ای تو از همخون فراتر
از برادر با وفاتر
تو شب بیگانگی نیست
از نگاهت کیمیاتر
ای برادر! ای برادر!
کیمیا شد مهربونی
پیر شده حتی جوونی
آینهها شدن دروغگو
کینه جو شد همزبونی
دیو بیگانگی اومد
شهر آشناییو سوخت
دیدهام بیسو شد از بس
چش به راه آشنا دوخت
تو بیا که با تو میشه
هر صفایی با صفا تر
با خود من این تو هستی
از خود من آشناتر
ای برادر ای برادر
روزگار هم شد جفاکار
تو شب دیو ریاکار
بد شگون شد هر چه خوب بود
هر که یار بود شد گرفتار
از یه مشت پول سیا شد
جون آدم بیبهاتر
خط کشیده کینه بین
شوق کودک، مهر مادر
توی این شهر غریب نیست
از محبت بینواتر
ای خروش عشق بیا که
از تو نیست کس بیریاتر
ای برادر ای برادر
رفته تو قلب محبت
نیزهٴ تیز شقاوت
توی پستوها میگردن
پی یه ذره محبت
اسم جلاد شده مؤمن
اسم عاشق شده کافر
تو میدونی نیس کسی
از خود جلاد بیخداتر
تو بیا که با تو میشه
هر صفایی با صفا تر
با خود من این تو هستی
از خود من آشناتر
ای برادر ای برادر.
از برادر با وفاتر
تو شب بیگانگی نیست
از نگاهت کیمیاتر
ای برادر! ای برادر!
کیمیا شد مهربونی
پیر شده حتی جوونی
آینهها شدن دروغگو
کینه جو شد همزبونی
دیو بیگانگی اومد
شهر آشناییو سوخت
دیدهام بیسو شد از بس
چش به راه آشنا دوخت
تو بیا که با تو میشه
هر صفایی با صفا تر
با خود من این تو هستی
از خود من آشناتر
ای برادر ای برادر
روزگار هم شد جفاکار
تو شب دیو ریاکار
بد شگون شد هر چه خوب بود
هر که یار بود شد گرفتار
از یه مشت پول سیا شد
جون آدم بیبهاتر
خط کشیده کینه بین
شوق کودک، مهر مادر
توی این شهر غریب نیست
از محبت بینواتر
ای خروش عشق بیا که
از تو نیست کس بیریاتر
ای برادر ای برادر
رفته تو قلب محبت
نیزهٴ تیز شقاوت
توی پستوها میگردن
پی یه ذره محبت
اسم جلاد شده مؤمن
اسم عاشق شده کافر
تو میدونی نیس کسی
از خود جلاد بیخداتر
تو بیا که با تو میشه
هر صفایی با صفا تر
با خود من این تو هستی
از خود من آشناتر
ای برادر ای برادر.