرخندهٔ تأسیس سازمان را به برادر مسعود و خواهر مریم و تمام مجاهدین و مجاهد دوستان و بهویژه به خلق قهرمان ایران تبریک میگویم.
روز میلادت مبارک
بهمناسبت سالروز بنیانگذاری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
بر قلهٔ رهایی انسان
از خورشید خون حنیف و یاران
رویید چون بهاری جاویدان
نهال فرخندهٔ آزادی و ایمان
با شاخسارانش تا آسمان
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
در مهتاب پرشکوه قرآن
و مقاومتی به وسعت جهان
با شاخهٔ خجستهٔ زیتون
و سلاحی نگهبان
چونان ستارهای درخشان از آرمان زحمتکشان
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
منظومهای از پولاد و پرنیان
محبوب دیرینهٔ عاشقان
گنجینهٔ امید و افتخار ایرانیان
نام آشنای هر خانه و خیابان
بسان آذرخشی فروزان
می گذرد از پنجاه و ششمین طوفان
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
با پرچم سرخ شهیدان
و گوهر اخلاص و ایثار بیکران
با ارتش آزادیبخش سرداران
و کانونهای شورشی قهرمان
در فروغ جان جانان و مهر تابان
به پیش می تازد در آستانهٔ پیروزی
تا فتح تهران، تا بهاران
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
روز میلادت مبارک!
* من همواره شاهد بودهام که بهخاطر کوچکترین قدمی که در جمع هواداران، برای آزادی میهنمان برداشتهایم مسئولان مربوطه با مهربانی و تواضع از ما سپاسگزاری کردهاند، با اینکه آنها در مبارزه و فداکاری پیشگام و الگوی ما هستند؛ و یقینا این ماییم که باید از مجاهدین سپاسگزاری کنیم.
زیرا:
۱- سازمان مجاهدین، با قدرت عظیم تشکیلاتیِ مبتنی بر مناسبات متعالی و دانش نوین، و نیم قرن تجربه درخشان نبرد با دیکتاتوری شاه و شیخ، در حقیقت؛ گنجینهٔ ملی، سنگر مطمئن و صراط مستقیم مبارزه با رژیم خمینی برای استقرار آزادی و آبادی ایران زمین است.
۲ - شورای ملی مقاومت، برآیند انقلابهای یکصد سال گذشتهٔ مردم ایران و جبههٔ سراسریِ برجستهترین گروهها و آزادیخواهان ایرانی، تنها آلترناتیو رژیم خمینی است. شرافت ملی و ادعای میهن دوستی هر ایرانی خارج کشور با حمایت از این شورا و مجاهدین که در محور آن هستند مشخص میشود.
۳- کانونهای شورشی، با دلاوریها و فداکاریهای تحسینبرانگیزشان، رهگشایان اعتراضات حقطلبانهٔ مردم و مشعلداران نبرد سرنگونی رژیم جنایتکار و غارتگر آخوندی هستند. وظیفه ماست که برای تقدیر و تقویت کانونهای شورشی از سازمان سازنده و رهنمای آنها یعنی سازمان مجاهدین پشتیبانی و سپاسگزاری کنیم.
۴- من با قرار گرفتن در فضای صمیمی مجاهدین و ارتباط با این بهترین انسانها روحیه میگیرم، میآموزم و افتخار مشارکت در مبارزهٔ شرافت آفرین میهنی پیدا میکنم؛ برخلاف مجاهد ستیزان مدعی مخالفت با رژیم که چیزی جز مصداق های آلودهٔ وزارت بدنام اطلاعات آخوندی نیستند.
آری، من با سرافرازی، پشتیبان و سپاسگزار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران هستم
در پایان بهعنوان قطرهای از دریای مقاومت، یک بار دیگر به پیروی از سرداران اشرفی و کانونهای شورشی و عاشقان اشرفنشان ایرانی و خارجی، با راهبر و فرمانده انقلاب نوین، شیر همیشه بیدار میهن، جان جانان عاشقان ایرانزمین، برادر مسعود، و با مهر تابان مقاومت، خواهر مریم تجدید پیمان میکنم:
حاضر حاضر حاضر حاضر.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - انگلستان
حسن ضابطی
با سلام خدمت خواهر مریم رئیسجمهور مقاومت و همه هموطنانی که چه در داخل ایران و چه در سراسر جهان حرفهای مرا میشنوند.
من بیش از ۵۰ساله که از طریق پسر عمویم مجاهد شهید محمد ضابطی، با سازمان آشنا شدم و این بالاترین افتخار زندگیم است، البته افسوس که این لیاقت را نداشتم تا همچون محمد یا پسرعموی دیگرم مجاهد شهید لطیف ضابطی در کسوت یک مجاهد خلق در بیایم. اما امروز اجازه میخواهم یک شهادت تاریخی بدهم. شاید یکی از معدود کسانی هستم که میتوانم از بیرون سازمان این شهادت را بدهم. شهادت یک جمله است. همه هزینههای مجاهدین و مقاومت ایران، در داخل و خارج ایران توسط همین سازمان و هوادارانش و مردم ایران تأمین میشود. سازمان مجاهدین وامدار هیچکس جز مردم ایران نیست. بیان این جمله البته ساده است اما پای بند بودن به آن، آن هم در طول ۵۰سال یکی از معجزات تاریخ معاصر است.
اجازه بدهید در اینجا یاد شهدای بزرگ بازار همچون حاج احمد جواهریان، حاج مصباح، زهتابچی و . . … شهدای والامقامی همچون غلامرضا خسروی که جان بر سر کمک به سازمان مجاهدین گذاشتند را گرامی بداریم.
من شاهد کمکهای بیدریغ هواداران در داخل و خارج به مجاهدین هستم. در هیچ کجای دنیا مردم به هیچ سازمان سیاسی و انقلابی چنین اعتمادی نمیکنند، آنها از مجاهدین سؤال نمیکنند کمک را برای چه میخواهید، آنها از مجاهدین صورتحساب نمیخواهند، من افراد زیادی را میشناسم، بیزنسمن یا پزشک یا کارمند و مهندس که شبانه روز کار میکنند و همه در آمدشان را به مجاهدین میدهند و خودشان یک زندگی فوقالعاده ساده دارند. از سفرهای تفریحی، خانه و ماشین لوکس صرفنظر میکنند! آنها میدانند که مجاهدین پولی را برای خودشان نمیخواهند، فساد در درون مجاهدین وجود ندارد، از همسر و خانه و خانواده گذشتهاند و همه زندگیشان در یک کاور و چمدان خلاصه میشود.
این نسلی است که توسط برادر مسعود تربیت شده و با انقلاب درونی مجاهدین آب دیده شدهاند. شاید به من بگویید ترا چه به قضاوت در مورد انقلاب درونی مجاهدین، خواهم گفت من نتایج آنرا در این ۳۰سال روزبهروز و لحظه به لحظه دیدهام. این سرمایه بزرگی است که تنها به کمک مالی منحصر نمیشود، در هیچ کجای دنیا چنین جمع منسجمی پیدا نمیشود این همان چیزی است که ما را به هم به سرنگونی و هم به آینده ایران عمیقاً امیدوار میکند
تک تک اعضا و مسئولان مجاهدین، دو تلاش موازی اعجاب آور میکنند، از یکسو تلاش شبانهروزی برای جمعآوری کمک مالی و یا کار طاقتفرسای انتفاعی و از سوی دیگر تلاش خستگیناپذیر برای صرفهجویی در هزینهها، و تازه بهدلیل گسترش حوزه مسئولیتها در داخل و خارج ایران هزینهها بیشتر و بیشتر شده و اکثر پروژههای بزرگ سازمان با انبوهی بدهی و قرض توأم است.
بیچاره رژیم و دنبالچههایش که یک روز میگویند شوروی، روز دیگر اسراییل یا آمریکا و روز بعد عراق و عربستان سعودی هزینههای مجاهدین را تأمین میکنند، مغز علیل آنها توان درک ماهیت مجاهدین و رابطه آنها با مردم و هوادارانشان را ندارد. چون در فرهنگ آنها چیزی جز دزدی، بچاپ بچاپ، فساد، اختلاس، قاچاق و مفتخوری معنا نداره.
انشاالله روزی میرسه که در ایران آزاد سازمان مجاهدین جزییات این برگ زرین تاریخ ایران را برای مردم ایران بازگو کند. به امید آنروز
رضا رحمانی
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به نام شهدای به خون خفته خلق و با تبریک بهمناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران و تعظیم در برابر بنیانگذاران شهیدش بهویژه حنیف کبیر.
از صحبت در این جمع، بسیار احساس شور و شعف میکنم. من غلامرضا رحمانفرد هوادار سازمان مجاهدین خلقم. قریب ۵سال در دهه ۶۰ به جرم هواداری از مجاهدین به زندان افتادم و آنجا خمینی و مرامش را بیشتر شناختم و نفرتم صد چندان شد. شرح مقاومتها و جانبازیهای کوه مردان و شیر زنان مجاهد و دلاوریهای خواهران میلیشیا در زیر شلاق و شکنجه را نمیدانم چگونه توصیف کنم. در یکسو ظلمت و تعفن و قشریگری و خباثت و دناِئت خمینی و ایدئولوژی ارتجاعیاش و در سوی دیگر خورشید انقلاب و ترقی خواهی با نام مسعود و موسی و سازمان مجاهدین خلق ایران را دیدیم. در آن سالها هر چه به اطرافم نگاه کردم دیدم که پاکان و پاکبازان به تدریج دور این سازمان جمع میشوند و هر چه دزد انقلاب و خبیث و پلید بود دور خمینی و دم و دستگاه و سپاه پاسدارانش جمع میشدند. از زیر خاکستر یاسی که خمینی پلید در میهنمان پخش کرده بود، نسلی دلاور، با والاترین ارزشهای انسانی داشت قد علم میکرد و من روزانه در جریان فعالیتهای تشکیلاتی شاهد آن بودم. هر ارزشی را از مجاهدین آموختیم، ضدش را در جبهه خمینی جانی دیدیم. رابطه خالصانه رهبری و مملو از صداقت و فداکاری مجاهدین را با بدنه تشکیلات و میلیشیا دیدیم. بگذارید ساده بگویم. اگر کوچکترین خللی در ایمان به رهبری مجاهدین و بهخصوص شخص مسعود بود این تابلوی عظیم فدا و از جان گذشتگی در زیر باران آن همه تبلیغات و شکنجه و تیربارانهای بیحساب امکان نداشت آفریده شود. هیچگاه از یاد نمیبرم آنچه در زیر شکنجههای وحشیانه جلادان رژیم به ما نیرو و قوت میداد نام و یاد و تک تک جملات برادر مسعود بود که بسیاری از ما حفظ کرده بودیم. هر جا که حرف صدق و فدا و شهادت بود رهبری سازمان مجاهدین پیشاپیش همه بود. نه در فکر گرفتن قدرت سیاسی به هر بهایی بودند و نه برای خودشان منافعی میخواستند. فقط بحث منافع خلق بود و آزادی. پس بگذارید رمز ماندگاری مجاهدین را با صدای بلند برای آخوندها و مأموران سرکوبگرشان هجی کنم بلکه به مغزهای علیلشان فرو برود: میم، سین، عین، واو، دال. مسعود.
علاوه بر این عنصر کلیدی و تعیینکننده، یکی دیگر از رازهای مادی پیشرفتهای مجاهدین و هوادارانشان، داشتن تشکیلات منسجم است. این همان چیزی است که دشمنان هم نسبت به آن غبطه میخورند و بشدت حسادت میورزند. از همین رو با تمام قوا کمر به تخریب آن بستهاند همچنانکه لبه تیز خنجرشان همواره متوجه رهبری مقاومت و برادر مسعود بوده. به این جهت بگذارید در آغاز پنجاه و ششمین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین این پیام طلایی برادر مسعود را تکرار کنم که گفتند:
بگذارید شاه و شیخ با همهٔ شکنجهگران و پاسداران و دم و دنبالچهها و همکاسهها و مزدوران هر چه میخواهند بر ما بتازند. با هر چه دشنام و رذیلت است. با رکیکترین الفاظ و با خشمی دیوانهوار.
پیام این اندازه خصومت و دروغ و نفرت بر ضد مجاهدین، نتیجهٔ تعمیق مرزبندی، اعتلای آلترناتیو به واقع دموکراتیک و مستقل است. این نوید سرنگونی و پایان عصر استبداد و دجالیت و مژدهٔ پیروزی مقاومت و جبهه خلق است.
برادر مسعود و خواهر مریم عزیز
من بهعنوان یک هوادار مجاهدین در این روز مبارک با شما عهد میبندم که تا آخر با شما خواهم بود.
و به رژیم و مزدوران و نفوذیهای منفورش اعلام میکنم که هر چه بر مجاهدین و رهبریاش بیشتر بتازید بر ایمان ما بر راه و آرمان و رهبریمان افزوده میشود.
خدا نگهدارتان و به امید نابودی رژیم سراپا لرزان آخوندی و برقراری دموکراسی و آزادی در ایران.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - فرانسه
آزاده عالمیان
۵۶سال پیش جوان ۲۶سالهای پس از سالها تلاش در سودای آزادی قدم در راهی نو گذاشت. او جهان را بدون هر گونه استثمار آرزو میکرد و جامعه را بیطبقه و این همه را زیر سقف توحید نام او محمد حنیفنژاد بود.
وقتیکه شاه در رویای کشتن آزادی خون حنیف و یارانش را بر زمین ریخت هرگز فکر نمیکرد که از این بذر سالها بعد سازمان برومندی سر برآورد که بیشمار زن و مرد مبارز به پیشگاه آزادی تقدیم کند. آنگاه، سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران در برابر هیولای ارتجاع قد برافراشت.
این بار خمینی بود که خون میریخت.در سال ۶۰ بهفاصله یک هفته عموی کوچک و عموی بزرگم با همسر ۵ماهه باردارش تیرباران شدند.
مادرم، در شمار هزاران زنی بود که در همان شکنجهگاه اوین که شاه ساخته بود، به بند کشیده شد و تقدیر بر این بود که من که کودکی ۳ساله بیش نبودم همراه با او شاهد اسارت و شکنجه نسلی از زنان میهنم باشم.
راه حنیف بنیانگذار در مریم امتداد یافت و در هزاران زن مجاهد تکثیر شد.
زنان و مردان مجاهد طی بیش از ۴دهه نبرد طاقتفرسا ناگزیر به عبور از تنگناهای جدیدی از نبرد فرزند انسان برای دستیابی به آزادی شدند. گذشتن از عواطف و علایق فردی، خانواده و همسر گامی قراتر از ایثار و فدا برای پاسخگویی به این مبارزه سخت بود. با این حال راه و رسم حنیف مسیر خود را از میان هزاران توطئه و نیرنگ، تیر و تبر و بمب و موشک و محاصره طی کرد تا به نقطهعطف خود یعنی به حضور هزار زن در صفوف شورای مرکزی سازمان مجاهدین در اشرف۳ رسید.
براستی که هر روز بیشتر میفهم که برادر مسعود چه نقشی در رویارویی با رژیم آخوندها ایفا کرده و چگونه باعث شده است که زنان بیشترین نقش را در مبارزه و رهبری آن ایفا کنند. او وقتی که علیه ارتجاع خمینی شمشیر کشید تمامیت این ارتجاع و از جمله دجالیت و دینفروشی و زنستیزی را هدف قرار داد. به همین خاطر او این ظرفیت عظیم را بهوجود آورد که زنان بهجای اینکه در پستوهای ارتجاعی بپوسند و یا به کالا و یا پیچ و مهرهای در زندگی بورژوایی تبدیل شوند و یا در بهترین حالت نقشهای دست چندم در احزاب و سازمانهای سیاسی پیدا کنند، در خط مقدم نبرد علیه فاشیسم دینی و در رهبری یک جنبش انقلابی قرار بگیرند آن هم نه بهصورت تک نمود و استثناء بله جریان وار. آن هم در رأس بزرگترین سازمان انقلابی و حزب سیاسی میهن ما. برادر مسعود تارو پود عقیدتی و سیاسی و تشکیلاتی رژیم خمینی و مزدوران و دستنشاندگان و همینطور متحدان غربی رژیم را به چالش کشیده است. به همین خاطر همانگونه که او کانون عشق و علاقه و آمال و آرزوی یک خلق اسیر است و جوانان میهنمان آینده را در او و سازمانش و عقاید و افکارش جستجو میکنند رژیم و مزدورانش از کین توزی، لجنپراکنی، توطئههای تروریستی و سیاسی علیه او فروگذار نمیکنند. بگذارید هر چه میخواهند بگویند هر توطئهیی میخواهند بکنند آنها با اراده مردم ایران و ما زنان و مردان جوان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. این یاوهگوییها تنها ایمان ما به مسعود و مریم و اراده ما برای جنگ با آخوندها را ۱۰۰ چندان میکند.
حاضر حاضر حاضر
زهره بیژنیار
قبل از اینکه با سازمان مجاهدین آشنا شوم با انسانهای فوقالعادهای آشنا شدم که در شناختم از خود و جهان اطرافم بسیار تاثیرگذار بودند با خانواده رضاییها که بسیار مورد احترام بودند جوانانی تحصیل کرده روشنفکر و بسیار پرشور که ان زمان فقط میتوانستم تحسینشان کنم و بعد آشنایی من با فاطمه امینی اولین زن مجاهد که به دست ساواک شاه بهشهادت رسید دبیر ادبیات فارسی و علوم اجتماعی بود و ما را همواره به مطالعه و تحقیق تشویق میکرد میگفت برای همه چیز یک دلیل و منطقی است آن را بیابید و بدون منطق چیزی را نپذیرید مسایل را با دلیل و بسیار علمی توضیح میداد به ما کمک کرد کتابخانه دبیرستان را برپا کنیم و طی چند سالی که معلم من بود بسیار از او آموختم از راه و رسم زندگی . او با مذهبیهایی که من میشناختم و افکار متحجری داشتند تفاوت داشت برای او هر فرصتی برای آموختن و آموزش دادن بود در سال ۵۴ خبر شهادتش را بهدست ساواک شاه شنیدم و دریافتم که یک مجاهد خلق بوده است اینگونه سازمان مجاهدین خلق را شناختم
مجاهدینی که همواره پیشتاز در نبرد با تباهی و سیاهی برای آیندهای بهتر بودند مجاهدینی که در زندانها و شکنجهگاههای شیخ و شاه در مقابل دیکتاتوری و ارتجاع مقاومت میکردند و میکنند . خواهرم زهرا بیژنیار از تبار مجاهدان در قتلعام جنایتکارانه ۶۷ بهشهادت رسید در نامهیی از زندان مینویسد میتوان چو چشمه صاف و بیغش بود.
آیا بدون درک و آشنایی با رموز واژههایی چون عشق وفاداری استقامت ایثار که تبلور عینیاش را همیشه در کشاکشهای مرگ و زندگی میتوان دید زندگی ممکن است....
امیر تاراج
دوستان و هممیهنان عزیز،
برای من افتخاری است که در بزرگداشت آغاز پنجاه و ششمین سال سازمان مجاهدین خلق خدمت شما هستم.
دوست دارم ابتدا به آنهایی که پرچم این میراث پرافتخار و این گنجینه ملی و میهنی را در دست دارند: یعنی برادر مسعود و خواهر مریم و همه خواهران و برادرانم در اشرف-۳ و همه یاران مجاهدین و مقاومت ایران در سرتاسر دنیا، این سالگرد را تبریک بگویم.
پنجاه و پنج سال مبارزه، نخست علیه دیکتاتوری نظامی فاسد شاه و سپس علیه فاشیسم مذهبی و برای آزادی و دموکراسی در ایران، برای جایگزین کردن دیکتاتوری دینی با یک دولت سکولار، دموکراتیک و کثرتگرا و تقدیم بیش از ١٢٠هزار جان شیفته برای رسیدن به آزادی و آبادی ایران.
در این مسیر پر فراز و نشیب، وفاداری به این آرمان، تلاش برای تبلیغ و ترویج ارزشهایش، دفاع از دستآوردهایش،
برای ما هواداران مجاهدین خلق ایران که با تعهد مان به «اشرفنشان» بودن،
پیوندهایمان را با این جنبش انقلابی و مردمی مستحکمتر کردیم،
همواره یک راهنما و یک قطب نمای زندگی و مبارزه بوده است.
امروز همزمان با اعتلای مجاهدان و مبارزان آزادی در اشرف٣، حکومت آخوندی حاکم بر ایران در بحران و بنبست قرار گرفته است: اختلافات درونی رژیم، محاصره اقتصادی و سیاسی، گسترش اعتراضات کارگری و صنفی، اختلاسهای مالی و تجاری و در آخر مکانیسم ماشه در برجام رژیم را در آستانه خفگی قرار داده است.
اما مهمترین و تعیینکنندهترین «ماشه» کانونهای شورشی دلاور و فداکار هستند که در قیامهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ لرزه به جان پاسداران تبهکار و ظلمت نشان انداختند،
و تردیدی نیست که سرنگونی رژیم جنایتکار با خیزش صد برابر آنها رقم خواهد خورد.
چه افتخاری است برای ما که در هر کجا که هستیم، پشتیبان و پیامرسان آنها برای همه جهان باشیم.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - بلژیک
افسانه نجیب
پنجاه و شش سال پیش، سه بزرگمرد آزاده تاریخ معاصر ایران، محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیعزادگان، در تأسیس سازمان مجاهدین، آنچه را که منسوخ و استثماری بود به دور انداختند و اندیشههای پیشرو، بالنده و رهایی بخش را جایگزین روشهای ارتجاعی و استثماری کردند.
بدینسان سازمان مجاهدین در شورش علیه واپسگرایی و بنبست و آفرینش، دنیای نو بنیانگذاری شد.
آنها به بهای جان خویشتن، پرنسیب درخشان ایستادن بر سر موضع، یعنی وفای بهعهد را بنا گذاشتند. پس سلامهای بیپایان ما به بنیانگذاران کبیر مجاهدین که آغاز کنندگان راهی بودند که جنبش آزادیخواهی ایران هنوز مدیون آن است.
اگر این ۵۶سال مبارزه را مورد مداقه و بازبینی قرار دهیم، بهسادگی درمییابیم، که چکیده تاریخ مجاهدین در این حقیقت نهفته است، که این سازمان دژ مستحکم آزادی ایران و سازنده و الهامبخش ارزشهای پیشرو مبارزاتی و آرمانی است. مبارزهیی که تا سرنگونی استبداد مذهبی و نفی هر گونه بهرهکشی و تبعیض ادامه دارد.
بهعنوان یک زن ایرانی که شاهد بیش از چهار دهه، ظلم رژیم جنایتکار آخوندی، تبعیض جنسی، اختلاف طبقاتی، فقر و تنگدستی ایرانیان، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی، روزنامهنگاران، نویسندگان و دگراندیشان، سرکوب اقلیتهای قومی و دینی و هزاران جنایت دیگر این رژیم ارتجاعی بودهام و بهعنوان کسی، که نه تنها مسئولیت خانواده را بهعهده داشته، بلکه در سطح بالایی از مسئولیت اجتماعی، افتخار رسیدگی به درد و رنج هموطنان محرومم را بهدوش کشیدهام، در پیشگاه خلق قهرمان ایران گواهی میدهم، که سرکوب زنان و تبعیض جنسی از همان آغاز، سنگبنای حکومت جنایتکار و واپسگرای آخوندی بوده و به بهانه بیحجابی، زنان آگاه و شجاع ایرانی همواره مورد آزار، ستم مضاعف، تجاوز و سرکوب بیامان بوده و هستند .
در این میان، سازمان پیش رو و دموکراتیک مجاهدین خلق ایران بود که زنان را بهعنوان نیروی تغییر شناسایی کرده و در صف اول مبارزه برای رهایی قرار داد. این بسیار ارزنده و قابل افتخار است که مجاهدین خلق بهعنوان یک نیروی مسلمان و معتقد به حجاب اسلامی، خود اولین کسانی هستند که در جبهه انتخاب آزادانه حجاب و در کنار زنانی که به حجاب اسلامی، اعتقاد ندارند ایستادهاند و با تمام وجود، حق انتخاب آزادانه حجاب را برای زنان ایرانی محترم شمرده و میشمارند.
وجود بیش از هزار زن مجاهد که مسئولیتهای بالای فرماندهی و مدیریتی را در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق به عهده دارند خود شاخص درخشنده دیگری، برای این است که سازمان مجاهدین خلق به عدالت اجتماعی، ارزشهای دموکراتیک و برابری حقوق زنان و مردان تا چه میزانی پایبند بوده و هستند. و یکی از دلایل مهم هواداری گسترده از این سازمان در میان زنان، گروههای مختلف قومی، مذهبی و در میان طیف وسیعی از گروههای مختلف تخصصی و حرفهیی، همین شاخص دموکراتیک، اعتقاد عملی، پویایی مجاهدین و استواری بیشکاف آنها در رسیدن به این اهداف مقدس میباشد.
تا جایی که کارنامه پرافتخار ۵۶سال مبارزه و ایستادگی، این سازمان را به محوریترین سازمان در بزرگترین و ماندگارترین ائتلاف سیاسی ایرانیان برای تحقق دموکراسی، یعنی شورای ملی مقاومت تبدیل مینماید و او را در قالب یک آلترناتیو دموکراتیک برای دیکتاتوری حاکم به منصه ظهور میرساند.
خوشا مجاهدین که در مبارزه برای پیشبردن این اهداف، قاطع و بیشکاف و بیتردید ایستادهاند. کوهها لرزیدند؛ اما مجاهدین برای سرنگونی ولایت فقیه از جای خود تکان نخوردند.
خوشا به جوانان و زنان ایران که از چنین گنجینه عظیمی برخوردارند تا بتوانند به نقش تاریخی خود پاسخ بدهند و بر دیکتاتور جبار و جلاد و شیاد بشورند و سرنگونش کنند.
درود بر همه هموطنان شریف و آزادهایی که هر گونه همراهی با رژیم ولایت فقیه را خط قرمز پیکار آزادی اعلام کرده و به آن قیام کردهاند.
درود بر آزادی
پاینده باد ایران
درود بر کانونهای شورشی در سراسر جهان، بهویژه ایران
درود بر رجوی
سروش ابوطالبی
سالروز تأسیس سازمان مجاهدین رو به برادر مسعود و خواهر مریم، همه مردم ایران تبریک میگویم.
بهعنوان یک جوان ایرانی وقتی اخبار داخل ایران را میشنوم قلبم پر از درد میشود که چرا باید در چنین کشور ثروتمندی مردم ما در فقر و بدبختی زندگی کنند؟ چرا باید کرونا ۱۰۰۰۰۰ نفر رو بکشد چون رژیم هیچ پولی برای درمان مردم خرج نمیکند؟ چرا باید بچههای کوچک ما بهجای درس خواندن توی خیابانها کار کنند؟ چرا باید نابغهها و جوانهای با استعداد ما در زندانها باشند؟
این اخبار ناامید کننده بهنظر میآید. اینهمه ظلم، اینهمه بیعدالتی، اینهمه فقر و بدبختی مردم ولی درست توی همین نقطه سازمان مجاهدین بهعنوان سازمانی که با ناامیدی و تسلیم میجنگد مثل خورشید میدرخشد. هیچوقت ناامید نمیشود، هیچوقت تسلیم نمیشود، همیشه میجنگد و به تغییر اوضاع باور دارد. به همین دلیل است که در سخنرانیهای امروز همه از مجاهدین بهعنوان یک گنجینه ملی میهنی اسم میبرند. بله گنجینه است، جواهره. هیچ کاری نیست که مجاهدین بگویند غیرممکنه. بر عکس همیشه با شعار میتوان و باید خواهر مریم هر غیرممکنی را ممکن میکنند. سرنگونی هم بهدست مجاهدین ممکن میشود.
اگر مجاهدین و کانونهای شورشی نبودند، راه نجاتی از هرج و مرج ایجاد شده توسط ملاها وجود نداشت. اما مجاهدین هستند و به همه ما امید و انگیزه میدهند. انگیزه میدهند که میتوان و باید آزادی واقعی را به ایران باز آورد، میتوان و باید قیام کرد و ملاها را سرنگون کرد. جوونا میتوان و باید کشور خودشون را بسازند. وقتی آخوندها سرنگون بشوند جهان خواهد دید که ایران آزاد الگویی برای همه دنیا میشود.
در آخر میخواهم از کانونهای شورشی اسم ببرم که پیشتاز هستند و جو اختناق رو میشکنند. من به اونها افتخار میکنم. از شجاعت اونها درس میگیرم و مطمئنم که با مجاهدین و کانونهای شورشی این رژیم آیندهای ندارد و بدون شک سرنگون خواهد شد.
رژیم از جذب جوونا به مجاهدین میترسد، اما من فکر میکنم کم میترسد، باید خیلی بیشتر از اینها بترسد. آخه جوانها جذب ارزشهای مجاهدین، صداقت و جدیت آنها در مبارزه میشوند و رژیم میداند که نمیتواند جلوی اینرا بگیرد. من خودم هم یکی از همین جوونا هستم که انتخاب کردم تا آخر با مجاهدین باشم و به برادر مسعود و خواهر مریم میگم: حاضر حاضر حاضر
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان -سوئیس
غلام وکیلی
سالروز تولد سازمان مجاهدین را به هموطنانم در هر کجا که هستند تبریک عرض میکنم. درود بر رهبر کبیر انقلاب مسعود عزیز که توانست در شرایط بغرنج داخلی و بینالمللی زنان و مردان انقلابی، فداکار، و وطنپرست را زیر یک پرچم در راه رهایی ایران و ایرانی متحد کند و در نبردی انقلابی این مقاومت را از گردنههای صعبالعبور و فراز و نشیبهای سخت و طاقتفرسا عبور داده و در آستانه پیروزی قرار دهد.
رژیم مدعیست که مجاهدین در ایران طرفدار ندارند اگر مجاهدین در بین مردم طرفدار ندارند نگرانی شما از چیست که بهخاطر پخش اندکی از برنامه مجاهدین در یک کانال تلویزیونی اینچنین بهم میریزید؟ اگر مجاهدین در داخل ایران طرفدار ندارند چرا با هزینه گزاف فقط در سال گذشته سی و دو فیلم، مستند و سریال بر علیه آنها ساختهاید . یکی از مهرههای رژیم میگوید: «ما در دهههای گذشته فکر میکردیم اگر به سازمان مجاهدین خلق کاری نداشته باشیم آنها از یادها میروند به همین دلیل بیست و چهار پنج سال از این سازمان غفلت کردیم تا وقتی خطر آن در همان سال ۸۸ عینی شد، من معتقدم ما اصلاً درباره سازمان مجاهدین خلق صحبت نکردهایم بنابراین وظیفه بعدی ما این است که تولیداتمان درباره مجاهدین را در مدارس و حتی دانشگاهها بهمن ۸۸ به نمایش بگذاریم (خبرگزاری مهر ۲۸ بهمن ۹۸).
خبرگزاری موسوم به دانشجو متعلق به سپاه پاسداران در تاریخ ۱۵ مهر ۹۸ مینویسد: «بحث و درس راجع به سازمان مجاهدین خلق دیگر گزینه قابل انتخاب نیست بلکه به یک اجبار تاریخی تبدیل شده است».
ساختن ۱۸۶فیلم مستند و سریال سفارشی و نوشتن ۵۲۷کتاب بر علیه مجاهدین چه چیزی جز وحشت رژیم از محبوبیت سازمان مجاهدین در میان مردم را نشان میدهد. البته آخوندها حق دارند وحشت داشته باشند. سرنگونی نزدیک است.
بجاست یادی هم بکنیم از دکتر کاظم رجوی که بهدست تروریستهای جمهوری اسلامی در این کشور بهشهادت رسید و حقوقبشر را با خون خود بر صخرههای پایدار تاریخ ایرانزمین نوشت. با هیچ زد و بندی نمیتواند جلوی جوشش خون او را گرفت. پرونده ترور دکتر کاظم نه تنها بسته نخواهد شد بلکه قاتلانش که در همین روزها لیستگذاری شدند باید به کیفر خود برسند. از اینکه به من گوش دادید متشکرم.
ندا امانی
با سلام و درود به خواهر مریم عزیز و بر همه یاران مقاومت که ۵۶سال در تمام روزهای سخت با این مقاومت بودند و هستند. آغاز ۵۶ امین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را به خلق قهرمان ایران تبریک میگویم.
من ندا از سوئیس مربی فوتبال لیگ دو زنان در اینجا هستم به این امید که روزی بتوانم در کنار سایر زنان و دختران ورزشکار میهنم در ایران آزاد فردا مدال طلا را برای کشورم بیاورم.
من در کشور سوئیس تحصیل کردهام و در این کشور زندگی و رفاه به بهترین صورت در دسترسم است، اما مگر میشود با مجاهدین بزرگ شده باشید و بعد ارزشهای انسانی که در آنها دیدی را نادیده بگیری و بروی دنبال زندگی راحت خودت. هرگز!
قبل از اینکه من به دنیا بیایم، مرد شریفی بهنام دکتر کاظم رجوی در این کشور فریاد سرکوب شدگان و دادخواه زندانیان قتلعام شده ۶۷ بود. به جرم همین دادخواهی بهدست تروریستهای رژیم در چند قدمی سازمان ملل به رگبار بسته شد. رژیم فکر میکرد با ترور دکتر کاظم فریاد دادخواهی را خاموش خواهد کرد اما خونی که از پیکر دکتر کاظم و دکتر کاظمها ریخت هزاران جوانه زده و گل داده و امروز تمام ایران به فریاد دادخواهی برخاسته.
این عکس دکتر کاظمه که خواهر بزرگتر من ویدا که بچه بود در بغلش است. امروز ما به رژیم این اجازه را نخواهیم داد که خون شهید بزرگ حقوقبشر را پایمال کند. هفته پیش در مورد ترور دکتر کاظم مقالهای با تیتر «سوئیس نباید در مقابل تروریزم ایران سر خم کند» نوشته بودم که در خبرگزاری سوئیس منتشر شد. قبل از انتشار، مدیر خبرگزاری از من سؤال کرد: «اگر اسم و عکس شما را چاپ کنیم، یک وقت نیایند شما را هم ترور کنند؟» بهشون گفتم خوب بکنند. خون من که از خون شهدایی که در قیام آبان شهید شدند رنگینتر نیست. مگر میتوان به این دلیل در برابر بیعدالتی سکوت کرد؟
ما ساکت نخواهیم نشست و صدای مردم ستمزده مون و کانونهای شورشی خواهیم بود. همین روزها به فراخوان خواهر مریم برای نجات جان نوید افکاری جواب مثبت دادیم، آرام و قرار نداریم و از هیچ تلاشی برای توقف اعدام او دریغ نمیکنیم. ما قلبمان با ایران، مردممان و قیام میتپد و بیش از همیشه ایمان داریم که سرنگونی زودتر از آنچه که خامنهای فکرش را بکند محقق خواهد شد.
درود بر کانونهای شورشی
درود بر شیر همیشه بیدار
درود بر اشرف سه سمبل ایستادگی و عشق و صداقت
درود بر خواهر مریم مهر تابانمان
زنده باد آزادی
حاضر حاضر حاضر
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - کانادا
احمد حسنی
با سلام به خواهر مریم، رئیسجمهور گرامیمان.
در هر تابستان دو سالگرد مهم را با هم گرامی میداریم: سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین و سالگرد سربدار شدن بیش از ۳۰۰۰۰زندانی سیاسی. این دو سالگرد خیلی بهم مربوط هستند چرا که قتلعام ۶۷ ربط مستقیم به کلمه مقدس مجاهد داشت. مگر نه اینکه کمیته مرگ از سربداران میپرسید مجاهد آری یا نه؟
برادر من محمود حسنی یکی از آنها بود. دانشجوی اقتصاد که در سال ۶۰ دستگیر و در سال ۶۷ در ۲۶سالگی سربدار شد. گل سرسبد و بهترین فرزند خونواده ما بود. محمود در ۱۴سالگی با هزینه خودش برای کودکان کتابخانه راه انداخته بود. پدر و مادرم به او افتخار میکردند. همبندیهاش از او بهعنوان سمبل مقاومت و شاخص اسم میبردند. وقتی در زندان بود یکروز کسی به او گفته بود چند سطر توبه نامه بنویس که بیایی بیرون از زندان. محمود در جواب آیه سوره یوسف را خونده بود که: قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ زندان برایم بهتر از آن چیزی است که تو مرا به آن دعوت میکنی.
از جوشش خون محمود، دخترم ندا سر برآورد که مشعل فروزان شد. آخه او خیلی تحت تاثیر عموی مجاهدش قرار داشت و او را الگوی خودش میدانست.
از بذری که توسط حنیف کاشته شد شجره طیبه مجاهدین رویید که با رنج و خون شهدای سرفراز این راه روئید و در هر زمان ثمره و میوه متناسب و ضروری برای آن دوران را بار آورد. در این مسیر ارتش آزادیبخش پرچم صلح و آزادی را برافراشت و در ادامه راه شکوهمند آن امروز شاهد شکوفایی کانونهای شورشی در سراسر میهن اسیرمان ایران هستیم. ولی بخدا برای من و ما مثل روز روشن است که در رگهای این کانونهای شورشی قهرمان خون محمودها جریان دارد و آتشی که از مشعلهای فروزانی چون ندا و صدیقه برخاست برای محقق کردن فرمان آتش جواب آتش الهامبخش آنهاست.
این خونفشانیها در این ایام در حال بهبار نشستن و به ثمر رسیدن است، جنبش دادخواهی با پیشتازی خواهر مریم، هم در داخل و هم در خارج ابعاد بیسابقهیی به خود گرفته است، جوانانی که سالها بعد از قتلعام بدنیا آمدهاند به این جنبش پیوستهاند... جنبش دادخواهی با جنبش برای سرنگونی رژیم به هم آمیخته است، چیزی که رژیم را بیشازپیش به وحشت انداخته است.
رژیم برای ممانعت از روند سرنگونی به هر خس و خاشاکی چنگ میزند، از جمله از طریق یک مزدور نفوذی حقیر بهنام مصداقی درصدد بر آمد تا جنبش دادخواهی را به انحراف ببرد و شاگرد جلادی که از سال ۱۳۶۰ نوچه لاجوردی بوده است، را بهمثابه صاحب عزا جابزند و نگذارد جنبش دادخواهی بیخ پیدا کند! فکر میکرد با استفاده از دژخیم حمید نوری میتواند این نفوذی نابکار را سفیدسازی نموده و بهعنوان نماینده زندانیان و شهیدان قتلعام جابزند اما غافل از آن بود که صاحب خون واقعی یعنی مجاهدین و رهبری آن، این شیادی و فریبکاری را نقش بر آب میکنند. آنها باید از روزی بترسند که باید در برابر مردم ایران پاسخگوی خیانتهای امروزشان باشند.
متشکرم.
فرشته دانشفر
سلام میکنم خدمت خواهر مریم و آغاز ۵۶امین سال تولد سازمان مجاهدین را بهشون تبریک میگویم.
من از سال ۵۶ که فقط ۱۶ سالم بود از طریق برادرم محمدرضا که بعدها در قتلعام ۶۷ در سن ۳۲سالگی سر بدار شد با سازمان مجاهدین آشنا شدم. بهعنوان یک نوجوان از مهدی رضایی گل سرخ انقلاب انگیزه میگرفتم و در تظاهراتهای ضد شاه عکس او را بلند میکردم. در دبیرستان افتخار این را داشتم که تحت مسئولیت اشرف زنان مجاهد، اشرف رجوی و خواهر گرامی سهیلا صادق فعالیت کنم که تحولی در زندگیم بود. مناسبات پاک و بیغل و غش در بین کادرهای سازمان، سختکوشی و برداشتن بار مسئولیتهای تشکیلاتی، هیچ چیز را برای خود نخواستند و همواره خود را فدای جمع کردن، اصالت را به جمع دادن و از فردیت خود گذشتن، ارزشهایی بودند که در وجود این خواهران چشمگیر بود و من از آنها بسیارآموختم.
در سال ۶۷ بهدلیل اختناق از ایران خارج شدم. اخبار جنایتهای رژیم را که میشنیدم مثل خنجر به قلبم فرو میرفت. احساس نیاز میکردم که کاری برای مردمم بکنم ولی سؤال این بود: چه کاری و با چه جمعی؟ تنها یک سازمان را میشناختم که با جدیت حتی لحظهای از مبارزهاش برای سرنگونی آخوندها و آزادی ایران کوتاه نمیامد: سازمان مجاهدین.
رژیم تلاش میکند اینرا جا بیندازد که جنگ مجاهدین با نظام ولایت فقیه ریشه در قدرت طلبی آنان دارد. آخر کافر همه را به کیش خود پندارد. یادم هست بعد از انقلاب یکی از همین آخوندهای حکومتی برای جذب برادرم محمدرضا که دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران بود واز هوش و نبوغ خاصی برخوردار بود بهطوریکه در کنکور سراسری سال ۵۴ رتبه دوم را بهدست آورده بود پیشنهاد کرده بود از سازمان فاصله بگیرد تا بهترین موقعیت شغلی را برای او در رژیم فراهم کند. برادرم در پاسخ به او گفته بود ما انقلاب نکردیم تا به شغل و منصب برسیم. ما خواهان این هستیم که مردممان در پرتو همه آزادیهای فردی و اجتماعی از امکانات برابر برخوردار شوند.
بله اگر مجاهدین مثل خیلیهای دیگر جاهطلب بودند بیش از ۴دهه در جنگ با استبداد مذهبی خونریز دوام نمیآوردند. آنها بهدنبال حاکمیت مردمی هستند و آنرا با سرنگونی رژیم بهدست خواهند آورد. اینرا امروزه همه مردم هم فهمیدهاند. حقانیت مجاهدین در میان مردم خودش را به اثبات رسانده و چیزی به پایان حکومت جبار و خونریز باقی نمانده.
متشکرم.
شهرام گلستانه
فضلالله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما
با تشکر از اینکه چنین فرصتی، در مراسم آغاز پنجاه و ششمین سالگرد سازمان پرافتخار مجاهدین در اختیار من گذاشته شده، به رهبری مقاومت و مسئول اول سازمان مجاهدین تبریک میگویم.
در این مراسم باشکوه اجازه میخواهم در مورد یک مسأله مهم یعنی تشکیلات مجاهدین صحبت کنم.
این روزها رژیم درمانده آخوندی که در تمامی زمینههای داخلی و بینالمللی، اقتصادی و سیاسی در بنبست کامل دست و پا میزند تنها برونرفت خود را در ممانعت از پیشروی این مقاومت میداند.
به این منظور دو سلاح در دست دارد، تروریزم و شیطانسازی علیه مقاومت.
خوشبختانه توطئههای تروریستی رژیم تاکنون در نطفه خفه شده که نمونه بارز آن دادگاه بلژیک است که یکی از کارکشتهترین دیپلمات تروریستهای رژیم اسدالله اسدی بهدلیل تلاش برای انفجار گردهمایی سالانه مقاومت در ویلپنت در آن محاکمه میشود.
در زمینه شیطانسازی و لجنپراکنی تجربه نشان داده که رژیم این جنگ کثیف خود را بر روی تمامی سرمایههای مقاومت که پیروزیهای مردم و مقاومت و مجاهدین بر آن بنا شده متمرکز میکند.
از میان این اهداف تهاجم به تشکیلات و سازمانیافتگی مقاومت یکی از جدیترین میدانهای بمباران و جنگ روانی و محور مشترک حملات رژیم میباشد. مهماتش کلماتیست مانند سکت، فرقه، مناسبات غیردموکراتیک، کیش شخصیت و لاطائلاتی از این دست.
البته بهنظر ما اتفاقاً تا آنجا که به انتخاب هدف برمیگردد، دشمن ما کاملاً درست تشخیص داده و هدف را درست انتخاب کرده. چرا که بهخوبی میبیند که یکی از پایهایترین عوامل پیروزیهای این مقاومت و مجاهدین در نبردش برای سرنگونی آخوندها تشکیلات مجاهدین است.
اگر از آخرین پیروزیهای سیاسیمان شروع کنیم یعنی کهکشان کهکشانها، آن هم پیروزی عظیمی که دوست و دشمن به آن اعتراف کردند، خواهیم دید که راز مادی پیروزی ما، در داشتن تشکیلات منسجم و علمی نیروهای اشرفنشان بود و این واقعیت نتیجه جمعبندی تمامی انجمنهای ایرانیان که در سراسر جهان دستاندرکار ساختن این پیروزی بودند میباشد، بدون شک بدون داشتن تشکیلات مناسب و منسجم، انجمنهای ایرانیان قادر به آفریدن این پیروزی و پس راندن ویروس کرونا نبودند، یعنی این تشکیلات انجمن ها بود که ما را قادر کرد در سختترین شرایط ناشی از حضور ویروس کرونا آنرا بر علیه ویروس ولایت پس برانیم و این پیروزی را بیافرینیم. در واقع سازمان مجاهدین، قادر شده که درخت تشکیلات را که حنیف کبیر و یارانش در سال ۴۴ کاشته بودند به عالیترین سطح شکوفایی برساند. وقتی که سالهای ۴۴ و ۴۵ اولین سؤال پایهیی در مجاهدین مطرح شد که مبارزه چیست؟ و پاسخ آن داده شد که مبارزه علم است از همانجا سازمان مجاهدین کوشید از جمله قوانین و قواعد علمی داشتن یک تشکیلات انقلابی را کشف کند و در هر گام این اصول و تجارب را متناسب با شرایط ارتقاء دهد و با پرداخت مشخص بهای زندگی جمعی به سطح فعلی برساند.
وجود تشکیلات، با متکی بر سانترالیزم دموکراتیک یکی از وجوه تمایز مجاهدین با سایر جریانهای سیاسی در طول ۵۵ سال گذشته است. این پدیده ارزشمند و تاریخی البته بدون اتکا به یک ایدئولوژی اصولی و رهبری ذیصلاح نه بهوجود میآمد و نه استمرار پیدا میکرد. دشمن هم از قضا همانطور که اشاره کردم همین رهبری را هدف قرار میدهد وقتی نمیتواند با اعدام و کشتار و ترور مجاهدین و رهبریش را از صحنه حذف کند نوبت به شیطانسازی و لجنپراکنی و یاوهگویی میرسد. ماشین دروغ رژیم علیه رهبر مقاومت ایران به راه میافتد و از هیچ چیزی فرو گذار نمیکند. آنها بدین وسیله میخواهند مقاومت را بیاعتبار کنند و یا میخواهند اراده ما را در مبارزهمان متزلزل کنند و میخواهند بر طرفهای خارجی تاثیر بگذارند هر هدفی که دارند بیهوده آب در هاون میکوبند. اعتبار نداشته خود را بر باد میدهند و ایمان ما را به راهمان صد چندان میکنند. من و هزاران ایرانی مانند من از خلال دروغپردازیهای رژیم علیه برادر مسعود و سازمان مجاهدین این حقیقت را لمس کردیم که تا چه اندازه رژیم از این مقاومت وحشت دارد و تا چه اندازه ما در مسیر درستی قرار گرفتهایم.
درست است که مانند تمامی سرمایهها، نقطه تکاثف و تبلور تشکیلات، بدنه اصلی سازمان مجاهدین میباشد ولی امروز آنقدر این امر در کمیت و کیفیت گسترش یافته و این تجارب به اشرفنشانها در خارج کشور و کانونهای شورشی در داخل کشور منتقل شده که آنها نیز متناسب با شرایط خاص خودشان از تشکیلات علمی یعنی تشکیلاتی مبتنی بر قوانین عام کارجمعی و پیشبرد اهداف انقلاب و مبارزه در راستای سرنگونی برخوردارند.
البته این کیفیت بهطور خودبهخودی بهدست نیامده بلکه ما مفتخریم که گزارش کنیم که خوشبختانه در دورههای قبل از آغاز یورش کرونا انجمنهای ایرانیان در کشورهای مختلف از جمله انجمن ... ... . . … که من آنرا نمایندگی میکنم در آموزشها از آخرین تجارب تشکیلاتی مجاهدین برخوردار شدیم و به این ترتیب توانستیم سلاح تشکیلات را چه برای دفاع و چه برای حمله بهدست بگیریم.
آخرین سخن اینکه اگر انسان وجه تمایزش با موجودات قبل از خودش، در حیات اجتماعی متبلور میشود تشکیلات انقلابی عالیترین شکل مادیت یافتن این حیات اجتماعی است که میتواند با آن بر جبرها چیره شود و اهداف را قابل حصول کند.
بهطور خلاصه: تشکیلات گام بلندی در پرتاب ما بجلو در این مرحله و در راستای سرنگونی است.
درود بر بنیانگذاران کبیر سازمان مجاهدین خلق ایران
درود بر رجوی
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - فرانسه
علی فاطمی
با سلام و هزاران درود به مردم و خلق قهرمان ایران، مجاهدین وطنپرست و بیبدیل تاریخ ایران.
درودهای بیکران به کانونهای شورشی بالاخص جوانان دلیر و بیباک که با فعالیتها و از جان گذشتگیهایشان برق از سر رژیم و هر چه بسیجی و سپاهی هست پراندهاند.
پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین را به تمامی مردم با شرف و غیور ایران تبریک میگویم.
من در قیام و اعتراضات سال ۸۸ در ایران بودم و بعد از آن از ایران خارج شدم. در خارج از ایران در تمامی قیامهای بعدی همچون قیام بزرگ ۹۶ و قیام ۹۸ در خارج از کشور فعالیت داشتهام. امروز میخواهم حول دو چیز شهادت بدهم:
اول نقش مجاهدین در داخل کشور. واقعیت این است که مردم ایران از مجاهدین امید و الهام میگیرند. سازمانی که یکه تاز با تکیه بر کانونهای شورشی خود رژیم دیکتاتوری فعلی ایران را طوری به زانو درآورده که خود خامنهای ملعون به زبان آمده و اعتراف به نقش چشمگیر مجاهدین در ایران میکند.
دومین چیزی که میخواهم حول آن شهادت بدهم این است که در خارج از ایران یک صدا هست که خستگیناپذیر و خاموشی ناپذیر برای احقاق حقوق مردم ایران فریاد میزند و آن صدای این مقاومت است که در کانونش مجاهدین قرار دارند.
هر کس که صادقانه میخواهد سهمی در آزادی ایران از یوغ آخوندها داشته باشد بلافاصله خودش را در کنار مجاهدین پیدا میکند. من هم این شانس را داشتم که در خارج از ایران کنار مجاهدین قرار بگیرم و با الگوهایی که در میان آنها دیدم بهعنوان یک اشرفنشان هر لحظه جنگاور در برابر رژیم بایستم.
بودند جوانانی که در داخل ایران جلوی این رژیم ایستادند ولی وقتی به خارج از ایران آمدند جاذبههای زندگی آنها را به خود جلب کرد و برد. اما من درستترین انتخاب زندگیم را که مجاهدین بودند کردم و الآن بسیار مفتخرم که با سازمان و مجاهدانی در ارتباط هستم که با گرفتن درس انسانیت و وطنپرستی از این عزیزان توانستهام در مسیر آزادی مردم و میهنم بجنگم.
درود بر رجوی و تمامی مجاهدان و اشرفنشانان غیور و میهنپرست.
همینجا سلام میکنم به فرمانده کل ارتش آزادیبخش و میگویم برادر اسم مرا هم بنویس.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - اتریش
احسان آیتاللهی
"مرزبندی اصلی، نه بین با خدا و بیخدا بلکه بین استثمار شونده و استثمار کننده است." این کلام محمد حنیفنژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران است. سخنی که چراغ راه مجاهدین در سفر ۵۶ساله آنهاست. مسیری که من هم در این سالها افتخار رهروی آنرا دارم.
او که نمایندهٔ دانشجویان دانشکده کشاورزی در جبهه ملی بود سال ۴۱ برای اولین بار از طرف ساواک دستگیر شد و در زندان قزل قلعه با آیتالله طالقانی آشنا شد.
او اهل مطالعه و بحث بود. تاریخ ادیان، تاریخ علوم، عصر خردگاریی، اگزیستانسیالیسم و کتابهای برتراند راسل، فروید و بازرگان با کاوشگری و نقادی مطالعه میکرد و ساعتها با افراد مختلف به بحث میپرداخت.
او به شناخت دقیقی از مذهب ارتجاعی و آخوندها رسیده و دریافته بود که مذهب و پیغمبر و امامان، برای آخوندها، نه اعتقاد و آرمان، بلکه وسیلهٔ کسب و کار و نان خوردن است.
در آن روزگار جو غالب این بود که اسلام مدافع استثمار و طبقات ستمگر است. ایدئولوژی جاذب برای انقلابیون، مارکسیسم بود که زیر برق انقلابهای ویتنام، کوبا، چین و شوروی همه جا را فراگرفته بود. حالا انقلابیون مسلمان چطور میتوانستند این غبار ارتجاعی را از چهره اسلام بزدایند و سراغ منطق دیالکتیک و تکامل بروند؟ آخر در آن روزگار بحث تکامل و استثمار از نظر آخوندها کفر و نفاق بود.
همین بود که پس از دستگیری حنیفنژاد، شاه میخواست او اعلام کند اسلام با مارکسیسم در جنگ است. اما او در مقابل این توطئه ایستاد و تأکید کرد دین ما دین آزادگی است. قبل از اعدام وقتی در آخرین دیدار پدرش از او پرسید "واقعا نمیتوانید کاری کنید که اعدام نشوید؟" محمد جواب داد امکان ندارد با این رژیم سازش کنیم و ما راه امام حسین را انتخاب کردیم.
آری اسلام اصیل، اسلام دموکراتیک و اسلام بردبار، اسلام ضدبهرهکشی، هم برای شاه و هم برای آخوندها وحشتناک بود. شاه به آن میگفت مارکسیست اسلامی و آخوندها میگویند منافق و یک مشت اپوزیسیوننما که در عمل توسط وزارت اطلاعات و نیروی قدس هدایت میشوند، از هیچ دشمنی و خصومتی با مجاهدین فروگذار نمیکنند
من به تجربه آموختهام که مجاهدین با ایمان به همین اسلام انقلابی و اصیل، آن هم با حضور یک زن مسلمان در رأس آن، بیش از هر کسی در ایران مدافع جدایی دین از دولت، و دفاع از دمکراسی حقیقی، به حاکمیت مردم هستند، بگذارید یک قدم جلوتر بردارم، طرح جدایی دین و دولت در یک کشور اسلامی مانند ایران بدون وجود چنین مجاهدینی امکانپذیر نبوده و نیست. کما اینکه این مجاهدین با این نظرگاهها و با این درجه از خود گذشتگی و وفاداری به آرمانهایشان تضمین دمکراسی و همبستگی و وحدت ملی در ایران فردا هستند.
بگذارید سخنم را با دستخط حنیف کبیر تمام کنم که سرچشمه همه این خوبیهاست.
این دستخط خود اوست. (صفحه حاوی وصیتنامه از کتاب بنیانگذاران را جلوی دوربین میگیرم).
درود بر او روزی کهزاده شد، روزی که بهشهادت رسید و روزی که آرمانش به تحقق خواهد پیوست.
رکسانا صادقپور
اسم من رکسانا صادقپور است. من ۲۱ساله هستم و در استرالیا به دنیا آمدهام و هیچگاه ایران را ندیدهام، ولی همیشه قلبم با مردم ایران است و آرزو دارم که یک ایران آزاد را ببینم.
پدر و مادرم بهخاطر هواداری از مجاهدین و بهخاطر اینکه یک حکومت دیکتاتور در ایران حاکم است، مجبور به ترک کشور شدند. من از سن کودکی همیشه بهمراه پدر و مادرم در تظاهراتها در حمایت از دموکراسی و آزادی و حقوقبشر شرکت کردهام.
من میدانم که مجاهدین برای آزادی و ارزشهای انسانی مبارزه میکنند. من همچنین میدانم که مجاهدین از همه چیز خود گذشتهاند و زندگی خود را فدا کرده تا آزادی و حقوقبشر و عدالت اجتماعی برای مردم بیاورد. و این نیاز مردم است .
من بهعنوان یک جوان بسیار خوشحالم که ایران یک سازمان مانند سازمان مجاهدین دارد و این بزرگترین تضمین پیروزی و آزادی مردم ایران است.
من از مجاهدین حمایت میکنم چون میدانم که مجاهدین برای آزادی بیان، برای آزادی پوشش، برای برابری حقوق زن و مرد، برای لغو حکم اعدام، برای جدایی دین از دولت و آزادی زندانی سیاسی مبارزه میکنند.
من میدانم که با مجاهدین صلح و ثبات به منطقه و آزادی و دموکراسی به ایران خواهد آمد.
الان در اینجا اوایل صبح روز ۶ دسامبر میباشد و در کنار من نمایندگان چند نسل از زنان ایران نشستهاند از جمله مادر بزرگم، عمه و دختر عمهام. ما نمایندگان نسلهایی از زنان ایرانی هستیم که خواهان اجرای عدالت در مورد سران جنایتکار جمهوری اسلامی بهخاطر ۴دهه کشتار و شکنجه و آزار و اذیت علیه مردم ایران بودهاند، میباشیم.
در آخر میخواستم که پنجاه و ششمین سالروز تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین را به همه شما مردم ایران و جوانان انقلابی و شورشی تبریک بگویم و همچنین از همه شما تشکر کنم که چنین مبارزه سهمگینی را در پیش گرفتهاید.
با تشکر از همه شما
ناتالی ازلی
با سلام و درود خدمت خواهر مریم و برادر مسعود و همه مجاهدین، کانونهای شورشی و هموطنانم بهخصوص در کرمانشاه و کردستان.
با وجود اینکه سالهای زیاده که محکوم به دوری از وطن شدیم اما هر وقت خبر درد و رنج مردم کرمانشاه و کردستان را میشنوم قلبم عمیقاً به درد میاد. دلم بری ای مردم بیپناه میسوزه که چطور تحت حاکمیت آخوندها از هر نظر تحت فشار هستند، هم سرکوب میشوند، هم چپاول میشوند، در کرونا بهحال خود رها میشوند.
یکی از دلایل اینکه من در کنار مجاهدین ایستادم همینه که دیدم چطور در عمل این سالها نه در حرف بلکه در عمل از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی دفاع کردند. اولین بار حمایت مجاهدین از ما اقلیتها را در سال ۵۸ در سخنرانی برادر مسعود در دانشگاه تهران شنیدم. در سالهای بعد هم این مجاهدین و شخص برادر مسعود بود که نشان داد این فقط حرف نیست و در طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان همه چیز را ریز به ریز نشان داد و تصویر روشنی به همه داد که چگونه از حقوق مردم کرد دفاع میکند.
نمونه دیگر وقتی که در کرمانشاه و کردستان زلزله شد این خواهر مریم بودند که از کانونهای شورشی خواستند به داد مردم برسند و کمک بکنند. حتی از کمکهای مالی که در همیاری برای مقاومت جمع شده بود برایشان فرستادند. همینطور میخواهم از زندگی پر رنج کولبرها بگویم که برای یک لقمه نان مجبورند به کوه بزنند و پاسدارای کثیف خامنهای در کمین هستند تا به آنها شلیک کنند.
مردم کرد خیلی خوب میدانند که چه کسی به فکر آنهاست و برای رهایی آنها خودش را به آب و آتش میزند و وجود کانونهای شورشی در خطه کردستان این را بهخوبی نشان میدهد.
من بهعنوان یک کرد در سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین میخواهم بگویم که سرنگونی نظام ولایت فقیه محتومه، مردم محروم کرد در کنار کانونهای شورشی و حامی و پشتیبان آنها هستند، در قیام آبان هم همه این را به چشم دیدند.
دور نیست روزی که تمام ایران از شر آخوندهای وطنفروش خلاص بشوند و مردم کرد هم از زیر دههها ستم مضاعف شیخ و شاه بیرون بیایند.
درود بر مجاهدین خلق
درود بر خلق کرد
منهم در کنار مجاهدین برای هر جنگی آمادهام. حاضر حاضر حاضر
غزل افشار- ایتالیا
به خواهر مریم عزیز سلام میکنم و پنجاه و شش ساله شدن سازمان مجاهدین رو بهشون تبریک میگویم.
من غزل هستم از ایتالیا. مادرم مجاهد در اشرف۳ است و پدرم وقتی فقط ۴ سال داشتم بهدست رژیم کشته شد. اسم پدرم رو که امیر بود روی پسرم گذاشتم تا وقتی بزرگ شد به پدربزرگش افتخار کند.
اما من فقط بهخاطر اینکه پدر و مادرم مجاهد بودند به سمت سازمان نیامدم. وقتی بزرگ شدم روزی به یک فیلم از خانوادهامان برخوردم که پدرم آن را گرفته بود. این فیلم نشان میداد که خانواده ما یک خانواده خوشبخت پر از عاطفه بود و پدر و مادرم به من که تنها دخترشان بودم خیلی علاقه داشتند. از دیدن این فیلم تکان خوردم و برایم سؤال شد که چرا پدر و مادرم که یک زندگی ساده و راحت داشتند مسیر دیگهای را انتخاب کردند؟ خیلی بهش فکر کردم و به جواب رسیدم. آنها از خانواده خودشان گذشتند تا خوشبختی و راحتی را برای میلیونها خانواده ایران بیاورند. من که خودم مادر هستم خیلی خوب میفهمم برای مادرم اینکه کودکش را نبیند چقدر سخت بوده. چرا این انتخاب سخت را کرد؟ او مبارزه با رژیم را انتخاب کرد تا میلیونها کودک دیگر ایرانی زندگی راحت داشته باشند و مجبور نباشند در فقر و بدبختی زندگی کنند. من از انتخابهای پدر و مادرم توانستم ارزشهای بالای مجاهدین را بشناسم و اینطوری بود که جذب سازمان شدم و انتخاب کردم منهم هر کاری از دستم بربیاد برای سازمان بکنم. حتی وقت کمتری با پسرم که خیلی دوستش دارم بگذرانم تا بتوانم وقت بیشتری برای مبارزهام با رژیم بگذارم و به سهم خودم به سرنگونی رژیم سرعت بدهم. آخر از مجاهدین یاد گرفتم که کودکان محرومی که در ایران زیر دست و پای آخوندها له میشوند را مثل پسر خودم و حتی بیشتر از پسر خودم دوست داشته باشم.
در آخر صحبتهایم میخواهم به کانونهای شورشی درود بفرستم. خیلی برایشان احترام قائلم و به آنها افتخار میکنم و میخواهم حالا که صدای مرا میشنوند به آنها بگویم شما مایه شرف و افتخار کشور عزیز ما ایران هستید. ایکاش میتوانستم در کنار شما باشم ولی حالا که اینجا هستم به شما قول میدهم که در هر کجا صدای شما خواهم بود. شما تنها نیستید. همه ما با شما هستیم و با کمک هم ایران را آزاد خواهیم کرد.
به خواهر مریم هم میگویم: حاضر حاضر حاضر
دکتر یوسف لسانی
آغاز پنجاه و ششمین سال پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران بر همه مبارک. درود بر خواهر زهرا مسئول اول عزیز سازمانمان و سلام بر خواهر مریم و برادر مسعود رهبران مقاومت مردم ایران . من امروز میخواهم به موضوعی که حرفه من مربوط میشود اشاره کنم.
امروز ویروس کرونا در میهن ما بالغ بر صدهزار قربانی گرفته و این به نسبت جمعیت از هر جای دیگه دنیا بیشتره. این ویروس در پناه کرونای ولایت تونسته اینطوری قتلعام کند. خامنهای گفت باید کرونا رو تبدیل به یک فرصت کرد یعنی باید از اون سپری برای حفظ رژیم و جلوگیری از قیام ساخت. اما برادر مسعود از روز اول گفت ویروس کرونا و کرونای ولایت را باید با هم در هم بشکنیم، و مجاهدین در ۷ماه گذشته حتی یک روز نیست که آمار جانباختگان کرونا در ایران را برملا نکنند. نقشه خامنهای این بود که با دریغ امکانات از مردم بیدفاع و رها کردن اونها بحال خود در کرونا بالاترین تلفات رو بگیرد تا جلوی قیام گرفته بشود و بعد برای مردمی که خودش آنها را به کشتن داده اشک تمساح بریزه که بر اثر یک بلای آسمانی مردهاند. نه. مجاهدین اجازه این عوامفریبی رو نمیدهند!
وقتی کنفرانسهای آنلاین پزشکان هوادار سازمان برای پاسخ به سؤالات مردم و دادن رهنمودهای پزشکی به آنها برگزار شد فحاشی اوباش بسیجی در فضای مجازی شروع شد. وقتی شوراهای مردمی در پاسخ به فراخوان خانم رجوی به کمک مردم شتافتند سروکله اطلاعاتیهای نظام پیدا شد که جلوی اینکارها را بگیرند. ای مرگ و ننگ بر همه آنها که حتی در کرونا کمک به مردم بیدفاع را برنمیتابند.
پیامهای مکرر رهبر مقاومت آقای رجوی از همان روزهای اول کرونا که داراییهای مردم ایران که توسط خامنهای و سپاه پاسداران و بنیاد مستضعفین وووو غصب شده باید در کرونا خرج مردم بشه باعث شد حتی صدای نمایندههای مجلس رژیم هم دربیاید و خامنهای آچمز شد. بهنحوی که شخصاً ناگزیر به پاسخگویی شد. اخیراً هم آقای رجوی گفتند که ایران به دو ارتش نیاز ندارد، سپاه پاسداران باید منحل بشود و تمام امکانات و هزینههای آن صرف جلوگیری از قتلعام مردم در کرونا بشود.
بله دوستان، جنگ مجاهدین با نظام ولایت فقیه در طول ۴۲سال گذشته همینطور بوده. کافی است یک لحظه در ذهنمان مجاهدین را از صحنه سیاسی ایران حذف کنیم تا بفهمیم در ایلغار آخوندها برای قرنها چه بر سر ایران و ایرانی میآمد. دشمنی هیستریک رژیم و مزدوران و حامیان و لابیهایش با مجاهدین و شخص مسعود از همین واقعیت ناشی میشود. بیجهت نیست که در دوران کرونا این دشمنیها و لجنپراکنیها علیه مسعود تشدید شده است، اما از قضا سرکنگبین صفرا فزود و این تشبثات رژیم تنها نفرت و انزجار مردم ایران از رژیم آخوندی را تشدید و عزم آنها برای سرنگونی رژیم مضاعف میکند و انگیزه ما را در پیروی از راه و پیام مسعود و جنگ هر چه بیشتر دو چندان میکند.
متشکرم.
سانا ستوده- نروژ
سلام میکنم به خواهر مریم و مجاهدین اشرف۳ و همه هموطنان عزیزم، بهخصوص به زنان و دختران شجاع در کانونهای شورشی.
من سانا هستم، ۲۸سالمه در کشور سوئد بزرگ شدم. هر چند بهدلیل خانوادهام، دایی شهید، عمو و خواهر مجاهدم پیوندهایی با سازمان دارم، اما همیشه برایم بسیار مهم بود که خودم آگاهانه انتخاب کنم که میخواهم در این مسیر بمانم یا نه و به این انتخاب با مطالعاتم درباره سازمان و کار کردن در کنار مجاهدین رسیدم.
ابتدا که با مجاهدین از نزدیک کار کردم، از خصوصیات و کیفیت آنها دچار شگفتی میشدم. از اینکه دنبال خودشان نیستند، مهربانند و همه چیز را مثبت میبینند. اما آنچه بهطور خاص چشمم را گرفت و باعث شد به سمتشان کشیده شوم، دیدگاهشان نسبت به توانمندیهای زن بود. من هرگز چنین چیزی را حتی در دموکراسیهای غرب ندیدم.
در سازمان مجاهدین، رهبری و فرماندهی در دست زنان است اما در کشورهای اروپایی فرماندهی در دست مردان است نه به این دلیل که زنان شایسته و باصلاحیتی وجود ندارند، بلکه بهدلیل فرهنگ و ساختار ناعادلانه در جهان. سازمان مجاهدین این فرهنگ و ساختار جنسیتی ناعادلانه و نابرابر را بهم زده و در عمل نشان داده که زنان توان رهبری دارند و در نهایت این زنان هستند که دنیا را تغییر خواهند داد.
اولین بار که سخنرانی خواهر مریم و شعار الهامبخش "میتوان و باید" او را شنیدم، برای همیشه در وجودم نشست. خواهر مریم با این شعار تا به امروز پیش رفته و آن را در عالم واقعی پیاده کردهاند. با استحکام و استواری شان در برابر مشکلات و با فداکاریها و پیگیریهای خستگیناپذیرشان در هدایت جنبش و البته تحقق بعدی شعار میتوان و باید او، سرنگونی رژیم ملاهاست.
بی صبرانه منتظر روزی هستم که زنان ایران که تحت شدیدترین تبعیض جنسیتی و نابرابری قرار دارند، بتوانند از وجود خواهر مریم و دمکراسی که او برایشان میآورد بهرهمند بشوند و در کنار زنان مجاهد استعدادهایشان شکفته شود. درست مثل آنچه که من افتخارش را داشتم.
بنابراین تا رسیدن مردمم به آزادی آرام نخواهم گرفت و دوشادوش مجاهدین خواهم جنگید.
مرگ بر خامنهای
زنده باد آزادی
درود بر رجوی
حاضر حاضر حاضر
بهروز مقصودی
با سلام و گرمترین درودها
اجازه میخواهم در شروع صحبت هایم آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین را به مسئول اول سازمان مجاهدین خانم زهرا مریخی تبریک بگویم.
سازمانی که حنیف کبیر بنیان گذاشت و تحت رهبری مسعود رجوی به بزرگترین سازمان سیاسی ایران و نیروی محوری مقاومت ایران در مقابل هیولای استبداد مذهبی تبدیل شد.
همچنین درود میفرستم به خانم مریم رجوی بهخاطر نقش پیشتازی ایشان در مبارزه برای رهایی زنان ایران که ثمره آن رهبری سازمان مجاهدین طی ۳۰ سال گذشته توسط زنان مجاهد است. امری که در هیچ سازمان انقلابی و یا حتی حزب سیاسی سابقه ندارد.
همه حرفها توسط سخنرانان دیگر زده شد. بهمین دلیل من صحبتهایم را در چند محور خلاصه میکنم.
امروز کشور ما در یکی از حساسترین دوران تاریخ خودش قرار دارد. آخوندها برای بقای نظام منحوسشان از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند. ولی صحنه واقعی امروز ایران با جنایات آخوندها تعریف نمیشود بلکه با مقاومت مردم ایران و با کانونهای شورشی تعریف میشود. با قیام آبان و دی ۹۸ و فریاد مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی تعریف میشود.
دوران عوامفریبی به پایان رسیده. هم برای آخوندها و هم برای مدعیان دیگر. امروز در ایران یک قطببندی وجود دارد. در یکطرف مردم و مقاومت ایران قرار دارند و در طرف دیگر رژیم و هر آنکس که تحت هر نامی عملاً در جبهه رژیم قرار گیرد.
یک نمونه بسیار روشن، موضوع تحریمها علیه رژیم است که این روزها بحث آن هست. کسانی که در پوش دلسوزی برای مردم ایران با تحریم رژیم از جمله تحریم تسلیحاتی مخالفت میکنند در واقع خدمتگزاران رژیم آخوندی هستند. طی دو دهه گذشته درآمد ایران از نفت بالغ بر هزار میلیارد دلار بوده ولی این درآمد مطلقاً صرف رفاه مردم نشده و امروز مردم ما از مینیمم معیشت، مسکن و درمان آن هم در مقابل ویروس کرونا محروم هستند. درآمد نفت صرف سرکوب مردم ایران شده و یا در اختیار گروهای تروریستی در منطقه قرار گرفته. پس اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل که فشار بر روی رژیم چپاولگر است تماماً به نفع مردم ماست و ما این صدا را فعالانه انعکاس خواهیم داد.
در انتها تأکید میکنم به یمن مبارزه مجاهدین، به یمن فداکاری مجاهدین و بهای سنگینی که پرداختهاند دوران عوامفریبی به پایان رسیده است. بهمین دلیل، فارغ از اختلافات عقیدتی، امروز حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران یک وظیفه ملی و میهنی است.
با تشکر از شما
فاطمه سرحدی- نروژ
با سلام به رئیسجمهور عزیزمان خانم مریم رجوی که امیدوارم بهزودی زود جشن آزادی را همراه ایشان در ایران آزاد برگزار کنیم.
من اهل استان سیستان و بلوچستان و از شهر زاهدان هستم، استانی که مردمش در فقر و ستم مضاعف حکومت آخوندها زندگی میکنند.
مردمی که مجبورند برای امرار معاش و لقمه نانی بخور و نمیر به شغلهایی همچون سوختبری روی آورده و در این راه گاها جانشان را هم زیر گلوله پاسداران ستم از دست میدهند.
در سرزمین من روایت آب برای هزاران کودک روایت خون دل خوردن است و آب گوارا حسرتی بر دل کودکان و مادران داغدیده است چرا که کم نیستند دختران کوچکی که مجبورند که برای تأمین آب آشامیدنی کیلومترها پیاده راه بروند و بسیار اتفاق میافتد که در (هوتک) چاه افتاده و غرق میشوند.
من از سنین نوجوانی تمام دردها و رنجهای مردمم را بهخصوص زنان را لمس میکردم و دنبال گمگشتهای بودم که بتواند مرهمی روی دردهای مردم بلوچ بگذارد. در ابتدا طرفدار گروههای مارکسیستی بودم. از سه دهه قبل با مجاهدین آشنا شدم. رابطهام با مجاهدین از وحدت شروع نشد. در ابتدا سؤالات زیادی در موردشون داشتم مثلا اینکه ۳۰خرداد چرا؟ آیا ۳۰خرداد مجاهدین موجب خشونت نشد؟ ارتباطم را با آنها بیشتر کردم تا جواب سؤالاتم را از خودشان بگیرم. در ارتباط مستقیم فهمیدم که ۳۰خرداد اوج قهرمانی نسل دست پرورده مسعود رجوی بوده که باید بهعنوان یک سرفصل مهم در تاریخ ایران به ثبت برسد. هر چه بیشتر مستقیماً از خودشان شنیدم بیشتر به این پی بردم که چقدر در مورد مجاهدین وارونهگویی شده. چقدر مظلوم واقع شدند، چقدر آگاه و در عینحال فداکار و از خود گذشته هستند ولی دشمن بدذات با تبلیغات و شیطانسازیها تصویر وارونه از آنها ارائه میدهد که به خیال ابلهانه خودش اعتبار و پایگاه اجتماعی آنها ضربه بزند.
من بهعنوان یک ایرانی بلوچ افتخار میکنم که مملکتم دارای گنجینه نادر و ارزشمندی به نام سازمان مجاهدین است و به قولی که سازمان مجاهدین برای حاکمیت مردم در ایران میدهد با تمام وجودم ایمان دارم ایما ن دارم که مردان و زنانی که با نظرگاههای برابری خانم رجوی آشنا میشوند بزرگترین تهدید برای این رژیم هستند.
متشکرم.
علی پارسا
با سلام،
سازمان مجاهدین بیش از نیم قرن پیش، در بحبوحه مبارزه با دیکتاتوری شاه، توسط تعدادی جوانان مسلمان تحصیل کرده و با تقوا، آگاه، و دلسوزی پایهگذاری شد که نه تنها اشراف کامل به دستاوردهای بشریت بیرون از ایران را داشتند، بلکه برخوردار از آگاهی وسیعی نسبت به تاریخ ایران و علاقه عمیقی نسبت به فرهنگ کهن و ارزشمند ایران بودند.
دیدگاه فلسفیشان، در سخنرانیهای مسعود رجوی (تحت عنوان "تبیین جهان") که بعداً کتاب و نوار شد، به بهترین نحوی نشاندهنده این دیدگاه هاست. در بحبوحه انقلاب ۵۷، هرهفته دهها هزار جوان در این سخنرانیها شرکت کردند. این جوانان انقلابی بدنه سازمانی پیشرو و واقعیتگرا را بهوجود آوردند که بیش از۴دهه با عشق و ایمان برای برقراری آزادی و عدالت در ایران از همه چیز خود گذشته و تا لحظه برقراری آزادی خواهد گذشت. این جنبش بینظیر، بدون اغراق و تعریف توخالی، گوهریست که باید حفظ شود.
حال چرا اسلام؟
به نظر من به دو دلیل:
اولا- اگر ما ادعای روشن فکری و آزادیخواهی داریم باید به عقاید دیگران احترام بگذاریم، حتی اگر خودمان به خدا و دین اعتقاد نداشته باشیم. این اصل اول دموکراسی است. پیش از قضاوت در مورد مجاهدین و شبیه سازی آن با اسلام عقب مانده خمینی، اگر از روی غرض و همدستی با رژیم نباشد، از روی ناآگاهی است. شکلگرایی و نادیده گرفتن تفاوت محتوایی ما بین این دو دیدگاه کاملاً مختلف شباهتش به شکل گرایی خمینی بیشتر است تا برخوردی آگاهانه. (مثل برخورد خمینی با موضوع حجاب!). شورای ملی مقاومت با ارایه برنامهای مشخص و مکتوب جدایی دین از دولت، آزادی عقیده و بیان، تساوی حقوق بین زن و مرد و تمامی اقوام و ادیان را ضمانت کرده است.
ثانیا- اگر بخواهیم از جنبه عملی و سیاسی نیز به این سؤال نگاه کنیم، خمینسم معتقد است که نماینده مطلق خدا و اسلام است و با این کار میخواهد دشمن اصلی خود را ضداسلام جلوه دهد. با در نظر گرفتن این واقعیت که اکثر مردم ایران مسلمانند، آیا بهتر نیست که این حربه را از دست او بگیریم؟
مختصراً بگویم:
در برداشت من از دیدگاه مجاهدین، کلمه "توحید" فقط اعتقاد داشتن به خدای یگانه نیست. سعی در رسیدن به وحدت در درون خود، کوشش در رسیدن به هماهنگی از طریق صلح آمیزد در جامعه وهمچنین نهایتاً در جهان فقط یک شعار نیست. عین اعتقاد به توحید است. در این مسیر، برداشت دیالکتیک شان برداشتی قرآنی ست، که اصل را بر وحدت و نه بر تضاد و دشمنی میگذارد.
این همان برداشتی است که از افلاطون (در دموکراسی یونانی) تا مولوی و هگل، رشد را در حل صلحآمیز تضادها، تا آنجایی که طرف مقابل وجودت را با خشونت نفی نکند، میبیند. به آنهایی که نسبت به دموکراتیک بودن مجاهدین تردید دارند باید گفت، در آینده دموکراتیک ایران، اختلافات فکری بدین طریق حل خواهد شد. کما آن که دیدیم در یکی دو سال اول انقلاب که هنوز تتمهای از آزادی وجود داشت این مجاهدین بودند که رشد کردند تا آنجا که جنگ بر آنها تحمیل شد. پس بر اساس دیدگاه فکری شان، مجاهدین نه تنها نمیتوانند مخالف با آزادی عقیده باشند، بلکه آنرا لازمه رشد میبینند. و ترس از قدرتگیری آیندهشان تنها ساخته خمینی و پادوهایش است.
به امید هر چه زود تر رسیدن به ایرانی آزاد.
دست در دست با ایمان، میجنگیم تا پایان.
مهندس فریده صدیقی
با سلام خدمت خانم مریم رجوی عزیز و با درود به تمامی مجاهدان در اشرف۳ و در هر کجای دیگر جهان و همچنین به کلیه کانونهای شورشی قهرمان.
دههها پیش بعد از انقلاب ضدسلطنتی در بهمن ۱۳۵۷ یک عملکرد مجاهدین بیش از همه چشم مرا گرفت، آنجایی که خمینی ملعون خیز سرکوب زنان را برداشته و شعار یا روسری یا توسری را ترویج میداد. زنان مجاهد که مسلمان بودند و حجاب داشتند اولین زنانی بودند که در مقابل حجاب اجباری ایستادند و در تظاهراتی که زنان ایران علیه حجاب اجباری برگزار کرده بودند خودشان را در اطراف زنان تظاهر کننده زنجیر کردند تا از آنها در مقابل حملات گلههای اوباش رژیم حفاظت کنند.
در سالهای بعد با قرار گرفتن یک زن، خانم مریم رجوی در موضع رهبری سازمان آن هم ۳۵سال پیش و بعد تربیت نسلی از زنان مسئول و مبارز تحت رهبری او مجاهدین بهخوبی دیدگاه مترقی خود در مورد جایگاه زنان را به همه اثبات و در عمل پیاده کردند.
حالا امروز عدهیی با لیبلهای مختلف سیاسی و ایدئولوژیک از آلامدهای بورژوا مسلک تا کمونیستها به دشمنی با مجاهدین برخاستهاند که چرا حجاب دارند و تا وقتی حجابشان را کنار نگذاشتهاند مثل رژیم هستند. البته اگر زورشان میرسید لابد گزمه هم برای کشف حجاب مجاهدین به صحنهمیفرستادند. اینها بویی از دمکراسی نبردهاند، اینها از قوم و قبیله رضاخان قلدر و خمینی هستند، یکی بهزور حجاب را بر میداشت و یکی بزورمیگذارد. راستش به همه آنهایی که اسلام ستیزی و حجاب ستیزی را حرفه خود قرارداده و به مجاهدین حمله میکنند، مشکوک هستم. چون این تنها به سود آخوندهاست، اسلام ستیزی یک فرایند طبیعی جامعه ما نیست، بلکه دینامیزمی است که در بسیاری موارد اگر نه همه، از رژیم نشات میگیرد.
راستی اگر اینها پالانشان کج نبود، میدیدند که همین زنان مجاهد محجبه بیشترین نقش را در تحولات امروز عهدهدار هستند. آیا نمیبینند که هر کجا که رژیم زنان را سرکوب میکند قبل از همه صدای مجاهدین بلند میشود؟ آیا به خودشان زحمت یکبار خواندن طرح شورا در مورد حقوق زنان برای برابری کامل در همه زمینهها را دادهاند؟
دقیقا به همین دلیل به اینگونه افراد شک میکنم که نکند سر در آخور رژیم دارند. در ضمن اگر اینقدر نگران مقوله حجاب هستند چرا یقه رژیم را نمیگیرند که بیشترین شکنجه و سرکوب را متوجه زنان میکند.
البته فکر میکنم مردم ما دیگر گول شیطانسازیها را نمیخورند و بهخوبی دریافتهاند که لجنپراکنیها و کینهتوزیها آن هم بهطور خاص علیه شخص مسعود رجوی که طی ۵۰ سال گذشته این سازمان را از ابتلائات گوناگون با موفقیت عبور داده و آنرا با پرداخت بالاترین قیمت از خود، تبدیل به چنین درخت تنومندی کرده، چیزی نیست جز غیظ دشمن نسبت به استحکام، فداکاری و خستگیناپذیری چشمگیر این رهبری. پس برای هزار و یکمین بار با برادر مسعود و خواهر مریم عهد میبندم که با شما هستم تا به آخر تا چشم مردم ستمزدهمان بهوجودتان در ایران روشن شود.
متشکرم.
رضا سامی
بهعنوان کسی که بهمدت متجاوز از چهل سال شانس آشنایی با مجاهدین را داشته امروز میخواهم درباره یکی از خدمات پایهیی و آینده ساز مجاهدین که همان تشکیل ارتش آزادیبخش هست صحبت کنم.
سرنگونی رژیم سفاک و ضدبشری که به جز سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام ارمغان دیگری برای مردم ما نداشته و از هیچگونه خیانت و جنایتی در حق مردم ایران فروگذار نکرده فقط از طریق متلاشی کردن بازوی سرکوب این رژیم یعنی سپاه پاسداران میسر است.
حدود سه دهه پیش سازمان مجاهدین با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی به این نیاز مبرم پاسخ داد. لازمه تشکیل یک ارتش، عضوگیری و کسب تواناییهای لازم است و این مهم نمیتوانست به جز در جوار خاک میهن عملی باشد.
قبل از عقبنشینی عراق از خاک ایران در فروردین ۶۱ و پذیرش طرح صلح شورای ملی مقاومت بر اساس قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر ادامه جنگ به هیچ عنوان ضروری و خواست مردم نبود. این فقط خمینی بود که خواهان ادامه جنگ بود و هدف نهاییاش دخالت و تسلط بر کشورهای اسلامی منطقه بود.
در همان اوان سازمان مجاهدین با راهاندازی یک پیکار سراسری و بیامان در سطح جهانی بر علیه ادامه جنگ و ایجاد فشار بینالمللی زهر آتشبس را به حلقوم خمینی ریخت و الآن بعد از سه دهه بالاترین مهرههای نظام بالاخره به این حقیقت اعتراف میکنند که پس از آزادی خرمشهر دیگر حتی نیروهای وامانده نظام هم حاضر به جنگ نبودند و جبههها را خالی میگذاشتند.
این خدمت پرارزش بر نعره جنگ جنگ خمینی و راه قدس از طریق کربلا و جنگ تا رفع فتنه از عالم نقطه پایان گذاشت و درب تنور جنگ خمینی را گل گرفت که البته مجاهدین بهای سنگینی در این مورد پرداخت کردند.
عزیمت رهبری مقاومت ایران به عراق پس از پذیرش طرح صلح توسط عراق به شرط استقلال ایدئولوژیکی، سیاسی و نظامی مجاهدین صورت گرفت که البته رعایت تام و تمام شرایط فوق بنا به تأیید منابع مختلف داخلی و خارجی تا روز تعویض حاکمیت در عراق برقرار ماند.
تشکیل ارتش آزادیبخش در عراق که زنان فرماندهی آنرا بهعهده داشتند پدیدهای که در تاریخ سابقه نداشته است عملی بهغایت میهنپرستانه و در راستای سرنگونی رژیم مبنی بر انهدام سپاه پاسداران خمینی و جلوگیری از فروپاشی کامل زیرساختهای کشور در جنگ که فقط خمینی خواهان آن بود صورت گرفت. این استراتژی در عمل به اثبات رسید که ورود عنصر ایرانی تحت فرماندهی زنان مجاهد برای از پا درآوردن سپاه جهل و جنایت خمینی به اندازهای مؤثر بود که خمینی از ترس سرنگونی جامزهر را سرکشید.
رفتن مجاهدین به عراق یک ضرورت تاکتیکی و استراتژیکی بود که صددرصد در راستای هدف سرنگونی رژیم صورت گرفت که البته دور از انتظار نیست که وزارت اطلاعات رژیم به آن برچسب خیانت بزند و این مبین ضربه سختی است که رژیم دریافت کرده است وگرنه این رژیم سراپا فساد خود مجسمه تمامعیار خیانت است.
ما امروز در امتداد خدمت پر ارزش تشکیل ارتش آزادیبخش شاهد درخشش کانونهای شورشی هستیم که به بهای جانشان تجسم شعار میتوان و باید در جامعه هستند و وظیفه سنگین آمادهسازی مردم برای شورش نهایی را بهعهده دارند و چه افتخار بزرگی که بهگفته خانم رجوی با اشاره به سازمانیافتهترین آلترناتیو شورا که در تاریخ انقلابها در سطح جهانی بیسابقه است «ما برای سرنگونی و نیل به آزادی همه چیز داریم».
برقرار باد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران.
درود بر همه شما.
رها حشمتی خواه – هلند
تشکر میکنم که به من فرصت دادید از طرف انجمنمون در این برنامه صحبت کنم. پنجاه و شش ساله شدن سازمان را به خواهر مریم عزیز و همه مجاهدین تبریک میگویم.
من با خانواده بزرگ مجاهدین خلق ایران، بزرگ شدم. سالهای زیادی را در مناسبات این سازمان گذراندم و خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم. برای همین هر یک از آنها را بهعنوان عضوی از خانواده خودم میدانم و مجاهدین به بخش مهمی از زندگی من تبدیل شدند.
وقتی به سن تصمیمگیری رسیدم، خودم انتخاب کردم که سازمان را در زندگی خودم نگه دارم و به هواداری از آنها ادامه بدهم. اما علتش چی بود؟
اگر از من سؤال کنید که چه چیزی را در مورد سازمان بیش از همه تحسین میکنم (یا جذبش شدم) میتوانم در دو کلمه بگویم:
اولین کلمه فداست. مجاهدین افرادی هستند که انتخاب کردند همه چیز زندگی خودشان را بدهند تا برای آزادی مردمشان مبارزه کنند و برای اینکه مطمئن شوند همه در ایران از حقوق مساوی و زندگی راحت برخوردار باشند. با وجود اینکه اشرفیها الآن در اشرف۳ در آلبانی هستند و میتوانند همین الآن کنار بکشند و دنبال زندگی آسوده و راحت بروند ولی به سختیها تن میدهند چون متعهد هستند که برای مردمشان بجنگند و آزادی را برای مردمشان بیاورند.
کلمه دوم که مجاهدین را با او میشناسم عدالت هست. فرقی ندارد که تو جوان هستی یا پیر، زن هستی یا مرد. از دید مجاهدین همه انسانها مساوی و برابرند. این ارزشی است که در جهان امروز شدیداً به آن نیاز داریم ولی فقط میتوانی در سازمان مجاهدین پیدایش کنی. من گاها خودم هم تعجب میکنم که این چطور امکانپذیر شده!
آنها با همدیگر توانستند در برابر بسیاری از حملات آخوندها در عراق بایستن و مقاومت کنند و البته شاهد کشته شدن عزیزانشون در کنار دستشون بودند ولی هیچکدام از اینا اراده اونا رو سست نکرد و همچنان به مبارزه شون در این مسیر ادامه دادند و میدهند چون مجاهدین برای قدرت نمیجنگند. برای آرمان و هدفی میجنگند که خیلی بالاست. برای رهایی واقعی مردم ایران و برای آزادی واقعی در ایران. نام مجاهدین برای همیشه در ایران باقی خواهد ماند و آنها الگوی آزادی و رهایی برای تمامی بشریت خواهند بود.
مرگ بر رژیم آخوندی
درود بر رجوی
زنده باد کانونهای شورشی
زری کاظمی
به نام خلق قهرمان ایران
به نام شهیدان
و به نام مجاهدان و مبارزان راه آزادی
گرامی میداریم نام و یاد بنیانگذاران کبیر سازمان مجاهدین خلق ایران، پیشتازان آگاه نسل جوان انقلابی و پرشوری که ۵۵سال پیش در چنین روزهایی با تکیه بر آگاهی و شناخت از پیروزی و شکست مبارزات خلقها، سازمانی با تشکیلات انقلابی بنا نهادند که همچنان پرچمدار مبارزه علیه دیکتاتوری است.
درود میفرستم بر پویندگان راه آنها، که با عبور از مسیرهای صعبالعبور مبارزه با فدای جان خویش، پرچم ایستادگی تا آخرین نفس را برافراشته نگاه داشتند.
در پروسه رشد و تکامل مبارزه بر علیه شاه و شیخ و با تکیه بر درایت رهبری سازمان و ارزش گذاری بر اندیشه برابری زن و مرد، زنان مجاهد، پیشتازان و صف شکنان راه مبارزه شدند، فلک را سقف بشکافتند و طرحی نو در انداختند .
در حالی که اسلام ارتجاعی، طی سالیان حاکمیت ننگینش در ایران، قوانین قرونوسطایی و منحط از جمله حجاب اجباری را برای سرکوب بیشتر زنان وضع کرد، زنان مجاهد، در سایه رهبری مسعود و مریم، پیشتازان مبارزه علیه ارتجاع زنستیز آخوندی شدند، در شورای رهبری و پس از آن در شورای مرکزی تهور، استقامت، تلاش و اعتماد بهنفس خود را در مقابله با مشکلات مبارزه به بهترین شیوه ارتقا دادند و چونان گوهرهای بیبدیل، دشمن زنستیز را در همه جوانب به مبارزه طلبیده و اثبات کردند که "میتوان و باید"مریم رهایی نه یک شعار بلکه ایمان و باور به"تغییر آنچه هست به آنچه باید بشود" میباشد.
حال بگذار ایادی وابسته به رژیم، در هراس از پیوستن قشر جوان و آزادیخواه به مجاهدین و راه و روش مبارزه آنها، با تمام تلاش به یاوهگویی پرداخته و در پوشش تفکر روشنفکری مردم ایران را از اعتقاد مجاهدین به اسلام بترسانند.
بسا خیال باطل.
جوانان شورشی و زنان و مردان غیور ایران خود بهتر میدانند که مجاهدین برای برپایی آزادیهای فردی و اجتماعی در ایران، جان با ارزش خویش را در طبق اخلاص گذاشته و در کمال صدق و صفا تقدیم این راه و آرمان کردند.
امروز من در اینجا با افتخار از بودن در کنار مجاهدین و بهعنوان یک زن میگویم، آنجه ما را به هم پیوند میدهد داشتن پوشش یکسان نیست، بلکه داشتن آرمان مشترک برای رهایی و آزادی مردم میهنمان است.
مهم این نیست چه پوششی بر سر داریم مهم این است چه آرمانی در سر داریم.
پیروز باد مبارزه خلق قهرمان ایران
پرتوان باد کانونهای شورشی جنگاور و دلیر
زنده باد آزادی.
حنیف ماهوتچیان
با سلام به هموطنان عزیزم و کانونهای شورشی.
سلام به مجاهدین مریمی در اشرف۳ و سلام گرم به برادر مسعود عزیز و خواهر مریم.
تبریک به همه شما و خودم بهمناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران.
در این روز تاریخی میخواستم احساسات و لحظات خودم را بیان کنم.
کی فکرش را میکرد که ۴۱سال بعد از دزدی انقلاب مردم توسط خمینی دجال و بعد از همه دروغگوییها علیه مقاومت، اعدام، شکنجه و سرکوب هنوز در دانشگاهها و حوزهها نوارهای تبیین جهان برادر مسعود دست به دست بین جوانان ایرانی که هر روز از همه طبقات اجتماعی به صف مجاهدین میپیوندند بچرخد؟
کی فکرش را میکرد که ۳۲سال بعد از اعدام بهترین فرزندان ایران در تابستان ۶۷ امروز هنوز صدای درود بر مجاهد در زندانها بپیچد و جوانان نخبه ایران با افتخار هواداری از مجاهدین در سلولهای انفرادی بهسر ببرند؟
وقتی که ارتجاع و استعمار دست به دست هم تلاش کردند مقاومت ایران را با دستگیری خواهر مریم در بنبست قرار بدهند کی فکرش را میکرد که مجاهدین بتوانند این بنبست را بشکنند و بر سر توطئهگران خراب کنند؟
کی فکرش را میکرد که بعد از سریالی از حملات و موشکبارانها به اشرف و لیبرتی حتی یک اشرفی از چنگ مزدوران رژیم جان سالم بدر ببرد؟
کی فکر میکرد که ۱۱سال بعد از محاصره اشرف یک با هدف نابودی سازمانمان امروز تشکیلاتی فولادین و خستگیناپذیر در اشرف۳ ببینیم و مقاومتی که ضربان قلبش را در انفجارها حوزهها و بسیجهای رژیم در سراسر ایران توسط کانونهای شورشی میبینیم؟
بگذارید پاسخ این سؤالات کی فکرش را میکرد را به خودم بدهم.
در آن روزهای سخت که هیچکس فکرش را نمیکرد که مجاهدین بتوانند از این ابتلائات عبور کنند سازمانمان با صدق و فدای شیر همیشه بیدار و با رسم میتوان و باید خواهر مریم از همه آنها سرفرازانه عبور کرد.
بله برادر مسعود شما گفته بودید اگر اشرف بایستد جهانی میایستد. حالا میفهمم حرفتان چقدر درست بود. امروز همه جهان اشرف را برای ایستادگی در برابر این رژیم الگوی خود کرده. و سازمانمان امروز بعد از ۵۵ سال نبرد علیه دو دیکتاتوری استوارتر و قویتر از هر زمانی است چون شما و خواهر مریم را دارد، آرمان حنیف را دارد و فدای بیکران مجاهدین را دارد.
درود بر مجاهد
درود بر کانونهای شورشی
درود بر برادر مسعود
درود بر خواهر مریم
منهم میخواهم بگویم: حاضر حاضر حاضر
منصور وجود
با بهترین تبریکات و صمیمانهترین تهنیتها بهمناسبت آغاز ۵۶ سالگی سازمان پرافتخار مجاهدین خلق.
تبریک به برادر مسعود عزیزتر از جانم، خواهر مریم و همه مجاهدین.
همچنین با درود به روح پر فتوح بنیانگذاران، همه شهدای مجاهد و جانباختگان آزادی ایران، این زیباترین وطن.
با غروری بس گران افتخار میکنم که طی سی سال گذشته همواره توانستهام بر سر عهد و پیمانم برای آزادی خلق و میهن پایدار بمانم. صمیمانه میگویم که من وفای به عهد و پیمان را از اشرفیهایی آموختم که در میانه آتشوخون سالیان سخت و زیر بمب و موشک از پیمان با خلقشان قدمی به عقب برنداشتند.
طی سالیان گذشته، دامنه توطئههای ارتجاعی و استعماری برای به زیر کشیدن آرم خونین مجاهدین و درهم شکستن تشکیلات پولادینشان و شیطانسازی علیه آنها، به هواداران سازمان نیز گسترش پیدا کرد، هدف این بود که مجاهدین تنها بمانند. من هدف چندین توطئه کثیف در سالهای ۲۰۰۳، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۴ قرار گرفتم، اسمم به اینترپل داده شد. ادارات آلمانی فشارهای زیادی روی خود و خانوادهام آوردند ولی همچون مجاهدین من نیز گفتم هیهات مناالذله اشرفنشانی را از آرمان و سازمانش جدا کنند.
بله در مقابل فداکاری مجاهدین که جان و مال، خانه و خانواده و شغل و تحصیل شان را بدون چشمداشتی نثار آزادی میهنشان میکنند نمیتوان بیتفاوت بود، مهم نیست چه قومی باشی، با چه زبانی، از کدام مذهب و اعتقادی باشی، مهم این است که آیا بهرسم آزادگی و جوانمردی، پشت این شیرزنان و کوهمردان ایرانزمین را گرم میکنی یا با هر عذر و بهانهای، بهجای یار بودن، خار و سنگ راهشان میشوی؟
اینک خطاب به برادر مسعود و خواهر مریم میگویم که من پای عهدم هستم تا به آخر. من و همه هواداران مجاهدین در ایران و همه عالم، با جان و مال و همه توش و توانمان تا آخرین نفس پشتیبان شما برای براندازی بساط ظلم آخوندها هستیم تا ایرانیآباد، آزاد، سکولار و دموکراتیک برپا کنیم.
حاضر حاضر حاضر
حمید معاصر
هموطنان عزیز، رفقا و خواهران و برادران
از طرف جوامع ایرانیان مقیم آلمان پنجاه و ششمین سالگرد تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین را به رهبری مقاومت برادر مسعود و خواهر مریم، به مجاهدین و خلق قهرمان صمیمانه تبریک میگویم. بهعنوان یک اشرفنشان، طی ۴۴ سال که در کنار مجاهدین بودهام هرگاه چشمم به تصاویر بنیانگذاران و اعضای مرکزیت شهید، اشرف شهیدان، سردار موسی و ۱۲۰۰۰هزار شهید به خون تپیده میافتد غم و اندوه از دست دادن آنها تمام پیکرم را میسوزاند ولی با مرور تاریخچه پر فراز و نشیب سازمان که برادر مسعود سکان دار آن شد بهجای حسرت و اندوه از شهادت ها غرق امید و افتخار میشوم از اینکه ایشان با کارنامه درخشان ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی به عالیترین صورت شجره طیبه را با گذر از نه ۷خوان بلکه هفتاد خوان توطئه و ابتلاء با پرداخت سنگینترین بها به اوج کمال مطلوب رسانده است. ایمان کامل دارم که زندگان و رزمندگان امروزی تحت رهبری بیبدیل مسعود جای تکتک آنها را پر میکنند. با تکیه به قامت استوار و کوه سر به فلک کشیده و ایمان فوقالعاده و استحکام ایدئولوژیک برادر مسعود و خواهر مریم گواهی میدهم که آنها اصلحترین وارث بنیانگذاران شهید هستند و از این بابت شب و روز خدا را شاکریم.
بگذار تا دشمنان درونی و بیرونی ارتجاع و استعمار و مزدوران رنگارنگ در داخل و خارج کف بر دهان بر این رهبری بتازند ولی ما با صدای بلند اعلام میکنیم به مسعود و مریم عشق میورزیم چون آنها فداکارترین و شایستهترین رهبران یک جنبش انقلابی در زمان پر فتنه و آشوب فعلی هستند که یک نمونه بیهمتا در قرن حاضر را به خاورمیانه بلکه کل جهان ارائه دادهاند. به آنها عشق میورزیم چرا که هر لحظه درس فدا، انسانیت، استحکام و شرف از خود ساطع میکنند و بیچشمداشت نسلی را پرورش دادهاند که بر تمامی اجبارات زمان شوریده، تسلیم شرایط سخت نشده و به پاسداری از اصلیترین ارزشهای انسانی همت گذاشته است.
با صدای بلند به برادر مسعود شیر همیشه بیدار و خواهر مریم حاضر حاضر حاضر تا پایان
کریم حق بیان
با سلام و درود به شهدای راه آزادی ملت ایران و تبریک به رهبری مقاومت و همه مجاهدین و یارانشان بهمناسبت آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران.
اولین باری که اسم مجاهدین را شنیدم نوجوانی ۱۴ ساله بودم. در زمان حکومت شاه یکروز در خیابان خورشید تهران در چند قدمیام شاهد دستگیری جوانی بودم. روز بعد سر کلاس درس یکی از هم شاگردیهایم بهم گفت دیروز مهدی رضایی را دستگیر کردند. پرسیدم مهدی رضایی کیست گفت از مجاهدین خلق بود. گفتم مجاهدین کی هستند. برایم مفصل توضیح داد که مجاهدین برای آزادی و برابری مبارزه میکنند.
از آن روز به بعد مسیر زندگیم تغییر کرد و نگاهم به همه چیز بهخصوص مشکلات مردم تغییر کرد تا اینکه در سال ۵۷ بعد از انقلاب ضدسلطنتی هوادار سازمان شدم. شنیدن سخنرانیهای برادر مسعود و سردار خلق موسی خیابانی جان تازهای به من میبخشید. در سالهای بعدتر که بهدلیل اختناق از ایران خارج شدم با آنچه از مجاهدین یاد گرفته بودم میدونستم که تا این رژیم دجال هست زندگی عادی حرامه و برای رهایی مردم باید یار و یاور مجاهدین در مبارزه شون بود.
ظهور و پیدایش سازمان مجاهدین در جامعه ایران و منطقه یک تحول بزرگ مذهبی، سیاسی و اجتماعی بوده.
از نظر مذهبی، بهخاطر برداشت واقعی مجاهدین از اسلام انقلابی و مردمی و بستن دکان دینفروشی آخوندهای مرتجع و خرافاتی و ایستادگی در مقابل دزد بررگ تاریخ خمینی دجال و حکومت جهل و جنایت ولایت فقیه.
از نظر سیاسی بهخاطر بهرسمیت شناختن حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد و دوستی با کشورهای منطقه و جهان که در برنامه ۱۰مادهای خواهر مریم متبلور میشه.
از نظر اجتماعی بهخاطر کشیدن مرز اصلی بین استثمار شونده و استثمار کننده و نه بین با خدا و بیخدا.
راستش همیشه خدا را شکر میکنم که شانس اینرا داشتم که در دورانی زندگی میکنم که مجاهدین و بهخصوص برادر مسعود و خواهر مریم حضور دارند که در وصفشون بهقول مولانا باید بگم:
من پیر فنا بدم جوانم کردی
من مرده بدم ز زندگانم کردی
میترسیدم که گم شوم در ره تو
اکنون نشوم گم که نشانم کردی
مرگ بر اصل ولایت فقیه
زنده باد رجوی
حاضر حاضر حاضر
شاهین سلطانی- هلند
با سلام خدمت خانم رئیس جمهور، خیلی خوشحالم که در پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین امکان اینرا پیدا میکنم که خطاب به هموطنانم صحبت کنم.
اگر از من بپرسید که بهعنوان هوادار ... . . ساله مجاهدین در هواداری از سازمان چی بهدست آوردم و یا از دست دادم میگویم تماماً بهدست آوردم. بالاترین شانس زندگیم این بوده که مجاهدین بر سر راهم قرار گرفتند و هواخواه آنها شدم و اینطوری سلامت سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و از هر نظر دیگر رو بهدست آوردم.
اما اجازه بدهید از نقطهنظر یک ایرانی بگم مجاهدین برای میهن و ملت ما چه چیزی به ارمغان آوردند. در یک کلمه آنها یک آلترناتیو در مقابل یک خلافت اسلامی بهوجود آوردن. آنها نشان دادند که ایران فقط آخوندها نیستند، نشون دادند که ایرانی زنده است و در مقابل ظلم و ارتجاع و عقبماندگی میایسته.
خمینی میخواست یک خلافت ابد مدت دایر کند که صدها سال دوام بیاورد. اما این مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک و انقلابی بود که این رژیم رو بیآینده کرد. دعاوی اسلام گرایانه اونها رو افشا کرد و نشون داد که نه ایران ما و نه اسلام ما آنچیزی نیست که آخوندها میگویند.
به همین خاطره که در اتاق فکر وزارت اطلاعات رژیم تصمیم میگیرند ادعای دروغ «رژیم ایران آلترناتیو نداره» رو ببرند تا اولاً مردم را ناامید کنند و سازمان مجاهدین را کم اهمیت و کوچک جلوه بدهند تا دیگر کسی باورشان نکند. ثانیا دولتهای غربی رو متقاعد کنند که کسی نیست و باید با خود من کنار بیایند.
رژیم برای پیش بردن این خط از همه اهرمهایش استفاده میکند. ماشین جهنمی تبلیغاتی و مهرههای ذخیره خودش را به کار میاندازد، خبرنگاران دوست وزارت اطلاعات را به کار میگیرد، مزدوران نفوذی مانند مصداقی را به کار میگیرد، برخی از عناصر بازمانده از رژیم شاه خائن را به کار میگیرد و یا از کسوت سلطنت استفاده میکند، و حتی با لیبل مارکسیستی و کارگری به جنگ با این آلترناتیو میآید. البته رابطه آنها با مارکسیسم واقعی مثل رابطه آخوندها با اسلامه.
آنها با دود و دم تبلیغاتی شروع میکنند به مارک زدن به مجاهدین که دموکرات نیستند، اسلام آنها مثل خمینی است، فرقهاند، روسری دارند و غیره.
اما دشمن سخت در اشتباهه، مجاهدین مثل الماس جلوی چشم مردم میدرخشند. پاکی و صداقتشون مثل خورشید هر پردهای رو میشکافد و نفوذ میکند. هر چقدر هم رژیم از غیظ به خودش بپیچد مردم و بهخصوص جوانان ایران هر روز دارند بیشتر و بیشتر مجذوب مجاهدین و از خود گذشتگیهای آنها میشوند. همه فهمیدند که ایران آلترناتیو دارد. اسمش شورای ملی مقاومت است که در کانونش سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران مثل خورشید میدرخشد. همون نامی که رعشه بر اندام آخوندها میاندازد یعنی رجوی آزادی را در آیندهای بسیار نزدیکتر از اونچه که فکرش رو میکنن برای مردم ایران به ارمغان خواهد آورد.
خیلی متشکرم که به من گوش دادید.
مهندس سیما یزدانی
با سلام خدمت خواهر مریم عزیز و همه مجاهدین.
این روزها در سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین داشتم آنرا بهعنوان یک سازمان حرفهیی، بهلحاظ بینش، آرمان، صلابت رهبری و بدنه سازمان در مقابل حملات و بنبستها، همچنین بهلحاظ خدمات، دستآوردها، استراتژی و نقشهمسیر با بقیه سازمانها و شرکتها مقایسه میکردم تا ببینم رمز دوام، تکامل، نشاط و پویایی آنها در چیست؟
سازمان مجاهدین چگونه توانست مکتبی و دانشگاهی برای جامعهشناسی و انسان شناسی و آموزش چندین نسل طی بیش از ٥٠ سال ایجاد کند تا میلیونها نَفَر بتوانند نه فقط برای خود بلکه برای جامعه مثمرثمر باشند؟ و چراغ راه میلیونها انسان برای رسیدن به عزت نفس، آزادی و عدالت و برابری شد؟ مسیری که بسیاری نتوانستند حتی در زندگی شخصی خود آن را بپیمایند و به اجرا در آورند.
بهسادگی میتوان دید به میزانی که افراد و سازمانها تنگ نظری و خودخواهی را کنار میگذارند و به انسانیت، مبارزه با تبعیض علیه زنان، اقلیتها و نژادهای مختلف اولویت میدهند قدرت تغییر، دوام، پویایی و تکامل دارند و هر فرد یا سازمانی میتواند میزان عقب افتادگی یا پیشرفت خود را در این ببیند که زندگیش تا چه حد روی جامعه و سایر انسانها تاثیر داشته است.
آنچه در مورد سازمان مجاهدین میشود دید، موفقیت بسیار چشمگیر و بیسابقهیی است که خیلی مؤسسات و شرکتهای بزرگ و سابقهدار نتوانستند به آن دست پیدا کنند و در مواجهه با ابتلائات مشابه آنچه مجاهدین با آن برخورد داشتهاند نتوانستند به سلامت عبور کنند بهطور مثال در رابطه با عدالت و رفع تبعیض جنسی و نژادی.
اما مجاهدین با انقلاب خواهر مریم توانستند به پویایی بیسابقهیی دست پیدا کنند، انرژیها و استعداد ها را آزاد کنند، مقام زنان را در مبارزه علیه ظلم و برای رهایی و سعادت جامعه بهرسمیت بشناسند و در سطح رهبری و مسئول اول سازمان چند برابر تکثیر کنند و اینها با وفای به عهد و فدای بیکران میسر شد.
صحبتم را با گرامیداشت یاد مجاهدین شهید مهری موسوی و حسین مدنی که اولین بار مرا با مجاهدین آشنا کردند تا بتوانم ایستادن در کنار مجاهدین در مبارزه برای رهایی مردمم از فاشیزم مذهبی را انتخاب کنم به پایان میبرم و برای همه مجاهدین و کانونهای شورشی آرزوی موفقیت و پیروزی در مدارهایی بس بالاتر را دارم و در حضور خواهر مریم و یاران مجاهدم میگویم:
حاضر حاضر حاضر
سعید سجادی
تولد فرخنده سازمان همیشه جوان مجاهدین خلق، مبارک مردم ایران باد!
ما امسال در شرایطی زادروز این تولد فرخنده و نیکو را جشن و به میمنت میگیریم که سرانجام نهالی را که بنیانگذاران از جسم و جان خود اصله زده، و با خون خود آبیاری نموده بودند، الآن در شرف به بار نشستن است تا میوه و حاصل خود، که همان آزادی و استقلال است را، در آینده نزدیک به کام مردم تشنه و گرسنه آزادی ایران برسانند.
قیامهای آبان و دیماه سال گذشته ثابت کرد که ایران زمین در یک موقعیت انقلابیست، و سرنگونی رژیم آخوندی در تیررس. رژیم که در گرداب سرنگونی گرفتار شده، سعی میکند که با سرکوب هر چه بیشتر و هماکنون با آویختن و تمسک به ویروس کرونا، چند صباحی را به عمر ننگین خودش اضافه کند.
گرچه پاندمی کرونا جهانگیر، و عمر دولتها را هدف قرار داده، اما رژیم آخوندی تنها رژیمی است که برای یک مرحله، بقای خودش را در بقای کرونا میبیند. حال که رژیم، از هیمنه و قدرت سرکوبش کم شده، سعی دارد تا این کمبود را با قدرت کشندگی کرونا جبران، و مردم را مات و مبهوت کند.
مسأله رژیم، مردم بوده و نه کرونا. رژیم سعی دارد تا اقتصاد خودش را حول تغذیه ماشین سرکوب مردم بچیند و نه سرکوب کرونا. رژیم به هیچوجه خواهان تندرستی مردم، یعنی نیروی سرنگونی کننده خودش، نیست و نمیخواهد از آنها حمایت اقتصادی کند. با کرونا، رژیم قصد دارد تا سلامتی، انرژی، انگیزه، قدرت تمرکز مردم را هدف گرفته، به تحلیل برده، و روز سرنگونی را به تأخیر بیندازد.
اما هیهات که پادزهر اجتماعی کرونا در وجود کانونهای شورشی و عشق به آزادی، نقشه رژیم را نقش بر آب کرده، و کرونا را به عاملی مکمل برای انگیزه دادن هر چه بیشتر در جهت پیشبرد امر سرنگونی تبدیل کرده. همانا که: عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد.
در ستیغ کوه، در بلند ابر، در همه وسعت ایران
ای کانون شورشی،
بشنوم خروشتان، بشنویم خروشتان، بشنوند خروشتان
شاهین توتونچیان- آمریکا
با سلام و تبریک به برادران و خواهران در اشرف۳ و هموطنان عزیز، برای ۵۶مین سالگرد تولد خجسته سازمان مجاهدین خلق ایران.
هموطنان،
سازمان مجاهدین خلق ایران براستی یک گنجینه ملی برای ما ایرانیان است. سازمانی که فلسفه بهوجود آمدن آن، محصول پاسخ به یک نیاز بود. این نیاز یعنی "داشتن یک سازمان متشکل و پیشتاز برای حصول به آزادی و استقلال ایران"، نیازی است که با گذشت ۵۵سال هنوز تازه است.
نهالی که حنیف کبیر و یاران او، ۵۵ سال پیش کاشتند، با خون هزاران شهید در نبرد با دو دیکتاتوری شاه و شیخ آبیاری شد و اکنون این درخت سترگ، ریشه در قلب آزادی خواهان ایران دارد و شاخ و برگش در تمامی جهان گسترده است. هر کانون شورشی، هر تجمع اینترنتی هواداران منشاء از همان نهال اولیه دارد.
خواهران و برادران،
وجود یک چنین تشکیلاتی فقط ادعای اعضا و هواداران این سازمان نیست، بلکه دوست و دشمن نیز به اقتدار تشکیلاتی مجاهدین گواهی میدهند. آیا امکان دارد که بتوان یک حرکت جمعی، در یک چنین مقیاس زمانی و مکانی را میسر کرد، مگر آنکه، اعتماد جمعی بین تکتک اعضای تشکیل دهنده آن مادیت پذیرد؟ این اعتماد جمعی گوهر این گنجینه ملی است که به واسطه ان انضباط آهنین شکل میگیرد تا این بار ملت ایران سلاحی کارا در دفع ارتجاع و استعمار در راه حصول به آزادی و استقلال میهن را داشته باشد. آیا این اعتماد جمعی بدون داشتن روابط عمیقاً انسانی قابل دوام است؟ آیا عینیت بخشیدن به این روابط انسانی و بروز آن در شکل اعتماد جمعی و انضباط آهنین تشکیلاتی، الماسی نیست که جزو گنجینه ملی ما ایرانیان محسوب گردد؟
این همهگیری روابط انسانی و بروز اعتماد جمعی، حاصل پرداخت بالاترین بها از طرف رهبران این سازمان از ابتدای بنیانگذاری آن است. از حنیف کبیر و یارانش تا مسعود و مریم، رهبران این سازمان، صدق و فدا را از خود شروع کردند تا این ارزش، همگانی شود. بدون یک چنین مایهگذاری از طرف آنها، امکان نداشت که دیگران صدق و فدا را که جوهره روابط انسانی است، نصبالعین خود قرار دهند تا اعتماد جمعی گسترده شود و انضباطی به استحکام الماس شکل بگیرد. این گنجینه ماست.
این سازمان همان الماسی است که زیبنده مردمی است که ستار خان، باقر خان، میرزا کوچک خان و مصدق را در دامان خود پرورانده. مردمی که بارها به دنیا ثابت کرده که آماده آزادی است. آیا مزین بودن به این جواهر، خود دلیلی بر این آمادگی نیست؟ با درود به روان هزاران شهید مجاهد، این روز فرخنده را به همه هموطنان تبریک میگویم.
با تشکر
اشرف متولیان- انگلستان
سلام میکنم خدمت خواهر مریم عزیز و خواهر زهرا مسئول اول سازمان.
من اشرف متولیان، آموزگار مدارس تهران، مسئول جامعه ایرانیان در لندن بزرگ هستم و افتخار این را دارم که از طرف جوامع ایرانی هوادار مجاهدین در انگلستان، پیام آنها را به کانونهای شورشی و خلق قهرمان ایران برسانم.
سخنانم را با درودهای بیکران به برادر مسعود، رهبر انقلاب نوین مردم ایران شروع میکنم، رهبری وارسته، رها و پاکباز که چنین نسلی را پرورش داد و تا به این نقطه از انسانیت و فداکاری و صداقت رساند.
درودها و سلامهای ما بر کانونهای شورشی، قیامآفرینان شجاع و جان برکف در همه شهرهای تحت ستم و سرکوب آخوندها در ایران که لرزه بر اندام آخوندها انداختهاند. کانونهای شورشی که از آرمان ۳۰هزار گل سرخ قتلعام ۶۷ الهام گرفته و هر روز شکوفاتر میشوند و با استمرار و گسترش و تعمیق قیامها در همه شهرهای ایران و در میان همه اقشار مختلف جامعه، هر روز با شکستن جو رعب و وحشت، در جامعه امید میپراکنند و طلوع آزادی را بشارت میدهند.
ما هواداران مجاهدین در انگلستان انعکاس صدای سرکوب شده مردم ستمدیده ایران در این نقطه از جهان هستیم که پرچم دادخواهی ۳۰هزار شهید قتلعام و حمایت از آلترناتیو مجاهدین و شورای ملی مقاومت برهبری مسعود و مریم را بر دوش خود گذاشتهایم و قلبمان هر لحظه با قیام میتپد. ما همصدا با کانونهای شورشی، خطاب به تبهکاران حاکم بر میهنمان، تکرار میکنیم:
به یمن فداکاریها و از خود گذشتگیهای مجاهدین، دوران شما به سر آمده است. دجالگریهای ولیفقیه طلسمشکستهتان دیگر خریداری ندارد. دروغهایتان را دیگر کسی باور نمیکند. مردم با گوشت و پوستشان شما را شناختهاند. حتی ملتهای بهپاخاسته در لبنان و عراق هم فریاد میکنند که باید گورتان را گم کنید و به جهنم بروید. و البته این بهدست ارتش آزادی بهزودی زود محقق خواهد شد.
مرگ بر خامنهای روحانی زنده باد آزادی
درود بر رجوی حاضر حاضر حاضر
افشین شاهوردی - انگلستان
در سالروز تأسیس سازمان مجاهدین درود میفرستم بر روان پاک بنیانگذاران سازمان.
در مناسبت امروز دلم میخواهد بگویم چگونه شانس آشنایی با مجاهدین را پیدا کردم. وقتی چشم باز کردم و خودم را شناختم، ۱۴سالم بود که خودم را در کمیته محلهمان دیدم، جایی که آخوند کمیته هر هفته یک اتوبوس از بچههای هم سن و سال من را با روضهخوانی و با کلید بهشت آویخته به گردن، روانه میدانهای مین در جنگ با عراق میکرد و هفته بعد بدنهای متلاشی شده آنها بر میگشت و با حجله گذاشتن در کوچههای شهر، این ایدئولوژی مرگ و نابودی را ترویج میکردند ولی جیبهای گشاد آخوند کمیته پر از پول میشد و خانهاش را به تقلید از کاخ شاه با سنگهای مرمر تزئین میکرد. مردم بیچاره هم نصیبی جز مرگ و فقر و بیماری نداشتند.
در کشاکش این تناقضات، خدا خواهی، یک روز نشریهای از نوجوانی در محله مان که از جنبش مجاهدین گذر کرده بود به دستم رسید و گمشدهام را در آن یافتم. از روز بعد راهم را از کمیته کج کرده و به جنبش رفتم و نشریه میگرفتم و میفروختم تا اینکه روزهای بگیر و ببند فرا رسید و روزی مغازهدار سرکوچهمان به پدرم گفت پسرت را بفرست برود که دنبالش هستند و اینطور بود که سر از انگلستان در آوردم. اینجا هم امید و آرزویم را برای یک ایران آزاد و دموکراتیک در حمایت از مجاهدین و رهبری پاکباز آن آقای مسعود رجوی و رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی دنبال میکنم.
در واقع در خارج از ایران دیدن جدیت جنگ مجاهدین در افشای دروغهای رژیم و بیاعتبار کردنش بر اعتقاد و ایمانم به آنها افزود. دیدم مجاهدین بودند که نگذاشتند رژیم به بمب اتمی دست پیدا کند. مجاهدین بودند که جنگافروزیها و دخالتهای رژیم در خاورمیانه را افشا کردند. الآن هم این مجاهدین هستند که دجالگری لابیهای رژیم را که مدعیاند اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل به مردم ایران فشار میآورد را برملا میکنند. آخر چه چیزی برای مردم ایران باقی نمانده که در تحریمها از دست بدهند. فشار تحریم تسلیحاتی دقیقاً روی رژیم وارد خواهد آمد و برگرداندن تحریمهای سازمان ملل و انحلال سپاه پاسداران خواست مردم ایران و در جهت منافع آنهاست. آرزوی همه ما اینست که رژیم هر روز زیر فشارهای بیشتری برود تا سرانجام بهدست ارتش آزادیبخش ملی که امروز در کانونهای شورشی تبلور پیدا کرده به زبالهدان تاریخ افکنده شود.
با درود به همه شما.
خندان بخشی
در سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران به ارواح پاک بنیانگذاران درود میفرستم و این مناسبت را به خواهر مریم و برادر مسعود و همه مجاهدین تبریک میگویم.
طی چهار دهه از عمرم که هوادار سازمان بودم در فاصله سالهای ۶۰ تا ۶۷ به همین جرم بدفعات دستگیر شدم و در زندان شاهد مقاومتهای دلاورانه میلیشاهای قهرمان مجاهد در برابر شکنجه، تجاوز و اعدام بودم. در سلول انفرادی صدای پاسداران فاسد را میشنیدم که قصد تجاوز به یک هوادار مجاهد را داشتند و آن شیر زن با صلابت جلوی آنها ایستاده بود. ناظر بسیاری از شکنجههای قرونوسطایی در زندان بودم. بسیاری از صدای تیرخلاصها را شمرده بودم. اما در آن روی سکه شاهد تشکیلات منسجم و صفا و صمیمیت حاکم بر مناسبات هواداران مجاهدین در زندان هم بودم. میخواهم نسل جوان امروز بداند که در شرایط سخت آن سالها مردم عاشقانه مجاهدین را میستودند و به آنها کمک میکردند. در سال ۶۰ با پناه دادن به میلیشیاهای مجاهد آنان را از دست پاسداران وحشی نجات میدادند. بارها خودم کمکهای مالی گمنام زیادی از مردمی که خودشان به پول نیاز داشتند دریافت کرده و به سازمان داده بودم. این کمکها بهخاطر عشق به آزادی و اعتماد عمیقشان به سازمان بود.
خاطرات آن روزها و فداکاری مجاهدینی که در قتلعام ۶۷ دلاورانه بهخاطر دفاع از کلمه مقدس مجاهد سر بدار شدند را هرگز فراموش نمیکنم و دینی را به گردنم احساس میکنم که باید آنرا با دفاع فعال از مجاهدین ادا کنم و وظیفه خودم میدانم در برابر مزدورانی که قصد مخدوش کردن قهرمانیهای مجاهدین در آن سالیان را دارند بایستم و اجازه ندهم حقیقت پوشیده شود. یکی از این مزدوران کثیف مصداقی است که در عینحالی که در تمام این سالیان نفوذی رژیم بوده با عدم صداقت، ریاکاری و دجالگری خودش را بهعنوان دادخواه زندانیان سیاسی اعدام شده جا میزد تا در پشت ژست دادخواهی خط رژیم را پیش ببرد. علت کینه توزیهایش به مجاهدین و بهخصوص به شخص رهبر مقاومت هم این است که خود را تهی از همه ارزشهایی میبیند که مجاهدین از آن بهوفور برخوردارند یعنی استقامت، از خود گذشتگی و صداقت. در پایان به همه رسانهها بهخصوص رسانههای ایرانی که به او تریبون میدهند میگویم اگر خودتان سر در آخور آخوندها ندارید پس با دادن تریبون به این نفوذی کثیف آلت دست آخوندها نشوید که فقط اعتبار خود را از دست میدهید.
مجددا درود میفرستم به رهبر مقاومت و با شعار میتوان و باید خواهر مریم سرنگونی را نزدیکتر از هر زمان دیگر میبینم و منهم حاضرم. حاضر حاضر حاضر.
محسن صفا
تبریک بهمناسبت پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران به برادر مسعود و خواهر مریم، به مجاهدین، کانونهای شورشی و خلق قهرمان.
پیشرفتهای مجاهدین و مقاومت ایران و قیامهای قهرمانانه مردم، رژیم را در چنان بحران و بنبستی فرو برده که هیچ برونرفت استراتژیکی ندارد. از اینرو با تمام قوا تلاش میکند با تروریسم و شیطانسازی و توطئههای مختلف خودش را از این بحرانها بیرون بکشد و به سازمان مجاهدین ضربه بزند.
یکی از این تلاشها ماجرای دستگیری دژخیم جنایتکار حمید عباسی یا حمید نوری در سوئد است. امروز ۱۰ماه پس از دستگیری این دژخیم، ابهام کمی باقی مانده است که رژیم یک پروژه دو منظوره را پیش میبرد.
از یکطرف دستگیری این دژخیم را برای سفیدسازی یک مأمور نفوذی یعنی ایرج مصداقی به کار گرفته است. از طرف دیگر مخدوش کردن پروژه دادخواهی شهیدان قتلعام زندانیان سیاسی را در دستور قرارداده است. پروژه دادخواهی بهخصوص در ۳-۴ سال اخیر، گریبانگیر رژیم شده است، در داخل کشور جوانان به خونخواهی شهیدان برخاسته و در سطح بینالمللی جنبش دادخواهی قدم به قدم پیشروی میکند. بنابراین باید این جنبش توسط خود رژیم و مزدور نفوذیاش مصادره و منحرف شود.
کمیسیون امنیت شورای ملی مقاومت بهسرعت واقعیت را برملا کرد منظورم نوار صحبتهای سردژخیم مقیسه و سردژخیم رازینی است
این اظهارات بهخوبی نشان داد باندهای رژیم از قبل در جریان سفر این دژخیم به سوئد بودهاند و احتمال دستگیری او را میدادهاند. سردژخیم مقیسهای که به دژخیم نوری توصیه کرده است به خارج نرود. شوهر دختر خوانده حمید نوری که یک خلبان است، موضوع این دژخیم را از قبل با سرویسها و مراجع سوئدی در میان گذاشته است. همه چیز از یک طرح خبر میدهد که مزدور نفوذی را سفیدسازی و جنبش دادخواهی را مخدوش کند.
ما همینجا از دولت و مقامات قضایی و پلیس سوئد میخواهیم جزییات این موضوع از جمله نقش دخترخوانده و خلبان و دیگر قضایا را به اطلاع عموم برساند، تا رژیم و مزدورانش فرصت توطئه برای در بردن دژخیم پیدا نکنند.
این رژیم وقتی دچار مخمصه باشد به مأموران خودش هم رحم نمیکند. همانگونه که سعید امامی را با همه خدماتش خودکشی کرد و مزدور دلیلی راهنمای دژخیمان در قتلعام اشرف را کشت و صورتش را با اسید سوزاند و بهنحو احمقانهای به حساب مجاهدین گذاشت.
همچنانکه اطلاعیههای کمیسیون امنیت و کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت اعلام کردهاند، مجاهدین و مقاومت از همان روز اول با تمام قوا آنچه را میتوانسته انجام داده و باز هم میدهد تا این دژخیم بهخاطر جنایات ضدبشریاش محاکمه و مجازات شود.
اما صحبتهایم را با این هشدار به دولت و مراجع قضایی سوئد به پایان میرسانم که برای اینکه فاشیسم دینی حاکم بر ایران بر روند محاکمه این دژخیم تاثیرگذاری نکند، باید از ایادی رژیم و مزدور نفوذی ایرج مصداقی در این پرونده خلع ید شود. این خواسته ایرانیان است.
متشکرم که به من گوش دادید.
هما صالحی
با تبریک آغاز پنجاه و ششمین سال تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران،
شهادت من بعنوان یک هوادار سازمان که شاهد فراز و نشیبهای بسیاری در مبارزه مقدس مجاهدین بوده در مورد راز استواری و پابرجایی سازمان این است:
مجاهدین نان را به نرخ روز نمیخورند. به اصولشان پایبندند. بالاترین اصلی هم که از آن نگهبانی میکنند اصل حاکمیت مردم است. قسم خوردند که رژیم را سرنگون کند و حاکمیت را به مردم برگردانند.
زمانی خمینی دجال میخواست با سواستفاده از احساسات مذهبی مردم کلمه «انقلاب اسلامی» را برای تحکیم قدرت خودش جا بیندازد، اما مسعود رجوی رو در روی خمینی گفت «اسلام انقلابی» و مجاهدین بهای موندن بر سر آن را به تمام و کمال پرداختند.
مجاهدین به ولایت فقیه و قانون اساسی او رای ندادند و سنگین ترین قیمت را برای بردن شعار مرگ بر خمینی پرداختند که حالا جوشش همان خونها میلیونها ایرانی را به قیامهای ۹۶ و ۹۸ و سر دادن شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه کشانده است.
مجاهدین در جنگ ضدمیهنی هنگامیکه عراق از خرمشهر عقب نشست، پرچم صلح را در مقابله با عربده های جنگ جنگ تا پیروزی بر افراشتند و با تحمل برچسبهای ناروا زهر آتش بس را در حلقوم خمینی ریختند تا صدها هزار نوجوان و جوان دیگر در تنور جنگ این رژیم ریخته نشوند.
پروژه های ضد میهنی اتمی و موشکی این رژیم را افشا کردند و از برچسبها نهراسیدند.
مجاهدین بر سر مرز بندی شاه و شیخ قاطعانه ایستادن و نشان دادند که دو روی یک سکه اند.
رمز پایداری بر سر اصول و ایستادگی در مقابل همه این فشارها چیزی جز فدا و پرداخت حداکثر نیست و این پرداخت را قبل از همه رهبری آنها از خودش آغاز کرده است. انقلاب ایدئولوژیک آنطور که من در این ۳۵ سال فهمیدم هیچ چیز مرموزی نیست، در یک کلام خلاصه میشود در فدای حداکثر در راه آزادی خلق و میهن. آیا هیچ گروهی در تاریخ ایران وجود دارد که همسر و فرزند و همه امتیازهای زندگی مادی و همه علقه های فردی اش را در راه آرمان مقدس آزادی برای چند دهه به کنار بذارد و با همه چیز خودش به میدان بیاد! این منشا انسجام درونی سازمان مجاهدین و منشا انسجام ما هواداران با این سازمان و منشا اعتماد بیکران خلق قهرمان به مجاهدین است. مجاهدین الگوهای صدق و فدا هستند و در اشعه وجودی خودشان به ما شرافت و انسانیت دادند. ما برای همیشه مدیون مسعود رجوی و نسلی هستیم که او تربیت کرده است
متشکرم
سعید قائمی
سلام میکنم خدمت رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران خانم رجوی.
من سازمان مجاهدین رو از بعد از انقلاب ضدسلطنتی شناختم. قبل از آن شناختی از مجاهدین نداشتم بعد از انقلاب در صحنههایی که از رذالت اوباش خمینی در حمله به بنیاد علوی در تهران دیدم و همچنین فداکاریها و صداقتی که در مجاهدین دیدم چرخیدم. من با مجاهدین از شک شروع کردم و به یقین رسیدم و عاشق این سازمان و رهبریاش شدم.
امروز بهرغم همه عشق و عاطفهای که به خانوادهام دارم اگر آنها چیزی از من بخواهند ممکن است لحظات مکث داشته باشم. ولی اگر مجاهدین چیزی از من بخواهند از جان، مال تا وقت و انرژی برای انجام یک کار، هیچ مکثی ندارم و بدون تردید و با جان و دل انجام میدهم. چرا؟ چون فداکارتر، صادقتر، پاکتر و از خود گذشتهتر از مجاهدین در صحنه سیاسی ایران نمیبینم. آنها با همه چیزشان برای سرنگونی رژیم به میدان آمدن و این وظیفه هر ایرانی است که به یاریشان برخیزد. این داستان بسیاری از مردم ایران است. مادر من وقتی به آمریکا آمد در چند نشست و برخاست جذب مجاهدین شد. بهخاطر قلب پاک و خلوص مجاهدین هر کس که به آنها نزدیک میشود خیلی زود جذب جوهره انسانی آنها میشود. اینقدر پاک و صادق هستند که انبوه تبلیغات و شیطانسازیهای رژیم هم نمیتواند بر پیشانی آنها گردی بنشاند.
بنظرم هنر حنیف کبیر این بود که فقط یک راه و آرمان را معرفی نکرد بلکه کمبود تاریخی نهضت ملی مردم ایران را با تأسیس یک سازمان و تشکیلات انقلابی جبران نمود و این تشکیلات را از روز اول بر دو پایه صداقت و فدا بنا کرد و نیز کادرها و انسانهایی را که حامل این ارزشها هستند تربیت کرد. این تشکیلات در هر مرحله از زندگی سازمان شکوفاتر میشود. و امروز این میراث حنیف به اشرفیها و ما اشرفنشانها و کانونهای شورشی رسیده که باید قدر آن را بدانیم . این سرمایه ما برای مقابله با هر مانعی و رسیدن به هر هدفی است. من در برگزاری باشکوه کهکشان کهکشانها در ۳۰۰۰۰نقطه در جهان وبا تمام عظمتش بهرغم اینکه کرونا جهان را فلج کرده بود کار کرد معجزه آسای این سلاح یعنی تشکیلات انجمن اشرفنشانها را دیدم یقین دارم که اگر این تشکیلات را نداشتیم به یک صدم از این دستآوردها هم نمیرسیدیم . پس باید در گسترش و ارتقاء این تشکیلات بهر قیمت بکوشیم.
همین دو هفته پیش رژیم صحبتهای سردار موسی خیابانی را در مورد فلسفه عاشورا، و بعد هم زیارت خواهر مریم در حرم امام حسین را از تلویزیون خودش پخش کرد با این خیال باطل که شاید بتواند مجاهدین را التقاطی معرفی کند. نتیجه درست عکس بود. واکنش مردم این بود که پس این موسی خیابانی که رژیم اینقدر او را در فیلم ماجرای نیمروز شیطانسازی کرده بود کسی است که اینقدر شورانگیز و تاثیرگذار در مورد عاشورا صحبت میکند. آخوند مربوطه دستپاچه شده بود و نمیدانست چطور تاثیر آن را از اذهان پاک کند. مثل همیشه شروع به گفتن اراجیف کرد که نباید گول این حرفهای شورانگیز را خورد. ولی واقعیت این است که مردم ایران دیگه گول آخوندها را نمیخوراند. آنها گمگشته خودشان روا در مجاهدین دارند پیدا میکنند و کسی هم نمیتواند جلوشان را بگیرد.
به امید روزی که پای رهبری این گنجینه ملی به ایران برسد و مردم از وجودش بهرهمند شوند. آن روز ایران گلستانی سرسبز و الگویی برای تمام کشورهای جهان خواهد شد.
متشکرم
جمشید پیمان
یاران گرامی درود بر شما
امیدوارم تنتان سلامت دلتان شاد و جانتان سرشار از فروغ آزادی باشد.
سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را به همه آزادیخواهان ایران و همه مبارزان راه آزادی ایران به اشرفیان به اشرفنشانان به شورشیان و کانونهای شورشی از صمیم جان تبریک میگویم.
دوستان گرامی درباره سازمان مجاهدین خلق ایدئولوژی آن علل و پیدایش آن و راه و رسم مبارزه آن برای آزادی در ایران و اهداف و آرمانش متخصصان امر و کسانی که با این سازمان متولد شدهاند با این سازمان رشد کردهاند و همراه او هم گام با او پیش رفتند شهید دادند سخن خواهند گفت و پیشتر از این هم گفتهاند من امروز به سازمان مجاهدین خلق در این برهه از زمان نگاه میکنم و بسیار مختصر آنچه را که امروز میبینم دربارهاش میگویم.
سازمان مجاهدین خلق سازمانی است که از میان صدها حزب و سازمان و گروه و جبهه که بر علیه نظام استبدادی و ارتجاعی حاکم بر ایران پیکار میکند و هدفش استقرار یک حاکمیت مبتنی بر اراده مردم با اصل جدایی دین از دولت و بر بنیاد مبانی حقوق بشر. این سازمان در رویارویی با رژیم جمهوری اسلامی بدون تردید بیش از هر سازمان و حزب و گروه دیگری مبارزه جدی قاطع و صمیمانه کرده و بیش از هر سازمان دیگری در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران و تاریخ معاصر ایران جانبازی و فداکاری نموده است. امروز عملکرد این سازمان را در برابر خودمان داریم و پیشتازی او را در مقاومت سرتاسری ایران با رویایی رژیم با آن ملاحظه میکنیم. این سازمان بهشهادت عملکرد رژیم بیش از هر حزب و سازمانی موضوع و مورد دسیسهها و توطئهها و ترفندهای رژیم و عوامل و پشتیبانان داخلی و خارجی او بوده و باز بهشهادت عملکرد متقابل رژیم این سازمان بیشترین ضربهها را بر پیکر نظام ضدانسانی و ضدایرانی حاکم بر ایران فرود آورده.
دوستان گرامی اغراق نیست اگر بگویم اگر مجاهدین از بعد از بهمن ۱۳۵۷ در برابر هیولایی بهنام خمینی و حکومتش ایستادگی نمیکردند افشاگری نمیکردند و روشنگری نمیکردند و این ایستادگی و افشاگری و روشنگریشان توأم با فدای حداکثر نمیبود امروز مردم ایران و آزایخواهان ایران در یک تعادل رو به پیروزی در مقابل این رژیم قرار نمیگرفتند به هیچوجه نمیتوانیم موقعیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق را نادیده بگیریم. هیچکس نمیتواند نادیده بگیرد و بیش از همه رژیم درمانده حاکم بر ایران این سازمان را در مد نظر دارد و علیه آن میکوشد. اما اجازه بدهید یک نکته از قول مسعود رجوی رهبر این سازمان و مسؤل شورای ملی مقاومت خدمتتان بگویم مسعود رجوی یک روز گفت تا یک مجاهد خلق هست رژیم آخوندی خواب راحت نخواهد دید و چه مختصر و مفید فلاکت و درماندگی این رژیم را در همین جمله بیان کرد. به راستی که مجاهدین خلق ایران نه تنها خواب را بر آخوندهای حاکم حرام کردهاند بلکه همه پشتیبانان خارجی آن را هم آچمز کردهاند و این تازه اول کار است و آغاز دمیدن صبح باشد تا صبح آزادی بدمد و خورشید فروزان آزادی روی دستهای مجاهدین خلق ایران ارتش آزادی و همه آزادی خواهان در آسمان میهن آزاد شدهمان بدرخشد.
دوستان گرامی پر بجاست که من در اینجا از بنیانگذاران این سازمان با زبان خودم و با سخن خودم یاد کنم .
نگاه من به بنیانگذاران کبیر این سازمان نگاهی شاعرانه است و آن را در شعری تقدیم شما میکنیم شعری با عنوان در آغاز عشق بود.
جهان جان خسته ما
در انبوه تنهایی اندیشهاش جاری بود
ابری نمیگریست
ماهی نمیتابید
خورشیدی نمیخندید
آذرخشی نمیبارید
نه بر دلم و نه در دیدهام
و تندری در ویرانه سکوت نمیخروشید
زمین و زمانه سترون خراب خلوت خاموش خویش بودند
و دل ما از خون و خاطره لبریز می شد
چه کاروانی بود صبوری که تلخ تلخ میرفت
در مسیر هاویههای ابدی تارستان
بی رهسپاری سالاری
هیچ چاووشی آوازی نمیخواند
در بامداد بیرحیل
و در باوری نمیگنجید که در آستانه پائیز کوله باری از بهار شانههای ستبرش را آذین بخشد
و در بیابانهای بیسایبان
واههها را بشناسد و در عبور از شورهزارهای شهریور هیچ هنگامهای عزمش را برنیاشوبد
کلامش خلود خاکستر سحر را ویران کرد
و دلش را در دلتای نقرهای صبح جاری ساخت
آوازش مأذنههای متروک تاریخ را انباشت
و دشتهای بیحوصله از نسیم خواهش او سرشار شدند
میان مجمر دل به شوق دیدارش گل و اسپند می سوخت
و او از میانه شهریور بر توسنی از رنگین کمان بهار جاری شد
درفشش را سرخ سرخ در عبور از کوچههای زخمی شهر برافراشت
آری بر توسنی از رنگین کمان بهار جاری شد درفشش را سرخ سرخ در عبور از کوچههای زخمی شهر برافراشت
و خزان فرو ریخت در بهار گامهایش
او طلوع کرد بربام رؤیاهای شاد شیرین
در دیدگان ابری یک عارضه پیر
در بغض های مانده در گلوی گریه تاریخ
آوازش همه سرودی بود در ستایش آزادی و عشق
و او حنیف بود در آغاز و در آغاز عشق بود.
حنیفه خیری
خواهران برادران دوستان مقاومت
قبل از هر چیز میخواستم از برگزار کنندگان این برنامه تشکر کنم که به من این فرصت را برای صحبت دادند. برای من این افتخار خیلی بزرگی است. به همگی میخواهم ۵۶ امین سالگرد تأسیس سازمان را تبریک بگویم بهخصوص به خواهر مریم عزیزم به برادر مسعود و خواهران و برادران مجاهد در هر جا که هستند مبارک باشد و روح شهدا شاد. شاید خیلی از بینندگان مرا در صحنه حقوقبشر دیده باشند ولی امروز اگر اجازه بدهید میخواهم کمی از مقاومت صحبت کنم و اینکه چرا من هوادار مجاهدین هستم و برای یک ایران آزاد و دموکراتیک فعالیت میکنم. من از یک خانواده بسیار بینالمللی هستم که در چندین نسل از دیکتاتورهای دنیا آزار دیده. از مادر پدر پدر بزرگم که در چین شکنجه شدند و کشته شدند تا پدر بزرگم که در جنگ جهانی دوم ضدفاشیستها جنگید و بعد با خانوادهاش از دست ایدیامین به انگلستان پیوست و مادر پدر خودم که ضد رژیم خمینی جنگیدند برای آزادی مردم ایران. مادرم که چینی هنگکنگی بود عضو سازمان مجاهدین شد او خیلی شجاع بود و من او را وقتی ۴سالم بود در عملیات فروغ جاویدان از دست دادم. او به من یاد داد که اگر کسی میخواهد کاری برای مردم و آزادی مردم بکند، ملیت آدمها مطرح نیست. آزادی برای همه انسانهاست و برای همه ملیتها. درسته که من بچه این سازمان هستم ولی این دلیل فعالیت من نیست. من خودم رفتم دنبال شناخت از این مقاومت و خودم آگاهانه انتخاب کردم که از این سازمان هواداری کنم و توی این راهی که اونها تشخیص دادند فعالیت کنم. سازمان مجاهدینی که من می شناسم واقعاً ارزشهای بینظیری دارد و این را می دیدم که همه چقدر از خود میگذرند و به هم کمک میکنند که با هم به تعهد برسند. چون همه یک هدف دارند و آنهم آزادی مردم ایران است. کارهایی که میکنند روی پایههای انسانیت سوار است یک سازمانی که هر مشکلی که باشه شخصی سیاسی فرهنگی یا فنی را حل میکند چون میتوان و باید برای آزادی مردم ایران. من این توانایی را در هیچ کجای دنیا ندیدم برای همین است که شناختن و کارکردن این جنبش یک افتخار بزرگیست که به من انرژی میدهد. چون همه با هم توی یک مسیر هستیم و همه داریم این سالها با هم کار میکنیم. در روزگاری که توی خیلی از کشورها هنوز دیکتاتوری حاکم است و ایران هم یکی از این کشورهاست ولی نسبت به کشورهای دیگه مردم ایران یک اپوزیسیون سازماندهی شدهای دارند که روی ستونهای صداقت و فدا ساخته شده یک اپوزیسیونی که رهبر فداکار صادق و قدرتمندی دارد و یک سازمان که هنوز بعد ۵۵سال ایستاده خسته نشده و قویتر هم شده. هر نسلی جنگ خودش را دارد. من از خانوادهام از مادر مجاهدم یاد گرفتم که آدم باید جنگ خودش را داره، امیدوارم جنگی که با الگوی مادرم انتخاب کردم به آزادی مردم ایران کمک کند. روزشماری میکنم رفتن برای ایران آزاد. وقتی بروم جای مادرم را خالی میکنم البته که جاش خالی نخواهد بود. چون جاش الآن با کانونهای شورشی پر شده. مرسی که به من گوش دادید. خسته نباشید.
سولماز ابوعلی
با سلام به همگی
سلام به خواهر مریم عزیز و مجاهدین در اشرف۳
من سولماز ابوعلی دارای دکترای علوم بررسی و حل اختلافات هستم و در ضمن ۱۴بار قهرمان کاراته و مدال طلای جهان هستم. من در ایران متولد ولی در آمریکا بزرگ شدم. امیدوارم که فارسی من آنقدر خوب باشد که شما متوجه بشوید. بیرون آمدن از ایران انتخاب ما نبود. زمانی که من بچه بودم ما مجبور شدیم که ایران را ترک کنیم چون که پدر و مادرم هوادار مجاهدین بودند. من بهعنوان یک جوان موفق در آمریکا هواداری مجاهدین را انتخاب کردم بهخاطر اینکه ایمانی که به آنها دارم و بهخاطر صداقت و فداکاری که آنها سالها از نزدیک از مجاهدین دیدم. اما کسانی که هوادار مجاهدین نبودند و حتی مخالف افراد سمپاشی رژیم علیه مجاهدین در طی این سالیان بوده و هیچ ارتباطی با مجاهدین نداشتند آنها حتی یک مجاهدین را ندیدند و نمیشناختند مثلا آنها نمیدانند که چرا زنان مجاهد حجاب دارند. خیلی مهم که ما اسلام دموکراتیک مجاهدین را با اسلام آخوندی یک اسلام ارتجاعی و مردسالاری اشتباه نکنیم. آخوندها واقعاً مسلمان نیستند و یک فکر و فرهنگ ارتجاعی و ضدبشری را . . . و میخواهند در ایران آینده ده مادهای خواهر مریم را به اجرا ....... آنچه آنها برای ایران آینده میخواهند انتخابات آزاد برابری زن و مرد در همه چیز، آزادی عقیده و دین، آزادی پوشش برای زنان، جدایی دین از حکومت، لغو اعدام، هر زن و مرد مجاهدین میتوانند عقیده خود را آزادانه بگویند و در مورد آن بحث کنند. هر مجاهد در انجام مسئولیتهایی که دارد سعی میکند که آن را به بهترین صورت انجام بدهد. مجاهدین همه چیز خود را . . . سختیهایی که در این سالیان بر مجاهدین وارد شده این همه تحمل و ایستادگی همه بهخاطر ایمانی است که به راهشان و تعهد محکم به سرنگونی رژیم آخوندی است. پس وقتی که مجاهدین میگویند ما آزادی و برابری و پیشرفت و شادی را به ایران میآوردیم این تعهد را با خون خود امضا کردند. حالا من از شما سؤال میکنم در چهل سال گذشته. . . همینطور که برادر مسعود گفتند آزادی خود را از این جانیهای عمامه بهسر پس میگیریم و جواب آتش رو. . .
ویرجینیا پیشبین
با سلام اسم من ویرجینا پیشبین است من یک پزشک ایرانی ایتالیایی هستم از پدر ایرانی و مادر ایتالیایی.
زوریا در سالینا بدنیا آمدم. زندگی من در زمانی بزرگ شدم همواره همراه فعالیتهای سیاسی پدرم بهعنوان هوادار سازمان مجاهدین فعالیت من بود. من شاهد فعالیتهای پدرم در افشای نقض حقوقبشر و سرکوب در ایران بودم و همچنین مبارزهاش و اینکه مردم ایران بتوانند از دست حکومت مذهبی آزاد شوند. برای سالها من هم متعهد به این کار بودم و همراه با پدرم در فعالیتهای سیاسی در حمایت از حقوقبشر و حقوق مردم ایران برای آزادی و دموکراسی شرکت داشتم و مادرم هم ما را حمایت میکرد در سال۲۰۱۶ سه روز بعد از بازگشت از یک تظاهرات مقاومت بودم در پاریس پدرم بهطور ناگهانی درگذشت. بهرغم اینکه خیلی مریض بود ولی هیچ وقت بیماری مانع از این نمیشد که همه انرژیاش را به حمایت از مقاومت ایران اختصاص دهد. این گواهی تماماً به من منتقل شد و من هم تا پیروزی نهایی آرمانهای انسانی و دفاع از شرافت زندگی…… بیداری که در سازمان مجاهدین دیدم ادامه خواهم داد. علاوه بر این من بهعنوان یک پزشک حمایت و همبستگی همه خود را با همکارانم و همه کادر درمانی ایرانی که در این روزهای سخت پاندومی با ریسک جان خودشان در تمامی مراکز درمانی ایران در حال کارکردن هستند بیان کنم. به شما جوانهای ایرانی که بهرغم هر فشار و سرکوب بیمانندی شجاعت باور نکردنی خودتان را نشان دادید درود میفرستم و تماماً با شما هستم و از صمیم قلب از این فداکاریتان تشکر میکنم. درود بر شما.
بهمناسبت ۱۵شهریور
پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران
گردهمایی ۳۰۰ جامعه ایرانی از ۱۸کشور
با شرکت هموطنان در ۲۴کشور
جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان
آلمان:
۱. جامعه ایرانیان شهراسن
۲. انجمن دفاع از زندانیان سیاسی ایران
۳. انجمن زنان غرب آلمان
۴. کانون ایرانیان دموکرات ـ اشتوتگارت
۵. انجمن زنان علیه تبعیض جنسی
۶. مرکز همگرایی مهاجرین ایرانی
۷. شورای ایرانیان هامبورگ
۸. انجمن زنان علیه سنگسار
۹. بنیاد توسعه و دمکراسی در خاورمیانه
۱۰. جامعه ایرانیان در تبعید ـ برلین
۱۱. جامعه ایرانیان ایالت هسن
۱۲. انجمن دانشجویان و جوانان دموکراتیک ایرانی . شمال آلمان
۱۳. انجمن زنان برای دمکراسی در ایران . شمال آلمان
۱۴. شورای ایرانیان شهر کلن
۱۵. جامعه ایرانیان شهر بن
۱۶. اتحادیه جوامع ایرانی در آلمان
۱۷. جامعه متخصصان غرب آلمان
۱۸. انجمن عدالت
۱۹. جامعه ورزشی ایرانیان در آلمان
۲۰. کانون هنرمندان مقاومت در تبعید
۲۱. انجمن همبستگی شهر گوتینگن
۲۲. جامعه ایرانیان مونیخ مونیخ
۲۳. شورای ایرانیان دوسلدورف
۲۴. انجمن ایرانیان در هوپرتال
۲۵. جامعه ایرانیان هانوفر
۲۶. انجمن دفاع از حقوقبشر در ایران
۲۷. جامعه متخصصان زاربروکن
۲۸. انجمن ندای ایران
۲۹. انجمن ایرانی - المان برای آزادی ادیان
۳۰. کهکشان زهره - انجمن زنان مونستر
۳۱. ندا- انجمن زنان ایرانی در هانفر
۳۲. جامعه ایرانیان برمن
۳۳. انجمن دانشجویان برلین
۳۴. انجمن زنان برای برابری
۳۵. جامعه زنان ایرانی - گوتینگن
۳۶. کانون دفاع از زندانیان سیاسی ایران
۳۷. انجمن دفاع از قربانیان زندان و شکنجه
۳۸. پرواز- انجمن علیه شکنجه و اعدام
۳۹. کاوه -کانون فکری نوجوانان ایران در تبعید
۴۰. کانون معلمان در تبعید
۴۱. جامع ایرانیان ویسبادن
۴۲. انجمن حمایت از خانواده زندانیان سیاسی
۴۳. طلوع - انجمن زنان برای صلح و برابری
۴۴. انجمن زنان علیه بنیادگرایی
۴۵. کانون ایرانیان علیه خشونت و شکنجه
۴۶. شورای ایرانیان دورن
۴۷. صبا –جامعه زنان ایرانی در فرانکفورت
۴۸. انجمن ایرانیان شهر فلنزبورگ
۴۹. جامعه ایرانیان کاسل
۵۰. هما- انجمن ورزشکاران غرب آلمان
۵۱. انجمن فعالان حقوقبشر علیه بنیادگرایی
۵۲. انجمن ورزشکاران زن
۵۳. انجمن همبستگی با مادران قیام
۵۴. جامعه ایرانیان بوخوم
۵۵. انجمن دفاع از حقوق زنان در ایران
۵۶. پگاه -انجمن زنان ایرانی-اشتوتگارت
۵۷. کانون ایرانیان دموکرات -کارلسروحه
۵۸. شورای ایرانیان آخن
۵۹. انجمن دانشجویان و جوانان ایرانی - غرب آلمان
۶۰. جامعه متخصصان شمال آلمان
۶۱. انجمن جوانان و دانشجویان ایران فردا. جنوب آلمان
۶۲. جامعه ایرانیان دورتموند
۶۳. انجمن پزشکان ایرانی . آلمانی
۶۴. شورای متحد برای دموکراسی
۶۵. کانون مدافعان حقوقبشر در ایران هواداران مجاهدین
۶۶. انجمن زنان دموکرات ایرانی ایالت هسن
۶۷. انجمن ایرانی آلمانی دفاع از حقوقبشر در ایران
۶۸. جامعه ایرانیان هایدلبرگ و مانهایم
۶۹. جنبش جوانان برای قیام در ایران
آمریکا:
۷۰. جامعه ایرانیان آمریکایی شمال کالیفرنیا
۷۱. جامعه ایرانیان برای دمکراسی در ایران
۷۲. کمیته زنان جنوب کالیفرنیا
۷۳. جامعه ایرانیان آمریکایی آریزونا
۷۴. جامعه ایرانیان آمریکایی شمال تگزاس
۷۵. جامعه ایرانیان آمریکایی تگزاس
۷۶. جامعه ایرانیان آمریکایی کلرادو
۷۷. جامعه ایرانیان آمریکایی فلوریدا
۷۸. جامعه ایرانیان آمریکایی ویرجینیا
۷۹. جامعه ایرانیان آمریکایی مریلند
۸۰. انجمن فرهنگی ایرانی آمریکایی میسوری
۸۱. جامعه ایرانیان آمریکایی نیویورک
۸۲. جامعه ایرانیان آمریکایی ماساچوست
۸۳. جامعه ایرانیان آمریکایی ویسکانسن
۸۴. جامعه ایرانیان آمریکایی جورجیا
۸۵. انجمن فرهنگی ایرانی آمریکایی جورجیا
۸۶. جامعه ایرانیان آمریکایی آرکانزاس
۸۷. جامعه ایرانیان آمریکایی کانتیکت
۸۸. جامعه ایرانیان آمریکایی ایلینوی
۸۹. جامعه ایرانیان آمریکایی کانزاس
۹۰. جامعه ایرانیان آمریکایی میشیگان
۹۱. جامعه ایرانیان آمریکایی مینه سوتا
۹۲. جامعه ایرانیان آمریکایی نیومکزیکو
۹۳. جامعه ایرانیان آمریکایی اوهایو
۹۴. جامعه ایرانیان آمریکایی اوکلاهما
۹۵. جامعه ایرانیان آمریکایی ایندیانا
۹۶. جامعه ایرانیان آمریکایی کنتاکی
۹۷. جامعه ایرانیان آمریکایی نوادا
۹۸. جامعه ایرانیان آمریکایی لوئیزیانا
۹۹. انجمن متخصصان ایرانی آمریکایی شمال کالیفرنیا
۱۰۰. جامعه زنان میشیگان
۱۰۱. جامعه ایرانیان آمریکایی آلاباما
۱۰۲. جامعه ایرانیان آمریکایی تنسی
۱۰۳. اتحاد زنان برای تغییر در ایران
۱۰۴. پزشکان برای ایران آزاد
۱۰۵. کمیته آمریکا برای حمایت از ساکنان کمپ اشرف
۱۰۶. انجمن جوانان ایرانی آمریکایی جورجیا
۱۰۷. جامعه ایرانی آمریکایی نیوجرسی
۱۰۸. جامعه ایرانی آمریکایی کارولاینای جنوبی
۱۰۹. جامعه ایرانی آمریکایی واشنگتن دی. سی
انگلستان:
۱۱۰. انجمن جوانان ایرانی - لندن
۱۱۱. انجمن زنان ایرانی - لندن
۱۱۲. انجمن زنان برای حقوقبشر، دمکراسی و برابری - لندن
۱۱۳. انجمن طراحان ایرانی - لندن
۱۱۴. انجمن دانشگاهیان ایرانی - لندن
۱۱۵. انجمن معلمین مدارس برای آزادی ایران
۱۱۶. انجمن مهندسان ایرانی مقیم انگلستان
۱۱۷. انجمن فعالان اینترنتی - لندن
۱۱۸. انجمن زندانیان سیاسی سابق در ایران - لندن
۱۱۹. انجمن سیمرغ برای احیای هنر و موسیقی ایرانی
۱۲۰. انجمن هنرمندان جوان ایرانی مقیم انگلیس
۱۲۱. کمیته وکلای ایرانی مقیم انگلستان
۱۲۲. انجمن پزشکان ایرانی مقیم انگلستان
۱۲۳. جامعه ایرانیان لندن بزرگ
۱۲۴. جامعه ایرانیان یورکشایر
۱۲۵. اتحادیه بازرگانان ایرانی مقیم انگلستان - لندن
۱۲۶. کمیته خانوادههای شهدای مجاهدین - انگلستان
۱۲۷. مرکز دفاع از حقوقبشر، دمکراسی و حکومت قانون در ایران
۱۲۸. انجمن متخصصان ایرانی علوم کامپیوتر در انگلستان
۱۲۹. انجمن دکوراتورهای ایرانی - لندن
۱۳۰. جامعه ایرانیان در میدلبرو
۱۳۱. جامعه ایرانیان میدلند
۱۳۲. جامعه ایرانیان منچستر بزرگ
۱۳۳. جامعه ایرانیان ولز
۱۳۴. انجمن متخصصان ایرانی در همپشایر
۱۳۵. جامعه ایرانیان بریستول
۱۳۶. جامعه ایرانیان - انگلیسی آکسفورد
۱۳۷. جامعه ایرانیان مرزیساید
۱۳۸. انجمن دندانپزشکان ایرانی در انگلستان
۱۳۹. انجمن متخصصان در لیدز
۱۴۰. انجمن حمایت از زندانیان سیاسی در ایران
۱۴۱. انجمن زنان پیشرو علیه بنیادگرایی و تبعیض
۱۴۲. انجمن خانوادهای قتلعام ۶۷
۱۴۳. انجمن پرستاران
۱۴۴. انجمن اصناف ایرانی-لندن
۱۴۵. اتحادیه معلمین ایرانی مقیم انگلیس
۱۴۶. انجمن آکادمیسینهای ایرانی
اتریش:
۱۴۷. انجمن حقوقبشر برای قربانیان بنیادگرایی
۱۴۸. انجمن جوانان ایران در حمایت از اندیشه
۱۴۹. انجمن زنان برای یک ایران آزاد و دموکراتیک -اتریش
اسپانیا:
۱۵۰. انجمن دفاع از حقوقبشر و دموکراسی در ایران
استرالیا:
۱۵۱. انجمن دفاع از حقوقبشر و دموکراسی در ایران
۱۵۲. انجمن زنان ایرانی - استرالیا
ایتالیا:
۱۵۳. انجمن فارغالتحصیلان و متخصصان ایرانی در ایتالیا
۱۵۴. انجمن جوانان ایرانی در ایتالیا
۱۵۵. انجمن زنان دموکراتیک ایرانی در ایتالیا
۱۵۶. انجمن هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران- اوربینو
۱۵۷. انجمن پزشکان و داروسازان ایرانی در ایتالیا -کونئو
۱۵۸. انجمن پزشکان ایرانی در ایتالیا -برگامو
۱۵۹. انجمن پزشکان و داروسان دموکراتیک ایرانی در ایتالیا - تورینو
۱۶۰. انجمن پزشکان ایرانی در ایتالیا -میلان
۱۶۱. انجمن ایران آزاد و دموکراتیک
۱۶۲. انجمن ایتالیایی برای حقوقبشر در ایران
۱۶۳. انجمن پزشکان ایرانی در ایتالیا - جنوا
بلژیک:
۱۶۴. انجمن پناهندگان در حمایت از شورای ملی مقاومت ایران بلژیک
۱۶۵. انجمن زنان دموکراتیک ایرانی در بلژیک
۱۶۶. انجمن دموکراتیک دانشجویان ایرانی در بلژیک
۱۶۷. انجمن دفاع از آزادی بیان در ایران - بلژیک
۱۶۸. انجمن حمایت از زندانیان سیاسی ایران - بلژیک
۱۶۹. انجمن خانوادههای شهدای قتلعام ۶۷ در بلژیک
۱۷۰. انجمن حمایت از اقوام و مذاهب در ایران - بلژیک
دانمارک:
۱۷۱. انجمن حقوقبشر متخصصان دانمارکی ایرانی
۱۷۲. انجمن فارغالتحصیلان ایرانی مقیم دانمارک
۱۷۳. انجمن دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی مقیم آرهوس ـ هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
۱۷۴. انجمن هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در آرهوس - دانمارک
۱۷۵. جامعه متخصصان ایرانی در آرهوس - دانمارک
۱۷۶. انجمن زنان ایرانی برای آزادی و عدالت -دانمارک
۱۷۷. انجمن ورزشکاران ایرانی در دفاع از حقوقبشر –دانمارک- آرهوس
رومانی:
۱۷۸. خانه هنر ایران آزاد
۱۷۹. انجمن نشر فرهنگ و هنر ایران - رومانی
سوئد:
۱۸۰. انجمن فرهنگ در استکهلم
۱۸۱. انجمن ائتلاف برای صلح
۱۸۲. انجمن زندانیان سیاسی سابق
۱۸۳. بنیاد پزشکی حمایت از قیام
۱۸۴. انجمن عدالت برای خانوادههای شهدای قیام
۱۸۵. انجمن دانش آموختگان ایرانی مقیم سوئد
۱۸۶. انجمن ورزشکاران ایرانی در سوئد
۱۸۷. انجمن جوانان مقیم سوئد
۱۸۸. جامعه زنان ایرانی در استکهلم
۱۸۹. جامعه اصناف ایرانی مقیم سوئد
۱۹۰. انجمن حامیان آزادی بیان در ایران - اسکاندیناوی
۱۹۱. بنیاد پناهندگان ایرانی در سوئد
۱۹۲. بنیاد دفاع از حقوقبشر ایران
۱۹۳. انجمن پرستاران ایرانی مقیم سوئد
۱۹۴. انجمن حمایت از بازاریان اعتصابی در ایران
۱۹۵. اتحاد انجمنها برای یک ایران آزاد
۱۹۶. انجمن متخصصان ایرانی
۱۹۷. انجمن ایرانزمین
۱۹۸. انجمن فرهنگ و هنر - بروس
۱۹۹. انجمن زنان ایرانی مقیم لین شوپینگ
۲۰۰. انجمن هواداران مجاهدین خلق ایران - جنوب سوئد
۲۰۱. انجمن دوستداران هنر ایرانی
۲۰۲. انجمن فرهنگی ایران در جنوب سوئد
۲۰۳. انجمن متخصصان در جنوب سوئد
۲۰۴. جامعه حامیان تغییر در ایران
۲۰۵. انجمن هنرمندان ایرانی
۲۰۶. جامعه زنان ایرانی در یوتوبوری
۲۰۷. انجمن هواداران مجاهدین در یوتوبوری
۲۰۸. انجمن جوانان ایرانی یوتوبوری
۲۰۹. انجمن پزشکان حامی مردم ایران
۲۱۰. انجمن حمایت از پناهندگان ایرانی -یوتبوری
۲۱۱. انجمن فرهنگی ایرانیان در یوتبوری
۲۱۲. انجمن متخصصان ایرانی در یوتوبوری
۲۱۳. انجمن ترویج فرهنگ ایران
سوئیس:
۲۱۴. انجمن دفاع از زندانیان سیاسی در ایران - سوئیس
۲۱۵. انجمن زنان ایرانی مقیم سوئیس
۲۱۶. انجمن جوانان ایرانی در سوئیس
۲۱۷. انجمن متخصصان و فارغالتحصیلان ایرانی مقیم سوئیس
فرانسه:
۲۱۸. انجمن امید در استراسبورگ
۲۱۹. انجمن ایرانی فرانسوی برای دموکراسی و لائیسیته
۲۲۰. انجمن پناهندگان سیاسی
۲۲۱. انجمن زنان ایرانی در فرانسه
۲۲۲. انجمن دفاع از پناهندگان سیاسی در فرانسه
۲۲۳. انجمن صلح و آزادی
۲۲۴. انجمن جوانان ایران آزاد
۲۲۵. انجمن زنان برای آزادی در ایران
فنلاند:
۲۲۶. انجمن زنان ایرانی در فنلاند
۲۲۷. انجمن متخصصان فنلاند
۲۲۸. انجمن جوانان در فنلاند
کانادا:
۲۲۹. انجمن ایران دمکراتیک- پیام
۲۳۰. زندانیان سیاسی
۲۳۱. انجمن زنان ندا
۲۳۲. انجمن دموکراتیک کبک
۲۳۳. انجمن زنان پیشتازان رهایی
۲۳۴. انجمن صبا تا آخر ایستادهایم
۲۳۵. انجمن جوانان ایران آزاد در کانادا
۲۳۶. انجمن ورزشکاران ایران دموکراتیک در کانادا
۲۳۷. انجمن متخصصان ایران دموکراتیک کانادا
۲۳۸. ائتلاف بینالمللی زنان علیه بنیادگرایی
۲۳۹. معلمین برای صلح ودمکراسی در ایران -کانادا
۲۴۰. انجمن ۱۰۰۰زن
۲۴۱. انجمن جوانان ایرانی کانادا
۲۴۲. انجمن خانواده شهدا
۲۴۳. انجمن فرهنگ و هنر- ایرانیان کانادا
۲۴۴. انجمن حمایت از کودکان کار در ایران
۲۴۵. انجمن حمایت از هنرمندان مبارز در ایران
۲۴۶. انجمن روزنامهنگاران ایرانی در تبعید
۲۴۷. انجمن دفاع از کارگران ایران
۲۴۸. انجمن ایران آزاد –زنان در ونکور
۲۴۹. انجمن ایران آزاد-زنان در تورنتو
۲۵۰. انجمن زنان ایران دموکراتیک
۲۵۱. انجمن جوانان ایران دموکراتیک
۲۵۲. انجمن دفاع از زنان زندانی در ایران
۲۵۳. انجمن کارکنان ایرانی حمل ونقل عمومی-کانادا
لوگزامبورگ:
۲۵۴. انجمن حقوقبشری در ایران
۲۵۵. انجمن جوانان
نروژ:
۲۵۶. پژواک صدای زنان
۲۵۷. انجمن حمایت از معترضان در ایران
۲۵۸. انجمن حقوقبشر و دموکراسی
۲۵۹. انجمن یادبود قربانیان قتلعام ۱۹۸۸
۲۶۰. انجمن جوانان نروژی ایرانی برای دمکراسی
۲۶۱. انجمن فرهنگی حمایت از قیام
۲۶۲. انجمن دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی مقیم نروژ= هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
۲۶۳. جامعه معلمین ایرانی مقیم نروژ
۲۶۴. انجمن هواداران مجاهدین خلق ایران در اسلو
۲۶۵. انجمن حمایت از خانوادههای شهدای قیام
۲۶۶. انجمن پرستاران ایرانی مقیم نروژ هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
۲۶۷. واحد تحقیقات شهدای مقاومت در نروژ
۲۶۸. انجمن آینده سازان فردای ایران مقیم اسلو - نروژ
۲۶۹. انجمن نوازندگان ایرانی مقیم نروژ
۲۷۰. انجمن پناهندگان ایرانی مقیم نروژ
۲۷۱. انجمن زندانیان سیاسی سابق -نروژ
۲۷۲. جامعه متخصصان ایرانی در تورنهایم - نروژ
۲۷۳. انجمن فرهنگ و مطالعات سیاسی در نروژ
۲۷۴. انجمن هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در کریستین ساند
هلند:
۲۷۵. انجمن بینالمللی زنان - هلند
۲۷۶. انجمن پزشکان ایرانی در هلند
۲۷۷. انجمن جوانان آینده ساز فردا- هلند
۲۷۸. انجمن متخصصان ایرانی در هلند
۲۷۹. انجمن فرهنگ و هنر
۲۸۰. صدای زنان قیام ایران
۲۸۱. انجمن مدرسان دموکرات ایرانی در هلند
۲۸۲. انجمن ورزشکاران حبیب خبیری- هلند
۲۸۳. انجمن حمایت از زندانیان سیاسی ـ هلند
۲۸۴. انجمن مادران شهدای آزادی - هلند
۲۸۵. انجمن کارزار اینترنتی در حمایت از مقاومت ایران
۲۸۶. جامعه پناهندگان ایرانی در هلند
۲۸۷. انجمن دوستی خلقهای خاورمیانه ـ هلند
۲۸۸. انجمن دفاع از حقوق ادیان و مذاهب
۲۸۹. انجمن دفاع از شهدای راه آزادی- هلند
۲۹۰. انجمن متخصصان ایرانی در هلند
۲۹۱. انجمن دفاع از حقوق کارگران ایران ـ هلند
۲۹۲. انجمن مدافعان حقوق زندانیان سیاسی در ایران-هلند
۲۹۳. انجمن علیه شکنجه و اعدام - هلند
۲۹۴. انجمن جوانان ایرانی-هلندی
۲۹۵. انجمن ورزشکاران - هلند
۲۹۶. انجمن زنان علیه بنیادگرایی - هلند
۲۹۷. انجمن حمایت از معلمان
۲۹۸. انجمن حمایت از کودکان کار
۲۹۹. انجمن هزار اشرف
۳۰۰. انجمن دفاع از حقوق پناهندگان - هلند