پس از مدتها دود و دم اقتصاد مقاومتی و وعدهٔ بیاثر کردن تحریمها، اسحاق جهانگیری ناگزیر و ناامیدانه گفت: «الآن بهخاطر گوشهای نامحرم نمیگویم چه میزان صادرات نفت داریم، ولی میزان صادرات نفت بهشدت کاهش یافته است».(تابناک حکومتی ۲۵آذر ۹۸)
در همین رابطه روزنامه حکومتی ایران ضمن اشاره به اینکه «کتمان حقیقت تحریم منجر به رفع تحریم نمیشود» نوشت: «اثر این تحریم چنان بود که وقتی فروش نفت بهشدت کاسته شود قطعاً سیاستهای اقتصاد توزیعی پاسخگو نبوده و از جهت دیگر اندازه اقتصاد ایران بهعلت فقدان سرمایهگذاری رشد نکرده و در نتیجه فشار بر طبقات پایین جامعه افزایش مییابد».
وقتی شلاق قیام بر پیکر نظام فرود میآید نه فقط جهانگیری که بقیه هم به خطیرترین شرایط نظام در ۴۰سال گذشته اعتراف میکنند: «شرایط حاضر کشور یکی از خطیرترین شرایط بعد از انقلاب پرشکوه اسلامی میباشد».(همایون یوسفی در مجلس ارتجاع ۲۴آذر)
اعتراف به شرایط خطیر و اورژانس مربوط به یک باند و بخشی از غارتگران نیست. جیغ تنگنا از هر سوی نظام بلند است.
عباس عبدی از باند روحانی ۲۵آذر ۹۸: «ببینید با این وضع نمیشه ادامه داد حالا اینکه تقصیر کی هست یک بحث است عین مثال میزنم یک ماشین تصادف کرده یک کسی خورده اینجا دنبال این هستیم که ببینیم تقصیر اون عابر است یا تقصیر میگویند آقا این را ولش کنید این فعلاً باید برود اورژانس وضعش خوب بشود برای تقصیر خیلی وقت است میآییم بعداً پلیس میآید... بحث کشور اورژانسی است».
شرایط اورژانسی نظام از آثار شعلههای فروزان قیامی است که ریشههای پلیدی و نکبت را در میهن میسوزاند.