حسین راغفر کارشناس اقتصادی رژیم هشدار داده است که قحطی و شورش در کشور در راه است. بحران اقتصادی مردم را به سمت شورش علیه حکومت آخوندی سوق میدهد.
وی گفت: کسانی که با یارانه زندگی میکنند، دیگر چیزی ندارند. ما به سمت شورش پیش میرویم. این شورش ناشی از ناامنی اقتصادی است. کارگری که حقوق نگرفته، چگونه منابعش تأمین شود و این باعث شورش میشود. همه این شورشها شکل خواهد گرفت.
راغفر افزود: شورش دیگری هم هست که فرار مغزها است، بخشی شورش علیه خود است مثل خودسوزی. یک گروه دیگر به مسائلی مثل آسیبهای روحی سقوط میکنند مثل افسردگی. این هم شورش است. یک شورش دیگر رشد جرم و جرایم است.
نماد این فاجعه به گفتۀ راغفر قحطی و انواع شورشهای در راه است. او افزایش خودسوزی و افسردگی و همچنین رشد مهارگسیختۀ جرایم و تشدید ناامنی از جمله ناامنی اقتصادی و بالاخره فرار مغزها را از مصادیق یک شورش عمومی خوانده و افزوده است: کارگری که حقوق نمیگیرد راهی جز شورش ندارد.
راغفر گفته است که نرخ تورم در مهر ماه جاری به ۵۰درصد رسید و تا پایان سال به ۸٠تا ۹٠درصد بالغ خواهد شد. این جامعه با این وضعیت قابل دوام نیست.
اعترافات ناگزیر به دوران سرنگونی
این روزها بخش قابلتوجهی از حرفهای مقامات حکومتی و رسانههای هر دو باند هشدار به یکدیگر و هشدار به کل نظام است. «دشمن»، «بیاعتمادی»، «شرایط خطیر» و «وضع موجود» از جمله کلیدواژههای این هشدارها هستند. معنی و مفهوم این هشدارها چیست؟ آیا در این هشدارها تمام واقعیت وضعیت رژیم بیان میشود، یا حرفهای ناگفتهیی هم هست؟
در این میان ابراز نگرانی از بیاعتمادی مردم عامترین و در عینحال خطرناکترین هشداری است که کارگزاران به یکدیگر میدهند. حتی مهرهیی مثل آذریجهرمی که با تمام سوابق اطلاعاتی حواسش جمع است بند را آب ندهد، ناگزیر به نفرت مردم از آن اذعان میکند.
او به فقر دامنگیر مردم وشکاف طبقاتی که باعث نفرت مردم و بیاعتمادی آنها به حکومت شده است میگوید: «آن چه طبیعتاً در این برهه زمانی شفافتر خواهد شد شکاف طبقاتی است که رخ خواهد داد. واقعیتی ما مواجه هستیم که یک شکاف بیاعتمادی وجود دارد که صحبتی از طرف مسئولان مطرح میشود و عکس آن عمل میشود، این را پنهان نکنیم چرا میخواهیم بیخودی پنهان بکنیم. این ناشی از این است که عمل ما با صحبت ما میبینند تعارض دارد و این در حوزههای مختلف است».(تلویزیون شبکه ۵، ۲۰مهر ۹۷)
افزایش شکاف طبقاتی در اثر سیاستهای چپاولگرانه رژیم و تشدید بیاعتمادی مردم، از دیگر نشانههای دوران سرنگونی است که بسیاری از ایادی حاکمیت صراحتاً به آن اعتراف میکنند....(جزئیات بیشتر)
اعترافات بیثمر در فاز پایانی نظام!
با گسترش اعتراضات اجتماعی، بحرانها و تضادهای درونی حاکمیت نیز روزبهروز بیشتر میشود.
یکی از نهادهایی که همواره محل بروز و ظهور بحرانهای رژیم است، مجلس ارتجاع است که اعضای آن برای تبرئه خودشان از شکستهای نظام، از دزدی و نکردههای دیگران میگویند و روزی نیست که باندهای درونی رژیم در مجلس سر موضوعی به جنگوجدال با همدیگر یا با نهادهای حاکمیت بهخصوص دولت آخوند حسن روحانی نپردازند.
اما اعترافات آنها نه تنها دردی از مردم درمان نمیکند، بلکه فاشگویی آنها در زمینههای مسایل و مشکلات اجتماعی بیشتر روی آتش خشم مردم بنزین میریزد.
یکی از موضوعات اجتماعی که مورد جدال باندها است موضوع اعتصاب کامیونداران است.
در این زمینه یک نماینده مجلس به نام زهرا سعیدی نسبت به اعتصاب کامیونداران آه و فغان میکند اما انگیزه آن دربردن رژیم است.
او ضمن اینکه تلاش میکند تمامیت حکومت را در زمینه اعتصاب کامیونداران در ببرد و ادعا میکند که خواسته آنها به هیچوجه سیاسی نیست، اما دست آخر به ناگزیر به همدستی خود و دولت در ستم به کامیونداران اذعان میکند و در جلسه روز ۱۸مهر مجلس میگوید: «چون حقیر دارای یکی از بزرگترین پایانههای کشور هستم، اعتراضات صنفیشان را بارها به زبانهای مختلف با نامه با مکاتبه با مراوده به ما به سایر مسئولان دولتی حکومتی گفتند اما عزیزان چه کردیم برای آنها؟...(جزئیات بیشتر)
مطالب مرتبط: