این قبلاً یک ایده سرراست و همهپسند بود در این سالهای اخیر بهطور خاص در پی معامله اوباما ـ رژیم ایران، این را بهمثابه یک ایده تندروانه تلقی کردهاند، چون ایده تغییر رژیم این توهم را ایجاد میکند که بعد از آن نیاز به بازسازی یک کشور هست که ما بیخودی و احمقانه و بهطور فاجعهبار در عراق دنبال کردیم ولی البته چنین تصوری درست نیست
زمان آن برای آمریکا رسیده تا مکانیزم ماشه تحریمها را که در قطعنامه سازمان ملل آمده است فعال کند
من با همکارانم در کنگره بهطور خستگیناپذیری تلاش میکنم تا رژیم ایران را مورد حسابرسی قرار دهیم فشار حداکثری یعنی حداکثر فشار، ما باید بهطور علنی و بدون رودربایستی در مقابل رژیم شیطانی ایران بایستیم
چالشهای رژیم ایران از موضوع هستهیی بسا فراتر میرود اقدامات شرورانه رژیم ایران، تکثیر موشکی، تعقیب نابودی آمریکا، ایجاد دولت ترور در داخل یک دولت در عراق، در یمن، در لبنان و اشباع کردن رژیم اسد در سوریه، تأمین مالی و هدایت تروریسم در سراسر جهان و البته در داخل ایران بارها و بارها اعمال نقض حقوقبشر غیرقابل تصور
سخنرانی سناتور تد کروز کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا -۲۰۱۶، در اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها۲۱ژوئیه۲۰۲۰ ـ ۳۱تیر۹۹:
در حال حاضر آمریکا در یک تقاطع بسیار حساسی در رابطه با ایران قرار دارد. ۵ سال پیش، پرزیدنت اوباما آمریکا را وارد توافق هستهیی با رژیم ایران کرد. این توافق به رژیم ایران منابع لازم را برای ایجاد ضایعات فوقالعاده در سراسر منطقه داد. همانطوری که بهخوبی میدانید، توافق فاجعهبار هستهیی اوباما - رژیم ایران، باعث وصل مجدد رژیم ایران به سیستم جهانی شد. در عینحال آخوندها را غرق صدها میلیارد دلار با لغو تحریمها کرد. به آنها همه چیز مورد نیازشان را برای پولشویی در ابعاد نجومی در سراسر جهان برای تروریسم و تکثیر سلاح اتمی داد. این شامل یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار پول نقد به آخوندها بود. آنها از این پول برای تأمین مالی حمله به پایگاههای نظامی آمریکا و باجخواهی در مقابل گروگانها استفاده کردند. چونکه دولت اوباما میدانست این توافق، بدون اینکه حداقل بخشی از گروگانها آزاد شوند، برایش چه تصویری باقی میگذارد.
من از پرزیدنت ترامپ خواستم تا از این معامله فاجعهبار خارج شود. در دولت ترامپ یک دعوای عمده در وزارتخارجه و دفاع بود که مخالف خروج از این توافق بودند. ولی دو سال پیش پرزیدنت ترامپ با من موافقت کرد و از توافق خارج شد. من فکر میکنم این یکی از مهمترین تصمیمهای سیاست خارجی است که در تمامی عمر دولت ترامپ اتخاذ شده است. بعد از آن، همانطوری که خیلی خوب میدانید، هنوز کار زیادی باقی مانده بود. بعد از اینکه ما از توافق خارج شدیم، انبوهی از معافیتها باقی مانده بود که قسمت اعظم این توافق را زنده نگه میداشت. مهمترین آنها معافیت نفت بود. ما معافیتی ایجاد کرده بودیم که به رژیم ایران اجازه میداد روزانه تا یک میلیون بشکه نفت به چین و هند بفروشد. این هم منبع اصلی درآمد آخوندها و هم تأمین مالی تروریسم آنها علیه آمریکا بود. یکبار دیگر در دولت ترامپ بر سر اینکه آیا باید معافیت نفت را پایان داد، منازعه درگرفت. وزارتخارجه میگفت، خیر معافیت نفت را پایان ندهید، زیرا باعث میشود که بهای نفت در جهان سر به فلک بگذارد. ولی وزارت انرژی، از جنبه خود، در سمت دیگر قرار داشت. آنها میگفتند، بله، بدون شک، پایان دهید. نفت آنقدر در جهان هست و نمیگذارد قیمتها سر به فلک بگذارد. من با هر دو طرف وزارتخارجه و انرژی هم بهصورت علنی و البته خیلی جدیتر بهطور خصوصی درگیر شدم. و به رئیسجمهور گفتم که «ما باید معافیت نفت را خاتمه دهیم». رئیسجمهور هم قبول کرد.
اکنون در پایان ما میبینیم که وزارتخارجه اشتباه میکرد و وزارت انرژی درست میگفت. بهای نفت سر به آسمان نگذاشت و آنچه وزارتخارجه میگفت بهطور وحشتناکی خطا بود.
بعد از آن نوبت معافیت انرژی هستهیی غیرنظامی رسید. در مکانهایی مانند تأسیسات فردو در ایران، که در دل کوه و با هدف مشخص تولید بمب اتمی برای حمله به آمریکا ساخته شده، ما همکاری بینالمللی را مجاز دانسته بودیم. این افتخار من است که رهبری یک هیأت دو حزبی را در کنگره همراه با لیندزی گراهام و لیز چینی پیش ببرم. ما با هم قطعنامهیی را برای لغو معافیتهای هستهیی غیرنظامی که دولت تأمین کرده بود، تنظیم کردیم. این معافیت به رژیم ایران اجازه تکمیل برنامه اتمیش را میداد. در ماه مه امسال، بعد از یک جنگ عظیم درونی در دولت، پرزیدنت ترامپ یکبار دیگر دست به اقدام صحیح زد و معافیت هستهیی غیرنظامی رژیم ایران را پایان داد.
اما اکنون زمان آن برای آمریکا رسیده تا سرانجام بهطور غیرقابل برگشتی بقایای این توافق فاجعهبار و منافعی که برای رژیم ایران دارد را پایان دهد و مکانیزم ماشه تحریمها را که در قطعنامه سازمان ملل آمده است فعال کند. اگر این کار را نکنیم، تحریم تسلیحاتی رژیم ایران در ملل متحد خاتمه مییابد و به روسیه و چین امکان میدهد تا میلیاردها دلار تسلیحات به رژیم ایران بفروشند.
در این راستا در رأس تلاشی هستم که دولت آمریکا را متقاعد کنم که در ملل متحد مکانیزم ماشه قطعنامه شورای امنیت ۲۲۳۱ را فعال کند. ما نیازی به اجازه دیگران برای استفاده از این مکانیزم نداریم. ما میتوانیم همین فردا به ملل متحد رفته و این روند را آغاز کنیم تا سرانجام این توافق فاجعهبار هستهیی اوباما ـ رژیم ایران را برای همیشه پارهپاره کند.
البته چالشهای رژیم ایران از موضوع هستهیی بسا فراتر میرود. اقدامات شرورانه رژیم ایران کاملاً آشکار است. تکثیر موشکی، تعقیب نابودی آمریکا و متحدانمان شامل اسرائیل، ایجاد دولت ترور در داخل یک دولت در عراق، در یمن، در لبنان و اشباع کردن رژیم اسد در سوریه، تأمین مالی و هدایت تروریسم در سراسر جهان و البته در داخل ایران بارها و بارها اعمال نقض حقوقبشر غیرقابل تصور.
بخشی از واکنش به این کارها همان پاره کردن توافق هستهیی بود، این کار درستی است، چونکه توافق هستهیی، ما را مجبور کرد از قویترین تحریمهایمان در مقابل این اعمال کوتاه بیاییم. دولت ترامپ قدمهای جدی و معنیداری برای برگرداندن مسیر برداشته است و «فشار حداکثری» را علیه رژیم ایران اتحاذ کرده و این رژیم را بهطور دیپلماتیک منزوی کرده که شامل حذف سلیمانی، یک تروریست نامگذاری شده و مسئول کشتن حداقل ۶۰۳ نیروی نظامی زن و مرد آمریکایی است. ولی باید بیشتر از این بکنیم.
وقتی درباره آینده ایران صحبت میکنیم، به اعتقاد من، ما باید این رژیم را سرنگون کنیم. میدانید، این قبلاً یک ایده سرراست و همهپسند بود. رژیم ایران بهطور پایان ناپذیری دنبال نابودی ماست. آخوندها شعار «مرگ بر آمریکا» میدهند. لذا ما تا زمانی که آنها نابود شوند، در امنیت نیستیم. به نوعی، در این سالهای اخیر، بهطور خاص در پی معامله اوباما ـ رژیم ایران، این را بهمثابه یک ایده تندروانه تلقی کردهاند. چون ایده تغییر رژیم این توهم را ایجاد میکند که بعد از آن نیاز به بازسازی یک کشور هست که ما بیخودی و احمقانه و بهطور فاجعهبار در عراق دنبال کردیم. ولی البته چنین تصوری درست نیست. برخی فکر میکنند که تنها نیاز به توپ و تانک و موشک هست. ولی حقیقت، قدرت تغییر جهان را دارد. و ما هم ابزار لازم را در کنار قدرت حقیقت داریم که ما را بینیاز از جنگ میکند. این کار از تقویت متحدانمان گرفته تا فشار اقتصادی است. این اولین بار نیست که ما چنین استراتژی را علیه رژیمی که دنبال نابودی ماست، پیش میبریم...
انتخابهای ما در سیاست خارجی تنها بین اعزام تفنگدار یا هیچکاری نکردن نیست. بلکه آمریکا باید بهطور مداوم ندای آزادی باشد. ما باید ندای حقوقبشر، ندای دموکراسی باشیم. چونکه حقیقت پرقدرت است و میتواند جهان را تغییر دهد.
استراتژی ما در رابطه با ایران هم باید همینطور باشد. همانطوری که رونالد ریگان اتحاد جماهیر شوروی را با قدرت و بیان شجاعانه حقیقت به زیر کشید، باید همین هم برای سرنگون کردن رژیم ایران که مردم خود را سرکوب میکند و دنبال تروریسم در سراسر جهان است بکار گرفته شود. من میدانم که این امکانپذیر است. نه تنها امکانپذیر، بلکه لازم است. لطفاً آگاه باشید که من با همکارانم در کنگره بهطور خستگیناپذیری تلاش میکنم تا رژیم ایران را مورد حسابرسی قرار دهیم. فشار حداکثری یعنی حداکثر فشار. ما باید بهطور علنی و بدون رودربایستی در مقابل رژیم شیطانی ایران بایستیم. و باید حداکثر فشار را وارد کنیم و اجازه ندهیم آخوندها برنامه اتمی خود را بسازند. بهنظر من این تنها راه منطقی رو به جلوست. (بنیاد دفاع از دموکراسیها ۱مرداد۹۹)