728 x 90

دادگاه حمید نوری ـ آخرین مرحله جلسات دادرسی و تقاضای مجازات بر اساس کیفرخواست

محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتل‌عام ۶۷ در سوئد
محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتل‌عام ۶۷ در سوئد

محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتل‌عام ۶۷ در سوئد - سه‌شنبه ۶اردیبهشت ۱۴۰۱(قسمت دوم)

آخرین مرحله جلسات دادرسی و آغاز مرحله دفاعیات نهایی و تقاضای مجازات بر اساس کیفرخواست برای دژخیم قتل‌عام توسط دادستانها

 

قاضی توماس اندرسون: خب به آخرین مرحله جلسات دادرسی رسیدیم و قسمتی که بهش می‌گوییم احوالات شخصی هست

خب اینجا یادداشت می‌کنیم که این مرحله انجام شد و میریم میرسیم به مرحله دفاعیه نهایی دادستانها و بفرمایید دادستانها رشته کلام رو میسپریم دست شما.

 

دادستان کریستینا لیندهوف کارلسون:

دادستان: ما به مرحله دفاعیه نهایی رسیدیم در مورد این پرونده بعد از تقریباً ۱۰۰روز. دادستانها باید سعی کنند خلاصه‌ای از این پرونده را به یک نحوی که همه متوجه بشوند توضیح بدهند. ما اینها را درست کردیم نوشتیم یک سرمقاله، اولش یک اطلاعات بخش عمومی در مورد این اعدامهای دسته‌جمعی که ما ادعا می‌کنیم رخ داده صحبت میشه. بعد از اون می‌رویم قسمت اشخاصی که توی لیستهای آی و سی اعدام شدند طبق ادعای ما.

سؤال بعدی اینه که آیا شخص متهم حمید نوری همون شخص هست که اشاره کردند؟ کسیکه همه بهش می‌گویند حمید عباسی. بعد آیا حمید نوری شرکت داشته در اعدامهای دسته‌جمعی اونجوری که ما دادستانها اذعان می‌کنیم. بعد میرسیم به آنالیز حقوقی و بعد از او نهم خیلی کوتاه و مختصر دلایلی که چرا باید تو بازداشت باشه را می‌گوییم و مجازاتی هم که به‌نظر ما درسته پیشنهاد می‌کنیم.

دادستان: اولین قسمتی که میخوایم بکنیم در مورد اعدام دسته‌جمعی زندانیان در ایران تابستان ۱۹۸۸ آیا این اعدامها رخ داده؟ این سؤال اوله. خوب چیزهایی که میخوایم مطرح کنیم اول اعتراضی که از طرف وکلای مدافع بوده اعتراض کلی بود لااقل اون چیزی که ما متوجه شدیم این بود اینه. اینه که چیزی رو که ما بهش می‌گیم اعدامهای دسته‌جمعی اونا میگن اصلاً اتفاق نیفتاده بلکه این یه داستانه از خود درآورده گی و ساختگی و اصلاً اعدامی سال۱۳۶۷ نبوده یکی دیگه هم از اعتراضهای وکلای مدافع حتی استفاده از این کلمات بوده اعدامهای ادعا شده توی جلسات گذشته این قسمت بررسی شده.

 

دادستان: هفته گذشته یه توضیح جدید داده شده اونجوری که ما فهمیدیم با توجه به حرفی که رئیس‌جمهور فعلی ایران ابراهیم رئیسی زده و اون اینه که در مورد تم صحبت موضوع همین بوده که آیا این اعدامها رخ داده؟ توی این صحبتش گفته که اشخاصی بودن که حکم اعدام داشتن که توی دیوان عالی کشور بررسی شده ولی این حکمها نتونستن که به اجرا بگذارن حالا قبل از این‌که ادامه بدیم و بررسی کنیم اعتراض حمید نوری رو تو این بخشی که گفتیم نگاه کلی شون میخوایم اون قسمتهایی که بنظرمون مهمه مطرح بکنیم. ایران همونطور که رژیم ایرانی رهبریش می‌کنه یه کشور بسته اس و مسلماً این جرمها اونجا رخ داده و شخص مظنون هم از اونجا میاد و تابعیتش هم ایرانی هستش اینها اهمیت داره که چه تاثیری رو این پرونده گذاشته از طریقهای مختلفی تأثیر گذاشته با توجه به وضعیت ایران در حال حاضر ما توضیح دادیم که گزارشات وزرات امور خارجه در مورد حقوق‌بشر مستندهای دیگه‌ای از طرف سازمان ملل و امنیستی هم تهیه کردیم که نقش ایران و وضعیت ایران مشخص میشه. در کل همه اینها رو میخوایم بگیم که همه اینها حمایت می‌کنه صحبت‌های ما رو هیچکس دیگه زیر علامت سؤال نمیبره که از لحاظ حقوقی و حق و حقوق افراد اونجا حق و حقوقی ندارن و رعایت نمیشه حق و حقوق مردم اونجا پایمال میشه

 

ما به این نتیجه رسیدیم که حمید نوری تو صحبت‌های خودش حتی برمی‌گرده به رژیم حرف میزنه اسامی کسانی که نماینده‌ها را میاره میگه من جواب می‌دهم به تمام دروغهایی که مردم ایران نسبت به ایران انجام شده و همه کسانی که من را دارند صدای منو میشنوند. یعنی می‌توانیم به این نتیجه برسیم نتیجه‌گیری‌اش و اعتراضش درست دنباله همون خط مشی سیاسی هست که ایران خواسته و اجرا می‌کنه و تکمیل‌تر هم شده به مرور زمان توسعه‌اش بیشتر شده. در مورد صادق بودن حمید نوری نسبت به رژیم ایران و رابطه‌اش با آن تعریف کرده که بلافاصله بعد از انقلاب ۱۳۶۱ رفته کار درخواست کار کرده تو دادگستری انقلاب دادگاه انقلاب و جرمهایی که ضدانقلاب بودند را سرکوب کند و خودش هم علاقه‌اش رو نشون داده که این رژیم را می‌خواسته سرپا نگه داره تا وقتی هم که بوده از همون اول همین کار را کرده در حین جلسات دادرسی چندین بار از کلمات تحقیر کننده اصطلاحات تحقیر کننده که گروه‌های دیگه که سمپاتی با گروه‌های دیگه دارند کرد نسبت به اون افراد که تو این کیس بودند.

دادستان: مثلا منافقین، گروهک این کلمات رو استفاده کرده این هم نشون میده هم دید خود اینو و هم دید رژیم رو نسبت به افرادی که طرفدار این گروهها هستن و ما اینو می‌گیم. با توجه به ادعای خودش که توی زندان این افراد رو هم دیده افرادی که متعلق به این گروهها بودن این بدتر هم می‌کنه کار رو.

حالا بریم به قسمتی که اعدامهای دسته‌جمعی همونطور که ما ادعا می‌کنیم رخ داده ما می‌گیم ثابت شده نشون داده شده که از این فتوا صادر شده و یا حکم که بهرحال از لحاظ حقوقی الزام آوره و خمینی رو ربط میده به این‌که صادر کرده که مجاهدین رو اعدام بکنن یک هیأتی درست می‌کنه که اسامی اشخاصی هم هست ولی ما در ادامه‌مون فقط از کلمه فتوا استفاده می‌کنیم چون از این کلمه استفاده شده و خوب مفهومش همه آشکار شده برای همه.

حمید نوری در مقدمه اعتراض کرد اونجور که ما متوجه شدیم حرفاشو که اصلاً فتوایی وجود نداشته بلکه سؤال سر یه نامه بوده معلوم هم نیست که اصلاً منبعش کجا هست و از نظر حقوقی قانونی هم هیچ تاثیری نداره و بدردی نمی‌خوره ولی بعداً اطلاعاتی که گرفته شده می‌تونیم تلقی کنیم اینه که یه دستوری صادر شده به‌غیر از این اشاره مستقیم به فتوا که نوشته تمام هوادارهای مجاهدین اعدام بشن اگر سر موضعشون هستن جزئیاتی رو باید مطرح کنیم که چه جوری آدم باید اینو تلقی بکنه آیت‌الله خمینی برداشتش این بوده تمام کسایی که یه وقتی طرفدار منافقین یعنی مجاهدین بودن باید محکوم بشن به مرگ اینها دشمن اسلام هستن و دشمن اسلام بلافاصله باید از بین برده بشه. و از اون روشهایی هم که ضروریه باید استفاده بشه که هر چه سریعتر این مجازاتهای مرگ انجام بشه اجرا گذاشته بشه اسمش هم هست مهرش هم هست تاریخ نداره فتوا.

 

اولین باری که مشخص میشه که وجود داره اصلاً چنین فتوایی بیرون از رژیم ماه مارس ۸۹ اون موقع سه تا نامه علنی شده از طرف آیت‌الله منتظری فرستاده شده به خمینی و به اعضاء هیأت. حسینعلی منتظری که قرار بوده جانشین خمینی باشه انتقاد خیلی واضح و آشکاری می‌کنه نسبت به این محتوییات فتوا بعد سال۲۰۰۰ که پخش میشه در چی بود خاطرات منتظری قبلاً ما توضیح دادیم راجع به این سه تا نامه محتویاتش ولی در کوتاه مختصر و مفید بگیم استدعا می‌کنه از خمینی و این اعضا هیأت مرگ استدعا می‌کنه که آگاه بشین که اصلاً این غیرمنطقیه که این همه زندانی اعدام بشن چطوری میخواین اینو توجیه کنین در مقابل حقوق قضایی ایران و محکوم می‌کنه اصلاً محکوم کردن مجاهدین رو تو کشور. واین‌که عقاید خودشو گفته و سعی کرده جلوی این دستور یا فتوا رو بگیره.

دادستان: اینرا هم توضیح داده و ما اینرا تو مدارک کتبی ارائه دادیم و متخصصان و کارشناس‌هایی هم داشتیم که اینها را توضیح دادند. ۱۸نفر، اینرا هم اضافه کنم از طرفدارهای منتظری اعدام شدند اگوست ۸۸، بعد هم میدونیم دیگه خمینی هم مشکل پیدا کرد با منتظری. بعد از آگوست ۲۰۱۶ پسر اون یک فایل صوتی را در مورد یک جلسه‌ای که ۱۴ آگوست ۱۹۸۸ بوده، پخش می‌کنه. این مکالمه بین منتظری و هیأت مرگ بوده. توی این فایل صوتی می‌شنویم که اعضای هیأت که اسم همدیگر را هم حتی به زبان می‌آورند دفاع می‌کنند از کارهای خودشون و اقدامات خودشون در مورد اعدامهای اوین و گوهردشت. اعدامهای گروهی و دسته‌جمعی کارشناسهایی که اظهاراتشون را شنیدیم و همه شون هم بسیار اطلاعات زیادی دارند در مورد ایران، نقش اسلام از زوایای مختلف، از شهادت اینها دیگه جای شکی نمی‌مونه که این فتوا صادر شده، خمینی صادر کننده‌اش بوده و صدق مطلق می‌کرده و کتبی هم که بوده. هیچکس دیگه‌ای هم نمیدونه که هیچ کسی از طرف رژیم زیر علامت سؤال برده بشه اصلاً این وجود داره یا نه، بلکه همه میدونستند که این وجود داره و خیلی هم مخفی نگهش داشتند تا بعد از تمام اعدامهای دسته جمعی.

 

دادستان: همونطور که قبلاً گفتم منتظری اعتراض کرد هم مستقیم به خمینی و هم مستقیم به اعضای هیأت مرگ. با وجود همه اینها پیروی می‌کنند این فتوا را و اجراء می‌کنند یعنی هزاران نفر در طول چندین هفته تو رژیم ایران اعدام می‌شوند و هدفشون این بود که مسلماً این بگوش کسی نرسه. در مورد موج دوم که اعدام شدند هنوز نامشخصه که آیا فتوایی وجود داشته در مورد این افراد یا نه. اونوقت اینها طرفدارهای مختلف چپگرا بودند.

اینجا هم نوشته شده که بالاترین رهبر آیت‌الله موسوی اردبیلی به چالش درآورده دادگاهها را، دادستانها را ترغیب می‌کنه که واکنش نشان بدهید بسیار قاطعانه که مواجه بشید با این گروههایی که مرتد هستند چون اینها دشمن خدا هستند.

با وجود تمام تلاشهای رژیم که مخفی نگه داره اتفاقاتی که توی زندانها در تابستان ۸۸ می‌افته را بهرحال این بگوش جهان رسیده میشه و می‌شنوند. امنیستی و عفو بین‌الملل، سازمان ملل صحبتش می‌کنند در تابستان ۸۸ چه اتفاقی افتاده.

از لحاظ رسمی هم صحبتهایی شده ۸۸ از سال۸۸ و بعد از اون مثالهایی که می‌تونیم بگیم مقاله‌یی که توی رسالت نوشته شده هفتم دسامبر ۸۸ آن موقع بازگو می‌کنند که جلسه بوده با رئیس‌جمهور اون موقع که اسمش علی خامنه‌ای بوده که با جلسه‌یی با دانشجوها داشته نوامبر ۸۸ و آنجا توصیف میشه کاملاً واضح و آشکاره که آدمهایی که تو مدت زندانشون با منافقین. توطئه کردند یا با غریبه‌های دیگه تو زمین ایران باید مجازات بشن اعدام بشوند.

 

پسر منتظری این فایل صوتی را برملا کرد افشا کرد اگوست ۲۰۱۶ بعدش واکنش‌های رژیم پیدا شد که گفتند چرا افشا کردی این فایل صوتی رو احمد خاتمی امام جمعه تهران بود گفتش که کاری که خمینی ۸۸ کرد خدمت بزرگی برای مردم اسلام ایران بوده و پاک کردیم از وجود مجاهدین زندان را که محارب بودند که اینها دشمن خدا بودند که شدیدترین مجازات در قرآن برایشون نوشته شده، اگر به‌خاطر کار آیت‌الله خمینی نبود الآن ایران یک کشور امنی نبود.

دادستان: میریم سراغ کدوم زندانها که این اعدامها توش انجام شده. منظور ما دادستان این هستش در کرج هستش این زندان و همون زندان گوهردشت

 

بنابراین مسأله‌ای که این اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی سال۸۸ انجام شده یا نه به‌خصوص در زندان گوهردشت در این جلسه دادرسی هم اطلاعات مفید تراژدی و خیلی جامع کسایی خودشون زندان بودن برای ما تعریف کردن و به زحمت از اون اعدام رهایی پیدا کردن ولی یه بخش کوچیکی از حرفای افرادیه که خانواده هاشون تعریف کردن که از دست داده بودن عزیزانشونو

 

۳۵ شاکی و ۲۶ شاهد یه تصویر واضحی از ساختار و فجایعی که انجام شده در یک مدت کوتاه تو اون زندان برای ما از جمله مدت کوتاه تابستان ۸۸ برای ما تعریف کردن و این فقط یا خودشون زندانی بودن یا این‌که خویشاوندان زندانیهای اعدام شده بودن و این ادله اثباتی که ما اینجا داریم که یه وجه مشخصی داره افرادی هستن که در محل بودن و خودشون این اعدام جمعی رو تجربه کردن هم خودشون و هم همبنداشون و هم زندانی هاشون و از طرف دادستانی برای ما مشخصه که این تجربیات چه جوری روی این افراد تأثیر گذاشته. و این اعدام دسته‌جمعی و نتایج آن مشخص شده که در این روایتهایی که خویشاوندهای شاکیها تعریف کردن. و به‌نظر ما برای خیلی واضح بوده که سوگواری و غم و اندوه اینها وقتی که تعریف می‌کردن کاملاً مشخص و مشهود بود و نشون میده که پدر، پسر، یا برادر در گوهردشت اعدام شدن و روایتهایی رو شنیدیم که چجوری این خویشاوندان در گورهای دسته‌جمعی اینها رو دفن کردن. منتها این هست که این آخرین توضیحی که حمید نوری داد که این زندانیها که حکم اعدام داشتن بعداً قرار بوده که مجدداً تجدید نظر بشه نمی‌تونیم قبول کنیم با چیزهایی که در مورد گوهردشت و زندانهای دیگه می‌بینیم نمی‌تونیم قبول کنیم این توجیه رو

 

دادستان: در گوهردشت اصلاً حکم اعدامی وجود نداشت کسی که تبدیل بشه به حبس تعزیری، نبود ضمنا کسایی که ما ازشون بازپرسی کردیم به ما اطلاع دادن که اون افرادی که بالاترین مدت حبس رو داشتن بردنشون اوین قبل از شروع اعدامها و توضیح برای ما دادن که به‌اصطلاح ملی کشها اونهایی که مدت حبسشون رو گذرونده بودن ولی آزادشون نکرده بودنشون چون نمی‌خواستن دیگه باهاشون با رژیم همکاری کنن و اونها هم بردنشون جلوی هیأت مرگ و اونها هم اعدام شدن درست مخالف توضیح حمید نوریه این مسأله. ضمنا این‌که این هیأت مرگ نوعی بهشون گفته بود این هیأت عفوه و قراره که ببینیم بررسی کنیم ببینیم آزادتون کنیم یا بمونین. یعنی اولین زندانی‌هایی که رفتن جلوی هیأت مرگ نمیدونستن که جواب سؤالهاشون ممکنه که به اعدام ختم بشه. و من یه مقدار هم اطلاعات جزیی از افراد می‌خواستم بهتون بدم ولی درست در همین قسمت من می‌خوام اذعان کنم که اعدامهای گوهردشت انجام شده در عمل انجام شده طبق شهادتها و روایتهایی که ما از شاکیها گرفتیم و کنترل کردیم اطلاعاتی که به ما دادن.

 

منظور ما این هستش که این اطلاعات این‌قدر استدلال قوی وجود داره براش که بعضاً این کارشناسهای ما حرفایی که زدند بعضاً تمام زندگیشونو روی این پژوهشهای تاریخ ایران و اتفاقاتی که افتاده گذاشتن و این کارشناسها همه متفق‌القول اذعان کردن که این اعدامهای دسته‌جمعی انجام شده. هم موج اول هم موج دوم یک ادله کتبی فوق‌العاده گسترده از تاریخ ایران داریم از سازمان ملل از جمله از گزارشات مختلفی که از سازمانهای غیردولتی عفو بین‌الملل بنیاد عبدالرحمان و تریبونال ایران ما خیلی اطلاعات واثقی داریم. ولی بغیر از این‌که این قسمت رو من بخوام بررسی کنم این ادله اثباتی رو از این سازمانها بخوام بررسی کنم و قبل از این‌که ما به مسئولیت فردی حمید نوری بپردازیم منظور من این هستش که سؤال جامعی که اطلاعات گسترده‌یی وجود داره که ما می‌تونیم اذعان کنیم که این بخش از تاریخ ایران هیچکس شک نداره که در خارج از ایران شکی نیست که اتفاق افتاده و ادله کتبی و ادله اثبات شفاهی که زندانیها اعدام شدن در بسیاری از زندانهای ایران ولی گوهردشت یه وضعیت خیلی خاصی داشتن در این اعدامها این دوتا زندانها فوق‌العاده تعداد بیشماری زندانی در مدت خیلی کوتاهی اعدام شدن.

 

ما می‌تونیم تمرکز کنیم روی این مسأله که تمام این کشتارها و اعدامهای دسته‌جمعی این‌قدر مستند هست که میتونه نشون بده که اتفاق افتاده و حمید نوری اون جور که ما فهمیدیم برخلاف اینو ادعا می‌کنه و ما توضیح دادیم که این اعدامها در زندانها رخ داده و بیشتر هم در آخر این جلسات توضیح بیشتری خواهیم داد اون خیلی یک دنده میگه که نشده و اعتراض می‌کنه به این نحوی که ما دادستانها توضیح میدیم که به این طریق این خیلی مهمه به‌خاطر این‌که قدم بعدی چیزی که باید بررسی بشه اینه که برنامه فردی خودش همین هم که زیر علامت سؤال بردنه و باور کردن حرفها و اظهاراتشه. حالا میریم به مرحله بعدی اعتراضاتی که از لحاظ فرد خودش اعتراض فردیش هستش

دادستان: که میگه من کار کردم تو سالهای زیاد در زندان و درست توی دورانی که جرم رخ داده درست اونموقع از زندان، ادعای خودش را. اینجور که ما متوجه شدیم در درجه اول این است که حمید نوری اول گفت این حمید عباسی نیست که ادعا میشه و شخص دیگه‌ای است، اون اسم دیگه‌ای هم برده که اون شخص هم اسمش حمید عباسی نامیده میشه و خودش اون شخص دیده قبلاً توی مصاحبه‌یی که بوده، اونموقع اون یکی عباسی میگه در محل بودش. غیر از این، این است که حمید نوری میگه من در گوهردشت کار نکردم. بیشتر از این‌که رفتم ۸ تا ۱۰ دفعه در طول سال۱۳۶۴ تا ۷۲ رفتم سر زدم. با این‌که اوین و گوهردشت زیر یک شاخه دادگستری هستند.

حمید نوری تمام مدت میگه از لحاظ اداری زیر یک بخش هستند. تو اوین کار کرده است. ما دادستانها نمی‌گوییم کار نکرده. بله تو مدتی از دوران کاری شخصی‌اش کار کرده و محل کارش اونجا بوده ولی ما منظورمون اینه که اواخر ۶۵ محل واقعی کارش گوهردشت بوده و اینرا هم می‌توانیم یادآوری کنیم که خیلی از افرادی که توی اوین بودند از پاییز ۶۵ و بعد اون ندیدند حمید نوری را اونجا در اونموقع. در صورتی‌که اگر محیط کارش اوین بود خب اون افراد باید می‌دیدنش اونجا بعد از ۶۵.

دادستان: ما می‌گوییم هیچ چیزی وجود نداره توی این پرونده که ثابت کنه یا نشون بده که این افراد رفتن با همدیگه ساخت و پاخت کردند بیایند یک چیز ساختگی تعریف بکنند در مورد همه اتفاقات.

دادستان: خلاصه این قسمت می‌گیم که هیچ چیزی وجود نداره که بخواد ثابت بکنه ادعای حمید نوری را که این افراد دروغ دارند میگن منو به‌عنوان شخص ضارب نشون میدن بدون این‌که من هیچ کاری کرده باشم تو تمام قسمتهایی که گفتم در مورد ادله اثبات کتبی باید در نظر داشته باشین که این گزارشهایی که را پرتهایی که وجود داره که نوشته شده اعدام‌های دسته‌جمعی انجام شده از طرف کسانی که تحقیقات کردن مثل امنیستی که از لحاظ ثابت شده که روششون درست است و روششان را هم توضیح دادند توی این جمع‌آوری اطلاعات که چگونه اینها را به دست آوردند و فقط بر مبنای شهادت یک شخص نبوده بلکه یک روش متد خاصی داشتند و خودشون هم تلاششون این بود که کار درست انجام بشه.

 

دادستان: حالا میرییم تو اون بخشی که در مورد خلاصه‌ای از ادله اثبات در مورد کسایی که در گوهردشت اعدام شدن. ما نمی‌دونیم ما دقیقاً چندتا زندانی اعدام شده در گوهردشت طبق لیستهایی که وجود داره تو این پرونده ما اسامیه اشخاصی که اعدام شده رو نوشتیم لااقل مثالهایی تو لیست A و B این فقط واقعاً یه قسمت کوچیکی از تعداد افرادیه که در گوهردشت اعدام شده یعنی من میگم از روی حرفهای شاهدهایی که اومدن صحبت کردن و از روی ادله اثباتی کتبی مشخصه که تعداد خیلی بیشتر از اینهاست ولی ما بهرحال مجبور بودیم محدود کنیم تعداد افرادی رو برای این‌که بتونیم مدارک به اندازه کافی برای این افراد جمع اوری کنیم اما اینه که هم اسامی همه قربانیها رو نداریم این به این معنی نیست که حمید نوری محکوم نشه برای اشخاصی که نامشونو برده نشده

دادستان: سخت هم هستش که آدم بخواهد تعیین کنه که کدوم شخص در چه تاریخی اعدام شده، با این‌که این افرادی که آمدند شهادت دادند می‌گویند ما دیدیم اون شخص را یا توی راهروی مرگ دیدند یا دیدند که برده شده به‌طرف محل اعدام.

ما می‌گوییم بهرحال که باید این تصمیم را به اجراء بگذارند که هر چه زودتر هم اینکار را تمام بکنند و به احتمال خیلی زیاد اکثراً همان روز اول که بردنشون پیش هیأت مرگ، اعدام شدند. ولی نمی‌تونیم کاملاً مطمئن باشیم ولی میدونیم که از این قراره که بعضی وقتها زندانیها را می‌بردند به سمت محل اعدام ولی بعد می‌بردنشون توی یک سلولهایی که درست قبل از اون محل بوده، اینرا هم میدونیم که بعضی وقتها می‌بردند اونها را به بندهایی دیگه‌ای که نزدیک محل اعدام بوده. حتی زندانی‌هایی که بردندشون توی محل اعدام ولی توانستند باز از اونجا بیایند بیرون. منظور وقتی که تمام این بازماندگان جمع می‌شوند بعد از دوره اعدامها، اونموقع است که تازه متوجه می‌شوند که چه کسایی دیگه بینشون نیستند. کساییکه جان بدر بردند و کسایی که جان بدر نبردند و متوجه می‌شوند هم بندیها آزاد شدند، از کجا می‌فهمند از طریق این‌که ساکهاشون را باید جمع بکنند، ساک‌هایی که بعد فرستاده میشه به فامیل اون شخص. منظور شک شان اینجا به یقین تبدیل میشه وقتی که از دیگران هم می‌بینند فامیل هاشون و می‌شنوند که این افراد اعدام شدند، دوستهای دیگه هم که تأیید می‌کنند بله اینها اعدام شدند. منظور من این است که مهم‌ترین قسمت این سند اینه که این زندانی در گوهردشت بوده در این ایام اعدامها و بعد از دوره اعدامها دیگه نبوده

 

دادستان: سؤالی که ما خیلی روش تمرکزمون رو میزاریم اینجا امروز روش اینه که مسلماً تونستیم نشون بدیم که شخص در گوهردشت اعدام شده مختار بروجردی شلاوند در مورد برادر خودش حمزه صحبت می‌کنه میگه که مادرم رفته پیش برادر آخرین باری که رفته اردیبهشته در زندان گوهردشت. خودش از ایران اومده بیرون خیلی وقت پیش‌ها ولی بعد بهش خبر میدن که برادر اعدام شده و رفتن خانواده وسایل برادر رو گرفتن وکلای مدافع تو شرح واقعه تکمیلی گفتن که مختار چندین بار گفته که برادر من تو گوهردشت اعدام نشده بلکه در اوین اعدام شده

 

در مورد حمزه شلاوند خیلی مدارک وجود داره که اشاره می‌کنه به این‌که اون برده شد از گوهردشت به اوین و اونجا اعدام شد هم تو لیست تریبونال ایران و لیست رویایی کتاب آفتابکاران نوشته شده که حمزه در اوین اعدام شده خیلی از افرادی که شاهدها که شهادتشونو شنیدیم تعریف کردن که حمزه درست قبل از اعدامها در ماه ژوئن منتقل شده به اوین و آنجا در اوین اعدام شده

دادستان: از جمله کسی که میگه محمد خدابندلویی که میگه اونم با حمزه شلاوند بوده وقتی که بردنش بعد میرسیم به محمود میمنت و شاکی مهناز میمنت تعریف کرده در مورد برادرش محمود میمنت اون پدرش بهش خبر میده که برادر رو بردن گوهردشت بهمن ۶۶ وقتی که با مهناز با خانواده تماس داره ۶۷ بهش خبر میدن که برادر اعدام شده ماه مرداد برادر محمود که اعدام شده در گوهردشت تأیید میشه از تمام لیستهایی که ما دادستانها تحویل دادن

رویایی تو کتاب خودش می‌نویسه که نامشخصه که کی ولی قبل از دوران اعدامها رضا زند بیرون بند بوده و زندانیهای دیگه رو ملاقات کرده دیده از جمله کسایی رو که دیده محمود میمنت بوده که تعریف می‌کنه که اومدم زندان گوهردشت آوردن منو. حسین فارسی تو کتاب خودش ۴۰ ستاره کهشکشان چهل ستاره گفته که این اسامی که تو هشتم مرداد تو راهرو مرگ می‌بینه تو بازجویی اینجا هم گفته که دیده محمود رو تو راهروی مرگ. حسین فارسی در ادامه می‌نویسه در مورد اتفاقی که بعد از اعدامها رخ داده اونجوری که من متوجه شدم و اونجا می‌نویسه اسامی زندانیهایی که اعدام شدن چون نمیخواد فراموش کنه اسامی اونا رو یکی از اسامی که نوشته محمود میمنت درست خود این شخصه.

 

منظور من اینه که همه اینها کاملا واضح و آشکار نشان میدن که محمود میمنت در گوهردشت بوده و در اونجا اعدام شده در دوران اعدامها. در مورد علی حاجی‌نژاد که خواهرش مهری تعریف کرده که برادرشو آخرین بار ماه مهر ۶۶ در گوهردشت می‌بینه مامانش پسر خودشو اوایل ۶۷ می‌بینه اون موقع در گوهردشت بوده مهری بعداً خبر بهش میرسه که تو ماه آذر۶۷ که برادرش علی اعدام شده.

 

لیست دلجو نوشتن که حاجی‌نژاد در گوهردشت اعدام شده تو لیست نوشتن که تیراندازی بهش کردن و این وکلای مدافع هم کاملاً اینو به‌طور خاصی مطرح کردن حالا این معلوم نیست نوامبره که تیراندازی بهش کردن ولی چیزی که مهمه آذر ۲۲نوامبر شروع میشه یعنی منظور درست وقتیکه به مادر خبر میدن که پسر اعدام شده جوخه تیرباران بوده و کتاب آخرین لبخند لیلا نوشته شده که برادر در ماه مه اعدام شده اما تو کتاب نوشته از طریق دار زدن اعدام شده

اینجوریه که خود خویشاوندها هم نمیتونند بدونند دقیقاً چه وقتی و به چه طریقی برادرشون و همسرشان اعدام شده‌اند برای این‌که آنها در محل نبودند که خوب مسلماً آنها چاره‌ای ندارند غیر از این‌که استناد کنند به اطلاعاتی که از دیگران به دستشان می‌رسد.

 

محمد زند و اصغر مهدی‌زاده هم تعریف کردند که علی حاجی‌نژاد در گوهردشت اعدام شده، بنابراین من میگم ما تمام این مدارک را بزاریم روی هم ثابت می‌کنه که علی در گوهردشت اعدام شده تو موج اول.

 

شاکی خدیجه برهانی تعریف کرده در مورد برادر خودش حسین برهانی اون ۱۷ساله بود وقتی ۱۹۶۰ دستگیر شد حسین بهش می‌گفتند قزوینی چون از شهر قزوین می‌آمده، و تعریف می‌کنه که حسین به گوهردشت اوایل ۶۷ اومد ولی هرگز مهلت نشد فرصت نکرد که او را آنجا ملاقات کنه مادر رفت آنجا ولی به‌جای این‌که پسرش رو ببینه ساعتش رو بهش میدن و خبر اینه که این شخص اعدام شده خدیجه تعریف می‌کنه که اطلاعات بهش داده شده از یک همبندی از توی زندان در قزوین که برادرش همراه با هم بندیهای دیگه برده میشند به گوهردشت به خود گوهردشت.

در لیست ایران تریبونال ذکر میشه که برهانی در قزوین اعدام شده ولی در لیست آبادی نوشتند که حسین در کرج اعدام شده.

محمد خدابنده لو تعریف کرده که همبندی به اسم حسین قزوینی که تو اتوبوس بود توی اوین خرداد ۶۷ و میگه در طول بازپرسی‌اش گفت که نمیدونم این اسم دیگه‌ای داشت یا نه، ولی همزمان میگه که این همون برهانی نیست، پس نمیدونم چرا بر مبنای چی این حرف را میگه اما این را می‌توانیم تأیید کنیم بگیم که یک شخصی تو لیست تریبونال ایران وجود دارد درست اسمش هست حسین قزوینی که از کرمانشاه میاد ۳۱ساله بوده این شخص وقتی که اعدام میشه. در اوین اما کاملاً واضح و آشکاره که اسمی که تولیستها نوشته شده حسین برهانی بیشتر می‌خوره به این‌که برادر خدیجه است که ۲۵ساله بوده وقتی اعدام شده و از شهر قزوین می‌آمده بیشتر به این می‌خوره این مشخصات و این را هم بگیم که هیچکدوم از این لیستها نگفتند که در اوین اعدام شده باشد. تنها نتیجه‌گیری که می‌توانیم بکنیم استنتاجی که از این داریم اینه که حسین برهانی نیستش اون شخص که اسمش حسین قزوینه دوتاشون یکی نیستند. این‌که حسین برهانی در گوهردشت اعدام شده تأیید میشه از اظهارات نصرالله مرندی که میگه.

وقتی که تو راهروی مرگ هستش می‌بینه از دوستهای خودش که اوجا هستند از جمله کسانی که بودند حسی برهانیه و تعریف می‌کنه که این حمید نوریه که داره میخونه اسم حسین برهانیه و اون تاریخ آن‌روز ۱۵مرداد بوده بعد از اون می‌بردندش. این عجیب و غریب نیست که این همه افرادی که شهادت دادند یادشون میاید این خاطرات را از حسین برهانی دارند برای این‌که از زندان بلافاصله قبل از اعدامها بردنش شهر خودش قزوین با توجه به حرفهای اظهارات خواهر، نصرالله مرندی و اسناد کتبی که تحویل داده شده این ثابت شده که حسین برهانی اعدام شده در گوهردشت در موج اول اعدامها.

 

شاکی جعفر عقیل میرمحمدی برنجستانکی تعریف می‌کنه که آن موقع ۶۶ به گوهردشت انتقال داده شده جعفر آن موقع از ایران آمده بود بیرون ولی تماس داشتش هر چند وقت یکبار با پدر مادر، پدر مادر تعریف می‌کنند که رفتند گوهردشت تا خرداد ۶۶ می‌رفتند گوهردشت و بعد جعفر وقتی که آبان ۶۷ تماس برقرار می‌کنه پدر مادر می‌گویند که برادر اعدام شده.

وکلا مدافع میگن که تو لیستهای مختلف نوشته شده که عقیل اکتبر ۸۸ اعدام شده یعنی خارج از این پریودی که کیفرخواست راجع بهش صحبت می‌کنه ولی معقوله که بگیم این اظهارات از طرف خانواده عقیل بوده ولی چیزی که می‌تونیم برسیم اواخر مهر و آبان به سوئدی میشه ماه اکتبر ممکنه که پدر اونموقع از طرف مقامات بهش خبر دادند که پسر اعدام شده یا خودش فکر کرده که خوب این ماه به من خبر دادند حتماً همین این ماه بود، اینجوری هم میتونه باشه اما چیزی که مهمی که این لیست‌ها حاکی بر این هستند و نوشته شده تویشان که این شخص در گوهردشت اعدام شده، لیست کتاب آفتاب کاران ۱۶۲ یه شخصی به اسم میرمحمدی فامیلشه عقیل سید بدون ال من میگم این همینه برادر جعفره راجع به اون داریم صحبت می‌کنیم اینجا نوشته شده که در گوهردشت در ماه مرداد ۶۷ اعدام شده.

 

این‌که بردنش به گوهردشت در ماه بهمن ۶۶ هم تأیید میشه از طرف اظهارات حسین فارسی و محمد زند، محمد زند تأیید می‌کنه که عقیل در گوهردشت اعدام شده، مجید اتابکی تعریف می‌کنه وقتی من تو کریدور بودم کریدور مرگ من آنجا دیدم متوجه عقیل شدم اسم عقیل خونده شد و بردنش به سمت محل اعدام منظور من اینه که با توجه به تمام اسناد کتبی که ارائه شده. و اسناد شفاهی ثابت شده به‌طور کامل که عقیل گوهردشت در موج اول اعدام شده.

 

حالا شاکی سید احمدی در مورد برادرش صحبت کرده بود محسن سید احمدی که در گوهردشت اعدام شده میگه برادرش ۶۷ منتقل شده از اوین به گوهردشت و آخرین بار مع مادر پسر خودشو میبینه هنوز در زندان اوین بوده برادر حسین که تو لیست اباری هست لیست ایران تریبونال هستش و لیست رویایی تو آفتاب کاران همشون نوشتن ادعا کردن

دادستان: که در گوهردشت اعدام شده. تو گزارش جی وی‌ام آی که نوشتند ۱۷نوامبر ۲۰۱۶، برای سازمان ملل می‌نویسند که برادر میگه که محسن احمدی بین گروه اولی بود که اعدام شده در گوهردشت.

 

این اظهارات تأیید میشه از طریق اظهارات (حسین) فارسی، برای او نهم تعریف شده که هشتم مرداد این شخص اعدام شده.

 

محمد زند تعریف کرده در مورد برادرش رضا زند که از بند مشترک بردنش و بعدازظهر پاسدار اومد و گفتش که یک مقدار لباسهایش را بدهیم گفت لازم نیست لباس. در مورد اعتبار حرفهای محمد زند ادعا نکرده که حمید نوری دخل و تصرفی داشته در قضیه، ‌۱۵ مرداد محمد زند قرار بوده هیأت مرگ ببرنش، ناصریان بهش میگه درست جواب بده وگرنه مثل برادرت اعدام ات می‌کنیم. ایران تریبونال، آوا دی و لیستهای مختلف نوشته که رضا زند نوشته که در گوهردشت اعدام شده. این‌که رضا زند اعدام شده، محمد زند تعریف کرده ۲۰۱۸ برای عفو بین‌الملل و در مورد این‌که محمد زند از ناصریان شنید که گفت برادرت اعدام شده ولی می‌خواستند ببرنش هیأت مرگ و در همون گزارش این قضیه را تعریف کرده. محمود رویایی در کتاب خودش گفته که همون روز رضا زند را بردند از بند. تعداد زیادی دقیقاً در مورد رضا زند تعریف کردند که از بند بردنش. . با توجه به ادله کتبی و شفاهی هر دو، ‌اثبات شده که رضا زند در اولین روز موج اول اعدامها، اعدام شده.

 

به‌عنوان مثال برای این لیست، مسعود کباری هستش شماره ۴ است، تمام سه تا لیست شامل لیست آفتابکاران نوشته شده که مسعود کباری در گوهردشت اعدام شده. اسم مسعود کباری هم توی قتل‌عام و هم توی آفتابکاران اسمش برده شده

 

و در این قسمت چندین نفر هستند ادله اثبات وسیع و گسترده‌یی ارائه کردند که در اون دوره افراد در گوهردشت. رحمان قاسمی را برایتان بگویم آ۱۱، آ۱۲ سید حسین سبحانی، ‌آ۱۴ مهران هویدا یا آ۱۵ اصغر مسجدی و چندین نفر دیگه.

 

در مورد شماره ۲۰ توی همین لیست برایتون بگویم حمیدرضا طاهریان و ۲۴ فرامرز دلکش، در اینجا هم ادله اثبات شفاهی نداریم که نشون بده اونها در گوهردشت اعدام شدند ولی برعکس در لیستهای مختلفی از ادله کتبی اسمشون ذکر شده و اسمشون توی قتل‌عام و توی آفتابکاران اسمشون برده شده و در مجموع قضاوت ما این هست که با توجه به ادله اثبات کتبی ثابت شده حمیدرضا طاهریان و فرامرز دلکش در گوهردشت در اون دوره‌ای که جرم واقع شده اعدام شدند.

 

من اینرا به شما تحویل می‌دهم. توی این صفحه ادله اثباتی هست آ ۳۳ ناصر منصوری وجود داره، آ ۳۴ محمود زکی، آ ۴۲ مجید مشرف، ‌آ۴۴ داریوش حنیف پور، ‌آ۴۶ ابراهیم اکبری صفت، در مورد این افراد اسناد و ادله اثبات کتبی گسترده‌یی وجود داره که ثابت می‌کنه اینها در اون دوره‌ای که ازش صحبت می‌کنیم اعدام شدند. .

 

توی این صفحه که ما اسمها را جمع‌بندی کردیم غلامرضا کیاکجوریآ ۵۸، هادی صابری آ ۵۱، منصور قهرمانی آ ۵۲، احمد نورامین آ۵۸،

دادستان: حسین بحری ۵۱ در مورد اینها ادله اثباتی کتبی و شفاهی گسترده‌یی داریم در مورد این افرادی که اسم بردیم همین الآن

دادستان: یک چیزی که می‌خواهم تو این قسمت در خاتمه بیان کنم اینه که آ ۸۰ جعفر خسروی، اینجا هم مدرک شفاهی نداریم ولی در کتاب آفتابکاران لیست ایران تریبونال نوشته شده که در گوهردشت اعدام شده

 

در مورد آخرین بخش لیست ای چند تا نکته هست که به‌طور خاص می‌خواهم مطرح کنم و اون اینه که افرادی که هستند که مدرک در موردشون خیلی زیاده، مثلا ای ۸۹ حیدرصادقی، ای ۹۲ علی حقوردی، ای ۹۵ محسن محمد باقر، آ۹۹ رانان اشراقی، شماره ۱۰۰ مهدی فریدون، ‌۱۰۴ ناصر صابر کرد بچه میر و محمد فرمانی

 

ادامه دارد

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0acc9a57-fd43-4ef5-af51-93cd15f616a7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات