محمدعلی الستی جامعهشناس حکومتی به سیرصعودی فقر معیشتی مردم و فروپاشی طبقات اجتماعی اعتراف کرد و اظهار داشت: «سالی که پشتسر گذاشتیم، سال فقیرتر شدن مردم و از بین رفتن طبقه متوسط بود».
وی در مورد مختصات و فضای کنونی جامعه ایران در دو سر طیف بین مردم و نظام آخوندی گفت: «کلیت حاکم بر سال ۱۴۰۲، شامل «بازخوردناپذیرتر شدن» و «یکدست شدن» نظام و حاکمیت از یکسو و «فقیرتر شدن» مردم و «از بین رفتن طبقه متوسط» از سوی دیگر بود. همین مسأله به طرق گوناگون سبب افزایش نارضایتی عمومی و برانگیختن اعتراض و مخالفت مردم شده و میشود».
وی در پاسخ به اینکه، یکدست شدن حاکمیت چه تأثیری بر جامعه و مردم خواهد داشت گفت؛ بهدلیل اینکه میان حاکمیت و مردم یک دیالکتیک برقرار است، این یکدستشدن بین مردم هم در حال ایجاد است. یعنی مردم با وجود تفاوت آرا و عقاید، چون در نارضایتی از وضع موجود، شرایط نامساعد اجتماع و اقتصاد با هم اتفاقنظر دارند، یک همگرایی بینشان اتفاق میافتد و آنها را یکدست میکند؛ یکدست برای بیان اعتراض و ابراز نارضایتی...
این جامعهشناس حکومتی درباره ادامه بازتاب و پیامدهای قیام ۱۴۰۱ در سال ۴۰۲ گفت، با گذشت مدت طولانی از اعتراضات سال ۱۴۰۱، طبیعی است که واکنشهای تند و هیجانی از سوی جامعه فروکش کند، اما در شرایطی که هنوز هم دستگیرشدگان آن حوادث به «اعدام» محکوم میشوند، خواه ناخواه شاهد تزریق یک موج خشم به اجتماع هستیم. مجازات اعدام اینطور القا میکند که گفتمان خشونت هنوز هم در جامعه ما بهشکل غالب وجود دارد. جامعه عصبانی در ایجاد و پرورش یک حکومت خشن نقش دارد و حاکمیت خشن هم به نوبه خود خشونت را در اجتماع باز تولید میکند...
جامعه ما مشکل مسکن، بیکاری، فقر و گرانی دارد؛ اینها مشکلات اساسی هستند. بعد در چنین شرایطی، جنبشی با این شعار و محوریت «حجاب اجباری» راه میافتد...
چرا که از طرفی قشر کارگر بیشتر دغدغه معیشت دارد و از طرف دیگر در بسیاری از مناطق تابوی حجاب وجود دارد و مردان روی حجاب زنان خانواده حساس هستند و امر حجاب را اجباری میدانند...
زیرا میبیند مسأله کار و مسکن در این شعار جایی ندارد و فقط روی موضوع حجاب تمرکز شده است. در نتیجه این جنبش فراگیر و اپیدمیک نمیشود، در واقع محدود میشود و شکست میخورد... . (رسانه حکومتی خبر آنلاین ۱۰ فروردین)