با انتشار اسناد جدید از قیام سراسری و برخی اعترافهای حکومتی، هر روز برگی از دفتر زرین قیام گشوده میشود. وقایعی که از یکطرف بیانگر سازماندهی و قدرت مردم است و از طرف دیگر حکایت از پراکندگی و ضعف پاسداران دارد.
فرماندار جنایتکار قلعه حسنخان که حکم تیر مردم را صادر کرد، به گوشههایی از جسارت مردمی که در برابر گلوله سینه سپر کردند اعتراف میکند: «اونها در رو شکستند و وارد شدند. همین طوری که میبینی لباسشونو باز کردن گفتن اگه میتونی بزن ...من گفته بودم بهشون اگه کسی از در فرمانداری وارد شد بزنین».
وی در تشریح سازمانیافتگی، سرعت عمل و تشکل قیامآفرینان میگوید: «در تمام شهرها... اگر قرار بود به شهرداریها بروند، همه شهرداریها را آتش زده بودند و این نشان میدهد که یک برنامه مشخصی وجود داشت... نیروهایشان را توزیع کردند به ۳ یا ۴نقطه متفاوت و پراکنده؛ طوری بود که ما نمیدانستیم در جاهای مختلف چند نفر قرار است بیایند».(روزنامه حکومتی ایران ۱۰آذر ۹۸)
در همین توضیح کوتاه میبینیم که سرعت عمل، خشم و جسارت جوانان، نیروی سرکوب را قفل کرده بود بهطوریکه در همان ساعات اولیه فرار کردند.
فرماندار جنایتکار قلعه حسنخان: «من نفهمیدم کی و به دستور چه کسی اصلاً کل نیروهای ما خالی شدن یه تعدادی از آقایون ما موندن بقیه هم رفتن».
این جنایتکار بهصراحت از خشم مردم و ترس پاسداران میگوید: «وقتی دیدند جمعیت با مثلا خشم اومدن ترسیدن اومدن سمت عقبتر».
برخلاف تبلیغات پاسداران وی اعتراف میکند مردم فقط وسایل اطلاعاتی و حفاظتی را بردند: «از اتاق من یک تلویزیون برداشتند و یک دستگاه کپی سهکاره. غیر از این حتی یک قندان هم از جایش تکان نخورده بود».